آیه 28 سوره رعد: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۳۲۰: سطر ۳۲۰:
 
* [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
 
* [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
 
* [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌
 
* [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌
 
{{قرآن در قاب|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ|سوره=29|آیه =2}}
 
{{مشخصات آیه
 
|شماره آیه = 2 
 
|شماره بعدی = 3
 
|شماره قبلی = 1
 
|سوره= عنکبوت
 
|شماره سوره= 29
 
|جزء= 20
 
|نزول = مکه
 
}}
 
==ترجمه های فارسی==
 
<tabber>
 
الهی قمشه‌ای=
 
آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان (به خدا) آورده‌ایم رهاشان کنند و هیچ امتحانشان نکنند؟
 
|-|
 
انصاریان=
 
آیا مردم گمان کرده اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها می شوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟
 
|-|
 
فولادوند=
 
آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مى‌شوند و مورد آزمايش قرار نمى‌گيرند؟
 
|-|
 
آیتی=
 
آيا مردم پنداشته‌اند كه چون بگويند: ايمان آورديم، رها شوند و ديگر آزمايش نشوند؟
 
|-|
 
مکارم شیرازی=
 
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟!
 
</tabber>
 
==ترجمه های انگلیسی(English translations)==
 
<tabber>
 
Qarai=
 
{{چپ به راست|—those who have faith and whose hearts find rest in the remembrance of Allah.’ Behold! The hearts find rest in Allah’s remembrance!}}
 
|-|
 
Shakir=
 
{{چپ به راست|Those who believe and whose hearts are set at rest by the remembrance of Allah; now surely by Allah's remembrance are the hearts set at rest.}}
 
|-|
 
Pickthall=
 
{{چپ به راست|Who have believed and whose hearts have rest in the remembrance of Allah. Verily in the remembrance of Allah do hearts find rest!}}
 
|-|
 
yusufali=
 
{{چپ به راست|Do men think that they will be left alone on saying, "We believe", and that they will not be tested?}}
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
«لا یُفْتَنُونَ»: آزمایش نمی‌گردند. مورد امتحان واقع نمی‌شوند (نگا: بقره / و .
 
==نزول==
 
 
«[[شیخ طوسى]]» گوید: قتاده گوید: این آیه درباره عده اى از اهل مکه نازل شده که از مکه به عنوان مهاجرت بیرون آمدند و مشرکین به آنان حمله‌ور شدند سپس مراجعت کردند وقتى که نزول این آیه را شنیدند دوباره از مکه بیرون آمدند بالنتیجه عده اى از آن‌ها کشته شدند و عده اى رهائى یافتند سپس درباره آنان آیه 96 همین سوره «وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا» نازل گردید.<ref> ابن ابى حاتم در تفسیر خود آن را از قتاده روایت کرده است و نیز به نقل از شعبى چنین گوید وقتى که عده اى از آن‌ها کشته شدند و عده اى نیز رهائى یافتند آیه 110 [[سوره نحل]] «ثُمَّ إِنَّ رَبَّک لِلَّذِینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا» نازل گردید.
 
 
و نیز گویند: مقصود آیه مسلمانانى هستند که در [[مکه]] [[اسلام]] اختیار نمودند مانند سلمة بن هشام و عیاش بن ابى ربیعة و ولید بن ولید و عمار یاسر چنان که ابن عباس روایت کرده است و نیز ابن سعد از عبدالله بن عبید او از ابن عمیر روایت کند که این آیه درباره عمار یاسر نازل شده هنگامى که در راه خدا از مشرکین شکنجه و عذاب می‌دید.</ref>
 
 
و نیز گوید در باره [[عمار یاسر]] و کسانى که در نزدیکى مکه بوده اند، نازل شده. چنان که عبدالله بن عمر روایت کرده است و همچنین گویند درباره کسانى نازل شده که قبلاً از وجوب جهاد و [[زکات]] مسلمان شدند ولى وقتى که جهاد و زکات واجب شده بود از اجراى آن امتناع ورزیدند.<ref> صاحب مجمع البیان از ابن جریج نقل کند که این آیه درباره عمار یاسر و کسانى که در راه خدا از دست مشرکین شکنجه می‌دیدند، نازل گردیده و نیز گویند درباره عده اى از مسلمین که در مکه بودند، نازل شد. وقتى که مسلمین [[مدینه]] به آن‌ها نوشتند که اقرار به اسلام آن‌ها مادامى که به [[مدینه]] مهاجرت نکنند، قبول نخواهد شد سپس آنان به مدینه مهاجرت نمودند و مشرکین آن‌ها را دنبال نموده و آزار رسانیدند و با آن‌ها به جنگ و قتال پرداختند بالنتیجه بعضى از آن‌ها را کشتند و عده اى نجات یافتند چنانکه شعبى روایت نموده است.</ref>
 
== تفسیر آیه ==
 
<tabber>
 
تفسیر نور=
 
 
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
 
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 
جلد 7 - صفحه 111
 
 
سیمای سوره‌ى عنكبوت‌
 
 
اين سوره در مكّه نازل گرديده و شصت و نه آيه دارد.
 
 
نامِ برخى از سوره‌هاى قرآن همچون بقره، فيل، نمل و نحل، برگرفته از نام حيواناتى است كه در اين سوره‌ها به گونه‌اى مطرح شده‌اند.
 
در آيه 41 اين سوره، بناىِ شرك همچون خانه‌ى عنكبوت سست و ناپايدار شمرده شده و لذا اين سوره به عنكبوت نام گرفته است.
 
 
اين سوره درباره‌ى چند موضوع، مطالبى رابيان مى‌كند از جمله: ايمان، تكليف بشر، آزمايش الهى، تاريخ برخى انبيا، نهى از مجادله‌ى غير نيكو و تكيه بر غير خدا.
 
 
جلد 7 - صفحه 112
 
 
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
 
 
به نام خداوند بخشنده‌ى مهربان.
 
 
الم «1» أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2»
 
 
الف، لام، ميم. آيا مردم پنداشتند كه چون گفتند: ايمان آورديم، رها مى‌شوند و ديگر مورد آزمايش قرار نمى‌گيرند؟!
 
 
وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ «3»
 
 
در حالى كه بدون ترديد كسانى را كه پيش از ايشان بودند آزموديم تا خداوند كسانى را كه راست گفتند معلوم دارد و دروغگويان را (نيز) معلوم نمايد.
 
 
===نکته ها===
 
 
كلمه‌ى «فتنة» به معناى گداختن طلا براى جدا كردن ناخالصى‌هاى آن است و چون در حوادث و سختى‌ها، جوهره‌ى انسان از شعارهاى دروغين جدا مى‌شود، حوادث و آزمايش‌ها را «فتنه» مى‌گويند.
 
 
===پیام ها===
 
 
1- ايمان، تنها با زبان و شعار نيست، بلكه همراه با آزمايش است. أَ حَسِبَ‌ ... هُمْ لا يُفْتَنُونَ‌ (ادّعا كافى نيست، بايد عملكرد را ديد و قضاوت كرد.)
 
 
سعديا گرچه سخندان و نصحيت‌گويى‌
 
 
زعمل كار برآيد به سخندانى نيست‌
 
 
2- آزمايش، يك سنّت الهى در طول تاريخ است. «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
 
 
3- حوادث را تصادف نپنداريم؛ همه اسباب آزمايش ماست. «فَتَنَّا»
 
 
4- آشنايى با تاريخ و حوادث پيشينيان، مردم را براى پذيرش حوادث آماده مى‌كند. «مِنْ قَبْلِهِمْ»
 
 
5- دليل آزمايش‌هاى الهى، عينى و محقّق شدن علم ازلى خداوند و جدا شدن مؤمنان واقعى و شكوفا شدن استعدادهاى درونى و به فعليّت رسيدن آنهاست. فَلَيَعْلَمَنَ‌ ... الَّذِينَ صَدَقُوا وَ ... الْكاذِبِينَ‌
 
}}
 
 
|-|
 
اثنی عشری=
 
 
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
 
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
 
 
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2»
 
 
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا: آيا گمان كردند و پنداشتند مردم آنكه واگذاشته شوند، أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا: به آنكه گويند ايمان آورده‌ايم، يعنى پندارند كه به مجرد قول «امنّا» دست از آنها باز دارند و ايشان را واگذارند، وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ‌: و حال آنكه ايشان آزموده نشوند و امتحان نگردند در نفس و مال، و امتحان نكنند ايشان را به تكاليف شاقّه از امتثال به واجبات و ترك محرمات و بجا آوردن طاعات و دادن به صدقات و تحمل به مجاهدات نفسانى و مالى و اوامر و نواهى و بردبارى در ناملايمات و صدمات، تا متميّز شود مؤمن مخلص از منافق، و موحد از ملحد، و ثابت در دين از متزلزل، تا نائل گردند به سعادات ابديه و درجات عاليه.
 
 
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل خطبه‌اى فرمايد: و لكن خداى عز و جل امتحان فرمايد بندگان خود را به انواع شدائد و متعبد سازد ايشان را به انواع مجاهده و مبتلى گرداند به اقسام مكروهات به جهت بيرون آوردن تكبر را از قلوب آنان و سكونت تذلل در نفوس ايشان، تا قرار دهد آن را درها به سوى فضل خود و اسبابى كه دلالت كند به عفو و بخشش او و فتنه‌ «1»، چنانكه فرمود (الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ) عياشى از حضرت ابى الحسن عليه السّلام روايت نموده كه: عباس نزد حضرت امير المؤمنين عليه السّلام آمد، گفت: اجازه فرما تا مردم بر تو بيعت كنند. فرمود: چگونه مى‌بينى مردمان را در قبول بيعت؟ عباس گفت: ايشان به‌
 
 
«1» نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه قاصعه، ص 796- 795.
 
 
جلد 10 - صفحه 200
 
 
تو بيعت خواهند نمود. حضرت فرمود: پس كجاست آيه شريفه‌ «الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ» «1».
 
 
در غيبت نعمانى- ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه فرمود: انّه قال: مع القائم عليه السّلام من العرب شى‌ء يسير. فقيل له: انّ من يصف هذا الامر منهم لكثير. قال: لا بدّ للنّاس من أن يمحّصوا و يميّزوا و يغربلوا و سيخرج من الغربال خلق كثير.
 
 
با قائم (پسر امام حسن عسكرى) از عرب كمى هستند. پس عرض شد:
 
 
كسانى كه وصف مى‌كنند اين امر را از ايشان، هر آينه بسيارند؟ فرمود: لا بدّ است براى مردمان از اينكه امتحان شوند و غربال گرديده شوند و زود باشد كه خارج گردند از غربال خلق زيادى‌ «2».
 
 
 
}}
 
|-|
 
روان جاوید=
 
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
 
 
الم «1» أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2» وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ «3» أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ «4»
 
 
مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «5»
 
 
ترجمه‌
 
 
آيا پنداشتند مردمان كه واگذاشته ميشوند كه بگويند ايمان آورديم و آنان آزموده نميشوند
 
 
و بتحقيق آزموديم آنانرا كه بودند پيش از آنها پس هر آينه ميداند البته خدا آنانرا كه راست گفتند و ميداند البته دروغگويان را
 
 
بلكه پنداشتند آنانكه بجا مى‌آورند بديها را كه پيشى گيرند بر ما بد است آنچه حكم ميكنند
 
 
كسيكه اميد دارد ملاقات خدا را پس همانا وقت مقدّر خدا هر آينه آينده است و او است شنواى دانا.
 
 
تفسير
 
 
بيان الم در سوره بقره گذشت و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از افتتان ابتلاء در انفس و اموال است و در نهج البلاغه است كه مردى از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمود كه مراد از فتنه چيست و آيا از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در اين باب سؤالى فرموده‌ايد حضرت فرمود چون الم احسب النّاس نازل شد دانستم كه تا پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله در ميان ما است فتنه بما روى ننمايد پس بآنحضرت عرض كردم مراد از اين فتنه چيست فرمود امّت من بعد از من بفتنه در آيند عرض كردم آيا در روز احد كه جمعى از مسلمانان شربت شهادت نوشيدند و نصيب من نشد و اين بر من گران آمد نفرمودى بشارت ميدهم تو را كه بعد از اين بشهادت خواهى رسيد فرمود امر از همان قرار است پس صبر تو چگونه‌
 
 
جلد 4 صفحه 215
 
 
خواهد بود در آنزمان عرض كردم يا رسول اللّه آنوقت وقت صبر نيست وقت خوشحالى و شكر است پس فرمود اى على مردم باموالشان امتحان ميشوند و منّت مى‌نهند بدين دارى خودشان بر پروردگارشان و آرزوى رحمت خدا را دارند و ايمن از غضب اويند و بشهادتهاى دروغ و هواهاى نفسانى حرام خدا را حلال مينمايند و مسكر را باسم نبيذ و مال حرام را باسم هديه و ربا را بنام معامله حلال ميشمرند پس عرض كردم يا رسول اللّه در آنوقت اين رفتار را موجب كفر آنها بدانم يا امتحانشان فرمود موجب امتحانشان و قمّى ره از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه عباس ره خدمت امير المؤمنين عليه السّلام رسيد و عرضه داشت بفرما مردم با شما بيعت كنند آنحضرت فرمود آيا آنها با من بيعت ميكنند عرض كرد بلى فرمود پس فرموده خداوند الم احسب النّاس چه خواهد شد و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه اين آيه را تلاوت فرمود و تشبيه فرمود آزمايش مردم را بگداخته شدن طلا در بوته امتحان براى بيرون آمدن خالص آن و خلاصه مستفاد از آيات شريفه آنستكه آيا مردم گمان كردند كه صرف ايمان زبانى از آنها پذيرفته است و بحال خودشان واگذار خواهند شد و در معرض امتحان قرار نخواهند گرفت نه چنين است سيره مستمرّه الهيّه هميشه بر اين جارى بوده و هست كه هر امّتى را بعد از اظهار ايمان امتحان و آزمايش فرمايد براى آنكه در علم شهودى الهى ممتاز شوند آنانكه راست گفتند در دعوى ايمان از دروغگويان چنانچه در علم غيبى الهى ممتاز بودند و بعبارت ديگر تا ممتاز شوند در خارج و انظار خلق آندو دسته از يكديگر چنانچه ممتاز بودند در علم الهى قبل از امتحان و آزمايش آنها و در مجمع از امير المؤمنين و امام صادق عليهما السلام نقل نموده كه آن دو بزرگوار فليعلمنّ بضمّ ياء و كسر لام در هر دو جا قرائت فرموده‌اند و بنابراين مأخوذ از اعلام و معنى اوضح است يعنى پس هر آينه اعلام ميفرمايد و ميشناساند خداوند بمردم آنانرا كه راست گفتند و مى‌شناساند و اعلام ميفرمايد بخلق دروغگويان را و نيز گمان كردند كسانيكه مرتكب اعمال سيّئه شدند از قبيل كفر و معاصى كه از قبضه قدرت و مكنت ما مى‌توانند خارج شوند و ما را عاجز از عذابشان نمايند نه چنين است اگر چند روزى ما بآنها مهلت دهيم براى تكميل استحقاقشان‌
 
 
جلد 4 صفحه 216
 
 
بالاخره در دنيا يا آخرت مجازات خواهيم نمود آنها را و اين بد عقيده و حكومتى است كه در باره خودشان و ما نمودند و كسيكه معتقد بقيامت و معاد باشد بايد بداند كه ثواب و عقاب الهى حقّ است و در وقت مقدّر باو خواهد رسيد و خداوند شنواى اقوال بندگان و داناى باعمال آنها است و بر طبق آن پاداش خواهد داد چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه كسيكه ايمان داشته باشد بآنكه مبعوث ميشود همانا وعده خدا از ثواب و عقاب باو و اصل خواهد شد و مراد از لقاء رؤيت نيست بلكه مراد بعث است و قمّى ره نقل نموده كه مراد آنستكه كسيكه دوست داشته باشد لقاء خدا را اجل او خواهد رسيد و بنظر حقير انسب بظواهر الفاظ آيه اخيره آنستكه كسيكه اميدوار بحضور در پيشگاه الهى باشد بايد اعمال خود را شايسته نمايد چون وقت مقدّر خداوند براى پاداش اعمال خواهد رسيد و جاى شبهه و ترديد در آن نيست و در آنروز بحسب احوال و اقوال و اعمال عباد خداوند جزا خواهد داد و العلم عند اللّه تعالى و اوليائه.
 
}}
 
|-|
 
اطیب البیان=
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ
 
 
الم‌ «1» أَ حَسِب‌َ النّاس‌ُ أَن‌ يُترَكُوا أَن‌ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم‌ لا يُفتَنُون‌َ «2»
 
 
آيا گمان‌ ميكنند ناس‌ اينكه‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ واميگذاريم‌ بمجرد اينكه‌ بگويند ايمان‌ آورديم‌ و ‌آنها‌ امتحان‌ نميشوند البته‌ ‌آنها‌ ‌را‌ امتحان‌ ميكنيم‌.
 
 
الم‌ رمزيست‌ ‌بين‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ما يَعلَم‌ُ تَأوِيلَه‌ُ إِلَّا اللّه‌ُ و رسوله‌ وَ الرّاسِخُون‌َ فِي‌ العِلم‌ِ الأئمة الطاهرين‌.
 
 
أَ حَسِب‌َ النّاس‌ُ أَن‌ يُترَكُوا بمجرد اينكه‌ اقرار بشهادتين‌ كردند «اشهد ‌ان‌ ‌لا‌ اله‌ الا اللّه‌ و ‌ان‌ محمدا ‌رسول‌ اللّه‌» و اسم‌ اسلام‌ و ايمان‌ روي‌ ‌خود‌ گذاردند.
 
 
جلد 14 - صفحه 289
 
 
أَن‌ يَقُولُوا آمَنّا ‌اگر‌ چه‌ ‌در‌ ظاهر احكام‌ اسلام‌ ‌بر‌ ‌او‌ جاريست‌ ‌از‌ حفظ جان‌ و مال‌ و طهارت‌ بدن‌ و صحت‌ ازدواج‌ و حمل‌ فعل‌ ‌او‌ ‌بر‌ صحت‌ و وجوب‌ غسل‌ و كفن‌ و دفن‌ و صلوة ‌بر‌ ‌او‌ و ساير احكام‌ اسلام‌ و لكن‌ خداوند ‌آنها‌ ‌را‌ امتحان‌ ميكند.
 
