آیه 78 سوره حجر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ|سوره=15|آیه =78}}...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
و به راستى اهالى سرزمين ايْكه (نيز) ستمگر بودند.
 
و به راستى اهالى سرزمين ايْكه (نيز) ستمگر بودند.
 +
 +
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ «79»
 +
 +
پس از آنان انتقام گرفتيم و همانا (شهرهاى ويران شده) اين دو منطقه در برابر چشمان شما آشكار است.
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
«ايكه» به معناى بيشه و درختان درهم پيچيده است و مراد از «اصحاب ايكه»، قوم حضرت شعيب مى‌باشند كه در منطقه‌ى خوش آب و هوا و پردرختى ميان حجاز و شام‌زندگى مى‌كردند.
 +
 +
در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده كه اصحاب مدين و اصحاب الايكة دو امّت بودند كه‌
 +
 +
«1». تفسير نورالثقلين.
 +
 +
«2». تفسير نورالثقلين.
 +
 +
«3». تفسير اطيب‌البيان.
 +
 +
جلد 4 - صفحه 475
 +
 +
شعيب پيامبر هر دوى آنان بود و هر دو كفر ورزيدند، ولى به دو نوع عذاب گرفتار شدند؛ يكى به عذاب‌ «يَوْمِ الظُّلَّةِ» و ديگرى به عذاب «صيحة». «1»
 +
 +
چون ما از خداوند طلبى نداريم، آنچه را دريافت مى‌كنيم، «انعام» خداوند است، امّا در كيفر الهى، چون قهر او به خاطر گناهان، عيب‌ها واستحقاق خود ماست، كلمه‌ى «انتقام» بكار مى‌رود.
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- ستمگران بدانند كه شرارت و ستم آنان در طول تاريخ، براى ديگران بازگو مى‌شود. «وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ»
 +
 +
2- در طراحى جاده‌ها، سعى كنيم محل حوادث تاريخى، در ديدگاه عابرين باشد. «لَبِإِمامٍ مُبِينٍ»
 
}}
 
}}
  
سطر ۶۲: سطر ۹۰:
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
 +
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ (79)
 +
 +
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ‌: پس انتقام كشيديم از ايشان به سبب زيادتى كفر و طغيان ايشان، يعنى اخذ كرديم ايشان را به عقوبت. اهل مدين، به صيحه هلاك شدند؛ و اهل ايكه، به آتش؛ بدين طريق كه حق تعالى گرماى شديدى مدت هفت روز بر آنها فرستاد، مضطرب گرديده بيرون آمدند و به سايه‌هاى درختان پناه بردند تا آسودگى يابند، به امر الهى باد سموم با آتش وزيده، تمام ايشان را سوزانيد. در بعض تفاسير- خداى تعالى ابرى بر آنها ظاهر، پناه به آن بردند تا راحت شوند، ناگاه آتشى هويدا و آنها را سوزانيد. و در اينجا گفته‌اند عذاب و بدى از جاى بى‌گمانى، موجب شدت سوزش نهانى خواهد بود.
 +
 +
وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ‌: و بدرستى كه سدوم كه بزرگترين شهرهاى قوم لوط بود و ايكه، اين دو ديار معذبه، هرآينه بر راهى روشن و هويدا است كه مردم مى‌گذرند و مى‌بينند تا عبرت يابند، لكن با كثرت عبرتها، اعتبار به آنها كم است.
  
وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ (78)
+
جلد 7 - صفحه 137
  
وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ‌: و بدرستى كه شأن چنين است اصحاب بيشه درختان، هرآينه ظالم بودند به تكذيب پيغمبرشان. و مراد، قوم شعيب عليه السّلام كه در بيشه‌ها و جنگلها زندگانى مى‌كردند. حق تعالى حضرت شعيب را به ايشان و اهل مدين مبعوث فرمود، و اهل مدين ايمان نياوردند و اهل «ايكه» تكذيب نمودند.
+
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در كلمات قصار فرمايد: ما اكثر العبر و اقلّ الاعتبار. «1» چه بسيار است اسباب عبرت، و چه كم باشد عبرت گرفتن.
 +
 
 +
نكته: قوله‌ (وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ) ان مخففه از مثقله و ضميرشان اسم آن باشد، و فرق ان مخففه از نافيه آن است كه لام در خبر مخففه درآيد لقوله:
 +
 
 +
لظالمين.
  
  
سطر ۱۲۳: سطر ۱۶۰:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِن‌ كان‌َ أَصحاب‌ُ الأَيكَةِ لَظالِمِين‌َ (78)
+
فَانتَقَمنا مِنهُم‌ وَ إِنَّهُما لَبِإِمام‌ٍ مُبِين‌ٍ (79)
  
أصحاب‌ ايكه‌ قوم‌ شعيب‌ هستند، چنانچه‌ أصحاب‌ مدين‌ ‌هم‌ قوم‌ شعيبند و ايكه‌ اسم‌ درخت‌ ‌است‌ ‌که‌ بهم‌ پيچيده‌ و اينها ‌با‌ آنكه‌ ‌آن‌ درخت‌ ‌را‌ مي‌پرستيدند و ‌ يا ‌ آنكه‌ شهر ‌آنها‌ ‌را‌ بنام‌ ‌آن‌ درخت‌ گذارده‌ بودند و أصحاب‌ ايكه‌ بصاعقه‌ هلاك‌ شدند ‌در‌ يوم الظلّة، چنانچه‌ ‌در‌ سوره‌ شعراء ‌آيه‌ 176 ‌الي‌ 190 شرح‌ ‌آن‌ ‌را‌ بيان‌ فرموده‌ ‌من‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌:
+
‌پس‌ انتقام‌ كشيديم‌ ‌از‌ ‌آنها‌ و محققا ‌اينکه‌ دو قوم‌ لوط و اصحاب‌ ايكه‌ ‌هر‌ آينه‌ بطريقيست‌ واضح‌ (فانتقمنا) انتقام‌ ‌از‌ نقمة ‌است‌ مقابل‌ نعمة و انتقام‌ مقابل‌ انعام‌ ‌است‌ إعطاء نعمت‌ و أخذ بنقمة ‌که‌ بلاء ‌باشد‌ و چون‌ نعمت‌ ‌از‌ راه‌ تفضّل‌ ‌است‌ نه‌ استحقاق‌ ‌از‌ باب‌ افعال‌ آمده‌ ولي‌ نقمة ‌از‌ راه‌ استحقاق‌ ‌است‌ ‌در‌ اثر اعمال‌ سيئة ‌از‌ باب‌ افتعال‌ آمده‌ و فرق‌ ‌بين‌ نعمت‌ و بلاء و ثواب‌ و عقاب‌ اعم‌ و اخص‌ ‌است‌ ثواب‌ و عقاب‌ اختصاص‌ بقيامت‌ دارد و نعمة و بلاء اعم‌ ‌است‌ و نعمة و بلاء بسا امتحانست‌ و ثواب‌ و عقاب‌ عنوان‌ پاداشت‌ و اجر نعمة و بلاء بسا ‌براي‌ عبرت‌ ديگران‌ و تنبه‌ آنهاست‌ و ثواب‌ و عقاب‌ مربوط باين‌ قسمت‌ نيست‌ (منهم‌) قوم‌ لوط و أصحاب‌ أيكه‌ و تعبير بجمع‌ بلحاظ افراد ‌است‌ (و إنّهما) تعبير بتثنيه‌ بلحاظ طائفتين‌ ‌است‌ و قبيلتين‌ (لبامام‌ مبين‌) يكي‌ ‌از‌ معاني‌ إمام‌ بمعني‌ طريق‌ ‌است‌ چون‌ أم‌ّ بمعني‌ قصد ‌است‌ و مردم‌ قصد طريق‌ ميكنند مبين‌ بمعني‌ ظاهر و واضع‌ و آشكار ‌است‌، و بعيد نيست‌ ‌که‌ مراد طريق‌ معامله‌ خداوند ‌با‌ كفار و مشركين‌ و اهل‌ فساد ‌باشد‌.
 
 
كَذَّب‌َ أَصحاب‌ُ الأَيكَةِ المُرسَلِين‌َ.
 
 
 
‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ فَأَخَذَهُم‌ عَذاب‌ُ يَوم‌ِ الظُّلَّةِ إِنَّه‌ُ كان‌َ عَذاب‌َ يَوم‌ٍ عَظِيم‌ٍ.
 
 
 
و گفتند ابري‌ آمد بالاي‌ سر ‌آنها‌ تصور كردند ‌که‌ بروند زير سايه‌ ابر استراحت‌ كنند و ‌از‌ حرارت‌ آفتاب‌ نجات‌ يابند.
 
 
 
و چون‌ تمام‌ مجتمع‌ شدند ‌در‌ زير سايه‌ سحاب‌ يك‌ مرتبه‌ صاعقه‌ و آتش‌ ‌از‌ سحاب‌ خارج‌ شد و تمام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ سوزانيد و ‌تا‌ هفت‌ روز ‌اينکه‌ صاعقه‌ ادامه‌ داشت‌ و ‌ما ‌در‌ مجلد پنجم‌ ‌در‌ سوره‌ اعراف‌ ‌آيه‌ 85 إشاره‌ كرديم‌ مراجعه‌ كنيد صفحه‌ 380 و أصحاب‌ مدين‌ ‌که‌ ‌از‌ فاميل‌ ‌خود‌ شعيب‌ بودند چون‌ مدين‌ نام‌ جدّ شعيب‌ ‌بود‌ و ‌به‌ رجفه‌ هلاك‌ شدند، چنانچه‌ ميفرمايد: فَأَخَذَتهُم‌ُ الرَّجفَةُ فَأَصبَحُوا فِي‌ دارِهِم‌ جاثِمِين‌َ اعراف‌ ‌آيه‌ 78 و رجفه‌ ‌را‌ بعضي‌ گفتند زلزله‌ ‌بود‌ بعضي‌ گفتند صيحه‌ ‌بود‌ بعضي‌ گفتند صاعقه‌ ‌بود‌ و جمع‌ ‌بين‌ ‌هر‌ سه‌ معني‌ ممكن‌ ‌است‌ صيحه‌ صداي‌ رعد بطوري‌ ‌که‌ زمين‌ ‌را‌ بلرزاند و زلزله‌ واقع‌ شود و برق‌ جستن‌ كند و بسوزاند ‌که‌ صاعقه‌ ‌باشد‌.
 
 
 
جلد 12 - صفحه 64
 
 
 
وَ إِن‌ كان‌َ أَصحاب‌ُ الأَيكَةِ لَظالِمِين‌َ ‌هم‌ ظالم‌ بنفس‌ بودند ‌که‌ تكذيب‌ شعيب‌ كردند و ‌هم‌ ظالم‌ بغير ‌که‌ بخس‌ ‌در‌ مكيال‌ و ميزان‌ ميكردند و ‌هم‌ شرك‌ آوردند ‌که‌ إِن‌َّ الشِّرك‌َ لَظُلم‌ٌ عَظِيم‌ٌ لقمان‌ ‌آيه‌ 12.
 
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۴۶: سطر ۱۷۱:
 
]
 
]
  
(آیه 78)- پایان زندگی دو قوم ستمگر! در اینجا قرآن به دو بخش دیگر از
+
(آیه 79)- «ما از آنها انتقام گرفتیم» (فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ). و در برابر ظلمها و ستمگریها و سرکشیها، مجازاتشان نمودیم.
 +
 
 +
«و (شهرهای ویران شده) این دو (قوم لوط و اصحاب الایکه) بر سر راه (شما در سفرهای شام) آشکار است»! (وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ).
 +
 
 +
«اصحاب الایکه» همان قوم شعیبند که در سرزمینی پر آب و مشجّر در میان حجاز و شام زندگی می‌کردند.
  
ج2، ص542
+
آنها زندگی مرفه و ثروت فراوانی داشتند و به همین جهت، غرور و غفلت آنها را فرا گرفته بود و مخصوصا دست به «کم فروشی» و «فساد در زمین» زده بودند.
  
سرگذشت اقوام پیشین تحت عنوان «اصحاب الأیکه» و «اصحاب الحجر» اشاره می‌کند، و بحثهای عبرت انگیزی را که در آیات پیشین پیرامون قوم لوط بود تکمیل می‌نماید.
+
«شعیب» آن پیامبر بزرگ، آنها را از این کارشان برحذر داشت و دعوت به توحید و راه حق نمود، اما همان گونه که در آیات سوره هود دیدیم، آنها تسلیم حق نشدند و سر انجام بر اثر مجازات دردناکی نابود گشتند.
  
نخست می‌گوید: «و اصحاب الایکه مسلما مردمی ظالم و ستمگر بودند، (وَ إِنْ کانَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ لَظالِمِینَ).
+
شرح بیشتر حالات آنها در سوره «شعراء» از آیه 176 تا 190 آمده است.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۶۰: سطر ۱۸۹:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=78}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=79}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=15 |آیه=78}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=15 |آیه=79}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=15 |آیه=78}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=15 |آیه=79}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=15 |آیه=78}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=15 |آیه=79}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=78}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=79}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=15 |آیه=78}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=15 |آیه=79}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=15 |آیه=78}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=15 |آیه=79}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=15 |آیه=78}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=15 |آیه=79}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=15 |آیه=78}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=15 |آیه=79}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۵۷

مشاهده آیه در سوره

وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<77 آیه 78 سوره حجر 79>>
سوره : سوره حجر (15)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و اهل شهر ایکه (قوم شعیب) هم بسیار مردم ستمکاری بودند.

و بی تردید اهل ایکه [قوم شعیب] ستمکار بودند.

و راستى اهل «ايكه» ستمگر بودند.

مردم ايكه نيز ستمكار بودند.

«اصحاب الأیکه» [= صاحبان سرزمینهای پردرخت = قوم شعیب‌] مسلماً قوم ستمگری بودند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed the inhabitants of Aykah were [also] wrongdoers.

And the dwellers of the thicket also were most surely unjust.

And the dwellers in the wood indeed were evil-doers.

And the Companions of the Wood were also wrong-doers;

معانی کلمات آیه

«إِنْ»: مخفّف از مثقّله است و تقدیر چنین است: إنَّهُ. «الأیْکَةِ»: درختستان. سرزمینی که میان بحر احمر و مدین قرار گرفته است. «أَصْحَابُ الأیْکَةِ»: مراد قوم شعیب است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ «78»

و به راستى اهالى سرزمين ايْكه (نيز) ستمگر بودند.

فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ «79»

پس از آنان انتقام گرفتيم و همانا (شهرهاى ويران شده) اين دو منطقه در برابر چشمان شما آشكار است.

نکته ها

«ايكه» به معناى بيشه و درختان درهم پيچيده است و مراد از «اصحاب ايكه»، قوم حضرت شعيب مى‌باشند كه در منطقه‌ى خوش آب و هوا و پردرختى ميان حجاز و شام‌زندگى مى‌كردند.

در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده كه اصحاب مدين و اصحاب الايكة دو امّت بودند كه‌

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». تفسير نورالثقلين.

«3». تفسير اطيب‌البيان.

جلد 4 - صفحه 475

شعيب پيامبر هر دوى آنان بود و هر دو كفر ورزيدند، ولى به دو نوع عذاب گرفتار شدند؛ يكى به عذاب‌ «يَوْمِ الظُّلَّةِ» و ديگرى به عذاب «صيحة». «1»

چون ما از خداوند طلبى نداريم، آنچه را دريافت مى‌كنيم، «انعام» خداوند است، امّا در كيفر الهى، چون قهر او به خاطر گناهان، عيب‌ها واستحقاق خود ماست، كلمه‌ى «انتقام» بكار مى‌رود.

پیام ها

1- ستمگران بدانند كه شرارت و ستم آنان در طول تاريخ، براى ديگران بازگو مى‌شود. «وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ»

2- در طراحى جاده‌ها، سعى كنيم محل حوادث تاريخى، در ديدگاه عابرين باشد. «لَبِإِمامٍ مُبِينٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ (79)

فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ‌: پس انتقام كشيديم از ايشان به سبب زيادتى كفر و طغيان ايشان، يعنى اخذ كرديم ايشان را به عقوبت. اهل مدين، به صيحه هلاك شدند؛ و اهل ايكه، به آتش؛ بدين طريق كه حق تعالى گرماى شديدى مدت هفت روز بر آنها فرستاد، مضطرب گرديده بيرون آمدند و به سايه‌هاى درختان پناه بردند تا آسودگى يابند، به امر الهى باد سموم با آتش وزيده، تمام ايشان را سوزانيد. در بعض تفاسير- خداى تعالى ابرى بر آنها ظاهر، پناه به آن بردند تا راحت شوند، ناگاه آتشى هويدا و آنها را سوزانيد. و در اينجا گفته‌اند عذاب و بدى از جاى بى‌گمانى، موجب شدت سوزش نهانى خواهد بود.

وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ‌: و بدرستى كه سدوم كه بزرگترين شهرهاى قوم لوط بود و ايكه، اين دو ديار معذبه، هرآينه بر راهى روشن و هويدا است كه مردم مى‌گذرند و مى‌بينند تا عبرت يابند، لكن با كثرت عبرتها، اعتبار به آنها كم است.

جلد 7 - صفحه 137

حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در كلمات قصار فرمايد: ما اكثر العبر و اقلّ الاعتبار. «1» چه بسيار است اسباب عبرت، و چه كم باشد عبرت گرفتن.

نكته: قوله‌ (وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ) ان مخففه از مثقله و ضميرشان اسم آن باشد، و فرق ان مخففه از نافيه آن است كه لام در خبر مخففه درآيد لقوله:

لظالمين.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ (73) فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ (74) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ (75) وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ (76) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ (77)

وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ (78) فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ (79) وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ (80) وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ (81) وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ (82)

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ (83) فَما أَغْنى‌ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ (84)

ترجمه‌

پس گرفت آنها را صيحه آسمانى وارد در وقت طلوع آفتاب شدگان‌

پس گردانديم زبرش را زيرش و بارانديم بر آنها سنگهائى از گل سنگ شده‌

همانا در اين هر آينه نشانه‌ها است براى اهل فراست‌

و همانا آنها هر آينه براهى است ثابت‌

بدرستيكه در اين نشانه‌اى است براى اهل ايمان‌

و همانا بودند اهل بلدأيكه هر آينه ستمكاران‌

پس انتقام كشيديم از آنها و بدرستيكه آن دو هر آينه در راهى روشنند

و بتحقيق تكذيب كردند اهل وادى حجر پيغمبران را

و داديم بآنها نشانه‌هاى خودمان را پس بودند از آنها اعراض كنندگان‌

و بودند كه مى‌تراشيدند از كوهها خانه‌ها را ايمنان‌

پس گرفت آنها را صيحه آسمانى بامداد كنندگان‌

پس بى‌نياز نكرد آنها را آنچه بودند كه كسب ميكردند.

.

جلد 3 صفحه 261

تفسير

بيان عاقبت كار قوم لوط است كه فرياد مهيب جبرئيل مقارن طلوع آفتاب بآنها رسيد و بال خود را در زير زمين بلد آنها فرو برد و از جا كند و بآسمان برد و وارونه نمود و بزمين زد و زير و زبر نمود و در اينحال بارانى از سجّيل كه معرّب سنگ گل است بر آنها باريدن گرفت كه ديّارى را از آنها باقى نگذارد حتى بكسانيكه در شهر نبودند و باطراف مسافرت نموده بودند هم اصابت كرد و هلاك نمود چنانچه در سوره هود گذشت و در اين هلاكت قوم لوط و زير و زبر شدن بلدشان آياتى است بر قدرت و عظمت معصيت خداوند براى اهل فراست و كسانيكه بنظر دقيق در حقايق اشياء مينگرند تا حقيقت هر چيز را بسمه و علامت آن ميشناسند چون متوسم ناظر و متأمّل در سمه و علامت شى‌ء را گويند براى معرفت بحال آن و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده بطريق صحيح كه فرمود بپرهيزيد از فراست مؤمن همانا او نظر ميكند بنور خدا و خداوند بندگانى دارد كه ميشناسند مردم را بتوسم و اين آيه را تلاوت فرمود و آن آيات و نشانه‌هاى قدرت خداوند در راهى است كه ثابت و مستقر است و قافله قريش و غيرها كه از مكّه بشام حركت ميكنند از آنراه ميروند و آثار باقيه بلد سدوم را كه شهر قوم لوط بوده مشاهده مينمايند و بايد عبرت گيرند و با پيغمبر خدا مخالفت ننمايند در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود در قول خداوند انّ فى ذالك لآيات للمتوسمين متوسم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود و بعد از او منم و ائمه كه از ذريّه منند متوسمانند و در چند روايت ديگر باين معنى تصريح شده و در بعضى علاوه شده كه سبيل در ما مقيم است و خارج از ما نميشود هرگز و قمّى ره علاوه فرموده كه سبيل راه بهشت است و در بعضى روايات باين آيه تمسك شده است براى آنكه ائمه عليهم السلام تمام مردم را بنوشته ايمان و كفرشان كه در ميان دو چشمشان است ميشناسند كه مؤمنند يا كافر و اين نوشته از ساير مردم محجوب است و نسبت بامام زمان علاوه شده است كه در آن آيت است براى متوسمان و او آيت است براى متوسمان و او است سبيل مقيم و عيّاشى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در امام آيت است براى متوسمان و او است سبيل مقيم مى‌بيند بنور خدا و سخن ميگويد از جانب خدا و پوشيده نميماند بر او چيزى از چيزها كه خواسته باشد و بنابر آنچه ذكر شد مرجع ضمير

جلد 3 صفحه 262

در و إنّها لبسبيل مقيم راجع است بآيات و مراد از انّ فى ذالك لآية للمؤمنين آنستكه در اين توسم و تفرّس و علامت شناسى و معرفت آيات خدا و ائمّه هدى و طرق الى اللّه آيت و علامتى است براى اهل ايمان يعنى اهل ايمان حقيقى باين امور شناخته ميشوند ولى مفسرين مرجع ضمير انّها را مدينه يا مدائن و آثار باقيه آنها قرار داده‌اند و مشار اليه ذالك را در آيه بعد نيز همان دانسته‌اند و اختصاص باهل ايمانرا فرموده‌اند براى آنستكه آنها منتفع ميشوند و بنظر حقير خلاف ظاهر آيه و روايات مفسره است و در هر دو معنى سهل انگارى شده است و كلمه ان در و إن كان اصحاب الأيكة ظاهرا مخفّفه از مثقّله است و أيكه درختان بسيار درهم رفته را گويند و نام بلدى است كه در جنگل واقع شده بود و حضرت شعيب علاوه بر اهل مدين بر آنها هم مبعوث شد و اطاعت ننمودند و ستم نمودند بخودشان و خلق و خداوند از آنها انتقام كشيد باين نحو كه هفت روز هوا بشدّت گرم شد و بعد ابرى ظاهر گشت آنها باميد فرج و تخفيف حرارت زير آن ابر جمع شدند ناگاه از آن صاعقه‌اى بآنها رسيد و تمامى سوختند و شهر سدوم و بلدأيكه در جلو راه مردم واضح و آشكار است و بنابراين مراد بامام مبين راه روشن است و بعضى گفته‌اند مراد از امام مبين لوح محفوظ است كه وقايع آن دو بلد در آن نوشته است مانند و كل شى‌ء احصيناه فى امام مبين و معناى اوّل اظهر است و اهل ديار حجر كه گفته‌اند واديى است بين مدينه و شام هم مانند ساير كفار تكذيب نمودند پيغمبران خدا را كه حضرت صالح و رسولان او يا ساير انبياء باشد و اينها همان قوم ثمود بودند كه شرح احوال آنها در سوره اعراف گذشت و مراد از آيات ناقه و بچه‌اش و آب خوردن و شير دادن و ساير جهات اعجاز آنست كه مفصلا ذكر و كيفيّت اعراض آنها بيان گرديد و يكى از سفاهتهاى آنها اين بود كه خانه‌هاشان را در كوهها از سنگ مى‌تراشيدند و باين ملاحظه ايمن بودند از وصول آفات ارضيّه و سماويّه بخودشان با آنكه باين امور نبايد دلگرم و از عذاب الهى ايمن بود پس تمامى در وقت صبح بصيحه آسمانى هلاك شدند و آن خانه‌ها و اولاد و اموالشان كه كسب ميكردند براى آنها ابدا نتيجه و فائده و ثمرى نداشت و چيزى از احتياج آنها را رفع ننمود.

جلد 3 صفحه 263

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَانتَقَمنا مِنهُم‌ وَ إِنَّهُما لَبِإِمام‌ٍ مُبِين‌ٍ (79)

‌پس‌ انتقام‌ كشيديم‌ ‌از‌ ‌آنها‌ و محققا ‌اينکه‌ دو قوم‌ لوط و اصحاب‌ ايكه‌ ‌هر‌ آينه‌ بطريقيست‌ واضح‌ (فانتقمنا) انتقام‌ ‌از‌ نقمة ‌است‌ مقابل‌ نعمة و انتقام‌ مقابل‌ انعام‌ ‌است‌ إعطاء نعمت‌ و أخذ بنقمة ‌که‌ بلاء ‌باشد‌ و چون‌ نعمت‌ ‌از‌ راه‌ تفضّل‌ ‌است‌ نه‌ استحقاق‌ ‌از‌ باب‌ افعال‌ آمده‌ ولي‌ نقمة ‌از‌ راه‌ استحقاق‌ ‌است‌ ‌در‌ اثر اعمال‌ سيئة ‌از‌ باب‌ افتعال‌ آمده‌ و فرق‌ ‌بين‌ نعمت‌ و بلاء و ثواب‌ و عقاب‌ اعم‌ و اخص‌ ‌است‌ ثواب‌ و عقاب‌ اختصاص‌ بقيامت‌ دارد و نعمة و بلاء اعم‌ ‌است‌ و نعمة و بلاء بسا امتحانست‌ و ثواب‌ و عقاب‌ عنوان‌ پاداشت‌ و اجر نعمة و بلاء بسا ‌براي‌ عبرت‌ ديگران‌ و تنبه‌ آنهاست‌ و ثواب‌ و عقاب‌ مربوط باين‌ قسمت‌ نيست‌ (منهم‌) قوم‌ لوط و أصحاب‌ أيكه‌ و تعبير بجمع‌ بلحاظ افراد ‌است‌ (و إنّهما) تعبير بتثنيه‌ بلحاظ طائفتين‌ ‌است‌ و قبيلتين‌ (لبامام‌ مبين‌) يكي‌ ‌از‌ معاني‌ إمام‌ بمعني‌ طريق‌ ‌است‌ چون‌ أم‌ّ بمعني‌ قصد ‌است‌ و مردم‌ قصد طريق‌ ميكنند مبين‌ بمعني‌ ظاهر و واضع‌ و آشكار ‌است‌، و بعيد نيست‌ ‌که‌ مراد طريق‌ معامله‌ خداوند ‌با‌ كفار و مشركين‌ و اهل‌ فساد ‌باشد‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 79)- «ما از آنها انتقام گرفتیم» (فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ). و در برابر ظلمها و ستمگریها و سرکشیها، مجازاتشان نمودیم.

«و (شهرهای ویران شده) این دو (قوم لوط و اصحاب الایکه) بر سر راه (شما در سفرهای شام) آشکار است»! (وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ).

«اصحاب الایکه» همان قوم شعیبند که در سرزمینی پر آب و مشجّر در میان حجاز و شام زندگی می‌کردند.

آنها زندگی مرفه و ثروت فراوانی داشتند و به همین جهت، غرور و غفلت آنها را فرا گرفته بود و مخصوصا دست به «کم فروشی» و «فساد در زمین» زده بودند.

«شعیب» آن پیامبر بزرگ، آنها را از این کارشان برحذر داشت و دعوت به توحید و راه حق نمود، اما همان گونه که در آیات سوره هود دیدیم، آنها تسلیم حق نشدند و سر انجام بر اثر مجازات دردناکی نابود گشتند.

شرح بیشتر حالات آنها در سوره «شعراء» از آیه 176 تا 190 آمده است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع