رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

توحید ذاتی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (10پروژه: درج شناسه)
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
'''توحید ذاتی''' یعنی هیچ موجودی جز ذات مقدّس الهی واجب الوجود بالذّات نیست. بعضی نیز آن را به معنای بساطت و عدم ترکیب خداوند یا "بساطت واجب" دانسته اند.  
+
'''«توحید ذاتی»''' به معنای یگانگی ذات [[خداوند]] و بی‌همتایی او است و اینکه هیچ موجودی جز ذات مقدّس الهی، [[واجب الوجود]] بالذّات نیست. بعضی نیز آن را به معنای بساطت و عدم ترکیب خداوند سبحان دانسته‌اند.  
  
==معنای توحید==
+
==مفهوم توحید ذاتی==
توحید، از ریشه «‌وحد»، به معنای یکی گفتن است. طبق‌ احاديث‌، پيامبر اكرم‌ صلی اللّه‌عليه‌و آله‌وسلم‌ واژه‌ توحيد را در اشاره‌ و اقرار به‌ يكتايی خدا و نفی هر گونه‌ شرك‌، و به‌ طور كلی به‌معنای تصديق‌ گزاره‌ «لااله‌الاّ اللّه‌ وحدَه‌ لاشريك‌ له‌» و مانند آن‌، به‌كار بردند. اين‌ كاربرد در احاديث‌ امامان‌ نيز وجود دارد. <ref>  دانشنامه جهان اسلام </ref>
 
  
==معانی توحید ذاتی==
+
«توحید»، از ریشه «‌وحد»، به معنای یکی دانستن است. طبق‌ احادیثی، [[پیامبر اکرم|پیامبر اکرم‌]] صلی اللّه‌ علیه‌ و آله‌ و [[ائمه اطهار|امامان‌]] علیهم السلام، واژه‌ توحید را در اشاره‌ به‌ یکتایی خدا و نفی هر گونه‌ [[شرک|شرک‌]]، و به‌ طور کلی به‌معنای تصدیق‌ گزاره‌ «لا إله‌َ الاّ اللّه‌ وحدَه‌ لاشریک‌ لَه‌» و مانند آن‌، به‌کار بردند.<ref>  دانشنامه جهان اسلام. </ref>
  
 
دو معنای گفته شده برای توحید ذاتی خداوند عبارتند از:
 
دو معنای گفته شده برای توحید ذاتی خداوند عبارتند از:
  
1. توحید در وجوب وجود: یعنی هیچ موجودی جز ذات مقدّس الهی واجب الوجود بالذّات نیست.<ref>مصباح یزدی؛ آموزش فلسفه، ج2، ص348 (درس 63) و مرتضی مطهرّی، مقدمه‌ای بر جهان بینی اسلامی، مجموعه آثار، ج2، ص99.</ref> و به تعبیر قرآن: {{متن قرآن|«وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ»}}؛ و برای خداوند هیچ نظیری وجود ندارد. ([[سوره توحید]]، 4)
+
۱. توحید در وجوب وجود: یعنی هیچ موجودی جز ذات مقدّس الهی [[واجب الوجود]] بالذّات نیست.<ref>مصباح یزدی؛ آموزش فلسفه، ج۲، ص۳۴۸؛ مرتضی مطهرّی، مقدمه‌ای بر جهان بینی اسلامی، مجموعه آثار، ج۲، ص۹۹.</ref> و به تعبیر [[قرآن کریم]]: {{متن قرآن|«وَلَمْ یکن لَّهُ کفُوًا أَحَدٌ»}}؛ و برای خداوند هیچ نظیری وجود ندارد. ([[سوره توحید]]، ۴)
  
{{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»}}؛ ای مردم، شما همه به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست که بی‌نیاز و غنی بالذات و ستوده صفات است. ([[سوره فاطر]]، 15)
+
۲. توحید به معنای بساطت و عدم ترکیب خداوند، که خود دارای معانی فرعی است از جمله:
  
2. توحید به معنای بساطت و عدم ترکیب خداوند: که خود دارای معانی فرعی است از جمله:
+
*الف) عدم ترکیب از اجزاء بالفعل و یا بالقوّه
 +
*ب) عدم ترکیب از ماهیت و وجود
 +
*ج) عدم ترکیب از اجزاء حدی (جنس و فصل)
 +
*د) عدم ترکیب از اجزاء اعتباری
 +
*ه) عدم ترکیب از ماده و صورت عقلی
 +
*و) عدم ترکیب از جوهر و عرض
 +
*ز) عدم ترکیب از اجزاء شیمیایی
  
* الف) عدم ترکیب از اجزاء بالفعل
+
غالبا منظور از توحید ذاتی، معنای اول است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۰۱.</ref> اما برخی از متفکران هر دو معنا را با هم "توحید ذاتی" دانسته و برای اثبات توحید ذاتی، هم هر گونه ترکیب را از خدا نفی کرده‌اند و هم واحد بودن خدا را اثبات کرده و نام آن را "توحید أحدی" یعنی نفی ترکیب و "توحید واحدی" یعنی یکی بودن واجب الوجود بالذّات گذاشته‌اند.<ref>عبدالرسول عبودیت و مجتبی مصباح، خداشناسی فلسفی، قم، مؤسسه امام خمینی، ص ۱۴۱.</ref>
* ب) عدم ترکیب از اجزاء بالقوّه
 
* ج) عدم ترکیب از ماهیت و وجود
 
* د) عدم ترکیب از اجزاء حدی (جنس و فصل)
 
* ه) عدم ترکیب از اجزاء اعتباری
 
* و) عدم ترکیب از ماده و صورت عقلی
 
* ز) عدم ترکیب از جوهر و عرض
 
* ح) عدم ترکیب از اجزاء شیمیایی
 
 
 
این معنای از توحید، تحت عنوان بساطت واجب،<ref>ر.ک. مدخل بساطت واجب.</ref> مورد بحث قرار می‌گیرد.<ref>شیخ اشراق، مطارحات، مجموعه مصنفات، ج1، ص396، ملاصدرا، اسفار ج6، ص104–102، ابن سینا، اشارات، ج2، ص54، نهایة الحکمه (با تعلیقه استاد فیاض)، ج4، ص 1073.</ref>
 
 
 
غالبا منظور از توحید ذاتی، معنای اول است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج2، ص101.</ref> اما برخی از متفکران هر دو معنا را با هم "توحید ذاتی" دانسته و برای اثبات توحید ذاتی، هم هر گونه ترکیب را از خدا نفی کرده‌اند و هم واحد بودن خدا را اثبات کرده و نام آن را "توحید أحدی" یعنی نفی ترکیب و "توحید واحدی" یعنی یکی بودن واجب الوجود بالذّات گذاشته‌اند.<ref>عبدالرسول عیودیت و مجتبی مصباح، خداشناسی فلسفی، قم، مؤسسه امام خمینی، ص 141.</ref>
 
  
 +
بنابراین، توحید ذاتی یعنی یگانگی ذات خداوند، که این یگانگی ذات الهی و بی‌همتایی ذات او، دو معنای دیگر را هم اقتضا می کند؛ نفی شریک برای خدا و بسیط بودن او (مرکب نبودن از اجزاء).
 +
==ادله توحید ذاتی==
  
==ادله توحید ذاتی==
+
ادلّه‌ای که فلاسفه برای توحید واجب [به معنای اول] بکار برده‌اند، در یک تقسیم بندی کلی به دو شکل تقسیم می‌شوند:
  
ادلّه‌ای که فلاسفه برای توحید واجب [به معنای اول] بکار برده‌اند در یک تقسیم بندی کلی به دو شکل تقسیم می‌شوند:
+
*الف) ادلّه‌ای که از راه وجود محض بودن و کمال مطلق بودن واجب، توحید واجب را اثبات کرده‌اند.<ref>ملاصدرا، اسفار، ج۶، ص۱۶–۱۵.</ref>
 +
*ب) ادلّه‌ای که مبتنی بر این مقدمّه‌اند که: "کثرت ملازم با معلولیت است و معلولیت با وجوب وجود منافات دارد".<ref>اشارات، ج۳، ص۳۰؛ اسفار، ج۶، ص۱۶–۱۵؛ مطارحات، مجموعه مصنفات، ج۱، ص۳۸۷.</ref>
  
# ادلّه‌ای که از راه اطلاق و صرافت و وجود محض بودن و کمال مطلق بودن واجب، توحید واجب را اثبات کرده‌اند.<ref>اسفار، ج6، ص16–15.(چ مصطفوی، قم)</ref>
+
یکی از ادلّه قسم اوّل که از راه کمال مطلق خود را اثبات می‌کند و بر اصول [[حکمت متعالیه]] مبتنی است از این قرار است:
# ادلّه‌ای که مبتنی بر این مقدمّه‌اند که: "کثرت ملازم با معلولیت است و معلولیت با وجوب وجود منافات دارد".<ref>اشارات، ج3، ص30، اسفار، ج6، ص16–15 و مطارحات، مجموعه مصنفات، ج1، ص387.</ref>
 
  
یکی از ادلّه قسم اوّل که از راه کمال مطلق خود را اثبات می‌کند و بر اصول حکمت متعالیه مبتنی است از این قرار است:
+
#چنان که به اثبات رسیده، خداوند موجود است.
 +
#خداوند بنابر اصول حکمت متعالیه، مستقّل و کامل مطلق است؛ یعنی در هیچ جهتی احتیاج به غیر ندارد و سایر وجودات وابسته و عین ربط به او هستند.
 +
#اگر موجودی هم عرض با موجود مستقل و کامل مطلق وجود داشته باشد، موجود مستقل و کامل مطلق نیست؛ زیرا لازمه‌اش این است که موجود مستقل دارای کمالات آن موجود نباشد پس دیگر همه کمالات را ندارد.
 +
#در حالی که در جای خود ثابت شده است که موجود مستقل کامل مطلق است.<ref>خداشناسی فلسفی، ص ۱۲۶. استدلال فوق به شیوه‌های دیگری نیز آمده است: اسفار، ج۶، ص۲۴؛ اشارات، ج۳، ص۳۰.</ref>
 +
#پس، هیچ موجودی (اعّم از رابط و مستقل) هم عرض با موجود مستقل وجود ندارد.
 +
#نتیجه: موجود مستقل یکتاست و سایر موجودات در طول موجود مستقل و ربط و وابسته به او هستند.<ref>خداشناسی فلسفی، ص ۱۲۸ و ۱۲۹.</ref>
  
* الف) چنان که به اثبات رسیده، خداوند موجود است.
+
یکی از ادلّه قسم دوم، یعنی ادلّه ای که از طریق «کثرت ملازم با معلولیّت است» توحید و یگانگی واجب را اثبات می‌کنند، به روش منطقی از این قرار است:
* ب) این موجود بنابر اصول حکمت متعالیه، مستقّل و کامل مطلق است؛ یعنی در هیچ جهتی احتیاج به غیر ندارد و سایر وجودات وابسته و عین ربط به او هستند.
 
* ج) اگر موجودی هم عرض با موجود مستقل و کامل مطلق وجود داشته باشد، موجود مستقل و کامل مطلق نیست؛ زیرا لازمه‌اش این است که موجود مستقل دارای کمالات آن موجود نباشد پس دیگر همه کمالات را ندارد.
 
* د) در حالی که در جای خود ثابت شده است که موجود مستقل کامل مطلق است.<ref>خداشناسی فلسفی، ص 126 استدلال فوق به شیوه‌های دیگری در منابع ذیل آمده است: اسفار، ج6، ص24 (چ مصطفوی قم)، اشارات، ج3، ص30 (نشرالبلاغه، مطارحات، مجموعه مصنفات، ج1، ص387. [در این براهین تکیه بر بساطت خدا و صرافت او شده است].</ref>
 
* ه) پس، هیچ موجودی (اعّم از رابط و مستقل) هم عرض با موجود مستقل وجود ندارد.
 
* و) نتیجه: موجود مستقل یکتاست و سایر موجودات در طول موجود مستقل و ربط و وابسته به او هستند.<ref>خداشناسی فلسفی (عبودیت و مصباح)، ص 128 و 129.</ref>
 
  
یکی از ادلّه، قسم دوم یعنی ادلّه ای که از طریق «کثرت ملازم با معلولیّت است»، توحید و یگانگی واجب را اثبات می‌کنند به روش منطقی از این قرار است:
+
#اگر دو واجب یا بیشتر از دو واجب موجود باشد، این دو در وجوب وجود مشترک خواهند بود و تمیّز آنها به چیزی ورای معنای مشترک بین آنها می‌باشد.
 +
#آن امری که موجب تمیّز می‌شود (ما به الامتیاز هر کدام از آنها) از دو حال خارج نیست: یا داخل در ذات واجب است یا خارج از ذات واجب است.
 +
#اگر ما به الامتیاز داخل در ذات واجب باشد، مستلزم ترکیب واجب از ما به الامتیاز و ما به الاشتراک است.
 +
#ترکیب با وجوب وجود منافات دارد؛ زیرا هر مرکبی بر اجزاء خود تقدم وجودی خواهد داشت و در این صورت اجزاء واجب بر خود واجب مقدم اند (چون آن اجزاء تشکیل دهنده و علت واجب هستند و هر علتی بر معلول خود مقدم است).
 +
#اگر آن ما به الامتیاز خارج از ذات واجب باشد پس آن امر خارجی، ذاتی واجب نخواهد بود. بنابراین این عرضی ذات واجب است.
 +
#هر امر عرضی هم نیازمند علت است (کلّ عَرَضٍ معلّلٌ).
 +
#حال علت آن امر از دو حال خارج نیست: یا ذات واجب است یا غیر از ذات واجب است.
 +
#اگر علّت آن امر عرضی، (همان تمایز) ذات واجب باشد، لازمه اش این است که ذات واجب بر تمیّز واجب، تقدم وجودی داشته باشد و قبل از تمیّز ذات، وجود نداشته باشد و این محال است.
 +
#اگر علّت آن امر عرضی (تمایز)، امری غیر از ذات واجب باشد پس ذات واجب در تمیّز خود نیازمند غیر خواهد بود.
 +
#نیاز هم با وجوب وجود منافات دارد. (بلکه معلولیّت، همان ممکن الوجود بودن است که با واجب الوجود منافات دارد).
 +
#پس در همه فروض تعدد واجب محال است و واجب الوجود، یک موجود بیشتر نیست.<ref>طباطبایی، محمدحسین؛ نهایة الحکمه، ج۴، ص۱۰۸۶.</ref>
  
# اگر دو واجب یا بیشتر از دو واجب موجود باشد، این دو در وجوب وجود مشترک خواهند بود و تمیز آنها به چیزی ورای معنای مشترک بین آنها می‌باشد.
+
دلیل عقلی دیگری برای اثبات توحید ذاتی را می توان از [[قرآن کریم]] استفاده نمود که در این باره می فرماید: {{متن قرآن|«لَوْ کاَنَ فِیهِمَا ءَالهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُون‏»}}؛ ([[سوره انبیاء]]، ۲۲) اگر در آنها (=زمین و آسمان) جز خدا، خدایانى دیگر وجود داشت، قطعا (زمین و آسمان) تباه مى ‏شدند. پس منزه است‏ خدا پروردگار عرش از آنچه وصف مى کنند.  
# آن امری که موجب تمیّز می‌شود (ما به الامتیاز هر کدام از آنها) از دو حال خارج نیست:
 
## داخل در ذات واجب است.
 
## خارج از ذات واجب است.
 
# اگر ما به الامتیاز داخل در ذات واجب باشد، مستلزم ترکیب واجب از ما به الامتیاز و ما به الاشتراک است.
 
# ترکیب با وجوب وجود منافات دارد؛ زیرا هر مرکبی بر اجزاء خود تقدم وجودی خواهد داشت و در این صورت اجزاء واجب بر خود واجب مقدم اند (چون آن اجزاء تشکیل دهنده و علت واجب هستند و هر علتی بر معلول خود مقدم است.
 
# اگر آن ما به الامتیاز خارج از ذات واجب باشد پس آن امر خارجی، ذاتی واجب نخواهد بود. بنابراین این عرضی ذات واجب است.
 
# هر امر عرضی هم نیازمند علت است. (کلّ عرض ٍ معلّلٌ)
 
# حال علت آن امر از دو حال خارج نیست:
 
## ذات واجب است.
 
## غیر از ذات واجب است.
 
# اگر علّت آن امر عرضی، (همان تمایز) ذات واجب باشد لازمه اش این است که ذات واجب بر تمیّز واجب، تقدم وجودی داشته باشد و قبل از تمیّز ذات، وجود نداشته باشد و این محال است.
 
# اگر علّت آن امر عرضی (تمایز)، امری غیر از ذات واجب باشد پس ذات واجب در تمیّز خود نیازمند غیر خواهد بود.
 
# نیاز هم با وجوب وجود منافات دارد. (بلکه معلولیّت، همان ممکن الوجود بودن است که با واجب الوجود منافات دارد).
 
# پس در همه فروض تعدد واجب محال است و واجب الوجود، یک موجود بیشتر نیست.<ref>طباطبایی، محمدحسین؛ نهایة الحکمه، قم، مؤسسة امام خمینی، ج4، ص1086.</ref>
 
  
 +
لازمه این که خدای دیگری غیر از [[الله]] وجود داشته باشد، این است که این نظم و انسجام خلقت از بین برود و در عالم فساد ایجاد شود؛ در حالی که جهان نابود نشده و با نظم دقیق به حیات خود ادامه می دهد. پس معلوم می شود که یک خدای واحد است که این نظام را آفریده و اداره می کند. زیرا وقتی فرض کردیم دو خدا وجود دارد، لازمه دوتا بودن، متفاوت بودن آن دو چیز است، وقتی تفاوت به وجود آمد، این دو خدا دو نوع اراده دارند، دو نوع تدبیر دارند، دو نوع ربوبیّت بر عالم دارند. هر کدام می خواهند عالم را به شکلی نظم دهند، وقتی دو خدا در تدبیر عالم اختلاف نظر پیدا کردند، طبیعی است که عالم محلّ نزاع دو خدا می شود و جهان به هم می ریزد و از بین می رود.
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}  
 
{{پانویس}}  
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37226 توحید ذاتی، احسان ترکاشوند، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 31 اردیبهشت 1391.
 
 
* دانشنامه جهان اسلام، مدخل "توحید" از حسن‌ طارمی راد، در دسترس در [http://lib.eshia.ir/23019/1/5049  کتابخانه فقاهت]
 
  
 +
*"توحید و مراتب آن"، [http://pajoohe.ir/%D8%AA%D9%88%D8%AD%DB%8C%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D8%A8-%D8%A2%D9%86__a-31831.aspx دانشنامه پژوهه]، احسان ترکاشوند، تاریخ بازیابی: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱.
 +
*دانشنامه جهان اسلام، مدخل "توحید"، حسن‌ طارمی راد، در دسترس در [http://lib.eshia.ir/23019/1/5049 کتابخانه فقاهت].
 +
*"توحید ذاتی"، [https://imanoor.com/blog/unity-of-essence/#end پایگاه ایمانور]، رضا برنجکار.
 
{{اعتقادات شیعه}}
 
{{اعتقادات شیعه}}
 
 
[[رده:توحید]]
 
[[رده:توحید]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]
سطر ۷۸: سطر ۶۹:
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
|شناسه= ضعیف
+
|شناسه= خوب
 
|عنوان بندی مناسب= خوب
 
|عنوان بندی مناسب= خوب
 
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
سطر ۸۹: سطر ۸۰:
 
|رده= دارد
 
|رده= دارد
 
}}
 
}}
 +
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۵

«توحید ذاتی» به معنای یگانگی ذات خداوند و بی‌همتایی او است و اینکه هیچ موجودی جز ذات مقدّس الهی، واجب الوجود بالذّات نیست. بعضی نیز آن را به معنای بساطت و عدم ترکیب خداوند سبحان دانسته‌اند.

مفهوم توحید ذاتی

«توحید»، از ریشه «‌وحد»، به معنای یکی دانستن است. طبق‌ احادیثی، پیامبر اکرم‌ صلی اللّه‌ علیه‌ و آله‌ و امامان‌ علیهم السلام، واژه‌ توحید را در اشاره‌ به‌ یکتایی خدا و نفی هر گونه‌ شرک‌، و به‌ طور کلی به‌معنای تصدیق‌ گزاره‌ «لا إله‌َ الاّ اللّه‌ وحدَه‌ لاشریک‌ لَه‌» و مانند آن‌، به‌کار بردند.[۱]

دو معنای گفته شده برای توحید ذاتی خداوند عبارتند از:

۱. توحید در وجوب وجود: یعنی هیچ موجودی جز ذات مقدّس الهی واجب الوجود بالذّات نیست.[۲] و به تعبیر قرآن کریم: «وَلَمْ یکن لَّهُ کفُوًا أَحَدٌ»؛ و برای خداوند هیچ نظیری وجود ندارد. (سوره توحید، ۴)

۲. توحید به معنای بساطت و عدم ترکیب خداوند، که خود دارای معانی فرعی است از جمله:

  • الف) عدم ترکیب از اجزاء بالفعل و یا بالقوّه
  • ب) عدم ترکیب از ماهیت و وجود
  • ج) عدم ترکیب از اجزاء حدی (جنس و فصل)
  • د) عدم ترکیب از اجزاء اعتباری
  • ه) عدم ترکیب از ماده و صورت عقلی
  • و) عدم ترکیب از جوهر و عرض
  • ز) عدم ترکیب از اجزاء شیمیایی