 
وَ هُم‌ لا يُفتَنُون‌َ و امتحانات‌ الهي‌ بسيار ‌است‌ و مختلف‌ يكي‌ ‌را‌ بدولت‌ يكي‌ ‌را‌ بفقر بعزت‌، بذلت‌، بنعمت‌، ببلا، بصحت‌، بمرض‌، بقوت‌، بضعف‌، بعبادت‌، بمعصيت‌، بصفات‌ حسنه‌ و قبيحه‌ و ‌غير‌ اينها. و اخبار بسياري‌ داريم‌ ‌که‌ امتحان‌ ‌اينکه‌ امت‌ ‌پس‌ ‌از‌ رحلت‌ پيغمبر ‌بود‌ ‌که‌ منافقين‌ و بني‌ اميه‌ و بني‌ العباس‌ كردند آنچه‌ كردند و امروز ‌هم‌ امتحانات‌ بسيار ‌است‌ مخصوصا ‌در‌ جوانها دختران‌ و پسران‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آزادي‌ لباس‌ و وضع‌ شايد بتوان‌ ‌گفت‌ صد نود چه‌ نحو نسبت‌ بقرآن‌، بواجبات‌ مثل‌ نماز و روزه‌ و ‌غير‌ اينها و نسبت‌ بمعاصي‌ ‌از‌ ساز و آواز و شرب‌ و قمار و ‌غير‌ اينها خوب‌ امتحان‌ دادند آيا ‌بعد‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ چه‌ ميشود!
 
}}
 
|-|
 
برگزیده تفسیر نمونه=
 
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
]
 
 
(آیه 2)- آزمایش الهی یک سنت جاویدان: بعد از ذکر حروف مقطعه به یکی از مهمترین مسائل زندگی بشر که مسأله شداید و فشارها و آزمونهای الهی است اشاره کرده، می‌گوید: «آیا مردم گمان کردند همین اندازه که اظهار ایمان کنند (و شهادت به توحید و رسالت پیامبر دهند) به حال خود واگذارده خواهند شد و آنها امتحان نمی‌شوند»؟! (أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ).
 
}}
 
|-|
 
 
سایر تفاسیر=
 
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
 
 
==تفسیر های فارسی==
 
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=29 |آیه=2}}===
 
==={{تفسیر خسروی|سوره=29 |آیه=2}}===
 
==={{تفسیر عاملی|سوره=29 |آیه=2}}===
 
==={{تفسیر جامع|سوره=29 |آیه=2}}===
 
 
==تفسیر های عربی==
 
==={{تفسیر المیزان|سوره=29 |آیه=2}}===
 
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=29 |آیه=2}}===
 
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=29 |آیه=2}}===
 
==={{تفسیر الصافی|سوره=29 |آیه=2}}===
 
==={{تفسیر الکاشف|سوره=29 |آیه=2}}===
 
</tabber>
 
 
==پانویس==
 
<div style="font-size:smaller"><references/></div>
 
 
==منابع==
 
* [[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
 
* [[اطیب البیان فی تفسیر القرآن‌]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام‌، 1378 ش‌، چاپ دوم‌
 
* [[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
 
* [[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
 
* [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
 
* [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌
 
* محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه.
 
  
 
==عکس نوشته ها==
 
==عکس نوشته ها==

نسخهٔ ‏۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۱۹

مشاهده آیه در سوره

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

مشاهده آیه در سوره


<<27 آیه 28 سوره الرعد 29>>
سوره : سوره الرعد (13)
جزء : 13
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام می‌گیرد، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام‌بخش دلهاست.

[بازگشتگان به سوی خدا] کسانی [هستند] که ایمان آوردند و دل هایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشید! دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرد.

همان كسانى كه ايمان آورده‌اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‌گيرد. آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‌يابد.

آنان كه ايمان آورده‌اند و دلهايشان به ياد خدا آرامش مى‌يابد. آگاه باشيد كه دلها به ياد خدا آرامش مى‌يابد.

آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش می‌یابد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

—those who have faith and whose hearts find rest in the remembrance of Allah.’ Behold! The hearts find rest in Allah’s remembrance!

Those who believe and whose hearts are set at rest by the remembrance of Allah; now surely by Allah's remembrance are the hearts set at rest.

Who have believed and whose hearts have rest in the remembrance of Allah. Verily in the remembrance of Allah do hearts find rest!

"Those who believe, and whose hearts find satisfaction in the remembrance of Allah: for without doubt in the remembrance of Allah do hearts find satisfaction.

معانی کلمات آیه

«أَلَّذِینَ»: خبر مبتدای محذوف، یا بدل کلّ از کلّ (مَنْ أَنابَ)، و یا منصوب به مدح است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ «28»

(هدايت شدگان) كسانى هستند كه ايمان آورده ودلهايشان به ياد خدا آرام مى‌گيرد. بدانيد كه تنها با ياد خدا دلها آرام مى‌گيرد.

نکته ها

ياد خدا تنها به ذكر زبانى نيست، اگر چه يكى از مصاديق روشن ياد خداست، زيرا آنچه مهم است ياد خدا بودن در تمام حالات خصوصاً در وقت گناه است.

ياد خداوند بركات بسيار دارد، از جمله:

الف: ياد نعمت‌هاى او، عامل شكر اوست.

ب: ياد قدرت او، سبب توكّل بر اوست.

ج: ياد الطاف او، مايه محبّت اوست.

د: ياد قهر و خشم او، عامل خوف از اوست.

ه: ياد عظمت و بزرگى او، سبب خشيت در مقابل اوست.

و: ياد علم او به پنهان و آشكار، مايه حيا و پاكدامنى ماست.

ز: ياد عفو و كرم او، مايه اميد و توبه است.

ح: ياد عدل او، عامل تقوا و پرهيزكارى است.

