رباب همسر امام حسین علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
(ویرایش)
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''منبع:''' پیام زن، تیر 1371، شماره 4
+
'''«رباب»''' از همسران باوفای [[امام حسین]] (علیه‌السلام) و مادر [[حضرت سکینه سلام الله علیها|سکینه]] و [[حضرت علی اصغر علیه السلام|علی اصغر]] (علیهماالسلام) بود و بر اساس شواهد و نقل برخی از مورخان، در [[کربلا]] حضور داشت.<ref>  البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۱۲ ـ الکامل، ابن اثیر، ج۴، ص۸۸، بیروت.</ref> اشعاری از او در رثای همسر بزرگوارش به جای مانده است.
  
رباب، دختر «امرءالقیس» و جزو یکی از قبایل شامی ‌‌است. پدر در زمان خلیفه دوم، [[اسلام]] آورده و در [[مدینه]]، سه فرزند خود را از فرط علاقه و ارادت به حضرت [[امام علی]] علیه السلام به عقد ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام و [[امام حسن]] علیه السلام و [[امام حسین]] علیه السلام درآورد.<ref> مجله تراثنا، ش 10، 187، مؤسسه آل البیت.</ref> رباب به عقد امام حسین علیه السلام درآمد و تا آخرین لحظات زندگی آن حضرت در کنار وی می‌‌ماند.
+
== حسب و نسب ==
 +
رباب، دختر «امرءالقیس» و جزو یکی از قبایل شامی ‌‌است. پدرش در زمان [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]]، [[اسلام]] آورده و در [[مدینه]]، سه فرزند خود را از فرط علاقه و ارادت به [[امام علی]] علیه السلام، به عقد ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام و [[امام حسن]] علیه السلام و [[امام حسین]] علیه السلام درآورد.<ref>الاغانی، ج۱۶، ص۱۴۰ ـ ۱۴۱، قاهره، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۵، انتشارات محمودی.</ref> رباب به عقد امام حسین علیه السلام درآمد و تا آخرین لحظات زندگی آن حضرت در کنار وی ماند.
  
در برخی از نقل‌ها پدر او را انیف کلبی معرفی کرده‌اند،<ref> طبقات الکبری، ج 3، ص 100 و ج 5، ص 182، 186، بیروت.</ref> اما نقل نخست، فراوان روایت شده است. علاوه بر این، شاید مراد دسته دوم، رباب دیگری باشد که دختر انیف و همسر زبیر بن عوام و مادر مصعب بن زبیر بوده است.<ref> الاغانی، 16، ص 141 ـ جمهرة انساب العرب، ص 457.</ref>
+
در برخی از نقل‌ها پدر او را انیف کلبی معرفی کرده‌اند،<ref> مجله تراثنا، ش۱۰، ۱۸۷، مؤسسه آل البیت</ref> اما نقل نخست، فراوان روایت شده است. علاوه بر این، شاید مراد دسته دوم، رباب دیگری باشد که دختر انیف و همسر [[زبیر بن عوام]] و مادر مصعب بن زبیر بوده است.<ref> طبقات الکبری، ج۳، ص۱۰۰ و ج۵، ص۱۸۲، ۱۸۶، بیروت.</ref>
  
رباب دو فرزند از امام حسین علیه السلام داشت، یکی سکینه و دیگری عبدالله. عبدالله در [[روز عاشورا]] در حالی که کودکی بیش نبود، در جلوی چشم پدر و مادرش به شهادت رسید.<ref> البدایة والنهایة، ج 8، ص 212 ـ الکامل، ابن اثیر، ج 4، ص 88، بیروت.</ref> سکینه نیز، بعدها در شمار زنان بزرگ عالم اسلام درآمده به ویژه در ادب، شخصیت شناخته شده‌ای یافت.  
+
رباب دو فرزند از امام حسین علیه السلام داشت، یکی [[حضرت سکینه سلام الله علیها|سکینه]] و دیگری عبدالله رضیع، [[حضرت علی اصغر علیه السلام|علی اصغر]] (علیهماالسلام). عبدالله در [[روز عاشورا]] در حالی که کودکی بیش نبود، در جلوی چشم پدر و مادرش به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.<ref> الاغانی، ۱۶، ص۱۴۱ ـ جمهرة انساب العرب، ص۴۵۷.</ref> سکینه نیز، بعدها در شمار زنان بزرگ عالم اسلام درآمده به ویژه در ادب، شخصیت شناخته شده‌ای یافت.  
  
رباب بر اساس شواهدی در [[کربلا]] حضور داشته است. این مطلب را برخی از مورخان آورده‌اند.<ref> البدایة والنهایة، ج 8، ص 212.</ref>
+
== رابطه امام حسین و رباب ==
 +
از اخبار محدودی که در زمینه روابط امام حسین علیه السلام و همسرش رباب به دستمان رسیده، چنین برمی‌‌آید که روابط آن دو بسیار صمیمی ‌‌بوده است، آن قدر که هم امام علیه السلام و هم رباب از اظهار این روابط صمیمی ‌‌میانِ خود، خودداری نمی‌‌کرده‌اند، همان گونه که [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله نیز از نشان دادن صمیمیتی که نسبت به برخی از همسران خود داشت، خودداری نمی‌‌کرد.
  
از اخبار محدودی که در زمینه روابط امام حسین علیه السلام و همسرش رباب به دستمان رسیده، چنین برمی‌‌آید که روابط آن دو بسیار صمیمی ‌‌بوده است، آن قدر که هم امام علیه السلام و هم رباب از اظهار این روابط صمیمی ‌‌میانِ خود، خودداری نمی‌‌کرده‌اند، همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله نیز از نشان دادن صمیمیتی که نسبت به برخی از همسران خود داشت، خودداری نمی‌‌کرد.
+
به دلیل وجود همین شواهد است که [[ابن کثیر]] می‌‌گوید: امام حسین علیه السلام همسرش رباب را بسیار دوست می‌‌داشته و از روی علاقه‌مندی به وی، درباره‌اش [[شعر]] می‌‌گفت.<ref>  البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۱۲.</ref>
  
به دلیل وجود همین شواهد است که [[ابن کثیر]] می‌‌گوید: امام حسین علیه السلام همسرش رباب را بسیار دوست می‌‌داشته و از روی علاقه‌مندی به وی، درباره‌اش شعر می‌‌گفت.<ref> المجدی، ص 92، قم.</ref>
+
نسابه معروف «المجدی» نیز تأکید دارد که: امام حسین علیه السلام سکینه و مادرش رباب را دوست می‌‌داشت.<ref> المجدی، ص۹۲، قم</ref>
  
نسابه معروف «المجدی» نیز تأکید دارد که: امام حسین علیه السلام سکینه و مادرش رباب را دوست می‌‌داشت.<ref> الاغانی، ج 16، ص 141.</ref>
+
این دوستی به دلیل بزرگواری رباب بود، چنان که از هشام کلبی، مورخ مشهور نقل شده که: «مِن خیار النساء و أفضلهنَّ<ref> الاغانی، ج۱۶، ص۱۴۱.</ref>؛ رباب از بهترین زنان و با فضیلت ترین آن‌ها بود».
  
این دوستی به دلیل بزرگواری رباب بود، چنان که از هشام کلبی، مورخ مشهور نقل شده که: «من خیارالنساء وافضلهنَّ<ref> مجله تراثنا، ش 10، ص 128 ـ الاغانی، ج 16، ص 136 ـ انساب الاشراف، ج 1، ص 195ـ196 ـ البدایه والنهایه، ج 8، ص 211 ـ المعارف، ص 93، بیروت ـ الفصلو المهمة، ص 183 ـ المجدی، ص 92 ـ مقاتل الطالبین، ص 94، بیروت ـ اعلام النساء المؤمنات، ص 346. در برخی از نقل‌ها به جای «تحل بها»، «تکون بها» آمده و در روایتی دیگر به جای آن «تُصیَّفُها».</ref>؛ رباب از بهترین زنان و از برترین آن‌ها بود».
+
در زمینه این دوستی، دو بیت شعر از [[امام حسین]] علیه السلام درباره سکینه و رباب نقل شده است:
  
در زمینه این دوستی، دو بیت شعر از [[امام حسین]] علیه السلام درباره سکینه و رباب نقل شده، و در برخی از منابع، بیتی دیگر نیز به آن افزوده شده است:
+
لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا * تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ
  
لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا × تَحُلُّ بها سکینةُ والربابُ
+
اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی * وَ لَیْسَ لِلاَئمی ‌‌فیها عِتابُ<ref> الاغانی، ج۱۶، ص۱۳۶ ـ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۵ـ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۱۱. در برخی از نقلها به جای «تحلّ بها»، «تکون بها» آمده.</ref>
 
 
اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی × وَ لَیْسَ لِلاَئمی ‌‌فیها عِتابُ.<ref> الاغانی، ج 16، ص 140 ـ اعیان الشیعه، ج 6، ص 449 (طبع جدید) ـ تراثنا، ش 10، ص 128 ـ البدایه والنهایة، ص 211، شرح الاخبار، الجزء الثالث عشر، ص 14. در نقلی به جای «مطیعا»، «مضیعا» آمده و برخی دیگر به جای «یُغَیِّبُنی»، «یعلینی» ذکر شده است.</ref>
 
  
 
به جان تو سوگند! من خانه‌ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آن‌ها را دوست دارم و تمامی ‌‌دارایی‌ام را به پای آن‌ها می‌‌ریزم و هیچ کس نباید در این باره با من سخنی بگوید.
 
به جان تو سوگند! من خانه‌ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آن‌ها را دوست دارم و تمامی ‌‌دارایی‌ام را به پای آن‌ها می‌‌ریزم و هیچ کس نباید در این باره با من سخنی بگوید.
  
در نقلی از سکینه آمده است که [[امام حسن]] مجتبی علیه السلام درباره انتساب این شعر به امام حسین علیه السلام تأملی کرد و گویا تعجب کرده بود سپس، امام بیتی دیگر بر آن افزود:
+
شعر مزبور، نشانگر ارتباط صمیمی ‌‌امام با همسرش رباب و فرزندش سکینه است. توجه داریم که سرودن این شعر، همراه با انتشار آن در میان مردم بوده است، بدین جهت، این شعر در بیشتر کتاب‌های تاریخی آمده است.
  
وَ لَسْتُ لَهُمْ وَ اِنْ عَتَبُوا مُطیعا × حَیاتی اَوْ یُغَیِّبُنی الترابُ.<ref> تاج العروس، ج 1، ص 263 ـ اعیان الشیعه، ج 6، ص 449. ابوالفرج از قول ابن عبده آورده است که رباب، فرزند حارثه، فرزند اوس بن حارثه بن لام الطایی بوده است (مقاتل الطالبین، ص 94). ظاهرا مقصود از آل لام، همین خانواده است.</ref>
+
رباب نیز علاقه وافری به امام حسین علیه السلام داشت. او در سفر [[کربلا]] همراه امام علیه السلام بود و پس از شهادت آن حضرت علیه السلام نیز وفاداری‌اش را به زبان شعر، و نیز در عمل نشان داد. دو [[مرثیه]] از رباب در دسترس قرار دارد که هر دو دارای معانی بسیار زیبا بوده و خلوص و ارادت رباب را نسبت به آن حضرت علیه السلام نشان می‌‌دهد:
  
حتی اگر کسانی در این باره به من اعتراض کنند، آن‌ها را در زندگی و نیز وقتی مرا در خاک پنهان می‌‌کنند، پیروی نخواهم کرد.
+
إنَّ الَّذی کانَ نوراً یستَضاءُ بِهِ * بِکربَلاءَ قَتیلٌ غَیرُ مَدفونِ
  
این شعر به طور مستقیم از طرف امام حسین علیه السلام نقل شده و تا آن جا که ما می‌‌دانیم هیچ کس آن را به عنوان زبان حال، ندانسته و نسبت آن را به امام تکذیب نکرده است. شعر مزبور، نشانگر ارتباط صمیمی ‌‌امام با همسرش رباب و فرزندش سکینه است. توجه داریم که سرودن این شعر، همراه با انتشار آن در میان مردم بوده است، بدین جهت، این شعر در بیشتر کتاب‌های تاریخی آمده است.
+
سِبطُ النَّبِی جَزاک اللّهُ صالِحَةً * عَنّا وَجُنِّبتَ خُسرانَ المَوازینِ
  
شعر دیگری نیز از امام حسین علیه السلام درباره رباب نقل شده است:
+
قَد کنتَ لی جَبَلاً صَعباً ألوذُ بِهِ * وکنتَ تَصحَبُنا بِالرَّحمِ وَالدّینِ
  
اُحبُّ لِحُبِّهَآ جمیعا × وَ نَثْلَةَ کُلَّها و بَنیِ الرُّباب
+
مَن لِلیتامى ومَن لِلسّائِلینَ ومَن * یغنی ویأوی إلَیهِ کلُّ مِسکینِ
  
وَ اخْوالاًلَهَا مِن آلِ لامَ × اُحِبُّهُم وَ طَرَّبَنی جنابُ.<ref> الاغانی، ج 16، ص 142 ـ اعیان الشیعه، ج 6، ص 449 ـ اعلام النساء، ص 439 ـ اعلام النساء المؤمنات، ص 347 ـ منتهی الآمال، ج 1، ص 335 ـ ادب الطف، ج 1، ص 61، انتشارات دارالمرتضی.</ref>
+
وَاللّهِ لا أبتَغی صِهراً بِصِهرِکمُ * حَتّى اُغیبَ بَینَ الرَّملِ وَالطّینِ<ref> الاغانی، ج۱۶، ص۱۴۲ ـ اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹ ـ اعلام النساء، ص۴۳۹.</ref>
 
 
من به خاطر دوستی او زید، نثل و تمام «بنور رباب» را دوست دارم و همچنین دایی‌های او را از خاندان (بنی)لام، همه را دوست دارم و «جناب» را که مرا به طرب آورده است.
 
 
 
گویا این‌ها افراد وابسته به رباب هستند که از آنان یاد شده است. رباب نیز علاقه وافری به امام حسین علیه السلام داشت. او در سفر [[کربلا]] همراه امام علیه السلام بود و پس از شهادت آن حضرت علیه السلام نیز وفاداری‌اش را به زبان شعر، و نیز در عمل نشان داد. دو مرثیه از رباب در دسترس، قرار دارد که هر دو دارای معانی بسیار زیبا بوده و خلوص و ارادت رباب را نسبت به آن حضرت علیه السلام نشان می‌‌دهد:
 
 
 
اِنَّ الّذی کانَ نورا یُستَضضاءُ به × بِکربلا قتیلُ جزاکَ غَیْرُ مدفونِ
 
 
 
جَنَبِتَ خُسرانَ الموازین × قد کنتَ لی حَبلاً صَعبا اَلُوذُبه و
 
 
 
کنت تَصْحَبنا بالرَحم والدین × مَن لِلْیَتامی‌‌ وَ مَنْ للسائلین و مَنْ
 
 
 
یُغنی و یاوی اِلیْه کُلُّ مِسْکِینِ × وَللّه لاَابتَغی بَیْنَ الرّملِ والطین.<ref> الکامل، ج 4، ص 88 ـ الاغانی، ج 16، 141 ـ اعیان الشیعه، ج 6، ص 449.</ref>
 
  
 
آن پرتوی که دیگران از درخشش آن بهره می‌‌بردند، در کربلا کشته شده و غیر مدفون رها شده است. ای فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله! خدا از طرف ما تو را پاداش نیکو داده و در وقت «میزان» تو را از هر زیانی به دور دارد. تو آن چنان کوه محکمی ‌‌بوده که من بدان پناه می‌‌بردم و تو با رحمت و از سر دینداری با ما همنشینی داشتی. دیگر چه کسی برای یتیمان و فقیران، مانده؟ و چه کسی است که مسکینان بدو پناه برده و او بی‌نیازشان سازد؟ به خدا قسم! دیگر سایه‌ای بعد از تو بر سرم نخواهم پذیرفت تا در میان خاک، پنهان شوم.
 
آن پرتوی که دیگران از درخشش آن بهره می‌‌بردند، در کربلا کشته شده و غیر مدفون رها شده است. ای فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله! خدا از طرف ما تو را پاداش نیکو داده و در وقت «میزان» تو را از هر زیانی به دور دارد. تو آن چنان کوه محکمی ‌‌بوده که من بدان پناه می‌‌بردم و تو با رحمت و از سر دینداری با ما همنشینی داشتی. دیگر چه کسی برای یتیمان و فقیران، مانده؟ و چه کسی است که مسکینان بدو پناه برده و او بی‌نیازشان سازد؟ به خدا قسم! دیگر سایه‌ای بعد از تو بر سرم نخواهم پذیرفت تا در میان خاک، پنهان شوم.
  
رباب در بیت سوم، ارتباط عمیق خود را با [[امام حسین]] علیه السلام تصویر می‌‌کند؛ امام چون کوهی است که پناهگاه آرام‌بخش رباب بوده و آن حضرت نیز باکمال ملاطفت و از سر دینداری با وی برخورد داشته است. رباب در بیت آخر، عزم راسخ خود را در عدم ازدواج با دیگری تا پایان عمر بیان می‌‌کند. شخصیت والای رباب، باعث شد تا عده‌ای از اشراف قریش، پس از شهادت امام، از وی خواستگاری کنند، امام به نوشته مورخان نپذیرت و گفت: من پس از آن که رسول خدا پدرشوهرم بوده، شخص دیگری را به عنوان پدرشوهر نمی‌‌پذیرم.<ref> تذکرة الخواص، ص 260، انتشارات نینوی الحدیثة ـ ادب الطف ـ ج 1، ص 61، به نقل از: تاریخ القرمانی، ص 4 ـ منتهی الآمال، ج 1، ص 463 ـ اعیان الشیعه، ج 6، ص 449 ـ اعلام النساء المؤمنات، ص 347.</ref>
+
رباب در بیت دوم، ارتباط عمیق خود را با [[امام حسین]] علیه السلام تصویر می‌‌کند؛ امام چون کوهی است که پناهگاه آرام‌بخش رباب بوده و آن حضرت نیز باکمال ملاطفت و از سر دینداری با وی برخورد داشته است. رباب در بیت آخر، عزم راسخ خود را در عدم [[ازدواج]] با دیگری تا پایان عمر بیان می‌‌کند. شخصیت والای رباب، باعث شد تا عده‌ای از اشراف قریش، پس از شهادت امام، از وی خواستگاری کنند، اما به نوشته مورخان نپذیرفت و گفت: من پس از آن که رسول خدا پدرشوهرم بوده، شخص دیگری را به عنوان پدرشوهر نمی‌‌پذیرم.<ref>الکامل، ج۴، ص۸۸ ـ الاغانی، ج۱۶، ۱۴۱ ـ اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹.</ref>
  
شعر دیگری از رباب در مرثیه ابا عبدالله علیه السلام روایت شده است. رباب، زمانی که در محفل ابن زیاد، سر امام حسین علیه السلام را در دامن نهاده، بر آن بوسه می‌‌زد، چنین سرود:
+
شعر دیگری از رباب در مرثیه [[امام حسین علیه السلام|ابا عبدالله]] علیه السلام روایت شده است. رباب، زمانی که در محفل [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]]، [[سر امام حسین علیه السلام|سر امام حسین]] علیه السلام را در دامن نهاده، بر آن بوسه می‌‌زد، چنین سرود:
  
واحُسینَا فَلا نسیتُ حسینا × اقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاعداء
+
واحُسینَا فَلا نسیتُ حسینا * اقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاعداء
  
غادَروُهُ بِکربلاء صریعا × لاسقی اللّه جانبی کربلاء.<ref> تذکرة الخواص، ص 265 ـ الکامل، ج 4، ص 88.</ref>
+
غادَروُهُ بِکربلاء صریعا * لا سَقی اللّه جانبَی کربلاء<ref> تذکرة الخواص، ص۲۶۰، انتشارات نینوی الحدیثة ـ اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹ ـ اعلام النساء المؤمنات، ص۳۴۷.</ref>
  
 
من هرگز حسین را فراموش نخواهم کرد، حسینی که نیزه‌های دشمن او را هدف قرار دادند. او را در حالی که در [[کربلا]] افتاده بود، کشتند؛ خداوند سرزمین کربلا را سیراب نکند.
 
من هرگز حسین را فراموش نخواهم کرد، حسینی که نیزه‌های دشمن او را هدف قرار دادند. او را در حالی که در [[کربلا]] افتاده بود، کشتند؛ خداوند سرزمین کربلا را سیراب نکند.
  
روشن است که چنین شعری در محفل زیاد، کمال مظلومیت [[امام حسین]] علیه السلام را آشکار نموده، خاطره سخت شهادت را زنده کرده است. به نقل از سبط [[ابن جوزی]] و همان گونه که از «[[ابن اثیر]]» نقل شده، اشراف قریش و نیز یزید، خواستار رباب بودند اما شدت علاقه رباب به ابا عبدالله سبب شد که نه تنها خواسته آنان را رد کند، بلکه از فرط غصه و گریه، بیش از یک سال زنده نماند، او در این یک سال حتی زیر سایه ننشست. ابن اثیر تصریح کرده که همین امر، باعث رحلت او گردید.<ref> [[البدایة والنهایة]]، ج 8، ص 212.</ref>
+
روشن است که چنین شعری در محفل زیاد، کمال مظلومیت [[امام حسین]] علیه السلام را آشکار نموده، خاطره سخت شهادت را زنده کرده است.  
  
بر اساس برخی از نقل‌ها، رباب یک سال نزد قبر امام حسین علیه السلام باقی مانده و بعد از آن به [[مدینه]] رفت. ابن کثیر با نقل این مطلب، شعری را نیز از زبان او آورده است: «اِلی الحول ثمَ اَسْمُ السلامَ علیکما وَ مَنْ یَبْکِ حَوْلاً کَامِلاً فَقَد اعْتَذَر؛ تا یک سال، پس از آن بر شما درود می‌‌فرستم و (وداع می‌‌کنم) کسی که یک سال کامل بگرید پس از آن معذور است».<ref> الکامل، ج 4، ص 88.</ref>
+
== وفات ==
 +
به نقل از [[سبط بن جوزی|سبط ابن جوزی]] و همان گونه که از «[[عزالدین ابن اثیر|ابن اثیر]]» نقل شده، اشراف [[قریش]] و نیز [[یزید بن معاویه|یزید]]، خواستار رباب بودند اما شدت علاقه رباب به ابا عبدالله سبب شد که نه تنها خواسته آنان را رد کند، بلکه از فرط غصه و گریه، بیش از یک سال زنده نماند، او در این یک سال حتی زیر سایه ننشست. ابن اثیر تصریح کرده که همین امر، باعث رحلت او (در سال ۶۲ هجری) گردید.<ref> تذکرة الخواص، ص۲۶۵ ـ الکامل، ج۴، ص۸۸.</ref>
  
این شعر ممکن است پس از یک سال گریه در مدینه سروده شده باشد، اما اقامت یکساله رباب بر سر قبر امام، نباید درست باشد به ویژه که سپاه ابن زیاد، تمام اسرا را با اجبار به [[کوفه]] و پس از آن به شام فرستادند، بعضی از مورخان تصریح کرده‌اند که رباب به شام رفته است. اگر آن‌ها به کربلا بازگشته باشند، می‌‌توان پذیرفت که او پس از بازگشت، مدتی بر سر قبر آن حضرت باقی مانده است، اما این امر نیز چندان ثابت شده نیست و گزارشی که در آن، سفر رباب به شام ذکر شده است رفتن او را پس از آن به مدینه یادآور شده است.(18)
+
بر اساس برخی از نقل‌ها، رباب یک سال نزد قبر امام حسین علیه السلام باقی مانده و بعد از آن به [[مدینه]] رفت. ابن کثیر با نقل این مطلب، شعری را نیز از زبان او آورده است: «اِلی الحول ثمَ اَسْمُ السلامَ علیکما * وَ مَنْ یَبْکِ حَوْلاً کَامِلاً فَقَد اعْتَذَر؛ تا یک سال، پس از آن بر شما درود می‌‌فرستم و (وداع می‌‌کنم) کسی که یک سال کامل بگرید پس از آن معذور است».<ref>  البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۱۲</ref>
  
ابن اثیر با نقل این مطلب، این نظر را که رباب یک سال بر سر قبر امام مانده و بعد از آن به [[مدینه]] آمده، بر اثر غم و غصه درگذشته، نقل کرده است. بر اساس اخباری که بیان شد، می‌‌توان شدت علاقه و پیوند میان امام حسین علیه السلام و رباب را بدست آورد؛ پیوندی که امام، آشکارا آن را بیان کرد و رباب نیز با شعر و عمل خود، آن را به اثبات رسانده است.
+
این شعر ممکن است پس از یک سال گریه در مدینه سروده شده باشد، اما اقامت یکساله رباب بر سر قبر امام، نباید درست باشد، به ویژه که سپاه ابن زیاد، تمام اسرا را با اجبار به [[کوفه]] و پس از آن به [[شام]] فرستادند.
  
==پانویس ==
+
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
(1). الاغانی، ج 16، ص 140ـ141، قاهره، انساب الاشراف، ج 1، ص 195، انتشارات محمودی.
+
 
 +
==منابع==
 +
* پیام زن، تیر ۱۳۷۱، شماره ۴.
 +
* جواد محدثی، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]].  
 +
 
 
[[رده:خاندان اهل البیت علیهم السلام]]
 
[[رده:خاندان اهل البیت علیهم السلام]]
 +
[[Category:وابستگان امام حسین علیه السلام]]
 +
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 +
[[رده:اسیران کربلا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۴۱

«رباب» از همسران باوفای امام حسین (علیه‌السلام) و مادر سکینه و علی اصغر (علیهماالسلام) بود و بر اساس شواهد و نقل برخی از مورخان، در کربلا حضور داشت.[۱] اشعاری از او در رثای همسر بزرگوارش به جای مانده است.

حسب و نسب

رباب، دختر «امرءالقیس» و جزو یکی از قبایل شامی ‌‌است. پدرش در زمان خلیفه دوم، اسلام آورده و در مدینه، سه فرزند خود را از فرط علاقه و ارادت به امام علی علیه السلام، به عقد ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام درآورد.[۲] رباب به عقد امام حسین علیه السلام درآمد و تا آخرین لحظات زندگی آن حضرت در کنار وی ماند.

در برخی از نقل‌ها پدر او را انیف کلبی معرفی کرده‌اند،[۳] اما نقل نخست، فراوان روایت شده است. علاوه بر این، شاید مراد دسته دوم، رباب دیگری باشد که دختر انیف و همسر زبیر بن عوام و مادر مصعب بن زبیر بوده است.[۴]

رباب دو فرزند از امام حسین علیه السلام داشت، یکی سکینه و دیگری عبدالله رضیع، علی اصغر (علیهماالسلام). عبدالله در روز عاشورا در حالی که کودکی بیش نبود، در جلوی چشم پدر و مادرش به شهادت رسید.[۵] سکینه نیز، بعدها در شمار زنان بزرگ عالم اسلام درآمده به ویژه در ادب، شخصیت شناخته شده‌ای یافت.

رابطه امام حسین و رباب

از اخبار محدودی که در زمینه روابط امام حسین علیه السلام و همسرش رباب به دستمان رسیده، چنین برمی‌‌آید که روابط آن دو بسیار صمیمی ‌‌بوده است، آن قدر که هم امام علیه السلام و هم رباب از اظهار این روابط صمیمی ‌‌میانِ خود، خودداری نمی‌‌کرده‌اند، همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله نیز از نشان دادن صمیمیتی که نسبت به برخی از همسران خود داشت، خودداری نمی‌‌کرد.

به دلیل وجود همین شواهد است که ابن کثیر می‌‌گوید: امام حسین علیه السلام همسرش رباب را بسیار دوست می‌‌داشته و از روی علاقه‌مندی به وی، درباره‌اش شعر می‌‌گفت.[۶]

نسابه معروف «المجدی» نیز تأکید دارد که: امام حسین علیه السلام سکینه و مادرش رباب را دوست می‌‌داشت.[۷]

این دوستی به دلیل بزرگواری رباب بود، چنان که از هشام کلبی، مورخ مشهور نقل شده که: «مِن خیار النساء و أفضلهنَّ[۸]؛ رباب از بهترین زنان و با فضیلت ترین آن‌ها بود».

در زمینه این دوستی، دو بیت شعر از امام حسین علیه السلام درباره سکینه و رباب نقل شده است:

لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا * تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ

اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی * وَ لَیْسَ لِلاَئمی ‌‌فیها عِتابُ[۹]

به جان تو سوگند! من خانه‌ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آن‌ها را دوست دارم و تمامی ‌‌دارایی‌ام را به پای آن‌ها می‌‌ریزم و هیچ کس نباید در این باره با من سخنی بگوید.

شعر مزبور، نشانگر ارتباط صمیمی ‌‌امام با همسرش رباب و فرزندش سکینه است. توجه داریم که سرودن این شعر، همراه با انتشار آن در میان مردم بوده است، بدین جهت، این شعر در بیشتر کتاب‌های تاریخی آمده است.

رباب نیز علاقه وافری به امام حسین علیه السلام داشت. او در سفر کربلا همراه امام علیه السلام بود و پس از شهادت آن حضرت علیه السلام نیز وفاداری‌اش را به زبان شعر، و نیز در عمل نشان داد. دو مرثیه از رباب در دسترس قرار دارد که هر دو دارای معانی بسیار زیبا بوده و خلوص و ارادت رباب را نسبت به آن حضرت علیه السلام نشان می‌‌دهد:

إنَّ الَّذی کانَ نوراً یستَضاءُ بِهِ * بِکربَلاءَ قَتیلٌ غَیرُ مَدفونِ

سِبطُ النَّبِی جَزاک اللّهُ صالِحَةً * عَنّا وَجُنِّبتَ خُسرانَ المَوازینِ

قَد کنتَ لی جَبَلاً صَعباً ألوذُ بِهِ * وکنتَ تَصحَبُنا بِالرَّحمِ وَالدّینِ

مَن لِلیتامى ومَن لِلسّائِلینَ ومَن * یغنی ویأوی إلَیهِ کلُّ مِسکینِ

وَاللّهِ لا أبتَغی صِهراً بِصِهرِکمُ * حَتّى اُغیبَ بَینَ الرَّملِ وَالطّینِ[۱۰]

آن پرتوی که دیگران از درخشش آن بهره می‌‌بردند، در کربلا کشته شده و غیر مدفون رها شده است. ای فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله! خدا از طرف ما تو را پاداش نیکو داده و در وقت «میزان» تو را از هر زیانی به دور دارد. تو آن چنان کوه محکمی ‌‌بوده که من بدان پناه می‌‌بردم و تو با رحمت و از سر دینداری با ما همنشینی داشتی. دیگر چه کسی برای یتیمان و فقیران، مانده؟ و چه کسی است که مسکینان بدو پناه برده و او بی‌نیازشان سازد؟ به خدا قسم! دیگر سایه‌ای بعد از تو بر سرم نخواهم پذیرفت تا در میان خاک، پنهان شوم.

رباب در بیت دوم، ارتباط عمیق خود را با امام حسین علیه السلام تصویر می‌‌کند؛ امام چون کوهی است که پناهگاه آرام‌بخش رباب بوده و آن حضرت نیز باکمال ملاطفت و از سر دینداری با وی برخورد داشته است. رباب در بیت آخر، عزم راسخ خود را در عدم ازدواج با دیگری تا پایان عمر بیان می‌‌کند. شخصیت والای رباب، باعث شد تا عده‌ای از اشراف قریش، پس از شهادت امام، از وی خواستگاری کنند، اما به نوشته مورخان نپذیرفت و گفت: من پس از آن که رسول خدا پدرشوهرم بوده، شخص دیگری را به عنوان پدرشوهر نمی‌‌پذیرم.[۱۱]

شعر دیگری از رباب در مرثیه ابا عبدالله علیه السلام روایت شده است. رباب، زمانی که در محفل ابن زیاد، سر امام حسین علیه السلام را در دامن نهاده، بر آن بوسه می‌‌زد، چنین سرود:

واحُسینَا فَلا نسیتُ حسینا * اقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاعداء

غادَروُهُ بِکربلاء صریعا * لا سَقی اللّه جانبَی کربلاء[۱۲]

من هرگز حسین را فراموش نخواهم کرد، حسینی که نیزه‌های دشمن او را هدف قرار دادند. او را در حالی که در کربلا افتاده بود، کشتند؛ خداوند سرزمین کربلا را سیراب نکند.

روشن است که چنین شعری در محفل زیاد، کمال مظلومیت امام حسین علیه السلام را آشکار نموده، خاطره سخت شهادت را زنده کرده است.

وفات

به نقل از سبط ابن جوزی و همان گونه که از «ابن اثیر» نقل شده، اشراف قریش و نیز یزید، خواستار رباب بودند اما شدت علاقه رباب به ابا عبدالله سبب شد که نه تنها خواسته آنان را رد کند، بلکه از فرط غصه و گریه، بیش از یک سال زنده نماند، او در این یک سال حتی زیر سایه ننشست. ابن اثیر تصریح کرده که همین امر، باعث رحلت او (در سال ۶۲ هجری) گردید.[۱۳]

بر اساس برخی از نقل‌ها، رباب یک سال نزد قبر امام حسین علیه السلام باقی مانده و بعد از آن به مدینه رفت. ابن کثیر با نقل این مطلب، شعری را نیز از زبان او آورده است: «اِلی الحول ثمَ اَسْمُ السلامَ علیکما * وَ مَنْ یَبْکِ حَوْلاً کَامِلاً فَقَد اعْتَذَر؛ تا یک سال، پس از آن بر شما درود می‌‌فرستم و (وداع می‌‌کنم) کسی که یک سال کامل بگرید پس از آن معذور است».[۱۴]

این شعر ممکن است پس از یک سال گریه در مدینه سروده شده باشد، اما اقامت یکساله رباب بر سر قبر امام، نباید درست باشد، به ویژه که سپاه ابن زیاد، تمام اسرا را با اجبار به کوفه و پس از آن به شام فرستادند.

پانویس

  1. البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۱۲ ـ الکامل، ابن اثیر، ج۴، ص۸۸، بیروت.
  2. الاغانی، ج۱۶، ص۱۴۰ ـ ۱۴۱، قاهره، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۵، انتشارات محمودی.
  3. مجله تراثنا، ش۱۰، ۱۸۷، مؤسسه آل البیت
  4. طبقات الکبری، ج۳، ص۱۰۰ و ج۵، ص۱۸۲، ۱۸۶، بیروت.
  5. الاغانی، ۱۶، ص۱۴۱ ـ جمهرة انساب العرب، ص۴۵۷.
  6. البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۱۲.
  7. المجدی، ص۹۲، قم
  8. الاغانی، ج۱۶، ص۱۴۱.
  9. الاغانی، ج۱۶، ص۱۳۶ ـ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۵ـ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۱۱. در برخی از نقلها به جای «تحلّ بها»، «تکون بها» آمده.
  10. الاغانی، ج۱۶، ص۱۴۲ ـ اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹ ـ اعلام النساء، ص۴۳۹.
  11. الکامل، ج۴، ص۸۸ ـ الاغانی، ج۱۶، ۱۴۱ ـ اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹.
  12. تذکرة الخواص، ص۲۶۰، انتشارات نینوی الحدیثة ـ اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹ ـ اعلام النساء المؤمنات، ص۳۴۷.
  13. تذکرة الخواص، ص۲۶۵ ـ الکامل، ج۴، ص۸۸.
  14. البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۱۲

منابع