جامعیت مقاله متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

استحباب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} '''از احكام پنج گانه تكليفى''' استحباب، مصدر ثلاثى مزيد باب ...' ایجاد کرد)
 
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{خوب}}
'''از احكام پنج گانه تكليفى'''
+
'''«اِستحباب»''' یکی از [[حکم تکلیفی|احکام تکلیفى]] پنج‌گانه است که فعلِ آن رجحان دارد، یعنی انجامش بهتر است، ولى ترک آن - بر خلاف «[[واجب]]» - کیفر و سرزنش در پى ندارد. استحباب دارای درجاتی است که برخی از آنها برتر از دیگری است و ثواب بیشتری دارد که به آن «مستحب مؤکّد» گفته می شود.
 +
==مفهوم‌شناسی==
 +
«استحباب»، مصدر ثلاثى مزید باب استفعال از ریشه «ح‌-ب‌-ب» در لغت به معناى برگزیدن چیزى<ref>الصحاح، ج۱، ص۱۰۶؛ تاج‌العروس، ج۱، ص‌۴۰۲، «حبب».</ref> یا خوب و نیکو شمردن است. در [[قرآن کریم]] و [[احادیث]] معصومان علیهم السّلام غالباً در همان معناى لغوى خود، یعنى دوست داشتن، پسندیدن و ترجیح دادن چیزى بکار رفته است.
  
استحباب، مصدر ثلاثى مزيد باب استفعال از ريشه «ح‌-ب‌-ب» در لغت به معناى برگزيدن چيزى است<ref> الصحاح، ج1، ص106; تاج‌العروس، ج1، ص‌402، «حبب». </ref> و در اصطلاح فقه، يكى از احكام پنج‌گانه تكليفى است كه فعلِ آن رجحان دارد و شارع بر انجام آن تشويق كرده<ref> كفاية‌الاصول، ج‌1، ص‌63‌ـ‌64; محاضرات، ج‌2، ص‌123. </ref> و عمل به چنين حكمى، سزاوار ستايش و پاداش است; ولى ترك آن، كيفر و سرزنش در پى ندارد<ref> الفقه الاسلامى، ج‌1، ص‌68. </ref>، مگر در موارد خاصى كه تداوم ترك مستحبات موجب از بين رفتن فضايل اخلاقى و عواطف انسانى و وهن احكام الهى تلقى شود.
+
استحباب در اصطلاح [[فقه]]، یکى از [[احکام شرعی|احکام]] پنج‌گانه تکلیفى ([[واجب]]، [[حرام]]، '''مستحب'''، [[مکروه]] و [[مباح]]) است که فعلِ آن رجحان دارد و شارع بر انجام آن تشویق کرده<ref>کفایة‌الاصول، ج‌۱، ص‌۶۳‌ـ‌۶۴؛ محاضرات، ج‌۲، ص‌۱۲۳.</ref> و عمل به چنین حکمى، سزاوار ستایش و پاداش است؛ ولى ترک آن، کیفر و سرزنش در پى ندارد،<ref>الفقه الاسلامى، ج‌۱، ص‌۶۸.</ref> مگر در موارد خاصى که تداوم ترک مستحبات موجب از بین رفتن فضایل [[اخلاق|اخلاقى]] و عواطف انسانى و وهن احکام الهى تلقى شود.  
  
در قرآن كريم و احاديث معصومان عليهم السّلام غالبا در همان معناى لغوى خود، يعنى دوست داشتن، پسنديدن و ترجيح دادن چيزى به كار رفته است.
+
در بیانی دیگر، استحباب به طلب یا رجحان فعل با عدم منع از ترک آن، تعریف شده است. بر اساس این تعریف، مفهوم استحباب مرکّب از دو جزء یعنی طلب یا رجحان و عدم منع از ترک می‌باشد.
  
