واقعه فخ: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
«فخّ» مکانی در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] است. در این مکان رویداد عظیمی شبیه واقعه [[کربلا]] به وقوع پیوست که در واقع قیام [[سادات]] حسنی علیه «[[هادی (خلیفه عباسی)|هادی]]» از خلفای [[عباسیان]] به شمار می رفت. طبق برخی روایات، [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله و [[امام صادق|امام صادق]] علیه‌السلام این رویداد را پیشگویی کرده و پیشاپیش در سرزمین فخّ، برای حسین بن علی (شهید فخّ) و سایر شهیدان این واقعه ابراز نگرانی نمودند.
 +
{{تقویم|روز= 8 ذی الحجه|سال= سال 169 هجری قمری}}
 +
==شرح واقعه==
  
 +
حسین بن علی بن حسن، معروف به «شهید فخّ»، از نوادگان [[امام حسن]]‌ علیه‌السلام و پسرعموى [[امام کاظم]] علیه‌السلام، در عصر [[خلافت]] [[هادی (خلیفه عباسی)|هادی عباسی]] در [[مدینه]] منوره قیام کرد و این شهر مقدس را از سیطره [[عباسیان]] بیرون آورد و به مدت دوازده روز در آن به ساماندهی حکومت و اجرای امور مردم پرداخت و با نزدیک شدن ایام [[حج]]، "درباس خزاعی" را جانشین خود در مدینه نمود و به همراه سایر [[علویان]] و پیروان خود عازم مکه معظمه گردید و بسیاری از [[شیعه|شیعیان]] و بردگان مکه معظمه به خاطر رهایی از ظلم و جور عباسیان به استقبال وی شتافته و در زمره یارانش قرار گرفتند.
  
 +
خبر قیام وی در مدینه و آزادسازی این شهر و هجوم [[علویان|علویان]] به سوی مکه معظمه به اطلاع هادی عباسی چهارمین خلیفه عباسیان رسید و با توجه به نزدیک شدن ایام حج و احتمال پیوستن حاجیان و سایر مخالفان بنی‌عباس به علویان در حین مراسم حج، هادی را شگفت زده و سراسیمه کرد و بدین جهت در اسرع وقت لشکری بزرگ به فرماندهی محمد بن سلیمان عباسی به سوی مکه گسیل داشت.
  
 +
دو سپاه در روز [[يوم الترويه|ترویه]] هشتم [[ذی الحجه]] سال ۱۶۹ قمری در یک فرسنگی مکه معظمه در مکانی به نام "[[فخّ|فخ]]" در برابر یکدیگر قرار گرفتند و پس از رد و بدل کردن پیام‌ها و عدم دستیابی به نتیجه مطلوب، متوسل به حرکت نظامی و رزمی شد و با شدت تمام به نبرد پرداختند.
  
'''منبع:''' پيشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر عليه السلام‌
+
یاران حسین بن علی، تنها هفتصد نفر ولی سپاهیان عباسی چندین برابر آنان بودند و بدین جهت، پس از مبارزه‌ای سخت و توان‌فرسا، انقلابیون [[مدینه]] با شکست و اضمحلال مواجه شدند و بسیاری از آنان از جمله خود حسین بن علی و برخی از [[سادات]] حسنی مانند سلیمان بن عبدالله محض و عبدالله بن اسحاق بن ابراهیم بن حسن مثنی، در این نبرد نابرابر کشته شد و تعدادی نیز زخمی و به همراه سایر بازماندگانشان اسیر گردیدند.
 +
[[پرونده:Fakh.jpg|بندانگشتی|محل قبور شهدای فخ]]
  
