آیه 86 سوره توبه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
و هرگاه سوره‌اى نازل شود كه به خداوند ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد، صاحبان ثروت (منافقان)، از تو اجازه‌ى مرخصى (براى فرار از جبهه) مى‌خواهند و مى‌گويند: ما را واگذار تا با خانه‌نشينان، (آنان كه از جنگ معافند و بايد در خانه بنشينند) باشيم.
 
و هرگاه سوره‌اى نازل شود كه به خداوند ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد، صاحبان ثروت (منافقان)، از تو اجازه‌ى مرخصى (براى فرار از جبهه) مى‌خواهند و مى‌گويند: ما را واگذار تا با خانه‌نشينان، (آنان كه از جنگ معافند و بايد در خانه بنشينند) باشيم.
 +
 +
رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ «87»
 +
 +
آنان راضى شدند كه با متخلّفان و خانه‌نشينان باشند و بر دلهاى آنان مُهرزده شده است، از اين رو نمى‌فهمند.
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
«طول»، به معناى امكانات وتوانمندى، «أُولُوا الطَّوْلِ» يعنى توانگران وثروتمندان.
 +
 +
مراد از «سُورَةٌ» مجموعه‌اى از آيات است كه موضوع خاصّى را بيان مى‌كند. لذا به قسمتى از يك سوره نيز «سوره» گفته شده است.
 +
 +
جلد 3 - صفحه 480
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- جهاد، لازمه‌ى ايمان به خداست. «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا»
 +
 +
2- پيامبر در جبهه‌هاى نبرد، پيشاپيش ديگران بود. «مَعَ رَسُولِهِ»
 +
 +
3- جهاد بايد با فرمان رهبر مسلمانان وهمراه وهمگام با او باشد. جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ‌ ...
 +
 +
4- ضعف، نفاق و ترس خود را از رفتن به جهاد، با اجازه‌ى مرخّصى توجيه نكنيم. «اسْتَأْذَنَكَ»
 +
 +
5- مرفّهان تن‌پرور، از جهاد بيشتر مى‌ترسند، به آنان اميدى نداشته باشيم. «اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ»
 +
 +
6- منافقان، دل مرده‌اند. «طُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ»
 +
 +
7- دنياطلبى، رفاه‌زدگى و روحيّه‌ى نفاق، ديد صحيح و شناخت عميق را از انسان مى‌گيرد. «لا يَفْقَهُونَ»
 
}}
 
}}
  
سطر ۶۲: سطر ۹۰:
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
 +
رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ (87)
 +
 +
بعد از آن بيان پستى طبع آنها را فرمايد:
 +
 +
رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ‌: راضى و خرسند گشتند به اينكه باشند با زنان باز پس مانده. يا كسانى كه خيرى در ايشان نباشد. وَ طُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ‌:
  
وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ مَعَ الْقاعِدِينَ (86)
+
و مهر نهاده شده بر دلهاى ايشان از نفاق، يعنى نشان و علامتى در آن پيدا شده كه ملائكه به آن علامت، علم به نفاق ايشان حاصل نموده، بر آنها لعنت كنند و استغفار براى ايشان ننمايند. و يا مراد آنكه: چون نظر و فكر نمى‌كنند و با وجود ظهور آيات داله بر حقيقت اسلام، قبول ايمان ننموده به جهت فرط عناد و انكار،
  
ج5، ص 169
+
ج5، ص 170
  
بعد حق سبحانه و تعالى، تمام اخبار منافقين را بيان فرمايد:
+
و به سوء اختيار كفر را اتخاذ كردند، پس گوئيا مانند كسانى هستند كه حق تعالى مهر بر قلوب آنها نهاده، يا اعراض از حق چون متمكن و راسخ شده در قلوب آنها به سبب عناد و لجاج، پس گوئيا طبيعى و از صفات خلقى ايشان است كه مجبولند بر آن، يا چون اعراق كفار راسخ و مستحكم شده در كفر بر وجهى كه طريقى باقى نمانده به تحصيل ايمان ايشان غير از الجاء و اجبار كه حكمت مقتضى عدم آن است، زيرا نقض غرض و با تكليف منافات دارد، پس تعبير شده از ترك الجاء به طبع، چه آن سدّ و منع ايمان آنها نموده؛ و بنابراين تأويل در آيه اشعار است بر ترامى امر منافقين در غى و تناهى انهماك آنها در ضلالت و بغى و تباهى و سركشى.
  
وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ: و هر گاه نازل گرديده شود سوره‌اى از قرآن. يا بعض از آنچه اطلاق سوره به بعض قرآن جايز است. أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ‌: اين كه ايمان آريد به خدا. وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ‌: و جهاد كنيد در خدمت پيغمبر او. اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ‌: اجازه طلبند از تو در باز ايستادن و نيامدن صاحبان مال و توانائى از منافقان. يا مراد رؤسا و امراء كه محل توجه بودند. و در تخصيص ذكر «أُولُوا الطَّوْلِ» دو وجه است: يكى آنكه مذمت نسبت به آنها الزم باشد، زيرا قادر بر سفر و جهاد بودند، با اين حال تقاعد نمودند. و ديگر آنكه: مال و قدرت ندارد بر سفر، احتياج ندارد به استيذان. وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ مَعَ الْقاعِدِينَ‌: و گويند واگذار ما را تا باشيم با نشستگان در خانه‌ها، يعنى با صاحبان عذر از زنان و كودكان و بيماران.
+
فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ‌: پس ايشان فهم نمى‌كنند آن چيزى را كه در جهاد است از امور سعادت و آنچه در تخلف آن است از آثار شقاوت. يا ادراك ننمايند حكم و مصالح و اسرارى را كه در جهاد مقرر فرموده.
  
  
سطر ۹۷: سطر ۱۳۰:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذا أُنزِلَت‌ سُورَةٌ أَن‌ آمِنُوا بِاللّه‌ِ وَ جاهِدُوا مَع‌َ رَسُولِه‌ِ استَأذَنَك‌َ أُولُوا الطَّول‌ِ مِنهُم‌ وَ قالُوا ذَرنا نَكُن‌ مَع‌َ القاعِدِين‌َ (86)
+
رَضُوا بِأَن‌ يَكُونُوا مَع‌َ الخَوالِف‌ِ وَ طُبِع‌َ عَلي‌ قُلُوبِهِم‌ فَهُم‌ لا يَفقَهُون‌َ (87)
  
و زماني‌ ‌که‌ نازل‌ شد سوره‌اي‌ ‌از‌ قرآن‌ اينكه‌ ايمان‌ آوريد بخداوند و جهاد كنيد بهمراهي‌ ‌رسول‌ ‌خدا‌ ‌از‌ تو استيذان‌ كردند صاحب‌ ثروتان‌ و صاحب‌ قوه‌هاي‌ ‌آنها‌ و گفتند واگذار ‌ما ‌را‌ ‌که‌ قعود كنيم‌ و ترك‌ جهاد ‌با‌ كساني‌ ‌که‌ قعود كرده‌اند وَ إِذا أُنزِلَت‌ سُورَةٌ مراد دستور و فرمان‌ الهي‌ بتوسط سور قرآني‌ و آيات‌ شريفه‌ ‌آن‌ رسيد و نازل‌ شد أَن‌ آمِنُوا بِاللّه‌ِ بعضي‌ گفتند خطاب‌ بمؤمنين‌ ‌است‌ و معناي‌ ‌آن‌ ‌يعني‌ ثابت‌ باشيد ‌بر‌ ايمان‌ نظير ‌آيه‌ شريفه‌ يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ الاية نساء ‌آيه‌ 135، بعضي‌ گفتند خطاب‌ بجميع‌ افراد بشر ‌است‌ چون‌ دستورات‌ الهي‌ شامل‌ جميع‌ ‌است‌ لكن‌ ‌هر‌ دو معني‌ خلاف‌ ظاهر ‌آيه‌ ‌است‌ بلكه‌ مراد منافقين‌ ظاهر مسلمان‌ هستند ‌که‌ ‌در‌ آيات‌ قبل‌ ذكر ‌آنها‌ ‌شده‌ و ‌اينکه‌
+
راضي‌ و خشنود شدند ‌به‌ اينكه‌ بوده‌ باشند ‌با‌ متخلفين‌ ‌از‌ خروج‌ ‌براي‌ جهاد و مهر خورده‌ ‌بر‌ قلوب‌ ‌آنها‌ ‌پس‌ ‌آنها‌ ديگر نميفهمند.
  
جلد 8 - صفحه 286
+
مسئلة علمية‌-‌ روح‌ انساني‌ ‌در‌ ابتداء امر خالي‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌هر‌ گونه‌ صفتي‌ و عقل‌ ‌که‌ خداوند باو عنايت‌ فرموده‌ بمنزله‌ چشم‌ روح‌ ‌است‌ ‌که‌ بتوسط ‌او‌ درك‌ حقايق‌ كند سعادت‌ و شقاوت‌، خير و شر، نفع‌ و ضرر، حسن‌ و قبح‌، نجات‌ و هلاكت‌ ‌را‌ تميز دهد. و علم‌ بمنزله‌ چراغ‌ عقل‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ظلمات‌ شهوات‌ و هواهاي‌ نفساني‌ روشن‌ كند ‌پس‌ جاهل‌ ‌در‌ ظلمات‌ ‌است‌ و چشم‌ روح‌ ‌که‌ عقل‌ ‌است‌ درك‌ نميكند و كفر و نفاق‌ و عصبيت‌ روي‌ چشم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بسته‌ و همين‌ ‌است‌ معناي‌ طبع‌ لذا ميفرمايد رَضُوا كمال‌ خوشنودي‌ و رضايت‌ ‌را‌ دارند بِأَن‌ يَكُونُوا مَع‌َ الخَوالِف‌ِ خوالف‌ نساء و صبيان‌ و مرضي‌ و مقعدين‌ و معذورين‌ و ‌غير‌ متمكنين‌ هستند اينها ‌هم‌ خشنود هستند ‌که‌ ‌با‌ ‌آنها‌ قعود كنند و خارج‌ نشوند.
  
منافقين‌ دو دسته‌ هستند يك‌ دسته‌ ضعيف‌ قوه‌ و تهي‌ دست‌ اينها ميتوانند يك‌ عذري‌ ‌براي‌ قعود بتراشند ‌که‌ ‌ما قوه‌ و قدرت‌ و توانايي‌ و تمكن‌ نداريم‌، و اما دسته‌ ديگر ‌که‌ متمكن‌ و متمول‌ و صاحب‌ قوّه‌ و قدرت‌ هستند و هيچگونه‌ عذري‌ ندارند خطاب‌ متوجه‌ بآنها ‌است‌ ‌که‌ حقيقة و واقعا ايمان‌ بياوريد و باين‌ ايمان‌ ظاهري‌ قناعت‌ نكنيد وَ جاهِدُوا مَع‌َ رَسُولِه‌ِ و مهيّا شويد ‌براي‌ جهاد بهمراهي‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ استَأذَنَك‌َ أُولُوا الطَّول‌ِ مِنهُم‌ ‌که‌ هيچگونه‌ عذري‌ نميتوانند بتراشند ‌مع‌ ‌ذلک‌ آمدند و ‌از‌ ‌شما‌ اجازه‌ طلبيدند وَ قالُوا و گفتند بشما ذَرنا نَكُن‌ مَع‌َ القاعِدِين‌َ ‌که‌ ‌ما ‌هم‌ ‌با‌ كساني‌ ‌که‌ معذور هستند و مكلف‌ بجهاد نيستند و قعود كردند قعود كنيم‌.
+
جلد 8 - صفحه 287
 +
 
 +
وَ طُبِع‌َ عَلي‌ قُلُوبِهِم‌ عناد و كفر و نفاق‌ و عصبيت‌ و حب‌ّ جاه‌ و مال‌ و دنيا و هواهاي‌ نفسانيه‌ مهر زده‌ و بسته‌ ‌است‌ درب‌ قلب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ فَهُم‌ لا يَفقَهُون‌َ ‌پس‌ ‌آنها‌ ‌در‌ ظلمت‌ و تاريكي‌ افتادند و ديگر ‌از‌ چراغ‌ علم‌ استضائه‌ نميكنند مثل‌ كسي‌ ‌که‌ اصلا چشم‌ نداشته‌ ‌باشد‌ ‌که‌ فاقد عقل‌ و شعور ‌است‌ و ديوانه‌ ‌است‌ و ديگر حقايق‌ ‌را‌ درك‌ نميكنند و نميفهمند.
 +
 
 +
و بالجمله‌ كور فاقد چشم‌ و بصير واقع‌ ‌در‌ ظلمت‌ جهل‌ و مريض‌ چشم‌ معيوب‌ و كسي‌ ‌که‌ روي‌ چشمش‌ بسته‌ ‌شده‌ تماما ‌در‌ يك‌ حكم‌ هستند.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۱۲: سطر ۱۴۹:
 
]
 
]
  
(آیه 86)- در این آیه و آیه بعد باز سخن در باره منافقان است. آیه می‌گوید:
+
(آیه 87)- در این آیه قرآن آنها را با این جمله مورد ملامت و مذمت قرار می‌دهد که «آنها راضی شدند با متخلفان باقی بمانند» (رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ).
 +
 
 +
بعدا اضافه می‌کند که «اینها بر اثر گناه و نفاق به مرحله‌ای رسیده‌اند که بر قلبهایشان مهر زده شده، به همین دلیل چیزی نمی‌فهمند» (وَ طُبِعَ عَلی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ
 +
 
 +
ج2، ص239
  
«هنگامی که سوره‌ای در باره جهاد نازل می‌شود و از مردم دعوت می‌کند که به خدا ایمان بیاورید (یعنی بر ایمان خود ثابت قدم بمانند و آن را تقویت نمایند) و همراه پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله در راه او جهاد کنید، در این هنگام منافقان قدرتمند که توانایی کافی از نظر جسمی و مالی برای شرکت در میدان جنگ دارند از تو اجازه می‌خواهند که در میدان جهاد شرکت نکنند و می‌گویند بگذار ما با قاعدین (آنها که از جهاد معذورند) باشیم» (وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَکُنْ مَعَ الْقاعِدِینَ).
+
لا یَفْقَهُونَ)
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۲۲: سطر ۱۶۳:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=9 |آیه=86}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=9 |آیه=87}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=9 |آیه=86}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=9 |آیه=87}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=9 |آیه=86}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=9 |آیه=87}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=9 |آیه=86}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=9 |آیه=87}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=9 |آیه=86}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=9 |آیه=87}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=9 |آیه=86}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=9 |آیه=87}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=9 |آیه=86}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=9 |آیه=87}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=9 |آیه=86}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=9 |آیه=87}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=9 |آیه=86}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=9 |آیه=87}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۸ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۱۱

مشاهده آیه در سوره

وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَكُنْ مَعَ الْقَاعِدِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<85 آیه 86 سوره توبه 87>>
سوره : سوره توبه (9)
جزء : 10
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و هرگاه سوره‌ای نازل شود که امر به ایمان به خدا و جهاد با رسول (در راه دین خدا) کند ثروتمندان آن منافقان از حضور تو تقاضای معافی از جهاد کرده و گویند: ما را از معاف‌شدگان محسوب دار.

و چون سوره ای نازل شود که: [در آن سوره از آنان خواسته اند] به خدا ایمان آورید و همراه پیامبرش جهاد کنید؛ ثروتمندان و قدرتمندان [منافق] از تو اجازه می خواهند [که در جهاد شرکت نکنند] و می گویند: بگذار که ما با خانه نشینان باشیم.

و چون سوره‌اى نازل شود كه به خدا ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد، ثروتمندانشان از تو عذر و اجازه خواهند و گويند: «بگذار كه ما با خانه‌نشينان باشيم.»

چون سوره‌اى نازل شد كه به خدا ايمان بياوريد و با پيامبرش به جنگ برويد، توانگرانشان از تو رخصت خواستند و گفتند: ما را بگذار، تا با آنهايى كه بايد در خانه نشينند در خانه بنشينيم.

و هنگامی که سوره‌ای نازل شود (و به آنان دستور دهد) که: «به خدا ایمان بیاورید! و همراه پیامبرش جهاد کنید!»، افرادی از آنها [= گروه منافقان‌] که توانایی دارند، از تو اجازه می‌خواهند و می‌گویند: «بگذار ما با قاعدین [= آنها که از جهاد معافند] باشیم!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When a surah is sent down [declaring]: ‘Have faith in Allah, and wage jihad along with His Apostle, the affluent among them ask you for leave, and say, ‘Let us remain with those who sit back.’

And whenever a chapter is revealed, saying: Believe in Allah and strive hard along with His Apostle, those having ampleness of means ask permission of you and say: Leave us (behind), that we may be with those who sit.

And when a surah is revealed (which saith): Believe in Allah and strive along with His messenger, the men of wealth among them still ask leave of thee and say: Suffer us to be with those who sit (at home).

When a Sura comes down, enjoining them to believe in Allah and to strive and fight along with His Messenger, those with wealth and influence among them ask thee for exemption, and say: "Leave us (behind): we would be with those who sit (at home)."

معانی کلمات آیه

«أُوْلُوا الطَّوْلِ»: ثروتمندان. مقتدران بر جهاد با مال و جان. «الطَّوْلِ»: قدرت. ثروت. امکانات. «ذَرْنَا»: ما را رها کن.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ مَعَ الْقاعِدِينَ «86»

و هرگاه سوره‌اى نازل شود كه به خداوند ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد، صاحبان ثروت (منافقان)، از تو اجازه‌ى مرخصى (براى فرار از جبهه) مى‌خواهند و مى‌گويند: ما را واگذار تا با خانه‌نشينان، (آنان كه از جنگ معافند و بايد در خانه بنشينند) باشيم.

رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ «87»

آنان راضى شدند كه با متخلّفان و خانه‌نشينان باشند و بر دلهاى آنان مُهرزده شده است، از اين رو نمى‌فهمند.

نکته ها

«طول»، به معناى امكانات وتوانمندى، «أُولُوا الطَّوْلِ» يعنى توانگران وثروتمندان.

مراد از «سُورَةٌ» مجموعه‌اى از آيات است كه موضوع خاصّى را بيان مى‌كند. لذا به قسمتى از يك سوره نيز «سوره» گفته شده است.

جلد 3 - صفحه 480

پیام ها

1- جهاد، لازمه‌ى ايمان به خداست. «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا»

2- پيامبر در جبهه‌هاى نبرد، پيشاپيش ديگران بود. «مَعَ رَسُولِهِ»

3- جهاد بايد با فرمان رهبر مسلمانان وهمراه وهمگام با او باشد. جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ‌ ...

4- ضعف، نفاق و ترس خود را از رفتن به جهاد، با اجازه‌ى مرخّصى توجيه نكنيم. «اسْتَأْذَنَكَ»

5- مرفّهان تن‌پرور، از جهاد بيشتر مى‌ترسند، به آنان اميدى نداشته باشيم. «اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ»

6- منافقان، دل مرده‌اند. «طُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ»

7- دنياطلبى، رفاه‌زدگى و روحيّه‌ى نفاق، ديد صحيح و شناخت عميق را از انسان مى‌گيرد. «لا يَفْقَهُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ (87)

بعد از آن بيان پستى طبع آنها را فرمايد:

رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ‌: راضى و خرسند گشتند به اينكه باشند با زنان باز پس مانده. يا كسانى كه خيرى در ايشان نباشد. وَ طُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ‌:

و مهر نهاده شده بر دلهاى ايشان از نفاق، يعنى نشان و علامتى در آن پيدا شده كه ملائكه به آن علامت، علم به نفاق ايشان حاصل نموده، بر آنها لعنت كنند و استغفار براى ايشان ننمايند. و يا مراد آنكه: چون نظر و فكر نمى‌كنند و با وجود ظهور آيات داله بر حقيقت اسلام، قبول ايمان ننموده به جهت فرط عناد و انكار،

ج5، ص 170

و به سوء اختيار كفر را اتخاذ كردند، پس گوئيا مانند كسانى هستند كه حق تعالى مهر بر قلوب آنها نهاده، يا اعراض از حق چون متمكن و راسخ شده در قلوب آنها به سبب عناد و لجاج، پس گوئيا طبيعى و از صفات خلقى ايشان است كه مجبولند بر آن، يا چون اعراق كفار راسخ و مستحكم شده در كفر بر وجهى كه طريقى باقى نمانده به تحصيل ايمان ايشان غير از الجاء و اجبار كه حكمت مقتضى عدم آن است، زيرا نقض غرض و با تكليف منافات دارد، پس تعبير شده از ترك الجاء به طبع، چه آن سدّ و منع ايمان آنها نموده؛ و بنابراين تأويل در آيه اشعار است بر ترامى امر منافقين در غى و تناهى انهماك آنها در ضلالت و بغى و تباهى و سركشى.

فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ‌: پس ايشان فهم نمى‌كنند آن چيزى را كه در جهاد است از امور سعادت و آنچه در تخلف آن است از آثار شقاوت. يا ادراك ننمايند حكم و مصالح و اسرارى را كه در جهاد مقرر فرموده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ مَعَ الْقاعِدِينَ (86) رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ (87) لكِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ أُولئِكَ لَهُمُ الْخَيْراتُ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (88) أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (89)

ترجمه‌

و چون نازل شود سوره كه ايمان آوريد بخدا و جهاد كنيد با پيغمبرش اذن ميخواهند از تو صاحبان مكنت از آنها و گويند واگذار ما را كه باشيم با نشستگان‌

راضى شدند بآنكه باشند با زنان بازمانده و مهر زده شد بر دلهاشان پس آنها نمى‌فهمند

ولى پيغمبر و آنانكه گرويدند با او جهاد نمودند بمالها و جانهاشان و آن گروه مر ايشانرا است خيرها و آنگروه آنانند رستگاران‌

آماده نموده خدا براى آنها بهشتهائيكه ميرود در زمين آنها نهرها جاودانيانند در آنها اين است كاميابى بزرگ.

تفسير

صاحبان ثروت و مكنت از منافقان بيشتر مورد ملامت شدند در تخلف از جهاد زيرا با آنكه آبرومند ظاهرى بودند حبّ مال و جان آنها را وادار نمود كه راضى شدند همسر با زنان بازمانده از جهاد شوند چون خوالف جمع خالفه است و عياشى ره از امام باقر ع نقل نموده كه مراد زنانند و ديده بصيرت آنها كه دل است كور شد كه نديدند وسيله سعادت دنيا و آخرتشانرا و نفهميدند موجب شقاوت و بدبختى خودشان را ولى از جان و مال گذشتگان در راه خدا نائل شدند بمنافع دنيا و آخرت از عزت و شوكت و ظفر و غنيمت و قرب و منزلت نزد خدا و پيغمبر و فائز شدند بنعيم جنت كه خداوند بيد قدرت خود براى آنها آماده فرموده بود و سعادتى بالاتر از آن نيست ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


رَضُوا بِأَن‌ يَكُونُوا مَع‌َ الخَوالِف‌ِ وَ طُبِع‌َ عَلي‌ قُلُوبِهِم‌ فَهُم‌ لا يَفقَهُون‌َ (87)

راضي‌ و خشنود شدند ‌به‌ اينكه‌ بوده‌ باشند ‌با‌ متخلفين‌ ‌از‌ خروج‌ ‌براي‌ جهاد و مهر خورده‌ ‌بر‌ قلوب‌ ‌آنها‌ ‌پس‌ ‌آنها‌ ديگر نميفهمند.

مسئلة علمية‌-‌ روح‌ انساني‌ ‌در‌ ابتداء امر خالي‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌هر‌ گونه‌ صفتي‌ و عقل‌ ‌که‌ خداوند باو عنايت‌ فرموده‌ بمنزله‌ چشم‌ روح‌ ‌است‌ ‌که‌ بتوسط ‌او‌ درك‌ حقايق‌ كند سعادت‌ و شقاوت‌، خير و شر، نفع‌ و ضرر، حسن‌ و قبح‌، نجات‌ و هلاكت‌ ‌را‌ تميز دهد. و علم‌ بمنزله‌ چراغ‌ عقل‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ظلمات‌ شهوات‌ و هواهاي‌ نفساني‌ روشن‌ كند ‌پس‌ جاهل‌ ‌در‌ ظلمات‌ ‌است‌ و چشم‌ روح‌ ‌که‌ عقل‌ ‌است‌ درك‌ نميكند و كفر و نفاق‌ و عصبيت‌ روي‌ چشم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بسته‌ و همين‌ ‌است‌ معناي‌ طبع‌ لذا ميفرمايد رَضُوا كمال‌ خوشنودي‌ و رضايت‌ ‌را‌ دارند بِأَن‌ يَكُونُوا مَع‌َ الخَوالِف‌ِ خوالف‌ نساء و صبيان‌ و مرضي‌ و مقعدين‌ و معذورين‌ و ‌غير‌ متمكنين‌ هستند اينها ‌هم‌ خشنود هستند ‌که‌ ‌با‌ ‌آنها‌ قعود كنند و خارج‌ نشوند.

جلد 8 - صفحه 287

وَ طُبِع‌َ عَلي‌ قُلُوبِهِم‌ عناد و كفر و نفاق‌ و عصبيت‌ و حب‌ّ جاه‌ و مال‌ و دنيا و هواهاي‌ نفسانيه‌ مهر زده‌ و بسته‌ ‌است‌ درب‌ قلب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ فَهُم‌ لا يَفقَهُون‌َ ‌پس‌ ‌آنها‌ ‌در‌ ظلمت‌ و تاريكي‌ افتادند و ديگر ‌از‌ چراغ‌ علم‌ استضائه‌ نميكنند مثل‌ كسي‌ ‌که‌ اصلا چشم‌ نداشته‌ ‌باشد‌ ‌که‌ فاقد عقل‌ و شعور ‌است‌ و ديوانه‌ ‌است‌ و ديگر حقايق‌ ‌را‌ درك‌ نميكنند و نميفهمند.

و بالجمله‌ كور فاقد چشم‌ و بصير واقع‌ ‌در‌ ظلمت‌ جهل‌ و مريض‌ چشم‌ معيوب‌ و كسي‌ ‌که‌ روي‌ چشمش‌ بسته‌ ‌شده‌ تماما ‌در‌ يك‌ حكم‌ هستند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 87)- در این آیه قرآن آنها را با این جمله مورد ملامت و مذمت قرار می‌دهد که «آنها راضی شدند با متخلفان باقی بمانند» (رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ).

بعدا اضافه می‌کند که «اینها بر اثر گناه و نفاق به مرحله‌ای رسیده‌اند که بر قلبهایشان مهر زده شده، به همین دلیل چیزی نمی‌فهمند» (وَ طُبِعَ عَلی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ

ج2، ص239

لا یَفْقَهُونَ)

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع