مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

خلافت عثمان بن عفان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(پروژه4: اولویت بندی و رتبه بندی)
 
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
{{تقویم|سال=سال 24 هجری قمری|روز=1 محرم}}
+
{{تقویم|سال=سال 24 هجری قمری|روز=۱ محرم}}
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
 +
[[عثمان بن عفان]] در [[شورای شش نفره خلافت|شوراى شش نفرى]] که [[عمر بن خطاب]] برای انتخاب [[خلیفه]] ترتیب داده بود، در اوایل [[ماه محرم]] سال ۲۴ هجرى به [[خلافت]] رسید.
  
==تشکیل شورای 6 نفره==
+
==تشکیل شورای خلافت==
هنگامى كه [[عمر بن خطاب]] (دومين خليفه مسلمين) بدست «[[فيروز ابولؤلؤ]]» در [[مدينه]] زخمى گرديد و به مرگ خود اطمينان پيدا كرد، [[عبدالرحمن بن عوف]] (يكى از صحابه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم) را فراخواند و نخست به وى پيشنهاد نمود كه جانشينى وى را بپذيرد. اما عبدالرحمان آن را فراتر از توانايى خويش ديد و از پذيرفتن مسئوليت سنگين آن، خوددارى كرد. آنگاه عمر بن خطاب به وى دستور داد تا پنج تن از بزرگان صحابه را گرد آورد و با خود، يك شوراى شش نفرى تشكيل دهد و از ميان آنان، يك نفر به عنوان خليفه مسلمانان برگزيده شده و سايرين با او [[بيعت]] نمايند.
+
هنگامى که [[عمر بن خطاب]] (دومین خلیفه مسلمین) بدست «[[فیروز ابولؤلؤ|فیروز ابولؤلؤ]]» در [[مدینه]] زخمى گردید و به مرگ خود اطمینان پیدا کرد، [[عبدالرحمن بن عوف]] (یکى از [[صحابه]] [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله) را فراخواند و نخست به وى پیشنهاد نمود که جانشینى وى را بپذیرد. اما عبدالرحمان آن را فراتر از توانایى خویش دید و از پذیرفتن مسئولیت سنگین آن، خوددارى کرد. آنگاه عمر بن خطاب به وى دستور داد تا پنج تن از بزرگان صحابه را گرد آورد و با خود، یک [[شورای شش نفره خلافت|شوراى شش نفرى]] تشکیل دهد و از میان آنان، یک نفر به عنوان خلیفه مسلمانان برگزیده شده و سایرین با او [[بیعت]] نمایند.
  
==اعضای شورای 6 نفره==
+
اعضاى شورا عبارت بودند از: امام [[على بن ابى طالب]] علیه السلام، عبدالرحمن بن عوف، [[عثمان بن عفان]]، [[زبیر بن عوام]]، [[طلحة بن عبیدالله]] و [[سعد بن ابی وقاص|سعد بن ابى وقاص]].
اعضاى شورا عبارت بودند از: عبدالرحمن بن عوف، امام [[على بن ابى طالب]] عليه السلام، [[عثمان بن عفان]]، [[زبير بن عوام]]، [[طلحة بن عبيدالله]] و [[سعد بن ابى وقاص]].
 
  
همچنين عمر بن خطاب دستور داد فرزندش عبدالله و دو شخصيت منتسب به خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، يعنى [[امام حسن]] مجتبى عليه السلام و [[عبدالله بن عباس]]، بدون اين كه حق راى داشته باشند به عنوان ناظر در جلسه حضور داشته باشند.<ref>تحليلى از زندگانى امام حسن مجتبى عليه السلام، ص 126.</ref>
+
همچنین عمر بن خطاب دستور داد فرزندش [[عبدالله بن عمر]] و دو شخصیت منتسب به خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله، یعنى [[امام حسن]] علیه السلام و [[عبدالله بن عباس]]، بدون داشتن حق رأى، به عنوان ناظر در جلسه حضور داشته باشند.<ref>تحلیلى از زندگانى امام حسن مجتبى علیه السلام، ص ۱۲۶.</ref>
  
 
==چگونگی انتخاب خلیفه==
 
==چگونگی انتخاب خلیفه==
عمر بن خطاب به اعضاى شورا، سه روز فرصت داد تا با بررسى جهات و جوانب حكومت و اوصاف و شايستگى هاى افراد، يك تن را برگزينند. وى، «[[ابى طلحه انصارى]]» را با 50 نفر نيروى مسلح، مامور تشكيل جلسه و توافق نهايى اعضاء و اجراى مصوبات آن نمود. او به ابى طلحه دستور داد كه آراى اقل بايد تابع آراى اكثر باشد و اگر طرفين، مساوى (سه به سه) شدند، ترجيح با طرفى است كه عبدالرحمن بن عوف در آن باشد. هر كه با تصميمات آن مخالفت ورزد، با شمشير سرش را از بدن جدا كند.
+
عمر بن خطاب به اعضاى شورا، سه روز فرصت داد تا با بررسى جهات و جوانب حکومت و اوصاف و شایستگى هاى افراد، یک تن را برگزینند. وى، «[[ابوطلحه انصاری|ابو طلحه انصارى]]» را با ۵۰ نفر نیروى مسلح، مامور تشکیل جلسه و توافق نهایى اعضاء و اجراى مصوبات آن نمود و به او دستور داد که آراى اقل باید تابع آراى اکثر باشد و اگر طرفین، مساوى (سه به سه) شدند، ترجیح با طرفى است که عبدالرحمن بن عوف در آن باشد. هر که با تصمیمات آن مخالفت ورزد، با شمشیر سرش را از بدن جدا کند.
  
==آنچه در شوری گذشت==
+
جلسه اعضاى شورا آغاز گردید و به بحث و تبادل نظر پرداختند. آنان سه روز را در اتاقى در بسته گفتگو کردند و سرانجام، سه تن از آنان، راى خود را به دو نفر واگذار کردند و به این صورت که [[زبیر بن عوام]]، راى خود را به [[امام على]] علیه السلام واگذار کرد و عبدالرحمان بن عوف و [[سعد بن ابى وقاص]]، هم به على علیه السلام و هم به [[عثمان بن عفان]] راضى بودند. [[طلحة بن عبیدالله|طلحة بن عبیدالله]] در آن هنگام که در سفر بود، نتوانست در جلسه شورا حاضر گردد. وى پس از [[بیعت]] با عثمان از سفر برگشت و به این امر رضایت داد.
جلسه اعضاى شورا آغاز گرديد و به بحث و تبادل نظر پرداختند. آنان سه روز را در اتاقى در بسته گفتگو كردند و سرانجام، سه تن از آنان ، راى خود را به دو نفر واگذار كردند و به اين صورت كه [[زبير بن عوام]]، راى خود را به امام على بن ابى طالب عليه السلام واگذار كرد و عبدالرحمان بن عوف و [[سعد بن ابى وقاص]]، هم به على عليه السلام و هم به عثمان بن عفان راضى بودند. طلحة بن عبيدالله در آن هنگام كه در سفر بود، نتوانست در جلسه شورا حاضر گردد. وى پس از بيعت با عثمان از سفر برگشت و به اين امر رضايت داد.
 
  
به هر حال، دو نفر از ميان اعضاى شورا، نامزد خلافت شدند. يعنى حضرت على عليه السلام و عثمان بن عفان. سه روز به پايان رسيد و همه چشم انتظار معرفى خليفه تازه بودند. عبدالرحمن در اين هنگام، غير از گفتگوهاى فردى و جلسه اى با امام على عليه السلام و عثمان بن عفان، با برخى از بزرگان صحابه نيز مشورت هايى مى كرد و نظرات آنان را جويا مى شد.
+
به هر حال، دو نفر از میان اعضاى شورا یعنى حضرت على علیه السلام و عثمان بن عفان، نامزد [[خلافت]] شدند. مهلت سه روز به پایان رسید و همه چشم انتظار معرفى خلیفه تازه بودند. عبدالرحمن در این هنگام، غیر از گفتگوهاى فردى و جلسه اى با امام على علیه السلام و عثمان بن عفان، با برخى از بزرگان صحابه نیز مشورت هایى مى کرد و نظرات آنان را جویا مى شد.
  
عبدالرحمن به پيروى از [[عمر بن خطاب]]، تمايل باطنى به خلافت امام على عليه السلام نداشت و انتخاب آن حضرت براى عضويت در شورا را، تنها براى مشروعيت بخشيدن ظاهرى كار انتقال خلافت مى دانست و در حقيقت، نيت آنان انتخاب عثمان بن عفان بود. عبدالرحمن به دنبال گريزگاهى مى گشت كه عثمان را به تخت خلافت بنشاند ولى با هر كسى گفتگو مى كرد، آنان على بن ابى طالب عليه السلام را بخاطر كمالات نفسانى، سبقت در اسلام و خويشاوندى با [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم، بر عثمان ترجيح مى دادند.
+
عبدالرحمن به پیروى از [[عمر بن خطاب]]، تمایل باطنى به خلافت امام على علیه السلام نداشت و انتخاب آن حضرت براى عضویت در شورا را، تنها براى مشروعیت بخشیدن ظاهرى کار انتقال خلافت مى دانست و در حقیقت، نیت آنان انتخاب عثمان بن عفان بود. عبدالرحمن به دنبال گریزگاهى مى گشت که عثمان را به تخت خلافت بنشاند ولى با هر کسى گفتگو مى کرد، آنان على بن ابى طالب علیه السلام را بخاطر کمالات نفسانى، سبقت در [[اسلام]] و خویشاوندى با [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و سلم، بر عثمان ترجیح مى دادند. شاید منظور عبدالرحمن در گفتگو با بزرگان صحابه، راضى کردن آنان به خلافت عثمان بود و از این راه، زمینه را براى پذیرش عمومى فراهم مى کرد.
  
شايد منظور عبدالرحمن در گفتگو با بزرگان صحابه، راضى كردن آنان به خلافت عثمان بود و از اين راه، زمينه را براى پذيرش عمومى فراهم مى كرد.
+
روز چهارم فرارسید و مسلمانان در [[مسجدالنبى]] صلى الله علیه و آله گرد آمده تا به خلیفه سوم بیعت کنند. عبدالرحمن، در آغاز از تشکیل جلسه شورا و روند آن گزارشى داد و نهایى شدن نامزدى حضرت على علیه السلام و عثمان بن عفان را اعلان کرد.
  
روز چهارم فرارسيد و مسلمانان در [[مسجدالنبى]] صلى الله عليه و آله و سلم گرد آمده تا به خليفه سوم بيعت كنند. عبدالرحمن، در آغاز از تشكيل جلسه شورا و روند آن گزارشى داد و نهايى شدن نامزدى حضرت على عليه السلام و عثمان بن عفان را اعلان كرد.
+
آنگاه از مردم، درباره انتخاب یکى از این دو نظرخواهى کرد. مردم دو دسته شدند. تعدادى از صحابه و یاران نزدیک رسول خدا  صلى الله علیه و آله و سلم، به على علیه السلام و تعدادى دیگر به عثمان راى دادند و در نتیجه، پراکندگى آرا و دودستگى به وجود آمد.
  
آنگاه از مردم، درباره انتخاب يكى از اين دو نظرخواهى كرد. مردم دو دسته شدند. تعدادى از صحابه و ياران نزديك رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، به على عليه السلام و تعدادى ديگر به عثمان راى دادند و در نتيجه، پراكندگى آرا و دودستگى به وجود آمد.
+
عبدالرحمن براى پایان کار، نخست حضرت على علیه السلام را به پیش فراخواند و به وى گفت: اى ابوالحسن، آیا با خدا پیمان مى بندى که به [[قرآن|کتاب الله]]، [[سنت]] رسول خدا صلى الله علیه و آله و سیره دو خلیفه پیشین عمل نمایى؟
  
عبدالرحمن براى پايان كار، نخست حضرت على عليه السلام را به پيش فراخواند و به وى گفت: اى ابوالحسن عليه السلام آيا با خدا پيمان مى بندى كه به كتاب الله، سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و سيره دو خليفه پيشين عمل نمايى؟
+
حضرت على علیه السلام بدون هیچ گونه ظاهرسازى فرمود: پیمان مى بندم که به کتاب خدا و سنت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و به علم خود عمل کنم.
  
حضرت على عليه السلام بدون هيچ گونه ظاهرسازى و با طمانينه كامل فرمود: پيمان مى بندم كه به كتاب خدا و سنت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم و به علم خود عمل كنم.
+
سپس عبدالرحمن به عثمان گفت: اى عثمان، آیا با خدا پیمان مى بندى که به کتابش و سنت پیامبرش و سیره دو خلیفه پیشین عمل کنى؟ عثمان، بدون هیچ گونه تاملى گفت: مى پذیرم. من پیمان مى بندم که به کتاب خدا، سنت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سیره شیخین عمل کنم!
  
سپس عبدالرحمن به عثمان، گفت: اى عثمان، آيا با خدا پيمان مى بندى كه به كتابش و سنت پيامبرش و سيره دو خليفه پيشين عمل كنى؟ عثمان، بدون هيچ گونه تاملى گفت: مى پذيرم. من پيمان مى بندم كه به كتاب خدا، سنت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم و سيره شيخين عمل كنم!
+
عبدالرحمن که خود سازنده این صحنه نمایش بود، دست روى دست خود زد و گفت: تمام شد. سپس با عثمان بیعت کرد و مردم نیز با عثمان بیعت کردند. طلحة بن عبیدالله که پس از این ماجرا به مدینه برگشته بود، چون دید همگان با عثمان بیعت کردند، او نیز به ناچار با وى بیعت کرد.
 
 
عبدالرحمن كه خود سازنده اين صحنه نمايش بود، دست روى دست خود زد و گفت: تمام شد. سپس با عثمان بيعت كرد و مردم نيز با عثمان بيعت كردند. طلحة بن عبيدالله كه پس از اين ماجرا به مدينه برگشته بود، چون ديد همگان با عثمان بيعت كردند، او نيز به ناچار با وى بيعت كرد.
 
 
 
لازم به يادآورى است كه كشته شدن عمر بن خطاب، سه روز مانده به آخر [[ذى الحجه]] سال 23 هجرى واقع شد و انتخاب عثمان به خلافت، در چهارمين روز درگذشت عمر كه مصادف با روز يكشنبه، اول ماه [[محرم]] سال 24 هجرى قمرى بود، به وقوع پيوست.<ref> نك: تاريخ ابن خلدون، ج 1، ص 554؛ تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 162 و معالم المدرستين، ج 1، ص 171.</ref>
 
 
 
اما جلال الدين سيوطى در تاريخ الخلفاء گفته است: عمر بن خطاب در روز چهارشنبه، چهار روز باقى مانده به آخر ذى الحجه زخمى گرديد و در روز يكشنبه اول ماه [[محرم]]، دفن شد. آنگاه در صفحات ديگر گفت: انتخاب عثمان بن عفان، سه روز پس از دفن عمر بن خطاب واقع گرديد.<ref> تاريخ الخلفاء، ص 151 و 171. </ref>
 
  
 +
لازم به یادآورى است که کشته شدن عمر بن خطاب، سه روز مانده به آخر [[ذى الحجه]] سال ۲۳ هجرى واقع شد و انتخاب عثمان به خلافت، در چهارمین روز درگذشت عمر که مصادف با روز یکشنبه، اول [[ماه محرم]] سال ۲۴ هجرى قمرى بود، به وقوع پیوست.<ref> نک: تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۵۵۴؛ تاریخ الیعقوبى، ج ۲، ص ۱۶۲؛ معالم المدرستین، ج ۱، ص ۱۷۱.</ref> اما [[جلال الدین سیوطی|جلال الدین سیوطى]] در تاریخ الخلفاء گفته است: عمر بن خطاب در روز چهارشنبه، چهار روز باقى مانده به آخر ذى الحجه زخمى گردید و در روز یکشنبه اول ماه محرم، دفن شد. آنگاه در صفحات دیگر گفته: انتخاب عثمان بن عفان، سه روز پس از دفن عمر بن خطاب واقع گردید.<ref> تاریخ الخلفاء، ص ۱۵۱ و ۱۷۱. </ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
*سيد تقى واردى، روز شمار تاريخ اسلام، جلد اول، ماه محرم
+
*سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد اول، ماه محرم.
 +
==مطالب مرتبط==
 +
*[[عثمان بن عفان]]
 +
*[[شورای شش نفره خلافت]]
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
سطر ۵۵: سطر ۵۱:
 
|کیفیت پژوهش= خوب
 
|کیفیت پژوهش= خوب
 
}}
 
}}
 
 
[[رده:وقایع ماه محرم]]
 
[[رده:وقایع ماه محرم]]
 
[[رده:سال ۲۴ هجری قمری]]
 
[[رده:سال ۲۴ هجری قمری]]
 
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]
 
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۳

تقویم هجری قمری

روز واقعه:۱ محرم
سال 24 هجری قمری

عثمان بن عفان در شوراى شش نفرى که عمر بن خطاب برای انتخاب خلیفه ترتیب داده بود، در اوایل ماه محرم سال ۲۴ هجرى به خلافت رسید.

تشکیل شورای خلافت

هنگامى که عمر بن خطاب (دومین خلیفه مسلمین) بدست «فیروز ابولؤلؤ» در مدینه زخمى گردید و به مرگ خود اطمینان پیدا کرد، عبدالرحمن بن عوف (یکى از صحابه رسول خدا صلى الله علیه و آله) را فراخواند و نخست به وى پیشنهاد نمود که جانشینى وى را بپذیرد. اما عبدالرحمان آن را فراتر از توانایى خویش دید و از پذیرفتن مسئولیت سنگین آن، خوددارى کرد. آنگاه عمر بن خطاب به وى دستور داد تا پنج تن از بزرگان صحابه را گرد آورد و با خود، یک شوراى شش نفرى تشکیل دهد و از میان آنان، یک نفر به عنوان خلیفه مسلمانان برگزیده شده و سایرین با او بیعت نمایند.

اعضاى شورا عبارت بودند از: امام على بن ابى طالب علیه السلام، عبدالرحمن بن عوف، عثمان بن عفان، زبیر بن عوام، طلحة بن عبیدالله و سعد بن ابى وقاص.

همچنین عمر بن خطاب دستور داد فرزندش عبدالله بن عمر و دو شخصیت منتسب به خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله، یعنى امام حسن علیه السلام و عبدالله بن عباس، بدون داشتن حق رأى، به عنوان ناظر در جلسه حضور داشته باشند.[۱]

چگونگی انتخاب خلیفه

عمر بن خطاب به اعضاى شورا، سه روز فرصت داد تا با بررسى جهات و جوانب حکومت و اوصاف و شایستگى هاى افراد، یک تن را برگزینند. وى، «ابو طلحه انصارى» را با ۵۰ نفر نیروى مسلح، مامور تشکیل جلسه و توافق نهایى اعضاء و اجراى مصوبات آن نمود و به او دستور داد که آراى اقل باید تابع آراى اکثر باشد و اگر طرفین، مساوى (سه به سه) شدند، ترجیح با طرفى است که عبدالرحمن بن عوف در آن باشد. هر که با تصمیمات آن مخالفت ورزد، با شمشیر سرش را از بدن جدا کند.

جلسه اعضاى شورا آغاز گردید و به بحث و تبادل نظر پرداختند. آنان سه روز را در اتاقى در بسته گفتگو کردند و سرانجام، سه تن از آنان، راى خود را به دو نفر واگذار کردند و به این صورت که زبیر بن عوام، راى خود را به امام على علیه السلام واگذار کرد و عبدالرحمان بن عوف و سعد بن ابى وقاص، هم به على علیه السلام و هم به عثمان بن عفان راضى بودند. طلحة بن عبیدالله در آن هنگام که در سفر بود، نتوانست در جلسه شورا حاضر گردد. وى پس از بیعت با عثمان از سفر برگشت و به این امر رضایت داد.

به هر حال، دو نفر از میان اعضاى شورا یعنى حضرت على علیه السلام و عثمان بن عفان، نامزد خلافت شدند. مهلت سه روز به پایان رسید و همه چشم انتظار معرفى خلیفه تازه بودند. عبدالرحمن در این هنگام، غیر از گفتگوهاى فردى و جلسه اى با امام على علیه السلام و عثمان بن عفان، با برخى از بزرگان صحابه نیز مشورت هایى مى کرد و نظرات آنان را جویا مى شد.

عبدالرحمن به پیروى از عمر بن خطاب، تمایل باطنى به خلافت امام على علیه السلام نداشت و انتخاب آن حضرت براى عضویت در شورا را، تنها براى مشروعیت بخشیدن ظاهرى کار انتقال خلافت مى دانست و در حقیقت، نیت آنان انتخاب عثمان بن عفان بود. عبدالرحمن به دنبال گریزگاهى مى گشت که عثمان را به تخت خلافت بنشاند ولى با هر کسى گفتگو مى کرد، آنان على بن ابى طالب علیه السلام را بخاطر کمالات نفسانى، سبقت در اسلام و خویشاوندى با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم، بر عثمان ترجیح مى دادند. شاید منظور عبدالرحمن در گفتگو با بزرگان صحابه، راضى کردن آنان به خلافت عثمان بود و از این راه، زمینه را براى پذیرش عمومى فراهم مى کرد.

روز چهارم فرارسید و مسلمانان در مسجدالنبى صلى الله علیه و آله گرد آمده تا به خلیفه سوم بیعت کنند. عبدالرحمن، در آغاز از تشکیل جلسه شورا و روند آن گزارشى داد و نهایى شدن نامزدى حضرت على علیه السلام و عثمان بن عفان را اعلان کرد.

آنگاه از مردم، درباره انتخاب یکى از این دو نظرخواهى کرد. مردم دو دسته شدند. تعدادى از صحابه و یاران نزدیک رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم، به على علیه السلام و تعدادى دیگر به عثمان راى دادند و در نتیجه، پراکندگى آرا و دودستگى به وجود آمد.

عبدالرحمن براى پایان کار، نخست حضرت على علیه السلام را به پیش فراخواند و به وى گفت: اى ابوالحسن، آیا با خدا پیمان مى بندى که به کتاب الله، سنت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سیره دو خلیفه پیشین عمل نمایى؟

حضرت على علیه السلام بدون هیچ گونه ظاهرسازى فرمود: پیمان مى بندم که به کتاب خدا و سنت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و به علم خود عمل کنم.

سپس عبدالرحمن به عثمان گفت: اى عثمان، آیا با خدا پیمان مى بندى که به کتابش و سنت پیامبرش و سیره دو خلیفه پیشین عمل کنى؟ عثمان، بدون هیچ گونه تاملى گفت: مى پذیرم. من پیمان مى بندم که به کتاب خدا، سنت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سیره شیخین عمل کنم!

عبدالرحمن که خود سازنده این صحنه نمایش بود، دست روى دست خود زد و گفت: تمام شد. سپس با عثمان بیعت کرد و مردم نیز با عثمان بیعت کردند. طلحة بن عبیدالله که پس از این ماجرا به مدینه برگشته بود، چون دید همگان با عثمان بیعت کردند، او نیز به ناچار با وى بیعت کرد.

لازم به یادآورى است که کشته شدن عمر بن خطاب، سه روز مانده به آخر ذى الحجه سال ۲۳ هجرى واقع شد و انتخاب عثمان به خلافت، در چهارمین روز درگذشت عمر که مصادف با روز یکشنبه، اول ماه محرم سال ۲۴ هجرى قمرى بود، به وقوع پیوست.[۲] اما جلال الدین سیوطى در تاریخ الخلفاء گفته است: عمر بن خطاب در روز چهارشنبه، چهار روز باقى مانده به آخر ذى الحجه زخمى گردید و در روز یکشنبه اول ماه محرم، دفن شد. آنگاه در صفحات دیگر گفته: انتخاب عثمان بن عفان، سه روز پس از دفن عمر بن خطاب واقع گردید.[۳]

پانویس

  1. تحلیلى از زندگانى امام حسن مجتبى علیه السلام، ص ۱۲۶.
  2. نک: تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۵۵۴؛ تاریخ الیعقوبى، ج ۲، ص ۱۶۲؛ معالم المدرستین، ج ۱، ص ۱۷۱.
  3. تاریخ الخلفاء، ص ۱۵۱ و ۱۷۱.

منابع

  • سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد اول، ماه محرم.

مطالب مرتبط