یقین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تصحیح الگو)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی پایگاه معتبر|ماخذ=پایگاه}}
+
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
  
  

نسخهٔ ‏۷ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۸

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


يقين در دين به منزله سرمايه است و ایمان متوقف بر آن مي باشد. ساير علوم شاخ و برگ آن است و رستگاري در آخرت بدون يقين حاصل نمي شود. حال اگر گفته شود: معناى يقين چيست؟ بايد گفت: يقين در لغت علم[۱] است كه نقطه مقابل" شك" مي باشد و طبق آنچه از اخبار و روايات استفاده مى‌شود به مرحله عالى ايمان" يقين" گفته مى‌شود[۲]و در اصطلاح، يقين اعتقاد و باور محكم و استوارى است كه مطابق با حقيقت باشد و به هيچ وجه امكان زوال و احتمال خلاف در او راه ندارد.[۳] به طوري كه انسان همه چيز را از مسبّب الاسباب بداند و به اسباب توجّه نكند بلكه واسطه ها را مسخّر حقّ و فاقد هر حكم و قدرت بداند و كسى كه بر اين اعتقاد باشد داراى يقين است. [۴]

فرق علم و يقین

همانگونه كه ذكر شد يقين امر معلوم و آشكار و قوت ادراك ذهنى است كه قابل زوال و ضعف نباشد/[۵] وهمچنين علمى است كه بعد از استدلال، از طريق برهان حاصل مى‌شود/[۶] كه موجب آرامش و سكون براى شخص خواهد شد/[۷]، پس با علم تفاوت دارد؛ زيرا علم، درك حقيقت چيزي است به گونه اي كه آن شيء شناخته شود.[۸] پس هر علمى يقين نيست ولى هر يقينى علم است و به علم خدا يقين گفته نمى‌شود؛ زيرا علم خدا از تحقيق و استدلال حاصل نمي شود؛[۹]زيرا تمام اشياء در آشكار بودن نزد وى يكسان است[۱۰]و نيز علم، به فراموشي تبديل مي شود ولي يقين، با توجه دائمي همراه است. [۱۱]

يقین در قرآن

در آيات قرآن، يقين در چند معنى استعمال گرديده است:

1- به معنى علم و آگاهى كامل./[۱۲]

2- به معنى مرگ./[۱۳]

3- به معنى آشكار و روشن./[۱۴] /[۱۵]

حقیقت یقین

اولین مرحله ایمان، معرفت و سپس يقين[۱۶] و بالاترين درجه يقين، خشنود بودن به قضاى الهي -كه ناخوشايند است- مى‌باشد.[۱۷]

در كلام معصومين(ع) حقيقت يقين را توكل بر خدا و تسليم در برابر امر خدا و رضا به مقدرات خدا و واگذارى كارها به خدا دانست.[۱۸] در حديثي از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: به جبرئيل گفتم: تفسير يقين چيست. فرمود: مؤمن براى خدا كارى مى‌كند كه گويا او را مشاهده مى‌نمايد و اگر او خداوند را مشاهده نمى‌كند خداوند او را مى‌نگرد و يقين كند كه هر چه به او مى‌رسد بايد مى‌رسيد و خطا نمى‌كرد و هر چه به او اصابت نمى‌كند بايد هم اصابت نمى‌كرد.[۱۹]

فضيلت يقین

يقين افضل كمالات، اشرف فضايل و اهم اخلاق است و در كلام معصومين(ع) وسخنان بزرگان آمده است كه:

1- هيچ نورى همچون نور يقين نيست.[۲۰]

2- يقين از ايمان و اسلام بافضيلت­تر است.[۲۱]

3- عمل كم و هميشگى با يقين بهتر از اعمال زياد بدون يقين است.[۲۲]

4- چيزى گرامى‌تر و عزيزتر از يقين نيست.[۲۳]

5- بهترين چيزى كه به قلب داده شده، يقين است.[۲۴]

6- خيرى كه همواره در قلب جاى دارد، يقين است.[۲۵]

7- يقين ثروتى است كه از همه چيز كفايت مى‌كند.[۲۶]

8- اهل يقين مورد غبطه ديگران مي باشد.[۲۷]

9- كمتر از يقين چيزى بين مردم تقسيم نشده است.[۲۸]

10- با ارزش‌ترين چيزى كه در دل انسان راه مي يابد، يقين است.[۲۹]

11-رأس دين، درستى يقين است.[۳۰]

حدّ يقین

براي دانستن حد و نهايت يقين مي توان به كلام امام صادق(ع) اشاره داشت كه فرمودند: حد يقين اين است كه فقط از خداوند بترسى.[۳۱]

متعلق يقین

آنچه يقين به آن تعلق مي گيرد يا از اجزاء و لوازم ايمان است مانند وجود خداوند و صفات كماليه او و مباحث متعلق به نبوت وامامت و احوال نشئه آخرت و يا اموري كه در ايمان مدخليتي ندارد.[۳۲] در روايات، يقين بنابر نقلي بر چهار شعبه؛ تيزهوشى، رسيدن به حقايق، عبرت‌شناسى، سنّت و روش پيشينيان[۳۳]و بنابر نقل ديگر بر چهار شاخه؛ شوق و ترس و زهد و انتظار تقسيم مي شود. [۳۴]

زمينه يقین

با توجه به آيه 99، سوره حجر، عبادت، زمينه ساز يقين[۳۵] است:

«و پروردگارت را عبادت كن تا يقين [مرگ‌] تو فرا رسد!»[۳۶] گويا كه معناى آيه چنين است: اگر مى‌خواهى به يقين و مراتب آن برسى و معلوم را به تفصيل به دست آورى به عبادت پروردگارت مشغول باش تا مراتب يقين كه مطلوب تو است به دست آيد[۳۷] كه تداوم بر بندگى حق، سبب پيدا شدن يقين است[۳۸] و نيز احتمال است كه مراد از آمدن يقين، رسيدن اجل مرگ است كه با فرا رسيدنش غيب، مبدل به شهادت و خبر مبدل به عيان مى‌شود. [۳۹] امر ديگري كه انسان را به مقام رفيع يقين مي رساند، تسليم محض خداوند بودن است؛ زيرا كسي به اين مقام مي رسد كه در قلب او جز خواسته خدا چيزي نباشد. [۴۰]

مراتب يقین

يقين جامع همه فضايل است وخود داراي مراتبي است:

1- علم الیقین و آن اين است كه انسان از دلائل مختلف به چيزى ايمان آورد مانند كسى كه با مشاهده دود ايمان به وجود آتش پيدا مى‌كند.

2- عين الیقین و آن در جایی است كه انسان به مرحله مشاهده مى‌رسد و با" چشم" خود مثلا آتش را مشاهده مى‌كند.

3- حق الیقین و آن همانند كسى است كه وارد در آتش شود و سوزش آن را لمس كند و به صفات آتش متصف گردد و اين بالاترين مرحله يقين است. [۴۱]

نشانه صحت يقین

در حديث شريفي از امام صادق(ع) دو چيز علامت صحت و سلامت يقين شمرده شده : يكى آنكه سخط و غضب حق را به رضاى مردم نفروشد. ديگر آنكه مردم را ملامت نكند به آنچه خدا به آنها نداده. كه اين دو از ثمرات كمال يقين است، چنانچه مقابل آنها از ضعف يقين و علت و مرض ايمان است. [۴۲] همچنين نترسيدن ازمرگ نيز، نشانه ديگري بر صحت يقين برشمرده شده است. /[۴۳]

نشانه های ضعف يقین

در روايتي ديگر از امام صادق(ع) نشانه ضعف يقين براي ما روشن مي شود :

«كسى كه يقين او ضعيف و سست باشد:

1- در جريان زندگى خود پيوسته متوجه به وسائل و اسباب شده و تمسك و توسل به آنها پيدا مى‌كند و اين را نزد خود جايز و صحيح تصور نموده و بر خلاف اخلاص و توحيد نمى‌داند.

2- در امور زندگى خود بدون دقت و تحقيق حق، از رسوم و عادات مردم پيروى كرده و گفتار و اقوال ديگران را معتبر مى‌شمارد.

3- در امور مربوط به زندگى مادى دنيوى، كمال كوشش و سعى بليغ نموده و در جمع دنيا و نگهدارى و امساك آن اهتمام خواهد داشت. او اظهار مى‌كند كه مانع و معطى و دهنده و گيرنده‌اى به جز پروردگار متعال نيست و هر بنده‌اى نمى‌رسد مگر به آنچه روزى و قسمت و نصيب او باشد و به زبان مى‌گويد كه سعى و كوشش اثرى در تغيير مقدرات و در زيادى قسمت ندارد ولى از لحاظ عمل و از باطن و قلب خود مخالف اين اظهار و گفتار است.»[۴۴]

نشانه های صاحب يقین

براي اهل يقين نشانه هايي برشمردند:

(1) نشانه‌اش اين است كه از غير خدا قطع اميد مى‌كند و به حول و قوه خدا پناه مى‌برد. [۴۵]

(2) و در پيروى از اوامر او استقامت مى‌كند.

(3) و در ظاهر و باطن خدا را عبادت مى‌نمايد. [۴۶]

(4) صاحب كرامت است؛ زيرا هر قدر يقين انسان زياد شود، قوه تصرف براي او در جميع كائنات حاصل مي شود. [۴۷]

(5) به وجود پروردگار از روى حقيقت يقين داشته و بدو ايمان آورد .

(6) محقّق بودن مرگ را باور داشته و از آن بترسد.

(7) مطمئن باشد كه قيامت حقّ است.

(8) يقين داشته باشد كه بهشت حقّ است.

(9) همچنين به دوزخ و عذاب يقين دارد.

(10) به حقيقت سؤال و جواب روز رستاخيز باور داشته آنگاه به حساب كردار خود برسد. [۴۸]

آثار يقین

يقين نصیبی است كه هر كس به آن مزين شد، محرم خلوتخانه انس مي گردد كه به سبب آن مي توان به اصلاح و تهذيب نفس،[۴۹] آرامش و سكونت،[۵۰] درك آيات الهي،[۵۱] صبر و شكيبائى،[۵۲] اميدواري،[۵۳] كسب بسياري از امور علمي وعملي،[۵۴] برطرف كردن غم واندوهها[۵۵]و به برترين درجه مقصود[۵۶]و به جايگاه بلندى كه موجب شگفتى مى‌شود[۵۷] كه منجر به هدايت[۵۸]مي شود، رسيد. ملاك ايمان،[۵۹] نشانه‌ي پرهيزكاران،[۶۰] نشانه‌ي مؤمن،[۶۱] اخلاص در عمل و تقوى و پرهيز از گناه،[۶۲] رفع وساوس نفسانيه،[۶۳] بزرگترين بي نيازى،[۶۴] كوشش درزندگي،[۶۵] نيرومند شدن،[۶۶] كوتاهي آرزوها،[۶۷] دور كردن حوادث و مشكلات زندگى[۶۸] جلب نكردن رضايت مردم با عملى كه موجب خشم خدا است[۶۹] ملامت نكردن مردم در تنگناها[۷۰] برتري عمل اندك ومداوم به واسطه يقين در نزد خداوند[۷۱] حرص نورزيدن به دنيا[۷۲]، فراموش كردن دنيا [۷۳]و... همه از آثار يقين مي باشد.

آثار عدم يقین

1- پذيرفته نشدن دعا [۷۴]

2- كم ارزش بودن عمل فراوان بدون يقين[۷۵]

3- آنكه قلبش به يقين نرسيده است، عملش به فرمان او نيست. [۷۶]

4- هيچ بيخردیی همچون كمى يقين نيست[۷۷]

5- خوابيدن همراه با يقين، برتر از نمازگزاردن با شك و ترديد است. [۷۸]

پانویس

  1. طريحي، شيخ فخر الدين؛ مجمع البحرين، قم، موسسه البعثه، 1414 هـ ق، ج‌6، ص 331
  2. مكارم شيرازى، ناصر ؛تفسير نمونه، تهران‌، ‌ دار الكتب الإسلامية، 1374 ش، اول، ج‌27، ص 284
  3. طوسي، خواجه نصيرالدين ؛اوصاف الاشراف، سيد محمد رضا غياثي كرماني، قم، مؤسسه فرهنگي-انتشاراتي حضور، 1382ه. ش، سوم، ص96
  4. فيض كاشاني، ملا محسن؛المحجة البيضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامي، دوم، جلد1، ص: 273
  5. داور پناه، ابوالفضل؛ انوار العرفان فى تفسير القرآن، تهران‌، انتشارات صدر، 1375 ش‌، اول‌، ج‌1، ص 175
  6. طبرسى، فضل بن حسن‌؛ ترجمه تفسير جوامع الجامع‌، مترجمان‌، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى‌، 1377 ش، دوم‌، ج‌1، ص 21
  7. راغب اصفهاني، حسين بن محمد؛ ترجمه وتحقيق مفردات الفاظ قرآن‌، خسروى حسينى سيد غلامرضا، تهران‌، انتشارات مرتضوى‌، 1375 ش‌، دوم، ج‌4، ص 548
  8. مصطفوى، حسن‌؛التحقيق في كلمات القرآن الكريم‌، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب‌، 1360 ش‌، ج14، ص263
  9. أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‌1، ص 175
  10. ترجمه جوامع الجامع، ج‌1، ص 21
  11. رحمتي شهرضا، محمد؛گنجينه معارف، قم، صبح پيروزي، 1385ه. ش، دوم ص800
  12. سوره نساء، آيه 157ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقِيناً يعنى و ما قتلوه من غير شك.
  13. سوره حجر آيه 99 وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ يعنى حتّى يأتيك الموت.
  14. آيه 5 تكاثر كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ. يعنى اگر حادثه بزرگ عالم آخرت براى شما روشن و آشكار مي شد
  15. أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‌1، ص 176
  16. ديلمي، حسن بن ابي الحسن؛ ارشاد القلوب الي الصواب، ترجمه علي سلگي نهاوندي، قم، نشر ناصر، 1376 هـ ش ج‌1، ص 332
  17. حرّانى، حسن بن شعبه؛ تحف العقول، ترجمه بهراد جعفرى، ‌ تهران‌، اسلاميه، ‌ اول، ‌1380 ش‌، ص 258
  18. علامه مجلسي؛ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، عزيز الله عطاردى‌، تهران‌، انتشارات عطارد، 1378 ش، ج‌1، ص615
  19. ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‌1، ص 616
  20. حكيمى اخوان، آرام‌ احمد؛الحياة با ترجمه احمد آرام‌، تهران، ‌دفتر نشر فرهنگ اسلامى‌، 1380 ش‌، ج‌1، ص 128
  21. ايمان و كفر، همان، ج‌1 ص : 643
  22. همان، ص616
  23. همان، ص 643
  24. همان، ص 616
  25. همان، ص632
  26. همان، ص 635
  27. همان، ص 632
  28. همان، ص 635
  29. علامه مجلسي؛بحار الانوار- ترجمه جلد 67 و 68، سيد ابو الحسن موسوى همدانى، ‌ تهران‌، كتابخانه مسجد ولى عصر، اول‌ج‌1، ص142
  30. تحف العقول-ترجمه جعفرى، ص 66
  31. ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‌1، ص 615
  32. مولامهدي، نراقي؛علم اخلاق اسلامي(ترجمه كتاب جامع السعادات)، ترجمه سيد جلال الدين مجتبوي، انتشارات حكمت، 1366ه. ش، اول، ج1، ص176
  33. تحف العقول-ترجمه جعفرى، ص 149
  34. انصارى زنجانى خوئينى، ‌ اسماعيل؛ اسرار آل محمد عليهم السلام، ‌ قم‌، نشر الهادى، ‌ اول، ‌1416 ق، ‌ص 259
  35. گنجينه معارف، ص794
  36. وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتىَ‌ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ*
  37. ، گنابادي، سلطان محمد؛ترجمه بيان السعادة فى مقامات العبادة، خانى رضا / حشمت الله رياضى، تهران‌، مركز چاپ و انتشارات دانشگاه پيام‌نور، 1372 ش‌، اول‌، ج‌8، ص83
  38. قرائتى محسن ؛ تفسير نور، تهران‌، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن‌، 1383 ش‌، يازدهم‌، ج‌6، ص 363
  39. طباطبايي، محمد حسين؛ ترجمه تفسير الميزان‌، موسوى همدانى سيد محمد باقر، قم‌، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسين حوزه علميه قم‌، 1374 ش‌، پنجم‌، ج‌12، ص289
  40. جوادي آملي، عبدالله؛ مراحل اخلاق در قرآن كريم (تفسير موضوعي قرآن كريم)، قم، مركز نشر اسراء اول، 1377، ج11، ص355
  41. تفسير نمونه، ج‌27، ص 285
  42. موسوي خميني، روح‌الله؛شرح چهل حديث، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، 1385هـ. ش، سي و ششم، ص 560
  43. گنجينه معارف فص799
  44. منسوب به امام جعفر صادق عليه السلام‌؛ مصباح الشريعة، حسن مصطفوى‌، تهران، ‌انجمن اسلامى حكمت و فلسف ايران‌، اول‌، 1360 ش، ‌ ص 394
  45. ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‌1، ص636
  46. علم اخلاق اسلامي، ج1، ص178
  47. ، نراقي، ملا احمد؛معراج السعاده، قم، زهير، 1386ه. ش، اول، ص96
  48. تحف العقول-ترجمه جعفرى، ص 26
  49. امام خميني(ره)؛جهاد اكبر، ص 33
  50. شرح چهل حديث، ص 557
  51. سوره جاثيه، آيات 3-4«إِنَّ فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لاََيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ*وَ فىِ خَلْقِكمُ‌ْ وَ مَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ ءَايَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ*»بى‌شكّ در آسمانها و زمين نشانه‌هاى (فراوانى) براى مؤمنان وجود دارد *و نيز در آفرينش شما و جنبندگانى كه (در سراسر زمين) پراكنده ساخته، نشانه‌هايى است براى جمعيّتى كه اهل يقينند. *
  52. ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‌1، ص 639
  53. خوانساري، جمال الدين؛ شرح آقا جمال الدين خوانساري بر غرر الحكم، دانشگاه تهران، 1366 ش، ج‌5، ص 466
  54. مراحل اخلاق در قرآن كريم (تفسير موضوعي قرآن كريم )، ص353
  55. الحياة با ترجمه احمد آرام، ج‌1، ص : 128
  56. تحف العقول-ترجمه جعفرى، ص 182
  57. ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‌1، ص 635
  58. شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج‌6، ص 192
  59. الحياة با ترجمه احمد آرام ، ج‌1، ص 188
  60. سيد رضي؛ نهج البلاغة، محمد دشتى‌، قم‌، مشهور، 1379 ش‌، اول‌، ص 405
  61. صابرى يزدى، على رضا / انصارى محلاتى‌، محمد رضار؛الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى‌، قم‌، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامى‌، دوم‌، 1375 ش‌، ص 458
  62. حسن بن ابى الحسن ديلمى؛ ارشاد القلوب، سيد هدايت الله مسترحمى، ‌ تهران‌، مصطفوى، ‌ سوم، ‌1349 ش، ‌ ج‌2، ص 107
  63. ارشاد القلوب-ترجمه مسترحمى، ج‌2، ص: 107
  64. الحياة با ترجمه احمد آرام، ج‌1 ، ص 165
  65. الحياة با ترجمه احمد آرام ، ج‌1 ، ص 169
  66. الحياة با ترجمه احمد آرام ، ج‌1، ص 169
  67. ارشاد القلوب-ترجمه مسترحمى، ج‌2، ص 103
  68. ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‌1، ص 637
  69. بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج‌1، ص 142
  70. همان، ص 142
  71. الحياة با ترجمه احمد آرام، ج‌1، ص165
  72. الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص 686
  73. شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج‌5، ص 342
  74. خرمشاهى، بهاء الدين – انصارى، ‌ مسعود؛پيام پيامبر، تهران‌، منفرد، اول‌، 1376 ش‌ص 697
  75. الحياة با ترجمه احمد آرام، ج‌1، ص 493
  76. الحياة با ترجمه احمد آرام، ج‌1، ص 169
  77. الحياة با ترجمه احمد آرام، ج‌1، ص 76
  78. نهج البلاغة-ترجمه دشتى، ص : 645


منابع

یقین، زینب طاهری،سایت پژوهشکده باقر العلوم(ع) ( بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی) تاریخ بازیابی: 2 خرداد 1391 .