آیه 70 سوره طه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(معانی کلمات آیه)
(تفسیر آیه)
 
سطر ۷۹: سطر ۷۹:
  
 
3- جواب بايد متناسب با سخن مجادله‌گر باشد وبا زبان خود او سخن بگوييم.
 
3- جواب بايد متناسب با سخن مجادله‌گر باشد وبا زبان خود او سخن بگوييم.
 
 
فرعون گفت: «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌»، خداوند فرمود: «إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌»
 
فرعون گفت: «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌»، خداوند فرمود: «إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌»
  
 
4- حقّ، باطل را نابود مى‌سازد. «تَلْقَفْ ما صَنَعُوا»، «إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً» «4»
 
4- حقّ، باطل را نابود مى‌سازد. «تَلْقَفْ ما صَنَعُوا»، «إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً» «4»
  
5- نه تنها ساحران زمان حضرت موسى كه تمام ساحران تاريخ تيره‌بخت هستند. «لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ» «5» 6- براى افراد سالم و غير لجوج، روشن شدن حقّ همان وتسليم شدن همان.
+
5- نه تنها ساحران زمان حضرت موسى كه تمام ساحران تاريخ تيره‌بخت هستند. «لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ» «5»  
  
 +
6- براى افراد سالم و غير لجوج، روشن شدن حقّ همان وتسليم شدن همان. «فَأُلْقِيَ» (گويا در باطن مجبور به سجده شدند)
 +
 +
----
 
«1». تفسير مراغى.
 
«1». تفسير مراغى.
  
سطر ۹۷: سطر ۹۹:
  
 
جلد 5 - صفحه 363
 
جلد 5 - صفحه 363
 
«فَأُلْقِيَ» (گويا در باطن مجبور به سجده شدند)
 
  
 
7- انسان، موجودى است كه مى‌تواند در يك لحظه تصميم بگيرد و تغيير عقيده و ايدئولوژى دهد. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ»
 
7- انسان، موجودى است كه مى‌تواند در يك لحظه تصميم بگيرد و تغيير عقيده و ايدئولوژى دهد. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ»
سطر ۱۱۹: سطر ۱۱۹:
  
  
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‌ (70)
+
قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌ (68)
 
 
به ملاحظه اين خوارق قاهره، به صداقت و حقيقت كليم اللّه يقين نمودند، لذا تماما يكمرتبه ايمان آوردند:
 
 
 
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً: پس برو افتادند جادوگران به حالت سجده. بعضى مفسرين نقل نموده‌اند كه رئيس سحره به آنها گفت: ما غالب مى‌شديم بر مردم به سحر، و آلات و ادوات ما باقى مى‌ماند اگر ما غالب مى‌شديم؛ پس اگر اين عصاى موسى سحر بود، پس چه شد آلات و ادوات ما. پس استدلال نمودند به تغير احوال اجسام بر صانع عالم قادر و به ظهور آن در دست موسى بر بودن او پيغمبر صادق از جانب خداى تعالى، لا جرم توبه نمودند و ايمان آوردند و بجا آوردند فعلى را كه غايت خضوع است، يعنى سجده كردند.
 
 
 
قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‌: گفتند ايمان آورديم به پروردگار هارون و موسى. زمخشرى گويد چقدر عجيب است امر ايشان كه بتحقيق انداختند ريسمان و چوب خود را براى كفر و جحود، پس از ساعتى انداختند سر خود را به شكر و سجود؛ چقدر عظيم است بين ايندو انداختن‌ «1». و سجده آنها بالاختيار بود نه بالاجبار، و الّا محمود نبودند. اخفش گفته: از سرعت به سجده نمودن كأنه انداختند سر خود را. مروى است كه چون به سجده افتادند، حق تعالى بهشت و منازلشان را به آنها نمود. چون منازل خود را ديدند، يكمرتبه متفق الكلمه گفتند:
 
 
 
ايمان آورديم به پروردگار هارون و موسى‌ «2».
 
 
 
تبصره: فخر رازى بيان نموده كه چون فرعون دعوى ربوبيت نمود بقوله‌ (أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‌) «3» و ادعاى الهيت كرد كه‌ (ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِي)، «4» پس‌
 
 
 
«1» كشاف، زمخشرى، ج 2، ص 440.
 