غالبا منظور از توحید ذاتی، معنای اول است.[۳] اما برخی از متفکران هر دو معنا را با هم "توحید ذاتی" دانسته و برای اثبات توحید ذاتی، هم هر گونه ترکیب را از خدا نفی کرده‌اند و هم واحد بودن خدا را اثبات کرده و نام آن را "توحید أحدی" یعنی نفی ترکیب و "توحید واحدی" یعنی یکی بودن واجب الوجود بالذّات گذاشته‌اند.[۴]

بنابراین، توحید ذاتی یعنی یگانگی ذات خداوند، که این یگانگی ذات الهی و بی‌همتایی ذات او، دو معنای دیگر را هم اقتضا می کند؛ نفی شریک برای خدا و بسیط بودن او (مرکب نبودن از اجزاء).

ادله توحید ذاتی

ادلّه‌ای که فلاسفه برای توحید واجب [به معنای اول] بکار برده‌اند، در یک تقسیم بندی کلی به دو شکل تقسیم می‌شوند:

  • الف) ادلّه‌ای که از راه وجود محض بودن و کمال مطلق بودن واجب، توحید واجب را اثبات کرده‌اند.[۵]
  • ب) ادلّه‌ای که مبتنی بر این مقدمّه‌اند که: "کثرت ملازم با معلولیت است و معلولیت با وجوب وجود منافات دارد".[۶]

یکی از ادلّه قسم اوّل که از راه کمال مطلق خود را اثبات می‌کند و بر اصول حکمت متعالیه مبتنی است از این قرار است:

  1. چنان که به اثبات رسیده، خداوند موجود است.
  2. خداوند بنابر اصول حکمت متعالیه، مستقّل و کامل مطلق است؛ یعنی در هیچ جهتی احتیاج به غیر ندارد و سایر وجودات وابسته و عین ربط به او هستند.
  3. اگر موجودی هم عرض با موجود مستقل و کامل مطلق وجود داشته باشد، موجود مستقل و کامل مطلق نیست؛ زیرا لازمه‌اش این است که موجود مستقل دارای کمالات آن موجود نباشد پس دیگر همه کمالات را ندارد.
  4. در حالی که در جای خود ثابت شده است که موجود مستقل کامل مطلق است.[۷]
  5. پس، هیچ موجودی (اعّم از رابط و مستقل) هم عرض با موجود مستقل وجود ندارد.
  6. نتیجه: موجود مستقل یکتاست و سایر موجودات در طول موجود مستقل و ربط و وابسته به او هستند.[۸]

یکی از ادلّه قسم دوم، یعنی ادلّه ای که از طریق «کثرت ملازم با معلولیّت است» توحید و یگانگی واجب را اثبات می‌کنند، به روش منطقی از این قرار است:

  1. اگر دو واجب یا بیشتر از دو واجب موجود باشد، این دو در وجوب وجود مشترک خواهند بود و تمیّز آنها به چیزی ورای معنای مشترک بین آنها می‌باشد.
  2. آن امری که موجب تمیّز می‌شود (ما به الامتیاز هر کدام از آنها) از دو حال خارج نیست: یا داخل در ذات واجب است یا خارج از ذات واجب است.
  3. اگر ما به الامتیاز داخل در ذات واجب باشد، مستلزم ترکیب واجب از ما به الامتیاز و ما به الاشتراک است.
  4. ترکیب با وجوب وجود منافات دارد؛ زیرا هر مرکبی بر اجزاء خود تقدم وجودی خواهد داشت و در این صورت اجزاء واجب بر خود واجب مقدم اند (چون آن اجزاء تشکیل دهنده و علت واجب هستند و هر علتی بر معلول خود مقدم است).
  5. اگر آن ما به الامتیاز خارج از ذات واجب باشد پس آن امر خارجی، ذاتی واجب نخواهد بود. بنابراین این عرضی ذات واجب است.
  6. هر امر عرضی هم نیازمند علت است (کلّ عَرَضٍ معلّلٌ).
  7. حال علت آن امر از دو حال خارج نیست: یا ذات واجب است یا غیر از ذات واجب است.
  8. اگر علّت آن امر عرضی، (همان تمایز) ذات واجب باشد، لازمه اش این است که ذات واجب بر تمیّز واجب، تقدم وجودی داشته باشد و قبل از تمیّز ذات، وجود نداشته باشد و این محال است.
  9. اگر علّت آن امر عرضی (تمایز)، امری غیر از ذات واجب باشد پس ذات واجب در تمیّز خود نیازمند غیر خواهد بود.
  10. نیاز هم با وجوب وجود منافات دارد. (بلکه معلولیّت، همان ممکن الوجود بودن است که با واجب الوجود منافات دارد).
  11. پس در همه فروض تعدد واجب محال است و واجب الوجود، یک موجود بیشتر نیست.[۹]