'''نویسنده:''' هيئت تحريريه موسسه در راه [[حق]]
+
شباهت دیگر این فاجعه با فاجعه [[کربلا]] آن بود که در اینجا نیز سر همه شهدا را بریدند و به مدینه آوردند و در مجلسى که گروهى از فرزندان [[امام على]] علیه السلام و از جمله حضرت [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام کاظم]] علیه السلام حضور داشتند، سرها را به تماشا گذاردند. هیچ کس هیچ نگفت جز امام کاظم علیه السلام چون سر حسین بن على رهبر [[قيام فخ]] را دیدند فرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون، مَضى والله مسلما صالحا صوّاما قوّاما آمرا بالمعروف و ناهیا عن المنکر ما کان فى اهل بیته مثله»؛ از خداوندیم و به سوى او بازمى ‌گردیم، سوگند به خدا که به [[شهادت]] رسید در حالی که مسلمان و درستکار بود و بسیار [[روزه]] مى ‌گرفت و بسیار شب زنده ‌دار بود و [[امر به معروف و نهى از منکر]] مى ‌کرد، در خاندان وى، چون او وجود نداشت.<ref>  مقاتل الطالبیین چاپ مصر ص ۴۵۳. </ref>
  
حسين بن على از [[علويان]] [[مدينه]]، چون از حكومت [[عباسيان]] و ستم بسيار ايشان به ستوه آمد، به رضايت<ref>[[مقاتل الطالبيين]] ص 447.</ref> [[امام كاظم]] عليه السلام، عليه هادى قيام كرد و با گروهى حدود سيصد نفر از مدينه به سوى [[مكه]] به راه افتاد. سپاهيان هادى در محلى به نام فخ، او را محاصره و او و سپاهيانش را [[شهيد]] كردند و همانند فاجعه‌اى كه در [[كربلا]] رخ داد، در مورد اينان نيز پيش آمد: سر همه شهدا را بريدند و به مدينه آوردند و در مجلسى كه گروهى از فرزندان [[امام على]] عليه السلام و از جمله حضرت امام كاظم عليه السلام حضور داشتند، سرها را به تماشا گذاردند.
+
سپاهیان عباسی سرهای شهدا را با اسیران و بازماندگان شهدا به نزد هادی عباسی در [[بغداد]] فرستادند و او دستور داد تا تمامی اسیران را گردن زدند. از آن سو، پس از شکست علویان، عمر بن عبدالعزیز بن عبیدالله بن عبدالله بن [[عمر بن خطاب]]، عامل هادی عباسی پس از فرار از [[مدینه]]، دوباره به این شهر برگشت و انتقام سختی از علویان و مبارزان گرفت و خانه‌های بسیاری از آنان را به آتش کشید و اموالشان را غارت کرد.
  
هيچ كس هيچ نگفت جز امام كاظم عليه السلام چون سر حسين بن على رهبر [[قيام فخ]] را ديدند فرمودند: انالله و انااليه راجعون، مضى والله مسلما صالحا صواما قواما آمرا بالمعروف و ناهيا عن المنكر ما كان فى اهل بيته مثله؛ از خداونديم و به سوى او بازمى ‌گرديم، سوگند به خدا كه به [[شهادت]] رسيد در حالي كه مسلمان و درستكار بود و بسيار [[روزه]] مى ‌گرفت و بسيار شب زنده ‌دار بود و [[امر به معروف و نهى از منكر]] مى ‌كرد، در خاندان وى، چون او وجود نداشت.<ref>  مقاتل الطالبيين چاپ مصر ص 453. </ref>
+
==واقعه فخ در نظر اهل بیت==
  
هادى، گذشته از اخلاق سياسى، از جهت خصلت ‌هاى فردى نيز مردى منحط، شراب خواره و خوش گذران بود. يك بار به [[يوسف صيقل]] به خاطر چند بيت شعر كه با آوايى خوش خوانده بود، به اندازه بار يك شتر درهم و دينار داد.<ref>[[تاريخ طبرى]] ج 10 ص 592 چاپ ليدن.</ref>
+
شهید فخ، در شمار [[علویان]] حَسَنی، شهیدی است که از سوی [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السلام مورد تأیید قرار گرفته است. به علاوه ضمن روایاتی که نقل شده، خبر شهادت او از زبان [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله نیز نقل شده است. از جمله آن که: [[ابوالفرج اصفهانی]] روایتی از [[امام باقر]] علیه السلام نقل کرده که حضرت فرمود: [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله زمانی که از [[فخّ|فخ]] می گذشت؛ ایستاد، رکعتی [[نماز]] گزارد و وقتی رکعت دوم را خواند گریه کرد. اصحاب نیز گریه کردند، وقتی دلیلش را پرسیدند: حضرت فرمود: [[جبرئیل]] به من خبر داد که: «یا محمد اِنّ رجلا مِنْ وُلْدک یُقْتَل فی هذا المکان و أجر الشهید مَعَهُ، اجر الشهیدین».<ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۶۷.</ref> ای محمد، مردی از فرزندان تو در این جا کشته می شود که اجر شهید همراه او، اجر دو شهید است.
  
[[ابن داب نامى]]، مى ‌گويد: روزى نزد هادى رفتم، چشمانش از اثر شراب خوارى و بيدارى، سرخ شده بود. از من قصه ‌اى در مورد شراب خواست، برايش به شعر گفتم. شعرها را يادداشت كرد و 40 هزار درهم به من داد.<ref>تاريخ طبرى ج 10 ص 593 چاپ ليدن.</ref>
+
همو روایت دیگری نقل کرده است که وقتی حضرت به موضع فخ رسید، با اصحابش [[نماز میت|نماز میّت]] خواند و سپس فرمود: «یُقْتَلُ هاهُنا رَجُلٌ مِنْ أهل بَیْتی فی عصابة مِنَ المؤمنین، ینزل لهم بأکفان و حنوط من الجنة، تسبق أرواحهم أجسادهم اِلَی الجَنّة».<ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۶۶.</ref> در اینجا شخصی از اهل بیت من با جمعی از یارانش به شهادت می رسند که [[کفن]] و کافور آنان از [[بهشت]] می رسد و ارواحشان زودتر از اجسادشان به سوی بهشت می شتابد.
  
[[اسحاق موصلى]] موسيقي ‌‌دان معروف عرب، مى ‌گويد: اگر هادى زنده مى ‌ماند ما ديوار خانه‌هايمان را با طلا بالا مى‌ برديم.<ref> [[حياة الامام]] ج 1 ص 458. </ref> بالاخره هادى در سال 170 درگذشت و هارون شاه اسلام شد!<ref>[[تاريخ يعقوبى]] ج 2 ص 407 چاپ بيروت.</ref> و در اين زمان حضرت امام موسى كاظم عليه السلام 42 ساله بودند.
+
همچنین نقل شده است که در سفری که [[امام صادق]] علیه السلام به [[مكه|مکه]] داشتند، به یکی از اصحاب فرمودند: وقتی به فخ رسیدیم، مرا آگاه گردان. وقتی به آنجا رسیدند، حضرت پیاده شده، [[وضو]] گرفتند و نمازی خواندند و سپس سوار شدند. آن صحابی علت این کار را پرسید. حضرت روایت سابق الذکر را از پیامبر صلی الله علیه و آله برای او نقل کردند.<ref>همان.</ref>
  
دوران [[هارون]]، اوج اقتدار و قلدرى و چپاول و كامروايى [[عباسيان]] بود. هارون در پايان مراسم بيعت، [[يحيى برمكى]] - از ايرانيانى كه به وزيرى پادشاه رفته بودند - را به وزارت خويش برگزيد و به او اختيار تام و مطلق در اداره همه امور و عزل و نصب هر كس، داده بود و به رسم آن زمان؛ به عنوان پشتوانه‌اى براي اختيارات، انگشتر خويش را به او داد.<ref>[[طبرى]] ج 10 ص 603.</ref> و خود به حيف و ميل [[بيت المال]] در شرب و زن بارگى و خريد جواهرات و لهو و لعب مشغول شد.
+
زمانی که سرهای شهدا را نزد [[هادی (خلیفه عباسی)|هادی]] آوردند، [[امام موسی کاظم علیه السلام|موسی بن جعفر]] علیهماالسلام و شماری از [[علویان]] حاضر بودند. حضرت درباره شهید فخ فرمود: «مَضی والله مُسْلِماً صالحاً صوّاماً قوّاماً آمِراً بالمعروف، ناهِیاً عَنِ المُنْکر».<ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۸۰.</ref><ref>بحارالأنوار ج۴۸، ص۱۶۴.</ref>
  