 
 
«2» منهج الصادقين، ج 6، ص 9.
 
  
«3» سوره نازعات، آيه 24.
+
چون اين ترس بر حضرت موسى ظاهر شد:
  
«4» سوره قصص، آيه 38.
+
قُلْنا لا تَخَفْ‌: فرموديم ما نترس از آنچه تو را وهم انداخته كه امر تو بر خاص و عام مشتبه نخواهد شد. إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌: بدرستى كه تو برتر و غالب هستى بر ايشان.
  
جلد 8 - صفحه 296
+
در احتجاج- از حضرت صادق عليه السلام، فرمود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: چون دريافت حضرت موسى ترس را در نفس خود، عرض كرد:
  
سحره هر گاه مى‌گفتند (آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ)* «1» فرعون مى‌گفت اين سحره به من ايمان آوردند نه به غير من. پس به غرض قطع اين تهمت، سحره پروردگار هارون و موسى را اقرار نمودند، و دليل بر اين آنست كه هارون را در ذكر مقدم داشتند؛ زيرا فرعون مدعى بود به ربوبيت خود بر موسى به جهت تربيت كردن او را بقوله (الم نربّك فيها وليدا) براى رفع ايهامات فرعون، لا جرم هارون را مقدم نمودند. يا چون سحره مشاهده نمودند كه بارى تعالى هارون و موسى را به چنين معجزات عظيمه و درجات رفيعه مخصوص گردانيده، لا جرم ربّ هارون و موسى گفته باشند «2».
+
اللّهم انّى اسئلك بحق محمّد و ال محمّد لمّا امنتنى. خطاب رسيد: (لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌) «1».
 
 
نكته ادبيه: قوله تعالى‌ (لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌) مشتمل است بر انواع مبالغه: 1- ذكر كلمه تأكيد كه «انّ» باشد. 2- تكرير ضمير. 3- «ال» تعريف. 4- لفظ «علوّ» كه مراد از آن غلبه ظاهره باشد.
 
  
  
سطر ۱۹۱: سطر ۱۷۵:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَأُلقِي‌َ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنّا بِرَب‌ِّ هارُون‌َ وَ مُوسي‌ (70)
+
قُلنا لا تَخَف‌ إِنَّك‌َ أَنت‌َ الأَعلي‌ (68)
 
 
‌پس‌ برو افتادند سحره‌ بحال‌ سجده ‌که‌ سجده‌ تعظيم‌ ‌بود‌ و گفتند ‌ما ايمان‌ آورديم‌ بپروردگار هارون‌ و موسي‌.
 
  
(فَأُلقِي‌َ السَّحَرَةُ) القاء انداختن‌ چيزيست‌ ‌بر‌ روي‌ زمين‌ و القاء سحره‌ افتادن‌ سحره‌ ‌است‌ و مفعول‌ ‌آن‌ محذوف‌ ‌است‌ بدلالت‌ لفظيه‌ و ‌او‌ نفسهم‌ ‌است‌ ‌يعني‌ القي‌ السحرة نفسهم‌.
+
گفتيم‌ مترس‌ محققا تو شخصا بتنهايي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ علوّ پيدا ميكني‌ و ‌بر‌ ‌آنها‌ غالب‌ ميشوي‌ و حق‌ّ ظاهر ميشود و باطل‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميرود.
  
