سید موسی زرآبادی قزوینی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


آیت الله سید موسی زرآبادی عالم ربانی و متأله قرآنی، از عالمان جامع معقول و منقول است.

ولادت و خاندان

سید موسی زرآبادی قزوینی در سال 1294 هـ.ق در قزوین دیده به جهان گشود. مادر وی بانویی صالحه و دختر یكی از علمای قزوین بود. و پدر او حجت الاسلام والمسلمین سید علی زرآبادی (م: 1318 ق) از عالمان وارسته و فاضل و اهل معانی و حقایق بود. اجداد ایشان همگی از علما و مروجین دین مبین بوده‌اند از جمله: میرفاضل حسینی زرآبادی (م: 1195 ق).

سید موسی زرآبادی از سادات حسینی است، و نسب او به زید بن علی بن الحسین علیه السلام می‌رسد؛ چنان كه نقش مهر ایشان «موسی الحسینی» بوده است.[۱]

تحصیل و استادان

سید موسی زرآبادی، مقدمات و سطوح عالیه را در قزوین و تهران آموخت. از جمله استادان وی در فقه و اصول ـ در قزوین ـ فقیه محقق، آیت الله حاج ملا علی اكبر ایزدی سیادهنی تاكستانی (م: 1340 ق) است، كه سید موسی تقریرات ایشان را نوشته است.

استادان وی در تهران عبارتند از:

  1. فیلسوف فاضل، میرزا حسن كرمانشاهی (م: 1336 ق) از شاگردان فیلسوف عالیقدر، میرزا ابوالحسن جلوه و از اركان انتقال فلسفه به طبقات متأخر بشمار می‌رود.
  2. فیلسوف و عارف، سید شهاب الدین شیرازی (م: 1320 ق)
  3. فیلسوف و عارف، شیخ علی نوری حكمی (م: 1335 ق)
  4. عالم بزرگوار، شهید شیخ فضل الله نوری (م: 1327 ق)

گفته‌اند «وی در كار تحصیل علم همتی والا داشته است و تلاشی بسیار. برخی از همدرسان او ابراز داشته‌اند كه هر موقع از شب كه بیدار می‌شدیم چراغ اطاق سید روشن بود».[۲]

شاگردان

1. شیخ هاشم قزوینی (م: 1339 ش): این عالم متفكر و زاهد با تقوا در قزوین فلسفه اشراق و مشّاء را نزد استاد عالیقدر خود، مرحوم علامه سید موسی زرآبادی آموخت.

2. حضرت آیت الله حاج شیخ علی اكبر الهیان تنكابنی قزوینی (م: 1380 ق): این عالم ربانی از محضر مربی بزرگ و ذوالفنون عصر خویش، ‌علامه كبیر حضرت سید موسی زرآبادی كسب فیض نمود، و عرفان و علوم غریبه را نیز نزد ایشان آموخت.

4. حجة‌الاسلام والمسلمین، حاج شیخ علی‌اصغر شكرنابی قزوینی، مشهور به «وحدتی» (1357 ق، مصادف با 1316 هـ.ش): این عالم ربانی از دانشمندان عصر خویش در علوم خفیه بود كه در قزوین با مرحوم آیت الله العظمی سید موسی زرآبادی آشنا گردید، و در زمره شاگردان آن بزرگوار قرار گرفت و تا آخر عمر استاد ملازم ایشان بود. از این عالم ربانی كتب و وسایلی در علوم مختلف مانند جفر و رمل و صنعت و اسماء الله باقی مانده است كه تمام آن ها را از استاد خود آیت الله آقا موسی زرآبادی آموخته بود.

6. حجة‌الاسلام والمسلمین، حاج سید ابوالحسن حافظیان خراسانی (1282ـ1360 ش): وی از بزرگان اهل نفس و دعا و استاد مسلم علوم غریبه بود. مرحوم حافظیان در حوزه مشهد با كسانی چند دوست گشت از جمله مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی و همین دوست بود كه با ذكر مقامات و كرامات و علوم سید موسی زرآبادی، وی را متوجه آن مربی كامل كرد و به كسب مسائل و مراحلی بس مهمتر ـ كه تا آن هنگام بدان نرسیده بود ـ نایل آید. از آثار ایشان یكی «لوح محفوظ» است و دیگری كتابی در شرح آن و نیز «لوح جنه الاسماء».

3. حضرت آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی (م: 1386 ق / 1346 هـ.ش):

7. سید محمدتقی معصومی اشكوری (1312-1356 ق):

تألیفات

از مرحوم سید موسی زرآبادی آثار و نوشته‌هایی برجای مانده است. و جالب توجه است كه با اشتغال بسیار به عبادت و ریاضات شرعیه و عمل به مستحبات و ختومات و اوراد مأثوره و تفكرات و تعقلات و جلسات ممتد و تدریس و تربیت شاگردان و گاه اقامه جماعت و اشتغال به علوم غریبه و تبحر در آن ها، باز هم به تألیف آثاری توفیق می‌یابد.

از تألیفات ایشان:

  1. تقریرات فقه و اصول
  2. تعلیقه بر بخشی از رسائل
  3. حاشیه بر كفایه الاصول، ج1 و 2
  4. حاشیه بر مطول، بخش علم بیان
  5. حاشیه بر منظومه سبزواری[۳]
  6. حاشیه بر منظومه سبزواری[۴]
  7. حاشیه بر شرح اشارات (بخش الهیات)
  8. حاشیه بر منطق اشارات
  9. شرح سلامان و آبسال ابن سینا
  10. رساله اعتقادات (عربی)
  11. رساله اصول دین (فارسی)
  12. رساله‌ای در توضیح حدیث ماالحقیقه
  13. رسائل و مجالس در موعظه و اخلاق
  14. رساله‌ای مختصر درباره «مشروطیت»
  15. رسائل و نسخه‌هایی مهم در انواع علوم غریبه

امید است در آینده كتاب های این عالم بزرگ به زیور چاپ درآید تا همگان بهره‌مند شوند.

اخلاق و عمل

مرحوم سید در مراحل تقوا و تهذیب نفس و سلوك شرعی، از نخبگان عصر خود بود. در این مورد نیز (مانند علوم خفیه) مربیان و استادان وی بر ما معلوم نیست؛ شاید توجه او به این مراحل، ‌به اشاره پدرش كه اهل این معانی بوده است پدید آمده باشد. گفته‌اند كه سید از ابتدای نشو و نمای خویش مراقبت شدیدی در انجام واجبات و پرهیز از محرمات داشته و گاه تمام مستحبات شرعی را انجام می‌داده است. و این امر زبانزد مردم بوده است.

از مرحوم سید نقل شده است كه فرمود: «در روزهایی كه در قزوین امام جماعت بودم مدتی به سیر و سلوك پرداختم و به قدری پیش رفتم كه پرده‌ها از جلو چشمم برداشته شد. دیوارها در برابر من حائل نبود، وقتی كه در خانه نشسته بودم رهگذرها را در كوچه و خیابان می‌دیدم، روزی به من گفته شد: «حالا كه به این مقام رسیده‌ای اگر بخواهی به مدارج بالاتر و مقامات والاتر برسی، یك راه دارد و‌ آن ترك اعمال ظاهری است!!!».

گفتم: این اعمال ظاهری با دلائل قطعی و براهین مسلم شرعی به ما ثابت شده است. من هرگز تا زنده‌ام آن ها را ترك نخواهم كرد. گفته شد: در این صورت همه آن چه به شما داده شده از شما سلب خواهد شد. گفتم: «به جهنم».

از همان لحظه آن حالت از من سلب شد و یك فرد عادی شدم، دیگر از آن كشف و شهود هیچ خبری نبود. در آن هنگام متوجه شدم كه شیطان از این اعمال ظاهری، با آن همه نقشی كه دارد شدیداً در رنج و عذاب است. ولذا تصمیم گرفتم كه با تمام قدرت ـ علاوه بر واجبات ـ به اعمال مستحبی روی بیاورم و در حد توان چیزی از مستحبات را ترك نكنم. از فضل پروردگار در پرتو التزام به شرع مبین، حالاتی به من دست داد كه حالات پیشین در برابر آن ناچیز بود».[۵]

آری سید خیلی مراقبت در كردار و گفتار داشتند، حتی بنا به نقل مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی در جلسه درس، «مرحوم سید گاهی فرزند خردسال ایشان فضولی می‌كرد، ایشان با اشاره به قلمتراشی كه در پیش رو داشت، می‌گفتند: آقا... بنشین این قلمتراش گوش را می‌برد. یعنی حاضر نبودند برای آرام كردن و ساكت نمودن فرزند مثل بقیه مردم بگویند: بنشین، گوشت را می‌برم».

در قلمرو سیاست و اجتماع

سید موسی زرآبادی با وجود همه آن اشتغالات ظاهری و باطنی، به امر مشروطیت (كه در زمان وی پدید آمد) توجه می‌كند و رساله‌ای درباره فواید آن می‌نگارد. در نوشته‌ای كه فرزند ایشان به اینجانب داده‌اند، چنین آمده است: «و ظاهراً مرحوم سید در اوائل مشروطیت طرفدار آن بوده و حتی رساله‌ای ـ حدود ده صفحه ـ در مدح آن نگاشته كه موجود است؛ ولی بعدها بر اثر بروز انحرافاتی در نهضت مزبور از مخالفان جدی آن گردید».

موضوع از هر دو بعد، ‌جالب و آموزنده است هم توجه به تكلیف سیاسی و اجتماعی و دینی و پرداختن به آن به اندازه توان، و هم به هنگام بروز انحراف، كنار كشیدن و مخالفت كردن، و بر انحراف‌ها صحه نگذاشتن.[۶]

وفات

سرانجام تقدیر محتوم فرامی‌رسد و حضرت سید، داعی الهی را پاسخ می‌گوید و در روز دوم ماه ربیع الثانی، سال 1353 ق، از این جهان تاریك و محدود و گذران به جهان روشنایی و نامحدود و پایدار رخت می‌كشد... و پیكر پاك وی در صحن امامزاده (شاهزاده) حسین علیه السلام ـ در قزوین ـ به خاك سپرده می‌شود و اكنون آرامگاه سید مورد توجه آشنایان و خواص است.

پانویس

  1. مكتب تفكیك و كیهان فرهنگی، سال نهم، شماره 12، ص 192.
  2. مكتب تفكیك، ص 193.
  3. مكتب تفكیك و كیهان فرهنگی، سال نهم، شماره 12، ص 192.
  4. زهد مجسم، رضا صمدیها قزوینی، ص 28، سال 1378 ش.
  5. مكتب تفكیك، ص 196 (با تلخیص).
  6. مكتب تفكیك، ص 196 (با تلخیص).

منابع

تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 3، زندگی نامه "سيد موسي زرآبادي قزويني" از محمدعلي رحيميان فردوسي