حسن بن متیل قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۲ توسط شیرین سادات حسینی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: حسن بن متیل قمی، متیل قمی، ' /> '''کلید واژ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



محدث امين

آغاز

حسن بن متيل، تقريباً در دو سه دهه آغازين سده سوم هجري در خاندان شيعي به دنيا آمد. لقب مشهور او «دقاق» و ظاهراً متولد قم است. پدرش را «مَتيل» و يا «مُتِيّل» نام برده‌اند. در اين كه آيا وي محدث بوده و چه فعاليت‌هايي داشته؟ در كتب تراجم اشاره‌اي نشده است.[۱]

حسن بن متيل در محيط پاك و پاكيزه و مذهبي قم رشد كرد و شايد فضاي آكنده از عشق و ارادت مردمان اين شهر به اهل بيت علیهم‌السلام موجب شد كه وي شيفته خاندان پيامبر صلی الله علیه و آله گردد و دانش حديث را از محضر نوراني جمعي از محدثان نامور شيعي فراگيرد.

درباره پدر

  • 1- اشاره شد كه «متيل» نام پدر حسن است. اين كلمه به دو گونه ضبط شده است: علامه حلي «مَتيل» ضبط نموده است؛ ولي شاگرد برجسته او، ابن داود حلّي، «مُتيّل» قرائت كرده است.[۲]

درباره «دقاق» كه لقب مشهور حسن بن متيل است، گفته شده: از آنجا كه اين كلمه به معني «فروشنده آرد» است، پس احتمالاً او يا پدرش به اين كار اشتغال داشته‌اند.[۳]

  • 2- دلايل قمی ‌‌بودن اين راوي گرانقدر، از اين قرار است: اولاً، جعفر بن قولويه قمی‌‌[۴]، شيخ طوسي[۵] علامه بزرگوار ممقاني، آيت الله خويي و آيت الله جعفر سبحاني از وي به «قمي» نام برده‌اند.[۶] ثانياً معروف‌ترين استادان و شاگردانش، قمی ‌‌بوده‌اند؛ همانند احمد بن محمد بن خالد رقي قمی‌‌ و محمد بن حسن بن وليد قمي.

خاندان و فرزندان

از مجموع رواياتي كه به دست ما رسيده، برمی‌‌آيد كه خاندان متيل از خاندان‌هاي معروف شيعي بوده و انسان‌هاي برجسته، پروا پيشه و ولايت‌مداري از اين خاندان برخاسته‌اند. متيل چند فرزند داشته كه عبارتند از:

  • 1- حسن؛
  • 2- احمد؛
  • 3- علي كه فرزند وي، به نام محمد بن علي، استاد شيخ صدوق است.

احمد بن متيل فرزندي به نام جعفر داشته و از برخي رواياتي كه وي نقل كرده است، برمی‌‌آيد كه وي محدثي برجسته و داراي جايگاه والايي بوده است؛ از جمله:

شيخ صدوق با واسطه از جعفر بن احمد بن متيل روايت می‌‌كند: هنگام مرگ نايب خاص امام زمان علیه‌السلام، يعني محمد بن عثمان، من بالاي سرش نشسته بودم و با او سخن می‌‌گفتم و مسئله‌اي می‌‌پرسيدم و جناب حسين بن روح در كناري نشسته بود. در آخرين لحظات زندگي، محمد بن عثمان رو به من كرد و فرمود: من مأمورم كه وصيت كنم و حسين بن روح را جايگزين خود سازم. جعفر گفت: بلافاصله من از بالاي سر جناب محمد بن عثمان برخاستم و دست ابوالقاسم حسين بن روح را گرفتم و در جاي خودم، كه بالاي سر محمد بن عثمان بود، نشاندم و خودم در پايين پاي محمد بن عثمان نشستم. (اين مطلب نشانه نهايت فروتني و ولايت‌پذيري جعفر نسبت به نماينده امام است.)

شيخ طوسي، از جعفر بن محمد بن قولويه، از جعفر بن احمد بن متيل قمی ‌‌نقل كرده است: ده نفر از بزرگان در محضر محمد بن عثمان حاضر بودند و كارهاي او را انجام می‌‌داند، كه يكي از آنان حسين بن روح بود. تمام آن چند نفر از حسين بن روح به محمد بن عثمان نزديكتر بودند؛ به گونه‌اي كه هر زمان محمد بن عثمان نيازمند به كاري می‌‌شد، كارها به دست ديگران انجام می‌‌پذيرفت؛ چون براي حسين بن روح چندان پيوند و ويژگي نبود. ولي با كمال شگفتي هنگامی‌‌ كه مرگ آن بزرگوار فرارسيد، به حسين بن روح وصيت كرد.

صدوق از استادش علي بن بلال روايت می‌‌كند كه او گفت: ما شيعيان ترديد نداشتيم كه چنانچه مرگ محمد بن عثمان رخ دهد، جز جعفر بن احمد بن متيل يا پدرش احمد بن متيل را جايگزين نخواهد كرد؛ چون رابطه نايب دوم امام زمان علیه‌السلام با آن دو بسيار صميمی‌‌ بود؛ به گونه‌اي كه بيشتر اوقات، محمد بن عثمان در خانه جعفر بود؛ حتي در آخر عمر غذا نمی‌‌خورد، مگر آن غذايي كه در خانه جعفر فراهم شده بود. از اين رو، دانشمندان شيعه ترديد نداشتند كه اگر براي محمد حادثه‌اي پيش آيد، نمايندگي امام عصر علیه‌السلام به جعفر خواهد رسيد.

ولي چون مشخص شد كه حسين بن روح نايب خاص خواهد بود، آن دو بزرگوار در برابر جناب حسين تسليم محض بودند و كاري كه حاكي از ناراحتي آنان باشد، از آنان ديده نشد و چنان بودند كه با محمد بن عثمان رفتار می‌‌كردند.[۷]

استادان

معروف‌ترين استادان اين بزرگمرد حديث، به اين قرارند:

  • 1- احمد بن محمد بن خالد برقي قمي؛
  • 2- محمد بن حسين بن ابي الحطاب؛
  • 3- يعقوب بن يزيد انباري؛
  • 4- سَهل بن زياد آدمي؛
  • 5- محمد بن حسان رازي؛
  • 6- احمد بن محمد بن عيسي قمي؛
  • 7- محمد بن احمد العلوي؛
  • 8- عمران بن موسي اشعري قمي؛
  • 9- محمد بن عبدالله مهران؛
  • 10- حسن بن علي بن فضال.[۸]

شاگردان

حسن بن متيل نيز همانند بسياري از محدثان، پس از بهره جستن از خرمن دانش و فضل بزرگان حديث، اندوخته‌هاي خويش را در اختيار پيروان و شيفتگان مكتب امامان شيعه می‌‌نهد. به نام تعدادي از شاگردان اين مرد بزرگ اشاره می‌‌كنيم:

  • 1- محمد بن حسن بن وليد قمي. از محدثان بلندمرتبه شيعه و از استادان بنام شيخ صدوق است كه در سال 343 ق. درگذشت.[۹]
  • 2- حمزة بن قاسم، معروف به ابويعلي. وي يكي از نوادگان حضرت ابوالفضل علیه‌السلام است.

نجاشي در شأن او می‌‌نگارد: حمزةبن قاسم بن علي بن حمزة بن الحسن بن عبيدالله بن عباس بن عليّ بن ابي طالب علیه‌السلام كه «ابويعلي» كنيه او است، يكي از دانشوران موجه و بزرگ مرتبه عالمان شيعي است. وي اخبار فراواني را نقل كرده است و آن بزرگوار ضمن كتابي، راوياني را كه از امام جعفرصادق علیه‌السلام حديث نقل كرده‌اند، نام برده و آن كتاب بسيار خوبي است.[۱۰]

حكايتي درباره محل دفن حمزةبن قاسم نقل شده كه 150 سال قبل رخ داده و نشان دهنده عنايت حضرت بقية الله عجل الله تعالی فرجه شریف به وي است. حاجي نوري در كتاب شريف نجم الثّاقب به سند بسيار معتبر، از فرزند حضرت آيت الله سيد مهدي قزويني، كه صاحب كرامات فراوان است، نقل می‌‌كند: پدرم (مرحوم سيد مهدي قزويني) گفت: من همواره به يكي از جزايري كه بين رودخانه دجله و فرات واقع است، براي تبليغ و ارشاد عشاير بني زبيد می‌‌رفتم. چون آنان از اهل سنت بودند، می‌‌كوشيدم آنان را به مذهب اهل بيت علیهم‌السلام هدايت كنم. (با تلاش‌هاي پدرم همه آنان به تشيع گرايش يافتند و شيعه شدند و اينك بر همين عقيده باقي‌اند.)

پدرم فرمود: در همان جزيره، مزاري است معروف به مرقد حمزه فرزند حضرت موسي بن جعفر علیه‌السلام. مردم او را زيارت می‌‌كنند و كرامات زيادي هم براي او نقل می‌‌كنند. در نزديك آن بارگاه روستايي، حدود صد خانوار بود. هرگاه به جزيره می‌‌رفتم، از كنار مرقد حمزه می‌‌گذشتم و او را زيارت نمی‌‌كردم؛ چون در نزد من ثابت شده بود كه قبر او در شهر ري نزديك قبر حضرت عبدالعظيم حسنی است.

روزي نزد اهل آن روستا مهمان بودم. اهالي آنجا از من درخواست كردند كه من صاحب آن قبر را زيارت كنم؛ ولي من نپذيرفتم و به آنان گفتم: مزاري را كه نشناسم، زيارت نمی‌‌كنم. اين سخن موجب كاهش رغبت مردم بدانجا شد. آن گاه از آن روستا به مزيديه رفتم و شب نزد بعضي از سادات آنجا مهمان بودم. سحرگاه برخاستم و نافله شب گزاردم. نشسته بودم و مشغول ذكر و دعا و منتظر طلوع فجر بودم، ناگهان سيدي را كه می‌‌شناختم و از اهل تقوا و صلاح و سداد بود، داخل خانه شد و بر من سلام كرد و نشست. آن گاه گفت: مولاي من! ديروز مهمان اهل روستاي حمزه بودي و او را زيارت نكردي؟ گفتم: آري. گفت: چرا؟ گفتم: آن را كه نشناسم، زيارت نمی‌‌كنم؛ حمزه در شهر ري مدفون است. گفت: چه بسا چيزهايي كه شهرت دارد؛ ولي اصل و اساسي ندارد. اين قبري كه در اينجا هست، قبر حمزه پسر امام كاظم علیه‌السلام نيست، هر چند مشهور شده؛ بلكه آن قبرِ ابويعلي حمزة بن قاسم علوي عباسي است كه يكي از عالمان اجازه و اهل حديث است و دانشمندان علم رجال، او را ذكر و ستايش كرده‌اند.

پدرم سيد مهدي گفت: من با خود گفتم: اين از عوام سادات است و اهل اطلاع بر دانش رجال نيست. شايد اين سخن را از بعضي عالمان آنجا فراگرفته است. آن گاه برخاستم تا ببينم كه آيا فجر طالع شده يا نه؟ آن سيد هم برخاست و رفت... من نماز صبح را خواندم... تا آن كه آفتاب طلوع كرد. چون بعضي از كتب رجال را نزد خود داشتم... ديدم مطلب همان است كه آن سيد گفته. پس اهل روستا به ديدن من آمدند و همان سيد در ميان آنان بود. به او گفتم: پيش از طلوع فجر نزد من آمدي و خبردادي كه آن، قبر ابويعلي حمزة بن قاسم علوي است. تو آن را از كجا و از چه كسي نقل كردي؟

آن سيد گفت: به خدا سوگند! من قبل از طلوع فجر نزد تو نيامده و تو را تا حال نديده‌ام و پيش از اين ساعت و شب گذشته بيرون روستا بودم و چون آمدن شما را به روستا شنيدم، نزد شما آمدم. من سپس به اهالي روستا گفتم: حالا بايد به جهت زيارت قبر حمزه برگردم و ترديد ندارم آن شخصي را كه ديدم، حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام بود. من و تمام اهل آن روستا براي زيارت جناب حمزه حركت كرديم. از اين پس، مردمان بسياري از راه‌هاي دور براي زيارت او می‌‌آيند و شأن و منزلت او بيش از پيش آشكار شد.[۱۱]

آيت الله ممقاني می‌‌نويسد: قبر اين بزرگوار الآن در روستاي مزيديه، از روستاهاي شرقي شهر حله است و در چهار فرسخي آن و ميان رودخانه دجله و فرات قرار دارد.[۱۲]

  • 3- محمد بن قولويه قمي. وي پدر جعفر بن محمد بن قولويه، صاحب كتاب كامل الزيارات است.
  • 4- فرزندش محمد بن حسن بن متيل.
  • 5- محمد بن حسن صفار قمي.[۱۳]

ستايش‌ها

نجاشي می‌‌گويد: «حسن بن متيل چهره برجسته و مشهور عالمان شيعه است. او بسيار روايت می‌‌كند».[۱۴]

علامه سيد محسن امين، از علامه حلی نقل كرده است: «حديثي كه حسن بن متيل در سلسله اسنادش قرار دارد، به شرط اين كه ساير راويان موجه باشند، عنوان «صحيح» می‌‌يابد».

اين سخن علامه و نيز سخن نجاشي حكايت‌گر وجاهت و وثاقت اين محدث والامقام است. همچنين به گفته برخي از رجال شناسان، وي از مشايخ و بزرگان اجازه است و شأن و منزلت آنان بيش از آن است كه گفته شود ثقه‌اند.[۱۵]

تأليف

با آن كه گفته‌اند حسن بن متيل بخش بزرگي از اصول و مصنفات عالمان شيعي را، روايت كرده. ولي از او فقط يك اثر به نام «النوادر» به جاي مانده است كه نجاشي و طوسي به آن اشاره كرده‌اند.[۱۶]

نام اين بزرگوار در كتاب‌هاي حديثي، به ويژه در روايات مربوط به زيارت امام حسين علیه‌السلام، فراوان به چشم می‌‌آيد. از اين محدث فرزانه، حدود صد روايت نقل شده است.[۱۷]

رحلت

سرانجام اين محدث گرانقدر نيز رخ به نقاب خاك كشيد؛ اما زمان و محل رحلت او آشكار نيست. شايد او هم مانند ده‌ها محدث شيعي در جوار بارگاه ملكوتي حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها آرميده باشد.

جرعه‌اي از آبشار معرفت

در پايان اين نوشتار، شايسته است نمونه‌اي از احاديثي كه حسن بن متيل روايت كرده، نقل شود.

فضيلت زيارت سيدالشهداء علیه‌السلام

حسن بن متيل با واسطه از امام محمدباقر علیه‌السلام نقل كرده است: شيعيان ما را به زيارت حضرت امام حسين علیه‌السلام امر كنيد؛ چون زيارت آن بزرگوار رزق را زياد، عمر را دراز و از رخدادهاي تلخ جلوگيري می‌‌كند. زيارت سيدالشهداء علیه‌السلام بر هر مؤمني كه امامت و رهبري اهل بيت را باور دارد، لازم است.[۱۸]

نماز زائر امام حسين علیه‌السلام

همچنين وي از حضرت امام صادق علیه‌السلام روايت كرده: امام پاك و طيب را زيارت كن و نمازهايت را نزد آن حضرت تمام بخوان (حتي اگر ده روز قصد نكردي) به امام عرض كردم: نماز را تمام بخوانم؟! فرمود: تمام بخوان! گفتم: گويا بعضي از شيعيان نظرشان بر نماز دو ركعتي است.

امام فرمود: اين سخن را كساني می‌‌گويند كه ايمان و باورهاي ديني‌شان ضعيف است.[۱۹]

حق رسول الله صلی الله علیه و آله

روايت می‌‌كند از حضرت امام صادق علیه‌السلام كه فرمود: اگر يكي از شما، روزگاري حج به جاي آورد، اما اباعبدالله الحسين را زيارت نكند، او حقي از حقوق رسول الله صلی الله علیه و آله را ترك كرده است؛ چون اداي حق رسول الله بر هر مسلماني واجب است.[۲۰]

زيارت مؤمنان

باز همو روايت می‌‌كند از حضرت امام كاظم علیه‌السلام که فرمود: كساني كه توان و تمكن ندارند به زيارت ما بيايند، قبرهاي برادران ديني و نيك ‌سرشت ما را زيارت كنند؛ چه، براي اين زيارت كننده ثواب زيارت ما نوشته می‌‌شود. آن كس كه نمی‌‌تواند با ما صله رحم كند، برادر شايسته و مؤمنش را زيارت كند تا ثواب صله رحم با ما به او داده شود.[۲۱]

اهميت نماز

همچنين از حضرت اميرمؤمنان علي علیه‌السلام روايت می‌‌كند: هنگامی‌‌ كه انسان نماز می‌‌خواند، بدن او و لباس‌ها و هر چيزي كه نزديك او هست، خداي را تسبيح می‌‌كنند.[۲۲]

شكيبايي در هنگام مصيبت

حسن بن متيل از محمد بن عبدالله كوفي نقل كرد: هنگامی ‌‌كه اسماعيل فرزند امام صادق علیه‌السلام در آستانه مرگ بود، ديدند كه امام صادق علیه‌السلام بسيار می‌‌گريد؛ چون اسماعيل از دنيا رفت، امام صادق علیه‌السلام يك پيراهن تميز يا نو پوشيد و بسيار معمولي به امر و نهي ديگران پرداخت. بعضي دچار شگفتي شدند و به امام گفتند: شما چنان اندوهگين بوديد كه ما گمان می‌‌كرديم تا چند روز، حال شما منقلب خواهد بود و ما نمی‌‌توانيم از محضر پاك شما بهره ببريم!

در پاسخ فرمود: تا زماني كه بر ما اهل بيت غم و مصيبتي وارد نشده، به درگاه خداوند متعال ناله می‌‌كنيم؛ ولي چون مصيبت بر ما وارد شد، شكيبايي می‌‌كنيم.[۲۳]

مراقبت

با واسطه از امام صادق علیه‌السلام روايت می‌‌كند: آن كس كه دو روزش همانند باشد و در زندگي از نظر معنوي پيشرفت نكند، زيان ديده است و كسي كه روز بعدش از روز قبل بهتر باشد، او سود برده و كسي كه روز بعدش از روز قبلش بدتر باشد، او ملعون است...[۲۴]

پانویس

  1. رجال نجاشي، ص 49، چاپ جامعه مدرسين قم؛ رجال شيخ طوسي، ص 469؛ مجمع الرجال قهپايي، ج 1، ص 143 و چندين منبع ديگر.
  2. تنقيح المقال، ج 1، ص 240.
  3. همان.
  4. غيبت شيخ طوسي، ص 367.
  5. رجال طوسي، ص 469.
  6. معجم رجال الحديث، ج 5، ص 88 و طبقات الفقهاء، ج 4، ص 151.
  7. غيبت شيخ طوسي، ص 225، نينوي تهران.
  8. طبقات اعلام الشيعه در قرن چهارم ق؛ اعيان الشيعه، ج 5، ص 232؛ جامع الروات؛ ج 1، ص 221 والجامع في الرجال، ص 540.
  9. تهذيب شيخ طوسي، ج 6، ص 86 و من لايحضره الفقيه، بخش مشيخه، ج 4، ص 78.
  10. رجال نجاشي، چاپ داوري قم، ص 101 و 154.
  11. نجم الثاقب، ص 367، چاپ انتشارات علميه تهران فوائد الرضوية، ص 674 و تنقيح المقال، ابطحي، ج 1، ص 376، چاپ قم.
  12. تنقيح المقال، ج 1، ص 377.
  13. معجم الرجال، ج 5، ص 88.
  14. رجال نجاشي، ص 49 و رجال علامه حلي، ص 42.
  15. اعيان الشيعه، ج 5، ص 233.
  16. رجال نجاشي، ص 49 و فهرست طوسي، ص 53، چاپ رضي، قم.
  17. بانك اطلاعات دفتر تبليغات اسلامی‌‌ قم و معجم الرجال، ج 5، ص 88.
  18. وسائل الشيعه، ج 14، آل البيت، قم.
  19. تهذيب، ج 6، ص 48.
  20. وسائل الشيعه، ج 4، ص 446، باب 63.
  21. همان.
  22. همان، ج 4، ص 465، باب 63.
  23. همان، ج 3، ص 276، باب 85، حديث 5.
  24. همان، ج 16، ص 94.

منبع

ابوالحسن رباني سبزواري, ستارگان حرم، جلد 13، صفحه 288 تا 297