== اقسام استحباب ==
+
عناوین نَدب، نَفل، سنّت و تطوّع نیز بیانگر معنای استحباب است. از این عنوان در باب [[طهارت]] و [[صوم]] و نیز سایر [[ابواب فقه|ابواب فقهی]] به مناسبت، و در [[اصول فقه]]، مبحث اوامر، ضدّ و مقدّمه واجب، سخن رفته است.
*استحباب نفسى و غيرى:مستحب نفسى ـ كه از آن به مستحب ذاتى نيز تعبير مى‌شود ـ عملى است كه استحبابش ذاتى است، نه به خاطر عملى ديگر، مانند نافله‌هاى روزانه، روزه‌هاى مستحب ـ همچون روزه عيد غدير ـ ، غسل جنابت و وضو بنابر قول به استحباب نفسى آن دو؛ امّا مستحب غيرى عملى است كه در ذاتش استحباب ندارد، بلكه استحبابش به خاطر عملى ديگر است، مانند غسل زيارت.
 
*استحباب عينى و كفايى:مستحب عينى عملى است كه در هر حال بر مكلّف مستحب است، مانند نافله‌هاى يوميّه و روزه‌هاى مستحب؛ امّا مستحب كفايى عملى است كه با انجام دادن آن توسّط ديگرى، استحبابش از ذمّه فرد ساقط مى‌شود، مانند اذان اعلام و امر به مستحب و نهى از مكروه.<ref> جواهر الكلام 9/ 74 </ref>
 
  
== مراتب استحباب ==
+
== ملاک استحباب عمل ==
 +
[[حکم تکلیفی|احکام تکلیفى]] بر پنج قسم، [[واجب|وجوب]] و [[حرام|حرمت]] و استحباب و [[مکروه|کراهت]] و [[مباح|اباحه]] تقسیم شده است و بیان گردیده که هر حکم تکلیفى ملاک خاصی دارد. مثلا ملاک حکم وجوبى مصلحتى است که به حد اعلى رسیده باشد و ترک آن جایز نباشد...؛ ملاک حکم استحبابى نیز، مصلحتى است که به مرحله‌ی لزوم و در حد عالى نرسیده تا واجب باشد و به گونه‌‏اى است که ترک آن جایز است، اگرچه انجام آن بهتر است. بدیهی است که در صورت تصریح یا ظهور روایتی صحیح و معتبر در استحباب، یا میزان شدت و ضعف ملاک‌های عمل، انجام آن عمل مستحب می‌گردد.
  
استحباب مراتبی دارد. انجام دادن پاره‌اى اعمال مستحب، مورد تأكيد شارع مقدّس قرار گرفته است كه از آن به «مستحب مؤكّد» تعبير مى‌شود.<ref> الاصول العامة/ 63 </ref>
+
اما توجه به این نکته حائز اهمیت است که اگر [[حدیث ضعیف|روایت ضعیفی]] بر [[ثواب]] داشتن عملی دلالت کند، حتی اگر نتوان به جهت ضعف [[سند حدیث|سند]]، استحباب آن عمل را اثبات کرد، می‌توان به ضمیمۀ «اخبار مَن بَلَغ» گفت که خداوند به عامل این عمل، ثواب وعده داده شده در این [[حدیث|روایت]] را خواهد داد. مانند این حدیث [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] (علیه السلام) که فرمود: «... مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللَّهِ عَلَى عَمَلٍ فَعَمِلَ ذَلِکَ الْعَمَلَ الْتِمَاسَ ذَلِکَ الثَّوَابِ أُوتِیَهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الْحَدِیثُ کَمَا بَلَغَه»<ref>کافى، کلینی، ج ۲، ص ۸۷.</ref>؛ هر کس ثوابى از سوى خدا براى کارى به او برسد و آن کار را به امید رسیدن به آن ثواب انجام دهد، آن ثواب را به او مى دهند، گرچه آن حدیث آن چنان که به او رسیده است، نباشد.
== پانویس ==
+
 
 +
==اقسام استحباب==
 +
 
 +
*الف. استحباب نفسى و غیرى: مستحب نفسى ـ که از آن به مستحب ذاتى نیز تعبیر مى‌شود ـ عملى است که استحبابش ذاتى است، نه به خاطر عملى دیگر، مانند [[نافله های شبانه روز|نافله‌هاى روزانه]]، [[روزه|روزه‌هاى]] مستحب (مانند روزه [[عید غدیر]])، [[غسل]] [[جنابت‌‌‌‌‌|جنابت]] و [[وضو]] (بنابر قول به استحباب نفسى آن دو)؛ اما مستحب غیرى عملى است که در ذاتش استحباب ندارد، بلکه استحبابش به خاطر عملى دیگر است، مانند غسل [[زیارت]].
 +
 
 +
*ب. استحباب عینى و کفایى: مستحب عینى عملى است که در هر حال بر مکلف مستحب است، مانند نافله‌هاى یومیه و روزه‌هاى مستحب؛ امّا مستحب کفایى عملى است که با انجام دادن آن توسط دیگرى، استحبابش از ذمه فرد ساقط مى‌شود، مانند [[اذان]] اعلام [[نماز]] و امر به مستحب و نهى از [[مکروه]].<ref>جواهر الکلام ۹/۷۴.</ref>
 +
 
 +
گاهی استحباب نفسی با وجوب غیری یا بالعکس، اجتماع می‌کنند؛ مانند غسل جنابت که - به نظر مشهور - مستحبّ نفسی است، ولی برای نماز، واجب می‌شود. برای عکس مسأله نیز می‌توان از مثال یاد شده استفاده کرد؛ بدین معنا که بنا بر قول به وجوب نفسی غسل جنابت، غسل واجب نفسی است، لیکن برای نماز مستحبی، مستحب غیری می‌شود.
 +
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
== منابع ==
+
==منابع==
*[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,4915#_ftn24 دائره المعارف قرآن کریم، جلد مرکز فرهنگ و معارف قرآن]
+
*[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,4915#_ftn24 دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد ۳، مرکز فرهنگ و معارف قرآن].
*فرهنگ فقه ج 1، صص 426-424.
+
*[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]]، ج ۱، ص ۴۲۶-۴۲۴.
 
+
*[https://www.islamquest.net/fa/phrases/fa-825 "استحباب"، پایگاه اسلام کوئست].
 +
*احکام جوانان، محمود اکبری، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۷۹ش.
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= متوسط
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 
[[رده:احکام]]
 
[[رده:احکام]]
 
[[رده:احکام تکلیفی]]
 
[[رده:احکام تکلیفی]]
 
[[رده:اصطلاحات احكام]]
 
[[رده:اصطلاحات احكام]]
 
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
 
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۲

«اِستحباب» یکی از احکام تکلیفى پنج‌گانه است که فعلِ آن رجحان دارد، یعنی انجامش بهتر است، ولى ترک آن - بر خلاف «واجب» - کیفر و سرزنش در پى ندارد. استحباب دارای درجاتی است که برخی از آنها برتر از دیگری است و ثواب بیشتری دارد که به آن «مستحب مؤکّد» گفته می شود.

مفهوم‌شناسی

«استحباب»، مصدر ثلاثى مزید باب استفعال از ریشه «ح‌-ب‌-ب» در لغت به معناى برگزیدن چیزى[۱] یا خوب و نیکو شمردن است. در قرآن کریم و احادیث معصومان علیهم السّلام غالباً در همان معناى لغوى خود، یعنى دوست داشتن، پسندیدن و ترجیح دادن چیزى بکار رفته است.

استحباب در اصطلاح فقه، یکى از احکام پنج‌گانه تکلیفى (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) است که فعلِ آن رجحان دارد و شارع بر انجام آن تشویق کرده[۲] و عمل به چنین حکمى، سزاوار ستایش و پاداش است؛ ولى ترک آن، کیفر و سرزنش در پى ندارد،[۳] مگر در موارد خاصى که تداوم ترک مستحبات موجب از بین رفتن فضایل اخلاقى و عواطف انسانى و وهن احکام الهى تلقى شود.

در بیانی دیگر، استحباب به طلب یا رجحان فعل با عدم منع از ترک آن، تعریف شده است. بر اساس این تعریف، مفهوم استحباب مرکّب از دو جزء یعنی طلب یا رجحان و عدم منع از ترک می‌باشد.

عناوین نَدب، نَفل، سنّت و تطوّع نیز بیانگر معنای استحباب است. از این عنوان در باب طهارت و صوم و نیز سایر ابواب فقهی به مناسبت، و در اصول فقه، مبحث اوامر، ضدّ و مقدّمه واجب، سخن رفته است.

ملاک استحباب عمل

احکام تکلیفى بر پنج قسم، وجوب و حرمت و استحباب و کراهت و اباحه تقسیم شده است و بیان گردیده که هر حکم تکلیفى ملاک خاصی دارد. مثلا ملاک حکم وجوبى مصلحتى است که به حد اعلى رسیده باشد و ترک آن جایز نباشد...؛ ملاک حکم استحبابى نیز، مصلحتى است که به مرحله‌ی لزوم و در حد عالى نرسیده تا واجب باشد و به گونه‌‏اى است که ترک آن جایز است، اگرچه انجام آن بهتر است. بدیهی است که در صورت تصریح یا ظهور روایتی صحیح و معتبر در استحباب، یا میزان شدت و ضعف ملاک‌های عمل، انجام آن عمل مستحب می‌گردد.

اما توجه به این نکته حائز اهمیت است که اگر روایت ضعیفی بر ثواب داشتن عملی دلالت کند، حتی اگر نتوان به جهت ضعف سند، استحباب آن عمل را اثبات کرد، می‌توان به ضمیمۀ «اخبار مَن بَلَغ» گفت که خداوند به عامل این عمل، ثواب وعده داده شده در این روایت را خواهد داد. مانند این حدیث امام باقر (علیه السلام) که فرمود: «... مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللَّهِ عَلَى عَمَلٍ فَعَمِلَ ذَلِکَ الْعَمَلَ الْتِمَاسَ ذَلِکَ الثَّوَابِ أُوتِیَهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الْحَدِیثُ کَمَا بَلَغَه»[۴]؛ هر کس ثوابى از سوى خدا براى کارى به او برسد و آن کار را به امید رسیدن به آن ثواب انجام دهد، آن ثواب را به او مى دهند، گرچه آن حدیث آن چنان که به او رسیده است، نباشد.

اقسام استحباب

  • الف. استحباب نفسى و غیرى: مستحب نفسى ـ که از آن به مستحب ذاتى نیز تعبیر مى‌شود ـ عملى است که استحبابش ذاتى است، نه به خاطر عملى دیگر، مانند نافله‌هاى روزانه، روزه‌هاى مستحب (مانند روزه عید غدیرغسل جنابت و وضو (بنابر قول به استحباب نفسى آن دو)؛ اما مستحب غیرى عملى است که در ذاتش استحباب ندارد، بلکه استحبابش به خاطر عملى دیگر است، مانند غسل زیارت.
  • ب. استحباب عینى و کفایى: مستحب عینى عملى است که در هر حال بر مکلف مستحب است، مانند نافله‌هاى یومیه و روزه‌هاى مستحب؛ امّا مستحب کفایى عملى است که با انجام دادن آن توسط دیگرى، استحبابش از ذمه فرد ساقط مى‌شود، مانند اذان اعلام نماز و امر به مستحب و نهى از مکروه.[۵]

گاهی استحباب نفسی با وجوب غیری یا بالعکس، اجتماع می‌کنند؛ مانند غسل جنابت که - به نظر مشهور - مستحبّ نفسی است، ولی برای نماز، واجب می‌شود. برای عکس مسأله نیز می‌توان از مثال یاد شده استفاده کرد؛ بدین معنا که بنا بر قول به وجوب نفسی غسل جنابت، غسل واجب نفسی است، لیکن برای نماز مستحبی، مستحب غیری می‌شود.

پانویس

  1. الصحاح، ج۱، ص۱۰۶؛ تاج‌العروس، ج۱، ص‌۴۰۲، «حبب».
  2. کفایة‌الاصول، ج‌۱، ص‌۶۳‌ـ‌۶۴؛ محاضرات، ج‌۲، ص‌۱۲۳.
  3. الفقه الاسلامى، ج‌۱، ص‌۶۸.
  4. کافى، کلینی، ج ۲، ص ۸۷.
  5. جواهر الکلام ۹/۷۴.

منابع