میر حامد حسین هندی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۱۹ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (افزودن محتوا با منبع جدید و افزودن 3رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

دانشمندِ مسلمانِِ علوم اسلامی و عارف بزرگ در سدهٔ سیزدهم هجری قمری در هند بود.

ولادت

علامه میرحامد حسین هندی، در سال 1246 ق. در شهر «میرتهه» هند، در خانه سید محمد قلی به دنیا آمد. نام اصلی او را «مهدی» نهادند. سبب شهرتش به «میرحامد حسین» آن است كه پدرش پیش از آن كه خبر تولد فرزندش را بشنود، در رؤیا جد خود «سید حامد حسین» را دیده بود. از این رو، فرزند نوزادش را به این نام مشهور كرد.

میر حامد حسین وقتی به هفت سالگی رسید، پدرش او را به مكتب گذاشت. او مقدمات و دروس ابتدایی را خواند، آنگاه وارد مراحل بالاتری رسید. «مقامات حریری» و «دیوان متنبی» را نزد مولوی «سید بركت علی صاحب»، و نهج البلاغه را در محضر مفتی «سید عباس شوشتری» آموخت و سپس به فراگیری علوم عقلی در نزد «سید مرتضی خلاصه العلماء» و علوم شرعی در محضر «سید محمدسلطان العلماء» و برادر او «سید حسین سیدالعلماء» پرداخت و پس از سال‌ها تلاش و همت، تحصیلات خود را با موفقیت به اتمام رساند.

تلاش علمی و ماندگار

جوامع اسلامی به ویژه هندوستان، در دوران زندگی میرحامد حسین، بیش از پیش دچار آشوب و تفرقه شده بود. استعمارگران و دشمنان اسلام، همواره برای دست یافتن به اهداف شوم و غارتگرانه خود، دوست می‌داشتند كه مسلمانان با هم اتحاد نداشته باشند و مدام با خصومت زندگی كنند. بدین خاطر گاه دانشمندانی را در میان خود مسلمانان تحریك می‌كردند تا با نوشتن و یا گفتن حرف‌هایی تفرقه‌افكن و اختلاف آفرین، صفوف آنان را بر هم زنند و محیط زندگی برادرانه را تبدیل به بلوا و آشوب و سوءظن و دشمنی سازند.

علامه سید محمد قلی پدر میرحامد حسین، سال‌ها عمر خود را صرف جواب دادن شبهات و تهمت‌هایی كرد كه دشمنان اسلام، به دست برخی از دانشمندان مسلمان، علیه شیعه و مكتب اهل بیت علیهم‌السلام شایع می‌كردند اكنون بعد از پدر نوبت به پسر صالح و خلف او یعنی علامه میرحامد حسین هندی رسیده بود. او مشاهده می‌كرد كه چه افتراها و تهمت‌هایی بر شیعه می‌بندند كه روح شیعه از آن‌ها خبر ندارد... این بود كه تصمیم گرفت كمر همت ببندد و همچون پدرش، در عرصه قلم و تحقیق و تتبع و بیان حقائق اسلام و وقایع تاریخ اسلام، به دفاع از حق برخیزد و به تهمت‌های مغرضانه و جاهلانه و خصومت‌آمیز دشمنان تشیع، پاسخ دهد «تا سیه‌روی شود هر كه در او غش باشد!».

نخستین كارش، نقد، بررسی، تصحیح و تهذیب بعضی از كتاب‌های ارزشمند پدرش علامه سید محمد قلی، بود.[۱] چرا كه بسیاری از آثار پدرش، در دفاع از مكتب شیعه و پاسخ به ایرادهای مخالفان تشیع بود و شایسته بود كه پسر دانشمند و فرزانه، آن‌ها را تصحیح و چاپ و منتشر كند. میرحامد حسین سال‌هایی از عمر گرانمایه خود را در این راه صرف كرد و از این رهگذر، خدمات شایانی به عالم تشیع ارزانی داشت. آنگاه خود اقدام به نوشتن كتاب نمود. اینك به ذكر آن‌ها می‌پردازیم:

  1. استقصاء الافحام، ده جلد و به فارسی است. مؤلف در این كتاب مطالبی را پیرامون قرآن كریم، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف شرح حال بسیاری از دانشمندان اهل سنت و اصول و فروع دین، مطرح كرده است و پاسخی است به كتاب «منتهی الكلام» تألیف حیدرعلی فیض‌آبادی حنفی، كه مطالبی شبهه‌آمیز و بی‌اساس درباره شیعه داشت.[۲]
  2. شوارق النصوص، پنج جلد در علم كلام.
  3. افحام اهل المین، ردی است بر كتاب «ازاله الغین» تألیف حیدرعلی فیض آبادی حنفی
  4. اسفار الانوار، سفرنامه حج و كربلا
  5. كشف المعضلات فی حل المشكلات
  6. العضب البتار فی مبحث آیه الغاز
  7. النجم الثاقب فی مسأله الحاجب، كتاب فقهی در موضوع ارث
  8. الدرر السنیّه فی المكاتیب والمنشآت العربیه
  9. زین الوسائل الی تحقیق المسائل، مسائل فقهی و گوناگون
  10. الدّرایع، در شرح شرایع محقق حلی[۳]
  11. عبقات الانوار فی مناقب الائمه الاطهار

این اثر بزرگترین و ارجمندترین كتاب اوست و از شاهكارهای علمی و اعتقادی شیعه به شمار می‌رود. مؤلف بزرگوار این كتاب عظیم و شگفت‌انگیز را در مناقب ائمه اطهار علیهم‌السلام‌ و در جواب كتاب ضدشیعی «تحفه اثنی عشریه» نوشته است.

كتاب خصومت‌ برانگیز‌ «تحفه اثنی عشریه» (هدیه‌ای برای شیعیان دوازده امامی) را مولوی عبدالعزیز دهلوی (م 1239 ق) معروف به «سراج الهند» نوشته بود. اما چه تحفه‌ای و چه هدیه‌ای؟! او كه از عالمان برجسته و فاضل شبه قاره هند و از اهل سنت بود، بدون توجه به آیات وحدت‌بخش قرآن و سفارش‌های پیامبر صلی الله علیه و آله در این كتابش، عقاید و آراء شیعه را به طور عموم و فرقه اثنی عشریه را بالخصوص در اصول و فروع و اخلاق و آداب و تمامی معتقدات و اعمالشان به عباراتی خارج از نزاكت و كلماتی بیرون از آداب و سنن مناظره و به كتب نوآموزان ـ كه به خطابه نزدیكتر است تا به برهان یا دست كم نقل صحیح مطالب ـ مورد حمله و اعتراض قرار داده... كتاب را مملو از افتراآت و تهمت‌های شنیعه ساخته است... و باعث تشتّت جبهه اسلامی هند شد. این كتاب در دل برادران مسلمان نسبت به یكدیگر كینه و نفرت پدید آورد و صفای مسجد و محراب، شكوه رمضان و عاشورا را كدر ساخت...[۴]

عبقات الانوار،[۵] دارای دو منهج و هر منهج نیز مشتمل بر مجلداتی چند است. منهج اول درباره اثبات دلالت آیاتی چند از قرآن مجید بر امامت است، از جمله آیه: «إِنَّما وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواالَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّكاهَ وَ هُمْ راكِعُونَ». سوره مائده/55.

و آیه «الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ...». سوره مائده/3 و آیات فراوان دیگری كه بر امامت شرعی و الهی ائمه اهل بیت عصمت و طهارت (امام علی و فرزندان معصومش علیهم‌السلام) دلالت می‌كند. همه را مورد بحث عالمانه و محققانه و گسترده قرار داده است. گفته‌اند این مجلد هنوز به چاپ نرسیده است و در كتابخانه عظیم مؤلف دانشمندش، در شهر لكهنو نگهداری می‌شود.

منهج دوم كتاب، درباره احادیث دوازده‌گانه‌ای است كه مولوی عبدالعزیز دهلوی در كتاب تحفه اثنی عشریه، مغرضانه اصل یا تواتر آن‌ها را انكار و اشكالاتی بر این احادیث شیعی وارد كرده بود. این منهج از كتاب شگفت‌آور و عظیم عبقات الانوار، 30 جلد است كه حدود دوازده جلد آن در هندوستان و ایران به چاپ رسیده است. هر یك از احادیث دوازده‌گانه، خود یك مجلد و برخی از این مجلدات هم در چنین جلد به سبك قدیم و سنگی چاپ شده است بدین شرح:

  • مجلد اول از منهج دوم، در مورد «حدیث غدیر»
  • مجلد دوم، در موضوع «حدیث منزلت»
  • مجلد سوم، درباره «حدیث ولایت»
  • مجلد چهارم، درباره «حدیث طیر»
  • مجلد پنجم، به شرح و پیان «حدیث أنا مدینه العلم»
  • مجلد ششم، درباره «حدیث تشبیه»
  • مجلد هفتم، درباره حدیث «من ناصب علیاً لخلافه فهو كافر»
  • مجلد هشتم، در بیان «حدیث نور» «كنت انا و علی نوراً...»
  • مجلد نهم، درباره حدیث «رایت»
  • مجلد دهم، در موضوع حدیث «انّك تقاتل علی تأویل القرآن...»
  • مجلد یازدهم، در مورد حدیث «الحقّ مع علیّ...»
  • مجلد دوازدهم، درباره «حدیث ثقلین»

عبقات الانوار از نگاه بزرگان

بزرگان علم و تحقیق، بر عظمت كتاب عبقات الانوار اقرار كرده‌اند و آن را به دیگران نیز شناسانده‌اند:

  • 1. علامه بزرگ شیعی، شیخ عبدالحسین امینی صاحب كتاب الغدیر، درباره عبقات می‌گوید: بوی دلپذیرش در تمامی جهان پیچیده و آوازه‌اش از خاور تا باختر را فراگرفته است. هر كس آن را دیده، دانسته كه كتاب اعجازآمیز روشنگری است كه هیچ باطلی در آن راه ندارد و من در نوشتن الغدیر از دانش‌های باارزش نهفته در آن بهره فراوان بردم.[۶]
  • 2. علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره آثار میرحامد حسین به ویژه عبقات می‌نویسد: كتاب‌های باعظمت و مفید میرحامد حسین، دریای ژرف‌نگری و باریك‌بینی را پرموج گردانده است... مهمترین و پرآوازه‌ترین اثر او «عبقات الانوار» در مناقب ائمه اطهار علیهم‌السلام است... و میرحامد حسین تمام حقایقی را كه «دهلوی» در باب امامت منكر شده با بهره‌گیری از احادیث و اخباری كه از طریق اهل سنت نقل شده، ثابت كرده است.[۷]
  • 3. امام خمینی در سال 1320 شمسی/ 1363 قمری كه هنوز تمام مجلدات عبقات چاپ نشده بود، پس از بحث در موضوع حدیث غدیر، می‌نویسد: «...هر كس بخواهد اطلاع از چگونگی حدیث غدیر پیدا كند، باید رجوع كند به كتاب عبقات الانور سید بزرگوار میرحامد حسین هندی، كه چهار جلد بزرگ در حدیث غدیر تصنیف كرده و چنین كتابی تاكنون نوشته نشده و عبقات الانوار در امامت از قراری كه شنیده شده، سی جلد است و آنچه كه ما دیدیم، هفت-هشت جلد است و در ایران شاید تا پانزده جلد از آن پیدا شود و اهلِ سنت درصدد جمع این كتاب و تضییع آن هستند و ما ملت شیعه در خواب هستیم تا آن وقت كه یك چنین گنج پرقیمت و گوهر گرانبهائی از دست برود! اكنون قریب دو سال است (دو سال قبل از 1363 ق) كه به ملت شیعه به تجدید طبع این كتاب پیشنهاد شده و به خونسردی تلقی شده است. با این وصف با خواست خدا جلد غدیر در تحت طبع است.[۸] لكن بر علماء شیعه بالخصوص و دیگر طبقات لازم است كه این كتاب بزرگ را كه بزرگترین حجت مذهب است نگذارند از بین برود و به طبع آن اقدام كنند».[۹]
  • 4. استاد محمدرضا حكیمی درباره عبقات الانوار می‌نویسد: «و به راستی كتاب عبقات، عظیم است. آن اقیانوس بیكران و آن دریای ژرف، این كتاب است این چنین كتابی در دیگر آفاق بشری و فرهنگ ملت‌ها نیز همانند ندارد... كتاب «عبقات» با مجلدات بسیارش، یكی از والاترین نمونه‌های كار خود انسانی و پشتكار و مسئولیت بشری است و یكی از ارجمندترین سندهای...».[۱۰]

رنج‌ها

علامه میرحامد حسین، كتاب عبقات را به سادگی و آسانی و رفاه و خدمه و گروه تحقیق ننوشت، او در راه تألیف چنین كتاب عظیمی، خود به تنهایی سخت‌ترین سفرها و پرزحمت‌ترین كارها را عاشقانه پذیرفت. زیرا همه اسناد و منابع تتبع و تحقیق را در اختیار نداشت، به ویژه كتاب‌ها و منابع اهل سنت را.

گاهی به عنوان خادم و كارگر در یكی از روستاهای دورافتاده شهر مكه به خانه عالمی سنی وارد شد تا در كتابخانه او به كتابی كه دنبالش می‌گشت، دست یابد و موفق هم شد.[۱۱]

وقتی هم فرزند جوانش از دنیا رفت، مراسم كفن و دفن و تشییع و مجلس سوگواری را به دیگران واگذارد تا یك ساعت هم كه شده وقتش را جز در تألیف عبقات الانوار صرف نكند.[۱۲] و یك وقت هم، به مصر رفت و كتابی را كه می‌خواست پیدا كرد و با كشتی برگشت، در كشتی مشغول مطالعه كتاب بود كه باد تندی كتاب را از دستش گرفت و به دریا افكند و سید به دنبال كتاب خود را به دریا زد و كتاب را گرفت!... وقتی همسفران او را گرفتند و در كشتی نشاندند و سؤال كردند كه چرا خودت را به دریا پرت كردی؟ كتاب را نشان داد و جواب داد: به خاطر این كتاب! این كتاب هنوز هم در كتابخانه ناصری نگهداری می‌شود.[۱۳]

از نگاه بزرگان

استاد سید حسن صدر در کتاب «تکمله» گفته است: میرحامد حسین در رده ی بزرگترین متکلمان است و عظیم ترین عالمان نام آور دین و اسطواره های استوار منطق و استدلال. او عمر خویش را در یاری ایمان و نگهبانی شریعت جدش، مهتر پیامبران و امامان و راهنمایان بگذرانید. دین را با تحقیقهای ارجمند خویش یاری کرد، و با دقت نظرهای والای خود و با آن برهان های پیامبرانه و آن منطق و استدلال علی مانند، و آن احتجاجها که چونان احتجاجهای امام علی بن موسی الرضا بود. و بدینگونه روشن ساخت که باب هفتم «تحفة اثنا عشریه» عبدالعزیز دهلوی خطابه هایی است یاوه و عباراتی است هذیانی، که مردم جهان به آنها می خندند... و میرحامد حسن را کراماتی بوده است مشهور، و افتخاراتی معروف...

علامه ی امینی نیز، درباره ی عظمت میرحامد حسین می نویسد: این سید پاک بزرگوار چونان پدر قدیس خویش یکی از شمشیرهای آخته ی خداست بر سر دشمنان حق. و درفش پیروزی حقیقت است و دین. و آیتی بزرگ است از آیات خدای سبحان. خداوند به دست او حجت را تمام کرد، و راه راست حق را آشکارا ساخت. اما کتاب او، عبقات، بوی خوش آن، از کران تا کران جهان وزید، و آوازه ی این کتاب خاور و باختر را فرا گرفت. هرکس این کتاب را دید، دید که معجزه ای است روشن و روشنگر، که هیچ باطلی و نادرستی در آن راه نخواهد داشت. ما از این کتاب پر ارج و علم و دانش فراوانی که در آن گرد آمده است استفاده ی بسیار بردیم. از این رو سپاسهای پیاپی خویش را به پیشگاه او و پدر گرامیش تقدیم می داریم. و از درگاه خدا، برای آنان، پاداشهای بزرگ و بسیار می طلبیم. صاحب «الغدیر» در جلد ششم [۱۴] نیز به بزرگداشت صاحب «عبقات النوار» مبادرت میکند، و جلد اول [۱۵] ذکر می کند.»

وفات

سرانجام، فرزانه بزرگ شیعه و مدافع مجاهد اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله سید بزرگوار میرحامد حسین موسوی هندی، در هیجدهم صفر سال 1306، در لكهنو چشم از جهان فروبست و در حسینیه خود دفن شد.[۱۶]

پانویس

  1. نجوم السّماء، ج 1، ص 24ـ25؛ نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج 1، ص 347.
  2. نجوم السّماء، ج 1، ص 28ـ29؛ نقباء البشر، ج 1، ص 349؛ الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج 2، ص 31.
  3. نجوم السّماء، ج 2، ص 31 و مجلدات مختلف الذریعه بر اساس نام كتاب‌ها.
  4. میرحامد حسین، محمدرضا حكیمی، ص 86ـ88.
  5. عبقات الانوار، به معنی «گل‌ها و شكوفه‌های خوشبو» است.
  6. الغدیر، علامه امینی، ج 1، ص 157.
  7. نقباءالبشر، ج 1، ص 348.
  8. كه بعدها در ده جلد وزیری چاپ و منتشر شد.
  9. كشف الاسرار، امام خمینی، ص 178.
  10. میرحامد حسین، ص 95، 96.
  11. كیهان فرهنگی، شماره 50، ص 39.
  12. مجله پیام انقلاب، شماره 15، ص 9.
  13. مجله عشاق اهل بیت علیهم‌السلام، محرم و صفر 1415، ص 36.
  14. ص77
  15. ص157، پانوشت
  16. علماء معاصرین، ملا علی واعظ خیابانی تبریزی، ص 31؛ اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملی، ج 4، ص 381.

منابع

  • تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 1، زندگی نامه "ميرحامد حسين هندی" از ابراهيم اسلامي.
  • زندگینامه میرحامد حسین هندی،کتابخانه طهور،بازیابی: 29 اردیبهشت 1393.