آیه 3 سوره یونس

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۲۰ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ۖ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<2 آیه 3 سوره یونس 4>>
سوره : سوره یونس (10)
جزء : 11
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

خالق و پروردگار شما به حقیقت خداست که جهان را از آسمانها و زمین در شش روز (یعنی مقدار زمان شش روز یا شش مرتبه وجودی) خلق فرمود. آن گاه ذات مقدسش بر عرش فرمانروایی قرار گرفت، امر آفرینش را نیکو ترتیب می‌دهد، هیچ کس شفیع و واسطه جز به رخصت او نخواهد بود، چنین خدایی به حقیقت پروردگار شماست، او را به یگانگی پرستید، چرا متذکر نمی‌شوید؟

یقیناً پروردگارتان خدای یکتاست که آسمان ها و زمین را در شش روز پدید آورد، آن گاه بر تخت فرمانروایی و حکومت بر آفرینش چیره شد، همواره کار جهان را [با قوانینی استوار و منظم] تدبیر می کند. [کار] هیچ واسطه ای [در همه جهان هستی برای جابجایی عناصر وترکیب اجزا وبه جریان انداختن امور] جز پس از اذن او نیست. این است خدا، پروردگار شما، پس او را بپرستید؛ آیا متذکّر [حقایق] نمی شوید؟

پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد. سپس بر عرش استيلا يافت. كار [آفرينش‌] را تدبير مى‌كند. شفاعتگرى جز پس از اذن او نيست. اين است خدا، پروردگار شما، پس او را بپرستيد. آيا پند نمى‌گيريد؟

پروردگار شما اللّه است كه آسمانها و زمين را در شش روز بيافريد؛ سپس به عرش پرداخت؛ ترتيب كارها را از روى تدبير بداد. جز به رخصت او شفاعت‌كننده‌اى نباشد. اين است اللّه پروردگار شما. او را بپرستيد. چرا پند نمى‌گيريد؟

پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران‌] آفرید؛ سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبیر کار (جهان) پرداخت؛ هیچ شفاعت کننده‌ای، جز با اذن او نیست؛ این است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنید! آیا متذکّر نمی‌شوید؟!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed your Lord is Allah, who created the heavens and the earth in six days, and then settled on the Throne, directing the command. There is no intercessor, except by His leave. That is Allah, your Lord! So worship Him. Will you not then take admonition?

Surely your Lord is Allah, Who created the heavens and the earth in six periods, and He is firm in power, regulating the affair, there is no intercessor except after His permission; this is Allah, your Lord, therefore serve Him; will you not then mind?

Lo! your Lord is Allah Who created the heavens and the earth in six Days, then He established Himself upon the Throne, directing all things. There is no intercessor (with Him) save after His permission. That is Allah, your Lord, so worship Him. Oh, will ye not remind?

Verily your Lord is Allah, who created the heavens and the earth in six days, and is firmly established on the throne (of authority), regulating and governing all things. No intercessor (can plead with Him) except after His leave (hath been obtained). This is Allah your Lord; Him therefore serve ye: will ye not receive admonition?

معانی کلمات آیه

استوى: استواء اگر با «على» باشد، به معناى استقرار يافتن و برقرار شدن است. مثل‏ : وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِ‏ هود/ 44 كشتى بر كوه جودى استقرار يافت و مثل :‏ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‏ طه/ 5 خدا بر عرش استقرار يافت . منظور از آن ، تدبير و اداره امور جهان است و اگر با «الى» باشد ، به معنى توجه است . مانند : ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ‏ بقره/ 29 سپس به آسمان توجه كرد و پرداخت. عرش: عرش در اصل به معنى رفع و بالا بردن است . تخت حكومت را عرش گويند . به علت بالا رفتن در آن . مثل‏ : وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ‏ نمل/ 23 . آن در قرآن گاهى ، به معنى تخت حكومت و كنايه از تدبير جهان است . مانند: ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ‏ و گاهى ، يك موجود به خصوصى است . مثل: وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ‏ زمر/ 75 ( رجوع شود به قاموس قرآن- عرش ) شفيع: واسطه. شفع در اصل به معنى لا حق كردن چيزى به چيزى يا به مثل خود است. «الشفع: ضم شي‏ء الى مثله» . گويى شفاعت كننده خواهش خويش را به بنده يا عمل بنده منضم مى‏كند و از خدا مى‏خواهد كه طرف را ببخشد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «3»

همانا پروردگارتان، خدايى است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز و دوران آفريد، سپس بر عرش استيلاء يافت (زمام امور را به دست گرفت).

كار جهان را تدبير و سامان دهى مى‌كند. هيچ شفاعت‌كننده‌اى جز با اذن او نيست. آن خداوند است كه پروردگار شماست، پس او را بپرستيد. آيا پند نمى‌گيريد؟

نکته ها

مراد از شش روز، شش روزگار و شش مرحله ودوران در آفرينش است، و ممكن است مراد از آن، مدّتى برابر شش روز باشد.

جلد 3 - صفحه 537

«عَرش»، مركز تدبير و كنايه از قدرت است. وقتى مى‌گويند: فلانى بر تخت نشست يا او را از تخت پايين كشيدند، يعنى به قدرت رسيد يا بركنار شد. سلطه‌ى خداوند، هم پيش از آفرينش آسمان‌ها و زمين بر هستى بوده، «وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» «1»، هم پس از خلقت آنها، و پس از پايان جهان و در قيامت هم سلطه‌ى الهى بر همه‌ى هستى باقى است.

«يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ» «2»

امام صادق عليه السلام فرمود: عرش، مربّع است، زيرا كلماتى كه بناى اسلام بر آن است نيز چهار كلمه است: «سبحان‌اللّه والحمدللّه ولااله‌الااللّه واللّه‌اكبر». «3»

پیام ها

1- آفرينش جهان با برنامه‌ريزى و زمان بندى صورت پذيرفته است. «سِتَّةِ أَيَّامٍ» (وقتى بر نظام هستى برنامه و تدبير حاكم است، چگونه مى‌توان پذيرفت انسان كه گل سرسبد موجودات است، بى‌برنامه باشد؟!)

2- اوّل خداشناسى، سپس خداپرستى. إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي‌ ... فَاعْبُدُوهُ‌

3- هستى قانون‌مند و هدفدار است. لازمه‌ى تدبير امر، عاقبت وهدف داشتن و قانون‌مند بودن است. «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ»

4- عبادت، سزاوار كسى است كه خلقت و تدبير به دست اوست، نه ديگران.

خَلَقَ‌ ... يُدَبِّرُ ... ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ‌

5- خداوند هستى را آفريده، «خَلَقَ» ودر قبضه دارد، «اسْتَوى‌» وبا حكمت دائماً آن‌را اداره مى‌كند، «يُدَبِّرُ» وبدون اذن او كسى را نفوذى نيست، «ما مِنْ شَفِيعٍ» و توجّه به اين حقايق، زمينه‌ى پيدايش روح بندگى وپرستش است. «فَاعْبُدُوهُ»

6- واسطه‌شدن هر موجودى بايد از سوى خداوند تأييد شود. پس بى‌جهت بت‌ها را شفيع قرار ندهيم. «ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ»

«1». هود، 7.

«2». الحاقه، 17

«3». علل الشرايع، ص 398.

جلد 3 - صفحه 538

7- الوهيّت از ربوبيّت جدا نيست. طاغوت‌ها مى‌كوشند خالق را خدا بدانند، ولى سياستگذار ومدبّر را خودشان، ودين را از سياست جدا بدانند. «اللَّهُ رَبُّكُمْ»

8- انسان آفريدگار خويش را باور دارد، تنها نيازمند تذكّر است. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «3»

بعد از آن دليل مبدء و معاد را فرمايد:

إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ‌: بتحقيق پروردگار شما خداى تعالى است. الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‌: آن ذاتى كه ايجاد فرمود و بيافريد آسمانها و زمينها را كه اصول ممكنات و بزرگترين اجسام عالم دنيااند. فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ‌: در مقدار شش روز ايام دنيا، و در آن مدت آن را اختراع و ابداع فرمود به عجائب و بدايع بيشمار، با آنكه قادر بود به يك طرفة العين آن را ايجاد كند تا تعليم بندگان باشد كه در كارها تعجيل نكنند «التّأنّى من الرّحمن و العجلة من الشّيطان» و اين قول‌

ج5، ص 257

از سعيد بن جبير است.

يا آنكه: ترتيب حوادث بر ايجاد شى‌ء بعد شى‌ء، ادلّ است بر بودن فاعل آن عالم، و مدبر مى‌گرداند آن شى‌ء را به اختيار خود، و جارى نمايد بر وفق مشيت خود؛ و مؤيد اين است روايت صدوق (رحمه الله) در عيون‌ «1» و علل از حضرت رضا عليه السّلام كه فرمود: پس خداى تعالى خلق فرمود آسمان و زمين را در شش روز، و حال آنكه ذات احديت مسلط بر عرش و قادر بود براى آنكه خلق فرمايد در يك چشم بهم زدن، و لكن ايجاد نمود در شش روز، تا ظاهر شود آنچه خلق مى‌نمايد آن را شي‌ء بعد شي‌ء، پس استدلال كنند به حدوث حوادث بر ذات قادر متعال.

تبيين- بعض محققين در علت تخصيص خلق عالم به شش روز بيان نموده كه: افعال سبحانى، مبتنى بر حكم و مصالحى است، و حكمتش اقتضا نموده كه افعالش بالنسبه به مخلوقات بر دو قسم باشد: قسم اول: خلقى است كه صادر شود از او در هر آنى به اراده دفعيه بدون توقف بر ماده و مدت، مانند خلق آبى كه ماده اجسام و جسمانيات است. قسم دوم: مخلوقاتى است كه صدور آن بعد از مدتى است كه عادت به آن جارى گشته به حصول استعداد ماده آن در آن مدت بر سبيل تدريج، و ايجاد آسمان و زمين از اين قسم باشد، و جميع مليين و اكثر فلاسفه بر اين قولند.

ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ‌: (نكته- ذكر «ثم» براى ترتيب در خلق است نه به جهت تراخى رتبه) پس مستولى شد بر عرش در تدبير امور مانند استواى ملك بر سرير به استيلا بر تدبير مملكت، چه تمام تدبيرات از عرش نازل مى‌شود كه اعظم مخلوقات است، و لذا بندگان نزد حوائج، دستهاى خود را به جانب آن بلند مى‌كنند. 2- آنكه بلند و رفيع گردانيد آن را. 3- قصد نمود خلق عرش را. 4- نزد ابن عباس: بلند گرديده امر او. 5- شروع در خلق عرش و اتقان آن فرمود. 6- مستولى شد بر آسمانها به قهر و غلبه خود. 7- مستولى شد امر و

«1» عيون اخبار الرضا ج 1 باب 11 حديث 33.

ج5، ص 258

قضاى الهى به آسمان، يعنى امر و قضاى سبحانى از آسمان به زمين نازل مى‌شود. 8- در احتجاج- از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام: استوى تدبيره و علا امره: مستولى شد تدبير او و علوّ نمود امر او. 9- از حضرت كاظم عليه السّلام:

استولى على ما دقّ و جلّ استيلا يافت بر آنچه دقيق و جلىّ كوچك و بزرگ است. «1» 10- در كافى‌ «2»- از حضرت صادق عليه السّلام: استوى على كلّ شى‌ء فليس شي‌ء اقرب اليه من شي‌ء: مستولى شد بر هر شي‌ء، پس نيست چيزى نزديكتر به او از چيزى، يعنى تمام اشياء در پيشگاه الهى مساوى است‌ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ: تدبير مى‌فرمايد امر كائنات را بر مقتضاى حكمت، يا تقدير مينمايد موجودات را بر وجهى كه مى‌خواهد. و تدبير نظر است در ادبار امور تا محمود العاقبه واقع شود به خير بيانجامد. ما مِنْ شَفِيعٍ‌: نيست هيچ شفاعت كننده در روز قيامت. إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ‌: مگر بعد از اذن دادن خداى تعالى مر او را. اين تقرير عظمت و عز جلال الهى است و ردّ كسانى كه گمان مى‌كنند كه الهه آنها شفيع ايشان باشد در درگاه ربوبى. و ايضا اثبات شفاعت آن كسى كه مأذون شود از جانب الهى. و اذن شفاعت انبياء و اولياء تماما روز قيامت داده شود الّا وجود مقدس حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله كه اذن شفاعت او در دنيا مرحمت فرموده است، لقوله تعالى‌ «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌» «3» و قوله صلّى اللّه عليه و آله: ادّخرت شفاعتى لاهل الكبائر من امّتى. «4» و اخبار در آن بسيار است.

ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ‌: آن ذات متصفه به صفات مذكوره، مقتضى الوهيت و ربوبيت، خدا به حق پروردگار شما است نه غير او، چه غير را با او در اين صفتها شركت نيست. فَاعْبُدُوهُ‌: پس او را بپرستيد به يگانگى. أَ فَلا تَذَكَّرُونَ‌:

«1» احتجاج طبرسى ج 2 ص 157.

«2» ج 1 ص 127 حديث 1.

«3» سوره ضحى آيه 5.

«4» بحار الانوار، ج 8 ص 30 به نقل از مجمع البيان ذيل آيه 48 سوره بقره.

ج5، ص 259

آيا پند نمى‌گيريد يا تفكر نمى‌كنيد كه مستحق عبادت، ذات احديت او است، نه معبودان باطله.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «3» إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ «4»

ترجمه‌

همانا پروردگار شما خداوند است آنكه آفريد آسمانها و زمين را در شش روز پس مستولى شد بر عرش تدبير مى‌كند امر خلق را نيست هيچ شفيعى مگر پس از دستورى او اين است خداى شما پروردگارتان پس پرستش كنيد او را آيا پس متذكّر نمى‌شويد

بسوى او است باز گشت شما بتمامى وعده خدا كه حقّ است همانا او نخست مى‌آفريند خلق را پس باز مى‌گرداند آنرا تا جزا دهد آنانرا كه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را بعدالت و آنانكه كافر شدند مر آنانرا است مشروبى از مايع جوشان و عذابى دردناك براى آنكه كافر شدند.

تفسير

در اوائل سوره اعراف تفسير اين آيه تا كلمه العرش گذشت و مراد از تدبير امر تقدير و تنظيم امور خلق است بر طبق حكمت و مصلحت چون تدبير ترتيب امور است بنحويكه عاقبت آن پسنديده باشد و مقصود از نفى شفاعت ابطال عقائد بت پرستان است كه قائل بشفاعت بتها از خودشان بودند و منظور از اثبات آن باذن‌

جلد 3 صفحه 4

شفاعت انبياء و اولياء و صلحاء از اهل ايمان است و مجموع نفى و اثبات براى تقرير عظمت مقام الوهيّت است و جمله ذلكم اللّه ربّكم براى افاده انحصار ربوبيّت است در موصوف باين صفات و نفى آن از غير تا نتيجه دهد كه منحصر است اهليّت عبادت باو و باطل شود عبادت هر معبودى جز او و در خاتمه استبعاد شده است از عدم تنبّه كفّار بحقيقت امر با وضوح آن بطوريكه بادنى تامّلى از براى هر عاقلى تنبّه و تذكّر حاصل ميشود و رجوع و بازگشت تمام خلق بحق و حكم او مكرّر توضيح داده شده است و بايد در مقام تهيّه استعداد براى روز ملاقات بود و چون جمله اليه مرجعكم جميعا مفيد معنى وعد اللّه است كلمه وعد مصدر مؤكّد است كه اضافه بفاعل شده يعنى وعده داد خدا وعده حقّى و كلمه بالقسط محتمل است متعلّق به يجزى باشد يعنى خداوند عود ميدهد خلق را براى آنكه جزا دهد اهل اعمال صالحه را بعدالت خود و محتمل است متعلّق به عملوا باشد يعنى جزا دهد آنانرا كه بجا آوردند اعمال صالحه را بمقتضاى عدالت خودشان در امور چون عدل ميانه‌روى در امور است و منشأ اعمال صالحه ملكه عدالت است و بنابر احتمال اول دلالت دارد بر آنكه جزاى اعمال صالحه باستحقاق است نه تفضّل چون به مقتضاى عدالت خدا است مگر آنكه گفته شود مراد آنستكه بهر كس بحسب اقتضاء عملش تفضّل ميشود در هر حال غرض اصلى از خلقت خلق و اعاده آنها ثواب دادن است نه عقاب نمودن لذا اسلوب كلام تغيير داده شده و فرموده و آنانكه كافر شدند از براى آنها شراب حميم و عذاب اليم است براى كفرشان تا دلالت داشته باشد كه از براى عقاب راهى جز استحقاق نيست و خداوند آنها را خلق نفرموده در ابتدا و اعاده براى عذاب بلكه آنها بسوء اختيار خودشان مرتكب امرى شدند كه بعد از اعاده به نتيجه سوء آن گرفتار گشتند دقت و تامّل لازم است «من نكردم خلق تا سودى كنم- بلكه تا بر بندگان جودى كنم» و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ رَبَّكُم‌ُ اللّه‌ُ الَّذِي‌ خَلَق‌َ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ فِي‌ سِتَّةِ أَيّام‌ٍ ثُم‌َّ استَوي‌ عَلَي‌ العَرش‌ِ يُدَبِّرُ الأَمرَ ما مِن‌ شَفِيع‌ٍ إِلاّ مِن‌ بَعدِ إِذنِه‌ِ ذلِكُم‌ُ اللّه‌ُ رَبُّكُم‌ فَاعبُدُوه‌ُ أَ فَلا تَذَكَّرُون‌َ «3»

محققا پروردگار ‌شما‌ اللّه‌ ‌است‌ كسي‌ ‌که‌ خلق‌ فرمود آسمانها و زمين‌ ‌را‌ ‌در‌

جلد 9 - صفحه 345

شش‌ روز ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ پرداخت‌ ‌بر‌ عرش‌ تدبير امر فرمود اشكال‌‌-‌ اولا قبل‌ ‌از‌ خلقت‌ آسمان‌ و زمين‌ روز و شبي‌ نبود ‌که‌ ميفرمايد إِن‌َّ رَبَّكُم‌ُ اللّه‌ُ الَّذِي‌ خَلَق‌َ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ فِي‌ سِتَّةِ أَيّام‌ٍ زيرا تشكيل‌ روز و شب‌ بواسطه‌ حركت‌ زمين‌ ‌است‌ دور ‌خود‌ چنانچه‌ تشكيل‌ سال‌ و بروج‌ بواسطه‌ حركت‌ ‌او‌ ‌است‌ دور كره‌ شمس‌.

و ثانيا خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ قدرت‌ داشت‌ طرفة العين‌ خلق‌ فرمايد وجه‌ اينكه‌ ‌در‌ شش‌ روز خلق‌ فرمود چيست‌.

و ثالثا ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ ‌اينکه‌ مدت‌ ذكر ‌شده‌ و لكن‌ ‌در‌ سوره‌ فصلت‌ هشت‌ روز بيان‌ فرموده‌ ابتداء ميفرمايد قُل‌ أَ إِنَّكُم‌ لَتَكفُرُون‌َ بِالَّذِي‌ خَلَق‌َ الأَرض‌َ فِي‌ يَومَين‌ِ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ميفرمايد وَ قَدَّرَ فِيها أَقواتَها فِي‌ أَربَعَةِ أَيّام‌ٍ ‌تا‌ آنجا ‌که‌ ميفرمايد فَقَضاهُن‌َّ سَبع‌َ سَماوات‌ٍ فِي‌ يَومَين‌ِ ‌آيه‌ 8 ‌الي‌ 11.

جواب‌‌-‌ اما ‌از‌ اشكال‌ اول‌ مراد ‌اينکه‌ مقدار مدت‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌اگر‌ روز و شبي‌ ‌بود‌ شش‌ روز ميشد.

و اما ‌از‌ اشكال‌ دوم‌ خداوند قادر متعال‌ ‌بر‌ ‌هر‌ چيزي‌ قادر ‌است‌ ‌در‌ امر خلقت‌ دفعي‌ و تدريجي‌ چنانچه‌ مخلوقات‌ دفعي‌ و تدريجي‌ بسيار هست‌ آدم‌ و عيسي‌ عليهما ‌السلام‌ دفعي‌، بقيه‌ تدريجي‌ و هكذا حيات‌ و موت‌ ‌هر‌ كدام‌ موافق‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ‌است‌ و حكم‌ و مصالح‌ ‌هر‌ امري‌ ‌را‌ ‌خود‌ ميداند ‌هر‌ چه‌ بگوئيم‌ بيجا گفته‌ايم‌.

و اما ‌از‌ اشكال‌ سوم‌‌-‌ جمله‌ وَ قَدَّرَ فِيها أَقواتَها فِي‌ أَربَعَةِ أَيّام‌ٍ داخل‌ ‌در‌ جمله‌ اولي‌ ‌است‌ ‌که‌ خلقت‌ زمين‌ و تقدير اقوات‌ ‌در‌ چهار روز بوده‌ و ‌با‌ جمله‌ اخيره‌ شش‌ روز ميشود مطابق‌ ساير آيات‌.

ثُم‌َّ استَوي‌ عَلَي‌ العَرش‌ِ عرش‌ آخرين‌ عوالم‌ جسمانيست‌ ‌که‌ محيط بكرسي‌ و سماوات‌ و ارض‌ ‌است‌ و معني‌ استوي‌ ‌يعني‌ تدبير امور ‌از‌ آنجا ميشود تشبيه‌ بجلوس‌

جلد 9 - صفحه 346

سلاطين‌ ‌بر‌ عريكه‌ سلطنت‌ ‌که‌ تدبير امور مملكت‌ ميكنند لذا ميفرمايد يُدَبِّرُ الأَمرَ دفع‌ دخل‌‌-‌ كانه‌ كفار و مشركين‌ بگويند ‌که‌ خداوند كارها ‌را‌ بتوسط اسباب‌ ميكند و اصنام‌ ‌ما ‌از‌ وسائط ‌بين‌ خالق‌ و مخلوق‌ هستند و ‌از‌ ‌خدا‌ ميگيرند و ‌بما‌ ميدهند و شفاعت‌ ‌در‌ حق‌ ‌ما ميكنند ما نَعبُدُهُم‌ إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي‌ اللّه‌ِ زُلفي‌ جواب‌ ‌آنها‌ ما مِن‌ شَفِيع‌ٍ إِلّا مِن‌ بَعدِ إِذنِه‌ِ و اصنام‌ مشركين‌ نه‌ شعور و ادراكي‌ دارند و نه‌ حيات‌ و قدرتي‌ و نه‌ آبرو و مقامي‌ و البته‌ شفيع‌ بايد داراي‌ ‌اينکه‌ شئون‌ ‌باشد‌ آنهم‌ ‌بعد‌ ‌از‌ اذن‌ و اجازه‌.

ذلِكُم‌ُ اللّه‌ُ رَبُّكُم‌ خداوند پروردگار ‌شما‌ چنين‌ ‌است‌ فَاعبُدُوه‌ُ و عبادت‌ ‌غير‌ ‌آن‌ نكنيد أَ فَلا تَذَكَّرُون‌َ بايد بمقتضاي‌ عقل‌ و دليل‌ و حس‌ متذكر ‌اينکه‌ معني‌ باشيد و دست‌ ‌از‌ عبادت‌ ‌غير‌ ‌او‌ برداريد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- خداشناسی و معاد: قرآن پس از اشاره به مسأله وحی و نبوت در نخستین آیات این سوره، به سراغ دو اصل اساسی تعلیمات همه انبیاء یعنی «مبدأ» و «معاد» می‌رود، و این دو اصل مهم را در ضمن عباراتی کوتاه و گویا بیان می‌کند.

نخست می‌گوید: «پروردگار شما همان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز (دوران) آفرید» (إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ).

«سپس بر تخت قدرت قرار گرفت، و به تدبیر کار جهان پرداخت» (ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ).

پس از آن که روشن شد خالق و آفریدگار «اللّه» است و زمام اداره جهان هستی به دست اوست و تدبیر همه امور به فرمان او می‌باشد معلوم است که بتها این موجودات بی‌جان و عاجز و ناتوان هیچ گونه نقشی در سرنوشت انسانها نمی‌توانند داشته باشند لذا در جمله بعد می‌فرماید: «هیچ شفاعت کننده‌ای جز به اذن و فرمان او وجود ندارد» (ما مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ).

آری! «این چنین است «اللّه» پروردگار شما، او را پرستش کنید» نه غیر او (ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ).

«آیا با این دلیل روشن متذکر نمی‌شوید؟» أَ فَلا تَذَکَّرُونَ).

ج2، ص272

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع