مدارا

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۲۹ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (افزودن و تکمیل محتوا به کمک منبع جدید)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

رفق و مدارا

«رفق» به معناى نرمى در گفتار و كردار است و مدارا يعنى ملايم‌بودن با مردم و خوش‌برخوردى. معنى اين دو واژه به يكديگر نزديك است.

مدارا، ضرورت زندگى اجتماعى

آدمى همه روزه با انسان هاى متعددى سروكار دارد كه هر يك با رفتار و روحيه اى مخصوص زندگى مى كنند؛ يكى سالم است، ديگرى بيمار، سومى شادمان، چهارمى غمگين و... بهترين نوع برخورد با همگان همان «رفق و مدارا» است كه اميرمؤمنان امام علی عليه‌السلام فرمود: «الرِّفْقُ مِفْتاحُ الصَّوابِ وَ شيمَةُ ذَوِى الْالْبابِ؛ ملايمت، كليد درستى و روش خردمندان است».[۱]

تجربه نشان داده است كه هيچ كس بدون خصلت رفق و مدارا در زندگى موفق نبوده است؛ خشك و خشن بودن در خانه، كانون خانواده را به پادگان نظامى تبديل مى كند؛ در اداره سازمان و كارخانه و بازار، كارساز نخواهد بود؛ دوستان را از انسان مى رنجاند و همسايگان را دلسرد مى كند. اهميت اين خصلت به حدى است كه خداوند، آن را بر سرآمد رهبران الهى (پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله) واجب كرده است و ايشان مى فرمايد: «امَرَنى رَبّى بِمُداراةِ النَّاسِ كَما امَرَنى بِاداءِ الْفَرائِضِ؛ پروردگارم مرا به مداراى با مردم فرمان داده همچنان كه به اداى واجبات فرمانم داده است».[۲]

و در سخن ديگر آن را نيمى از ايمان دانسته كه بدون آن، ايمان فرد و جامعه كامل نخواهدبود: «الْمُداراةُ نِصْفُ الْايمانِ؛ مداراى با مردم، نصف ايمان است».[۳]

عقل، تجربه و دين بر ضرورت و حياتى بودن رفاقت و نرمى با اعضاى خانواده، همكاران، هم‌كيشان، هم ميهنان و همنوعان، هم‌كلامند و همين امر ايجاب مى كند كه همگان، در خانه و خيابان، در مسجد و مدرسه، در مزرعه و كارخانه و باآشنا و غريبه و سرانجام در طول زندگى، با ديگران گرم و صميمى باشند و با نرمى و خوش رويى برخورد كنند و از هر گونه تندى و خشونت، بداخلاقى و بدزبانى، ايجاد رعب و وحشت و درگيرى غيرضرورى پرهيز نمايند.

قاطعيت در عين نرمى

صفات و كردار كمال بخش، در برخى موارد با يكديگر تضاد ظاهرى دارند و هنر انسان در اين است كه بتواند ميان چنين صفات و كردارى را جمع كند. و بداند كه هر كدام، مناسب چه حال و مقامى است. در طول هشت سال دفاع مقدس، رزمندگان چنين هنرى را داشتند؛ از يك سو مى بايست در برابر دشمن غدار و متجاوز، قاطعانه بايستند و آتش دفاع خود را بر آنان فروريزند و از سوى ديگر، با اسيران دشمن - كه تا چند لحظه قبل در مقابلشان مى جنگيدند - رفق و مدارا كنند!

قاطعيت و نرمى نيز در ظاهر، همخوان نيستند ولى اميرمؤمنان عليه‌السلام مى فرمايد: «اخْلُطِ الشِّدَّةَ بِرِفْقٍ وَارْفُقْ ما كانَ الرِّفْقُ اوْفَقَ؛ قاطعيت را با نرمى ممزوج كن و تا جايى كه نرمى كارساز است، نرمى پيشه كن».[۴]

موقعيت سنجى، خردورزى، ملاحظه حال طرف مقابل و بررسى جوانب موضوع، به انسان كمك مى كند كه تصميم بگيرد تا چه حد، شدت عمل به خرج دهد و چه اندازه نرم و ملايم باشد، همچنين با چه كسى و در چه موقعيتى نرم و مهربان باشد يا قاطع و انعطاف ناپذير، همين طور بايد بسنجد كه آيا قاطعيت سبب سازندگى و بهبود سوژه مى شود يا نرمى و ملاطفت؟

رهبر كبير انقلاب، حضرت امام خمينى قدس سره، در طول دوران مبارزه و انقلاب، ابتدا در برابر ملى گرايان دروغين، ضد انقلاب داخلى و مخالفان نظام، با نرمى و مهربانى برخورد كرد، اما وقتى آنان به راه حق نيامدند و بر كار خلاف خود اصرار ورزيدند، با شدت و قاطعيت با آنان مقابله كرد، همان گونه كه جانشين شايسته او حضرت آيت الله خامنه اى چنين است.

آثار ارزشمند رفق

هر خصلت نيكوى اخلاقى، علاوه بر نيكويى ذاتى، پيامدهاى ارزشمند ديگرى نيز، دارد كه بر ارزش ذاتى اش مى افزايد. رفق و مدارا نيز چنين است. در ادامه بحث برخى از آن آثار را پى مى گيريم:

  • 1. حراست ايمان: رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «لِكُلِّ شَىْ ءٍ قُفْلٌ وَ قُفْلُ الْايمانِ الرِّفْقُ؛ هر چيزى قفلى دارد و قفل (نگهدار) ايمان، نرمخويى است».[۵]
  • 2. خير دنيا و آخرت: همان حضرت مى فرمايد: «مُنْ اعْطِىَ حَظَّهُ مِنَ الرِّفْقِ اعْطِىَ حَظَّهُ مِنْ خَيْرِالدُّنْيا وَالْاخِرَةِ وَ مَنْ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الرِّفْقِ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الدُّنْيا وَالْاخِرَةِ؛ هر كس نصيبى از رفق و مدارا داشته باشد، سهمى از خير دنيا و آخرت را مى برد و هر كس از سهم رفق و مدارا محروم باشد، از سهم (خير) دنيا و آخرت نيز محروم است».[۶]

انجام بسيارى از كارهاى مهم دينى و دنيايى با همكارى و همدلى مردم با يكديگر انجام مى پذيرد و لازمه چنين اقدامى، رفاقت و دوستى با مردم است و آن كه از چنين خصلتى محروم است، در واقع توان انجام كارهاى بزرگ و ثواب آور را از دست مى دهد. هر مسلمانى مى تواند با نرم‌خويى و زبان خوش مردم محل را اصلاح كند، مسجد بسازد، آنان را بر ضد اوباش و تهاجم فرهنگى بسيج كند و... در نتيجه خير دنيا و آخرت در همه اين كارها گرد آمده است.

  • 3. آسانى كارها: بدخلقى و سخت گيرى، بسيارى از كارها را مشكل مى كند و سبب لجبازى ديگران مى گردد و به عكس، نرم‌خويى و رفاقت و مدارا دل افراد را بدست مى آورد و بسيارى از گره هاى كور كارها را مى گشايد. اميرمؤمنان عليه‌السلام مى فرمايد: «الرِّفْقُ يُيَسِّرُ الصِّعابَ وَ يُسَهِّلُ شَديدَ الْاسْبابِ؛ ملايمت، سختى ها را آسان و موانع محكم را باز مى كند».[۷]
  • 4. محبت و عطاى الهى: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «انَّ اللَّهَ رَفيقٌ يُحِبُّ الرَّفيقَ وَ يُعْطى عَلَى الرِّفْقِ ما لايُعْطى عَلَى الْعَنْفِ؛ خداوند (بهترين) رفيق است و اهل مدارا را دوست دارد و عطايى كه در برابر رفق و مدارا مى دهد (هرگز) در برابر خشونت نمى پردازد».[۸]
  • 5. ايمنى از دوزخ: دوزخ هر كسى، ساخته و پرداخته اعمال زشت اوست، همان گونه كه بهشت در پاداش كارهاى نيك است. رفق و مدارا به سهم خود، انسان را از دوزخ ايمن مى سازد و به بهشت نزديك مى كند. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «اتَدْرُونَ مَنْ يَحْرُمُ عَلَى النَّارِ؟ كُلُّ هَيِّنٍ لَيِّنٍ سَهْلٍ قَريبٍ؛ مى دانيد چه كسى به دوزخ نمى رود؟ هر نرمخوى خوش برخورد آسان‌گيرى كه با مردم گرم مى گيرد».[۹]
  • 6. تداوم دوستى ها: در ضرب المثل ها آمده است كه: «يك دشمن زياد است و هزار دوست كم» اين سخن حكيمانه از معارف دينى و فطرت آدمى، سرچشمه مى گيرد؛ طبع انسان، به دوستى با همگان تمايل دارد مگر اين كه علل و اسباب ديگرى موجبات دشمنى را فراهم سازد. دين مقدس اسلام نيز چنين نظرى دارد و براى تداوم دوستى ها و زدودن كدورت ها پيشنهادهاى متعددى نموده. از جمله نرمخويى و خوشرويى. اميرمؤمنان عليه‌السلام مى فرمايد: «رِفْقُ الْمَرْءِ وَ سَخائُهُ يُجَبِّبُهُ الى اعْدائِهِ؛ نرمخويى و سخاوت شخص، او را محبوب دشمنانش مى كند».[۱۰]

خاصيت نرمخويى نزد دوستان و آشنايان نيز چنين است و پيوند دوستى ها را محكم تر مى كند. به داستان زير توجه كنيد:

روزى يكى از آشنايان امام سجاد عليه‌السلام به آن حضرت پرخاش كرد و سخنان نكوهيده گفت. پس از رفتن آن مرد، امام به يارانش فرمود: شما پرخاش و زشتى فلانى را نسبت به من مشاهده كرديد، اينك همراه من بياييد تا پاسخ مرا هم ببينيد. سپس جملگى به درب منزل آن شخص آمدند و او را صدا زدند. مرد به خيال اين كه امام و يارانش براى تلافى آمده اند، با آمادگى كامل از منزل خارج شد. وقتى رودرروى امام قرار گرفت، آن حضرت فرمود: «اى برادر! تو لحظاتى پيش به من چنين و چنان گفتى؛ اگر من آنچنانم كه تو گفتى، خدا از من درگذرد و اگر چنين نيستم كه تو گفتى، خدا از تو درگذرد!»

آن مرد با ديدن چنين برخورد نرم و بزرگوارانه از سوى امام، بسيار شرمنده و پشيمان شد، پيشانى امام را بوسيد و عرضه داشت: «شما از آنچه من گفتم، منزهيد. اين منم كه شايسته آن سخنان هستم!».[۱۱]

اين درس را با سفارشى از قرآن مجيد به پايان مى بريم: «وَلاتَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَلَاالسَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتى هِىَ احْسَنُ فَاذَاالَّذى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَانَّهُ وَلِىٌّ حَميمٌ؛ هرگز نيكى و بدى يكسان نيست، بدى را با نيكى پاسخ بده. در اين صورت (خواهى ديد) همان كسى كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است». [۱۲]

همين خصلت ارزنده سبب شد كه اهداف و آرمان پيامبر صلى الله عليه و آله خيلى زود محقق گردد و در كمترين زمان ممكن اقصى نقاط عالم را درنوردد چنان كه در آيه 159 سوره آل عمران بدان تصريح شده است.

روش انجام مدارا

برای انجام مدارا به برخی شاخص‌ها نیاز است که به نوعی ارتباط مدارا محور را به طور ملموس تبیین کند.این شاخص‌ها را می‌توان تعریف عملیاتی مدارا نامید:

1. سخن گفتن زیبا؛ که امام صادق علیه‌السلام فرمودند:با موافق و مخالف خوش زبانی کنید. [۱۳]

2. سازگاری زبانی:امام باقر علیه‌السلام فرمود:با زبان خود با منافقان سازگاری کنید اما محبت بی‌شائبه‌ی خود را به مومنان ارزانی دارید.[۱۴]

3. همراهی ظاهری:که در مواردی که چاره‌ای نباشد -بدون این که به مداهنه و یا ترک نهی از منکر انجامد- باید انجام گیرد. همانطور که در روایت آمده است در ظاهر با بدان باشید اما در نهان با نیکان باشید و بر بدان اعتراضی نکنید که به شما ظلم می‌کنند.زیرا زمانی خواهد آمد که کسی نجات نخواهد یافت جز شخصی که مردم او را ابله بدانند و او بر این برچسب صبر کند.[۱۵]

4. خوش‌رفتاری:رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند:کسی که با افرادی که ناچار باید با آنان معاشرت کند خوش‌رفتاری نکند تا خدا برای او از آن فرد خلاصی قرار دهد خیری در وجود خود ندارد.[۱۶] نیز ایشان دو ثلث از رفتار اجتماعی درست و مدارامحور را، نیکی کردن معرفی فرمودند.[۱۷]

5. تغافل:رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، یک ثلث از رفتار اجتماعی درست و مدارامحور را تغافل یعنی ندیده گرفتن بدی‌های دیگران و فردی که مخالف ما است و باید با او مدارا کنیم معرفی فرمودند. [۱۸]

6. بشاشت در چهره:همانطور که رسول گرامی خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم کسی را که انسان بدی می‌دانستند وقتی اذن ملاقات به او دادند در چهره‌اش خندیدند و وقتی اشکال شد اگر بد است چرا به رویش خندیدید فرمودند:بدترین مردم کسی است که مردم از ترس بدزبانی و شرارت او رهایش کنند[۱۹] و نیز فرمودند:من در چهره‌ی افرادی می‌خندم و حال آن که قلبم آن‌ها را لعنت می‌کند.[۲۰]

7. پرهیز از درگیری که در اصطلاح روایات مکاشفه نام نهاده شده است. 8.کتمان سِرّ؛ همانطور که خدای متعال در حدیثی به حضرت موسی علی‌نبیناوآله‌و‌علیه‌السلام می‌فرماید با دشمنان خودت دشمنان من مدارا کن و سر مرا نزد آنان فاش مکن که به من بدگویی کنند.[۲۱]

انواع مدارا (حوزه‌های مصداقی)

با چه کسانی باید مدارا کنیم؟ برخی معاشران هستند که به علت درجه‌ی بالای احتمال درگیری، مدارا با آنان دارای تصریح خاص نصوص دینی است:

1. مدارا با حسودان:امام صادق علیه‌السلام فرمود:کسی که مدارا با حسودانش را رها کند عذری (در لطمه خوردن) ندارد.[۲۲]

2. مدارا با همسر (زن یا شوهر):بابی در وسائل الشیعه به نام باب مدارا با همسر است. که در آن از صبر بر بد اخلاقی همسر و اجر عظیم آن روایاتی نقل نموده است[۲۳] و البته مدارای زن با شوهر نیز همین ارزش‌ها را دارد.[۲۴]

3. مدارا با کوچکتر از خود:به این معنی که در صورت مخالفت او با ما همانطور که در روایت است با او مدارا کنیم و به لجاجت و خشم بر رفتار او بر نخیزیم.[۲۵]

4. مدارا با مخالفان و دشمنان؛ مخصوصاً کسی که دشمنی انسان را در دل گرفته که راه چاره، در دوری نمودن از او یا مدارای با او (در صورت ناچاری در معاشرت با او) است.[۲۶] این قسم همانطور که در آغاز این نوشتار گفته شد با تقیه نیز در مواردی هم‌پوشانی دارد و در این مورد امام صادق علیه‌السلام فرمود:با مخالفان‌تان هرگز درگیر نشوید و تندی را از آنان تحمل کنید و بر اساس تقیه با آنان عمل کنید[۲۷] که این مدارا در مورد والدینی که مخالف فکری با فرزند خود هستند بیشتر مورد تاکید است.[۲۸]

آثار مدارا

مدارا دارای آثار گوناگونی در سطوح حداقلی و حداکثری در روابط بین فردی و اجتماعی وجود دارد.این آثار را می‌توان چنین شماره نمود:

1.رسیدن به اهداف خود؛ همانطور که امام علی علیه‌السلام «کمان»دانش را مدارا معرفی نمودند به این معنی که تیری که انسان برای دست‌یابی به هدف پرتاب می‌کند اگر با نیروی کمان مدارا تقویت نشود، هرگز به هدف نخواهد رسید.[۲۹]

2. جذب افراد قابل:همانطور که امام صادق علیه‌السلام فرمودند خوش زبانی با مخالفان سبب جذب آنان است.[۳۰]

3.اصلاح رفتاری دیگران:امام علی علیه‌السلام فرمود:با همسران ناسازگار خود مدارا کنید و با آنان به نیکی سخن بگویید شاید رفتارشان درست شود.[۳۱] امام سجاد علیه‌السلام مدارا با کوچکتر از خود را سبب رشد بهتر او معرفی فرمودند. [۳۲]

4.دفع شر و ضرر دشمنان؛ همانطور که در بیان فضیلت این صفت والا گذشت، مدارا حداقل سودی که برای مومن دارد دفع شر دشمنان است و این ضرر شامل ضررهای دنیوی و دینی (حساسیت و ممانعت آنان در مسیر رشد معنوی فرد یا انجام وظایفش) هر دو است؛ زیرا امام علی علیه‌السلام فرمودند:مدارا با مردم سبب سلامت در دین و دنیا است.[۳۳] جناب فیض کاشانی می‌گوید:

صولت دشمن به مدارا شکن‌

خصمی و استیزه بدایت مکن[۳۴]

5.محبوبیت نزد اولیای خدا:امام صادق علیه‌السلام فرمودند:ما حقیقتاً انسان مدارا کننده را دوست داریم.[۳۵]

6.رسیدن به ثواب شهیدان معرکه جنگ:به خاطر تحمل آزار مخالفان و کتمان اسراری که باید در اثر این مدارا از مخالفان کتمان شود.[۳۶]

7.رسیدن به درجات والای صبر و رضا:که بر تحمل خلق مترتب است. (¬ «صبر»، «امتحان»)

8.عاقبت خوش و خلاصی از رنج مدارا:زیرا قرآن کریم فرموده است:بعد از هر سختی‌ای راحتی و گشایش است.[۳۷] یکی از شیعیان امام جواد علیه‌السلام طی نامه‌ای به ایشان می‌نویسد:من پدری ناصبی دارم و آزارم می‌دهد، با او مدارا کنم یا خیر؟ حضرت فرمودند:مدارا بهتر از عدم مدارا است و خداوند با هر سختی‌ای راحتی‌ای قرار داده است و ما و شما در پناه ولایتی الهی هستیم که چیزی در پناه او ضایع نمی‌شود؛ پس از اندکی پدر آن فرد دلش بر فرزندش نرم شده و دیگر مخالفتی با او در مساله ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام نمی‌کند.[۳۸]

9.بهره‌مندی از موقعیت اجتماعی مناسب و بی‌مشکل:امام صادق علیه‌السلام فرمودند:گروهی از غیر قریش (که دارای موقعیت اجتماعی سطح پایینی بودند) با مردم مدارا و خوش‌رفتاری نمودند و به دودمان عالی و بلند پیوستند.[۳۹] البته منظور آن بزرگوار که همواره در راه خدا از هر چیز گذشتند و به این پاکبازی دستور دادند نه به دست آوردن جاه و مقام دنیوی با سازشکاری با مردم است:زیرا اولاً، از آسیب‌های مدارا که در پایان این نوشتار به آن خواهیم پرداخت، این سازشکاری است و ثانیاً، منظور ایشان استفاده از این موقعیت اجتماعی در راه خدا و نیز داشتن آرامش متعارف که نیاز فطری انسان در راه رسیدن به کمال و نیز رفع مزاحمت‌ها است نه افزون‌خواهی جاه‌طلبانه؛ همانطور که آن بزرگوار می‌فرمودند با مردم خصومت و جدل نکنید که دل را مشغول می‌کند و نفاق و کینه به وجود می‌آورد.[۴۰]

10. گوارایی زندگی و رهایی از زحمت مقابله با دشمنان.[۴۱]به همین علت است که عارف بزرگوار شیرازی می‌گوید:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است ‌

با دوستان مروت، با دشمنان مدارا[۴۲]

روش تحصیل مدارا

بخشی از آن‌چه به عنوان روش انجام مدارا گفته شد را می‌توان روش تحصیل این صفت نیز دانست اما به طور خاص این صفت دارای زیرساخت‌های ویژه‌ای است که می‌توانند شخصیت و روحیات انسان را برای کسب خوی و رفتار مداراجویانه فراهم کنند:

1. حسن خلقی:در روایت است که انسان به کمک آن می‌تواند با مردم مدارا کند.[۴۳]

2. کنترل غضب و تأمل در عاقبت و منع عجله و حسن خلق.

3. صبر و حلم:اما صادق علیه‌السلام چند صفت را از اسباب کمال انسانی معرفی فرمودند:عقل، حلم، صبر، رفق، صمت، حسن خلق، مدارا.[۴۴] و در این حدیث، مدارا را در آخر ذکر فرمودند و بقیه نیز دارای ترتیبی زیبا هستند که بر اساس قواعد ادبی در عنایت در ترتیب، می‌توان گفت آن صفات همگی در مدارا موجود هستند به نحو موجودیت علت در معلول یعنی موثر در کسب مدارا هستند. با این نکته می‌توان دریافت که آن‌همه تاکید بر فضیلت فراوان مدارا در روایات بی‌جهت نبوده است.

4. ترک مخاصمه و جدل:همانطور که برخی علما گفته‌اند اصل مدارا، ترک جدل است.[۴۵]

پانویس

  1. شرح غررالحكم، ج 2، ص 38.
  2. جامع السعادات، ج 1، ص 341.
  3. جامع السعادات، ج 1، ص 341.
  4. شرح غررالحكم، ج 2، ص 204.
  5. جامع السعادات، ج 1، ص 339.
  6. همان، ص 340.
  7. شرح غررالحكم، ج 2، ص 45.
  8. جامع السعادات، ج 1، ص 339.
  9. همان، ص 340.
  10. شرح غررالحكم، ج 4، ص 96.
  11. بحارالانوار، ج 46، ص 54.
  12. سوره فصلت(41)، آيه 34.
  13. . نوری؛ پیشین، ج‌ 9، ص 36.
  14. . کوفی اهوازی، حسین بن سعید؛ الزهد، المطبعة العلمیة، قم، چ دوم، 1402ق، ص 22.
  15. . کلینی؛ پیشین، ج ‌2، ص 117.
  16. . صدوق؛ من لا یحضره الفقیه، پیشین، ج ‌4، ص 387.
  17. . همان.
  18. . همان.
  19. . مجلسی، پیشین، ج‌ 72، ص 206.
  20. . صالح بن عبدالله بن حمید؛ پیشین، ج‌8، ص 3363.
  21. . کلینی، پیشین، ج ‌2، ص 117.
  22. . حرانی، پیشین، ص 318.
  23. . حر عاملی، پیشین، ج‌ 20، ص 172 و 174.
  24. . طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الأخلاق، انتشارات شریف رضی،چ چهارم، قم، 1412ق، ‌ص 214.
  25. . حرانی، پیشین، ص 270.
  26. . صالح بن عبدالله بن حمید؛ پیشین، ج‌8، ص 3359.
  27. . کلینی، پیشین، ج ‌8، ص 2.
  28. . کلینی، پیشین، ج ‌2، ص 159.
  29. . کلینی، پیشین، ج 1، ص 48.
  30. . نوری، پیشین، ج‌ 9، ص 36.
  31. . صدوق، من لا یحضره الفقیه، پیشین، ج ‌3، ص 554.
  32. . حرانی، پیشین، ص 270.
  33. . آمدی، پیشین، ص 445.
  34. . فیض کاشانی، ملامحسن؛ کلیات علامه ملا محمد محسن فیض کاشانی ( دیوان فیض کاشانی )، اسوه، قم، چ دوم، 1381ش، ج 1، ص 379.
  35. . دیلمی، حسن بن محمد؛ أعلام الدین فی صفات المؤمنین، مؤسسة آل‌البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1408ق، ص 118.
  36. . نوری، پیشین، ج‌ 9، ص 36.
  37. . انشراح، 4 و5.
  38. . مفید، محمد بن محمد؛ الأمالی، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق، ص 191.
  39. . کلینی، پیشین، ج ‌2، ص 117 و 118.
  40. . کلینی، پیشین، ج ‌2، ص 301.
  41. . نوری، پیشین، ج‌ 9، ص 39.
  42. . حافظ، خواجه شمس‌الدین محمد؛ دیوان، انتشارات غزالی، چاپ اول، 1370، ص 6.
  43. . نوری، پیشین، ج‌ 14، ص 171.
  44. . نوری، پیشین، ج‌ 9، ص 38.
  45. . صالح بن عبدالله بن حمید؛ پیشین، ج ‌8، ص 3366.

منابع