شیخ جعفر شوشتری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(وات شیخ جعفر شوشتری)
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
==ولادت جعفر شوشتری==
+
مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری (م، ۱۳۰۳ ه.ق)، [[فقیه|فقیهی]] نامدار بود که دقت نظر را به سلاست بیان و شهرت و نفوذ فراوان جمع کرده بود و در این مقام، رساله «منهج الرشاد» او کافی است. از شاخصه‌های شیخ جعفر شوشتری را می توان نفوذ کلام وی در بین مردم و اهتمام به منبر و مجالس روضه [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام دانست.
  
شیخ جعفر شوشتری در سال 1230 ه.ق در شهر شوشتر متولد شد. این تاریخ، از نوشته میرزا محمد همدانی بر می آید كه قدیمی ترین شرح حال او را به نام (غنیمه السفر) نوشته است وی در این كتاب، كه در 1303 ه.ق نوشته عمر آن مرحوم را هفتاد و سه سال بیان می كند.
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = شیخ جعفر شوشتری
 +
|تصویر= [[پرونده:Shooshtari.jpg]]
 +
||زادروز =  1230 قمری
 +
|زادگاه =  شوشتر 
 +
|وفات =    1303 قمری
 +
|مدفن =  [[نجف]]
 +
|اساتید = [[شیخ محمدحسن نجفی|شیخ محمدحسن نجفی]]، [[شیخ مرتضی انصاری]]،...
 +
|شاگردان = میرزا محمد همدانی، [[ملا احمد نراقی]]،...
 +
|آثار=  منهج الرشاد، [[الخصائص الحسینیه|الخصایص الحسینیه]]،...
 +
}}
  
==تحصیلات ایشان==
+
==ولادت و تحصیلات==
  
شیخ، در اوان عمر برای تحصیل علم، همراه پدرش به نجف اشرف رفت. این سفر، در زمانی بود كه شیخ مرتضی انصاری در رأس حوزه علمیه نجف اشرف بود. در سال 1255 ه.ق به شوشتر بازگشت، رساله عملیه منهج الرشاد را نوشت، و حسینیه ای در شوشتر بنا كرد.
+
شیخ جعفر شوشتری در سال ۱۲۳۰ ه.ق در شهر شوشتر متولد شد. شیخ، در اوان عمر برای تحصیل علم، همراه پدرش به [[نجف]] اشرف رفت. این سفر، در زمانی بود که [[شیخ مرتضی انصاری]] در رأس [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] نجف اشرف بود. او در سال ۱۲۵۵ ه.ق به شوشتر بازگشت، و رساله عملیه منهج الرشاد را نوشت، و حسینیه ای نیز در شوشتر بنا کرد.
  
==اساتید شیخ شوشتری==
+
==اساتید و شاگردان ==
  
اساتید شیخ كه در كتب رجال و تاریخ به آنها اشاره شده عبارت است.
+
اساتید شیخ که در کتب رجال و تاریخ به آنها اشاره شده عبارت است از:
  
1. شیخ اسماعیل كاظمی، فرزند صاحب مقابیس. 2. شیخ محمد حسن صاحب جواهر. 3. شیخ مرتضی انصاری. 4. شیخ علی بن جعفر كاشف الغطا. 5. شیخ حسن بن جعفر كاشف الغطا صاحب (انوار الفقاهه). 6. شیخ راضی نجفی. 7. شیخ محمد حسین صاحب فصول.
+
۱. شیخ اسماعیل کاظمی، فرزند صاحب مقابیس ۲. [[شیخ محمدحسن نجفی|شیخ محمد حسن نجفی]] (صاحب [[جواهر الکلام (کتاب)|جواهر]]) ۳. [[شیخ مرتضی انصاری]] ۴. شیخ علی بن [[شیخ جعفر کاشف الغطاء|جعفر کاشف الغطا]] ۵. شیخ حسن بن جعفر کاشف الغطا (صاحب انوار الفقاهه) ۶. شیخ راضی نجفی ۷. [[محمد حسین حائری اصفهانی (صاحب فصـول)|شیخ محمد حسین حائری]] صاحب فصول.
  
==شاگردان وی==
+
فقهای بسیاری نیز از محضر با برکت شیخ کسب فیض نموده اند که اسم چند نفر از آنان را ذکر می کنیم:
  
فقهای بسیاری از محضر با بركت شیخ كسب فیض نموده اند كه برای تبرك و تیمن اسم چند نفر از آنان را ذكر می كنیم.
+
۱. میرزا محمد همدانی ۲. سید عبدالصمد جزایری ۳. آقا میرزا ابراهیم ۴. آخوند [[ملا احمد نراقی]] ۵. مرحوم شیخ علی بن رضا کاشف الغطا.
  
1. میرزا محمد همدانی. 2. مرحوم سید عبدالصمد جزایری. 3. آقا میرزا ابراهیم. 4. آخوند ملا احمد نراقی. 5. مرحوم شیخ علی بن رضا كاشف الغطا.
+
==آثار و تألیفات ==
  
==تألیفات شیخ جعفر شوشتری==
+
آثاری از شیخ بر جای مانده که هر کدام، دلیلی بر علو مقام علمی و عملی آن عالم ربانی است. از آن جمله:
  
آثاری از شیخ بر جای مانده كه هر كدام، دلیلی بر علو مقام علمی و عملی آن عالم ربانی است. از آن جمله:
+
۱. منهج الرشاد ۲. [[الخصائص الحسینیه|الخصایص الحسینیه]]: این کتاب، در پی رویای صادقه شیخ بوده است ۳. دمع العین ۴. لوائح اللواحین ۵. فیوضات مسعودیه ۶. الدر النضید فی خصایص الحسین الشهید ۷. اصول دین ۸. مجالس المواعظ ۹. فواید المشاهد و نتایج المقاصد.
  
1. منهج الرشاد. 2. الخصایص الحسینیه: این كتاب، در پی رویای صادقه شیخ بوده است. 3. دمع العین. 4. لوائح اللواحین. 5. فیوضات مسعودیه. 6. الدر النضید فی خصایص الحسین الشهید. 7. اصول دین. 8. مجالس المواعظ. 9. فواید الشماهد و نتایج المقاصد.
+
==خصوصیات اخلاقی ==
  
==خصوصیات اخلاقی ایشان==
+
[[محدث نوری]] در «[[دار السلام (کتاب)|دارالسلام]]»، به نقل از خود آن مرحوم آورده که: «بعد از فراغ از تحصیل و حصول درجه [[اجتهاد]] از نجف اشرف، به وطن خویش مراجعت و مشغول به تبلیغ [[احکام]] بودم. و چون در وعظ و منبر مهارتی نداشتم، ماه مبارک [[ماه رمضان|رمضان]] از [[تفسیر صافی (کتاب)|تفسیر صافی]]، و ایام [[روز عاشورا|عاشورا]] از روی کتاب «[[روضة الشهدا (کتاب)|روضه الشهدا]]» [[ملا حسین كاشفى|ملا حسین کاشفی]] قرائت می کردم. سال اول به این منوال گذشت و [[ماه محرم|محرم]] رسید. شبی فکر نمودم تا کی از روی کتاب بخوانم! در این خیال رفتم که دیگر از کتاب در منبر مستغنی شوم. ملول شده به خواب رفتم. در خواب دیدم گویا [[کربلا|کربلا]] هستم و همان موقعی است که [[امام حسین علیه السلام|حضرت اباعبدالله]] (علیه السلام) در آن سرزمین نزول اجلال فرموده. من در خیمه آن حضرت رفته، سلام کردم. حضرت مرا در نزد خویش نشاند، و به [[حبیب بن مظاهر اسدی]] فرمود که: فلانی میهمان ماست اما از آب چیزی نزد ما نیست، ولی آرد و روغن داریم، برخیز و طعامی برای او تهیه کن. در آن دم، حبیب برخاسته طعامی درست نموده، آورد و جلو من گذاشت. من چند لقمه کوچکی از آن طعام تناول کردم و از خواب بیدار شدم. اینک از برکت آن طعام به اخبار مصایب و لطایف و کنایات آثار [[ائمه اطهار|ائمه]] صلوات الله علیهم اجمعین مطلع گشته ام».
  
محدث نوری در (دارالسلام)، به نقل از خود آن مرحوم آورده كه: بعد از فراغ از تحصیل و حصول درجه اجتهاد از نجف اشرف، به وطن خویش مراجعت و مشغول به تبلیغ احكام بودم. و چون در وعظ و منبر مهارتی نداشتم، ماه مبارك رمضان از تفسیر صافی، و ایام عاشورا از روی كتاب روضه الشهدا ملا حسین كاشفی قرائت می كردم. سال اول به این منوال گذشت و محرم رسید. شبی فكر نمودم تا كی از روی كتاب بخوانم. در این خیال رفتم كه دیگر از كتاب در منبر مستغنی شوم. ملول شده به خواب رفتم. در خواب دیدم گویا (كربلا) هستم و همان موقعی است كه حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در آن سرزمین نزول اجلال فرموده. (من در خیمه آن حضرت رفته، سلام كردم. حضرت مرا در نزد خویش نشاند، و به حبیب بن مظاهر اسدی فرمود كه: فلانی میهمان ماست اما از آب چیزی نزد ما نیست، ولی آرد و روغن داریم، بر خیز و طعامی برای او تهیه كن. در آن دم، حبیب بر خاسته طعامی درست نموده، آورده جلو من گذاشت. من چند لقمه كوچكی از آن طعام تناول كردم و از خواب بیدار شدم. اینك از بركت آن طعام به اخبار مصایب و لطایف و كنایات آثار ائمه صلوات الله علیهم اجمعین مطلع گشته ام.
+
شیخ، در [[زهد]] و [[تقوا|تقوای]] خود، راه سلوک شرعی یعنی تبعیت محض از آیات [[قرآن]] و کلمات خاندان [[وحی]] را پیش چشم داشت. لذا با [[تصوف|صوفیان]] بشدت در تعارض و تضاد بود، چرا که آنان با راههای خودساخته و [[بدعت]] آلود، مردم را از راه [[حق]] منحرف می کنند.
  
شیخ، در زهد و تقوای خود، راه سلوك شرعی یعنی تبعیت محض از آیات قرآن و كلمات خاندان وحی را پیش چشم داشت. لذا با صوفیان بشدت در تعارض و تضاد بود، چرا كه آنان با راههای خود ساخته بدعت آلود، مردم را از راه حق منحرف می كنند.
+
اما بیان رسا و بلیغ شیخ در مواعظ و بیانات منبری که از تقوا و زهد والای او نشات می گرفت، آنچنان به او شهرت واعظ بخشیده که [[فقه|فقاهت]] او را تحت الشعاع قرار داده است. در واقع، اگر بدانیم که [[پیامبر اسلام|پیامبر]] هدف از بعثت را تتمیم مکارم [[اخلاق]] مردم می داند، آنگاه به ارزش وعظ و خطابه آگاه می شویم، بویژه آنگاه که سخن از دل برآید و لاجرم بر دل نشیند. و بیان شیخ، اینگونه بود. در این رابطه آیت الله شیرازی بیان داشته است: در جریان سفر مرحوم شوشتری به [[ایران]]، هنگامی که ایشان وارد تهران گردید، انبوه مردم از جمله سفیر کشور روسیه به ملاقات ایشان رفتند. مردم تقاضای موعظه کردند و مرحوم شوشتری بنا به اصرار مردم، سرش را بلند کرد و فرمود: «مردم! آگاه باشید که خدا در همه جا حاضر است و به نهفتۀ سینه‌ها داناست.» «إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»([[سوره هود|هود]]/۵). این فراز تکان‌دهنده و کوتاه، اثری عمیق در مردم نهاد؛ به گونه‌ای که اشکها روان شد و قلبها تپید و مردم دگرگون شدند. سفیر روسیه در نامه‌ای به امپراطوری روس در این مورد نوشت: «تا هنگامی که این قشر روحانیون راستین مذهبی، در میان مردم باشند و مردم از آنان پیروی کنند، سیاست ما کاری از پیش نمی‌برد؛ چرا که وقتی یک جملۀ شوشتری دریک مجلس عظیم، این گونه دگرگونی ایجاد می‌کند، روشن است که دستورات و فتواهای آنان چه خواهد کرد.»
  
اما بیان رسا و بلیغ شیخ در مواعظ و بیانات منبری كه از تقوا و زهد والای او نشات می گرفت، آنچنان به او شهرت واعظ بخشیده كه فقاهت او را تحت الشعاع قرار داده است. در واقع، اگر بدانیم كه پیامبر هدف از بعثت را تتمیم مكارم اخلاق مردم می داند، آنگاه به ارزش وعظ و خطابه آگاه می شویم، بویژه آنگاه كه سخن از دل برآید و لاجرم بر دل نشیند. و بیان شیخ، اینگونه بود.
+
==مسافرت به ایران==
  
==مقام علمی شیخ جعفر==
+
سفر تاریخی شیخ به [[ایران]]، در سال ۱۳۰۲ ه.ق بود، در کتاب (غنیمة السفر) شرح مفصل وقایع این سفر تاریخی آمده است، و در اینجا خلاصه ای از آن را نقل می کنیم: پس از ورود شیخ به شهر ری، جماعتی از علمای بزرگ [[تهران]] و امنای شاه (ناصرالدین شاه قاجار) و سایر طبقات به دیدار او شتافته، درخواست کردند که ایشان به تهران بیاید، شیخ پذیرفت و در تهران بر مرحوم حاج [[ملا علی کنی|ملا علی کنی]] وارد شد، و در مسجد مروی به اقامه جماعت و وعظ و ارشاد پرداخت.
  
مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری (قدس سره) فقیهی نامدار بود كه دقت نظر را به سلاست بیان و شهرت و نفوذ فراوان جمع كرده بود و در این مقام، رساله (منهج الرشاد) او كافی است.
+
شیخ، در اول [[ماه شوال]] همان سال به سوی [[خراسان]] رفت. در خراسان بیمار شد، با این حال، در [[مشهد]]، به نماز جماعت حاضر می شد و مردم را موعظه می کرد. اقامت شیخ در خراسان یک ماه نکشید و دوباره به تهران بازگشت. ورود او به تهران، اول [[ماه محرم|محرم الحرام]] بود. دهه اول و قسمتی از دهه دوم را در تهران منبر رفت. در این ایام، صدر اعظم و بسیاری از مردم به دیدار شیخ رفتند. شاه نیز به دیدن او رفت و احوال او و سفر خراسان او را پرسید. شیخ در جواب فرمود: دوست داشتم زیارت من، مثل زیارت اعراب بادیه نشین باشد که جان خود را در کف دست گرفته، از راههای دور، با تحمل زحمت و مشقت به حرمهای [[ائمه اطهار]] (علیهم السلام) مشرف می شوند، در حالی که پیاده و پابرهنه هستند، توشه راه آنها سویق (غذای ساده جو) و رفیق آنها توفیق است. اما بیماری مرا از این توفیق محروم ساخت و من مجبور شدم بر روی تخت بیماری به زیارت بروم. شاه پیشنهاد کرد که شیخ در تهران بماند. شیخ در جواب فرمود: دوست دارم این مشت استخوان در جوار حضرت [[ابوتراب]] صلوات الله علیه به تیره تراب سپرده شود. شاه که بیماری شیخ را دریافت، پزشکان را نزد او فرستاد تا حال او قدری بهبود یابد. امرای کشور، هدایای زیادی برای شیخ فرستادند که هیچکدام را نپذیرفت، شیخ، تهران را به قصد نجف ترک گفت.
  
==مسافرت وی==
+
==وفات ==
  
سفر تاریخی شیخ به ایران، در سال 1302 ه.ق بود، در كتاب (غنیمه السفر) شرح مفصل وقایع این سفر تاریخی آمده است، و در اینجا خلاصه ای از آن را نقل می كنیم: پس از ورود شیخ به شهر ری، جماعتی از علمای بزرگ تهران و امنای شاه و سایر طبقات به دیدار او شتافته، درخواست كردند كه ایشان به تهران بیاید، شیخ پذیرفت و در تهران بر مرحوم حاج ملا علی كنی وارد شد، و در مسجد مروی به اقامه جماعت و وعظ و ارشاد پرداخت.
+
مرحوم سید محمد حسین جزایری در ملحقات تذکره شوشتری می نویسد: وفات شیخ جعفر شوشتری در کرند (نزدیک کرمانشاه)، عصر ۲۸ [[ماه صفر|صفر]] سنه ۱۳۰۳ ه.ق اتفاق افتاد و سپس پیکرش را در [[نجف]] اشرف به خاک سپردند.
  
شیخ، در اول ماه شوال همان سال به سوی خراسان رفت. در خراسان بیمار شد، با این حال، در مشهد، به نماز جماعت حاضر می شد و مردم را موعظه می كرد.
+
==منابع==
  
اقامت شیخ در خراسان یك ماه نكشید و دوباره به تهران بازگشت. ورود او به تهران، اول محرم الحرام بود. دهه اول و قسمتی از دهه دوم را در تهران منبر رفت. در این ایام، صدر اعظم و بسیاری از مردم به دیدار شیخ رفتند. شاه نیز به دیدن او رفت و احوال او و سفر خراسان او را پرسید.
+
* اندیشه قم
 +
* ویکی شیعه
  
شیخ در جواب فرمود: (دوست داشتم زیارت من، مثل زیارت اعراب بادیه نشین باشد كه جان خود را در كف دست گرفته، از راههای دور، با تحمل زحمت و مشقت به حرمهای ائمه اطهار (علیهم السلام) مشرف می شوند، در حالی كه پیاده و پابرهنه هستند، توشه راه آنها سویق (غذای ساده جو) و رفیق آنها توفیق است. اما بیماری مرا از این توفیق محروم ساخت و من مجبور شدم بر روی تخت بیماری به زیارت بروم.) شاه پیشنهاد كرد كه شیخ در تهران بماند. شیخ در جواب فرمود: (دوست دارم این مشت استخوان در جوار حضرت ابوتراب صلوات الله علیه به تیره تراب سپرده شود.) شاه كه بیماری شیخ را دریافت، پزشكان را نزد او فرستاد تا حال او قدری بهبود یابد. امرای كشور، هدایای زیادی برای شیخ فرستادند كه هیچكدام را نپذیرفت، شیخ، تهران را به قصد نجف ترك گفت.
 
 
==وفات شیخ جعفر شوشتری==
 
 
مرحوم سید محمد حسین جزایری در ملحقات تذكره شوشتری می نویسد: وفات شیخ جعفر شوشتری در كرند، عصر 28 صفر سنه 1303 ه.ق اتفاق افتاده است.
 
 
==منابع==
 
اندیشه قم
 
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]

نسخهٔ ‏۷ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۲۱

مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری (م، ۱۳۰۳ ه.ق)، فقیهی نامدار بود که دقت نظر را به سلاست بیان و شهرت و نفوذ فراوان جمع کرده بود و در این مقام، رساله «منهج الرشاد» او کافی است. از شاخصه‌های شیخ جعفر شوشتری را می توان نفوذ کلام وی در بین مردم و اهتمام به منبر و مجالس روضه امام حسین علیه السلام دانست.

Shooshtari.jpg
نام کامل شیخ جعفر شوشتری
زادروز 1230 قمری
زادگاه شوشتر
وفات 1303 قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

شیخ محمدحسن نجفی، شیخ مرتضی انصاری،...

شاگردان

میرزا محمد همدانی، ملا احمد نراقی،...

آثار

منهج الرشاد، الخصایص الحسینیه،...


ولادت و تحصیلات

شیخ جعفر شوشتری در سال ۱۲۳۰ ه.ق در شهر شوشتر متولد شد. شیخ، در اوان عمر برای تحصیل علم، همراه پدرش به نجف اشرف رفت. این سفر، در زمانی بود که شیخ مرتضی انصاری در رأس حوزه علمیه نجف اشرف بود. او در سال ۱۲۵۵ ه.ق به شوشتر بازگشت، و رساله عملیه منهج الرشاد را نوشت، و حسینیه ای نیز در شوشتر بنا کرد.

اساتید و شاگردان

اساتید شیخ که در کتب رجال و تاریخ به آنها اشاره شده عبارت است از:

۱. شیخ اسماعیل کاظمی، فرزند صاحب مقابیس ۲. شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر) ۳. شیخ مرتضی انصاری ۴. شیخ علی بن جعفر کاشف الغطا ۵. شیخ حسن بن جعفر کاشف الغطا (صاحب انوار الفقاهه) ۶. شیخ راضی نجفی ۷. شیخ محمد حسین حائری صاحب فصول.

فقهای بسیاری نیز از محضر با برکت شیخ کسب فیض نموده اند که اسم چند نفر از آنان را ذکر می کنیم:

۱. میرزا محمد همدانی ۲. سید عبدالصمد جزایری ۳. آقا میرزا ابراهیم ۴. آخوند ملا احمد نراقی ۵. مرحوم شیخ علی بن رضا کاشف الغطا.

آثار و تألیفات

آثاری از شیخ بر جای مانده که هر کدام، دلیلی بر علو مقام علمی و عملی آن عالم ربانی است. از آن جمله:

۱. منهج الرشاد ۲. الخصایص الحسینیه: این کتاب، در پی رویای صادقه شیخ بوده است ۳. دمع العین ۴. لوائح اللواحین ۵. فیوضات مسعودیه ۶. الدر النضید فی خصایص الحسین الشهید ۷. اصول دین ۸. مجالس المواعظ ۹. فواید المشاهد و نتایج المقاصد.

خصوصیات اخلاقی

محدث نوری در «دارالسلام»، به نقل از خود آن مرحوم آورده که: «بعد از فراغ از تحصیل و حصول درجه اجتهاد از نجف اشرف، به وطن خویش مراجعت و مشغول به تبلیغ احکام بودم. و چون در وعظ و منبر مهارتی نداشتم، ماه مبارک رمضان از تفسیر صافی، و ایام عاشورا از روی کتاب «روضه الشهدا» ملا حسین کاشفی قرائت می کردم. سال اول به این منوال گذشت و محرم رسید. شبی فکر نمودم تا کی از روی کتاب بخوانم! در این خیال رفتم که دیگر از کتاب در منبر مستغنی شوم. ملول شده به خواب رفتم. در خواب دیدم گویا کربلا هستم و همان موقعی است که حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در آن سرزمین نزول اجلال فرموده. من در خیمه آن حضرت رفته، سلام کردم. حضرت مرا در نزد خویش نشاند، و به حبیب بن مظاهر اسدی فرمود که: فلانی میهمان ماست اما از آب چیزی نزد ما نیست، ولی آرد و روغن داریم، برخیز و طعامی برای او تهیه کن. در آن دم، حبیب برخاسته طعامی درست نموده، آورد و جلو من گذاشت. من چند لقمه کوچکی از آن طعام تناول کردم و از خواب بیدار شدم. اینک از برکت آن طعام به اخبار مصایب و لطایف و کنایات آثار ائمه صلوات الله علیهم اجمعین مطلع گشته ام».

شیخ، در زهد و تقوای خود، راه سلوک شرعی یعنی تبعیت محض از آیات قرآن و کلمات خاندان وحی را پیش چشم داشت. لذا با صوفیان بشدت در تعارض و تضاد بود، چرا که آنان با راههای خودساخته و بدعت آلود، مردم را از راه حق منحرف می کنند.

اما بیان رسا و بلیغ شیخ در مواعظ و بیانات منبری که از تقوا و زهد والای او نشات می گرفت، آنچنان به او شهرت واعظ بخشیده که فقاهت او را تحت الشعاع قرار داده است. در واقع، اگر بدانیم که پیامبر هدف از بعثت را تتمیم مکارم اخلاق مردم می داند، آنگاه به ارزش وعظ و خطابه آگاه می شویم، بویژه آنگاه که سخن از دل برآید و لاجرم بر دل نشیند. و بیان شیخ، اینگونه بود. در این رابطه آیت الله شیرازی بیان داشته است: در جریان سفر مرحوم شوشتری به ایران، هنگامی که ایشان وارد تهران گردید، انبوه مردم از جمله سفیر کشور روسیه به ملاقات ایشان رفتند. مردم تقاضای موعظه کردند و مرحوم شوشتری بنا به اصرار مردم، سرش را بلند کرد و فرمود: «مردم! آگاه باشید که خدا در همه جا حاضر است و به نهفتۀ سینه‌ها داناست.» «إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»(هود/۵). این فراز تکان‌دهنده و کوتاه، اثری عمیق در مردم نهاد؛ به گونه‌ای که اشکها روان شد و قلبها تپید و مردم دگرگون شدند. سفیر روسیه در نامه‌ای به امپراطوری روس در این مورد نوشت: «تا هنگامی که این قشر روحانیون راستین مذهبی، در میان مردم باشند و مردم از آنان پیروی کنند، سیاست ما کاری از پیش نمی‌برد؛ چرا که وقتی یک جملۀ شوشتری دریک مجلس عظیم، این گونه دگرگونی ایجاد می‌کند، روشن است که دستورات و فتواهای آنان چه خواهد کرد.»

مسافرت به ایران

سفر تاریخی شیخ به ایران، در سال ۱۳۰۲ ه.ق بود، در کتاب (غنیمة السفر) شرح مفصل وقایع این سفر تاریخی آمده است، و در اینجا خلاصه ای از آن را نقل می کنیم: پس از ورود شیخ به شهر ری، جماعتی از علمای بزرگ تهران و امنای شاه (ناصرالدین شاه قاجار) و سایر طبقات به دیدار او شتافته، درخواست کردند که ایشان به تهران بیاید، شیخ پذیرفت و در تهران بر مرحوم حاج ملا علی کنی وارد شد، و در مسجد مروی به اقامه جماعت و وعظ و ارشاد پرداخت.

شیخ، در اول ماه شوال همان سال به سوی خراسان رفت. در خراسان بیمار شد، با این حال، در مشهد، به نماز جماعت حاضر می شد و مردم را موعظه می کرد. اقامت شیخ در خراسان یک ماه نکشید و دوباره به تهران بازگشت. ورود او به تهران، اول محرم الحرام بود. دهه اول و قسمتی از دهه دوم را در تهران منبر رفت. در این ایام، صدر اعظم و بسیاری از مردم به دیدار شیخ رفتند. شاه نیز به دیدن او رفت و احوال او و سفر خراسان او را پرسید. شیخ در جواب فرمود: دوست داشتم زیارت من، مثل زیارت اعراب بادیه نشین باشد که جان خود را در کف دست گرفته، از راههای دور، با تحمل زحمت و مشقت به حرمهای ائمه اطهار (علیهم السلام) مشرف می شوند، در حالی که پیاده و پابرهنه هستند، توشه راه آنها سویق (غذای ساده جو) و رفیق آنها توفیق است. اما بیماری مرا از این توفیق محروم ساخت و من مجبور شدم بر روی تخت بیماری به زیارت بروم. شاه پیشنهاد کرد که شیخ در تهران بماند. شیخ در جواب فرمود: دوست دارم این مشت استخوان در جوار حضرت ابوتراب صلوات الله علیه به تیره تراب سپرده شود. شاه که بیماری شیخ را دریافت، پزشکان را نزد او فرستاد تا حال او قدری بهبود یابد. امرای کشور، هدایای زیادی برای شیخ فرستادند که هیچکدام را نپذیرفت، شیخ، تهران را به قصد نجف ترک گفت.

وفات

مرحوم سید محمد حسین جزایری در ملحقات تذکره شوشتری می نویسد: وفات شیخ جعفر شوشتری در کرند (نزدیک کرمانشاه)، عصر ۲۸ صفر سنه ۱۳۰۳ ه.ق اتفاق افتاد و سپس پیکرش را در نجف اشرف به خاک سپردند.

منابع

  • اندیشه قم
  • ویکی شیعه