(سُجَّداً) بحال‌ سجده‌ سجده‌ اقسامي‌ دارد سجده‌ نماز ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ ركعت‌ دو سجده‌ واجب‌ ‌است‌ و مجموعا ركن‌ ‌است‌ ‌که‌ بزيادتي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ ركعت‌ چهار سجده‌ كند ‌ يا ‌ نقصان‌ ‌که‌ ‌هر‌ دو ‌را‌ ترك‌ كند ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ ركوع‌ مشغول‌ ركعت‌ ‌بعد‌ شود مبطل‌ نماز ‌است‌ مگر اينكه‌ محل‌ تداركش‌ نگذشته‌ ‌باشد‌ و بركن‌ ‌بعد‌ نرسيده‌ ‌باشد‌ بايد تدارك‌ كند و قضاي‌ سجده‌ ‌که‌ ‌اگر‌ يك‌ سجده‌ فراموش‌ ‌شده‌ و محل‌ّ تداركش‌ گذشته‌ ‌باشد‌ ‌بعد‌ ‌از‌ نماز قضا كند و سجده‌ سهو ‌که‌ ‌در‌ پنج‌ مورد ‌ يا ‌ شش‌ مورد ‌ يا ‌ هفت‌ مورد ‌علي‌ الاختلاف‌ واجب‌ ميشود كلام‌ بيجا قيام‌ بيجا سجده فراموش‌ ‌شده‌ تشهّد فراموش‌ ‌شده‌ شك‌ چهار و پنج‌ ‌پس‌ ‌از‌ اكمال‌ سجدتين‌ سلام‌ بيجا فعل‌ زيادتي‌ ‌ يا ‌ نقصان‌ و سجده تلاوت‌ ‌در‌ چهار مورد واجب‌ و يازده‌ مورد مستحب‌ّ و سجده شكر ‌پس‌ ‌از‌ افاضه نعمت‌ و توفيق‌ ‌ يا ‌ رفع‌ بليّه ‌ يا ‌ تذكر نعم‌ سالفه‌ و رفع‌ بلاهاي‌ سابقه‌ و سجده تعظيم‌ مثل‌ سجده ملائكه‌ ‌از‌ ‌براي‌ آدم‌ و سجده عبوديّت‌ مثل‌ سجده موحّدين‌ للّه‌ و حرمت‌ سجده لغير اللّه‌ ‌که‌ مشركين‌ داشتند و ‌در‌ اينجا سجده تعظيم‌ ‌است‌ نسبت‌ بموسي‌ و هارون‌ ‌ يا ‌ سجده شكر ‌است‌.
+
(قُلنا) گفتيم‌ ‌ما بطريق‌ وحي‌ بتوسط ارسال‌ ملائكه‌ بموسي‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ ‌که‌ مكرّر اشاره‌ ‌شده‌ ‌که‌ افعال‌ الهيّه‌ ‌اگر‌ بدون‌ واسطه‌ ‌باشد‌ بمتكلّم‌ وحده‌ بيان‌ ميفرمايد مثل‌ تكلم‌ الهي‌ ‌با‌ موسي‌ ‌در‌ كوه‌ طور (إِنِّي‌ أَنَا رَبُّك‌َ) (وَ أَنَا اختَرتُك‌َ) (إِنَّنِي‌ أَنَا اللّه‌ُ لا إِله‌َ إِلّا أَنَا فَاعبُدنِي‌) ‌که‌ ‌در‌ همين‌ سوره‌ آيه 12 و 13 و 14 گذشت‌ و ‌اگر‌ بواسطه‌ ملائكه‌ ‌باشد‌ بمتكلم‌ ‌مع‌ الغير بيان‌ ميكند.
  
(قالُوا) سحره‌ بفرعون‌ و فرعونيان‌.
+
(لا تَخَف‌) نه‌ ‌اينکه‌ جمعيت‌ فرار ميكنند و نه‌ عصاي‌ تو شبيه‌ سحر سحره‌ ميشود ‌که‌ ‌آنها‌ ‌در‌ شبهة بيفتند بلكه‌ ‌اينکه‌ دستگاه‌ ‌بر‌ سحره‌ و ‌اينکه‌ اجتماع‌ اهل‌ مصر اثبات‌ معجزه ترا ميكند زيرا قبلا فقط ‌بر‌ فرعون‌ و جلساء ‌آن‌ عصي‌ و يد بيضاء اقامه‌
  
(آمَنّا بِرَب‌ِّ هارُون‌َ وَ مُوسي‌) تقديم‌ هارون‌ ‌براي‌ مراعات‌ قوافي‌ آيات‌ ‌است‌ چون‌ ‌آنها‌ اهل‌ فن‌ بودند و فهميدند ‌که‌ ‌اينکه‌ معجزه‌ ‌از‌ عنوان‌ سحر خارج‌ ‌است‌ و
+
جلد 13 - صفحه 59
  
جلد 13 - صفحه 61
+
شد و ‌آنها‌ بواسطه‌ قساوت‌ قلب‌ و حب‌ّ جاه‌ حمل‌ بسحر كردند و ‌لو‌ ‌در‌ قلب‌ ‌آنها‌ يقين‌ بحقّانيّت‌ تو پيدا كردند و انكار كردند چنانچه‌ ميفرمايد (وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم‌ ظُلماً وَ عُلُوًّا) نمل‌ آيه 14 ولي‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ موقع‌ تمام‌ اهل‌ مصر و سحره‌ ‌که‌ ‌از‌ شهرها آورده‌ بودند و ‌در‌ ميان‌ ‌آنها‌ اشخاص‌ بسيار هستند ‌که‌ قلوب‌ ‌آنها‌ قابليّت‌ هدايت‌ و نور ايمان‌ دارد و ايمان‌ ميآورند.
  
ايمان‌ بموسي‌ منحصر بآنها نبود بلكه‌ بسياري‌ ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌ و بعضي‌ ‌از‌ آل‌ فرعون‌ ‌که‌ ميفرمايد (فَما آمَن‌َ لِمُوسي‌ إِلّا ذُرِّيَّةٌ مِن‌ قَومِه‌ِ عَلي‌ خَوف‌ٍ مِن‌ فِرعَون‌َ وَ مَلَائِهِم‌) يونس‌ آيه 83 (وَ قال‌َ رَجُل‌ٌ مُؤمِن‌ٌ مِن‌ آل‌ِ فِرعَون‌َ يَكتُم‌ُ إِيمانَه‌ُ) مؤمن‌ آيه 29 و آسيه‌ زن‌ فرعون‌ و ‌غير‌ اينها.
+
(إِنَّك‌َ أَنت‌َ الأَعلي‌) چنان‌ ميشود ‌که‌ فرعون‌ و اهلش‌ خفيف‌ و سربزير ميشوند و ‌از‌ ‌آن‌ عظمت‌ ميافتند.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۲۱۴: سطر ۱۹۶:
 
]
 
]
  
(آیه 70)- پیروزی عظیم موسی (ع): به اینجا رسیدیم که موسی مأمور شد عصای خود را بیفکند. موسی عصای خود را افکند، عصا تبدیل به مار عظیمی شد و تمام اسباب و آلات سحر ساحران را بلعید، غوغا و ولوله‌ای در تمام جمعیت افتاد فرعون، سخت متوحش شد، و اطرافیانش دهانهاشان از تعجب باز ماند.
+
(آیه 68)- به هر حال در این موقع، نصرت و یاری الهی به سراغ موسی آمد و فرمان وحی وظیفه او را مشخص کرد، چنانکه قرآن می‌گوید: «به او گفتیم: ترس به خود راه مده تو مسلما برتری»! (قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلی).  
  
ساحران که به خوبی سحر را از غیر سحر می‌شناختند، یقین کردند که این امر، چیزی جز معجزه الهی نیست، و این مرد فرستاده خداست.
+
ج3، ص130
  
لذا همان گونه که آیه می‌گوید: «ساحران همگی به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم» (فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسی).
+
و این گونه موسی، قوت قلبش را که لحظات کوتاهی متزلزل شده بود باز یافت.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۲۲۶: سطر ۲۰۸:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=20 |آیه=70}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=20 |آیه=68}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=20 |آیه=70}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=20 |آیه=68}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=20 |آیه=70}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=20 |آیه=68}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=20 |آیه=70}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=20 |آیه=68}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=20 |آیه=70}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=20 |آیه=68}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=20 |آیه=70}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=20 |آیه=68}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=20 |آیه=70}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=20 |آیه=68}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=20 |آیه=70}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=20 |آیه=68}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=20 |آیه=70}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=20 |آیه=68}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۰۰

مشاهده آیه در سوره

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَىٰ

مشاهده آیه در سوره


<<69 آیه 70 سوره طه 71>>
سوره : سوره طه (20)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

پس همه ساحران به سجده افتاده و گفتند: ما به خدای موسی و هارون ایمان آوردیم.

[چون عصایش را انداخت و ساخته های جادوگران را بلعید، جادوگران از عظمت کار دریافتند که امری است خدایی نه جادویی] پس سجده کنان به رو درافتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم.

پس ساحران به سجده درافتادند. گفتند: «به پروردگار موسى و هارون ايمان آورديم.»

ساحران به سجده وادار شدند. گفتند: به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم.

(موسی عصای خود را افکند، و آنچه را که آنها ساخته بودند بلعید.) ساحران همگی به سجده افتادند و گفتند: «ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Thereat the magicians fell down prostrating. They said, ‘We have believed in the Lord of Aaron and Moses!’

And the magicians were cast down making obeisance; they said: We believe in the Lord of Haroun and Musa.

Then the wizards were (all) flung down prostrate, crying: We believe in the Lord of Aaron and Moses.

So the magicians were thrown down to prostration: they said, "We believe in the Lord of Aaron and Moses".

معانی کلمات آیه

سجدا: آن جمع ساجد است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌ «68»

ما (به موسى) گفتيم: نترس! همانا تو خودت برترى.

وَ أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى‌ «69»

و آنچه را در دست راستت دارى بيفكن تا هر چه را آنان ساخته‌اند در كام خود فرو برد (و ببلعد). همانا آنچه آنان ساخته‌اند (فقط) حيله ساحر است و ساحر هر جا رود (و هر چه كند پيروز) و رستگار نگردد.

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‌ «70»

پس (وقتى آنان معجزه موسى را ديدند كه چگونه اژدها همه‌ى بافته‌هايشان را بلعيد، تمام) ساحران به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم.

نکته ها

همين كه ساحران فهميدند كار موسى عليه السلام سحر و جادو نيست، بى اختيار به سجده‌

جلد 5 - صفحه 362

افتادند و در حالى كه صبح از كافران بشمار مى‌آمدند، غروب به جمع شهداء راه خدا پيوستند و با بيان‌ «آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‌» اظهار داشتند كه كار ما غلط بوده است، و چون فرعون خود را «رب» مردم مى‌دانست، آنها هم كلمه‌ «بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‌» را بكار بردند، زيرا اگر آنها تنها مى‌گفتند: «رب موسى»، فرعون مى‌گفت: موسى را من تربيت كرده‌ام، از اينروى ساحران، بعد از كلمه «رب» ابتدا نام هارون عليه السلام و سپس نام موسى عليه السلام را ذكر كردند. «1»

خداوند بدون شرط به پيامبرش وعده برترى مى‌دهد، «إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌» ولى به مؤمنين به شرط وفادارى به ايمان، وعده برترى مى‌دهد، «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» «2» زيرا انبيا وفادار هستند، ولى مؤمنين ممكن است دست از وفادارى بردارند، لذا خداوند مى‌فرمايد: آنان به شرط وفادارى برترند.

پیام ها

1- هر كجا كه نگرانى زيادتر باشد، تأييد و تأكيد بيشترى را مى‌طلبد. «لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌» «3»

2- تلقين، عامل تقويت روحيه است. «إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌»

3- جواب بايد متناسب با سخن مجادله‌گر باشد وبا زبان خود او سخن بگوييم. فرعون گفت: «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌»، خداوند فرمود: «إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌»

4- حقّ، باطل را نابود مى‌سازد. «تَلْقَفْ ما صَنَعُوا»، «إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً» «4»

5- نه تنها ساحران زمان حضرت موسى كه تمام ساحران تاريخ تيره‌بخت هستند. «لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ» «5»

6- براى افراد سالم و غير لجوج، روشن شدن حقّ همان وتسليم شدن همان. «فَأُلْقِيَ» (گويا در باطن مجبور به سجده شدند)


«1». تفسير مراغى.

«2». آل‌عمران، 139.

«3». آوردن حرف تأكيد «انّ» و تكرار ضمير متصل و منفصل مخاطب «ك و انت» به همراه كلمه علّو آن هم در قالب «اعلى» و جمله اسميّه، همه تأييدى براى آن دلهره‌هاست.

