هبوط حضرت آدم از بهشت

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

بنا به روایتی از امام صادق علیه‌السلام، در نخستین روز ماه ذی القعده، حضرت آدم علیه‌السلام از بهشت رانده شد و به امر پروردگار متعال به زمین هبوط کرد و چون در آن استقرار یافت، از کردار خویش و تبعات منفی آن بسیار ناراحت و اندوهگین شد و به مدت چهل شبانه‌روز در بالای تپه یا کوه "صفا" در کنار خانه خدا به سجده رفت و از فراق بهشت و دور شدن از جوار رحمت الهی، بسیار گریست. تا این که جبرئیل امین بر وی نازل شد و توبه‌کردن را به وی آموخت و او را به غسل و طهارت و احرام و تلبیه و سایر أعمال حج آموزش داد و آدم علیه‌السلام از روز نهم ذی الحجه به أعمال حج پرداخت.[۱]

خداوند سبحان در چند جا از قرآن مجید به مسئله هبوط حضرت آدم علیه‌السلام و توبه وی، اشاره کرده است: «وقُلنا اهبِطوا بعضُکم لبعضٍ عدوّ و لکم فی الارضِ مستقرٌ و متاعٌ الی حین»؛ (سوره بقره، ۳۶) و در این هنگام به آنها گفتیم: همگی به زمین فرود آیید، در حالی‌که بعضی دشمن بعض دیگر خواهید بود.

از آیات قرآن استفاده مى شود که حضرت آدم (علیه السلام) از ابتدا براى زندگى در روى زمین آفریده شده بود، بنابراین، اخراجی حقیقی در کار نبود، بلکه از اوّل مقرّر بود که او به زمین بیاید و آمدن او نیز حتمی بود. چنانکه خداوند متعال می فرماید: «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً...». (سوره بقره، ۳۰)

پس خداوند متعال قبل از خلقت آدم (ع) خبر داده بود که او را برای زندگی در زمین می آفریند نه برای زندگی در بهشت برزخی. ولى در آغاز، خداوند او را در بهشت ـ که یکى از باغ هاى سرسبز و پرنعمت این جهان بود ـ ساکن ساخت، محیطى که در آن براى آدم(علیه السلام) هیچ گونه ناراحتى وجود نداشت. شاید علت این جریان آن بوده که آدم(علیه السلام) با زندگى کردن روى زمین هیچ گونه آشنائى نداشت، و تحمل زحمت هاى آن بدون مقدمه براى او مشکل بود، و از چگونگى کردار و رفتار در زمین باید اطلاعات بیشترى پیدا کند.

بنابراین مى بایست مدتى کوتاه تعلیمات لازم را در محیط بهشت ببیند و بداند زندگى روى زمین توأم با برنامه ها و تکالیف و مسئولیت ها است که انجام صحیح آنها باعث سعادت و تکامل و بقاى نعمت است، و سر باز زدن از آن سبب رنج و ناراحتى. و نیز بداند هر چند او آزاد آفریده شده، اما این آزادى به طور مطلق و نامحدود نیست که هر چه خواست انجام دهد، او مى بایست از پاره اى از اشیاء روى زمین چشم بپوشد. و نیز لازم بود بداند چنان نیست که اگر خطا و لغزشى دامنگیرش شود، درهاى سعادت براى همیشه به روى او بسته مى شود، بلکه او مى تواند بازگشت کند و پیمان ببندد که بر خلاف دستور خدا عملى انجام نخواهد داد تا دوباره به نعمت هاى الهى باز گردد. او در این محیط مى بایست تا حدى پخته شود، دوست و دشمن خویش را بشناسد، چگونگى زندگى در زمین را یاد گیرد، آرى، این خود یک سلسله تعلیماتِ لازم بود که مى بایست فرا گیرد، و با داشتن این آمادگى به روى زمین قدم بگذارد.

اینها مطالبى بود که هم آدم(علیه السلام) و هم فرزندان او در زندگى آینده خود به آن احتیاج داشتند، بنابراین، شاید علت این که آدم(علیه السلام) در عین این که براى خلافت زمین آفریده شده بود، مدتى در بهشت درنگ مى کند و دستورهائى به او داده مى شود، جنبه تمرین و آموزش داشته باشد.[۲]

غرض دیگر از هبوط آدم و حوّا به زمین و ماندن آنها در زمین، آن بود که آنها صاحب فرزندان شوند و نسل بشر را بگسترانند. چون بهشت آن دو بزرگوار در عالم مثال (ملکوت) بود؛ و عالم مثال عالمی غیر مادّی است و زاد و ولد در آنجا ممکن نیست. حضرت علی (ع) نیز در حدیثی هدف از هبوط آدم را چنین بیان می کند: «فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ لِیعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ، وَ لِیقِیمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَی‏ عِبَادِهِ»؛[۳] «خداوند او را بعد از توبه از بهشت فرو فرستاد تا با کمک نسل خود، زمین را آباد سازد، و حجّت را بر بندگانش، اقامه کند».

پانویس

  1. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۷۸ و ج ۹۸، ص ۱۸۹.
  2. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج ۱، ص ۲۲۴.
  3. نهج البلاغه، خطبه ۹۱.

منابع