میرزا محمدحسن آشتیانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
حضرت حجت الاسلام والمسلمین، شیخ الفقهاء والمجتهدین، عالم ربانی و فقیه صمدانی آیت الله میرزا حسن آشتیانی از علمای بزرگ شیعه است.  
+
'''آیت الله میرزا محمدحسن آشتیانی''' (۱۳۱۹-۱۲۴۸ ق) از [[فقیه|فقها]] و علمای بزرگ [[شیعه]] و از شاگردان [[شیخ مرتضی انصاری]] است. وی نقش فعال و مؤثری در نهضت مبارزه با امتیاز تنباکو و ابلاغ فتوای [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] در تحریم آن داشت. آن عالم ربانی مواظب طاعات و عبادات و [[نماز شب]] و [[زیارت عاشورا]] و [[زیارت جامعه کبیره]] و مجدّ در نشر معارف اسلامی و تألیف کتب و جواب استفتاءات بود.<ref>علماء معاصرین، ۳۷۹.</ref>
  
==زادگاه و دوران كودكی==
+
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = میرزا محمدحسن آشتیانی
 +
||تصویر=[[پرونده:Ashtyani.jpg|240px|center]]
 +
|زادروز =  ۱۲۴۸ قمری
 +
|زادگاه = آشتیان-استان مرکزی
 +
|وفات =    ۱۳۱۹ قمری
 +
|مدفن =  [[نجف]]
 +
|اساتید =  [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]، [[سید محمدشفیع جاپلقی|سید شفیع جاپلقی]]، [[ملا اسدالله بروجردی]]،...
 +
|شاگردان =  [[سید حسین طباطبائی قمی|آقا حسین قمی]]، [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|میرزا محمد شاه آبادی]]، [[سید اسماعیل مرعشی]]، [[میرزا محمد فیض قمی]]،...
 +
|آثار = [[بحرالفوائد فی حاشیه‌ الفرائد]]، رساله فی الاجزاء، مباحث الالفاظ، رساله فی قاعده نفی العسر و الحرج،...
 +
}}
  
آشتیان یكی از شهرهای استان مركزی است كه با وسعتی برابر 520 كیلومتر مربع، بین شهرستان‌های تفرش، [[قم]] و اراك واقع گردیده است. این دیار از دیرباز مهد دانشورانی بوده است كه در عرصه‌های گوناگون علمی و فرهنگی، فروزندگی داشته‌اند و در جهت ارزش های دینی و دفاع از حقیقت، گام‌های مؤثری برداشته‌اند.<ref> ر.ك: سیمای آشتیان، محسن آشتیانی.</ref>
+
==ولادت و خاندان==
  
یكی از رجال این شهر، میرزا جعفر فرزند محمد نام دارد كه در سال 1248 هـ.ق صاحب فرزندی گردید كه نامش را محمدحسن گذاشت. محمدحسن سه ساله بود كه پدر پارسایش از دنیا رفت.<ref> نقباء البشر، شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، ج ص 389 و [[اعیان الشیعه]]، سید محسن امین، ج 5، ص 27.</ref>  
+
محمدحسن فرزند میرزا جعفر در سال ۱۲۴۸ هـ.ق در آشتیان یکی از شهرهای استان مرکزی به دنیا آمد. محمدحسن سه ساله بود که پدر پارسایش از دنیا رفت.<ref> نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۱، ص ۳۸۹ و اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۵، ص ۲۷.</ref> پس از رحلت پدر، مادری پاکدامن و مشتاق معارف دینی وی را تحت تربیت‌های سازنده خود قرار داد. پس از آن که محمد حسن به سن تمییز رسید، مادرش او را جهت فراگیری [[قرآن]]، حساب و سواد فارسی نزد معلمان و مربیان فرستاد.
 +
==تحصیل و استادان==
 +
محمدحسن آشتیانی مشتاق فراگیری علوم و معارف دینی گردید و در حدود سال ۱۲۶۱ هـ.ق در حالی که نوجوانی ۱۳ ساله بود، عازم بروجرد شد.<ref> مجله مسجد، شماره ۴۱، ص ۶۷.</ref>  
 +
موقعی که محمدحسن به بروجرد گام نهاد، [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] این شهر به دلیل تدبیر و مدیریت  [[ملا اسدالله بروجردی]]، آن چنان توسعه علمی و اشتهار اجتماعی را بدست آورده بود که به یکی از معروفترین و بزرگترین حوزه‌های [[ایران]] تبدیل شده بود.
  
پس از رحلت پدر، مادری پاكدامن و مشتاق معارف دینی وی را تحت تربیت‌های سازنده خود قرار داد. پس از آن كه محمد حسن به سن تمییز رسید، مادرش او را جهت فراگیری [[قرآن]]، حساب و سواد فارسی نزد معلمان و مربیان فرستاد. در این مدت، ذهن كنجكاو محمدحسن مشاهده كرد مربیانش در خصوص مباحث علم نحو با یكدیگر به گفتگو مشغول‌اند، او با دیدن وضع، مشتاق فراگیری علوم و معارف دینی گردید و در حدود سال 1261 هـ.ق در حالی كه نوجوانی 13 ساله بود، عازم بروجرد گردید.<ref> مجله مسجد، شماره 41، ص 67.</ref>  
+
وی ۴ سال نزد ملا اسدالله بروجردی، [[ادبیات عرب|ادبیات]] و [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را یاد گرفت و به تدریس آن ها پرداخت. او در سن کم، به تدریس مطول می‌پرداخت. شماری از طلاب سالخورده نیز در درس او شرکت می‌کردند. محمدحسن به موازات تحصیل نزد ملا اسدالله بروجردی و تدریس در مدرسه علمیه این شهر، محضر علامه [[سید محمدشفیع جاپلقی|سید شفیع جاپلقی]] را غنیمت شمرد و حدود ۱۸ ماه در محضر این عالم محقق به فراگیری معارف [[تشیع]] اشتغال داشت.<ref> اعیان الشیعه، ج ۵، ص ۳۷؛ طبقات اعلام الشیعه، ج ۱، ص ۳۹۰ و چهل مقاله، رضا استادی، ص ۵۹۷.</ref>
  
==تحصیلات==
+
محمدحسن ۱۷ بهار را با تحمل مشکلات فراوان سپری کرد و در سال ۱۳۶۵ هـ.ق برای تکمیل تحصیلات، رهسپار [[نجف]] اشرف گردید. او در مسیر راه، بر اثر گزیدگی حشرات، دچار بیماری سختی شد و با سیمای رنجور و بدنی متورم، ‌وارد [[کربلا]] شد و پس از [[زیارت]] سالار شهیدان، این شهر را به قصد اقامت در نجف ترک نمود. وی وقتی به محلی به نام «خان جضغان» رسید و دیدگانش متوجه حرم مولای متقیان گردید، موجی از هیجان و شعف روح و ذهنش را تحت تأثیر قرار داد. محمدحسن در گوشه‌ای از حرم [[امیرالمومنین]] علیه السلام نشست و برای رهایی از مشکلات گوناگون، به پیشگاه مقدس آن امام همام متوسل گردید. با عنایت و کرامت نخستین امام، در مدتی کوتاه کسالت وی برطرف شد، زخم‌هایش التیام یافت و سلامتی خویش را بدست آورد. آشتیانی در آنجا از درس اساتید حوزه نجف خصوصا [[شیخ مرتضی انصاری]] استفاده کرد.
  
موقعی كه محمدحسن به بروجرد گام نهاد، حوزه علمیه این شهر به دلیل تدبیر و مدیریت توأم با ابتكار ملا اسدالله بروجردی، آن چنان توسعه علمی و اشتهار اجتماعی را بدست آورده بود كه به یكی از معروفترین و بزرگترین حوزه‌های ایران تبدیل شده بود.
+
==تدریس و شاگردان==
  
وی 4 سال نزد ملا اسدالله بروجردی، ادبیات و [[فقه]] و [[اصول]] را یاد گرفت و به تدریس آن ها پرداخت. او در سن كم، به تدریس مطول می‌پرداخت. شماری از طلاب سالخورده نیز در درس او شركت می‌كردند. محمدحسن به موازات تحصیل نزد ملا اسدالله بروجردی و تدریس در مدرسه علمیه این شهر، محضر علامه سید شفیع جاپلقی را غنیمت شمرد و حدود 18 ماه در محضر این عالم محقق به فراگیری معارف تشیع اشتغال داشت.<ref> اعیان الشیعه، ج 5، ص 37؛ طبقات اعلام الشیعه، ج 1، ص 390 و چهل مقاله، رضا استادی، ص 597.</ref>  
+
در سال ۱۲۸۱ هـ.ق آیت الله محمدحسن آشتیانی در حالی که یک سال از رحلت استادش، [[شیخ مرتضی انصاری]] می‌گذشت، به [[تهران]] رفت. ناصرالدین شاه نمی‌خواست مردم تهران از وی استقبال کنند، اما او با استقبال باشکوه مردم، وارد پایتخت گردید.<ref> سیمای آشتیان، ص ۴۹.</ref> در این موقع، وی بر فرازین قله [[اجتهاد]] نائل آمده بود. او در [[اصول فقه]]، مباحث تازه و نکته‌های پژوهشی عمیقی را مطرح کرد. طلاب به محضرش شتافتند تا از پرتو دانش او استفاده کنند. رفته رفته وی بر سایر عالمان تهران پیشی گرفت و مورد توجه طبقات گوناگون جامعه واقع گردید.<ref> زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مولف شیخ مرتضی انصاری، ص ۲۶۵.</ref>  
  
===عزیمت به نجف===
+
آیت الله آشتیانی علاوه بر دقت و موشکافی که در بحث‌های اجتهادی داشت، دارای ذوق خاص و بیان گیرا بود و این ویژگی بر شهرت و برتری علمی او افزود.<ref> ادوار اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی، ص ۳۹۹.</ref> روش علمی، شیوایی سخن و یافته‌های جدید علمی آیت الله آشتیانی و تشریح اندیشه‌های [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] توسط او، آوازه‌اش را در سراسر ایران طنین افکن نمود. یکی از شاگردانش می‌گوید: «من گمان می‌کنم که اگر مرحوم شیخ مرتضی انصاری زنده می‌بود، تصدیق می‌کرد که بیانی اوفی از بیانش و تقدیری اکمل از تقریرش نمی‌شود و فضلایی که به تدریسش حاضر بودند، در این باب تصدیق می‌کنند و دلیل بدین امر، بیان اوست مطالب مصنف را در حاشیه کبیره...».<ref> علما معاصرین، ملاعلی واعظ خیابانی، ص ۳۷۹.</ref>
  
محمدحسن 17 بهار را با تحمل مشكلات فراوان سپری كرد و در سال 1365 هـ.ق برای تكمیل تحصیلات، رهسپار [[نجف]] اشرف گردید. او در مسیر راه، بر اثر گزیدگی حشرات، دچار بیماری سختی شد و با سیمای رنجور و بدنی متورم، ‌وارد [[كربلا]] شد و پس از [[زیارت]] سالار شهیدان، این شهر را به قصد اقامت در نجف ترك نمود. وی وقتی به محلی به نام «خان جضغان» رسید و دیدگانش متوجه حرم مولای متقیان گردید، موجی از هیجان و شورو شعف روح و ذهنش را تحت تأثیر قرار داد. محمدحسن در گوشه‌ای از حرم [[امیرالمومنین]] علیه السلام نشست و برای رهایی از مشكلات گوناگون، به پیشگاه مقدس آن امام همام متوسل گردید. با عنایت و كرامت نخستین امام، در مدتی كوتاه كسالت وی برطرف شد، زخم‌هایش التیام یافت و سلامتی خویش را بدست آورد. محمدحسن هنگام خروج از صحن مطهر حضرت علی علیه السلام، با یكی از همشهریان خود به نام شیخ علی نقی آشتیانی ملاقات كرد كه بیش از 40 سال در نجف می‌زیست.
+
'''شاگردان:'''
  
همشهری‌اش وقتی به قیافه این جوان 17 ساله می‌نگرد، سیمای میرزا جعفر در ذهنش نقش می‌بندد و با هوشیاری و فراست در می‌یابد كه وی محمدحسن، فرزند جعفر است. محمدحسن با او به گفتگو می‌پردازد. شیخ علی نقی به او می‌گوید: خیلی مایل بودم به علوم دینی روی آوری. نامه‌ای درباره‌ات به مادرت نوشتم. اكنون حجره‌ام را با تمام وسایل آن و كتاب هایم در اختیارت می‌گارم. اگر مرا به عنوان میهمان خویش پذیرفتی كه نزدت می‌مانم و در صورتی كه تمایلی به این كار نداری، می‌روم حجره‌ای دیگر برای خودم تدارك می‌نمای. آن گاه دست محمدحسن را گرفت و به حجره خود برد و خدمتگزاری او را عهده‌دار گردید.
+
شماری از افرادی که در درس او شرکت کردند، عبارتند از:  
  
==تدریس در حوزه علمیه تهران==
+
#آیت الله حاج [[سید حسین طباطبائی قمی|آقا حسین قمی]] (۱۲۸۱ ـ۱۳۶۶ هـ.ق)
 +
#آیت الله سید عباس شاهرودی
 +
#حاج سید نصرالله تقوی
 +
#سید محمد حسینی تنکابنی
 +
#آیت الله [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|میرزا محمد شاه آبادی]]
 +
#میرزا محمد قزوینی
 +
#[[میرزا محمد فیض قمی]]
 +
#میرزا مسیح طالقانی
 +
#شیخ علی اکبر حکمی
 +
#سید ابوالقاسم حسینی
 +
#ملا رحمت الله کرمانی
 +
#[[سید اسماعیل مرعشی]]
 +
#ملا اسماعیل محلاتی
 +
#شیخ علی اکبر صدرالفضلاء
 +
#شیخ علی اکبر نهاوندی
 +
#[[شیخ ابوالقاسم قمی|شیخ ابوالقاسم کبیر قمی]]
 +
#شیخ محمدتقی نهاوندی
  
در سال 1281 هـ.ق آیت الله محمدحسن آشتیانی در حالی كه یك سال از رحلت استادش، [[شیخ مرتضی انصاری]] می‌گذشت، به تهران رفت. ناصرالدین شاه نمی‌خواست مردم تهران از وی استقبال كند، اما او با استقبال باشكوه مردم، وارد پایتخت گردید.<ref> سیمای آشتیان، ص 49.</ref>
+
==آثار و تألیفات==
  
در این موقع، وی بر فرازین قله [[اجتهاد]] نائل آمده بود. او در [[اصول فقه]]، مباحث تازه و نكته‌های پژوهشی عمیقی را مطرح كرد. طلاب به محضرش شتافتند تا از پرتو دانش او استفاده كنند. رفته رفته وی بر سایر عالمان تهران پیشی گرفت و مورد توجه طبقات گوناگون جامعه واقع گردید.<ref> زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مولف شیخ مرتضی انصاری، ص 265.</ref>
+
آیت الله میرزای آشتیانی علاوه بر مسئولیت‌های سنگین [[مرجعیت]]، تدریس، تصدی موقوفات، ارشاد مردم و حل مشکلات آنان، این توفیق را بدست آورد که اندیشه‌های علمی و دانسته‌های فقهی و اصولی خود را تدوین کند. نوشته‌های پرارزش وی که به صورت کتاب، رساله و حاشیه بر کتاب های دیگران، به یادگار مانده است، ‌عبارتند از:
  
آیت الله میرزا حسن آشتیانی ضمن تشكیل حوزه علمیه در تهران و پرداختن به تدریس معارف فقهی، از شرایط اجتماعی نیز غافل نبود و به مسایل جامعه توجه داشت و در حد امكانات و مقدورات، در جهت رفع مشكلات و معضلات مردم می‌كوشید. به همین دلیل، او جایگاه رفیعی در میان اهالی تهران و سایر نقاط ایران پیدا كرد.<ref> سیمای آشتیان، ص 49.</ref>  
+
#[[بحرالفوائد فی حاشیه‌ الفرائد]]: این اثر را وی هنگامی نوشت که در درس [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] شرکت می‌کرد. بنا به نظر شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، در میان ۴۰ حاشیه که بر «[[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]]» شیخ انصاری نگاشته شده است، این اثر از همه آن ها پرمایه‌تر، بهتر و مفیدتر است.<ref> الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج ۲، ص ۴۴ و نقباء البشر، ج ۱، ص ۳۹۰.</ref> مدرسان حوزه های علمیه ایران، همگی اتفاق نظر دارند که بحرالفوائد بهترین شرح بر رسائل است.<ref> مجله مسجد، شماره ۴۱، ص ۷۰.</ref> بحر الفوائد پس تهذیب و تنقیح، در سال ۱۳۱۵ هـ.ق در تهران به چاپ رسید.<ref> مجله حوزه، شماره ۶۵، ص ۶۴.</ref>
 +
#رساله فی الاجزاء: در سال ۱۳۱۵ هـ.ق به چاپ رسید.
 +
#مباحث الالفاظ: تقریر مباحث اصولی شیخ انصاری.
 +
#رساله فی قاعده نفی العسر و الحرج: در سال ۱۳۱۴ هـ.ق در تهران چاپ شد.
 +
#کتاب القضاء والشهادات: برگرفته از دروس شیخ انصاری است و در موضوع خود اثری بدیع و پرنکته است. این اثر در ۴۹۰ صفحه، توسط انتشارات هجرت، در سال ۱۳۶۳ هـ.ش منتشر شد.
 +
#رساله فی حکم اوانی الذهب والفضه: در سال ۱۳۱۳ هـ.ق چاپ شد.
 +
#ازاحه الشکوک فی حکم اللباس المشکوک: در ۱۴۱ صفحه، در سال ۱۳۱۳ هـ.ق در تهران چاپ شد.
 +
#رساله فی الجمع بین تصدی القرآن والدعاء: در ۱۳۹ صفحه، ‌در سال ۱۳۱۴ هـ.ق در تهران چاپ شد.
 +
#رساله فی نکاح المریض: در سال ۱۳۱۴ هـ.ق در تهران چاپ شد.
 +
#کتاب الاجاره: تقریر درسهای شیخ انصاری می‌باشد.<ref> شیخ آقا بزرگ تهرانی این اثر را در میان کتب علامه سید محمد بن علامه سید ابراهیم لواسانی نجفی دیده است. ر.ک: الذریعه، ج ۱، ص ۱۲۲.</ref>
 +
#الخلل فی الصلاه: شرح مبحث خلل از کتاب [[شرایع الاسلام (کتاب)|شرایع الاسلام]] می‌باشد. نسخه‌ای خطی از آن به شماره ۷۷۴۱ در کتابخانه [[آستان قدس رضوی]] نگاهداری می‌شود.
 +
#رساله فی انه اذا سلّمت جماعه یکتفی بجواب واحد بصیغه الجمع ام لا.
 +
#رساله سؤال و جواب
 +
#کتاب الوقف: تقریر درس های شیخ انصاری است.
 +
#کتاب الخمس
 +
#کتاب الزکاه
 +
#احیاء الموات والاجاره
 +
#کتاب الرهن
 +
#کتاب الغصب
 +
#کتاب الصید والذباحه.<ref> الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱، ص ۲۷۴، ۳۰۹ و ۵۲۷، ج ۲، ص ۴۴، ج ۷، ص ۲۴۸، ج ۱۷، ص ۹ و ۱۴۱؛ اعیان الشیعه، ج ۵، ص ۳۸: کشف الاستار عن وجه الکتب والاسفار، سید احمد صفایی خوانساری، ج ۴، ص ۲۶۵؛ چهل مقاله، ص ۵۹۹.</ref>
  
آیت الله آشتیانی علاوه بر دقت و موشكافی كه در بحث‌های اجتهادی داشت، دارای ذوق خاص و بیان گیرا بود و این ویژگی بر شهرت و برتری علمی او افزود.<ref> ادوار اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی، ص 399.</ref> وی از هنگام ورود به ایران تا زمان رحلتش، مرجع [[احكام]] شرعی بود<ref> فرهنگ بزرگان [[اسلام]] و ایران، آذر تفضلی و مهین فضایلی جوان، ص 494.</ref> و در چند سال آخر عمر، متولی و متصدی تمام اوقافی كه تولیت آن ها با اعلم علمای تهران بود، از قبیل موقوفات مدرسه مروی گردید.<ref> چهل مقاله، ص 60.</ref>
+
==فعالیت اجتماعی و سیاسی==
  
==شاگردان==
+
آیت الله آشتیانی ضمن تشکیل حوزه علمیه در تهران و پرداختن به تدریس معارف فقهی، از شرایط اجتماعی نیز غافل نبود و به مسایل جامعه توجه داشت و در حد امکانات و مقدورات، در جهت رفع مشکلات و معضلات مردم می‌کوشید. به همین دلیل، او جایگاه رفیعی در میان اهالی تهران و سایر نقاط [[ایران]] پیدا کرد.<ref> سیمای آشتیان، ص ۴۹.</ref> وی از هنگام ورود به ایران تا زمان رحلتش، مرجع [[احکام]] شرعی بود<ref> فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، آذر تفضلی و مهین فضایلی جوان، ص ۴۹۴.</ref> و در چند سال آخر عمر، متولی و متصدی تمام [[وقف|اوقافی]] که تولیت آن ها با اعلم علمای تهران بود، از قبیل موقوفات مدرسه مروی گردید.<ref> چهل مقاله، ص ۶۰.</ref>
  
روش علمی، شیوایی سخن و یافته‌های جدید علمی آیت الله آشتیانی و تشریح اندیشه‌های شیخ انصاری توسط او، آوازه‌اش را در سراسر ایران طنین افكن نمود. یكی از شاگردانش می‌گوید: «من گمان می‌كنم كه اگر مرحوم شیخ مرتضی انصاری زنده می‌بود، تصدیق می‌كرد كه بیانی اوفی از بیانش و تقدیری اكمل از تقریرش نمی‌شود و فضلایی كه به تدریسش حاضر بودند، در این باب تصدیق می‌كنند و دلیل بدین امر، بیان اوست مطالب مصنف را در حاشیه كبیره...».<ref> علما معاصرین، ملاعلی واعظ خیابانی، ص 379.</ref>
+
'''ستیز با سلطه‌گری:'''
  
شماری از افرادی كه در درس او شركت كردند، عبارتند از:
+
ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳ هـ.ق) در سفر سوم خود به اروپا، در سال ۱۳۰۶ هـ.ق امتیاز انحصاری دخانیات، توتون و تنباکو را در داخل و خارج به یک شرکت انگلیسی واگذار کرد و در ازای این حرکت که استقلال سیاسی [[ایران]] را تهدید می‌کرد و راه را برای سلطه بیگانگان بر مسلمانان ایران می‌گشود، مبلغی دریافت داشت. دست اندرکاران خرید و فروش دخانیات نخست به اعتراض و سپس به تظاهرات علیه دولت دست می‌زنند و سپس مردم کوچه و بازار به آنان می‌پیوندند و مسئله به صورت قیام عمومی درمی‌آید. نایب السلطنه، کامران میرزا که برای ساکت نمودن مردم جلو می‌آید، کتک می‌خورد و سربازان دولتی به مردم تیراندازی می‌کنند. عده‌ای کشته می‌شوند و شاه سخت می‌ترسد. دامنه نهضت بالا می‌گیرد و مردم به علما متوسل می‌شوند که در صدر آن ها حاج میرزا محمدحسن آشتیانی قرار دارد.<ref> سده تحریم تنباکو، به اهتمام موسی نجفی و رسول جعفریان، ص ۱۵ـ۶۴.</ref> آیت الله آشتیانی در مقام رهبری این مقاومت، کوشید علاوه بر گوشزد نمودن زیان‌های اقتصادی این قرارداد، آثار سوء فرهنگی و اجتماعی آن را به مردم یادآور شود. مردم به ندای علما پاسخ مثبت دادند و دست به قیام گسترده و عمومی زدند.
  
# آیت الله حاج آقا حسین قمی (28 [[رجب]] 1281 ـ 14 [[ربیع الاول]] 1366 هـ.ق)
+
آیت الله آشتیانی قرار داد مذکور را مخالفت مذهب اسلامی و استقلال کشور قلمداد نمود و چندین مرتبه با امین السلطان و ناصرالدین شاه ملاقات کرد و آثار سوء این قرارداد را به آنان گوشزد کرد. ولی آنان به بهانه این که امضای شاه اعتبار دارد و طرف قرارداد، در حقیقت دولت انگلیس است،‌ به سخنان وی وقعی ننهادند.<ref> تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، ابراهیم تیمور، ص ۸۶.</ref> در واقع، هسته اصلی مبارزه ضد این امتیاز آیت الله آشتیانی بود.<ref> تشیع و مشروطیت در ایران، عبدالهادی حائری، ص ۱۳۲.</ref> حاج میرزا حسن آشتیانی در آن موقع، در محله سنگلج و در یکی از کوچه‌های گلوبندک ساکن بود. در واقع، باید گفت بزرگترین نهضت سیاسی ایران بر ضد استعمار خارجی (واقعه رژی) از همین خانه آغاز شد و از همین مکان بود که وی مقاومت در مقابل استبداد و استکبار را پی گرفت و فعالیت‌های عزت آفرین او به پیروزی شیعیان ایران و شکست بیگانگان و دولت وابسته به اجانب انجامید.<ref> سیری کوتاه در جغرافیای تفرش و آشتیان، ص ۲۵۱.</ref>
# آیت الله سید عباس شاهرودی
 
# حاج سید نصرالله تقوی
 
# ابراهیم، فرزند ابوالفتح زنجانی
 
# سید محمد بن محمد تقی حسینی تنكابنی
 
# آیت الله میرزا محمد شاه آبادی
 
# میرزا محمد قزوینی
 
# آیت الله فیض قمی
 
# آیت الله فیاض
 
# میرزا مسیح طالقانی
 
# شیخ علی اكبر حكمی
 
# سید ابوالقاسم حسینی
 
# ملا رحمت الله كرمانی
 
# سید اسماعیل مرعشی
 
# ملا اسماعیل محلاتی
 
# شیخ علی اكبر صدرالفضلاء
 
# شیخ علی اكبر نهاوندی
 
# حاج شیخ ابوالقاسم كبیر قمی
 
# شیخ محمدتقی نهاوندی
 
  
==آثار==
+
به همت و پشتکار علما، نهضت تنباکو پاگرفت و زمینه برای حرکت نهایی آماده شد. علمای تهران به رهبری آیت الله آشتیانی، وقتی چنین دیدند، از [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] خواستند حکم خویش را ابلاغ کند. میرزا با مطالعه همه جانبه قضیه و مکاتبات فراوان با ناصرالدین شاه فتوای تاریخی خود را صادر کرد و آن را برای میرزای آشتیانی ارسال داشت. این [[فتوا]] توسط وی در ایران انتشار یافت.<ref> شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref> مردم خیلی سریع از متن فتوا اطلاع پیدا کردند، هیجان عظیمی ایران را فرا گرفت. فتوای مرجع تقلید شیعیان در عمق جان ها اثر کرد. امین السلطان (صدراعظم) و نایب السلطنه (حاکم تهران) به مأموران دستور داده بودند که با تمام نیرو از نشر این فتوا جلوگیری کنند.
  
آیت الله میرزای آشتیانی علاوه بر مسئولیت‌های سنگین [[مرجعیت]]، تدریس، تصدی موقوفات، ارشاد مردم و حل مشكلات آنان، این توفیق را بدست آورد كه اندیشه‌های علمی و دانسته‌های فقهی و اصولی خود را تدوین كند. نوشته‌های پرارزش وی كه به صورت كتاب، رساله و حاشیه بر كتاب های دیگران، به یادگار مانده است، ‌عبارتند از:
+
امین السلطان که در این قرارداد، رشوه کلانی گرفته بود، به پیشنهاد وزیر مختار انگلیس، از ناصرالدین شاه خواست که میرزا حسن آشتیانی را تبعید کند. شاه که از این کار بیمناک بود، با اصرار وی تن به چنین کاری داد و حکم کرد که میرزای آشتیانی یا باید در مجامع عمومی به منبر برود و قلیان بکشد، یا این که از تهران خارج شود. این دستور توسط عبدالله خان ولی، در روز یکشنبه دوم [[جمادی الثانی]] ۱۳۰۹ هـ.ق به میرزای آشتیانی ابلاغ شد. وی در مقام اجرای حکم شاه برمی‌آید و به میرزا می‌گوید: حتماً باید قلیان بکشید و مسلمانان را به استفاده از دخانیات رخصت دهید یا این که از تهران بیرون بروید. میرزای آشتیانی در پاسخ می‌گوید: برایم امکان ندارد که حکم میرزای شیرازی را نقض کنم، اما رخت خود را از این موج فتنه‌خیز بیرون کشیده، از این شهر نقل مکان می‌کنم.<ref> تاریخ دخانیه، شیخ حسن اصفهانی کربلایی، ص ۱۵۴.</ref> پس از لغو امتیاز داخلی و خارجی، امین السلطان بار دیگر از میرزای آشتیانی حکم جواز را می‌خواهد که او در جواب می‌گوید: «وضع این حکم از من نیست، تا رفع آن از من و به دست من باشد. منع این حکم از حضرت حجت الاسلام (میرزای شیرازی) بوده، رفع این منع نیز موکول به جناب ایشان است».<ref> مجله حوزه، شماره ۵۰ـ۵۱، ص ۲۲۷. به نقل از قرارداد رژی، ص ۱۲۳.</ref>  
 
 
# بحرالفوائد فی حاشیه‌ الفرائد: این اثر را وی هنگامی نوشت كه در درس شیخ انصاری شركت می‌كرد. بنا به نظر شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، در میان 40 حاشیه كه بر «رسائل» شیخ انصاری نگاشته شده است، این اثر از همه آن ها پرمایه‌تر، بهتر و مفیدتر است.<ref> [[الذریعه]]، آقا بزرگ تهرانی، ج 2، ص 44 و نقباء البشر، ج 1، ص 390.</ref> مدرسان حوزه های علمیه ایران، همگی اتفاق نظر دارند كه بحرالفوائد بهترین شرح بر رسائل است.<ref> مجله مسجد، شماره 41، ص 70.</ref> بحر الفوائد پس تهذیب و تنقیح، در سال 1315 هـ.ق در تهران به چاپ رسید.<ref> مجله حوزه، شماره 65، ص 64.</ref>
 
# رساله فی الاجزاء: در سال 1315 هـ.ق به چاپ رسید.
 
# مباحث الالفاظ: تقریر مباحث اصولی شیخ انصاری.
 
# رساله فی قاعده نفی العسرو الحرج: در سال 1314 هـ.ق در تهران چاپ شد.
 
# كتاب القضاء والشهادات: برگرفته از دروس شیخ انصاری است و در موضوع خود اثری بدیع و پرنكته است. این اثر در 490 صفحه، توسط انتشارات هجرت، در سال 1363 هـ.ش منتشر شد.
 
# رساله فی حكم اوانی الذهب والفضه: در سال 1313 هـ.ق چاپ شد.
 
# ازاحه الشكوك فی حكم اللباس المشكوك: در 141 صفحه، در سال 1313 هـ.ق در تهران چاپ شد.
 
# رساله فی الجمع بین تصدی القرآن والدعاء: در 139 صفحه، ‌در سال 1314 هـ.ق در تهران چاپ شد.
 
# رساله فی نكاح المریض: در سال 1314 هـ.ق در تهران چاپ شد.
 
# كتاب الاجاره: تقریر درسهای شیخ انصاری می‌باشد.<ref> شیخ آقا بزرگ تهرانی این اثر را در میان كتب علامه سید محمد بن علامه سید ابراهیم لواسانی نجفی دیده است. ر.ك: الذریعه، ج 1، ص 122.</ref>
 
# الخلل فی الصلاه: شرح مبحث خلل از كتاب شرایع الاسلام می‌باشد. نسخه‌ای خطی از آن به شماره 7741 در كتابخانه آستان قدس رضوی نگاهداری می‌شود.
 
# رساله فی انه اذا سلّمت جماعه یكتفی بجواب واحد بصیغه الجمع ام لا.
 
# رساله سؤال و جواب
 
# كتاب الوقف: تقریر درس های شیخ انصاری است.
 
# كتاب الخمس
 
# كتاب الزكاه
 
# احیاء الموات والاجاره
 
# كتاب الرهن
 
# كتاب الغصب
 
# كتاب الصید والذباحه<ref> در تدوین آثار آیت الله آشتیانی، از منابع ذیل كمك گرفته شده است: الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 1، ص 274، 309 و 527، ج 2، ص 44، ج 7، ص 248، ج 17، ص 9 و 141؛ نقباء البشر، ج 1، ص 390؛ مقدمه‌ای بر [[فقه]] شیعه، سید حسن مدرسی، ص 358؛ اعیان الشیعه، ج 5، ص 38: كشف الاستار عن وجه الكتب والاسفار، سید احمد صفایی خوانساری، ج 4، ص 265؛ چهل مقاله، ص 599؛ سیری كوتاه در جغرافیای تفرشی، ص 250؛ مجله مسجد، شماره 41، ص 74 و 75 و مجله مشكوه، شماره 44، ص 102.</ref>
 
 
 
==ستیز با سلطه‌گری==
 
 
 
ناصرالدین شاه (1264ـ1313 هـ.ق) در سفر سوم خود به اروپا، در سال 1306 هـ.ق امتیاز انحصاری دخانیات، توتون و تنباكو را در داخل و خارج به یك شركت انگلیسی واگذار كرد و در ازای این حركت كه استقلال سیاسی ایران را تهدید می‌كرد و راه را برای سلطه بیگانگان بر مسلمانان ایران می‌گشود، مبلغی دریافت داشت. دست اندركاران خرید و فروش دخانیات نخست به اعتراض و سپس به تظاهرات علیه دولت دست می‌زنند و سپس مردم كوچه و بازار به آنان می‌پیوندند و مسئله به صورت قیام عمومی درمی‌آید. نایب السلطنه، كامران میرزا كه برای ساكن نمودن مردم جلو می‌آید، كتك می‌خورد و سربازان دولتی به مردم تیراندازی می‌كنند.
 
 
 
عده‌ای كشته می‌شوند و شاه سخت می‌ترسد. دامنه نهضت بالا می‌گیرد و مردم به علما متوسل می‌شوند كه در صدر آن ها حاج میرزا محمدحسن آشتیانی قرار دارد.<ref> سده تحریم تنباكو، به اهتمام موسی نجفی و رسول جعفریان، ص 15ـ64.</ref> آیت الله آشتیانی در مقام رهبری این مقاومت، كوشید علاوه بر گوشزد نمودن زیان‌های اقتصادی این قرارداد، آثار سوء فرهنگی و اجتماعی آن را به مردم یادآور شود. مردم به ندای علما پاسخ مثبت دادند و دست به قیام گسترده و عمومی زدند و كار به آن جا كشید كه فتوای تحریم تنباكو از سوی میرزای شیرازی صادر گردید و بساط سلطه را درهم نوردید.
 
 
 
آیت الله آشتیانی قرار داد مذكور را مخالفت مذهب اسلامی و استقلال كشور قلمداد نمود و چندین مرتبه با امین السلطان و ناصرالدین شاه ملاقات كرد و آثار سوء این قرارداد را به آنان گوشزد كرد. ولی آنان به بهانه این كه امضای شاه اعتبار دارد و طرف قرارداد، در حقیقت دولت انگلیس است،‌ به سخنان وی وقعی ننهادند.<ref> تحریم تنباكو اولین مقاومت منفی در ایران، ابراهیم تیمور، ص 86.</ref>
 
 
 
در واقع، هسته اصلی مبارزه ضد این امتیاز آیت الله آشتیانی بود.<ref> تشیع و مشروطیت در ایران، عبدالهادی حائری، ص 132.</ref> حاج میرزا حسن آشتیانی در آن موقع، در محله سنگلج و در یكی از كوچه‌های گلوبندك ساكن بود. در واقع، باید گفت بزرگترین نهضت سیاسی ایران بر ضد استعمار خارجی (واقعه رژی) از همین خانه آغاز شد و از همین مكان بود كه وی مقاومت در مقابل استبداد و استكبار را پی گرفت و فعالیت‌های عزت آفرین او به پیروزی شیعیان ایران و شكست بیگانگان و دولت وابسته به اجانب انجامید.<ref> سیری كوتاه در جغرافیای تفرش و آشتیان، ص 251.</ref>
 
 
 
به همت و پشتكاری علما، نهضت تنباكو پاگرفت و زمینه برای حركت نهایی آماده شد. علمای تهران به رهبری آیت الله آشتیانی، وقتی چنین دیدند، از میرزای شیرازی خواستند حكم خویش را ابلاغ كند. میرزا با مطالعه همه جانبه قضیه و مكاتبات فراوان با ناصرالدین شاه فتوای تاریخی خود را صادر كرد و آن را برای میرزای آشتیانی ارسال داشت. این فتوا توسط وی در ایران انتشار یافت.<ref> شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج 1، ص 335.</ref> مردم خیلی سریع از متن فتوا اطلاع پیدا كردند، هیجان عظیمی ایران را فتوا گرفت. فتوای مرجع تقلید شیعیان در عمق جان ها اثر كرد. امین السلطان (صدراعظم) و نایب السلطنه (حاكم تهران) به مأموران دستور داده بودند كه با تمام نیرو از نشر این فتوا جلوگیری كنند.
 
 
 
امین السلطان كه در این قرارداد، رشوه كلانی گرفته بود، به پیشنهاد وزیر مختار انگلیس، از ناصرالدین شاه خواست كه میرزا حسن آشتیانی را تبعید كند. شاه كه از این كار بیمناك بود، با اصرار وی تن به چنین كاری داد و حكم كرد كه میرزای آشتیانی یا باید در مجامع عمومی به منبر برود و قلیان بكشد، یا این كه از تهران خارج شود. این دستور توسط عبدالله خان ولی، در روز یكشنبه دوم [[جمادی الثانی]] 1309 هـ.ق به میرزای آشتیانی ابلاغ شد. وی در مقام اجرای حكم شاه برمی‌آید و به میرزا می‌گوید: حتماً باید قلیان بكشید و مسلمانان را به استفاده از دخانیات رخصت دهید یا این كه از تهران بیرون بروید. میرزای آشتیانی در پاسخ می‌گوید: برایم امكان ندارد كه حكم میرزای شیرازی را نقض كنم، اما رخت خود را از این موج فتنه‌خیز بیرون كشیده، از این شهر نقل مكان می‌كنم.<ref> تاریخ دخانیه، شیخ حسن اصفهانی كربلایی، ص 154.</ref>  
 
 
 
پس از لغو امتیاز داخلی و خارجی، امین السلطان بار دیگر از میرزای آشتیانی حكم جواز را می‌خواهد كه او در جواب می‌گوید: «وضع این حكم از من نیست، تا رفع آن از من و به دست من باشد. منع این حكم از حضرت حجت الاسلام (میرزای شیرازی) بوده، رفع این منع نیز موكول به جناب ایشان است».<ref> مجله حوزه، شماره 50ـ51، ص 227. به نقل از قرارداد رژی، ص 123.</ref>
 
 
 
==فرزندان او==
 
 
 
معظم له چهار پسر و یک دختر داشت:
 
 
 
* 1- آیت الله حاج شیخ مرتضی آشتیانی (متوفی 1365ق) که در عصر خود از فقها و مدرسان بزرگ حوزه های علمیه بود و در قضیه بانک روس و حوادثی که منتهی به لغو امتیاز آن شد نقش بسزایی داشت و در جنبش مشروطیت نیز شرکت داشت. وی از جمله علمایی بود که در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام متحصن گردید.<ref>اختران فروزان ری و طهران 174؛ گنجینه یا کشکول سیاح 66؛ تاریخ علماء خراسان، گنجینه دانشمندان ج7/97.</ref>
 
 
 
* 2- افتخارالعلماء مرحوم آقا میرزا مصطفی متخلص به صهبا که در جنبش مخالفت با موسیو نوز بلژیکی نقش بسزایی داشت و در قیام مشروطیت در صف مردم قرار داشت و در تاریخ 1327 هـ.ق در سن 42 سالگی در منزلش واقع در جوار [[حضرت عبدالعظیم حسنی]] علیه السلام ترور شد. از تالیفات اوست: افتخارنامه حیدری که دیوانی است فارسی در غزوات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و زندگینامه آن حضرت از ولادت تا شهادت در 1800 بیت، در دو جلد به چاپ رسیده است.
 
 
 
جلد اول درباره جنگهای روزگار حضرت محمد صلی الله علیه و آله و جلد دوم درباره جنگهای پس از رحلت پیامبر <ref>ریحانة الادب، ج3/480؛ الذریعة ج2/256؛ مؤلفین مشار 6/204-206؛ گنجینه دانشمندان ج3/364؛ اختران فروزان ری 187؛ رجال ایران بامداد 4/101-103؛ ادبیات فارسی بر مبنای تالیف استوری ج2؛ تاریخ مشروطیت ایران تالیف کسروی 295؛ مجله ارمغان سال5، ش11، ص516.</ref>
 
 
 
* 3- مرحوم حاج میرزا هاشم آشتیانی که در دوره های سوم تا هشتم مجلس شورای ملی به نمایندگی انتخاب گردید و در حدود سال 1340 شمسی در سن 90 سالگی از دنیا رفت. وی تالیفاتی در ادعیه و زیارت از خود به یادگار گذاشت.<ref>تاریخ بیست ساله ایران از حسین مکی؛ شرح رجال ایران ج3؛ رجال عصر مشروطیت از سید ابوالحسن علوی، تلاش آزادی از باستانی پاریزی؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج1/38؛ تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران از بهار ج1و2.</ref>
 
 
 
* 4- مرحوم آیت الله حاج میرزا احمد آشتیانی (1300-1359ق) متخلص به «واله» از حکماء متاله و فقهای متبحر پایتخت بود که در فنون مختلف جمعا 62 تالیف گرانبها از آن جناب باقی مانده است. آن بزرگمرد به هنگام وفات متصدی مدرسه علمیه مروی تهران بود.<ref>ر.ک: اختران فروزان ری و طهران 180؛ مقدمه چهارده رساله فارسی.</ref>
 
 
 
* 5- آقازاده خانم که نامش فاطمه بود و به همسری عموزاده خود مرحوم میرزا جعفر، معروف به میرزا کوچک آشتیانی درآمد و حکیم متاله مرحوم حاج میرزا مهدی آشتیانی فرزند اوست.
 
 
 
==درسهایی جاودانه از زندگی او==
 
 
 
شاگردش مرحوم سید محمد تنکابنی صاحب ایضاح الفرائد می گوید: «آن مرحوم مواظب طاعات و عبادات و [[نماز شب]] و [[زیارت عاشورا]] در جمیع اوقات عمرش و [[زیارت جامعه کبیره]] در شبها و مجد در نشر علوم و تالیف کتب و جواب استفتاءات بودند».<ref>علماء معاصرین، 379.</ref>
 
 
 
فرزند بزرگوارش مرحوم حاج شیخ مرتضی نقل کرده است: «ایشان در موقع ارتحالش زیارت جامعه کبیره را می خواند و می گفت: (من والاکم فقد والی الله، و من عاداکم فقد عادالله، و من احبکم فقد احب الله و من ابغضکم فقد ابغض الله و من عصاکم فقد عصی الله انتم السبیل الاعظم و الصراط الاقوم و شهداء دارالفناء و شفعاء دارالبقا و الرحمة الموصولة و الآیة المخزونة و الامانة المحفوظة و الباب المبتلی به الناس من اتیکم فقد نجی و من لم یاتکم فقد هلک) پس روحش به سوی موالیانش پرواز و حشرش با ایشان گردید» من احب شیئا حشره الله معه.<ref>اختران فروزان، ری و طهران، 173.</ref>  
 
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
سرانجام آن عالم مجاهد و فقیه فرزانه در تاریخ 28 [[جمادی الاول]] سال 1319 هـ.ق در 71 سالگی، در تهران هنگام قرائ [[زیارت جامعه كبیره]] بدرود حیات گفت و میهمان قدسیان گردید. پیكرش را پس از تشییعی شكوهمند و با حضور علما و مردم سوگوار در جوار بارگاه [[حضرت عبدالعظیم حسنی]] به امانت سپردند، تا پس از مدتب به [[نجف]] انتقال دهند. فرزندش، آیت الله مرتضی آشتیانی فرمود: پس از 8 ماه كه تصور می‌كردیم بدنش دیگر خشك شده و سبك گشته، از امانتگاه درآوردیم كه به عتبات ببریم، مشاهده كردیم بدنش هیچ تغییری نكرده و همان طور كه سپرده بودیم، می‌باشد و حتی این كه ران چپش ورم داشت و در موقع رحلت آن را دیده بودیم، ابداً كم نشده بود. پیكرش را به نجف اشرف بردند و در كنار قبر مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری دفن كردند.<ref> اختران فروزان ری و تهران، ص 173؛ چهل مقاله، ص 26؛ كرامت صالحین، محمد شریف رازی، ص 320؛ اجساد جاویدان، علی اكبر مهدی پور، ص 257؛ فوائد الرضویه، ص 67 و منتخب التواریخ، حاج محمد هاشم خراسانی، ص 192.</ref>
+
سرانجام آن عالم مجاهد و [[فقیه]] فرزانه در تاریخ ۲۸ [[جمادی الاول]] سال ۱۳۱۹ هـ.ق در ۷۱ سالگی، در تهران هنگام قرائت [[زیارت جامعه کبیره]] بدرود حیات گفت. پیکرش را پس از [[تشییع جنازه|تشییعی]] شکوهمند در جوار بارگاه [[حضرت عبدالعظیم حسنی]] به امانت سپردند، تا پس از مدتی به [[نجف]] انتقال دهند. فرزندش، آیت الله مرتضی آشتیانی فرمود: پس از ۸ ماه که تصور می‌کردیم بدنش دیگر خشک شده و سبک گشته، مشاهده کردیم بدنش هیچ تغییری نکرده و همان طور که سپرده بودیم می‌باشد. سپس پیکرش را به نجف اشرف بردند و در کنار مرقد مرحوم [[شیخ جعفر شوشتری]] دفن کردند.<ref> اختران فروزان ری و تهران، ص ۱۷۳؛ چهل مقاله، ص ۲۶؛ کرامت صالحین، محمد شریف رازی، ص ۳۲۰؛ اجساد جاویدان، علی اکبر مهدی پور، ص ۲۵۷؛ فوائد الرضویه، ص ۶۷ و منتخب التواریخ، حاج محمد هاشم خراسانی، ص ۱۹۲.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد3، زندگی نامه "میرزا محمدحسن آشتیانی" از غلامرضا گلي زواره.
+
 
* ناصر باقری بیدهندی، آیت الله العظمی حاج میرزا محمدحسن آشتیانی، مجله مشکوه، شماره 44، در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/88089?ParentID=79244 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 30 اردیبهشت 1393.
+
*[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد۳، زندگی نامه "میرزا محمدحسن آشتیانی" از غلامرضا گلی زواره.
 +
*ناصر باقری بیدهندی، مجله مشکوه، شماره ۴۴، در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/88089?ParentID=79244 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳.
 
   
 
   
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
سطر ۱۳۵: سطر ۱۰۷:
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:مراجع تقلید]]
 
[[رده:مراجع تقلید]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم امام علی علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۳

آیت الله میرزا محمدحسن آشتیانی (۱۳۱۹-۱۲۴۸ ق) از فقها و علمای بزرگ شیعه و از شاگردان شیخ مرتضی انصاری است. وی نقش فعال و مؤثری در نهضت مبارزه با امتیاز تنباکو و ابلاغ فتوای میرزای شیرازی در تحریم آن داشت. آن عالم ربانی مواظب طاعات و عبادات و نماز شب و زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره و مجدّ در نشر معارف اسلامی و تألیف کتب و جواب استفتاءات بود.[۱]

Ashtyani.jpg
نام کامل میرزا محمدحسن آشتیانی
زادروز ۱۲۴۸ قمری
زادگاه آشتیان-استان مرکزی
وفات ۱۳۱۹ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

شیخ انصاری، سید شفیع جاپلقی، ملا اسدالله بروجردی،...

شاگردان

آقا حسین قمی، میرزا محمد شاه آبادی، سید اسماعیل مرعشی، میرزا محمد فیض قمی،...

آثار

بحرالفوائد فی حاشیه‌ الفرائد، رساله فی الاجزاء، مباحث الالفاظ، رساله فی قاعده نفی العسر و الحرج،...


ولادت و خاندان

محمدحسن فرزند میرزا جعفر در سال ۱۲۴۸ هـ.ق در آشتیان یکی از شهرهای استان مرکزی به دنیا آمد. محمدحسن سه ساله بود که پدر پارسایش از دنیا رفت.[۲] پس از رحلت پدر، مادری پاکدامن و مشتاق معارف دینی وی را تحت تربیت‌های سازنده خود قرار داد. پس از آن که محمد حسن به سن تمییز رسید، مادرش او را جهت فراگیری قرآن، حساب و سواد فارسی نزد معلمان و مربیان فرستاد.

تحصیل و استادان

محمدحسن آشتیانی مشتاق فراگیری علوم و معارف دینی گردید و در حدود سال ۱۲۶۱ هـ.ق در حالی که نوجوانی ۱۳ ساله بود، عازم بروجرد شد.[۳] موقعی که محمدحسن به بروجرد گام نهاد، حوزه علمیه این شهر به دلیل تدبیر و مدیریت ملا اسدالله بروجردی، آن چنان توسعه علمی و اشتهار اجتماعی را بدست آورده بود که به یکی از معروفترین و بزرگترین حوزه‌های ایران تبدیل شده بود.

وی ۴ سال نزد ملا اسدالله بروجردی، ادبیات و فقه و اصول را یاد گرفت و به تدریس آن ها پرداخت. او در سن کم، به تدریس مطول می‌پرداخت. شماری از طلاب سالخورده نیز در درس او شرکت می‌کردند. محمدحسن به موازات تحصیل نزد ملا اسدالله بروجردی و تدریس در مدرسه علمیه این شهر، محضر علامه سید شفیع جاپلقی را غنیمت شمرد و حدود ۱۸ ماه در محضر این عالم محقق به فراگیری معارف تشیع اشتغال داشت.[۴]

محمدحسن ۱۷ بهار را با تحمل مشکلات فراوان سپری کرد و در سال ۱۳۶۵ هـ.ق برای تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف اشرف گردید. او در مسیر راه، بر اثر گزیدگی حشرات، دچار بیماری سختی شد و با سیمای رنجور و بدنی متورم، ‌وارد کربلا شد و پس از زیارت سالار شهیدان، این شهر را به قصد اقامت در نجف ترک نمود. وی وقتی به محلی به نام «خان جضغان» رسید و دیدگانش متوجه حرم مولای متقیان گردید، موجی از هیجان و شعف روح و ذهنش را تحت تأثیر قرار داد. محمدحسن در گوشه‌ای از حرم امیرالمومنین علیه السلام نشست و برای رهایی از مشکلات گوناگون، به پیشگاه مقدس آن امام همام متوسل گردید. با عنایت و کرامت نخستین امام، در مدتی کوتاه کسالت وی برطرف شد، زخم‌هایش التیام یافت و سلامتی خویش را بدست آورد. آشتیانی در آنجا از درس اساتید حوزه نجف خصوصا شیخ مرتضی انصاری استفاده کرد.

تدریس و شاگردان

در سال ۱۲۸۱ هـ.ق آیت الله محمدحسن آشتیانی در حالی که یک سال از رحلت استادش، شیخ مرتضی انصاری می‌گذشت، به تهران رفت. ناصرالدین شاه نمی‌خواست مردم تهران از وی استقبال کنند، اما او با استقبال باشکوه مردم، وارد پایتخت گردید.[۵] در این موقع، وی بر فرازین قله اجتهاد نائل آمده بود. او در اصول فقه، مباحث تازه و نکته‌های پژوهشی عمیقی را مطرح کرد. طلاب به محضرش شتافتند تا از پرتو دانش او استفاده کنند. رفته رفته وی بر سایر عالمان تهران پیشی گرفت و مورد توجه طبقات گوناگون جامعه واقع گردید.[۶]

آیت الله آشتیانی علاوه بر دقت و موشکافی که در بحث‌های اجتهادی داشت، دارای ذوق خاص و بیان گیرا بود و این ویژگی بر شهرت و برتری علمی او افزود.[۷] روش علمی، شیوایی سخن و یافته‌های جدید علمی آیت الله آشتیانی و تشریح اندیشه‌های شیخ انصاری توسط او، آوازه‌اش را در سراسر ایران طنین افکن نمود. یکی از شاگردانش می‌گوید: «من گمان می‌کنم که اگر مرحوم شیخ مرتضی انصاری زنده می‌بود، تصدیق می‌کرد که بیانی اوفی از بیانش و تقدیری اکمل از تقریرش نمی‌شود و فضلایی که به تدریسش حاضر بودند، در این باب تصدیق می‌کنند و دلیل بدین امر، بیان اوست مطالب مصنف را در حاشیه کبیره...».[۸]

شاگردان:

شماری از افرادی که در درس او شرکت کردند، عبارتند از:

  1. آیت الله حاج آقا حسین قمی (۱۲۸۱ ـ۱۳۶۶ هـ.ق)
  2. آیت الله سید عباس شاهرودی
  3. حاج سید نصرالله تقوی
  4. سید محمد حسینی تنکابنی
  5. آیت الله میرزا محمد شاه آبادی
  6. میرزا محمد قزوینی
  7. میرزا محمد فیض قمی
  8. میرزا مسیح طالقانی
  9. شیخ علی اکبر حکمی
  10. سید ابوالقاسم حسینی
  11. ملا رحمت الله کرمانی
  12. سید اسماعیل مرعشی
  13. ملا اسماعیل محلاتی
  14. شیخ علی اکبر صدرالفضلاء
  15. شیخ علی اکبر نهاوندی
  16. شیخ ابوالقاسم کبیر قمی
  17. شیخ محمدتقی نهاوندی

آثار و تألیفات

آیت الله میرزای آشتیانی علاوه بر مسئولیت‌های سنگین مرجعیت، تدریس، تصدی موقوفات، ارشاد مردم و حل مشکلات آنان، این توفیق را بدست آورد که اندیشه‌های علمی و دانسته‌های فقهی و اصولی خود را تدوین کند. نوشته‌های پرارزش وی که به صورت کتاب، رساله و حاشیه بر کتاب های دیگران، به یادگار مانده است، ‌عبارتند از:

  1. بحرالفوائد فی حاشیه‌ الفرائد: این اثر را وی هنگامی نوشت که در درس شیخ انصاری شرکت می‌کرد. بنا به نظر شیخ آقا بزرگ تهرانی، در میان ۴۰ حاشیه که بر «رسائل» شیخ انصاری نگاشته شده است، این اثر از همه آن ها پرمایه‌تر، بهتر و مفیدتر است.[۹] مدرسان حوزه های علمیه ایران، همگی اتفاق نظر دارند که بحرالفوائد بهترین شرح بر رسائل است.[۱۰] بحر الفوائد پس تهذیب و تنقیح، در سال ۱۳۱۵ هـ.ق در تهران به چاپ رسید.[۱۱]
  2. رساله فی الاجزاء: در سال ۱۳۱۵ هـ.ق به چاپ رسید.
  3. مباحث الالفاظ: تقریر مباحث اصولی شیخ انصاری.
  4. رساله فی قاعده نفی العسر و الحرج: در سال ۱۳۱۴ هـ.ق در تهران چاپ شد.
  5. کتاب القضاء والشهادات: برگرفته از دروس شیخ انصاری است و در موضوع خود اثری بدیع و پرنکته است. این اثر در ۴۹۰ صفحه، توسط انتشارات هجرت، در سال ۱۳۶۳ هـ.ش منتشر شد.
  6. رساله فی حکم اوانی الذهب والفضه: در سال ۱۳۱۳ هـ.ق چاپ شد.
  7. ازاحه الشکوک فی حکم اللباس المشکوک: در ۱۴۱ صفحه، در سال ۱۳۱۳ هـ.ق در تهران چاپ شد.
  8. رساله فی الجمع بین تصدی القرآن والدعاء: در ۱۳۹ صفحه، ‌در سال ۱۳۱۴ هـ.ق در تهران چاپ شد.
  9. رساله فی نکاح المریض: در سال ۱۳۱۴ هـ.ق در تهران چاپ شد.
  10. کتاب الاجاره: تقریر درسهای شیخ انصاری می‌باشد.[۱۲]
  11. الخلل فی الصلاه: شرح مبحث خلل از کتاب شرایع الاسلام می‌باشد. نسخه‌ای خطی از آن به شماره ۷۷۴۱ در کتابخانه آستان قدس رضوی نگاهداری می‌شود.
  12. رساله فی انه اذا سلّمت جماعه یکتفی بجواب واحد بصیغه الجمع ام لا.
  13. رساله سؤال و جواب
  14. کتاب الوقف: تقریر درس های شیخ انصاری است.
  15. کتاب الخمس
  16. کتاب الزکاه
  17. احیاء الموات والاجاره
  18. کتاب الرهن
  19. کتاب الغصب
  20. کتاب الصید والذباحه.[۱۳]

فعالیت اجتماعی و سیاسی

آیت الله آشتیانی ضمن تشکیل حوزه علمیه در تهران و پرداختن به تدریس معارف فقهی، از شرایط اجتماعی نیز غافل نبود و به مسایل جامعه توجه داشت و در حد امکانات و مقدورات، در جهت رفع مشکلات و معضلات مردم می‌کوشید. به همین دلیل، او جایگاه رفیعی در میان اهالی تهران و سایر نقاط ایران پیدا کرد.[۱۴] وی از هنگام ورود به ایران تا زمان رحلتش، مرجع احکام شرعی بود[۱۵] و در چند سال آخر عمر، متولی و متصدی تمام اوقافی که تولیت آن ها با اعلم علمای تهران بود، از قبیل موقوفات مدرسه مروی گردید.[۱۶]

ستیز با سلطه‌گری:

ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳ هـ.ق) در سفر سوم خود به اروپا، در سال ۱۳۰۶ هـ.ق امتیاز انحصاری دخانیات، توتون و تنباکو را در داخل و خارج به یک شرکت انگلیسی واگذار کرد و در ازای این حرکت که استقلال سیاسی ایران را تهدید می‌کرد و راه را برای سلطه بیگانگان بر مسلمانان ایران می‌گشود، مبلغی دریافت داشت. دست اندرکاران خرید و فروش دخانیات نخست به اعتراض و سپس به تظاهرات علیه دولت دست می‌زنند و سپس مردم کوچه و بازار به آنان می‌پیوندند و مسئله به صورت قیام عمومی درمی‌آید. نایب السلطنه، کامران میرزا که برای ساکت نمودن مردم جلو می‌آید، کتک می‌خورد و سربازان دولتی به مردم تیراندازی می‌کنند. عده‌ای کشته می‌شوند و شاه سخت می‌ترسد. دامنه نهضت بالا می‌گیرد و مردم به علما متوسل می‌شوند که در صدر آن ها حاج میرزا محمدحسن آشتیانی قرار دارد.[۱۷] آیت الله آشتیانی در مقام رهبری این مقاومت، کوشید علاوه بر گوشزد نمودن زیان‌های اقتصادی این قرارداد، آثار سوء فرهنگی و اجتماعی آن را به مردم یادآور شود. مردم به ندای علما پاسخ مثبت دادند و دست به قیام گسترده و عمومی زدند.

آیت الله آشتیانی قرار داد مذکور را مخالفت مذهب اسلامی و استقلال کشور قلمداد نمود و چندین مرتبه با امین السلطان و ناصرالدین شاه ملاقات کرد و آثار سوء این قرارداد را به آنان گوشزد کرد. ولی آنان به بهانه این که امضای شاه اعتبار دارد و طرف قرارداد، در حقیقت دولت انگلیس است،‌ به سخنان وی وقعی ننهادند.[۱۸] در واقع، هسته اصلی مبارزه ضد این امتیاز آیت الله آشتیانی بود.[۱۹] حاج میرزا حسن آشتیانی در آن موقع، در محله سنگلج و در یکی از کوچه‌های گلوبندک ساکن بود. در واقع، باید گفت بزرگترین نهضت سیاسی ایران بر ضد استعمار خارجی (واقعه رژی) از همین خانه آغاز شد و از همین مکان بود که وی مقاومت در مقابل استبداد و استکبار را پی گرفت و فعالیت‌های عزت آفرین او به پیروزی شیعیان ایران و شکست بیگانگان و دولت وابسته به اجانب انجامید.[۲۰]

به همت و پشتکار علما، نهضت تنباکو پاگرفت و زمینه برای حرکت نهایی آماده شد. علمای تهران به رهبری آیت الله آشتیانی، وقتی چنین دیدند، از میرزای شیرازی خواستند حکم خویش را ابلاغ کند. میرزا با مطالعه همه جانبه قضیه و مکاتبات فراوان با ناصرالدین شاه فتوای تاریخی خود را صادر کرد و آن را برای میرزای آشتیانی ارسال داشت. این فتوا توسط وی در ایران انتشار یافت.[۲۱] مردم خیلی سریع از متن فتوا اطلاع پیدا کردند، هیجان عظیمی ایران را فرا گرفت. فتوای مرجع تقلید شیعیان در عمق جان ها اثر کرد. امین السلطان (صدراعظم) و نایب السلطنه (حاکم تهران) به مأموران دستور داده بودند که با تمام نیرو از نشر این فتوا جلوگیری کنند.

امین السلطان که در این قرارداد، رشوه کلانی گرفته بود، به پیشنهاد وزیر مختار انگلیس، از ناصرالدین شاه خواست که میرزا حسن آشتیانی را تبعید کند. شاه که از این کار بیمناک بود، با اصرار وی تن به چنین کاری داد و حکم کرد که میرزای آشتیانی یا باید در مجامع عمومی به منبر برود و قلیان بکشد، یا این که از تهران خارج شود. این دستور توسط عبدالله خان ولی، در روز یکشنبه دوم جمادی الثانی ۱۳۰۹ هـ.ق به میرزای آشتیانی ابلاغ شد. وی در مقام اجرای حکم شاه برمی‌آید و به میرزا می‌گوید: حتماً باید قلیان بکشید و مسلمانان را به استفاده از دخانیات رخصت دهید یا این که از تهران بیرون بروید. میرزای آشتیانی در پاسخ می‌گوید: برایم امکان ندارد که حکم میرزای شیرازی را نقض کنم، اما رخت خود را از این موج فتنه‌خیز بیرون کشیده، از این شهر نقل مکان می‌کنم.[۲۲] پس از لغو امتیاز داخلی و خارجی، امین السلطان بار دیگر از میرزای آشتیانی حکم جواز را می‌خواهد که او در جواب می‌گوید: «وضع این حکم از من نیست، تا رفع آن از من و به دست من باشد. منع این حکم از حضرت حجت الاسلام (میرزای شیرازی) بوده، رفع این منع نیز موکول به جناب ایشان است».[۲۳]

وفات

سرانجام آن عالم مجاهد و فقیه فرزانه در تاریخ ۲۸ جمادی الاول سال ۱۳۱۹ هـ.ق در ۷۱ سالگی، در تهران هنگام قرائت زیارت جامعه کبیره بدرود حیات گفت. پیکرش را پس از تشییعی شکوهمند در جوار بارگاه حضرت عبدالعظیم حسنی به امانت سپردند، تا پس از مدتی به نجف انتقال دهند. فرزندش، آیت الله مرتضی آشتیانی فرمود: پس از ۸ ماه که تصور می‌کردیم بدنش دیگر خشک شده و سبک گشته، مشاهده کردیم بدنش هیچ تغییری نکرده و همان طور که سپرده بودیم می‌باشد. سپس پیکرش را به نجف اشرف بردند و در کنار مرقد مرحوم شیخ جعفر شوشتری دفن کردند.[۲۴]

پانویس

  1. علماء معاصرین، ۳۷۹.
  2. نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۱، ص ۳۸۹ و اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۵، ص ۲۷.
  3. مجله مسجد، شماره ۴۱، ص ۶۷.
  4. اعیان الشیعه، ج ۵، ص ۳۷؛ طبقات اعلام الشیعه، ج ۱، ص ۳۹۰ و چهل مقاله، رضا استادی، ص ۵۹۷.
  5. سیمای آشتیان، ص ۴۹.
  6. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مولف شیخ مرتضی انصاری، ص ۲۶۵.
  7. ادوار اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی، ص ۳۹۹.
  8. علما معاصرین، ملاعلی واعظ خیابانی، ص ۳۷۹.
  9. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج ۲، ص ۴۴ و نقباء البشر، ج ۱، ص ۳۹۰.
  10. مجله مسجد، شماره ۴۱، ص ۷۰.
  11. مجله حوزه، شماره ۶۵، ص ۶۴.
  12. شیخ آقا بزرگ تهرانی این اثر را در میان کتب علامه سید محمد بن علامه سید ابراهیم لواسانی نجفی دیده است. ر.ک: الذریعه، ج ۱، ص ۱۲۲.
  13. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱، ص ۲۷۴، ۳۰۹ و ۵۲۷، ج ۲، ص ۴۴، ج ۷، ص ۲۴۸، ج ۱۷، ص ۹ و ۱۴۱؛ اعیان الشیعه، ج ۵، ص ۳۸: کشف الاستار عن وجه الکتب والاسفار، سید احمد صفایی خوانساری، ج ۴، ص ۲۶۵؛ چهل مقاله، ص ۵۹۹.
  14. سیمای آشتیان، ص ۴۹.
  15. فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، آذر تفضلی و مهین فضایلی جوان، ص ۴۹۴.
  16. چهل مقاله، ص ۶۰.
  17. سده تحریم تنباکو، به اهتمام موسی نجفی و رسول جعفریان، ص ۱۵ـ۶۴.
  18. تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، ابراهیم تیمور، ص ۸۶.
  19. تشیع و مشروطیت در ایران، عبدالهادی حائری، ص ۱۳۲.
  20. سیری کوتاه در جغرافیای تفرش و آشتیان، ص ۲۵۱.
  21. شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج ۱، ص ۳۳۵.
  22. تاریخ دخانیه، شیخ حسن اصفهانی کربلایی، ص ۱۵۴.
  23. مجله حوزه، شماره ۵۰ـ۵۱، ص ۲۲۷. به نقل از قرارداد رژی، ص ۱۲۳.
  24. اختران فروزان ری و تهران، ص ۱۷۳؛ چهل مقاله، ص ۲۶؛ کرامت صالحین، محمد شریف رازی، ص ۳۲۰؛ اجساد جاویدان، علی اکبر مهدی پور، ص ۲۵۷؛ فوائد الرضویه، ص ۶۷ و منتخب التواریخ، حاج محمد هاشم خراسانی، ص ۱۹۲.

منابع

  • گلشن ابرار، جلد۳، زندگی نامه "میرزا محمدحسن آشتیانی" از غلامرضا گلی زواره.
  • ناصر باقری بیدهندی، مجله مشکوه، شماره ۴۴، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳.