علی اصغر فقیهی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۳۷ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

خانواده علی اصغر فقیهی

استاد علي‌اصغر فقيهي، اولين فرزند خانواده، در روز 12 دي ماه 1292 ش. برابر با سال 1336 ق. در يكي از محله‌هاي قديمي شهر قم و در خانواده‌اي روحاني متولد گرديد. پدرش آقا شيخ ابوالحسن فقيهي متوفاي 1359 ق. و جد وي آخوند ملا محمد تا چند پشت در سلك روحانيت بودند و به زهد و تقوا شهرت داشتند.

شيخ ابوالحسن و برادرش شيخ احمد از مدرسان دروس سطح و فضلاي حوزه علميه قم و از شاگردان آيات عظام حاج شيخ عبدالكريم حايري متوفاي 1355 ق، آقا شيخ محمد فيض قمي متوفاي 1370 ق، آقا شيخ محمد ارباب قمي متوفاي 1341 ق و آقا سيدابوالحسن اصفهاني متوفاي 1365 ق بودند. اين دو عالم بزرگوار در مدرسه «جهانگيرخان» دروس حوزوي را تدريس مي كردند و در ايام تبليغ براي وعظ و ارشاد مردم به روستاهاي قم مي‌رفتند.

تحصيلات ایشان

علي‌اصغر در پنج سالگي به مكتب خانه محله‌اش كه توسط تنها خانم باسواد آن محله اداره مي شد، رفت. وي الفبا را با سبك مكتب‌خانه‌اي، همراه با پاره‌اي از مسائل ديني در خور فهم آن سن و سال مثل: اذان، اقامه و نماز آموخت. او سپس قرآن را كه به طور معمول از آخرين سوره‌هاي جزء سي ام تدريس مي شد، فراگرفت. وي بعد از آن، بقيه قرآن و برخي متون فارسي، از قبيل گلستان سعدي و بعضي نامه‌هايي را كه توسط منشيان قديمي تحرير شده بود و در مكتب‌خانه‌ها تدريس مي شد، آموخت. علي‌اصغر كه در ده سالگي نوشتن و خواندن كتاب‌هاي روان و ساده فارسي و فرآن را تا حدي فراگرفته بود، به مدرسه «جهانگيرخان» كه در نزديكي منزلشان بود و پدر و عمويش نيز در آن مدرسه تدريس مي كردند، رفت. وي نصاب الصبيان و جامع المقدمات را نزد پدرش به طور كامل خواند.

استاد فقيهي از خاطرات اين دوره چنين نقل مي كند: «مرحوم آيت الله حايري، پيشكاري داشتند به نام آقا شيخ محمدتقي بافقي كه علما به شرح احوال ايشان آشنا هستند. از جمله وظايف آقا شيخ محمدتقي يكي هم پرداخت شهريه طلبه‌ها بود؛ به اين صورت كه كيسه اي پول زير بغلش مي گذاشت و به مدرسه‌هاي مختلف مي رفت و شهريه طلبه‌ها را مي‌داد. در آن زمان طلبه‌هاي مجرد، ماهي 15 ريال و طلبه‌هاي متأهل ماهي 30 ريال و مدرسين هم 50-60 ريال حقوق داشتند. يك روز ايشان به مدرسه ما آمد و همه طلاب دور اتاق نشستند تا شهريه خود را بگيرند. من هم رفتم و در گوشه‌اي نشستم. ايشان از من پرسيد: چه مي خواني؟ پاسخ دادم: نصاب. گفتند: عرب به شير چه مي گويد؟ گفتم: لبن. گفتند: به ماست چه مي گويد؟ چون اين كلمه در نصاب نبود من سكوت كردم. ايشان لبخندي زدند و 4 سكه 2 ريالي به من دادند و قرار گذاشتند كه هر ماه اين مبلغ را به بنده بپردازند...».[۱]

آقاي فقيهي فراگيري كتاب هاي شرح سيوطی، شروح جامي، كافيه، شافيه، رضي و تمام كتاب مغني را به خوبي پشت سرگذاشت. وي با شروع منطق حاشيه ملا عبدالله و بعد از آن شرح شمسيه و شرح مطالع را خواند و سپس مطول تفتازاني در علم معاني و بيان را به طور كامل آموخت و به سراغ مقدمات اصول و فقه رفت. او اولين كتاب اصول، يعني معالم الاصول را كه جزء برنامه هاي درسي آن روز بود همراه شرايع كه در موضوع فقه نوشته شده، خواند و شرح لمعه، قوانين الاصول و دو كتاب بعد از آن ها يعني رسائل و مكاسب شیخ مرتضی انصاری را تمام كرد و با خواندن دو جلد كفاية الاصول آخوند خراساني دوره سطح را نزد استادان و فضلاي آن وقت حوزه مانند: آقا شيخ عبدالحسين ابن الدين قمي و آيات عظام: سيد شهاب الدين نجفي مرعشي، فيض قمي، گلپايگاني، امام خمینی و... به پايان برد. او پس از اتمام اين دوره، براي مدتي از درس خارج فقه آيت الله سيد محمدتقي خوانساري بهره برد.

تحصیلات علی اصغر در دانشگاه

پس از تأسيس دانشكده معقول و منقول در دانشگاه تهران و شرايط و جو عمومي حاكم بر حوزه و ديدگاه روحانيت نسبت به دانشگاه ها آقاي فقيهي كه 19 سال داشت تصميم گرفت از تحصيلات دانشگاهي نيز بهره مند شود. او در سال 1315 ش. در دانشكده ياد شده كه داراي سه رشته تحصيلي در علوم معقول، منقول و ادبيات بود، در رشته ادبيات ثبت نام كرد. او پس از پشت سرگذاشتن امتحانات ورودي تحصيلات خود را در آن دانشكده شروع نمود. از آنجا كه وضع مادي پدر براي تأمين هزينه‌هاي تحصيلي مساعد نبود، او در دفترخانه اي كه مقابل بازار بزرگ تهران قرار داشت مشغول بكار شد.

استادان علی اصغر فقیهی

از استادان مشهور آقاي فقيهي در اين مقطع تحصيلي مي توان از آقايان: ميرزا محمود شهابي، بديع الزمان فروزانفر، احمد بهمنيار، عبدالعظيم قريب، مهدي الهي قمشه اي، محسن هشترودي و... نام برد كه در اين دانشكده، ادبيات فارسي و عربي، علوم تجربي، رياضيات، تاريخ ادبيات، فلسفه و... را تدريس مي كردند.

تدریس ایشان

آقاي فقيهي در شهريور ماه سال 1319 ش. تحصيلات دانشگاهي خود را به پايان رسانيد. او رساله پاياني اش را در موضوع تأثير ايرانيان در بسط تمدن اسلامي نوشت و موفق به دريافت مدرك كارشناسي ارشد در رشته ادبيات گرديد.

آقاي فقيهي در آبان 1319 ش. به عنوان دبير، به قم بازگشت. وي با معرفي خود به اداره فرهنگ قم، حكم رسمي خود را براي تدريس در دبيرستان حكيم نظامي دريافت كرد و در اين دبيرستان به تدريس درس هاي عربي، فارسي، تاريخ و جغرافيا پرداخت. استاد فقيهي پس از سال ها تدريس و كسب تجربيات آموزشي، از سوي دبيران و همكارانش در آن دبيرستان، براي پذيرفتن مسؤوليت اداره دبيرستان پيشنهاد شد. او برخلاف ميل باطني اش به خاطر احترام به رأي و حسن نظر همكاران خود، براي مدتي، مسئوليت اداره دبيرستان را عهده دار گشت.

استاد از خاطرات دوران مديريت خود چنين نقل مي كند: «در آن موقع كه بنده مسئوليت دبيرستان را به عهده داشتم، مرحوم آيت الله بروجردي به اداره فرهنگ آن روز دستور دادند كه در دبيرستان - اين مدرسه تنها دبيرستان كامل قم بود - هفته اي يك بار جلسه وعظ تشكيل شود و واعظي براي دانش آموزان سخنراني كند. همچنين مسجدي هم براي آن ها در نظر گرفته شود كه در آن جا نماز بخوانند. اداره فرهنگ قم دستور ايشان را به من ابلاغ كرد و من هم كه خيلي مشتاق اين كار بودم از فرصت استفاده كردم و گفتم: حال كه قرار است چنين كاري صورت بگيرد، بايد از مهمترين و معروف ترين واعظ شهر؛ بلكه ايران، براي سخنراني دعوت كنيم تا اولين جلسه آن باشكوه زيادي برگزار شود و بچه‌ها براي آن اهميت قائل شوند. معروف‌ترين واعظ شهر در آن ايام مرحوم آقا ميرزا محمدتقي اشراقي بود كه مردي فوق العاده باهوش و خوش حافظه بود... ايشان به مدرسه آمدند و حدود يك ساعت و نيم صحبت مي كردند و بچه‌ها هم با دقت به آن گوش مي دادند و بعد از سخنراني هم به سؤالات دانش آموزان پاسخ گفتند و از آن پس اين جلسات ادامه پيدا كرد....».[۲]

استاد فقيهي بيش از سي سال (1319 تا 1350 ش) در قم به تدريس پرداخت. او علاوه بر دبيرستان حكيم نظامي در دبيرستان هاي اوحدي، صدر اوحدي، دخترانه پنبه چي و دين و دانش نيز تدريس مي كرد. وي در سال 1350 ش. تقاضاي بازنشستگي نمود و پس از آن به تهران مهاجرت كرد. و تا سال 1358 ش. در دبيرستان هاي علوي و نيكان مشغول تدريس بود و بعد از آن نيز به قم بازگشت. استاد فقيهي از خاطرات دوران همكاري خود با شهيد بهشتي در دبيرستان دين و دانش قم و مدرسه علوي تهران چنين مي گويد:

«در سال 1330 ش. شهيد دكتر بهشتي به قم آمدند. آن موقع ايشان زبان انگليسي مي دانستند و تدريس مي كردند. يك بار مرحوم حاج آقا مرتضي حائري از آقاي بهشتي و آقاي جزي كه دبير رياضيات بود و آقاي جوادي و بنده دعوت كردند و ما به منزل ايشان رفتيم. در آن جا (آقاي حايري) فرمودند: من در نظر دارم مدرسه اي تأسيس كنم كه علاوه بر برنامه فرهنگي، برنامه ديني هم - به طور صحيح، نه آن طور كه در مدارس معمول است - داشته باشد و موادّي از جمله، تاريخ اسلام، جغرافياي كشورهاي اسلامي و فقه و آشنايي با قرآن به طور صحيح در آن تدريس شود. مدتي در اين باره مشورت كرديم و سرانجام طرح آن تهيه شد و همه افراد حاضر، به اتفاق، نظر دادند كه آقاي بهشتي مناسب‌ ترين فرد براي مديريت آن هستند. در تمام مدتي كه ايشان در قم بودند، ما با ايشان معاشر و همسايه بوديم و رفت و آمد داشتيم و در مدرسه دين و دانش هم همكار بوديم...».

«هنگامي كه در مدرسه علوي به تدريس مشغول بودم با آقاي (رضا) روزبه آشنا شدم. به جرأت مي توانم بگويم نظير اين مرد را بسيار كم ديده‌ام. او به راستي سلمان زمان خودش بود، چه از نظر تقوا، چه از نظر وسعت معلومات و چه از جهات ديگر. هر دبيري كه غيبت مي كرد ايشان به جاي او درس مي داد و به خوبي هم از عهده برمي‌آمد. او در فيزيك نظريات تازه‌اي ارائه كرده بود. از نظر فقه در حد اجتهاد بود و از نظر فلسفه هم انساني فوق العاده بشمار مي رفت. برخي از تصاوير اين كتاب «ترجمه توحيد مفضل» كار آن مرحوم است...».[۳]

ويژگي های استاد علی اصغر

استاد فقيهي از خانوده اي روحاني و اهل علم و از تحصيل كرده هاي حوزه علميه قم و دانش آموختگان دانشگاه تهران بود. وي در ضمن سال هاي تحصيل و تدريس، با عده‌اي از استادان و بزرگاني از حوزه و دانشگاه حشر و نشر داشت و نيز شاگردان بسياري را در زمينه‌هاي مختلف تربيت كرد. از جهت اين كه آثار پژوهشي و تحقيقي ايشان زمينه همكاري و آشنايي بسياري را با وي فراهم آورده بود، مناسب است كه به برخي از آرا و نظراتي كه در مورد استاد از سوي بستگان، دوستان و استادانش ابراز شده، پرداخته شود.

آقاي حاج عباس فقيهي برادر كوچكتر استاد، مي گويد: «مرحوم آقاي فقيهي انساني بسيار مودب بود، به صله ارحام اهميت زياد مي داد و در رفت و آمدهايي كه ما و ساير بستگان با او داشتيم به كوچك و بزرگ فاميل احترام مي گذاشت. و نسبت به آن دسته از فاميل كه از نظر معيشتي در حد متوسط يا پايين‌تر بودند، بيشتر عنايت داشت. در ميان خويش و قوم، به كودكان و نوجوانان بسيار اظهار علاقه مي كرد و هنگامي كه آنان وارد مجلس خانوادگي مي شدند، تمام قد جلوي آنان برمي‌خاست و احترام مي نمود. گاهي با آنان شوخي و مزاح هاي مناسب مي كرد و گاهي با طرح سؤالات و مطالب طنز و معماگونه، باب گفتگو را با آنان مي گشود و جايزه‌اش به بچه‌ها گفتن صدآفرين و هزارآفرين بود. وي به بزرگترها و پدران و مادران فاميل سفارش مي كرد كه براي تربيت ديني و يادگرفتن آداب اجتماعي فرزندان، سعي و اهتمام داشته باشند. او در جلسه قرائت قرآن هفتگي كه هنوز هم بين فاميل و اهالي محل برقرار است براي حاضران كلمات قصار و برخي خطبه ها و نامه هاي نهج البلاغه را ترجمه و شرح مي كرد».

آقاي عباس رامين يكي از دوستان قديمي و از بستگان استاد فقيهي كه تا پايان عمر با او معاشرت و ارتباط داشت چنين تعريف مي كند: «در تمام دوران رفاقت و معاشرتمان با استاد فقيهي، هرگز حرف يا كلمه اي زشت و زننده نشنيدم. بسيار صبور بود و در مقابل پيش آمدهاي سخت و ناملايم كه برايش پيش مي آمد، تحمل داشت و هيچگاه زبان به ناراحتي و گله نمي گشود. مهمان هاي خود را، هر كس كه بود خودش بدرقه مي كرد و به مهماني هم كه مي رفت، از هر گونه تكلف و زحمت و تعارفات بيهوده و بي جهت براي ميزبان خودي و غيرخودي پرهيز مي نمود. دوست داشت كه مطلبي را از او سؤال كند و در موقع پاسخ دادن، متناسب با درك و فهم سؤال كننده به طور كامل و جامع جواب مي داد. او در اعياد ملي و مذهبي در خانه مي نشست و فرهنگيان همكار، استادان و شاگردان و فاميل به ديدنش مي‌آمدند. نيز برخي از استادان معروف دانشگاه، مثل: دكتر معيني، دكتر شهيدي و... هرگاه به قم مي آمدند، با استاد ملاقات مي كردند».

آقاي مجاهدي قمي (پروانه) كه از شاعران اديب و مديحه سرايان اهل بيت علیهم السلام است درباره استادش چنين مي نويسد: «از سال 1333 تا 1336 ش. تحصيلات دوره اول متوسطه را در دبيرستان دين و دانش (قم) سپري كردم و به مدت سه سال افتخار شاگردي شادروان استاد علي‌اصغر فقيهي نصيبم شد و از خرمن فضل و مكارم اخلاقي آن بزرگمرد خوشه چين بودم.

رياست دبيرستان دين و دانش بر عهده شهيد بزرگوار آيت الله بهشتي بود و مرحوم آيت الله حاج آقا مرتضي حائري به همت تني چند از نيكوكاران، اين نهاد آموزشي را از نظر مالي اداره مي كردند. در اين دبيرستان چهره‌هاي ممتاز و شاخص حوزه و دانشگاه و شخصیت های مبرز علمي تدريس مي كردند.

شهيد آيت الله مفتح به تدريس «تعليمات ديني» اشتغال داشتند، شهيد آيت الله بهشتي زبان انگليسي تدريس مي كردند، آيت الله مكارم شيرازي تدريس زبان عربي را بر عهده گرفته بودند، حجة الاسلام مصباح زاده خوشنويس نام آشناي معاصر كلاس هاي خط و نقاشي را اداره مي كردند و شادروان استاد علي‌اصغر فقيهي علاوه بر تدريس كتب درسي از قبيل: كتاب فارسي و دستور زبان، در كلاس هاي املا و انشا حضور مي يافتند و با دقت بسيار، شاگردان خود را تعليم مي دادند، و دو كتاب تاريخ اسلام و جغرافياي اسلام را نيز كه خود تأليف كرده بودند، علاوه بر كتب رسمي وزارتي، تدريس مي كردند و در يادگيري مطالب اين دو كتاب بر دانش آموزان سخت مي گرفتند.

استاد فقيهي صرفنظر از مقام علمي، از جهت سجاياي اخلاقي نيز ممتاز بودند و در اداره كلاس ها شيوه منحصر به فردي داشتند و كلاس هاي ايشان منظمترين و در عين حال از پربارترين كلاس هاي درسي بود.

به خاطر دارم هنگامي كه در سال 1349 ش. به پيشنهاد مرحوم آيت الله آذري قمي سرگرم مقابله نسخه‌هاي خطي ديوان اشعار حسينعلي بيك «شرر» بيگدلي فرزند آذر بيگدلي مؤلّف «آتشكده آذر» بودم، استاد فقيهي به رسم شاگرد نوازي پس از ملاحظه كارهايي كه در اين رابطه انجام داده بودم به من فرمودند: (اگر مايل باشيد مقدمه‌اي بر ديوان شرر خواهم نوشت.) و به فاصله چند روز مقدمه اي عالمانه در 16 صفحه مرقوم داشتند و در پايان آن، اين ناچيز را مورد عنايت خود قرار دادند. اين مقدمه زينت بخش ديوان شرر بيگدلي با عنوان «فغان دل» است كه به سال 1349 توسط انتشارات دارالعلم قم چاپ و منتشر گرديده است».

آيت الله ميرزا جعفر سبحاني از استادان بزرگ حوزه درباره استاد فقيهي مي گويد: «سابقه آشنايي اين جانب با استاد فقيهي از سال 1337 ش. است. در آن سال ها مي خواستيم در مجله مكتب اسلام، راجع به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و جغرافياي عربستان و ساير كشورهاي اسلامي مقالاتي بنويسيم. ما به دنبال متني به زبان فارسي، درباره موضوعات فوق مي گشتيم كه پس از بررسي، از نوشته‌هاي ايشان استفاده كرديم. نيز براي نوشتن رساله عمليه به زبان فارسي در زمان آيت الله العظمي بروجردي، مرحوم آقاي كرباسچيان، آقاي فقيهي را كه از نظر ادبيات قوي بودند پيشنهاد كردند. استاد فقيهي اين كار را قبول كرد به شرطي كه نام ايشان در ميان نباشد. از ويژگي‌هاي اخلاقي ايشان اين كه او مرد دانش و سكوت بود و از خصيصه‌هاي مردان خودساخته اين است كه هرگز خودنمايي نمي كنند. وقتي از او سؤالي مي شد، جواب مي داد و اطلاعات در او موج مي زد. او شيفته علم و قلم بود. توان علمي ايشان در تاريخ به خصوص تاريخ ايران، در دوران آل بويه و صفويه و تاريخ قم بسيار بالا و از نظر قلم و ادبيات فارسي بسيار قوي بود. آثار علمي او هم عفت قلم دارد و هم مطالب ياد شده با ذكر مدرك و مصدر است و...».

آيت الله علي كريمي جهرمي از استادان و فضلاي حوزه كه سال ها با استاد ارتباط داشت مي گويد: «آقاي فقيهي دانشمندي بارع و مهذب و بافضيلت بود. شاخصه اين دانشمند بزرگوار يكي جنبه تحقيق و پژوهشگري او بود. وي مطالب مورد نظرش را با شوق فراوان دنبال مي كرد و به مطالب سطحي يا مسموعات بي مستند دلخوش نمي كرد. روح تشنه او همواره ردياب علم و تحقيق و نوع نوشته‌ها و آثار قلمي او از اين دو خصيصه برخوردار بود. شاخصه ديگر آن مرد دانشمند، وقار و وزانت او بود. در طول چند دهه آشنايي، يك بار سخني از او نشنيدم كه به دنبال آن گفته شود اين حرف چه بود يا اين سخن شايسته وي نبود. ادب و انسانيت در سخن گفتن وي موج مي زد و به حق، مصداق آيه شريفه «قولو اللنّاس حسنا» بود. از ستوده‌ترين صفات و مزاياي او تواضع عالمانه وي بود. او با آن كه در لباس روحانيت نبود و نشيندم نزد معلم اخلاقي براي اين هدف نشسته و زانو زده باشد؛ از اخلاق فاضله‌اي برخوردار بود و با وجود مراتب فضل و كمال و آثار خوب قلمي متعدد، هرگز من و ما نمي كرد و آن قدر بي تكلف و ساده زيست و بي ادعا بود كه انسان را به شگفتي وامي داشت. او تا حدود يك ماه و نيم، يا دو ماه پيش از درگذشتش و پيش از آن كه زيرفشار درد و كسالت از پاي درآيد، در نماز جماعت ظهر و عصر اين جانب حضور مي يافت و حتي آن دوراني كه در آمد و رفت نياز به همراه داشت، با همراهي يكي از نزديكان به مسجد مي‌آمد و در نماز جماعت شركت مي كرد.

جاويد بهشت باد جايش × اندر حرم خدا مكانش

خدا او را با اولياي طاهرينش محمد و آل محشور نمايد!».

تأليفات استاد علی اصغر فقیهی

از استاد فقيهي اين شخصيت بزرگوار علمي و فرهنگي كه هشتاد سال از عمر خويش را صرف تحصيل، تدريس و تحقيق نمود. كتاب ها و مقالاتي به صورت تأليف و ترجمه بجا مانده كه بسيار پرارج و مفيد است و بارها تجديد چاپ شده و مورد استفاده جامعه فرهنگي و ديني قرار گرفته است. نيز از استاد، كتابخانه‌اي با حدود 5000 جلد كتاب فارسي و عربي كه غالب آن ها از منابع و مآخذ معتبراند باقي مانده كه آن مرحوم وصيت نمود تا به شكل مطلوبي مورد استفاده همگان قرار گيرد. استاد، پيرامون آثار خود چنين توضيح مي دهد:

«بنده از همان دوران كودكي كه توانستم كتاب‌هاي فارسي را بخوانم، علاقه شديدي به مطالعه كتاب هاي تاريخ و اخبار داشتم. آثار فارسي مرحوم مجلسي، ناسخ التواريخ و كتاب‌هايي از اين قبيل را هر طور بود پيدا مي كردم و مي خواندم. بعد كه توانستم تا حدي از كتاب هاي عربي استفاده كنم به مطالعه آثار تاريخي و ادبي عرب پرداختم. وقتي مشغول تدريس شدم، در روزنامه هاي قم، سلسله مقالاتي در زمينه تاريخ نوشتم و نخستين اثري كه از بنده به صورت كتاب منتشر شد، تاريخ وهابيان بود».[۴]

1- تاريخ و عقايد وهابيان:

اين كتاب نخستين اثر استاد فقيهي است كه ابتدا به صورت سلسله مقالات در نشريه استوار قم به چاپ مي رسيد. سپس اين مقالات به صورت كتابي در 68 صفحه رقعي، توسط كتاب فروشي كتابچي با مقدمه آيت الله نجفي مرعشي در سال 1323 ش. چاپ و منتشر گرديد. استاد درباره انگيزه تأليف اين كتاب، چنين مي نگارد: «انگيزه من براي نوشتن اين كتاب حادثه گردن زدن يك جوان شيعه ايراني به نام حاج ابوطالب يزدي در مکه بود. اين واقعه در سال 1322 ش. 1363 ق. توسط طرفداران فرقه وهابيت انجام شد».

در بخش پاياني اين كتاب، نويسنده اظهار اميدواري كرده كه در كتابي كه در دست تأليف دارد، بيشتر و بهتر بتواند تاريخ و عقايد اين فرقه را بررسي كند. در پشت جلد اين كتاب آثار ديگر مؤلف چنين معرفي شده است:

  • ايران در جنگ گذشته چاپ شده در روزنامه استوار؛
  • ادبيات ايران در قرن دوم هجري، كه خلاصه آن در روزنامه استوار چاپ شده است.
  • نهضت نجف در جنگ بين الملل كه ترجمه آن در روزنامه استوار چاپ شده است.
  • تاريخ كشورهاي عربي بعد از جنگ بين الملل، در دست تأليف.
  • نويسندگان بزرگ اسلامي، در دست تأليف.
  • ابومسلم خراساني، در دست تأليف.
  • تاريخ حبشه، در دست تأليف.

2- وهابيان:

در اين اثر همان طور كه مؤلف وعده داده بود؛ به بررسي و تحقيق درباره عقايد و تاريخ فرقه وهابيت پرداخته است. چاپ نخست اين كتاب در سال 1352 ش. توسط كتاب فروشي صبا در 478 صفحه وزيري، مشتمل بر هشت بخش و يك خاتمه و فهرست اعلام منتشر شد. چاپ دوم و سوم در سال هاي 1364 و 1365 ش. و نيز چاپ چهارم اين كتاب در سال 1377 ش. به وسيله انتشارات زائر انتشار يافت.

3- ترجمه عهدنامه مالك اشتر:

عهدنامه مالك اشتر مهمترين نامه حضرت امیرالمومنین علیه السلام است. استاد فقيهي در سال 1341 ش. براي استفاده دانشجويان رشته ادبيات، آن را ترجمه نمود. سپس متن و ترجمه با مقدمه و تعليقاتي مفيد در 31 صفحه رقعي چاپ و در اختيار عموم قرار گرفت. توضيح اين كه اين ترجمه زمينه و انديشه ترجمه تمامي كتاب شريف نهج البلاغه را فراهم آورد.

4- دستورهاي املا و انشاء:

كتاب ديگر استاد كه نيمي از آن اختصاص به قواعد املا و نيم ديگر حاوي نكاتي درباره روش و اصول نگاشتن است، به نام دستورهاي املا و انشاء، نخست در سال 1330 ش. چاپ و منتشر گرديد. پس از آن تا سال 1343 ش. در چند نوبت با تجديدنظر و اضافات توسط انتشارات اسماعيليان در قطع رقعي چاپ و عرضه شد.

5- جغرافياي كشورهاي اسلامي و تاريخ اسلام:

اين كتاب در ابتدا به صورت جزوه براي محصلان دوره متوسطه دبيرستان دين و دانش تدريس مي شد. سپس قسمتي از آن با مقدمه‌اي از آيت الله دكتر بهشتي در سال 1334 ش. در چاپخانه حكمت به صورت كتابي مستقل در دو بخش جغرافيا و تاريخ به چاپ رسيد و منتشر گرديد.

6- ترجمه توحيد مفضل:

اين كتاب با نام راه خداشناسي يا خلاصه توحيد مفضل، شامل ترجمه گفتار امام ششم، امام صادق علیه السلام به ضميمه مختصري از نبوت، عدل، امامت و معاد، به گونه‌اي همه فهم چاپ و در دسترس عموم قرار گرفت. در چاپ‌هاي بعد براي تفهيم بيشتر مطالب در جاي جاي كتاب از تصاوير مناسب نيز استفاده شد. اين اثر به زبان انگليسي نيز ترجمه شده است.

7- سفرنامه حج:

كتاب سفرنامه با نام «حج آن طور كه من رفتم» شامل گزارش 27 روزه از سفر پربركت تشرف به حج تمتع استاد فقيهي در سال 1345 ش. است كه وي پس از بازگشت، وقايع و رويدادهاي اين سفر را همراه با اعمال حج نگاشته است. انتشارات حكمت با اضافه نمودن بيش از 40 تصوير از اماكن متبركه مکه و مدینه به اين اثر، آن را در سال 1346 ش. در قطع رقعي به چاپ رساند.

8- چگونگي فرمانروايي عضدالدوله ديلمي:

استاد در سال 1347 ش. به تأليف اين كتاب كه از جهات مختلف به بررسي چگونگي فرمانروايي عضدالدوله پرداخته، دست زد. عضدالدوله از فرمانروايان معروف و متشخص اين سلسله و داراي درايت، تدبير، ادب و دانش وسيع بوده و در احياي شعائر مذهب شيعه اهتمام تمام داشته است. چاپ نخست اين كتاب در سال 1347 در 398 صفحه وزيري با فهرست اعلام، توسط انتشارات اسماعيليان چاپ و منتشر گرديد. و نيز چاپ بعدي آن با فهرست اعلام در قطع وزيري در سال 1373 ش. توسط نشر پرتو انجام شد.

9- تاريخ مذهبي قم:

اين كتاب همان بخش اول تاريخ جامع قم است، كه با نام تاريخ مذهبي قم توسط استاد فقيهي تأليف شده است. در اين كتاب به وضع مذهبي شهر قم، از هنگام فتح آن به دست مسلمانان، تا زمان حاضر پرداخته شده است. چاپ اول اين كتاب توسط انتشارات اسماعيليان در سال 1350 ش. انجام شد و چاپ دوم آن با تجديدنظر و اضافات به وسيله انتشارات زائر در قطع وزيري و در سال 1378 ش. منتشر گرديده است.

10- آل بويه:

اين كتاب كه داراي يك مقدمه و سه بخش و چندين فصل است و به اوضاع و احوال زمان آل بويه و نموداري از زندگي مردم آن عصر پرداخته در سال 1357 ش. به چاپ رسيده است. اثر مذكور چندين نوبت توسط ناشران مختلف داخل كشور چاپ و منتشر شده و يك نوبت در بيروت به زبان عربي ترجمه و چاپ گرديده است.

11- ترجمه نهج البلاغه:

اين اثر كه با نام كتاب شريف نهج البلاغه همراه با شرح شيخ محمد عبده، توسط استاد ترجمه شده، در ميان ديگر آثارش جلوه ويژه اي دارد. در مقدمه اين اثر كه بالغ بر 50 صفحه است، روش كار مؤلف همراه با اطلاعات ارزنده و نكات مفيد آورده شده. ترجمه اين كتاب 7 سال (1361-1368 ش) به طول انجاميده و ترجمه متن عربي آن به فارسي چنان با دقت صورت گرفته كه مي توان آن را كلمه به كلمه و جمله به جمله با ترجمه فارسي آن تطبيق و مقابله كرد.

چاپ اول آن با قطع وزيري در سال 1374 ش. توسط انتشارات صبا انجام پذيرفته و در سال‌هاي بعد چندين نوبت تجديد چاپ گرديده است.

12- سفرنامه آفريقا:

استاد فقيهي علاقه وافري به سير و سفر داشت. نخستين سفر خارج از كشور وي مربوط به حج تمتع بوده و پس از آن در سال 1352 ش. مسافرت‌هاي متعددي به اروپا، آفريقا، خاوردور، استراليا و چند كشور عربي نموده است. از آن جا كه قاره آفريقا غني ترين قاره جهان است استاد خاطرات اين سفر را كه حاوي تحقيقي جامع پيرامون آن قاره و آداب و سنن اجتماعي، آثار و شگفتي هاي آنجاست، در اين مجموعه گردآورده است. انتشارات زائر در سال 1379 ش. براي نخستين بار، اين كتاب را در 311 صفحه وزيري چاپ و منتشر ساخت.

13- دستور زبان فارسي:

چاپ اول اين كتاب در سال 1346 ش. و چاپ دوم آن در سال 1349. با تجديد نظر كامل در 199 صفحه رقعي توسط انتشارات اسماعيليان در چاپخانه حكمت قم صورت گرفته است.

14- محمد رسول الله صلی الله علیه و آله (ترجمه):

اصل اين كتاب تأليف احمد تيموربك مصري است كه توسط استاد، به فارسي ترجمه گرديده ولي از چاپ و نشر آن خبري در دست نيست.

15- دست نوشته هايي پيرامون خاطرات سفر به عتبات.

16- فغان دل، مقدمه چندين صحفه اي بر ديوان شعر شرر بيگدلي.

17- دست نوشته هزار لغت، مخصوص لهجه قمي.

18- قم در مسير تاريخ كه به صورت سلسله مقالات در فصلنامه نامه قم چاپ شده است.

19- بني اميه در تاريخ:

اين مقاله استاد در مجموعه مقالات كنگره شيخ مفيد، در سال 1413 ق/1372 ش در 56 سفحه و در قطع وزيري چاپ گرديده است. استاد فقيهي شاگردان و دست پروردگان علمي و معنوي فراواني داشتند كه غالب آنان در سطوح عالي دانشگاه‌ها و مديريت‌هاي اجرايي كشور به فعاليت مي پردازند.

وفات علی اصغر فقیهی

سرانجام اين دانشور فروتن پس از تحمل چهار سال بيماري ناشي از عوارض مغزي، در مورخه 1382/9/2 ش. مطابق با 28 رمضان 1424 ق. در 90 سالگي، بر اثر سكته قلبي دعوت حق را اجابت نمود و بسراي باقي شتافت.

پيكر پاكش توسط دوستان، شاگردان و جامعه فرهنگي قم، تشييع و پس از مراسم نماز در صحن مطهر كريمه اهل بيت سلام الله علیها در حجره‌اي كه محل به خاكسپاري يار و همكارش استاد شهيد دكتر مفتح است به خاك سپرده شد. اديب و شاعر توانا آقاي شهاب تشكري آراني دريغا كز ميان جمع ياران × اديبي نكته دان و با صفا رفت

گلي بود و به بستان بلاغت × شكفت و همره باد صبا رفت

به ظلمت‌ها بسي ره جُست و آخر × به سوي چشمه آب بقا رفت

«شهاب» اين وقعه بشنيد و سخن چون × ز سال شمسي اين ماجرا رفت

ميان كلك را بگرفته بنوشت × «فقيهي سوي فردوس علا رفت»

پانویس

  1. كيهان فرهنگي، شهريور ماه 1365، ش 6، ص 1004.
  2. همان.
  3. همان.
  4. همان.

(*). ارج نامه فقيهي، به كوشش محمد قنبري، سال 1380.

(*). قم نامه، ارشاد اسلامي قم، ش 15-16.

(*). كتاب هفته، ش 151، ص 16.

(*). مصاحبه هاي شخصي نويسنده.

منابع

حبيب الله سلماني آراني، ستارگان حرم، جلد 19، صفحه 59-76