دلیل عقلی دیگری برای اثبات توحید ذاتی را می توان از قرآن کریم استفاده نمود که در این باره می فرماید: «لَوْ کاَنَ فِیهِمَا ءَالهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُون‏»؛ (سوره انبیاء، ۲۲) اگر در آنها (=زمین و آسمان) جز خدا، خدایانى دیگر وجود داشت، قطعا (زمین و آسمان) تباه مى ‏شدند. پس منزه است‏ خدا پروردگار عرش از آنچه وصف مى کنند.

لازمه این که خدای دیگری غیر از الله وجود داشته باشد، این است که این نظم و انسجام خلقت از بین برود و در عالم فساد ایجاد شود؛ در حالی که جهان نابود نشده و با نظم دقیق به حیات خود ادامه می دهد. پس معلوم می شود که یک خدای واحد است که این نظام را آفریده و اداره می کند. زیرا وقتی فرض کردیم دو خدا وجود دارد، لازمه دوتا بودن، متفاوت بودن آن دو چیز است، وقتی تفاوت به وجود آمد، این دو خدا دو نوع اراده دارند، دو نوع تدبیر دارند، دو نوع ربوبیّت بر عالم دارند. هر کدام می خواهند عالم را به شکلی نظم دهند، وقتی دو خدا در تدبیر عالم اختلاف نظر پیدا کردند، طبیعی است که عالم محلّ نزاع دو خدا می شود و جهان به هم می ریزد و از بین می رود.

پانویس

  1. دانشنامه جهان اسلام.
  2. مصباح یزدی؛ آموزش فلسفه، ج۲، ص۳۴۸؛ مرتضی مطهرّی، مقدمه‌ای بر جهان بینی اسلامی، مجموعه آثار، ج۲، ص۹۹.
  3. مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۰۱.
  4. عبدالرسول عبودیت و مجتبی مصباح، خداشناسی فلسفی، قم، مؤسسه امام خمینی، ص ۱۴۱.
  5. ملاصدرا، اسفار، ج۶، ص۱۶–۱۵.
  6. اشارات، ج۳، ص۳۰؛ اسفار، ج۶، ص۱۶–۱۵؛ مطارحات، مجموعه مصنفات، ج۱، ص۳۸۷.
  7. خداشناسی فلسفی، ص ۱۲۶. استدلال فوق به شیوه‌های دیگری نیز آمده است: اسفار، ج۶، ص۲۴؛ اشارات، ج۳، ص۳۰.
  8. خداشناسی فلسفی، ص ۱۲۸ و ۱۲۹.
  9. طباطبایی، محمدحسین؛ نهایة الحکمه، ج۴، ص۱۰۸۶.

منابع

‌اعتقادات شیعه
توحید توحید ذاتی * توحید صفاتی * توحید افعالی * توحید در عبادت * بداء * اسماء و صفات الهی
عدل قضا و قدر * اختیار * امر بین الامرین
نبوت عصمت پیامبران * خاتمیت * وحی * اعجاز * عدم تحریف قرآن
امامت

باورها:

ضرورت وجود امام * عصمت امامان * اهل بیت * چهارده معصوم * ولایت تكوینی * علم غیب امامان * غیبت امام زمان (عج) * انتظار * رجعت * توسل * شفاعت * آخر الزمان

ائمه علیهم السلام:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله * امام علی(ع) * امام حسن(ع) * امام حسین(ع) * امام سجاد(ع) * امام باقر(ع) * امام صادق(ع) * امام کاظم(ع) * امام رضا(ع) * امام جواد(ع) * امام هادی(ع) * امام عسکری(ع) * امام مهدی(عج)

معاد برزخ * معاد جسمانی * حشر * صراط * میزان * بهشت * جهنم