میرزا مهدی اصفهانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«میرزا محمدمهدی اصفهانی» (۱۳۶۵-۱۳۰۳ ق)، فقیه اصولی، متکلم، عارف و فیلسوف نامدار شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان میرزای نائینی و سید احمد کربلایی بود. این عالم پارسا علاوه بر تحصیل علوم متعارف حوزه، مبانی سیر و سلوک و عرفان را نیز فراگرفت و مکتب معارفی او به «مکتب تفکیک» معروف است.

Mehdi esfahani.jpg
نام کامل میرزا محمدمهدی اصفهانی
زادروز ۱۳۰۳ قمری
زادگاه اصفهان
وفات ۱۳۶۵ قمری
مدفن مشهد

Line.png

اساتید

میرزا محمدحسین نائینی، سید محمدکاظم یزدی، سید اسماعیل صدر، سید احمد کربلایی،...

شاگردان

سید صدرالدین صدر، محمدتقی شریعتی مزینانی، شیخ مجتبی قزوینی، شیخ هاشم قزوینی، میرزا علی‌اکبر نوقانی،...

آثار

غایة المُنی و معراج القرب واللّقاء، وجه اعجاز قرآن، معارف القرآن، مصباح الهدی، ابطال معارف الیونان، القضاء والقدر، معرفة العوالم،...

تحصیلات و استادان

میرزا محمدمهدی اصفهانی فرزند میرزا اسماعیل اصفهانی، در اوایل سال ۱۳۰۳ قمری در اصفهان به دنیا آمد. او در ۹ سالگی پدرش را -که از نیکان اصفهان بود- از دست داد، ولی همچنان به تحصیل علم ادامه داد و مقدمات، ادبیات، فقه و اصول را در حوزه علمیه اصفهان آموخت.

میرزا مهدی در ۱۲ سالگی، برای ادامه تحصیل عازم نجف اشرف شد. وی بنا به سفارش آیت الله حاج آقا رحیم ارباب، نزد آیت الله سید اسماعیل صدر (متوفا: ۱۳۳۸ ه.ق) رفت و زانوی شاگردی به زمین زد. او همچنین علم اصول را نزد میرزای نائینی و فقه را نزد سید محمدکاظم یزدی آموخت.

متن اجازه اجتهادی میرزای نائینی -که اجازه‌ای بسیار تجلیل آمیز، آن هم از کسی که کمتر اجازه اجتهاد نوشته است- برای ایشان به این صورت است: «...العلم العلّام، والمهذّب الهمام، ذوالقریحه القویمه، والسّلیقه المستقیمه، والنّظر الصّائب والفکر الثّاقب، عماد العلماء و صفوه الفقهاء، والورع التّقی والعدل الزّکی... فلیحمدالله ـ سبحانه و تعالی ـ علی ما أولاه من جودة الذّهن و حسن النّظر». در حاشیه این اجازه نامه، سه تن از مراجع تقلید تشیع مراتب مندرج در آن و مقامات بلند علمی و تحقیقی میرزای اصفهانی را تأیید کرده و ستوده‌اند. این سه تن عبارتند از: آقا ضیاءالدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی و حاج شیخ عبدالکریم یزدی.

میرزا مهدی پس از تکمیل دروس متعارف حوزوی، همراه آیت الله سید محمود شاهرودی و چند نفر دیگر که جمعاً بیش از هفت نفر نبودند، در اولین دوره درس خارج میرزای نائینی ـ که درباره اصول فقه بود ـ شرکت می‌کنند. در این درس، دیدگاه های اصولی و فقهی شیخ انصاری نقد می‌شود. این درس که گاهی سه ساعت طول می‌کشید، نزدیک به ۵ سال ادامه یافت.

میرزای اصفهانی در آن ایام، به موازات تلاش های علمی، به بُعد عملی و اخلاقی خود نیز ادامه می‌دهد و درجات سیر و سلوک را نزد استادانی مانند آقا سید احمد کربلایی (متوفا: ۱۳۳۲ ه.ق) به خوبی می‌گذراند و مراحلی چون «معرفت نفس» و «خلع بدن» (تجرید روح)[۱] را پشت سر می‌گذارد. او پس از آشنایی با مبانی سیر و سلوک، راه‌های سیر و سلوک را از محضر شیخ محمد بهاری همدانی، سید علی قاضی و سید جمال الدین گلپایگانی بهره‌مند شد.

کم کم پژوهش در «فلسفه» وی را به سوی «عرفان» کشانده و در باب عرفان هم به بالاترین مرحله آن دست یافت، اما با همه این ها، دلش آرام نگرفت و اضطراب درونی‌اش روز به روز بیشتر می‌شد؛ زیرا می‌دید که مفاهیم و مصطلحات فلسفی و عرفانی (مثل وحدت وجود، چگونگی علم و اراده، خلق از عدم محض، حدوث زمانی عالم، خلقت ارواح قبل از ابدان، معاد کامل جسمانی عنصری، حقیقت خلود، حقیقت نفس، بداء و سعادت و شقاوت) با محکمات اسلامی و مبانی قرآنی و معارف معصومین علیهم السلام ـ چنان که علامه طباطبایی در «تفسیر المیزان» جلد ۵، صفحه ۳۰۵-۳۰۶، تصریح کرده‌اند ـ تطابق تامّ ندارد.

نگرانی روحی، او را به وادی دیگری می‌کشاند؛ راه مسجد سهله را پیش می‌گیرد و اشک‌های خود را بر ریگ‌های مسجد سهله گسیل می‌دارد. او با زمزمه «دست از طلب ندارم تا کام دل برآید»، به حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه توسل کامل می‌جوید و سرانجام کام دل برمی‌آید و دیدار معشوق نصیبش می‌شود. با ارائه لوحی روشن به این عبارت: «طلب المعارف من غیر طریقنا اهلَ البیت مساوق لإنکارنا[۲] و قد أقامنی الله و أنا الحجة بن الحسن»[۳]، تشویش و نگرانی از او زدوده می‌شود، و به او القاء می‌شود که حقیقت معرفت را از کجا و چگونه باید طلب کرد. او به سختی معتقد می‌شود که علمی که به برکت قرآن کریم، در شب قدر نازل گشته، همان حقیقت «علم مصبوب»[۴] است که باید آن را برتر از آن دانست که در سطح انطباق با تأویل علوم بشری قرار گیرد. این علم، علمی است الهی و بی‌نیاز از همه چیز و همه جا و همه کس. و میزان شناختی است مستقل و جامع و بالاتر از همه میزان‌ها و دستگاه های شناختی که در تاریخ بشر عرضه گشته است.

مکتب معارفی میرزا مهدی اصفهانی که به «مکتب تفکیک» معروف است و باید به اعتباری ایشان را در سده چهاردهم هجری، مؤسس آن دانست، از این طرز فکر مایه می‌گیرد و شکل می‌پذیرد؛ زیرا وی موفق به شناخت‌های غنی و مستقل در ابواب مختلف معارف «مبدأ و معاد» و «آفاق و انفس» و «قرآن و حدیث» می‌گردد و به سرچشمه زلال آن رو می‌آورد و از آن بهره‌مند می‌شود.

تدریس و شاگردان

میرزا مهدی اصفهانی در سال ۱۳۴۰ ه.ق به ایران برمی‌گردد و در مشهد اقامت می‌کند. وی از سال ۱۳۴۰ ه.ق تا سال ۱۳۶۵ ه.ق به تدریس تحقیقی خارج اصول، نشر معارف، تربیت نفوس و عقول، و دادن دید اجتهادی در مسائل عقلی و معارفی و تشجیع بر اظهارنظر و داشتن درک استقلالی و انتقادی از فلسفه و عرفان پرداخت. بیشتر شاگردان ایشان از بزرگان حوزه علمیه خراسان بودند، از جمله:

  • ۱. سید حسین حائری کرمانشاهی (متوفا: ح ۱۳۶۴ ه.ق).
  • ۷. شیخ غلامحسین محامی بادکوبه‌ای (متوفا: ۱۳۳۳ ش).
  • ۸. شیخ محمدکاظم مهدوی دامغانی (متوفا: ۱۳۶۰ ش).
  • ۹. شیخ محمدحسن بروجردی (متوفا: ۱۳۲۹ ش).
  • ۱۰. شیخ هادی روحانی مازندرانی (متوفا: ۱۳۷۸ ش).
  • ۱۱. شیخ زین العابدین غیاثی تنکابنی (متوفا: ۱۳۳۶ ه.ش).
  • ۱۲. سید علی شاهرودی.
  • ۱۳. شیخ علی محدث خراسانی (متوفا: ۱۳۷۰ ه.ق).[۹]
  • ۱۴. شیخ علی نمازی شاهرودی (متوفا: ۱۳۶۴ ش).[۱۰]
  • ۱۵. سید محمدباقر نجفی (متوفا: ۱۳۶۶ ش).[۱۱]
  • ۱۸. شیخ عبدالله واعظ یزدی (متوفا: ۱۳۷۱ ش).[۱۴]
  • ۱۹. شیخ محمدرضا محقق تهرانی (متوفا: ۱۳۷۳ ش).
  • ۲۰. شیخ محمدباقر محسنی ملایری (متوفا: ۱۳۷۴ ش).
  • ۲۱. شیخ محمود حلبی خراسانی (متوفا: ۱۳۷۶ ش).
  • ۲۳. شیخ محمدباقر ملکی میانه‌ای (متوفا: ۱۳۷۷ ش).[۱۵]
  • ۲۴. شیخ عبدالنبی کجوری (متوفا: ۱۴۱۹ ه.ق).[۱۶]

آثار و تألیفات

۱. مجموعه تقریرات: این تقریرات شامل مباحث مهم اصول فقه، اصول عقاید (معارف) و قرآن شناسی است. بهترین نسخه از این تقریرات، نسخه‌ای است که توسط میرزای اصفهانی تصحیح شده است.[۱۷]

۲. غایة المُنی و معراج القرب و اللّقاء: از آثار بسیار ارزنده و سازنده میرزای اصفهانی درباره نماز است.

۳. وجه اعجاز قرآن: یکی دیگر از تعالیم عظیم میرزای اصفهانی تأکید بر این موضوع است که علت اعجاز قرآن، بیشتر از هر چیز، جنبه علمی قرآن در شناخت حقایق هستی، ‌تازه بودن علم قرآنی و نیز این است که قرآن کریم از سنخ مفاهیم و معقولاتی که در دست بشر بود، نیست.

۴. معارف القرآن: در اصول اعتقادات.

۵. ابواب الهدی: این کتاب خلاصه «معارف القرآن» است، که به آن اشاره شد.

۶. مصباح الهدی: در اصول فقه.

۷. المواهب السّنّیه فی بیان المعاریض والتوریه فی کلمات الأئمه علیهم السلام لاستنباط الاحکام الشرعیّه: در روش استنباط احکام.

۸. ابطال معارف الیونان: فلسفه انتقادی.[۱۸]

۹. القضاء والقدر.

۱۰. رساله فی الکُر.

۱۱. معرفة العوالم.

آثار میرزای اصفهانی تا سال ۱۳۹۵ ه.ق که نزدیک به ۳۰ سال از فوت وی سپری شده بود، چاپ نشده بود. سید محمدباقر نجفی یزدی در همان سال مجموعه کوچکی از آثار ایشان را که مشتمل بر رساله‌های ابواب الهدی، مصباح الهدی، مواهب السنیه، غایة المنی و رساله فی الکُر بود، چاپ و منتشر نمود.

ویژگی‌های اخلاقی

اخلاق نیک میرزا مهدی اصفهانی همگان را به خود جذب می‌نمود. او انسانی وارسته و بسیار مهربان بود و احترام زیادی به سادات می‌گذاشت و به کودکان سادات محبت می‌نمود و از آن ها درخواست شفاعت می‌کرد.

میرزا مهدی اصفهانی هیچ گونه علاقه دنیوی و مادی نداشت. وی به فکر شاگردان خود بود و از آن ها دلجویی می‌کرد.

وی زاهدانه زیست و تا آخر عمر منزل ملکی نداشت. وقتی به او گفتند: منزل شما کوچک است و عائله زیاد؛ خوب است منزلی برای شما تهیه شود، مریدان شما دوست دارند منزلی برای شما تهیه کنند. ایشان گفت: همین منزل استیجاری برای من کافی است. اصرار می‌کنند که منزلی هست، بیایید و ببینید. می‌روند و منزل را می‌بینند و می‌گوید: دو روز دیگر صبر کنید، جواب خواهم داد. بعد از دو روز، میرزا فوت می‌کند و خرید منزل هم منتفی می‌شود.

وفات

سرانجام میرزا مهدی اصفهانی (خراسانی) پس از عمری عبادت و طلب علم و کوشش‌های بسیار برای ترویج مکتب قرآنی خالص، در پرتو شمیم جان پرور ولایت حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه مهیای سفر آخرت می‌شود. وی یک هفته پیش از رحلت، وصیت می‌کند و امانت‌ها را به صاحبانش برمی‌گرداند و در اواخر ذی الحجه سال ۱۳۶۵ ه.ق از این جهان به سرای جاوید می‌شتابد. پیکر پاک او را در روز جمعه، با تشییعی عظیم، به صحن مطهر حضرت امام رضا علیه السلام آوردند و در دارالضیافه به خاک سپردند.

پانویس

  1. پرش به بالا میرزا مهدی اصفهانی می‌توانست روح خود و دیگران را از بدن خارج سازد. علامه محمدرضا حکیمی به نقل از میرزا علی اکبر معلم دامغانی فرمود: میرزای اصفهانی سفری به دامغان آمد و چند روزی در منزل ما بود. روزی صحبت از خلع بدن شد، درخواست کردیم نمونه‌ای را به ما ارائه دهد. برادرم در مجلس حاضر بود. قرار شد ایشان را خلع بدن کند و چنین کرد، و به حالت مرده درآمد. بعد روحش را برگرداند. پرسیدم: چگونه بود؟ گفت: خودم را روی رف می‌دیدم و بدنم را افتاده کف اطاق.
  2. پرش به بالا این مضمون در روایات بسیاری نیز رسیده است.
  3. پرش به بالا ابواب الهدی، ص ۴۶، سید محمدباقر نجفی یزدی، (متوفا: ۱۳۶۶ ش)، نگاه حوزه، شماره ۵۲ و ۵۱، ص ۱۲۲.
  4. پرش به بالا اشاره است به جمله‌ای معروف از زیارت «آل یس» و مقصود از آن علمی است که از ناحیه معصوم علیه السلام به فردی عنایت می‌شود.
  5. پرش به بالا شرح حال وی در «ستارگان حرم» ج ۳، ص ۲۰۵ و «آثار الحجه» آمده است.
  6. پرش به بالا شرح حال ایشان در همین جلد از گلشن ابرار آمده است.
  7. پرش به بالا شرح حال این عالم فرزانه در مجله نگاه حوزه، سال ۱۳۷۴، شماره ۵ آمده است.
  8. پرش به بالا شرح حال این عالم مربی و تاثیرگذار در مجله نگاه حوزه، سال ۱۳۷۵، شماره ۵ آمده است.
  9. پرش به بالا نویسنده «خورشید تابان در توحید قرآن».
  10. پرش به بالا وی در سال ۱۲۹۴ ش، در شهرستان شاهرود متولد شد. پدر ایشان آیت الله شیخ محمد نمازی شاهرودی است. وی حافظ قرآن و محدثی متبحر و دارای تألیفات بسیار ارزنده و فراوان است.
  11. پرش به بالا از او تألیفات زیادی به جای مانده است.
  12. پرش به بالا وی پدر دکتر علی شریعتی است.
  13. پرش به بالا شرح حال وی در همین مجموعه گلشن ابرار، ج ۳، آمده است. وی در سال ۱۲۸۳ ش، در تهران، در خانواده‌ای مذهبی متولد شد و در قم. نجف و مشهد مقدس نزد میرزا مهدی اصفهانی، حاج شیخ مجتبی قزوینی و دیگر استادان حوزه به تحصیل علم پرداخت. آثارش عبارتند از: ۱. میزان المطالب. ۲. آیین زندگی و درس‌های اخلاق اسلامی. ۳. فلسفه بشری و اسلامی. ۴. عارف و صوفی چه می‌گوید؟ ۵. بهائی چه می‌گوید؟ ۶. بررسی پیرامون اسلام.
  14. پرش به بالا وی از واعظان معروف مشهد مقدس و نویسنده «معارف القرآن» می‌باشد.
  15. پرش به بالا شرح حال وی در «ستارگان حرم»، ج ۶، ص ۹۹ آمده است.
  16. پرش به بالا شرح حال وی در مجله «نگاه حوزه»، شماره‌های ۴۵، ۴۶ و ۴۷، ص ۱۲۶ آمده است.
  17. پرش به بالا تقریرات ایشان ۵ جلد است که متأسفانه هنوز چاپ نشده است.
  18. پرش به بالا امروز که تنبهاتی درباره عقب افتادگی فکری حاصل شده است، بر لزوم «نقد فلسفی» اصرار می‌شود و برخی از استادان فلسفه آن را مورد توجه قرار داده‌اند. اما نه در حد شایسته و لازم. (ر.ک: خردنامه صدرا).

منابع