انسان، بى‌نهايت طلب است و كمال مطلق مى‌خواهد، ولى چون هر چيزى غير از خداوند محدود است و وجود عارضى دارد، دل را آرام نمى‌گرداند. در مقابل كسانى‌كه با ياد خدا آرامش مى‌يابند، عده‌اى هم به متاع قليل دنيا راضى مى‌شوند. «رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها»

نماز، ذكر الهى ومايه آرامش است. «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» «1»، «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ»

ممكن است معناى‌ «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» اين باشد كه به واسطه ذكر و يادى كه‌


«1». طه، 14.

جلد 4 - صفحه 356

خدا از شما مى‌كند، دلهايتان آرام مى‌گيرد، يعنى اگر بدانيم خداوند ما را ياد مى‌كند و ما در محضر او هستيم، دلهايمان آرامش مى‌يابد. چنانكه حضرت نوح عليه السلام به واسطه كلام الهى‌ «اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا» «1» آرام گرفت و امام حسين عليه السلام به هنگام شهادت على اصغرش با عبارت‌ «هين على انه بعين الله» اين آرامش را ابراز فرمود و يا در دعاى عرفه آمده است: «يا ذاكر الذاكرين»

سؤال: اگرچه در اين آيه آمده است كه دلها، و به ويژه دل مؤمن، با ياد خدا آرام مى‌گيرد، امّا در آيات ديگرى مى‌خوانيم هرگاه مؤمن خدا را ياد كند، دلش به لرزه مى‌افتد. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» «2» آيا اين لرزش و آرامش مى‌توانند در يكجا جمع شوند؟ راه توجيه آن چيست؟

پاسخ: براى تصوّر وجود اين همزمان آرامش و لرزش در يك فرد، توجّه به اين مثال‌ها راهگشا مى‌باشد:

الف: گاهى انسان بخاطر وجود همه مقدمات، اطمينان و آرامش دارد، امّا در عين حال از نتيجه هم نگران و بيمناك است. مثل جراح متخصصى كه به علم و كار خود مطمئن است، ولى باز در هنگام عمل شخصيّت مهمى دلهره دارد.

ب: فرزندان، هم به وجود والدين، احساس آرامش مى‌كنند و هم از آنها حساب مى‌برند و مى‌ترسند.

ج: گاهى انسان از آنجا كه مى‌داند فلان ناگوارى براى آزمايش و رشد و ترفيع مقام اوست، خرسند و آرام است، امّا اينكه آيا در انجام وظيفه موفق خواهد شد يا خير، او را نگران مى‌كند و به لرزه مى‌اندازد.

د: انسان‌هاى مؤمن وقتى در تلاوت قرآن به آيات عذاب، دوزخ و قهر الهى مى‌رسند، لرزش بر اندام آنها مستولى مى‌شود، امّا هنگامى كه آيات رحمت و رضوان و بهشت خداوند را قرائت مى‌كنند، آرامشى شيرين، قلوب آنها را فرا مى‌گيرد و آنها را دلگرم مى‌سازد. امام سجاد عليه السلام در دعاى ابوحمزه مى‌فرمايد: «اذا ذكرت ذنوبى فزعت و اذا رأيت‌


«1». هود، 37.

«2». انفال، 2.

جلد 4 - صفحه 357

كرمك طمعت»، يعنى هرگاه گناهان خود و عدل و قهر تو را به ياد مى‌آورم، ناله مى‌زنم، امّا وقتى به ياد لطف و عفو تو مى‌افتم اميدوار مى‌شوم.

صاحب الميزان براى اين جمله، از قرآن شاهد مى‌آورد؛ «تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ» «1» يعنى در آغاز انسان دلهره دارد، ولى كم‌كم به آرامش مى‌رسد.

كسى‌كه از ياد خدا غافل است، آرامش ندارد و زندگى بدون آرامش زندگى نكبت بارى است. «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً» «2»

عامل آرامش و دلگرمى‌:

دستيابى به اطمينان و آرامش مى‌تواند عوامل گوناگونى داشته باشد، ولى در رأس آنها آگاهى و علم جلوه ويژه‌اى دارد؛

- كسى‌كه مى‌داند ذرّه‌ى مثقالى از كارش حساب دارد، «مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» «3» نسبت به تلاش و فعّاليّتش دلگرم است.

- كسى‌كه مى‌داند بر اساس لطف و رحمت الهى آفريده شده، «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» «4» اميدوار است.

- كسى‌كه مى‌داند خداوند در كمين ستمگران است، «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» «5» آرامش دارد.

- كسى‌كه مى‌داند خداوند حكيم و عليم است وهيچ موجودى را بيهوده خلق نكرده است‌ «عَلِيمٌ حَكِيمٌ» خوش‌بين است.

- كسى‌كه مى‌داند راهش روشن و آينده‌اش بهتر از گذشته است، «وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌» «6» قلبش مطمئن است.

- كسى‌كه مى‌داند امام و رهبرش انسانى كامل، انتخاب شده از جانب خداوند و معصوم از هر لغزش و خطاست، «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» «7» آرام است.


«1». زمر، 23.

«2». طه، 124.

«3». زلزال، 7.

«4». هود، 119.

«5». فجر، 14.

«6». اعلى، 17.

«7». بقره، 124.

جلد 4 - صفحه 358

كسى‌كه مى‌داند كارِ نيك او از ده تا هفتصد بلكه تا بى‌نهايت برابر پاداش دارد، ولى كار زشت او يك لغزش بحساب مى‌آيد دلخوش است. «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» «1»

- كسى‌كه مى‌داند خداوند نيكوكاران را دوست دارد، «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» «2» به كار نيكش دلگرم مى‌شود.

- كسى‌كه مى‌داند كار خيرش آشكار و كار شرّش پنهان مى‌ماند، «يا من اظهر الجميل و ستر القبيح» شاد است.

عوامل اضطراب و نگرانى‌:

يكى از شايع‌ترين بيمارى‌هاى قرن حاضر، اضطراب و افسردگى است. براى اين بيمارى كه داراى علائمى همچون انزواطلبى، در خود فرورفتن، خودكم‌بينى و بيهوده انگارى است، دلايل بسيارى را ذكر كرده‌اند، از جمله:

- شخص افسرده از اينكه همه چيز را مطابق ميل خود نمى‌بيند داراى افسردگى شده است، در حالى كه ما نبايد بخاطر اينكه چون به همه آنچه مى‌خواهيم، نرسيديم، از مقدار ممكن آن هم دست برداريم و تسليم شويم.

- شخص افسرده با خود فكر مى‌كند كه چرا همه مردم مرا دوست ندارند و حال آنكه اين امر غير ممكنى است و حتّى خدا و جبرئيل هم دشمن دارند، لذا انسان نبايد توقّع داشته باشد كه همه او را دوست بدارند.

- شخص افسرده گمان مى‌كند كه همه مردم بد هستند، در صورتى‌كه چنين نيست و خداوند به فرشتگانى كه اين توهّم را داشتند پاسخ داد.

- شخص افسرده گمان مى‌كند كه همه ناگوارى‌ها از بيرون وجود اوست، در حاليكه عمده تلخى‌ها عكس‌العمل و پاسخ خصلت‌ها و كردارهاى خود ماست.

- شخص مضطرب از شروع در كارها نگران است و احساس ترس و تنهايى مى‌كند.


«1». بقره، 261.

«2». بقره، 195.

جلد 4 - صفحه 359

حضرت على عليه السلام براى رفع اين حالت مى‌فرمايد: «اذاخفت من شى‌ء فقع فيه» «1» از هر چه مى‌ترسى خود را در آن بيانداز كه ترس هر چيز بيش از خود آن است.

- شخص مضطرب نگران آنست كه آينده چه خواهد شد. اين حالت را مى‌توان با توكّل بر خدا و پشتكار درمان كرد.

- چون در بعضى كارها ناكام شده است، نگران است كه شايد در تمام امور به اين سرنوشت مبتلا شود.

- چون بر افراد وقدرت‌هاى ناپايدار تكيه دارد، با تزلزل آنها دچار اضطراب مى‌شود.

- و خلاصه امورى همچون عدم قدردانى مردم از زحمات آنها، گناه، ترس از مرگ تلقين‌هاى خانواده به اينكه نمى‌دانى و نمى‌توانى، قضاوت‌هاى عجولانه، توقّعات نابجا و تصوّرات غلط، علت بسيارى از افسردگى‌ها و اضطراب‌ها مى‌باشد كه با ياد خدا و قدرت و عفو و لطف او مى‌توان آنها را به آرامش و شادابى مبدل ساخت. تفسير آيه‌ «الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ» را در روز 14 خرداد 73 در همدان مى‌نويسم، زيرا بمناسبت پنجمين سالگرد رحلت امام خمينى (ره) براى سخنرانى آمده‌ام. كسى‌كه در پايان وصيّت‌نامه بسيار مهم خود مى‌فرمايد: «من با دلى آرام و قلبى مطمئن و ضميرى شاد و روحى اميدوار به‌فضل الهى از خدمت شما مرخص مى‌شوم.»

پیام ها

1- نشانه انابه واقعى، ايمان و اطمينان به خداست. مَنْ أَنابَ‌، الَّذِينَ آمَنُوا ...

2- ايمان بدون اطمينان قلبى، كامل و كارساز نيست. «آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ»

3- ياد خداوند با زبان كفايت نمى‌كند، اطمينان قلبى هم مى‌خواهد. «تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ»

4- تنها ياد خدا، مايه‌ى آرامش دل مى‌شود. «بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» امروزه دارندگان زر و زور و تزوير بسيارند، ولى از آرامش لازم خبرى نيست.


«1». بحار، ج 71، ص 362.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 360

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ «28»

بعد از آن وصف ايشان را فرمايد:

الَّذِينَ آمَنُوا: آن كسانى كه اقرار نمودند به توحيد الهى و جميع صفات سبحانى و نبوت پيغمبر و قبول آنچه پيغمبر از جانب خداى متعال آورده.

وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ‌: و بيارامد دلهاى ايشان به ياد خداى تعالى، يعنى چون ذكر الهى شنوند، بدان آرام يابند و انس گيرند و اميدوار باشند به فضل او. يا دل ايشان به توحيد سبحانى مطمئن است. يا به ذكر رحمت او بعد از قلق از خشيت آرام شود، يا به ذكر دلايل دالّه بر وجوب وجود و وحدانيت او، و يا به‌

جلد 6 - صفحه 382

كلام او كه قويترين معجزات است اطمينان حاصل كنند.

در فصول از ابن عيينه نقل نموده‌ «1» كه: مراد از «ذكر» حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى‌باشد كه دلهاى مؤمنين به وجود مباركش آرام يابد، گوئيا در تسبيحات او يكى از نامهاى آن حضرت «ذكر» است، يا مراد ذكر، قرآن است چنانچه يكى از نامهاى قرآن ذكر باشد: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ».

أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ‌: بدانيد و آگاه باشيد كه به ذكر الهى آرام يابد دلها، يا دل دوستان او از همه رنجها تسلى پيدا كند. ابن عباس گويد: مراد قسم است چون كسى هزار دينار از ديگرى بخواهد و شاهد نداشته باشد، دلش به هيچ چيز آرام نگيرد وقتى او گويد: و اللّه خواهم داد، قلبش تسكين پيدا كند.

تنبيه: آيه شريفه تحريص و ترغيب بندگان است بر تسكين قلوب به آنچه خداى تعالى وعده فرموده از نعيم و ثواب طمأنينه بسوى او، زيرا وعده الهى صادق است و هيچ چيز آرام نگردد و نفس بدان نرسد، ابلغ از وعده صادقه. بنابراين مؤمنين در طاعات و عبادات ثبات ورزيده و به هيچ وجه قلوبشان به تسويلات نفسانيه و وساوس شيطانيه متزلزل و مضطرب نگردد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ «25» اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ «26» وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ «27» الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ «28» الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ «29»

ترجمه‌

و آنانكه ميشكنند پيمان خدا را بعد از محكم نمودنش و قطع ميكنند آنچه را امر نموده است خدا بآن كه وصل كرده شود و فساد ميكنند در زمين آنگروه مر آنها را است دورى از رحمت و مر آنها را است بدى آنسراى‌

خدا وسعت ميدهد روزى را براى هر كس بخواهد و تنگ ميگرداند و شاد شدند بزندگانى دنيا و نيست زندگانى دنيا در آخرت مگر بهره كمى‌

و ميگويند آنانكه كافر شدند چرا نازل نميشود بر او آيتى از پروردگارش بگو همانا خدا گمراه ميكند هر كس را كه ميخواهد و راهنمائى ميكند بسوى خود هر كس را كه بازگشت كند

آنانكه ايمان آوردند و آرام ميگيرد دلهاشان بياد خدا آگاه باشيد بياد خدا آرام ميگيرد دلها

آنانكه ايمان آوردند و بجا آوردند كارهاى شايسته خوشى است مر ايشان را و نيكوئى بازگشت.