درآمد بيت المال در آن زمان كه گوسفند دو يا چهار ساله را به يك درهم مى ‌فروختند، پانصد ميليون و دويست و چهل هزار درهم بود.<ref>حياة الامام ج 2 ص 29.</ref> و او دست به خرج اين درآمد گشود: به شاعرى به نام اشجع در ازاء مديحه ‌اى، يك ميليون درهم داد.<ref>حياة الامام ج 2 ص 39.</ref> به [[ابوالعتاهيه]] شاعر و ابراهيم موصلى موسيقي دان به خاطر چند بيت شعر و قدرى ساز و آواز، هر يك صدهزار درهم و صد دست لباس داد.<ref> حياة الامام ج 2 ص 32.</ref>
+
چنانکه گفته شد، این واقعه در عصر امامت [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسی‌کاظم]] علیه‌السلام به وقوع پیوست و آن حضرت گرچه به صورت آشکار در آن حضور نیافت و رهبری آن را برعهده نگرفت، ولیکن آن را تأیید و از باطن آنان را راهنمایی می‌نمود. البته برخی منابع نیز گفته اند: گرچه شخصیت شهید فخ مورد تأیید امام کاظم(ع) بود، ولی تأیید امام نسبت به قیام او محل تردید است.
 
+
==پانویس==
در قصر هارون گروه زيادى از زنان خوش آواز و سازنواز فراهم آمده بودند و انواع و اقسام سازهاى موسيقى آن عصر، در آن جا وجود داشت.<ref>حياة الامام ج 2 ص 62.</ref> هارون به جواهرات علاقه ‌ايى بى مانند داشت، يك بار براى خريد يك انگشتر صد هزار دينار پرداخت.<ref>[[الامامة والسياسة]] ج 2.</ref>
+
<references />
 
 
هر روز ده هزار درهم خرج آشپزخانه ‌اش بود و گاه تا سى رنگ غذا برايش درست مى ‌كردند.<ref>حياة الامام ج 2 ص 39.</ref> يك روز هارون غذايى از گوشت شتر طلبيد، چون آوردند، [[جعفر برمكى]] گفت: خليفه مى ‌دانند كه اين غذا كه برايشان آورده‌اند چقدر خرج برداشته است؟ هارون گفت: سه درهم... هادى، گذشته از اخلاق سياسى، از جهت خصلت ‌هاى فردى نيز مردى منحط، شراب خواره و خوش گذران بود. يك بار به يوسف صيقل به خاطر چند بيت شعر كه با آوايى خوش خوانده بود، به اندازه بار يك شتر درهم و دينار داد. ابن داب نامى، مى ‌گويد، روزى نزد هادى رفتم، چشمانش از اثر شراب خوارى و بيدارى، سرخ شده بود. از من قصه ‌اى در مورد شراب خواست، برايش به شعر گفتم. شعرها را يادداشت كرد و 40 هزار درهم به من داد.
 
 
 
اسحاق موصلى موسيقی دان معروف عرب، مى ‌گويد: اگر هادى زنده مى ‌ماند ما ديوار خانه ‌هايمان را با طلا بالا مى ‌برديم. برمكي گفت: نه به خدا، چهار هزار درهم تاكنون خرج برداشته، زيرا مدت ‌ها است كه هر روز شترى مى ‌كشند تا اگر خليفه ميل به گوشت شتر فرمودند. آماده باشد!<ref> حياة الامام ج 2 ص 40. </ref>  
 
  
هارون قمار هم مى ‌كرد و باده نيز بسيار مى ‌نوشيد حتى گاه با همه حاضران در مجلس.<ref>حياة الامام ج 2 - ص 70.</ref> با وجود اين، از سر عوام فريبى به برخى از مظاهر اسلامى هم تظاهر مى ‌كرد: حج مى گزارد و گاه به برخى از وعاظ مى ‌گفت: او را موعظه كنند و مى ‌گريست...!
+
==منابع==
 
+
*موسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
==پانویس==
+
*هيئت تحريريه موسسه در راه حق، پيشواى هفتم امام موسى بن جعفر عليه السلام‌.
<references/>
+
*رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۶۷-۱۶۹.
 +
==مطالب مرتبط==
 +
*[[فخّ]]
 +
*[[مقبره شهدای فخ|مقبره شهدای فخّ]]
 +
[[رده:وقایع ماه ذی الحجه]]
 +
[[رده:سال ۱۶۹ هجری قمری]]
 +
[[رده:تاریخ اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۲۲

«فخّ» مکانی در بین راه مکه و مدینه است. در این مکان رویداد عظیمی شبیه واقعه کربلا به وقوع پیوست که در واقع قیام سادات حسنی علیه «هادی» از خلفای عباسیان به شمار می رفت. طبق برخی روایات، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و امام صادق علیه‌السلام این رویداد را پیشگویی کرده و پیشاپیش در سرزمین فخّ، برای حسین بن علی (شهید فخّ) و سایر شهیدان این واقعه ابراز نگرانی نمودند.

تقویم هجری قمری

روز واقعه:8 ذی الحجه
سال 169 هجری قمری

شرح واقعه

حسین بن علی بن حسن، معروف به «شهید فخّ»، از نوادگان امام حسن‌ علیه‌السلام و پسرعموى امام کاظم علیه‌السلام، در عصر خلافت هادی عباسی در مدینه منوره قیام کرد و این شهر مقدس را از سیطره عباسیان بیرون آورد و به مدت دوازده روز در آن به ساماندهی حکومت و اجرای امور مردم پرداخت و با نزدیک شدن ایام حج، "درباس خزاعی" را جانشین خود در مدینه نمود و به همراه سایر علویان و پیروان خود عازم مکه معظمه گردید و بسیاری از شیعیان و بردگان مکه معظمه به خاطر رهایی از ظلم و جور عباسیان به استقبال وی شتافته و در زمره یارانش قرار گرفتند.

خبر قیام وی در مدینه و آزادسازی این شهر و هجوم علویان به سوی مکه معظمه به اطلاع هادی عباسی چهارمین خلیفه عباسیان رسید و با توجه به نزدیک شدن ایام حج و احتمال پیوستن حاجیان و سایر مخالفان بنی‌عباس به علویان در حین مراسم حج، هادی را شگفت زده و سراسیمه کرد و بدین جهت در اسرع وقت لشکری بزرگ به فرماندهی محمد بن سلیمان عباسی به سوی مکه گسیل داشت.

دو سپاه در روز ترویه هشتم ذی الحجه سال ۱۶۹ قمری در یک فرسنگی مکه معظمه در مکانی به نام "فخ" در برابر یکدیگر قرار گرفتند و پس از رد و بدل کردن پیام‌ها و عدم دستیابی به نتیجه مطلوب، متوسل به حرکت نظامی و رزمی شد و با شدت تمام به نبرد پرداختند.

یاران حسین بن علی، تنها هفتصد نفر ولی سپاهیان عباسی چندین برابر آنان بودند و بدین جهت، پس از مبارزه‌ای سخت و توان‌فرسا، انقلابیون مدینه با شکست و اضمحلال مواجه شدند و بسیاری از آنان از جمله خود حسین بن علی و برخی از سادات حسنی مانند سلیمان بن عبدالله محض و عبدالله بن اسحاق بن ابراهیم بن حسن مثنی، در این نبرد نابرابر کشته شد و تعدادی نیز زخمی و به همراه سایر بازماندگانشان اسیر گردیدند.

محل قبور شهدای فخ

شباهت دیگر این فاجعه با فاجعه کربلا آن بود که در اینجا نیز سر همه شهدا را بریدند و به مدینه آوردند و در مجلسى که گروهى از فرزندان امام على علیه السلام و از جمله حضرت امام کاظم علیه السلام حضور داشتند، سرها را به تماشا گذاردند. هیچ کس هیچ نگفت جز امام کاظم علیه السلام چون سر حسین بن على رهبر قيام فخ را دیدند فرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون، مَضى والله مسلما صالحا صوّاما قوّاما آمرا بالمعروف و ناهیا عن المنکر ما کان فى اهل بیته مثله»؛ از خداوندیم و به سوى او بازمى ‌گردیم، سوگند به خدا که به شهادت رسید در حالی که مسلمان و درستکار بود و بسیار روزه مى ‌گرفت و بسیار شب زنده ‌دار بود و امر به معروف و نهى از منکر مى ‌کرد، در خاندان وى، چون او وجود نداشت.[۱]

سپاهیان عباسی سرهای شهدا را با اسیران و بازماندگان شهدا به نزد هادی عباسی در بغداد فرستادند و او دستور داد تا تمامی اسیران را گردن زدند. از آن سو، پس از شکست علویان، عمر بن عبدالعزیز بن عبیدالله بن عبدالله بن عمر بن خطاب، عامل هادی عباسی پس از فرار از مدینه، دوباره به این شهر برگشت و انتقام سختی از علویان و مبارزان گرفت و خانه‌های بسیاری از آنان را به آتش کشید و اموالشان را غارت کرد.

واقعه فخ در نظر اهل بیت

شهید فخ، در شمار علویان حَسَنی، شهیدی است که از سوی امامان علیهم السلام مورد تأیید قرار گرفته است. به علاوه ضمن روایاتی که نقل شده، خبر شهادت او از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله نیز نقل شده است. از جمله آن که: ابوالفرج اصفهانی روایتی از امام باقر علیه السلام نقل کرده که حضرت فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله زمانی که از فخ می گذشت؛ ایستاد، رکعتی نماز گزارد و وقتی رکعت دوم را خواند گریه کرد. اصحاب نیز گریه کردند، وقتی دلیلش را پرسیدند: حضرت فرمود: جبرئیل به من خبر داد که: «یا محمد اِنّ رجلا مِنْ وُلْدک یُقْتَل فی هذا المکان و أجر الشهید مَعَهُ، اجر الشهیدین».[۲] ای محمد، مردی از فرزندان تو در این جا کشته می شود که اجر شهید همراه او، اجر دو شهید است.

همو روایت دیگری نقل کرده است که وقتی حضرت به موضع فخ رسید، با اصحابش نماز میّت خواند و سپس فرمود: «یُقْتَلُ هاهُنا رَجُلٌ مِنْ أهل بَیْتی فی عصابة مِنَ المؤمنین، ینزل لهم بأکفان و حنوط من الجنة، تسبق أرواحهم أجسادهم اِلَی الجَنّة».[۳] در اینجا شخصی از اهل بیت من با جمعی از یارانش به شهادت می رسند که کفن و کافور آنان از بهشت می رسد و ارواحشان زودتر از اجسادشان به سوی بهشت می شتابد.

همچنین نقل شده است که در سفری که امام صادق علیه السلام به مکه داشتند، به یکی از اصحاب فرمودند: وقتی به فخ رسیدیم، مرا آگاه گردان. وقتی به آنجا رسیدند، حضرت پیاده شده، وضو گرفتند و نمازی خواندند و سپس سوار شدند. آن صحابی علت این کار را پرسید. حضرت روایت سابق الذکر را از پیامبر صلی الله علیه و آله برای او نقل کردند.[۴]

زمانی که سرهای شهدا را نزد هادی آوردند، موسی بن جعفر علیهماالسلام و شماری از علویان حاضر بودند. حضرت درباره شهید فخ فرمود: «مَضی والله مُسْلِماً صالحاً صوّاماً قوّاماً آمِراً بالمعروف، ناهِیاً عَنِ المُنْکر».[۵][۶]

چنانکه گفته شد، این واقعه در عصر امامت امام موسی‌کاظم علیه‌السلام به وقوع پیوست و آن حضرت گرچه به صورت آشکار در آن حضور نیافت و رهبری آن را برعهده نگرفت، ولیکن آن را تأیید و از باطن آنان را راهنمایی می‌نمود. البته برخی منابع نیز گفته اند: گرچه شخصیت شهید فخ مورد تأیید امام کاظم(ع) بود، ولی تأیید امام نسبت به قیام او محل تردید است.

پانویس

  1. مقاتل الطالبیین چاپ مصر ص ۴۵۳.
  2. مقاتل الطالبیین، ص۳۶۷.
  3. مقاتل الطالبیین، ص۳۶۶.
  4. همان.
  5. مقاتل الطالبیین، ص۳۸۰.
  6. بحارالأنوار ج۴۸، ص۱۶۴.

منابع

  • موسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
  • هيئت تحريريه موسسه در راه حق، پيشواى هفتم امام موسى بن جعفر عليه السلام‌.
  • رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۶۷-۱۶۹.

مطالب مرتبط