منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اخلاق: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{خوب}}
 +
'''«اخلاق»''' در اصطلاح به صفات درونی [[انسان]] گفته می‌شود که در او به صورت عادت در آمده است، به گونه‌ای که عمل مربوط به آن صفت در جایی که موقعیت آن پیش می‌آید، بدون درنگ از شخص سر بزند. علم اخلاق، در کنار اعتقادات و [[احکام شرعی|احکام]] فقهی، به‌‌منزله یکی از سه پایه اساسی معارف [[دین|دینی]] است، که با شناساندن صفات نیک و بد و اعمال درست و نادرست، راه زندگی خداپسندانه و شیوه صحیح حرکت به‌سوی کمال نهایی و ارتباط با خدای متعال را تعلیم می‌دهد. 
 +
==تعریف اخلاق==
 +
«اخلاق» جمع «خُلْق» در اصل واژه‌ای عربی و به‌معنای «سرشت و سجیه» به‌کار رفته است؛ اعم از اینکه سجیه و سرشتی نیکو و پسندیده باشد مانند جوان‌مردی و دلیری، یا زشت و ناپسند باشد مثل فرومایگی و بزدلی.<ref>فلسفه اخلاق، مصباح یزدی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سوم، پاییز ۱۳۹۴، ص ۱۹</ref> در لغت نامه [[دهخدا]] آمده است:
 +
اخلاق جمع «خُلق» و در لغت به معناى خوی‌هاست.<ref> لغت نامه دهخدا، دانشگاه تهران، ج ۵، ص ۱۵۲۵.</ref>
  
 +
اخلاق در اصطلاح دانشمندان و عالمان اخلاقی، معانی و کاربردهای متفاوتی دارد. سه معنی زیر برای اصطلاح اخلاق در نظر عالمان اخلاقی بر شمرده شده است:
 +
 +
*صفات راسخ نفسانی: صفات و هیئت‌های پایدار در [[نفس]] که موجب صدور افعالی متناسب با آنها به‌طور خودجوش و بدون نیاز به تفکر و تأمل از [[انسان]] می‌شوند.
 +
*صفات نفسانی: هر‌گونه صفت نفسانی است که موجب پیدایش کارهای خوب یا بد می‌شود؛ چه آن صفت نفسانی به‌صورت پایدار و راسخ باشد و چه به‌صورت ناپایدار، و چه از‌ روی فکر حاصل شود و یا بدون تفکر و تأمل سرزند.
 +
*فضایل اخلاقی: گاهی واژه اخلاق صرفاً در مورد اخلاق نیک و فضایل اخلاقی به‌کار می‌رود؛ مثلا وقتی گفته می‌شود «فلان کار اخلاقی است» یا «دروغ‌گویی کاری غیراخلاقی است»، و یا زمانی که گفته می‌شود «عصاره اخلاق عشق و محبت است»، منظور از اخلاق، تنها اخلاق فضیلت است.<ref>فلسفه اخلاق، مصباح یزدی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سوم، پاییز ۱۳۹۴، ص ۱۹ تا ۲۲</ref>
  
 +
اما در کتابهایی که به علم اخلاق اختصاص دارند معمولا کاربرد نخست به عنوان تعریف اخلاق ارائه می گردد. علم اخلاق نیز که اغلب با حذف کلمه علم از ابتدای آن به طورمطلق بکار می رود، علمى است که از انواع صفات خوب و بد بحث کرده، آنها را مورد شناسایی و تعریف و تبیین قرار داده، کیفیت اکتساب صفات خوب و فضایل را و نیز چگونگی زدودن صفات رذیله را بیان کرده است.<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa۱۲۳۱۶ فرق میان اخلاق و علم اخلاق چیست؟، اسلام کوئست]</ref> به‌تعبیر مرحوم [[ملا محمدمهدی نراقی|نراقی]]: «علم اخلاق عبارت است از دانش صفات مُهلکه و مُنجیه، و چگونگی متصف شدن و گرویدن به صفات نجات‌بخش و رها شدن از صفات هلاک‌کننده».<ref>محمد‌مهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۹ـ۱۵.</ref> بنابراین، هدف نهایی علم اخلاق این است که انسان را به کمال و سعادت حقیقی خود، یعنی [[قرب الهی|قرب الهی]] برساند.
  
 +
==اهمیت اخلاق در اسلام==
  
==کلیات اخلاق==
+
علم اخلاق یکى از ضرورى ترین علوم براى [[انسان]] است. یکی از عوامل مهم بهره‌مندی از سعادت دنیوی و اخروی، اخلاق نیک و زدودن زشتی‌ها و آراستگی به خوبی‌هاست. پس از اعتقاد به [[خدا]] و [[پیامبر]] (صلى الله علیه وآله)، اخلاق مهم‌ترین مسئله از دیدگاه [[اسلام]] است. سستی در [[تزکیه نفس|تزکیه اخلاق]]، چه‌بسا موجب از دست رفتن اعتقادات اصلی آدمی شود. [[قرآن]] از این معنا پرده برداشته و نشان داده است که بعضی از عادت‌ها و خلق‌های ناپسند، مانع از [[ایمان]] به خدا می‌شود. پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) درباره [[مسیحیت|مسیحیان]] [[نجران]] فرمودند: «دلیل اینکه اسلام را نپذیرفتند، این نبود که حقانیت اسلام را درنیافتند، بلکه علاقه‌ای بود که به [[شراب خواری|شرب خمر]] و گوشت خوک داشتند». از اینجاست که می‌توان به ارتباط عمیق اخلاق و اعتقادات پی برد.<ref>محمدتقی مصباح یزدی، «اخلاق در قرآن» مجله معرفت، ش۱۴، ص۱۷‌ـ‌۱۸.</ref>
  
اخلاق «جمع خُلق» و در لغت به معناى خوي‌هاست<ref> لغت نامه دهخدا، ج 5، ص 1525، دانشگاه تهران.</ref> و در اصطلاح، عبارت است از حالت نفسانى راسخ در نفس كه با پيدايش آن حالت، اعمال اخلاقى بدون زحمت و نياز به تأنّى و تأمّل سر مى زند.<ref> محجة البيضا، ج 5، ص 95، صدوق.</ref>
+
از‌این‌روست که علم اخلاق و مسائل و مباحث مربوط به اخلاقیات از نظر اسلام، از جمله مهم‌ترین و شریف‌ترین علوم به‌حساب می‌آید. مگر نه این است که یکی از اهداف اصلی برانگیختن پیامبران و فرستادن پیام‌های آسمانی، پرورش اخلاق و تزکیه و [[تهذیب نفس|تهذیب]] جان‌هاست: {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَإِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ»}}.([[سوره جمعه]]، ۲)
چنانچه صاحب قاموس قرآن می نویسد:
 
خلق (بر وزن قفل و عنق) بمعنى عادت و طبع و مروّت و دين است چنانكه در قاموس و اقرب گفته وَ إِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ  حقّا كه تو بر خلق عظيمى استوارى <ref>قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، 7 جلد، دار الكتب الإسلامية، تهران - ايران، ششم، 1412 ه‍ ق  ، ج2 ص 292</ref>
 
  
علمى كه پيرامون صفات نفسانى بحث مى كند، نيك و بد و خير و شر را به انسان تعليم داده، راه چگونه زيستن را به او مى آموزد، «علم اخلاق» نام دارد. موضوع آن، نفس و روح انسان و هدف آن پيراستن نفس از پستي‌ها، آراستن آن به فضايل و خصلت‌هاى اخلاقى، توجه دادن به خودشناسى و در نتيجه، رساندن انسان به كمال و سعادت است.
+
پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نیز در [[حدیث]] بسیار مشهوری هدف از [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] خود را به نهایت رساندن مکارم اخلاقی بیان کرده، می‌فرماید: «إنّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاَْخْلاَقِ».<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۶۷، ب ۵۹، حدیث ۱۸.</ref>
  
از اين رو، علم اخلاق يكى از ضرورى ترين علوم براى انسان است.
+
در حدیث دیگری از [[امام علی]] علیه السلام می خوانیم که فرمود: «لو کُنّا لا نَرجو جنّة ولا نَخشی ناراً ولا ثواباً ولا عقاباً، لکان یَنبغی لَنا أن نطالبَ بمکارمِ الاخلاق فانّها مما تدلّ علی سبیل النجاح؛ اگر ما امید و ایمانی به [[بهشت]] و ترس و وحشتی از [[دوزخ]]، و انتظار ثواب و عقابی هم نمی داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم، چرا که آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند.»<ref>پیام قرآن، مکارم شیرازی، ج۲، ص ۲۲ به نقل از مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۲۸۳. </ref>
 
 
[[امام كاظم]] عليه السلام فرمود: «الْزَمُ الْعِلْمِ لَكَ مادَلَّكَ عَلى صَلاحِ قَلْبِكَ وَاظْهَرَلَكَ فَسادَهُ؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج 78، ص 333، اسلاميه.</ref> لازمترين علم براى تو آن است كه تو را به پاكسازى دل (و تهذيب نفس) راهنمايى كرده، فساد آن را براى تو آشكار كند».
 
 
 
'''جايگاه اخلاق در اسلام '''
 
 
 
مسأله [[اخلاق]] و [[تهذيب نفس]] در اسلام، از اهميت بسيار بالايى برخوردار است. به گونه ای  كه از اهداف نزول [[قرآن كريم]] تربيت اخلاقى، تهذيب انسان و رشد و هدايت جامعه است و خصلت‌هاى اخلاقى را ملاك ارزش انسان مى داند. زيرا در مقام ستايش و تمجيد [[پيامبران]] الهى، آنان را به جهت دارابودن صفات اخلاقى نيكو مى ستايد. براى مثال، [[حضرت ابراهيم]] عليه السلام را به خاطر برخوردارى از سه صفت عالى اخلاقى ستوده، مى فرمايد: {{متن قرآن|«إِنَّ ابْراهيمَ لَحَليمٌ اوَّاهٌ مُنيبٌ»}}؛<ref> [[سوره هود]]، آيه 75.</ref> همانا ابراهيم بردبار، بسيار مهربان و بازگشت كننده (به سوى خدا) بود.
 
 
 
درباره پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله مى فرمايد: {{متن قرآن|«وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ»}}؛<ref> [[سوره قلم]]، آيه 4.</ref> همانا تو صاحب اخلاق عظيم و برجسته اى هستى.
 
 
 
در اهميت اخلاق و تزكيه نفس همين بس كه [[قرآن كريم]] رمز موفقيت [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله را در ايفاى رسالت خويش و گسترش [[توحيد]]، اخلاق نيكوى آن حضرت مى داند و مى فرمايد: {{متن قرآن|«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»}}؛<ref> [[سوره آل عمران]]، آيه 159.</ref> در پرتو رحمت الهى، تو با مردم مهربان شدى در حالى كه اگر خشن، تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراكنده مى شدند.
 
 
 
با دقت در روايات اسلامى و زندگانى معصومين عليهم السلام بخوبى درمى يابيم كه تمام شئون زندگى آن بزرگواران، مظهر تجلى صفات اخلاقى و خصلت‌هاى ارزنده انسانى بوده و به تمام معنا اخلاق الهى را در وجودشان به كمال رساندند و پرچمدار تقوا، فضايل و اخلاق پسنديده انسانى شدند.
 
 
 
با توجه به اين كه انسان موجودى با اراده و مختار است، بايد آگاهانه و آزادانه در پى اجراى دستورات الهى قيام كند و اين گونه حركت، با وضع قوانين خشك و اعمال قدرت تحقق نمى يابد، بلكه بايد انگيزه لازم در انسان پديد آيد تا انسان بدون احساس فشار و تنگنا در اين راستا قيام كند و اين انگيزه را [[ايمان]] و اخلاق پديد مى آورد و قوت مى بخشد و قوانين الهى در كنار ارزش‌هاى اخلاقى قابل اجرا مى گردد. بنابراين ارزش‌هاى اخلاقى نگهبان دين و ضامن اجراى قوانين خواهند بود.
 
 
 
به علاوه، رشد و تكامل دينى بشر نبايد در حد اجراى قوانين الهى متبلور در واجب و [[حرام]] متوقف شود، از اين رو، تكامل دينى بيشتر نيازمند ارزش‌هايى فراتر از حد ضرورت شريعت است و آن ارزشها در اخلاق نمودار مى گردد.
 
 
 
[[رسول خدا]] صلى الله عليه  و آله فرمود: «الْأَخْلاقُ وِعاءُالدّينِ؛<ref> ميزان الحكمة، ج 3، ص 137.</ref> اخلاق ظرف دين است». (يعنى دين در ظرف اخلاق پديد مى آيد، رشد مى كند و باقى مى ماند) و حتى  بعضى از احاديث، داشتن فضايل انسانى و اخلاق نيكو را، مساوى با تمام دين يا نصف دين دانسته و از ريشه‌دار بودن آن در دين و تعاليم دينى پرده برمى دارد، به گونه اى كه آن را از بخشش‌هاى الهى مى شمارد.
 
 
 
پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «الْأَخْلاقُ مَنايِحُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ...؛<ref> بحارالانوار، ج 71، ص 394.</ref> اخلاق، بخشش‌هايى از خداوند بزرگ است...».
 
 
 
ارزش‌هاى اخلاقى، صرف‌نظر از جنبه مذهبى از ضروريات زندگى يك جامعه سعادتمند است.
 
 
 
اميرمؤمنان على عليه‌السلام در اين باره مى فرمايد: «لَوْكُنَّا لانَرْجُوا جَنَّةً وَلا نَخْشى ناراً وَلا ثَواباً وَلا عِقاباً لَكانَ يَنْبَغى  لَنا انْ نُطالِبَ بِمَكارِمِ الْأَخْلاقِ فَإِنَّها مِمَّا تَدُلُّ عَلى سَبيلِ النَّجاحِ؛<ref> كودك، فلسفى، ج 1، ص 218 به نقل از آداب النفس، ج 1، ص 26.</ref> اگر به [[بهشت]] و ثواب (آخرت) اميدوار نباشيم و از آتش و عذاب ([[جهنم]]) نهراسيم، باز هم شايسته است كه فضيلت‌هاى اخلاقى را طلب كنيم؛ زيرا فضايل اخلاقى، از چيزهايى است كه ما را به راه رستگارى هدايت مى كند».
 
 
 
'''ضرورت اخلاق و خودسازى '''
 
 
 
پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «إِنَّ لِلَّهِ تَعالى مَلَكاً يَنْزِلُ فى  كُلِّ لَيْلَةٍ فَيُنادى : يا ابْناءَ الْعِشْرينَ جِدُّوا وَاجْتَهِدُوا؛<ref> مستدرك الوسائل، ج 12، ص 157، آل البيت.</ref> خداى متعال را فرشته اى است كه هر شب فرود آمده، ندا مى دهد: اى جوانان بيست ساله! كوشش كنيد و (براى نيل به كمال و سعادت خود) مجاهده نماييد».
 
 
 
آغاز سنين جوانى، بهار به دست آوردن فضيلت‌هاى انسانى است.
 
 
 
على عليه السلام در نامه خود به [[امام حسن]] مجتبى عليه السلام فرمود: «...إِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْارْضِ الْخالِيَةِ ما الْقِىَ فيها مِنْ شَىْ ءٍ قَبِلَتْهُ فَبادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ انْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ...؛<ref> [[نهج البلاغه]]، فيض الاسلام، نامه 31، ص 912.</ref> دل نوجوان، مانند زمين خالى است كه هر بذرى در آن افشانده شود، مى پذيرد. از اين رو، پيش از آنكه (عمر زيادى بر تو بگذرد و) دلت سخت گردد، به ادب و تربيت تو پرداختم...
 
 
 
در جاى ديگر به همه جوانان خداجو و آرمان‌خواه سفارش مى كند: «يامَعْشَرَالْفِتْيانِ، حَصِّنُوا اعْراضَكُمْ بِالْأَدَبِ...؛<ref> جوان، فلسفى، ج 1، ص 194، به نقل از تاريخ يعقوبى، ص 152.</ref> اى قشر جوان! آبروى خويش را با ادب حفظ كنيد...
 
 
 
امام خمينى قدس سره نيز خطاب به جوانان مى فرمايد:
 
«جوانان ننشينند كه گرد پيرى سر و روى آنان را سفيد كند. ما به پيرى رسيده ايم و به مصايب و مشكلات آن واقفيم. شما تا جوان هستيد، مى توانيد كارى انجام دهيد، تا نيرو واراده جوانى داريد، مى توانيد هواهاى نفسانى، مشتهيات دنيايى و خواسته هاى حيوانى را از خود دور سازيد، ولى اگر در جوانى به فكر اصلاح و ساختن خود نباشيد ديگر در پيرى كار از كار گذشته است. تا جوانيد فكر كنيد، نگذاريد پير و فرسوده شويد، قلب جوان لطيف و ملكوتى است، انگيزه هاى فساد در آن ضعيف مى باشد، ليكن هر چه سن بالا رود، ريشه گناه در قلب قويتر و محكمتر مى گردد تا جايى كه كندن آن از دل، ممكن نيست».<ref> مبارزه با نفس يا جهاد اكبر، امام خمينى قدس سره، ص 60-61، مهر.</ref>
 
 
 
'''روش اخلاقى قرآن '''
 
 
 
براى حاكميت اخلاق نيكو در جامعه مى توان به درمان بيماري‌هاى اخلاقى پرداخت و نيز مى‌توان اقدام به بهداشت اخلاقى و پيشگيرى از پيدايش ناهنجاري هاى اخلاقى كرد. روش [[قرآن]] اين است كه با تربيت دينى و رشد ايمان و اعتقاد به خدا جلو پيدايش رذايل اخلاقى را مى گيرد و به عبارت ديگر، روش قرآن بهداشت و پيگيرى روحى و اخلاقى است، نه آن كه اجازه دهد بيماري‌هاى اخلاقى پديد آيد و به درمان آن بپردازد، البته اسلام براى زشتي‌هاى اخلاقى راه درمان را نيز نشان داده است؛ اما در آغاز اقدام به جلوگيرى از پيدايش و رشد ناهنجاريهاى اخلاقى مى كند و همواره پيشگيرى آسانتر و بهتر از درمان بيمارى است.
 
 
 
«اسلام از آغاز دل انسان را با [[ايمان]] و عشق به خدا پر مى كند. نتيجه ايمان به خدا نيز جز اعمال و صفات نيكو نيست، پس روش [[قرآن]] بر اساس توحيد خالص و كامل بنا شده است، توحيدى كه تنها در اسلام ديده مى شود و ضامن اسلام است».<ref> [[تفسيرالميزان]]، ج ص 358، اقتباس.</ref>
 
  
 +
و [[امام کاظم]] علیه السلام فرمود: «الْزَمُ الْعِلْمِ لَک ما دَلَّک عَلى صَلاحِ قَلْبِک وَاظْهَرَ لَک فَسادَهُ؛<ref> بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۳۳.</ref> لازمترین علم براى تو آن است که تو را به پاکسازى دل (و تهذیب نفس) راهنمایى کرده، فساد آن را براى تو آشکار کند».
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
+
==پیوندها==
==منابع==
+
*[[منابع اخلاق اسلامی]]
نعمت‌الله یوسفیان، علی‌اصغر الهامی‌نیا؛ اخلاق اسلامى، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، جلد 1، صفحه 15-20.
+
*[[تاريخ علم اخلاق]]
 
+
*[[فلسفه اخلاق]]
 
[[رده:کلیات اخلاق]]
 
[[رده:کلیات اخلاق]]
 +
[[رده:علوم]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= متوسط
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۲

«اخلاق» در اصطلاح به صفات درونی انسان گفته می‌شود که در او به صورت عادت در آمده است، به گونه‌ای که عمل مربوط به آن صفت در جایی که موقعیت آن پیش می‌آید، بدون درنگ از شخص سر بزند. علم اخلاق، در کنار اعتقادات و احکام فقهی، به‌‌منزله یکی از سه پایه اساسی معارف دینی است، که با شناساندن صفات نیک و بد و اعمال درست و نادرست، راه زندگی خداپسندانه و شیوه صحیح حرکت به‌سوی کمال نهایی و ارتباط با خدای متعال را تعلیم می‌دهد.

تعریف اخلاق

«اخلاق» جمع «خُلْق» در اصل واژه‌ای عربی و به‌معنای «سرشت و سجیه» به‌کار رفته است؛ اعم از اینکه سجیه و سرشتی نیکو و پسندیده باشد مانند جوان‌مردی و دلیری، یا زشت و ناپسند باشد مثل فرومایگی و بزدلی.[۱] در لغت نامه دهخدا آمده است: اخلاق جمع «خُلق» و در لغت به معناى خوی‌هاست.[۲]

اخلاق در اصطلاح دانشمندان و عالمان اخلاقی، معانی و کاربردهای متفاوتی دارد. سه معنی زیر برای اصطلاح اخلاق در نظر عالمان اخلاقی بر شمرده شده است:

  • صفات راسخ نفسانی: صفات و هیئت‌های پایدار در نفس که موجب صدور افعالی متناسب با آنها به‌طور خودجوش و بدون نیاز به تفکر و تأمل از انسان می‌شوند.
  • صفات نفسانی: هر‌گونه صفت نفسانی است که موجب پیدایش کارهای خوب یا بد می‌شود؛ چه آن صفت نفسانی به‌صورت پایدار و راسخ باشد و چه به‌صورت ناپایدار، و چه از‌ روی فکر حاصل شود و یا بدون تفکر و تأمل سرزند.
  • فضایل اخلاقی: گاهی واژه اخلاق صرفاً در مورد اخلاق نیک و فضایل اخلاقی به‌کار می‌رود؛ مثلا وقتی گفته می‌شود «فلان کار اخلاقی است» یا «دروغ‌گویی کاری غیراخلاقی است»، و یا زمانی که گفته می‌شود «عصاره اخلاق عشق و محبت است»، منظور از اخلاق، تنها اخلاق فضیلت است.[۳]

اما در کتابهایی که به علم اخلاق اختصاص دارند معمولا کاربرد نخست به عنوان تعریف اخلاق ارائه می گردد. علم اخلاق نیز که اغلب با حذف کلمه علم از ابتدای آن به طورمطلق بکار می رود، علمى است که از انواع صفات خوب و بد بحث کرده، آنها را مورد شناسایی و تعریف و تبیین قرار داده، کیفیت اکتساب صفات خوب و فضایل را و نیز چگونگی زدودن صفات رذیله را بیان کرده است.[۴] به‌تعبیر مرحوم نراقی: «علم اخلاق عبارت است از دانش صفات مُهلکه و مُنجیه، و چگونگی متصف شدن و گرویدن به صفات نجات‌بخش و رها شدن از صفات هلاک‌کننده».[۵] بنابراین، هدف نهایی علم اخلاق این است که انسان را به کمال و سعادت حقیقی خود، یعنی قرب الهی برساند.

اهمیت اخلاق در اسلام

علم اخلاق یکى از ضرورى ترین علوم براى انسان است. یکی از عوامل مهم بهره‌مندی از سعادت دنیوی و اخروی، اخلاق نیک و زدودن زشتی‌ها و آراستگی به خوبی‌هاست. پس از اعتقاد به خدا و پیامبر (صلى الله علیه وآله)، اخلاق مهم‌ترین مسئله از دیدگاه اسلام است. سستی در تزکیه اخلاق، چه‌بسا موجب از دست رفتن اعتقادات اصلی آدمی شود. قرآن از این معنا پرده برداشته و نشان داده است که بعضی از عادت‌ها و خلق‌های ناپسند، مانع از ایمان به خدا می‌شود. پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) درباره مسیحیان نجران فرمودند: «دلیل اینکه اسلام را نپذیرفتند، این نبود که حقانیت اسلام را درنیافتند، بلکه علاقه‌ای بود که به شرب خمر و گوشت خوک داشتند». از اینجاست که می‌توان به ارتباط عمیق اخلاق و اعتقادات پی برد.[۶]

از‌این‌روست که علم اخلاق و مسائل و مباحث مربوط به اخلاقیات از نظر اسلام، از جمله مهم‌ترین و شریف‌ترین علوم به‌حساب می‌آید. مگر نه این است که یکی از اهداف اصلی برانگیختن پیامبران و فرستادن پیام‌های آسمانی، پرورش اخلاق و تزکیه و تهذیب جان‌هاست: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَإِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ».(سوره جمعه، ۲)

پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نیز در حدیث بسیار مشهوری هدف از بعثت خود را به نهایت رساندن مکارم اخلاقی بیان کرده، می‌فرماید: «إنّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاَْخْلاَقِ».[۷]

در حدیث دیگری از امام علی علیه السلام می خوانیم که فرمود: «لو کُنّا لا نَرجو جنّة ولا نَخشی ناراً ولا ثواباً ولا عقاباً، لکان یَنبغی لَنا أن نطالبَ بمکارمِ الاخلاق فانّها مما تدلّ علی سبیل النجاح؛ اگر ما امید و ایمانی به بهشت و ترس و وحشتی از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابی هم نمی داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم، چرا که آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند.»[۸]

و امام کاظم علیه السلام فرمود: «الْزَمُ الْعِلْمِ لَک ما دَلَّک عَلى صَلاحِ قَلْبِک وَاظْهَرَ لَک فَسادَهُ؛[۹] لازمترین علم براى تو آن است که تو را به پاکسازى دل (و تهذیب نفس) راهنمایى کرده، فساد آن را براى تو آشکار کند».

پانویس

  1. فلسفه اخلاق، مصباح یزدی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سوم، پاییز ۱۳۹۴، ص ۱۹
  2. لغت نامه دهخدا، دانشگاه تهران، ج ۵، ص ۱۵۲۵.
  3. فلسفه اخلاق، مصباح یزدی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سوم، پاییز ۱۳۹۴، ص ۱۹ تا ۲۲
  4. فرق میان اخلاق و علم اخلاق چیست؟، اسلام کوئست
  5. محمد‌مهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۹ـ۱۵.
  6. محمدتقی مصباح یزدی، «اخلاق در قرآن» مجله معرفت، ش۱۴، ص۱۷‌ـ‌۱۸.
  7. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۷، ب ۵۹، حدیث ۱۸.
  8. پیام قرآن، مکارم شیرازی، ج۲، ص ۲۲ به نقل از مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۲۸۳.
  9. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۳۳.

پیوندها