رساله سه اصل (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۳: سطر ۳:
 
|عنوان=
 
|عنوان=
  
|تصویر= [[پرونده:سه رساله اصل.jpg|240px|وسط]]
+
|تصویر= [[پرونده:سه رساله اصل.jpg|۲۴۰px|وسط]]
  
 
|نویسنده= ملاصدرا
 
|نویسنده= ملاصدرا
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
|زبان= فارسی  
 
|زبان= فارسی  
  
|تعداد جلد= 1
+
|تعداد جلد= ۱
  
|عنوان افزوده1= تصحيح
+
|عنوان افزوده1= تصحیح
  
|افزوده1= سيد حسين نصر
+
|افزوده1= سید حسین نصر
  
 
|عنوان افزوده2=
 
|عنوان افزوده2=
سطر ۲۵: سطر ۲۵:
 
}}
 
}}
  
رساله‌های فارسی صدرا، مجموعه رساله‌های صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازى معروف به صدرالمتألهين و متوفى سال 1050 هـ.ق و يا 1045 هـ.ق. به [[زبان فارسی]] است. کتابی است در موضوع عرفان و اخلاق که در دفاع از فلسفه نگاشته شده است. این کتاب توسط دکتر سید حسین نصر تصحیح شده است. هدف‎ اصلی‎ این رساله، نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر صدرالمتألهین و بخصوص نقد وضعیت گروه‎هایی از‎ اهل‎ علم و به‎ویژه نقد چگونگی رابطه آن‎ها با دربار صفوی است.[۲].  
+
'''«رساله سه اصل»'''، مجموعه رساله‌های [[ملاصدرا|صدرالمتألهین شیرازى]] (م، ۱۰۵۰ ق) به زبان فارسی است. این کتاب در موضوع [[عرفان]] و [[اخلاق]] بوده و در دفاع از [[فلسفه]] نگاشته شده است. هدف‎ اصلی‎ این رساله، نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر [[ملاصدرا]] و بخصوص نقد وضعیت گروه‎هایی از‎ اهل‎ علم و به‌ ویژه نقد چگونگی رابطه آن‎ها با دربار [[صفویه|صفوی]] است.  
  
 
==مؤلف==
 
==مؤلف==
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازى (م 1050ق)، معروف به صدرالمتألهین و ملاصدرا، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب مكتب فلسفى«حكمت متعالیه» است. از اساتید ایشان، شیخ بهاء الدین عاملی، میرداماد و میرفندرسکی می باشند و فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی از معروف‌ترین شاگردان او هستند. مهمترین کتاب او الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة معروف به اسفار است که او نظام فلسفی خود را در آن تبیین کرد.
+
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازى (م، ۱۰۵۰ ق)، معروف به صدرالمتألهین و ملاصدرا، فیلسوف بزرگ جهان [[اسلام]] و صاحب مکتب [[فلسفه|فلسفى]] «[[حکمت متعالیه|حکمت متعالیه]]» است. از اساتید ایشان، [[شیخ بهایی]]، [[میرداماد|میرداماد]] و [[میرفندرسکی]] می باشند و [[فیض کاشانی]] و [[ملا عبدالرزاق لاهیجی|عبدالرزاق لاهیجی]] از معروف‌ترین شاگردان او هستند.
  
==نام كتاب و علت تأليف==
+
مهمترین کتاب او «الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة» معروف به [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار اربعه]] است که او نظام فلسفی خود را در آن تبیین کرد.
  
نامى كه روى جلد كتاب حك شده رساله سه اصل است، اما به نظر مى‌رسد كه اين اسم كه از نسخه كتابخانه ملى گرفته شده و نيز دو اسم ديگر يعنى رد بر منكرين [[حكمت]] و رساله در طعن بر مجتهدين كه اولى از نسخه كتابخانه آستان قدس رضوى و دومى از نسخه موزه بريتانيا گرفته شده، همه نام‌ها اصطيادى باشند كه از مطالب كتاب اخذ شده است نه اسمى كه خود مؤلف بر آن نهاده باشد.
+
==نام کتاب و علت تألیف==
  
بدين صورت كه چون اين كتاب پيرامون سه اصل مهلك نفس صحبت مى‌كند به رساله سه اصل معروف شده و چون روى سخن با عالمان بى‌بهره از علم [[توحيد]] و فقها و متكلمان معاند با حكمت است به نام دوم و سوم موسوم گشته است. پس غرض از نگارش آن ترغيب به سوى علوم حقيقى است.
+
نامى که روى جلد کتاب حک شده «رساله سه اصل» است، اما به نظر مى‌رسد که این اسم که از نسخه کتابخانه ملى گرفته شده و نیز دو اسم دیگر یعنى رد بر منکرین [[حکمت]] و رساله در طعن بر مجتهدین که اولى از نسخه کتابخانه [[آستان قدس رضوی|آستان قدس رضوى]] و دومى از نسخه موزه بریتانیا گرفته شده، همه نام‌ها اصطیادى باشند که از مطالب کتاب اخذ شده است، نه اسمى که خود مؤلف بر آن نهاده باشد.
  
==موضوع==
+
بدین صورت که چون این کتاب پیرامون سه اصل مهلک [[نفس]] صحبت مى‌کند، به رساله سه اصل معروف شده و چون روى سخن با عالمان بى‌بهره از علم [[توحید]] و [[فقیه|فقها]] و متکلمان معاند با [[حکمت]] است، به نام دوم و سوم موسوم گشته است. پس غرض از نگارش آن ترغیب به سوى علوم حقیقى است.
  
موضوع كتاب، علم اخلاق است اما نه در تمامى مباحث علم اخلاق بلكه اين كتاب عمدتاً به اسباب و لوازم يك مرض اخلاقى مى‌پردازد كه اين همان مرض حكمت ستيزى و عرفان گريزى است، مرضى كه معمولاً عالمان جاهل به حكمت و عرفان و متكلمان بى‌بهره از نور برهان بدان گرفتارند.
+
==موضوع کتاب==
  
صدرالمتألهين سخن در اين زمينه را چنين شروع مى‌كند بعضى از دانشمند نمايان پر شر و فساد و متكلمان خارج از منطق صواب و حساب و بيرون از دائره سداد و رشاد و متشرعان برى از شرع بندگى و انقياد و منحرف از مسلك اعتقاد به مبدأ و [[معاد]]، افسار تقليد در سر افكنده، نفى درويشان شعار خود كرده‌اند و دايماً در رد مذهب حكمت و توحيد و علم راه خدا و تجريد كه مسلك انبيا و اوليا است، مى‌كوشند.
+
موضوع کتاب، علم [[اخلاق]] است، اما نه در تمامى مباحث علم اخلاق، بلکه این کتاب عمدتاً به اسباب و لوازم یک مرض اخلاقى مى‌پردازد که این همان مرض [[حکمت|حکمت]] ستیزى و [[عرفان]] گریزى است، مرضى که معمولاً عالمان جاهل به حکمت و عرفان و متکلمان بى‌بهره از نور برهان بدان گرفتارند.
  
سپس اين گروه از دانشمندان را مخاطب مى‌سازد و مى‌گويد پس بدان اى دشمن دوست نماى راه خدا و اى منكر سالكان و همراهان باصفا كه اعظم اسباب كه تو را و ديگر اهل شيد و ريا و علماى دنيا را بر مذمت حكمت و انكار حكماى بحق و صوفيه و عداوت اخوان صفا و تجريد و اصحاب وفا و تفريد، مى‌دارد... سه اصل است كه في الحقيقة نزد ارباب بصيرت، رؤساء شياطين كه مهلكات نفسند اينهايند و ديگر اصول و مبادى شرور... از اين سه اصل منشعب مى‌گردد.
+
[[ملاصدرا|صدرالمتألهین]] سخن در این زمینه را چنین شروع مى‌کند: بعضى از دانشمند نمایان پر شر و فساد و متکلمان خارج از منطق صواب و حساب و بیرون از دائره سداد و رشاد و متشرعان برى از شرع بندگى و انقیاد و منحرف از مسلک اعتقاد به مبدأ و [[معاد]]، افسار تقلید در سر افکنده، نفى درویشان شعار خود کرده‌اند و دایماً در رد مذهب حکمت و توحید و علم راه [[الله|خدا]] و تجرید که مسلک [[پیامبران|انبیا]] و [[اولیاء الله|اولیا]] است، مى‌کوشند.
  
اين سه اصل اساس بحث صدرالمتألهين در اين رساله است، ابتدا هر يك را توضيح مى‌دهد سپس در نتايج آنها بحث مى‌كند، بعد به شخص مبتلا به اين اصول نصيحت مى‌كند كه در صدد علاج برآيد، به دنبال آن علم الهى و علم مكاشفات را به عنوان راه نجات و اكتفا به علوم رسمى و متداول را به عنوان رهزن سالك معرفى مى‌كند.
+
سپس این گروه از دانشمندان را مخاطب مى‌سازد و مى‌گوید: پس بدان اى دشمن دوست نماى راه خدا و اى منکر سالکان و همراهان باصفا که اعظم اسباب که تو را و دیگر اهل شید و [[ریا|ریا]] و علماى دنیا را بر مذمت حکمت و انکار حکماى بحق و [[تصوف|صوفیه]] و عداوت اخوان صفا و تجرید و اصحاب وفا و تفرید، مى‌دارد... سه اصل است که فی الحقیقة نزد ارباب بصیرت، رؤساء شیاطین که مهلکات نفسند اینهایند و دیگر اصول و مبادى شرور... از این سه اصل منشعب مى‌گردد.
  
==مطالب==
+
این سه اصل اساس بحث صدرالمتألهین در این رساله است، ابتدا هر یک را توضیح مى‌دهد، سپس در نتایج آنها بحث مى‌کند، بعد به شخص مبتلا به این اصول نصیحت مى‌کند که در صدد علاج برآید، به دنبال آن علم الهى و علم مکاشفات را به عنوان راه نجات و اکتفا به علوم رسمى و متداول را به عنوان رهزن سالک معرفى مى‌کند.
  
رساله سه اصل شامل يك مقدمه و چهارده فصل مى‌باشد.
+
==محتوای کتاب==
  
در مقدمه، صدرالمتألهين روشن مى‌كند كه مخاطبانش در اين كتاب نه عموم مردم بلكه خصوص دانشمندانى است كه از سر نخوت و غرور حكمت ستيزى مى‌كنند و به مقتضاى الناس أعداء ما جهلوا با اهل كشف و شهود دشمنى مى‌ورزند و نيز روشن مى‌سازد كه عمده اسباب امراض اين گونه دانشمندان سه اصل است كه سائر مبادى شرور از آنها منشعب مى‌گردند، اين سه اصل كه سه فصل اول كتاب را تشكيل مى‌دهند عبارتند از:
+
'''رساله سه اصل''' شامل یک مقدمه و چهارده فصل مى‌باشد. در مقدمه، [[ملاصدرا|صدرالمتألهین]] روشن مى‌کند که مخاطبانش در این کتاب نه عموم مردم، بلکه خصوص دانشمندانى است که از سر نخوت و [[غرور]] حکمت ستیزى مى‌کنند و به مقتضاى «الناس أعداء ما جهلوا» با اهل کشف و شهود دشمنى مى‌ورزند و نیز روشن مى‌سازد که عمده اسباب امراض این گونه دانشمندان، سه اصل است که سائر مبادى شرور از آنها منشعب مى‌گردند، این سه اصل که سه فصل اول کتاب را تشکیل مى‌دهند عبارتند از:
  
* فصل اول جهل به معرفت نفس كه حقيقت آدمى است.
+
*فصل اول [[جهل]] به معرفت [[نفس]] که حقیقت آدمى است.
* فصل دوم حب جاه و مال و ميل به شهوات و لذات و تمتعات نفس حيوانى.
+
*فصل دوم [[حب جاه]] و مال و میل به [[شهوت رانی|شهوات]] و لذات و تمتعات نفس حیوانى.
* فصل سوم تسويلات نفس اماره و تدليسات [[شيطان]] مكار.
+
*فصل سوم تسویلات [[نفس اماره]] و تدلیسات [[شیطان]] مکار.
  
سه فصل بعد درباره آثار و نتايج مترتب بر سه اصل اول است كه عبارتند از:
+
سه فصل بعد درباره آثار و نتایج مترتب بر سه اصل اول است که عبارتند از:
  
* فصل چهارم نتيجه اعراض از معرفت نفس و علم معاد، مؤلف نتيجه چنين اعراضى را ظلمت دل و عماى بصيرت مى‌داند.
+
*فصل چهارم نتیجه اعراض از معرفت نفس و علم معاد، مؤلف نتیجه چنین اعراضى را ظلمت دل و عماى بصیرت مى‌داند.
* فصل پنجم نتيجه متابعت از شهوات و آرزوهاى نفس و آن عبارت است از انسلاخ از فطرت اصلى و كور و گنگ و با بهائم و حشرات محشور شدن است.
+
*فصل پنجم نتیجه متابعت از شهوات و [[آرزو|آرزوهاى]] نفس و آن عبارت است از انسلاخ از [[فطرت]] اصلى و کور و گنگ و با بهائم و حشرات محشور شدن است.
* فصل ششم نتيجه تسويلات نفس اماره، در اين بخش مى‌خوانيم از جمله نتايج غرور شيطانى و تسويلات نفسانى آن است كه اكثر متكلمان و ظاهرپرستان مى‌خواهند كه بدين عقل مزخرف و نقل منحرف حق را دريابند و در اسماء و صفات الهى سخن گويند و سر [[معاد]] و حشر اجساد را از راه حواس دريابند و بى‌متابعت مسلك اهل رياضت و اصحاب قلوب [[احكام]] الهى را به نقل و قياس ثابت كنند...
+
*فصل ششم نتیجه تسویلات نفس اماره، در این بخش مى‌خوانیم: از جمله نتایج غرور شیطانى و تسویلات نفسانى آن است که اکثر متکلمان و ظاهرپرستان مى‌خواهند که بدین عقل مزخرف و نقل منحرف [[حق]] را دریابند و در اسماء و صفات الهى سخن گویند و سر [[معاد]] و حشر اجساد را از راه حواس دریابند و بى‌متابعت مسلک اهل ریاضت و اصحاب قلوب، [[احکام]] الهى را به نقل و قیاس ثابت کنند... ندانسته‌اند که این علوم جز به تصفیه باطن و ریاضت بدن و ترک جاه و شهرت و صیت و جمعیت دنیا و تجرید از رسوم و عادت خلق میسر نمى‌شود و بى پیروى اهل دل در متابعت [[پیامبران|انبیاء]] و [[اولیاء الله|اولیاء]] علیهم السلام و اقتباس نور [[معرفت]] از مشکوة ابواب [[خاتم الأنبیاء|خاتم نبوت]] و خاتم [[ولایت]] علیهما و آلهما السلام، ذره‌اى نور یقین بر دل هیچ سالکى نمى‌تابد.
  
ندانسته‌اند كه اين علوم جز به تصفيه باطن و رياضت بدن و ترك جاه و شهرت و صيت و جمعيت دنيا و تجريد از رسوم و عادت خلق ميسر نمى‌شود و بى پيروى اهل دل در متابعت انبياء و اولياء عليهم السلام و اقتباس نور معرفت از مشكوة ابواب خاتم نبوت و خاتم ولايت عليهما و آلهما السلام، ذره‌اى نور يقين بر دل هيچ سالكى نمى‌تابد.
+
دیگر فصول کتاب عبارتند از:
  
* فصل هفتم نصيحت و تنبيه بر طريق سعادت و شقاوت.
+
*فصل هفتم نصیحت و تنبیه بر طریق سعادت و شقاوت.
* فصل هشتم ارائه راه نجات و خلاصى از ظلمت عالم جسمانى.
+
*فصل هشتم ارائه راه نجات و خلاصى از ظلمت عالم جسمانى.
* فصل نهم بيان علم حقيقى و ممدوح و مغايرت آن با علوم مرسوم.
+
*فصل نهم بیان علم حقیقى و ممدوح و مغایرت آن با علوم مرسوم.
* فصل دهم بيان نور ايمان و محروم بودن منكرين علوم مكاشفه‌اى از آن.
+
*فصل دهم بیان نور [[ایمان|ایمان]] و محروم بودن منکرین علوم مکاشفه‌اى از آن.
* فصل يازدهم شرط اشراق نور ايمان بر باطن و موانع پنج‌گانه آن.
+
*فصل یازدهم شرط اشراق نور ایمان بر باطن و موانع پنج‌گانه آن.
* فصل دوازدهم تفسير سير من الخلق إلى الحق و سير من الحق إلى الخلق.
+
*فصل دوازدهم تفسیر سیر من الخلق إلى الحق و سیر من الحق إلى الخلق.
* فصل سيزدهم تذكر به اين كه دست علوم مرسوم از رسيدن به معارف الهيه كوتاه است.
+
*فصل سیزدهم تذکر به این که دست علوم مرسوم از رسیدن به معارف الهیه کوتاه است.
* فصل چهاردهم تفسير علم بى‌عمل و آثار سوء آن.
+
*فصل چهاردهم تفسیر علم بى‌عمل و آثار سوء آن.
  
 
==روش مؤلف==
 
==روش مؤلف==
  
سبك نگارش صدرالمتألهين در اين رساله داراى مشخصه‌هاى زير است‌:
+
سبک نگارش صدرالمتألهین در این رساله داراى مشخصه‌هاى زیر است‌:
  
 
الف) زبان نگارش فارسى است.
 
الف) زبان نگارش فارسى است.
  
ب) از نظر نوع نوشتار، اين رساله همانند سائر كتاب‌هاى صدرالمتألهين داراى عباراتى سليس و روان است و از پيچيدگى‌هاى نگارشى مبرا است در بعضى موارد نثرى مسجع دارد و بسيارى از مطالب با اشعار شعراى بزرگ و گاهى با اشعار خود پرداخته مزين گشته است.
+
ب) از نظر نوع نوشتار، این رساله همانند سائر کتاب‌هاى صدرالمتألهین داراى عباراتى سلیس و روان است و از پیچیدگى‌هاى نگارشى مبرا است. در بعضى موارد نثرى مسجع دارد و بسیارى از مطالب با اشعار شعراى بزرگ و گاهى با اشعار خود پرداخته مزین گشته است.
  
ج) چنانكه خفته بخواب عميق رفته گاهى براى بيدارى به عتاب و پرخاش نياز دارد صدرالمتألهين در مواقع مناسب بر سر خفتگان وامانده در راه، خطاب عتاب آميز مى‌كند و با عباراتى همچون‌ اى عزيز دانشمند و اى متكلم خودپسند، اى صورت پرست غافل، اى بى‌درد ناانصاف و اى خودپسند پرجور و اعتساف، اى مغرور مفتون جاه و عزت، اى ممكور استدراج و نخوت هشدار و بيدار باش مى‌دهد و چون خود مصفى دل و روشن ضمير بوده هشدارش سوهانى است به زنگار دل و گفتارش تكانى است به خفتگان غافل.
+
ج) چنانکه خفته بخواب عمیق رفته، گاهى براى بیدارى به عتاب و پرخاش نیاز دارد، صدرالمتألهین در مواقع مناسب بر سر خفتگان وامانده در راه، خطاب عتاب آمیز مى‌کند و با عباراتى همچون:‌ اى عزیز دانشمند و اى متکلم خودپسند، اى صورت پرست غافل، اى بى‌درد ناانصاف و اى خودپسند پرجور و اعتساف، اى مغرور مفتون جاه و عزت، اى ممکور [[استدراج]] و نخوت، هشدار و بیدار باش مى‌دهد و چون خود مصفّى دل و روشن ضمیر بوده، هشدارش سوهانى است به زنگار دل و گفتارش تکانى است به خفتگان غافل.
  
==چاپ‌ها==
+
==وضعیت نشر==
 
 
رساله سه اصل اولين بار در ارديبهشت سال 1340 هـ.ش توسط انتشارات دانشگاه تهران با تصحيح و مقدمه سيد حسين نصر چاپ شده است، منتخبى از اشعار مثنوى و رباعيات صدرالمتألهين و نيز فهرستى از اعلام كتاب و مقدمه‌اى به زبان انگليسى به اصل كتاب ضميمه شده است، اين رساله در سال‌هاى 1360 و 1365 هـ.ش توسط انتشارات مولى در تهران تجديد چاپ گرديده است.
 
 
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
  
 +
«رساله سه اصل» اولین بار در اردیبهشت سال ۱۳۴۰ هـ.ش توسط انتشارات دانشگاه تهران با تصحیح و مقدمه سید حسین نصر چاپ شده است، منتخبى از اشعار [[مثنوی معنوی (کتاب)|مثنوى]] و [[رباعی|رباعیات]] صدرالمتألهین و نیز فهرستى از اعلام کتاب و مقدمه‌اى به زبان انگلیسى به اصل کتاب ضمیمه شده است. این رساله در سال‌هاى ۱۳۶۰ و ۱۳۶۵ هـ.ش توسط انتشارات مولى در [[تهران]] تجدید چاپ گردیده است.
 
==منابع==
 
==منابع==
ویکی نور
+
* ویکی نور
  
 
[[رده:کتاب‌های فلسفی]]
 
[[رده:کتاب‌های فلسفی]]
 
[[رده:آثار ملاصدرا]]
 
[[رده:آثار ملاصدرا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۷

۲۴۰px
نویسنده ملاصدرا
موضوع فلسفه اسلامی/ عرفان
زبان فارسی
تعداد جلد ۱
تصحیح سید حسین نصر

«رساله سه اصل»، مجموعه رساله‌های صدرالمتألهین شیرازى (م، ۱۰۵۰ ق) به زبان فارسی است. این کتاب در موضوع عرفان و اخلاق بوده و در دفاع از فلسفه نگاشته شده است. هدف‎ اصلی‎ این رساله، نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر ملاصدرا و بخصوص نقد وضعیت گروه‎هایی از‎ اهل‎ علم و به‌ ویژه نقد چگونگی رابطه آن‎ها با دربار صفوی است.

مؤلف

محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازى (م، ۱۰۵۰ ق)، معروف به صدرالمتألهین و ملاصدرا، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب مکتب فلسفى «حکمت متعالیه» است. از اساتید ایشان، شیخ بهایی، میرداماد و میرفندرسکی می باشند و فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی از معروف‌ترین شاگردان او هستند.

مهمترین کتاب او «الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة» معروف به اسفار اربعه است که او نظام فلسفی خود را در آن تبیین کرد.

نام کتاب و علت تألیف

نامى که روى جلد کتاب حک شده «رساله سه اصل» است، اما به نظر مى‌رسد که این اسم که از نسخه کتابخانه ملى گرفته شده و نیز دو اسم دیگر یعنى رد بر منکرین حکمت و رساله در طعن بر مجتهدین که اولى از نسخه کتابخانه آستان قدس رضوى و دومى از نسخه موزه بریتانیا گرفته شده، همه نام‌ها اصطیادى باشند که از مطالب کتاب اخذ شده است، نه اسمى که خود مؤلف بر آن نهاده باشد.

بدین صورت که چون این کتاب پیرامون سه اصل مهلک نفس صحبت مى‌کند، به رساله سه اصل معروف شده و چون روى سخن با عالمان بى‌بهره از علم توحید و فقها و متکلمان معاند با حکمت است، به نام دوم و سوم موسوم گشته است. پس غرض از نگارش آن ترغیب به سوى علوم حقیقى است.

موضوع کتاب

موضوع کتاب، علم اخلاق است، اما نه در تمامى مباحث علم اخلاق، بلکه این کتاب عمدتاً به اسباب و لوازم یک مرض اخلاقى مى‌پردازد که این همان مرض حکمت ستیزى و عرفان گریزى است، مرضى که معمولاً عالمان جاهل به حکمت و عرفان و متکلمان بى‌بهره از نور برهان بدان گرفتارند.

صدرالمتألهین سخن در این زمینه را چنین شروع مى‌کند: بعضى از دانشمند نمایان پر شر و فساد و متکلمان خارج از منطق صواب و حساب و بیرون از دائره سداد و رشاد و متشرعان برى از شرع بندگى و انقیاد و منحرف از مسلک اعتقاد به مبدأ و معاد، افسار تقلید در سر افکنده، نفى درویشان شعار خود کرده‌اند و دایماً در رد مذهب حکمت و توحید و علم راه خدا و تجرید که مسلک انبیا و اولیا است، مى‌کوشند.

سپس این گروه از دانشمندان را مخاطب مى‌سازد و مى‌گوید: پس بدان اى دشمن دوست نماى راه خدا و اى منکر سالکان و همراهان باصفا که اعظم اسباب که تو را و دیگر اهل شید و ریا و علماى دنیا را بر مذمت حکمت و انکار حکماى بحق و صوفیه و عداوت اخوان صفا و تجرید و اصحاب وفا و تفرید، مى‌دارد... سه اصل است که فی الحقیقة نزد ارباب بصیرت، رؤساء شیاطین که مهلکات نفسند اینهایند و دیگر اصول و مبادى شرور... از این سه اصل منشعب مى‌گردد.

این سه اصل اساس بحث صدرالمتألهین در این رساله است، ابتدا هر یک را توضیح مى‌دهد، سپس در نتایج آنها بحث مى‌کند، بعد به شخص مبتلا به این اصول نصیحت مى‌کند که در صدد علاج برآید، به دنبال آن علم الهى و علم مکاشفات را به عنوان راه نجات و اکتفا به علوم رسمى و متداول را به عنوان رهزن سالک معرفى مى‌کند.

محتوای کتاب

رساله سه اصل شامل یک مقدمه و چهارده فصل مى‌باشد. در مقدمه، صدرالمتألهین روشن مى‌کند که مخاطبانش در این کتاب نه عموم مردم، بلکه خصوص دانشمندانى است که از سر نخوت و غرور حکمت ستیزى مى‌کنند و به مقتضاى «الناس أعداء ما جهلوا» با اهل کشف و شهود دشمنى مى‌ورزند و نیز روشن مى‌سازد که عمده اسباب امراض این گونه دانشمندان، سه اصل است که سائر مبادى شرور از آنها منشعب مى‌گردند، این سه اصل که سه فصل اول کتاب را تشکیل مى‌دهند عبارتند از:

سه فصل بعد درباره آثار و نتایج مترتب بر سه اصل اول است که عبارتند از:

  • فصل چهارم نتیجه اعراض از معرفت نفس و علم معاد، مؤلف نتیجه چنین اعراضى را ظلمت دل و عماى بصیرت مى‌داند.
  • فصل پنجم نتیجه متابعت از شهوات و آرزوهاى نفس و آن عبارت است از انسلاخ از فطرت اصلى و کور و گنگ و با بهائم و حشرات محشور شدن است.
  • فصل ششم نتیجه تسویلات نفس اماره، در این بخش مى‌خوانیم: از جمله نتایج غرور شیطانى و تسویلات نفسانى آن است که اکثر متکلمان و ظاهرپرستان مى‌خواهند که بدین عقل مزخرف و نقل منحرف حق را دریابند و در اسماء و صفات الهى سخن گویند و سر معاد و حشر اجساد را از راه حواس دریابند و بى‌متابعت مسلک اهل ریاضت و اصحاب قلوب، احکام الهى را به نقل و قیاس ثابت کنند... ندانسته‌اند که این علوم جز به تصفیه باطن و ریاضت بدن و ترک جاه و شهرت و صیت و جمعیت دنیا و تجرید از رسوم و عادت خلق میسر نمى‌شود و بى پیروى اهل دل در متابعت انبیاء و اولیاء علیهم السلام و اقتباس نور معرفت از مشکوة ابواب خاتم نبوت و خاتم ولایت علیهما و آلهما السلام، ذره‌اى نور یقین بر دل هیچ سالکى نمى‌تابد.

دیگر فصول کتاب عبارتند از:

  • فصل هفتم نصیحت و تنبیه بر طریق سعادت و شقاوت.
  • فصل هشتم ارائه راه نجات و خلاصى از ظلمت عالم جسمانى.
  • فصل نهم بیان علم حقیقى و ممدوح و مغایرت آن با علوم مرسوم.
  • فصل دهم بیان نور ایمان و محروم بودن منکرین علوم مکاشفه‌اى از آن.
  • فصل یازدهم شرط اشراق نور ایمان بر باطن و موانع پنج‌گانه آن.
  • فصل دوازدهم تفسیر سیر من الخلق إلى الحق و سیر من الحق إلى الخلق.
  • فصل سیزدهم تذکر به این که دست علوم مرسوم از رسیدن به معارف الهیه کوتاه است.
  • فصل چهاردهم تفسیر علم بى‌عمل و آثار سوء آن.

روش مؤلف

سبک نگارش صدرالمتألهین در این رساله داراى مشخصه‌هاى زیر است‌:

الف) زبان نگارش فارسى است.

ب) از نظر نوع نوشتار، این رساله همانند سائر کتاب‌هاى صدرالمتألهین داراى عباراتى سلیس و روان است و از پیچیدگى‌هاى نگارشى مبرا است. در بعضى موارد نثرى مسجع دارد و بسیارى از مطالب با اشعار شعراى بزرگ و گاهى با اشعار خود پرداخته مزین گشته است.

ج) چنانکه خفته بخواب عمیق رفته، گاهى براى بیدارى به عتاب و پرخاش نیاز دارد، صدرالمتألهین در مواقع مناسب بر سر خفتگان وامانده در راه، خطاب عتاب آمیز مى‌کند و با عباراتى همچون:‌ اى عزیز دانشمند و اى متکلم خودپسند، اى صورت پرست غافل، اى بى‌درد ناانصاف و اى خودپسند پرجور و اعتساف، اى مغرور مفتون جاه و عزت، اى ممکور استدراج و نخوت، هشدار و بیدار باش مى‌دهد و چون خود مصفّى دل و روشن ضمیر بوده، هشدارش سوهانى است به زنگار دل و گفتارش تکانى است به خفتگان غافل.

وضعیت نشر

«رساله سه اصل» اولین بار در اردیبهشت سال ۱۳۴۰ هـ.ش توسط انتشارات دانشگاه تهران با تصحیح و مقدمه سید حسین نصر چاپ شده است، منتخبى از اشعار مثنوى و رباعیات صدرالمتألهین و نیز فهرستى از اعلام کتاب و مقدمه‌اى به زبان انگلیسى به اصل کتاب ضمیمه شده است. این رساله در سال‌هاى ۱۳۶۰ و ۱۳۶۵ هـ.ش توسط انتشارات مولى در تهران تجدید چاپ گردیده است.

منابع

  • ویکی نور