تفسير

آيه اوّل با مختصر تفاوتى در سوره بقره گذشت و شايد اينجا بمناسبت آنكه دو عنوان مقابل با نقض عهد و قطع رحم كه وفا وصله است در آيات سابقه ذكر شده بود تكرار شده در هر حال مخلّ بفصاحت نيست چنانچه مكرّر ذكر شده بلكه مؤكّد غرض و مكمّل مقصود است و از مراجعه بما سبق تفسيرش معلوم ميشود و مراد از سوء الدار عذاب آخرت است و يكى از مقدرات الهى براى بندگان روزى است و وسعت و تنگى آن باراده او است كه خداوند بر حسب اقتضاء حال آنها در هر زمان و مكان صلاح بداند تعيين و تقدير ميفرمايد و مربوط بسعى و كوشش و زرنگى و تنبلى مردم نيست چنانچه مشهود است و اگر كسى بخواهد منكر شود انكار امر بديهى را نموده و بر وسعت رزق بايد شكر گذارى كرد ولى نبايد خوشحال شد بزندگانى دنيا و وفور نعمتها و ساير لذائذ آن بطوريكه از فكر آخرت باز ماند چون تمام نعم و لذائذ و زندگانى دنياى فانى در جنب نعم و لذّات و حيات ابدى آخرت باقى‌

جلد 3 صفحه 205

نيست مگر متاع كمى كه از دست ميرود اگر بآنها تهيّه توشه‌اى نشود براى سفر آخرت كه همراه باشد و ميگويند كسانيكه بعد از نزول آيات بيّنات و معجزات با هرات باقى بر كفرند چرا آن معجزه‌اى كه ما خواستيم از قبيل طلا شدن كوه صفا يا آيتى كه ما ادراك كنيم نزول آنرا از جانب خدا بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل نميشود بگو در جواب آنها كه چون شما دست از لجاج و عناد بر نداشتيد و بمعجزاتى كه تاكنون خواستيد و آوردم قانع نشديد و هر روز بدلخواه خودتان معجزه‌اى ميخواهيد كه صلاح نيست اتيان آن و تدبر و تفكّر در آيات الهى ننموديد تا راه اعجاز و حقّ بودن آن بر شما واضح شود و عقل سليم را كه وديعه الهيّه بود در وجودتان از كار انداختيد خداوند هم عنايت خود را از شما سلب كرد و بحال خود واگذارتان فرمود و گمراه شديد چون خداوند اشخاص متعصّب عنود لجوج بى فكر را هدايت نميكند كسى را هدايت ميكند بسوى خود كه طالب حقّ باشد و رجوع كند از تقليد و تعصّب و عناد بحكم عقل و عنايت پروردگار و از او بخواهد با توبه و انابه كه حقّ را بر او آشكار فرمايد و بديده انصاف نظر نمايد و تفكّر كند در آيات الهى كه البتّه براى او واضح و آشكار خواهد گشت چنانچه هدايت نمود كسانيرا كه ايمان آوردند و مطمئن ميباشد دلهاشان بياد خدا و اولياء او و ميدانند مواعيد او حقّ و كلام او صدق و معجزه باقيه است تا قيامت و ديگر دين اسلام حاجت بمعجزه تازه‌اى ندارد آگاه باشيد بياد خدا و صفات او و مراجعه بآيات قرآن كه ذكر اللّه است و بيانات پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و كلمات امير المؤمنين عليه السّلام و اولاد اطهار آندو اطمينان و آرامش پيدا ميكند دلها و پاك ميشود از شكّ و تزلزل و تشويش در اصول و فروع دين چنانچه عيّاشى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از ذكر اللّه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه باو مطمئن ميشود دلها و قمّى ره فرموده كسانيكه ايمان آوردند شيعيانند و ذكر اللّه امير المؤمنين و ائمّه عليهم السلام ميباشند و آنانكه ايمان آوردند بخدا و پيغمبر و امام و معاد و بجا آوردند كارهاى شايسته را از فعل واجبات و ترك محرمات، خوشى و خرمى و پاكيزگى عيش است براى ايشان و خوبى بازگشت در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه طوبى درختى است در بهشت كه بيخ آن در خانه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و نيست مؤمنى مگر آنكه در خانه او شاخه‌اى است از آن كه خطور نميكند در دلش رغبت بچيزى مگر آنكه‌

جلد 3 صفحه 206

ميدهد آنرا باو آندرخت و اگر اسب سوارى بجدّيّت بتازد در سايه آن صد سال بيرون از آن نميشود و اگر كلاغى بپرداز زيرش ببالاى آن نميرسد تا از پيرى بيفتد آگاه باشيد و در آن رغبت نمائيد و عيّاشى از امام باقر عليه السّلام مانند اين حديث را نقل نموده و در كافى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه طوبى از آن كسى است كه تمسّك بامر ما نموده در غيبت قائم ما و بشكّ نيفتاده است دل او بعد از هدايت و آندرختى است در بهشت كه اصل آن در خانه على بن أبي طالب عليه السّلام است و نيست مؤمنى مگر آنكه در خانه او شاخه‌اى از شاخه‌هاى آنست و اين مراد از قول خداوند طوبى لهم و حسن مآب است و اخبار در تفسير طوبى بدرخت بهشتى و ذكر اوصاف آن بسيار است كه قمّى و عيّاشى و در عيون و خصال و احتجاج و غيرها نقل نموده‌اند و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه پرسيدند از طوبى فرمود درختى است كه اصل آن در خانه من و فرع آن براى اهل بهشت است و دفعه ديگر كه پرسيدند فرمود در خانه على عليه السّلام است عرضه داشتند چگونه ميشود اين فرمود خانه من و على در بهشت يكجا است و بنابراين روايات طوبى بر وزن بشرى كه مصدر طاب يا مؤنث اطيب است علم منقول شده براى آندرخت بهشتى و اراده آن با اراده معناى اصلى منافات ندارد چون استعمال لفظ در بيشتر از يك معنى جائز و مستحسن و در كلام الهى شايع و رايج است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ تَطمَئِن‌ُّ قُلُوبُهُم‌ بِذِكرِ اللّه‌ِ أَلا بِذِكرِ اللّه‌ِ تَطمَئِن‌ُّ القُلُوب‌ُ «28»

كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند و قلوب‌ ‌آنها‌ مطمئن‌ ‌شده‌ بذكر ‌خدا‌ آگاه‌ باشيد ‌که‌ بذكر خداوند دلها مطمئن‌ ميشود.

‌از‌ ‌براي‌ اطمينان‌ دو معني‌ ‌است‌ يكي‌ بمعني‌ ظن‌ متاخم‌ بعلم‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ علم‌ عرفي‌ ميشمارند و ملاك‌ احكام‌ اغلب‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ اطمينان‌ ‌است‌ ‌که‌ احتمال‌ خلاف‌ ‌آن‌ ضعيف‌ ‌است‌ بحدي‌ ‌که‌ عقلاء اعتناء بآن‌ نميكنند حجيه‌ اخبار ‌در‌ نزد متقدمين‌ ‌که‌ قريب‌ العهد بودند بزمان‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ اطمينان‌ ‌بود‌ و خبر مطمئن‌ الصدور نزد ‌آنها‌ صحيح‌ ‌بود‌ و ‌غير‌ ‌آن‌ ضعيف‌ چون‌ باحوال‌ روات‌ آشنا بودند لكن‌ متأخرين‌ چون‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بهره‌ محروم‌ بودند اخبار ‌را‌ چند دسته‌ كردند ‌اگر‌ تمام‌ روات‌ عدل‌ امامي‌ باشند صحيح‌، ‌اگر‌ ‌در‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ عدل‌ ‌غير‌ امامي‌ ‌باشد‌ موثّق‌

جلد 11 - صفحه 335

‌اگر‌ امامي‌ ‌غير‌ ثابت‌ العدل‌ ‌باشد‌ حسن‌، ‌اگر‌ ذكر روات‌ نشده‌ مرسل‌، ‌اگر‌ ‌بين‌ روات‌ فاصله‌ واقع‌ ‌شده‌ مقطوع‌، ‌اگر‌ بعض‌ روات‌ فاسد باشند ضعيف‌ و اصطلاحات‌ ديگري‌ ‌هم‌ دارند و ‌اگر‌ ‌در‌ اخبار مخالف‌ نص‌ قرآن‌ ‌ يا ‌ ضرورت‌ ‌ يا ‌ دليل‌ معتبر ‌باشد‌ مردود. و ‌اگر‌ اخبار معتبره‌ معارض‌ يكديگر ‌باشد‌ بايد رجوع‌ كرد بباب‌ مرجحات‌ و ارجح‌ ‌را‌ گرفت‌.

معناي‌ دوم‌ اطمينان‌ فوق‌ علم‌ ‌است‌ چون‌ علم‌ ‌هم‌ ذي‌ مراتب‌ ‌است‌ بسا علم‌ هست‌ لكن‌ خلجاتهايي‌ و خطوراتي‌ و خيالاتي‌ و وساوسي‌ ‌در‌ قلب‌ خطور ميكند لكن‌ اطمينان‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ عوارض‌ مصون‌ و محفوظ ‌است‌ و بهمين‌ معنا ‌است‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌در‌ حق‌ ابراهيم‌ ‌عليه‌ السّلام‌ وَ إِذ قال‌َ إِبراهِيم‌ُ رَب‌ِّ أَرِنِي‌ كَيف‌َ تُحي‌ِ المَوتي‌ قال‌َ أَ وَ لَم‌ تُؤمِن‌ قال‌َ بَلي‌ وَ لكِن‌ لِيَطمَئِن‌َّ قَلبِي‌ بقره‌ ‌آيه‌ 262.

اقول‌‌-‌ كم‌ فرق‌ ‌بين‌ ‌هذا‌ و ‌بين‌ ‌من‌ ‌قال‌

‌لو‌ كشف‌ الغطاء ‌ما ازددت‌ يقينا

و لذا يقين‌ ‌را‌ سه‌ مرتبه‌ ‌براي‌ ‌او‌ گفتند: علم‌ اليقين‌، عين‌ اليقين‌، حق‌ اليقين‌.

لذا ميفرمايد الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ تَطمَئِن‌ُّ قُلُوبُهُم‌ بِذِكرِ اللّه‌ِ ‌که‌ اطمينان‌ قلب‌ فوق‌ ايمان‌ ‌است‌ و راه‌ تحصيل‌ اطمينان‌ ذكر خداست‌ ‌که‌ ميفرمايد أَلا بِذِكرِ اللّه‌ِ تَطمَئِن‌ُّ القُلُوب‌ُ و مراد فقط ذكر لساني‌ نيست‌ بلكه‌ ذكر قلبي‌ ‌که‌ ‌در‌ هيچ‌ حال‌ ‌خدا‌ ‌را‌ فراموش‌ نكند لذا ميفرمايد إِن‌َّ الَّذِين‌َ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم‌ طائِف‌ٌ مِن‌َ الشَّيطان‌ِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُم‌ مُبصِرُون‌َ اعراف‌ ‌آيه‌ 200.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 28)- در این آیه تفسیر بسیار جالبی از «مَنْ أَنابَ» (آنها که به سوی خدا بازگشته‌اند) بیان کرده، می‌فرماید: «اینان کسانی هستند که ایمان آورده‌اند و دلهایشان به ذکر خدا مطمئن و آرام است» (الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ).

و بعد به عنوان یک قاعده کلی و اصل جاویدان و فراگیر می‌فرماید: «آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش می‌گیرد» (أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع

عکس نوشته ها

طرح از موسسه اهل بیت علیهم السلام- (سایر عکس نوشته های این موسسه)