آیه 62 سوره آل عمران: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ ۚ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِ...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۶۱: سطر ۶۱:
  
 
به راستى، داستانِ درستِ (زندگى مسيح) همين است و هيچ معبودى جز خداوند نيست وهمانا خداست مقتدر حكيم.
 
به راستى، داستانِ درستِ (زندگى مسيح) همين است و هيچ معبودى جز خداوند نيست وهمانا خداست مقتدر حكيم.
 +
 +
«63» فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ‌
 +
 +
پس اگر از حقّ روى گردان شدند، همانا خداوند به (كار و حال) مفسدان آگاه است.
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
قصه و داستان، بر سه گونه است:
 +
 +
1. رمان‌ها، افسانه‌ها و اساطيرى كه بر پايه خيال و غير واقعى هستند.
 +
 +
2. داستان‌هاى تاريخى كه گاهى راست ومستند وگاهى آميخته با دروغ وامور نادرست هستند.
 +
 +
جلد 1 - صفحه 531
 +
 +
3. رويدادهايى كه از زبان وحى به ما رسيده‌اند، براساس حقّ هستند. داستان‌هاى قرآنى، همه از اين نوع هستند ودر آنها وهم، خيال، دروغ و نادرستى راه ندارد.
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- اگر قرآن نبود، چهره‌ى واقعى حضرت مسيح، ناشناخته و آلوده با خرافات باقى مى‌ماند. «إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ»
 +
 +
2- تكرار شعار توحيد و پايدارى در برابر خرافات، لازم است. «ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ»
 +
 +
3- هر داستانى درباره پيامبران كه با توحيد منافات داشته باشد، ساختگى و باطل است. «لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ»
 +
 +
4- پذيرفتن يا نپذيرفتن كلام حق، نشانه‌ى اختيار انسان است. «فَإِنْ تَوَلَّوْا»
 +
 +
5- روى‌گردانى از حق، نمونه‌اى از فساد است و سرپيچى كننده، مفسد مى‌باشد. «تَوَلَّوْا ... المفسدين»
 +
 +
6- علم خداوند به كارهاى مفسدان، بزرگ‌ترين هشدار است. «عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ»
 +
 +
 
}}
 
}}
  
سطر ۶۹: سطر ۱۰۱:
  
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
  
 
إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (62)
 
إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (62)

نسخهٔ ‏۵ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۰۹

مشاهده آیه در سوره

إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ ۚ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّا اللَّهُ ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

مشاهده آیه در سوره


<<61 آیه 62 سوره آل عمران 63>>
سوره : سوره آل عمران (3)
جزء : 3
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

این داستان به حقیقت سخن حق است، و جز آن خدای یکتا خدایی نیست، و همانا خداست که (بر همه کار) توانا و (به حقایق) داناست.

یقیناً این [واقعیاتی که بیان شد،] همان داستان راست و درست [مسیح] است؛ [و الوهیّت او یا فرزند خدا بودنش از پندارهای واهی و ادعاهای باطل نصاری است] و هیچ معبودی جز خدا نیست؛ و یقیناً خداست که توانای شکست ناپذیر و حکیم است.

آرى، داستان درست [مسيح‌] همين است؛ و معبودى جز خدا نيست، و خداست كه در واقع، همان شكست‌ناپذير حكيم است.

همانا اين داستانى است راست و درست. جز اللّه هيچ خدايى نيست. او خدايى پيروزمند و حكيم است.

این همان سرگذشتِ واقعی (مسیح) است. (و ادعاهایی همچون الوهیّت او، یا فرزند خدا بودنش، بی‌اساس است.) و هیچ معبودی، جز خداوند یگانه نیست؛ و خداوند توانا و حکیم است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

This is indeed the true account, for sure. There is no god but Allah, and indeed Allah is the All-mighty, the All-wise.

Most surely this is the true explanation, and there is no god but Allah; and most surely Allah-- He is the Mighty, the Wise.

Lo! This verily is the true narrative. There is no Allah save Allah, and lo! Allah, He verily is, is the Mighty, the Wise.

This is the true account: There is no god except Allah; and Allah-He is indeed the Exalted in Power, the Wise.

معانی کلمات آیه

«هُوَ الْقَصَصُ»: (هُوَ) ضمیر فصل است و (قَصَص) خبر (إِنَّ).

نزول

محل نزول:

اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

در دنباله موضوع مباهله كه در آيات قبل ذكر شده، پيامبر فرمود: سوگند به ذات پروردگار كه جان و تن من در دست قدرت اوست. عذاب خداوند براى اهل نجران نزديك بود و اگر مباهله انجام مى گرفت و مسيحيان نفرين مي‌شدند، هر آينه به صورت‌هاى گوناگون مسخ مي‌شدند و به استيصال و بيچارگى عجيبى گرفتار مى گرديدند و حتى تا يك سال نيز دوام نكرده و همه نابود مي‌شده و به هلاكت مي‌رسيدند سپس اين آيه نازل گرديد.[۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«62» إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ‌

به راستى، داستانِ درستِ (زندگى مسيح) همين است و هيچ معبودى جز خداوند نيست وهمانا خداست مقتدر حكيم.

«63» فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ‌

پس اگر از حقّ روى گردان شدند، همانا خداوند به (كار و حال) مفسدان آگاه است.

نکته ها

قصه و داستان، بر سه گونه است:

1. رمان‌ها، افسانه‌ها و اساطيرى كه بر پايه خيال و غير واقعى هستند.

2. داستان‌هاى تاريخى كه گاهى راست ومستند وگاهى آميخته با دروغ وامور نادرست هستند.

جلد 1 - صفحه 531

3. رويدادهايى كه از زبان وحى به ما رسيده‌اند، براساس حقّ هستند. داستان‌هاى قرآنى، همه از اين نوع هستند ودر آنها وهم، خيال، دروغ و نادرستى راه ندارد.

پیام ها

1- اگر قرآن نبود، چهره‌ى واقعى حضرت مسيح، ناشناخته و آلوده با خرافات باقى مى‌ماند. «إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ»

2- تكرار شعار توحيد و پايدارى در برابر خرافات، لازم است. «ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ»

3- هر داستانى درباره پيامبران كه با توحيد منافات داشته باشد، ساختگى و باطل است. «لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ»

4- پذيرفتن يا نپذيرفتن كلام حق، نشانه‌ى اختيار انسان است. «فَإِنْ تَوَلَّوْا»

5- روى‌گردانى از حق، نمونه‌اى از فساد است و سرپيچى كننده، مفسد مى‌باشد. «تَوَلَّوْا ... المفسدين»

6- علم خداوند به كارهاى مفسدان، بزرگ‌ترين هشدار است. «عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ»


تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (62)

إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُ‌: بدرستى كه آنچه مذكور شد از قصه مريم و حضرت عيسى عليه السّلام، هر آينه آنست خبر و گزارشات راست و درست و با

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 133

وضوح آن؛ هر كه انكار كند، و جاحد است. وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ‌: و نيست هيچ معبودى قابل پرستش و ستايش، مگر ذات يگانه خدا كه مستجمع تمام صفات كماليه و منزه از كليه نقايص و سزاوار پرستش باشد، زيرا غير او همه مخلوق، و مسلم است مخلوق، قابل پرستش نخواهد بود. وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ‌: و بدرستى كه خداى تعالى هر آينه اوست غالب و قادر بر جميع امور، حكيم در تمام اقوال و افعال و تدبير و تقدير، كه هر چه فرمايد بر وفق حكمت و مصلحت باشد، كه هيچكس از ما سواى او مساوى او نيست در قدرت تامه و حكمت بالغه، تا مشاركت او تواند بود در الوهيّت و معبوديّت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (62)

ترجمه‌

همانا اين هر آينه آن قصه حق است و نيست هيچ خدائى مگر خدا و همانا خدا هر آينه اوست داراى عزت و حكمت..

تفسير

اشاره است بقصه حضرت عيسى و مريم و آنكه آنچه در اين باب بيان شده راست و درست و مطابق با واقع و حق است جاى شبهه و جدال و محاجه نيست و با اين وصف اگر كسى در مقام عناد و لجاج باشد و احتجاج نمايد معاند و مجادل و شكاك است و اينكه من زائده كه مفيد استغراق است بر كلمه آله داخل شده براى تأكيد در رد نصارى است كه قائل بسه خدا شده‌اند و كسى نيست كه در قدرت تامه و حكمت بالغه مانند خدا باشد تا با او شريك شود و جمعا آيه شريفه به نظر حقير مفيد تأكيد و تقرير مطالب گذشته است كه در خاتمه كلام مناسب است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ هذا لَهُوَ القَصَص‌ُ الحَق‌ُّ وَ ما مِن‌ إِله‌ٍ إِلاَّ اللّه‌ُ وَ إِن‌َّ اللّه‌َ لَهُوَ العَزِيزُ الحَكِيم‌ُ (62)

بتحقيق‌ آنچه‌ ‌از‌ قضاياي‌ عيسي‌ و ‌غير‌ ‌آن‌ نازل‌ فرموديم‌ اخبار و احاديث‌ مطابق‌ ‌با‌ واقع‌ و حقيقت‌ ‌است‌ و احدي‌ مقام‌ الوهيّت‌ ندارد جز ذات‌ مقدّس‌ اللّه‌ و محققا خداوند ‌هر‌ آينه‌ ‌او‌ غالب‌ و داناي‌ بجميع‌ حكم‌ و حكمفرما ‌است‌.

ان‌ّ ‌هذا‌ اشاره‌ بآيات‌ قبل‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ مورد زكريّا و يحيي‌ و مادر مريم‌ و مريم‌ و عيسي‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ نازل‌ فرمود.

لَهُوَ القَصَص‌ُ الحَق‌ُّ قصص‌ جمع‌ قصّه‌ ‌است‌ و قصه‌ نقل‌ و حكايت‌ پيشينيان‌ ‌است‌ و ‌آن‌ سه‌ قسم‌ ‌است‌: يك‌ قسمت‌ رومان‌ مانند ‌است‌ مثل‌ قصه‌ رستم‌ و حسين‌ گرد

جلد 4 - صفحه 234

و ليلي‌ و مجنون‌، شيرين‌ و فرهاد و داستانهاي‌ الف‌ ليل‌ و فردوسي‌ و امثال‌ ‌آنها‌ ‌که‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ يك‌ صدم‌ ‌آنها‌ واقعية ندارد بلكه‌ بسياري‌ قطع‌ بخلاف‌ ‌آن‌ داريم‌ مثل‌ حكايات‌ تورية و انجيل‌ و كتب‌ منسوبه‌ بوحي‌ ‌از‌ عهد قديم‌ و جديد نسبت‌ بكفريات‌ و نسبتهاي‌ ناروا بمقام‌ قدس‌ انبياء ‌عليهم‌ السّلام‌.

دوم‌ حكايات‌ مأخوذه‌ ‌از‌ كتب‌ تواريخ‌ ‌که‌ دليل‌ ‌بر‌ صدق‌ و كذب‌ ‌آن‌ نداريم‌ و محتمل‌ الامرين‌ ‌است‌.

سوم‌ قضاياي‌ مأخوذه‌ ‌از‌ وحي‌ و اخبار معصومين‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌که‌ قطع‌ بصدق‌ ‌آن‌ داريم‌ و احتمال‌ خلاف‌ ‌در‌ ‌آنها‌ نميرود و قصص‌ قرآني‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌است‌ و معني‌ الحق‌ّ همين‌ ‌است‌.

وَ ما مِن‌ إِله‌ٍ إِلَّا اللّه‌ُ اشاره‌ باديان‌ باطله‌ ‌است‌ ‌که‌ الوهيت‌ ‌را‌ نسبت‌ بغير اللّه‌ ‌هم‌ دادند مثل‌ مجوس‌ ‌که‌ قائل‌ بيزدان‌ و اهرمن‌ شدند، و يهود ‌که‌ گفتند ‌خدا‌ اله‌ موسي‌ و موسي‌ اله‌ هارون‌ و هارون‌ اله‌ فرعون‌، و نصاري‌ ‌که‌ قائل‌ باقانيم‌ ثلاث‌ شدند و ‌غير‌ اينها ‌از‌ مذاهب‌ باطله‌ ‌حتي‌ كساني‌ ‌که‌ قائل‌ بالوهيت‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ شدند فقط توحيد ‌در‌ الوهيت‌ مختص‌ بمسلمين‌ و دين‌ حقّه‌ اسلام‌ ‌است‌.

وَ إِن‌َّ اللّه‌َ لَهُوَ العَزِيزُ الحَكِيم‌ُ تفسير ‌إبن‌ جمله‌ مكررا بيان‌ ‌شده‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ مقام‌ تهديد منكرين‌ توحيد ‌است‌ ‌که‌ خداوند غالب‌ و مقتدر ‌است‌ و ‌بر‌ عذاب‌ ‌آنها‌ بمقتضاي‌ حكمت‌ حكم‌ فرما ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 62)- پس از شرح زندگی مسیح در این آیه به عنوان تأکید هر چه بیشتر می‌فرماید: «اینها سرگذشت واقعی (مسیح) است» نه ادعاهایی همچون الوهیت مسیح یا فرزند خدا بودنش (إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ).

نه مدعیان خدایی او سخن حقی می‌گفتند و نه آنهایی که العیاذ باللّه فرزند نامشروعش می‌خوانند. حق آن است که تو آوردی و تو گفتی او بنده خدا و پیامبر بود که با یک معجزه الهی از مادری پاک، بدون پدر تولد یافت.

باز برای تأکید بیشتر می‌افزاید: «و هیچ معبودی جز خداوند یگانه نیست».

(وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ).

«و خداوند یگانه قدرتمند و توانا و حکیم است» و تولد فرزندی بدون پدر در برابر قدرتش مسأله مهمی نیست (وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).

آری! چنین کسی سزاوار پرستش است نه غیر او.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌2، ص 693.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 120.
  3. تفاسير برهان و ثعلبى.

منابع