منابع و پی نوشتهای ضعیف
جامعیت مقاله رعایت نشده است
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
عنوان بندی ضعیف
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

تکبر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{ضعیف}}
+
{{ضعیف}}«تکبّر» در برابر «[[تواضع]]»، از رذایل اخلاقی و به معنای خود را برتر و بالاتر از دیگران دانستن است. تکبّر، آثار و پیامدهای مخرّبى در روح و افکار افراد و نیز در سطح جوامع انسانى دارد و متکبران در [[قرآن]] و [[احادیث]] نکوهش شده‌اند.
==تعريف==
 
  
کبر حالتی است كه آدمى خود را بالاتر از ديگرى ببيند و اعتقاد برترى‌ خود را بر غير داشته باشد. بزرگان اخلاق گفته اند، اساس تكبر اين است كه انسان از اين كه خود را برتر از ديگری ببيند، احساس آرامش كند و خود برتربينی، خودمحوری، برتری جويی و فخرفروشی از مفاهيمی هستند كه ريشه آنها (تكبر) است.
+
==تعریف تکبر==
  
==تفاوت کبر با [[عجب]]==
+
«تکبّر» حالتی است که آدمى خود را به سبب ثروت، علم، نسب قدرت و امور دیگر، بالاتر از دیگران ببیند و اعتقاد برترى‌ خود را بر غیر داشته باشد. عالمان [[اخلاق]] گفته اند، اساس تکبر این است که [[انسان]] از این که خود را برتر از دیگری ببیند، احساس آرامش کند.
  
در عجب برای انسان خودپسند تفاوتی ندارد که پای شخص دیگری در میان باشد یا نه؛ ولى در كبر بايد پاى فرد یا افراد دیگر نيز در ميان آيد تا فرد متکبر خود را از آن برتر داند و بالاتر بيند.
+
خودبرتربینی، خودمحوری، برتری جویی و [[تفاخر|فخرفروشی]] از مفاهیمی هستند که ریشه آنها تکبر است. تکبر، گاه انسان را در برابر [[الله|خدای تعالی]] و پیامبران الهی به تمرّد و سرکشى می‌کشاند، و گاه او را در میان همنوعان و بندگان خدا به برتری‌جویى وا می‌دارد.
  
==روایاتی در مذمت کبر==
+
در تفاوت «تکبر» با «[[عجب|عُجب]]» گفته اند: برای انسان خودپسند تفاوتی ندارد که پای شخص دیگری در میان باشد یا نه؛ ولى در «تکبر»، باید پاى فرد یا افراد دیگر نیز در میان آید تا فرد متکبر خود را از آن برتر بداند و بالاتر ببیند. به عبارت دیگر، در عُجب هیچ‌گونه مقایسه‌اى با دیگرى نمی‌شود، بلکه انسان به خاطر علم یا ثروت یا قدرت و یا حتّى عبادت، خود را بزرگ مى ‏بیند، ولى در تکبّر خود را با دیگرى مقایسه می‌کند و برتر از او می‌بیند.<ref>ر.ک: ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص ۲۸۷؛ اخلاق در قرآن، ج ‏۲، ص ۴۴.</ref>
  
*اميرالمؤمنان عليه السلام فرموده اند: {{متن حدیث|مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِيسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ وَجَهْدَهُ الْجَهِيدَ و َكَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَی أَمِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الاْخِرَةِ عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ؛ فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِيسَ يَسْلَمُ عَلَی اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِيَتِهِ كَلَّا مَا كَانَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِأَمْرٍ أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَكا}}؛ از برنامه حضرت حق در رابطه با [[شيطان]] عبرت بگيريد، كه اعمال طولانی، و سخت كوشی او را، به خاطر يك ساعت تكبر تباه كرد، در صورتی كه خداوند را شش هزار سال بندگی كرد كه معلوم نيست از سال های دنيايی است يا سال های آخرتی (كه هر روزش هزار سال دنيايی است). چه كسی پس از [[ابليس]] با آلوده شدن به گناهی چون [[گناه]] او از عذاب حق سالم می ماند حاشا خداوند هرگز انسانی را به عملی وارد [[بهشت]] نمی كند كه به خاطر همان عمل فرشته ای را از آن جا بيرون كرد. <ref>[[نهج البلاغه]]، خطبه 192، [[خطبه قاصعه]]</ref>
+
==مذمت تکبر در قرآن و روایات==
*اميرالمؤمنان عليه السلام فرموده اند:{{متن حدیث|إِيَّاكَ و َالْكِبْرَ فَإِنَّهُ أَعْظَمُ الذُّنُوبِ وَ أَلْأَمُ الْعُيُوبِ وَ هُوَ حِلْيَةُ إِبْلِيسَ}}؛ بر تو باد دوری از كبر، زيرا آن از بزرگترين گناهان و مادر عيب ها است و آن لباس ابليس است. <ref>[[مستدرك الوسائل]]، ج12، ص29</ref>
 
  
*اميرالمؤمنان عليه السلام فرموده اند:{{متن حدیث|أَقْبَحُ الْخُلُقِ التَّكَبُّر}}؛ قبيح ترين خلق و خوی، تكبر است.
+
* [[قرآن کریم]]: «به‌زودى کسانى را که در روى زمین به ناحق ادّعاى بزرگى می‌کنند، از [ایمان به] آیات خود، رویگردان خواهم ساخت!».<ref>[[سوره اعراف]]، ۱۴۶.</ref>
 +
* قرآن کریم: «خداوند متکبّران را دوست نمی‌دارد».<ref>[[سوره نحل]]، ۲۳.</ref>
 +
* قرآن کریم: «آنانى که بدون هیچ دلیلى با آیات الهى به مجادله بر می‌خیزند، در نتیجه نزد خدا و اهل ایمان سخت مورد غضب هستند و بدین گونه است که خداوند بر دل هر متکبّر جبّارى مُهر می‌زند».<ref>[[سوره غافر]]، ۳۵.</ref>
  
*اميرالمؤمنان عليه السلام فرموده اند:{{متن حدیث|شَرُّ آفَاتِ الْعَقْلِ الْكِبْرُ}}؛ بدترين آفات عقل، كبر است.
+
*[[پیامبر اسلام|پیغمبر اکرم]] صلی الله علیه و آله فرمودند: {{متن حدیث|لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ إِنْسَانٌ فِی قَلْبِهِ حَبَّةُ خَرْدَلٍ مِنْ کبْرٍ}}؛ کسی که در قلبش ذره ای از کبر باشد، داخل [[بهشت]] نمی شود.
  
* در كتاب اثبات الوصيه روايت شده كه به [[حضرت داود]] عليه السلام [[وحی]] شد: هم چنان كه مقربترين مردم به خدای متعال در [[روز قيامت]]، متواضعين هستند، هم چنين دورترين مردم از پيشگاه الهی در قيامت، متكبران هستند.
+
*[[امیرالمؤمنین]] علیه السلام فرمودند: {{متن حدیث|مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَجَهْدَهُ الْجَهِیدَ و َکانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا یدْرَی أَمِنْ سِنِی الدُّنْیا أَمْ مِنْ سِنِی الاْخِرَةِ عَنْ کبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ؛ فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِیسَ یسْلَمُ عَلَی اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِیتِهِ کلَّا مَا کانَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِیدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِأَمْرٍ أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَکا}}؛ از برنامه حضرت حق در رابطه با [[شیطان]] عبرت بگیرید، که اعمال طولانی و سخت کوشی او را، به خاطر یک ساعت تکبر تباه کرد، در صورتی که خداوند را شش هزار سال بندگی کرد -که معلوم نیست از سال های دنیایی است یا سال های آخرتی (که هر روزش هزار سال دنیایی است)-. چه کسی پس از [[ابلیس]] با آلوده شدن به گناهی چون [[گناه]] او از عذاب حق سالم می ماند؟ حاشا خداوند هرگز انسانی را به عملی وارد بهشت نمی کند که به خاطر همان عمل فرشته ای را از آنجا بیرون کرد.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>
 +
*امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: {{متن حدیث|إِیاک و َالْکبْرَ فَإِنَّهُ أَعْظَمُ الذُّنُوبِ وَ أَلْأَمُ الْعُیوبِ وَ هُوَ حِلْیةُ إِبْلِیسَ}}؛ بر تو باد به دوری از کبر، زیرا آن از بزرگترین گناهان و مادر عیب ها است و آن لباس ابلیس است.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۹.</ref>
  
* پيغمبر اكرم صلی الله عليه و آله فرموده اند:{{متن حدیث|لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِنْسَانٌ فِی قَلْبِهِ حَبَّةُ خَرْدَلٍ مِنْ كِبْرٍ}}؛ كسی كه در قلبش ذره ای از كبر باشد، داخل بهشت نمی شود.
+
*امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: {{متن حدیث|أَقْبَحُ الْخُلُقِ التَّکبُّر}}؛ قبیح ترین خُلق و خوی، تکبر است؛<ref>تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص ۱۸۸.</ref> زیرا سبب خشم خدا و دشمنى خلق گردد و اصلاً نفعى بر آن مترتّب نشود.<ref>آقا جمال خوانساری، شرح بر غرر الحکم و درر الکلم، ج ‏۲، ص ۳۷۹.</ref>
  
* اميرالمؤمنان عليه السلام فرموده اند:{{متن حدیث|احذر الكبر فإنه رأس الطغيان و معصية الرحمن}}؛ از تكبر بپرهيز كه آن سرآغاز طغيان ها و معصيت و نافرمانی خداوند رحمان است. <ref>[[غررالحكم]]، ص309</ref>
+
*امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: {{متن حدیث|شَرُّ آفَاتِ الْعَقْلِ الْکبْرُ}}؛ بدترین آفات عقل، کبر است.
  
* و آن حضرت فرمودند:{{متن حدیث|عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِی كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ يَكُونُ غَداً جِيفَة}}؛ از آن خودخواه گردن كشی بتعجّبم كه ديروز آبی گنديده و فردا لاشه كثيفی بيش نخواهد بود؛ چنين كسی كبر و نخوتش برای چيست و چرا اوّل و آخر خود را بياد نمی آورد.
+
*در کتاب اثبات الوصیه روایت شده که به [[حضرت داود]] علیه السلام [[وحی]] شد: همچنان که مقربترین مردم به خدای متعال در [[روز قیامت]]، متواضعین هستند، همچنین دورترین مردم از پیشگاه الهی در قیامت، متکبران هستند.
 +
 
 +
*امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: {{متن حدیث|احذر الکبر فإنه رأس الطغیان و معصیة الرحمن}}؛ از تکبر بپرهیز، که آن سرآغاز طغیان ها و معصیت و نافرمانی خداوند رحمان است.<ref>غررالحکم، ص۳۰۹.</ref>
 +
 
 +
*امام باقر علیه السلام فرمودند: «از متکبّر فخرفروش در شگفتم! او در آغاز از نطفه بی‌ارزشى آفریده شده و در پایان کار مردار گندیده‌اى خواهد بود و در این میان نمی‌داند به چه سرنوشتى گرفتار می‌شود و با او چه می‌کنند».<ref>کلینی، الکافی، ج ‏۲، ص ۳۲۹.</ref>
 +
 
 +
== پیامدهاى تکبر ==
 +
تکبّر، آثار و پیامدهای بسیار مخرّبى در روح و جان و اعتقادات و افکار افراد و نیز در سطح جوامع انسانى دارد، که به چند مورد از آن اشاره می‌شود:
 +
 
 +
'''۱. آلودگى به شرک و کفر:''' آیا [[کفر]] ابلیس و انحراف او از مسیر توحید و حتّى اعتراض او بر حکمت پروردگار سرچشمه‌اى جز کبر داشت؟ آیا [[فرعون|فراعنه]] و [[نمرود|نمرودها]] و همچنین بسیارى از اقوام سرکش که از پذیرش دعوت انبیاى‏ الهى سر باز زدند دلیلى جز تکبّر داشتند؟ تکبّر به انسان اجازه نمی‌دهد که در برابر حق تسلیم گردد، چرا که کبر حجاب سنگینى در برابر چشم انسان می‌افکند و او را از دیدن چهره زیباى حقّ محروم می‌کند، چنان‌که [[امام صادق]](ع) فرمود: «کمترین درجه کفر و الحاد، تکبّر است».<ref>الکافی، ج ‏۲، ص ۳۰۹.</ref>
 +
 
 +
'''۲. محروم شدن از علم و دانش:''' انسان وقتى به حقیقت علم و دانش می‌رسد که آن‌را در هر جا و نزد هرکس بیاموزد و همچون گوهر گمشده‌اى برباید، حال آن‌که اشخاص متکبّر به آسانى حاضر نمی‌شوند بهترین علوم و دانش‌ها و برترین و والاترین حکمت‌ها را از افراد هم‌ردیف و یا زیردست خود بپذیرند. [[امام کاظم]](ع) فرمود: «زراعت، در زمین‌هاى نرم و هموار می‌روید و روى سنگ‌هاى سخت هرگز رویش ندارد، همین گونه دانش و حکمت در قلب انسان [[متواضع]] رویش دارد، و قلب متکبّر جبّار هرگز آباد نمی‌گردد؛ زیرا خداوند تواضع را وسیله عقل و تکبّر را از ابزار جهل قرار داده است!».<ref>الکافی، ج ‏۲، ص ۳۰۹.</ref>
 +
 
 +
'''۳. سرچشمه بسیارى از گناهان:‏''' گاه در حالات افراد حسود، حریص، بدزبان و آلوده به انواع گناهان دقّت می‌کنیم می‌بینیم سرچشمه همه این رذایل را در وجود آنها تکبّر تشکیل می‌دهد. آنها هیچ‌گاه مایل نیستند کسى را برتر از خود ببینند به همین دلیل هرگاه نعمت و موفّقیّتى نصیب دیگران شود، به آنها [[حسد]] می‌ورزند. [[امام على]](ع) می‌فرماید: «[[حرص]]، تکبّر و حسد سبب می‌شود که انسان در انواع گناهان فرو رود».<ref>نهج البلاغة، حکمت ۳۷۱، ص ۵۴۱.</ref> و «تکبّر، رذایل اخلاقى را ظاهر می‌سازد».<ref>غرر الحکم و درر الکلم، ص ۳۶.</ref>
 +
 
 +
'''۴. مایه تنفّر و پراکندگى مردم:''' از بلاهاى مهمّى که بر سر متکبّران وارد می‌شود انزواى اجتماعى و پراکندگى مردم از اطراف آنها است، چراکه شَرَف هیچ انسانى اجازه نمی‌دهد تسلیم برتری‌جویی‌هاى افراد متکبّر شود، به همین دلیل نزدیک‌ترین دوستان و بستگان از آنها فاصله می‌گیرند و در دل از آنان متنفّرند! امام علی(ع) می‌فرماید: «کسى که بر مردم تکبر و برتری‌جویی کند، ذلیل می‌شود».<ref>الکافی، ج ‏۸، ص ۱۹.</ref> «براى متکبّر، دوستى باقى نمی‌ماند!».<ref>غرر الحکم و درر الکلم، ص ۵۵۷.</ref> و «چیزى مانند تکبّر خشم مردم را برنمی‌انگیزد».<ref>همان، ص ۶۸۵.</ref>
 +
 
 +
== درمان تکبّر ==
 +
در کتاب‌های اخلاقی درباره درمان تکبّر، دو راه ارائه شده است: راه «علمى» و راه «عملى».
 +
 
 +
'''راه علمى:'''
 +
 
 +
افراد متکبّر درباره خود بیندیشند که کیستند؟ و کجا بودند؟ و به کجا می‌روند؟ و سرانجام کار آنها چه خواهد شد؟ و نیز درباره عظمت خداوند بیندیشند و خود را در برابر ذات بی‌مثال او ببینند. در حدیثى آمده است که [[لقمان|لقمان حکیم]] به فرزندش گفت: «واى بر کسى که تکبّر می‌کند، چگونه خود را بزرگ می‌پندارد کسى که از خاک آفرید شده و به خاک برمی‌گردد؟ نمی‌داند به کجا می‌رود؟ به‌سوى بهشت تا رستگار باشد یا به‌سوى دوزخ تا گرفتار خسران آشکارى گردد!».<ref>شیخ مفید، الإختصاص، ص ۳۳۸.</ref>
 +
 
 +
همچنین بیندیشند انسانى که در آغاز، نطفه بی‌ارزشى بوده و در پایان مُردار گندیده‌اى می‌شود و چند روزى که در میان این دو زندگى می‌کند، چیزى نیست که به‌خاطر آن تکبر نماید.
 +
 
 +
'''راه عملى:'''
 +
 
 +
سعى کند کارهای متواضعان را انجام دهد تا فضیلت [[تواضع]] در اعماق وجود او ریشه بدواند؛ مانند این‌که: لباس ساده بپوشد، غذاى ساده بخورد، با خادمان یا کارگرانش بر سر یک سفره بنشیند، در سلام کردن بر دیگران تقدّم جوید، با کوچک و بزرگ گرم بگیرد و از همنشینى با افراد متکبّر بپرهیزد و امتیازى براى خود بر دیگران قائل نشود.  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* [http://www.downloadbook.org/maasumin/np/takabbor.htm سایت دانلود بوک، بخش با معصومین علیهم السلام]
+
*[http://www.downloadbook.org/maasumin/np/takabbor.htm سایت دانلود بوک، بخش با معصومین علیهم السلام].
* احمد نراقی، معراج السعاده
+
*معراج السعاده، ملا احمد نراقی.
 
+
*[https://www.islamquest.net/fa/archive/fa32978# "معنای تکبر چیست؟" سایت اسلام کوئست].
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:مقاله های مهم]]
 
[[رده:مقاله های مهم]]
 
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۹

«تکبّر» در برابر «تواضع»، از رذایل اخلاقی و به معنای خود را برتر و بالاتر از دیگران دانستن است. تکبّر، آثار و پیامدهای مخرّبى در روح و افکار افراد و نیز در سطح جوامع انسانى دارد و متکبران در قرآن و احادیث نکوهش شده‌اند.

تعریف تکبر

«تکبّر» حالتی است که آدمى خود را به سبب ثروت، علم، نسب قدرت و امور دیگر، بالاتر از دیگران ببیند و اعتقاد برترى‌ خود را بر غیر داشته باشد. عالمان اخلاق گفته اند، اساس تکبر این است که انسان از این که خود را برتر از دیگری ببیند، احساس آرامش کند.

خودبرتربینی، خودمحوری، برتری جویی و فخرفروشی از مفاهیمی هستند که ریشه آنها تکبر است. تکبر، گاه انسان را در برابر خدای تعالی و پیامبران الهی به تمرّد و سرکشى می‌کشاند، و گاه او را در میان همنوعان و بندگان خدا به برتری‌جویى وا می‌دارد.

در تفاوت «تکبر» با «عُجب» گفته اند: برای انسان خودپسند تفاوتی ندارد که پای شخص دیگری در میان باشد یا نه؛ ولى در «تکبر»، باید پاى فرد یا افراد دیگر نیز در میان آید تا فرد متکبر خود را از آن برتر بداند و بالاتر ببیند. به عبارت دیگر، در عُجب هیچ‌گونه مقایسه‌اى با دیگرى نمی‌شود، بلکه انسان به خاطر علم یا ثروت یا قدرت و یا حتّى عبادت، خود را بزرگ مى ‏بیند، ولى در تکبّر خود را با دیگرى مقایسه می‌کند و برتر از او می‌بیند.[۱]

مذمت تکبر در قرآن و روایات

  • قرآن کریم: «به‌زودى کسانى را که در روى زمین به ناحق ادّعاى بزرگى می‌کنند، از [ایمان به] آیات خود، رویگردان خواهم ساخت!».[۲]
  • قرآن کریم: «خداوند متکبّران را دوست نمی‌دارد».[۳]
  • قرآن کریم: «آنانى که بدون هیچ دلیلى با آیات الهى به مجادله بر می‌خیزند، در نتیجه نزد خدا و اهل ایمان سخت مورد غضب هستند و بدین گونه است که خداوند بر دل هر متکبّر جبّارى مُهر می‌زند».[۴]
  • پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ إِنْسَانٌ فِی قَلْبِهِ حَبَّةُ خَرْدَلٍ مِنْ کبْرٍ؛ کسی که در قلبش ذره ای از کبر باشد، داخل بهشت نمی شود.
  • امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَجَهْدَهُ الْجَهِیدَ و َکانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا یدْرَی أَمِنْ سِنِی الدُّنْیا أَمْ مِنْ سِنِی الاْخِرَةِ عَنْ کبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ؛ فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِیسَ یسْلَمُ عَلَی اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِیتِهِ کلَّا مَا کانَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِیدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِأَمْرٍ أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَکا؛ از برنامه حضرت حق در رابطه با شیطان عبرت بگیرید، که اعمال طولانی و سخت کوشی او را، به خاطر یک ساعت تکبر تباه کرد، در صورتی که خداوند را شش هزار سال بندگی کرد -که معلوم نیست از سال های دنیایی است یا سال های آخرتی (که هر روزش هزار سال دنیایی است)-. چه کسی پس از ابلیس با آلوده شدن به گناهی چون گناه او از عذاب حق سالم می ماند؟ حاشا خداوند هرگز انسانی را به عملی وارد بهشت نمی کند که به خاطر همان عمل فرشته ای را از آنجا بیرون کرد.[۵]
  • امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: إِیاک و َالْکبْرَ فَإِنَّهُ أَعْظَمُ الذُّنُوبِ وَ أَلْأَمُ الْعُیوبِ وَ هُوَ حِلْیةُ إِبْلِیسَ؛ بر تو باد به دوری از کبر، زیرا آن از بزرگترین گناهان و مادر عیب ها است و آن لباس ابلیس است.[۶]
  • امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: أَقْبَحُ الْخُلُقِ التَّکبُّر؛ قبیح ترین خُلق و خوی، تکبر است؛[۷] زیرا سبب خشم خدا و دشمنى خلق گردد و اصلاً نفعى بر آن مترتّب نشود.[۸]
  • امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: شَرُّ آفَاتِ الْعَقْلِ الْکبْرُ؛ بدترین آفات عقل، کبر است.
  • در کتاب اثبات الوصیه روایت شده که به حضرت داود علیه السلام وحی شد: همچنان که مقربترین مردم به خدای متعال در روز قیامت، متواضعین هستند، همچنین دورترین مردم از پیشگاه الهی در قیامت، متکبران هستند.
  • امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: احذر الکبر فإنه رأس الطغیان و معصیة الرحمن؛ از تکبر بپرهیز، که آن سرآغاز طغیان ها و معصیت و نافرمانی خداوند رحمان است.[۹]
  • امام باقر علیه السلام فرمودند: «از متکبّر فخرفروش در شگفتم! او در آغاز از نطفه بی‌ارزشى آفریده شده و در پایان کار مردار گندیده‌اى خواهد بود و در این میان نمی‌داند به چه سرنوشتى گرفتار می‌شود و با او چه می‌کنند».[۱۰]

پیامدهاى تکبر

تکبّر، آثار و پیامدهای بسیار مخرّبى در روح و جان و اعتقادات و افکار افراد و نیز در سطح جوامع انسانى دارد، که به چند مورد از آن اشاره می‌شود:

۱. آلودگى به شرک و کفر: آیا کفر ابلیس و انحراف او از مسیر توحید و حتّى اعتراض او بر حکمت پروردگار سرچشمه‌اى جز کبر داشت؟ آیا فراعنه و نمرودها و همچنین بسیارى از اقوام سرکش که از پذیرش دعوت انبیاى‏ الهى سر باز زدند دلیلى جز تکبّر داشتند؟ تکبّر به انسان اجازه نمی‌دهد که در برابر حق تسلیم گردد، چرا که کبر حجاب سنگینى در برابر چشم انسان می‌افکند و او را از دیدن چهره زیباى حقّ محروم می‌کند، چنان‌که امام صادق(ع) فرمود: «کمترین درجه کفر و الحاد، تکبّر است».[۱۱]

۲. محروم شدن از علم و دانش: انسان وقتى به حقیقت علم و دانش می‌رسد که آن‌را در هر جا و نزد هرکس بیاموزد و همچون گوهر گمشده‌اى برباید، حال آن‌که اشخاص متکبّر به آسانى حاضر نمی‌شوند بهترین علوم و دانش‌ها و برترین و والاترین حکمت‌ها را از افراد هم‌ردیف و یا زیردست خود بپذیرند. امام کاظم(ع) فرمود: «زراعت، در زمین‌هاى نرم و هموار می‌روید و روى سنگ‌هاى سخت هرگز رویش ندارد، همین گونه دانش و حکمت در قلب انسان متواضع رویش دارد، و قلب متکبّر جبّار هرگز آباد نمی‌گردد؛ زیرا خداوند تواضع را وسیله عقل و تکبّر را از ابزار جهل قرار داده است!».[۱۲]

۳. سرچشمه بسیارى از گناهان:‏ گاه در حالات افراد حسود، حریص، بدزبان و آلوده به انواع گناهان دقّت می‌کنیم می‌بینیم سرچشمه همه این رذایل را در وجود آنها تکبّر تشکیل می‌دهد. آنها هیچ‌گاه مایل نیستند کسى را برتر از خود ببینند به همین دلیل هرگاه نعمت و موفّقیّتى نصیب دیگران شود، به آنها حسد می‌ورزند. امام على(ع) می‌فرماید: «حرص، تکبّر و حسد سبب می‌شود که انسان در انواع گناهان فرو رود».[۱۳] و «تکبّر، رذایل اخلاقى را ظاهر می‌سازد».[۱۴]

۴. مایه تنفّر و پراکندگى مردم: از بلاهاى مهمّى که بر سر متکبّران وارد می‌شود انزواى اجتماعى و پراکندگى مردم از اطراف آنها است، چراکه شَرَف هیچ انسانى اجازه نمی‌دهد تسلیم برتری‌جویی‌هاى افراد متکبّر شود، به همین دلیل نزدیک‌ترین دوستان و بستگان از آنها فاصله می‌گیرند و در دل از آنان متنفّرند! امام علی(ع) می‌فرماید: «کسى که بر مردم تکبر و برتری‌جویی کند، ذلیل می‌شود».[۱۵] «براى متکبّر، دوستى باقى نمی‌ماند!».[۱۶] و «چیزى مانند تکبّر خشم مردم را برنمی‌انگیزد».[۱۷]

درمان تکبّر

در کتاب‌های اخلاقی درباره درمان تکبّر، دو راه ارائه شده است: راه «علمى» و راه «عملى».

راه علمى:

افراد متکبّر درباره خود بیندیشند که کیستند؟ و کجا بودند؟ و به کجا می‌روند؟ و سرانجام کار آنها چه خواهد شد؟ و نیز درباره عظمت خداوند بیندیشند و خود را در برابر ذات بی‌مثال او ببینند. در حدیثى آمده است که لقمان حکیم به فرزندش گفت: «واى بر کسى که تکبّر می‌کند، چگونه خود را بزرگ می‌پندارد کسى که از خاک آفرید شده و به خاک برمی‌گردد؟ نمی‌داند به کجا می‌رود؟ به‌سوى بهشت تا رستگار باشد یا به‌سوى دوزخ تا گرفتار خسران آشکارى گردد!».[۱۸]

همچنین بیندیشند انسانى که در آغاز، نطفه بی‌ارزشى بوده و در پایان مُردار گندیده‌اى می‌شود و چند روزى که در میان این دو زندگى می‌کند، چیزى نیست که به‌خاطر آن تکبر نماید.

راه عملى:

سعى کند کارهای متواضعان را انجام دهد تا فضیلت تواضع در اعماق وجود او ریشه بدواند؛ مانند این‌که: لباس ساده بپوشد، غذاى ساده بخورد، با خادمان یا کارگرانش بر سر یک سفره بنشیند، در سلام کردن بر دیگران تقدّم جوید، با کوچک و بزرگ گرم بگیرد و از همنشینى با افراد متکبّر بپرهیزد و امتیازى براى خود بر دیگران قائل نشود.

پانویس

  1. ر.ک: ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص ۲۸۷؛ اخلاق در قرآن، ج ‏۲، ص ۴۴.
  2. سوره اعراف، ۱۴۶.
  3. سوره نحل، ۲۳.
  4. سوره غافر، ۳۵.
  5. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
  6. مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۹.
  7. تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص ۱۸۸.
  8. آقا جمال خوانساری، شرح بر غرر الحکم و درر الکلم، ج ‏۲، ص ۳۷۹.
  9. غررالحکم، ص۳۰۹.
  10. کلینی، الکافی، ج ‏۲، ص ۳۲۹.
  11. الکافی، ج ‏۲، ص ۳۰۹.
  12. الکافی، ج ‏۲، ص ۳۰۹.
  13. نهج البلاغة، حکمت ۳۷۱، ص ۵۴۱.
  14. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۳۶.
  15. الکافی، ج ‏۸، ص ۱۹.
  16. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۵۵۷.
  17. همان، ص ۶۸۵.
  18. شیخ مفید، الإختصاص، ص ۳۳۸.

منابع