«4». اسراء، 81.

«5». الف و لام در كلمه «الساحر» براى عموم است.

جلد 5 - صفحه 363

7- انسان، موجودى است كه مى‌تواند در يك لحظه تصميم بگيرد و تغيير عقيده و ايدئولوژى دهد. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ»

8- راه توبه براى همگان باز است، توبه از شرك، ايمان آوردن به خداست. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ» هر انسان منحرفى را بد ندانيم، شايد توبه كند.

9- انسان‌ها در انتخاب عقيده آزادند و مجبور محيط نيستند. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ»

10- سجده، از آثار يقين است، ايمان بدون سجده نمى‌شود. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً»

11- ساحران، در يك جمله، ايمان خود را به توحيد و نبوّت اظهار داشتند. «آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‌» (قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهرى)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌ (68)

چون اين ترس بر حضرت موسى ظاهر شد:

قُلْنا لا تَخَفْ‌: فرموديم ما نترس از آنچه تو را وهم انداخته كه امر تو بر خاص و عام مشتبه نخواهد شد. إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌: بدرستى كه تو برتر و غالب هستى بر ايشان.

در احتجاج- از حضرت صادق عليه السلام، فرمود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: چون دريافت حضرت موسى ترس را در نفس خود، عرض كرد:

اللّهم انّى اسئلك بحق محمّد و ال محمّد لمّا امنتنى. خطاب رسيد: (لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌) «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى‌ (67) قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌ (68) وَ أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى‌ (69) فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‌ (70) قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى‌ (71)

قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلى‌ ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذِي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا (72) إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنا لِيَغْفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌ (73) إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى‌ (74) وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى‌ (75) جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ مَنْ تَزَكَّى (76)

ترجمه‌

پس احساس نمود در ضمير خود بيمى موسى‌

گفتيم مترس همانا توئى برتر

و بينداز آنچه در دست راست تو است فرو ميبرد آنچه را ساخته‌اند همانا آنچه را ساخته‌اند مكر ساحر است و رستگار نميشود ساحر هر جا كه آيد

پس بر وى افكنده شدند ساحران سجده كنندگان گفتند ايمان آورديم بپروردگار هارون و موسى‌

گفت آيا ايمان آورديد مر او را پيش از آنكه اذن دهم شما را همانا او هر آينه بزرگ شما است كه آموخت بشما سحر را پس هر آينه خواهم بريد البتّه دستهاى شما و پايهاى شما را بر خلاف يكديگر و هر آينه بردار كشم البتّه شما را بر تنه درخت خرما و هر آينه خواهيد دانست كه كدام يك از ما سخت‌تر است از جهت عذاب و پاينده‌تر

گفتند هرگز اختيار نخواهيم نمود تو را بر آنچه آمد ما را از معجزات آشكار و آنكس كه آفريد ما را پس حكم كن آنچه را تو حكم كننده‌ئى جز اين نيست كه حكم ميكنى در اين زندگانى دنيا

همانا ما ايمان آورديم بپروردگارمان تا بيامرزد براى ما گناهانمان را و آنچه را اكراه نمودى تو ما را بر آن از سحر و خدا بهتر است و پاينده‌تر

محقّق است كه كسيكه بيايد نزد پروردگارش با آنكه باشد گناهكار پس همانا مر او را است جهنّم كه نه ميميرد در آن و نه زندگانى ميكند

و كسيكه بيايد نزد او با آنكه مؤمن باشد كه بتحقيق بجا آورده باشد كارهاى شايسته را پس آنگروه براى ايشان است مقامات عاليه،

بهشتهاى اقامت دائمى كه ميرود از زير آنها نهرها كه جاودانيانند در آن و آن پاداش كسى است كه پاك باشد..

جلد 3 صفحه 515

تفسير

پس از آنكه ساحران عصاها و ريسمانهاى خودشان را انداختند و در نظر حضرت موسى براى سحرى كه كرده بودند نمودار شد كه آنها راه ميروند مختصر ترسى در دل آنحضرت جاى گير شد براى آنكه مبادا آنها غالب شوند و دين حقّ ثابت نشود و مردم در ضلالت و گمراهى بمانند چنانچه در نهج البلاغه باين معنى اشاره شده است لذا خداوند صريحا او را نهى فرمود از آنكه بترسد و خطاب را بضمير انت تكرار فرمود براى تأكيد با آنكه كلام بحرف تأكيد مؤكّد بود و تصريح بغلبه او فرمود و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه وقتى موسى ترسيد متوسل بمحمد و آل محمد عليهم السلام شد و امان طلبيد پس از آن خطاب رسيد نترس همانا البتّه تو غالبى و بينداز عصاى خود را مى‌بلعد بقدرت خدا آنچه را كه ساخته و پرداخته نمودند و تلقّف برفع و تشديد نيز قرائت شده است و فرمود همانا آنچه ساخته و پرداخته نموده‌اند بكيد و مكر و حيله ساحر درست شده و ساحر هر جا باشد و هر كار كند خير نمى‌بيند و بمراد نميرسد و عاقبت رسوا خواهد شد و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و انداخت و بلعيد تمام مصنوعات آنها را و ساحرها يقين كردند كه كار آنحضرت سحر نيست و معجزه الهيه است لذا همگى برو بزمين افتادند و براى عظمت اين امر در نظرشان و قبول توبه از اعمالشان سجده كردند براى خضوع در پيشگاه الهى و گفتند ايمان آورديم ما بپروردگار هارون و موسى عليه السّلام و اعراض نموديم از فرعون و فرعونيان و فرعون آنها را معاتب قرار داد و گفت ايمان آورديد و متابعت نموديد موسى را پيش از آنكه من بشما اجازه دهم كه ايمان بياوريد همانا او هر آينه بزرگ و اعلم و استاد شما است كه بشما سحر آموخته و با يكديگر قبلا مواضعه و سازش كرده بوديد در اين امر كه او غالب و شما مغلوب شويد و فورا ايمان بياوريد اكنون من شما را مجازات ميكنم باين كيفيّت كه دست راست و پاى چپ شما را مى‌برم و شما را مى‌آويزم بر تنه درخت خرما كه در مرئى و منظر مردم جان دهيد و موجب عبرت خلق شويد و بدانيد كه كدام يك از من و موسى يا خداى او عذابش شديدتر و با دوام‌تر است گفته‌اند از فرط غرور و جهل تصوّر ميكرد كسى بدون اجازه او نبايد دينى را اختيار نمايد و آنها در جواب گفتند هرگز اختيار نمى‌كنيم رضاى‌

جلد 3 صفحه 516

تو را بر دين حقّ كه ثابت شد از براى ما بمعجزات باهرات و بر آن خداوندى كه خلق فرمود ما را يا قسم بآنخداوندى كه آفريد ما را پس حكم كن آنچه دلت ميخواهد هر حكمى بكنى در اين دنيا ميكنى كه ميگذرد و آخرت باقى براى ما بهتر است ما ايمان بخدا آورديم تا از گناهانمان بگذرد و ما را بر سحرى كه در مقام معارضه با حضرت موسى كرديم باصرار تو مؤاخذه ننمايد و پاداش الهى بهتر و عذابش باقى‌تر است در جوامع روايت نموده كه سحره بفرعون گفتند موسى را وقتى در خواب است بما نشان بده پس يافتند او را در خواب با آنكه عصا حراست او را مينمود و گفتند اين ساحر نيست چون ساحر وقتى بخوابد سحرش باطل ميشود ولى فرعون بخرجش نرفت و آنها را وادار بمعارضه نمود و كسيكه بحال كفر و عصيان بميرد جهنّم از آن او است كه نه ميميرد در آن تا راحت شود و نه زندگانى راحتى ميكند كه بهتر از مردن باشد و بنظر حقير محتمل است مراد آن باشد كه نه ميميرد و نه زنده ميباشد يعنى هميشه مشغول جان كندن است و كسانيكه در پيشگاه الهى حاضر شوند با آنكه اهل ايمان و اعمال صالحه باشند داراى منازل رفيعه‌اى خواهند بود كه آنها بهشتهاى دائمى داراى نهرهاى جارى است كه هميشه در آنها خواهند بود و آن پاداش كسانى است كه پاك شدند از چرك كفر و عصيان بتوبه و سه آيه اخيره محتمل است جزء كلام سحره باشد كه خداوند نقل فرموده و محتمل است ابتداء كلام الهى باشد و كلمه على جمع عليا است كه آن مؤنّث اعلى ميباشد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قُلنا لا تَخَف‌ إِنَّك‌َ أَنت‌َ الأَعلي‌ (68)

گفتيم‌ مترس‌ محققا تو شخصا بتنهايي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ علوّ پيدا ميكني‌ و ‌بر‌ ‌آنها‌ غالب‌ ميشوي‌ و حق‌ّ ظاهر ميشود و باطل‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميرود.

(قُلنا) گفتيم‌ ‌ما بطريق‌ وحي‌ بتوسط ارسال‌ ملائكه‌ بموسي‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ ‌که‌ مكرّر اشاره‌ ‌شده‌ ‌که‌ افعال‌ الهيّه‌ ‌اگر‌ بدون‌ واسطه‌ ‌باشد‌ بمتكلّم‌ وحده‌ بيان‌ ميفرمايد مثل‌ تكلم‌ الهي‌ ‌با‌ موسي‌ ‌در‌ كوه‌ طور (إِنِّي‌ أَنَا رَبُّك‌َ) (وَ أَنَا اختَرتُك‌َ) (إِنَّنِي‌ أَنَا اللّه‌ُ لا إِله‌َ إِلّا أَنَا فَاعبُدنِي‌) ‌که‌ ‌در‌ همين‌ سوره‌ آيه 12 و 13 و 14 گذشت‌ و ‌اگر‌ بواسطه‌ ملائكه‌ ‌باشد‌ بمتكلم‌ ‌مع‌ الغير بيان‌ ميكند.

(لا تَخَف‌) نه‌ ‌اينکه‌ جمعيت‌ فرار ميكنند و نه‌ عصاي‌ تو شبيه‌ سحر سحره‌ ميشود ‌که‌ ‌آنها‌ ‌در‌ شبهة بيفتند بلكه‌ ‌اينکه‌ دستگاه‌ ‌بر‌ سحره‌ و ‌اينکه‌ اجتماع‌ اهل‌ مصر اثبات‌ معجزه ترا ميكند زيرا قبلا فقط ‌بر‌ فرعون‌ و جلساء ‌آن‌ عصي‌ و يد بيضاء اقامه‌

جلد 13 - صفحه 59

شد و ‌آنها‌ بواسطه‌ قساوت‌ قلب‌ و حب‌ّ جاه‌ حمل‌ بسحر كردند و ‌لو‌ ‌در‌ قلب‌ ‌آنها‌ يقين‌ بحقّانيّت‌ تو پيدا كردند و انكار كردند چنانچه‌ ميفرمايد (وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم‌ ظُلماً وَ عُلُوًّا) نمل‌ آيه 14 ولي‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ موقع‌ تمام‌ اهل‌ مصر و سحره‌ ‌که‌ ‌از‌ شهرها آورده‌ بودند و ‌در‌ ميان‌ ‌آنها‌ اشخاص‌ بسيار هستند ‌که‌ قلوب‌ ‌آنها‌ قابليّت‌ هدايت‌ و نور ايمان‌ دارد و ايمان‌ ميآورند.

(إِنَّك‌َ أَنت‌َ الأَعلي‌) چنان‌ ميشود ‌که‌ فرعون‌ و اهلش‌ خفيف‌ و سربزير ميشوند و ‌از‌ ‌آن‌ عظمت‌ ميافتند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 68)- به هر حال در این موقع، نصرت و یاری الهی به سراغ موسی آمد و فرمان وحی وظیفه او را مشخص کرد، چنانکه قرآن می‌گوید: «به او گفتیم: ترس به خود راه مده تو مسلما برتری»! (قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلی).

ج3، ص130

و این گونه موسی، قوت قلبش را که لحظات کوتاهی متزلزل شده بود باز یافت.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع