محقق خوانساری

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۰ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: آقا حسین خوانساری، آثار آقا حسین خوانسا...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 4، صفحه 169

نویسنده: مسيب كياني

آقا حسین خوانساری

ولادت

در سال 1016 هـ.ق کودکی در خوانسار چشم به جهان گشود که او را حسین نام نهادند. حسین در دامان مادری پاک و پدری روحانی تربیت یافت. تولد و زندگی وی در عصری بود که تشیع به طور رسمی ‌‌در ایران پایه‌گذار شده بود.[۱]

خاندان آقا حسین خونساری

خاندان خوانساری، خاندانی پربرکت می‌‌باشد؛ این نسل اکثرا از علما و فقهای بزرگی بوده‌اند. که در این جا به چند نفر از آنان اشاره می‌‌کنیم:

  • 1. حسین خوانساری (جد محقق خوانساری)؛
  • 2. جمال‌الدین محمد خوانساری (پدر محقق خوانساری)؛
  • 3. آقا حسین خونساری، معروف به «محقق خوانساری» (شخصیت مورد نظر)؛
  • 4. آقا جمال‌الدین محمد (پسر بزرگ محقق خوانساری)؛
  • 5. آقا رضی خوانساری (پسر دوم آقا حسین خوانساری)؛
  • 6. آقا کمال‌الدین (پسر کوچکتر آقا حسین خوانساری)؛
  • 7. ملا مسیحا کاشانی (داماد آقا حسین خوانساری)؛
  • 8. شیخ جعفر قاضی کمره‌ای (داماد محقق خوانساری)؛
  • 9. محقق سبزواری (برادر همسر محقق خوانساری)؛
  • 10. آقا حسین فرزند آقا جمال خوانساری؛
  • 11. محمد رفیعا فرزند آقا جمال‌الدین خوانساری؛
  • 12. حسنعلی فرزند آقا جمال‌الدین خوانساری؛
  • 13. آقا ربیع فرزند آقا رضی خوانساری؛
  • 14. آقا شریف فرزند آقا رضی خوانساری؛
  • 15. آقا جمال فرزند آقا حسین پسر آقا جمال خوانساری؛
  • 16. آقا حسین پسر آقا شریف.[۲]

تحصیلات

آقا حسین خوانساری در همان مراحل کودکی جهت تحصیل علوم دینی به اصفهان هجرت نمود و در مدرسه خواجه ملک جنب مسجد شیخ لطف الله مشغول تحصیل شد تا به درجه‌ای رسید که به «استاد الکل فی الکل» مشهور گردید.

در اوایل در مدرسه می‌‌زیست، زمستانی سرد بود به طوری که قادر نبود جهت گرم‌کردن خود آتش فراهم آورد. لحاف کهنه‌ای داشت که آن را به خود می‌‌پیچید و در اطراف حجره راه می‌‌رفت تا به این وسیله خود را گرم کند. ولی بعد از رسیدن به مرتبه کمال و علم، روزی شاه سلیمان جبه عالیه سلسله‌دوز به جواهر خود را ـ که چشم هر بیننده‌ای را متعجب می‌‌کرد و روزگار مثل آن را ندیده بود ـ برای محقق خوانساری فرستاد و از محقق خوانساری معذرت خواست که این، لایق شأن شما نیست و از او تقاضای عفو نمود و این که این هدیه را قبول نماید.

محقق خوانساری در اوایل بیشتر به تحصیل فلسفه و حکمت می‌‌پرداخت؛ ولی بعد از مدتی به فقه روی آورد به طوری که جنبه فقاهت او از دانش فلسفی‌اش بیشتر گردید.[۳]

محقق خوانساری در ایام تحصیل و تدریس فلسفه و حکمت شبی در مهمانی شرکت نمود و با یکی از فقهای عصر در یک جا مهمان شد. صاحبخانه در احترام و تجلیل فقیه، سعی فراوان می‌‌کند و موقع خواب برای او رختخواب آماده می‌‌کند، اما برای آقا حسین چیزی نمی‌‌آورد. لذا آن فقیه به آقا حسین می‌‌گوید: «تو هیولی را زیر و صورت را بالا بیفکن و استراحت کن».

آقا حسین صبح آن روز حضور محقق سبزواری ـ صاحب «ذخیره» ـ می‌‌رود و در درس فقه او حضور پیدا می‌‌کند و مدت دوازده سال در محضرش به تحصیل فقه می‌‌پردازد و از او اجازه می‌‌گیرد.[۴] البته باید توجه داشت که تمایل آقا حسین خوانساری به فقه، به خاطر دنیا و انگیزه‌های دنیوی نبوده است بلکه به جهت اهمیت فقه و فقاهت بود و مسلماً انگیزه الهی باعث این کار بوده است.

محقق خوانساری در تیزهوشی، نکته‌سنجی، حضور ذهن و سرعت انتقال چنان بود که برای فهم مطالب، نیاز به فکر کردن نداشت. بلکه در تدریس، بدون مقدمه سخن می‌‌گفت و در هنگام درس دادن، کتاب به دست نمی‌‌گرفت و در مجالس هم به اندازه ضرورت سخن می‌‌گفت و حاضرجوابی، از خصوصیات او بود.[۵]

استادان

علمای حدیث، اجازه را یکی از مهمترین راه‌های حفظ اعتبار و دقت نقل حدیث می‌‌دانستند و به عنوان پشتوانه صحت و درسی نقل حدیث می‌‌شمردند و یکی از سنت‌های خوب و مرسوم بین علما، اعطای اجازه نقل حدیث به شاگردان بوده است. در این جا به اسامی ‌‌برخی اساتید محقق خوانساری اشاره می‌‌شود:

  • 1. علامه محمدتقی مجلسی؛
  • 2. محمدباقر میرداماد؛
  • 3. ملا حیدر خوانساری؛
  • 4. سید حسین خلیفه سلطان؛
  • 5. ملا محمدباقر سبزواری؛
  • 6. میر ابوالقاسم معروف به میرفندرسکی؛
  • 7. میرزا رفیعای نائینی.

مکتب علمی ‌‌تربیتی

برنامه و اصولی که در مدرسه آقا حسین خوانسای مورد توجه بود و از آن پیروی می‌‌شد، عبارت بود از:

  • الف. تهذیب نفس؛ تربیت طلاب، در سرلوحه برنامه حوزه علمیه آقا حسین خوانساری بود. طلاب در کنار تحصیل علم و دانش، در پیرایش روان و صفای روح نیز تلاش می‌‌کردند.

محقق خوانساری پیش از آن که به سرپرستی حوزه علمیه و به کار تربیت طالبان علم بپردازد، بر نفس خود چیره شده بود؛ به گونه‌ای که همه نزدیکان و شاگردان مدرسه به آن گواهی داده‌اند. محقق خوانساری نزد مردان بزرگ روزگارش، مورد اعتماد شناخته می‌‌شد و نزد شاگردانش، استادی مهربان و صمیمی‌‌ و دلسوز بود. او تقوای علمی ‌‌داشت و اهل انصاف و حق‌گویی بود و در گفتگوهای علمی ‌‌دنبال حقیقت بود و از خودپسندی دوری می‌‌گزید.[۶]

  • ب. جامعیت علمی؛ در حوزه محقق خوانساری فلسفه، کلام، فقه، هیأت و ریاضیات تدریس می‌‌شد. وی برای نشر اسلام علاوه بر حدیث و فقه، یادگیری فلسفه و حکمت را لازم می‌‌دانست؛ آقا حسین در فلسفه پیرو میرداماد، فندرسکی، مولی حیدر خوانساری و شیخ بهاءالدین عاملی بود.[۷]
  • ج. محور بودن اصول عقاید؛ اصول دین و عقاید، سنگ زیرین آموزه‌های مدرسه خوانساری‌ها بود. از این رو، اخلاق و فقه بر مبنای اصول عقاید پی‌ریزی می‌‌شدند و به همین دلیل، آقا حسین خوانساری رساله‌ای در «جبر و اختیار» و ترجمه «نهج البلاغه» علامه حلی در باب امامت و رساله‌ای درباره رجعت نگاشت.[۸]
  • د. حضور در زمان؛ از خصویات مدرسه خوانساری‌ها، همراهی با زمان و حضور در عرصه‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود.[۹]

ممنوعیت شراب

(انشای قدغن شراب از آقا حسین خوانساری) روزگار شاه سلیمان (1077ـ1105 ق) به رغم مبارزاتی که پیش از آن با فساد و شراب‌خواری شده بود، روزگاری آلوده بود و می‌‌گساری و شراب‌خواری رواج زیادی داشت و زندگی خود شاه هم آلوده به شراب‌خواری بود. به طوری که در اثر این عمل زشت، به بیماری مبتلا شده بود و شاه سلیمان هم که در آن زمان صفی نام داشت، چند بار از شراب‌خواری توبه کرده بود ولی هر بار، توبه خود را می‌‌شکست تا این که طبق دستوری، شراب‌خواری را ممنوع کرد مگر برای کسانی که مجوز داشته باشند و بعد از بهبودی از بیماری، شاه که در این دوره به نام «شاه صفی» بود، نام خود را به شاه سلیمان تغییر داد.

در مکتب علمی ‌‌خوانساری

  • الف. پیش مطالعه؛ او به طلاب و شاگردان پیشنهاد می‌‌کرد که قبل از حضور در درس، به پیش مطالعه بپردازند. و این سنت حسنه و نیکو تا به حال در حوزه‌های علمیه رواج دارد.
  • ب. مجتهدپروری؛ از ویژگی‌های حوزه‌های آن روز شاگردپروری و کوشش در رساندن آنان به مرتبه اجتهاد علمی ‌‌بود. در مدرسه آقا حسین، روحیه اندیشه‌وری در شاگردان تقویت می‌‌شد و آنان تشویق می‌‌شدند به خود برگردند و استعدادهای ناشکفته خود را آشکار کنند.
  • ج. نظارت بر یادگیری؛ در حوزه محقق خوانساری، استاد نکته‌های درسی مشکل و پیچیده را از شاگردان می‌‌پرسید و یافته و جواب‌های آنان را تصحیح می‌‌کرد.
  • د. میدان دادن به طلاب؛ به طلاب فرصت داده می‌‌شد بپرسند و دریافت‌های خود را با استاد در میان بگذارند و شاگردان حق نقد سخن استاد را داشتند که این، روحیه علمی‌‌ و کاوش را در آنان تقویت می‌‌کرد.[۱۰]

محقق سبزواری در عرصه سیاست

در آغاز قرن دهم با قدرت یافتن صفویان در ایران، نخستین حکومت نیرومند با گرایش شیعی به وجود آمد. قبل از آن، تلاش سیاسی عالمان شیعه در راه حفظ موجودیت شیعه و ماندگاری معارف شیعی بود و عالمان شیعی کمتر در مسائل سیاسی و حکومتی دخالت می‌‌کردند. ولی با قدرت گرفتن صفویه، شرایط مناسب شد و عالمان شیعی علاوه بر تلاش‌های پیشین بر اساس اصل نیابت، بسیاری از کارهای حکومتی را به عهده گرفتند. یکی از این افراد، آقا حسین خوانساری بود که در امور سیاسی و اجتماعی دخالت می‌‌کرد و مناصبی را عهده‌دار بود.

از سمت‌های مهم دوره صفویه، «شیخ الاسلامی» است که محقق خوانساری به درخواست شاه سلیمان صفوی، شیخ الاسلامی ‌‌اصفهان را به عهده گرفت. یکی از کارهایی که شیخ الاسلام به عهده داشت، قضاوت بود. آقا حسین در دستگاه حکومتی شاه سلیمان جایگاه ویژه‌ای داشت به طوری که وقتی شاه به سفر می‌‌رفت از محقق خوانساری می‌‌خواست که به جای او به اداره کارهای حکومتی بپردازد؛ و ایشان هم قبول کرده بودند.[۱۱]

در آن روزگار، نفوذ عالمان دین در حدی بوده که شاهان برای کسب محبوبیت و مشروعیت، مجبور بودند خود را به عالمان دین نزدیک سازند و عالمان از این فرصت برای تبلیغ و اجرای احکام الهی استفاده می‌‌کردند. در این دوران شاهان صفوی به مقام علمی‌‌ و مذهبی عالمان دین و شکوفایی و رشد و بالندگی علوم و معارف اسلامی، رونق داده و به رواج حوزه‌های فلسفی، اصولی و فقهی توجه شایانی داشتند تا جایی که عده زیادی از فقها و علمای بزرگ تشیع از سرزمین‌های دور و نزدیک به ایران مهاجرت کردند و بالاخص در پایتخت آن روز اصفهان ـ به کار تدریس و تبلیغ دین پرداختند.

از دیگر خصویات بارز آقا حسین ـ که شهره زمان خود بوده است ـ این که ملجاء و پناهگاه فقرا و درماندگان بوده و در حوائج مردم، سعی فراوان می‌‌نمود.[۱۲]

انگیزه همکاری با شاه سلیمان

ارتباط فقها و علمای شیعه با حکام صفوی، به معنای توجیه تبه‌کاری‌ها و ستم‌های آن‌ها نبوده است بلکه علمای شیعه از انتقاد و امر به معروف و نهی از منکر دریغ نکرده و به وظیفه خود عمل می‌‌کردند و کسانی که می‌‌خواهند از شرایط موجود، بهره‌برداری کنند که آن‌ها وابسته به دربار بودند، تحلیل صحیحی از قضایا ندارند چرا که به خاطر مجاهده نفس و کمک به مردم و اصلاح شاهان، این کار را می‌‌کردند و آن‌ها را به جهت مصالح بزرگترین به همکاری با صفویان می‌‌پرداختند.[۱۳]

دیدگاه فقهی «مصرف خمس»

آقا حسین پس از نقل نظرهای مختلف، این دیدگاه را قبول می‌‌کند که خمس به دو سهم برابر تقسیم می‌‌شود که نیم آن، حق و یا ملک شخصی امام معصوم علیه السلام می‌‌باشد و نیم دیگر آن، ملک و یا حق شخصی سادات یتیم و نیازمندان و درماندگان می‌‌باشد ولی با این فرق که سهم امام را باید فقیه عادل، آگاه و به نیابت از امام معصوم علیه السلام هزینه کند: «پوشیده نماند که مشهور میان جمعی که تجویز به دادن حصه آن حضرت علیه السلام به سایر شرکا کرده‌اند، این است که: متولی آن باید فقیه جامع‌الشرائط باشد، به اعتبار این که چنین کسی نایب عام آن حضرت علیه السلام است و به حکم احادیث که در این باب وارد شده، دیگری متولی آن نمی‌‌تواند باشد؛ پس اگر مالک خود یا دیگری به ایشان (سادات) بدهد، مجزی نیست و ضامن خواهد بود».[۱۴]

شاگردان

او به مصداق «زکات العلم‌نشره» از همان اوائل تحصیل معارف اسلامی، به تدریس پرداخت. در مقام تدریس به جایی رسید که با وجود اساتید بزرگی همچون شیخ بهایی، مقدس اردبیلی و محمدتقی مجلسی ـ که در قید حیات بودند یا تازه از دنیا رفته بودند ـ «استاد الکل فی الکل» لقب گرفت. در طول تاریخ حوزه شیعه، دو نفر به این لقب مفتخر شدند؛ آقا حسین خوانساری و علامه وحید بهبهانی.

شاگردان محقق خوانساری عبارتند از:

  • 1. آقا میر محمدصالح خاتون آبادی، داماد مجلسی (1058ـ1126 ق)؛
  • 2. ملا میرزا محمد مدقق شیروانی[۱۵] (متوفی 1099 ق)؛
  • 3. سید نعمت الله جزایری؛[۱۶]
  • 4. آقا جمال خوانساری فرزند محقق خوانساری (متوفی 1122 ق)؛
  • 5. ملا علیرضا تجلی شیرازی (متوفی 1085 ق)؛
  • 6. آقا رضی خوانساری فرزند محقق خوانساری (متوفی 1113 ق)؛
  • 7. آخوند مسیحای کاشانی؛
  • 8. محمد شفیع خراسانی (مشهور به خیال)؛
  • 9. ملا حسن گیلانی؛
  • 10. علامه محمدباقر مجلسی (1037ـ1111 ق)؛
  • 11. سید حسین خلیفه سلطان (متوفی 1064 ق)؛
  • 12 میر عبدالحسین خاتون‌آبادی[۱۷] (1039ـ1105 ق)؛
  • 13. نصیرالدین محمد رضوی؛
  • 14. شیخ محمد بن عبدالفتاح سراب تنکابنی؛
  • 15. لطف الله شیرازی؛
  • 16. امیر ذوالفقار همدانی؛[۱۸]
  • 17. خواجه محمد؛
  • 18. سید محمدباقر بن سید علیرضا حسینی عاملی؛
  • 19. میرزا محسن؛
  • 20. محمد بن حسن حر عاملی؛
  • 21. علی‌اصغر مشهدی؛
  • 22. کمال‌الدین محمد بن معین الدین محمد فسوی فارسی؛
  • 23. رفیع الین محمد بن حکیم یزدی؛
  • 24. شیخ ابوطالب زاهدی گیلانی؛
  • 25. شیخ ابوالحسن فتونی نجفی؛
  • 26. سید علی امامی ‌‌اصفهانی؛[۱۹]
  • 27. طائف گلپایگانی؛[۲۰]
  • 28. میرزا عبدالله افندی؛[۲۱]
  • 29. ملا عبدالله مجلسی.[۲۲]

آثار

آقا حسین در دو زمینه حکمت و فقه، شهرت فراوانی داشته است؛ وی به عنوان یک فیلسوف و فقیه و ادامه‌دهنده مکتب فلسفی اصفهان بود. بیشتر آثار او به صورت شرح و حاشیه بر کتاب‌های مهم فلسفی و تألیف رساله‌های کوتاه فلسفی بود و در فقه هم شرح بر کتاب دروس شهید اول را دارد که به لحاظ تتبع و دقت، مورد ستایش قرار گرفته است.

در زمینه گرایش‌های موجود در تفکر شیعه آقا حسین نماینده تفکر فلسفی و حکمی ‌‌است که ادامه‌دهنده مکتب فلسفی شیراز و اصفهان است. آقا حسین اندیشه‌های فلاسفه مشاء را همراه با مسائل ذوقی که طی دو قرن از آغاز صفوی بر آن افزود شد، تدریس می‌‌کرد. او علاوه بر فلسفه به فقه نیز تسلط کامل داشته است و فقه‌اش نیز امتداد مکتب اجتهاد عمومی‌ ‌فقهای شیعه می‌‌باشد.

آثار او عبارتند از:

  • 1. مشارق الشموس؛[۲۳]
  • 2. اجوبه المسائل؛
  • 3. رساله در خمس؛[۲۴]
  • 4. حل شک فی کون بعض اهل البلد کافرا و اکثرهم مسلمون؛[۲۵]
  • 5. ترجمه الصحیفه السجادیه؛[۲۶]
  • 6. ترجمه القرآن؛[۲۷]
  • 8. تاریخ وفیات العلما؛[۲۹]
  • 9. الجبر والاختیار؛[۳۰]
  • 10. شرح کافیه ابن حاجب؛[۳۱]
  • 11. شرح هیئت فارسی قوشچی؛[۳۲]
  • 12. حاشیه اولی بر شفای ابن سینا؛
  • 13. حشایه ثانیه بر شفای ابن سینا؛
  • 14. حاشیه بر اشارات شیخ الرئیس؛
  • 15. حاشیه بر محاکمات فخر رازی؛
  • 16. حواشی بر حاشیه قدیمه دوانی بر شرح تجرید؛
  • 17. تعلیقاب بر حاشیه جلالیه شرح مطالع؛
  • 18. رساله در شبهه طفره؛
  • 20. جواب پرسش‌های شاگردش میرزا محمد شیروانی؛
  • 21. تقریرات؛
  • 22. الجزء الذی لایتجزی؛
  • 23. رساله در نفی وجوب مقدمه واجب؛[۳۳]
  • 24. المائده السلیمانیه: فی الأطعمه والأشربه.[۳۴]

اشعار

آقا حسین، ذوقی لطیف داشته است و شاعران فراوانی در محضر وی حاضر می‌‌شدند اینک به ذکر چند رباعی از وی بسنده می‌‌کنیم:

تا دست بهمت رسائی نزنی × بر همت خلق پش پایی نزنی

چون حلقه مباش در جهان دست تهی × تا هر ساعت درِ سرائی نزنی.[۳۵]

از نگاه دیگران

الف. شهید مرتضی مطهری:

«آقا حسین خوانساری معروف به محقق خوانساری در مکتب اصفهان پرورش یافته و جامع المعقول والمنقول است. کتاب معروف او در فقه به نام «مشارق الشموس» می‌‌باشد که شرح کتاب دروس شیخ اول است».[۳۶]

ب. میرزا عبدالله تبریزی اصفهانی (افندی):

«او فاضل علامه و عالم فهامه و استاد استادان عصر خود بود؛ فضائل او به شمار نمی‌‌آید. فضلای زمان و علمای اعیان در علوم عقلی و اصول و فقه، شاگرد او بودند. او یگانه عصر و یکتای زمان خویش بود، دیده روزگار کسی را ندیده که هم‌پای او باشد. او به بالاترین مراتب کمال رسیده، و برای همه اهل علم، امین و پشتیبان خوبی و برای ارباب فضل و حلم، دژی نیرومند بود. همان طور که خود به طنز می‌‌گفت «تلمیذ البشر» بود و این، به واسطه فزونی استادانش بود».[۳۷]

عروج ملکوتی

محقق خوانساری بعد از تلاش فراوان در راه گسترش معارف اهل بیت علیهم‌السلام در سال 1099 و یا 1098 ق. در سن هشتاد و دو سالگی به لقاءالله پیوست و پیکر مطهرش در قبرستان تخت فولاد، نزدیک قبر بابا رکن‌الدین دفن گردید. شاه سلیمان صفوی قبه‌ای عالی بر مرقدش بنا کرد و مقبره او مزار مردم شد. آقا جمال‌الدین و آقا رضی‌الدین خوانساری (فرزندان او) نزد محقق خوانساری دفن هستند، این مقبره به تکیه خوانساری‌ها معروف شده است.[۳۸]

مولف «روضات الجنات» می‌‌نویسد: مزار آقا حسین از سنگ قیمتی و مرتفع بود. افاغنه در ایام غلبه بر اصفهان آن را شکستند؛ ولی بعد بر روی قبر او و فرزندش آقا جمال، سنگ مرمر گذاشتند. مزار او در میان همه قبرهای علما بیشترین زوار و ازدحام را دارد.[۳۹]

پیام حضرت آیت الله خامنه‌ای، رهبر انقلاب اسلامی‌‌ به مناسبت «کنگره محققان خوانساری»

بسم اله الرحمن الرحیم، سنت حسنه تجلیل از چهره‌های علمی ‌‌برجسته تاریخ شیعه، باید یکی از بابرکت‌ترین و مفیدترین سنت‌ها در این مقوله به شمار آید. حقیقت آن است که در بخش‌های از تاریخ پربار فرهنگ و علوم اسلامی، شخصیت های بزرگ و موثری بوده‌اند که نسل کنونی علمی‌‌ و فرهنگی کشور را نام و یاد آنان آشنا نیست و از آثار علمی‌‌ و ثمرات اندیشه بلند آنان، بهره شایسته را نمی‌‌برد.

حوزه‌های علمی ‌‌شیعه، چه در دوران رونق حوزه علمیه نجف و کربلا و چه پیش از آن در روزگار شکوفایی علمی‌‌ و فرهنگی اصفهان و برخی شهرهای دیگر در دوران صفویه، مجموعه بزرگی از فقهای نامدار و فیلسوفان و متکلمین بزرگ را در خود پرورش داده است که هر یک از آنان می‌‌تواند برای جامعه علمی ‌‌امروز بخصوص فرزانگان و علم‌جویان حوزه‌های علمیه، الگو و راهگشای آموزنده باشند.

ویژگی این دانشمندان گمنام، غالبا جامعیت آنان و برجستگی شگفت‌آورشان در علوم گوناگون مانند فقه و فلسفه و تفسیر و علوم ریاضی و حتی شعر و ادب است. این تفنن و تنوع در معلومات همچنان که از آفاق ذهنی گسترده حوزه‌های علمیه خبر می‌‌دهد، نمایشگر ذهن خلاق و فکر بلند و استعداد وافر این بزرگان نیز هست.

بی‌شک در فهرست این ستارگان غالبا ناشناخته آسمان علم و فرهنگ، خانواده جلیل خوانساری‌ها، به ویژه محقق برجسته و کم‌نظیر مرحوم آقا حسین خوانساری می‌باشند. در عظمت و شأن مرحوم آقا حسین خوانساری همین بس که نام‌آوران بزرگی همچون وحید بهبهائی و شیخ انصاری از او با عناوین «محقق» و «استاد الکل فی الکل» و امثال آن یاد کرده‌اند.

او و فرزندش، حکیم و فقیه او اصولی و متکلم و ریاضی‌دان و محدث و ادیب بوده و سهم وافری در شکوفای و درخشش حوزه فرهنگی و علمی ‌‌اصفهان در دوران میانی و پایانی صفویه داشته‌اند. اگر چه برخی از مولفات فقهی آنان در معرض استفاده از اهل فن بوده است ولی مجموعه آثار آنان هرگز به صورت قابل قبول در دسترس دانش پژوهان علوم اسلامی‌‌ قرار نگرفته است. برپایی مراسم تجلیل از این بزرگان، می‌‌تواند نام نیک و یاد مبارک آنان را زنده کند و سهم آنان را در پیشرفت دانش و فرهنگ و معرفت افزایش بخشد. رحمت خداوند بر آنان و بر احیاءکنندگان نام بلند آنان.[۴۰]

پانویس

  1. تذکره العارفین، ص 308 و ریحانه الأدب، ج 5، ص 242ـ239. فرزانگان خوانسار، ص 56 احمدرضا کشوری، و دائرة‌المعارف تشیع، ج 7، ص 316.
  2. نگاهی به خوانسار، ص 12ـ11.
  3. فوائد الرضویه، ص 153؛ دانشمندان خوانسار، ص 66 و اعیان الشیعه، ج 6، ص 149.
  4. فقهای نامدار شیعه، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ص 333، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
  5. روضات الجنات، ج 2، ص 357 و مفاخرالاسلام، ج 8، ص 109.
  6. مجله حوزه، ش 90ـ89، ص 13.
  7. همان.
  8. همان.
  9. همان.
  10. مجله حوزه، ش 90ـ89، ص 45.
  11. همان، ص 187.
  12. ریاض العلماء، ج 2، ص 57.
  13. مجله حوزه، ش 90ـ89، ص 219 (با اندکی تغییر).
  14. مجله حوزه، ش 90ـ89، ص 208.
  15. همان.
  16. همان.
  17. دانشمندان خوانسار، ص 132.
  18. الذریعه، ج 1، ص 188.
  19. ریاض العلما، ج 4، ص 186 و روضات الجنات، ج 4، ص 213.
  20. دانشمندان خوانسار، ص 131.
  21. دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ج 9، ص 610.
  22. دانشمندان خوانسار، ص 139.
  23. مقدمه‌ای بر فقه شیعه، حسین مدرس طباطبایی، ص 254؛ فقهای نامدار شیعه، ص 333 و الذریعه، ج 21، ص 36.
  24. همان.
  25. همان.
  26. ریحانه الادب، ص 239.
  27. همان.
  28. همان.
  29. همان.
  30. همان.
  31. همان.
  32. همان.
  33. فلاسفه شیعه عبدالله نعمه، ترجمه سید جعفر غضبان، ص 301 و اعیان الشیعه، ج 6، ص 149.
  34. اعیان الشیعه، ج 6، ص 149.
  35. فوائد الرضویه، ص 15.
  36. آشنایی با علوم اسلامی، ج 3، ص 96 و نگاهی به خوانسار، ص 5.
  37. ریاض العلما، ج 2، ص 57. به نقل از کیهان اندیشه، ش 82، ص 8.
  38. فقهای نامدار شیعه، ص 338 و ریحانه الأدب، ص 242.
  39. روضات الجنات، ج 2، ص 357 و کیهان اندیشه، ش 82، ص 19.
  40. روزنامه کیهان، (30/6/1378)، ص 14.

پيوندها