آیه 19 سوره قمر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَح...» ایجاد کرد)
 
(معانی کلمات آیه)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«صَرْصَراً»: تند و سرد. پر سر و صدا و شدید. (نگا: فصّلت / ). «یَوْمٍ»: مراد آغاز وزیدن طوفانِ بلا و شروع آن است. والاّ هفت شب و هشت روز طوفان باد دوام داشته است (نگا: حاقه / . یا این که مراد از (یَوْمٍ) مطلق زمان است (نگا: آلوسی).
+
*'''صرصر''': باد بسيار سرد يا باد شديد، تكرار كلمه دال بر مبالغه است، در مجمع البيان از فراء نقل شده: آن باد سردى است كه مثل آتش مى‏‌سوزاند، راغب نيز باد بسيار سرد گفته، از امام باقر عليه السّلام در تفسير صافى باد سرد نقل گرديده، اين كلمه سه بار در قرآن مجيد آمده است، قمر/ 19، فصلت/ 16، حاقه/ 6.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص442</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==
سطر ۵۰: سطر ۵۰:
  
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 +
كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18»
 +
 +
قوم عاد (پيامبر خود را) تكذيب كردند، پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟
 +
 
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19»
 
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19»
  
 
ما بر آنان در روز شوم، دنباله‌دار تند بادى سخت و سرد فرستاديم.
 
ما بر آنان در روز شوم، دنباله‌دار تند بادى سخت و سرد فرستاديم.
 +
 +
تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21»
 +
 +
(تندبادى كه) مردم را همچون تنه‌هاى درخت خرماى ريشه‌كن شده از جا برمى‌كند. پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟
 +
 +
تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 355
 +
 +
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «22»
 +
 +
و همانا ما قرآن را براى پندپذيرى آسان نموديم، پس آيا پندپذيرى هست؟
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
مراد از «يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» آن است كه اين تندباد در چند روز پى در پى بوده است، چنانكه در سوره‌ى فصّلت آيه‌ى 16 مى‌فرمايد: باد را در چند روز شوم بر آنان وزانديم. پس مراد از «مُسْتَمِرٍّ» در اين آيه، يعنى روزهاى پيوسته و دنباله‌دار. در آيه 7 سوره حاقّه، اين ايام شوم هفت شب و هشت روز بيان شده است: «سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ»
 +
 +
«مُنْقَعِرٍ» از «قعر» به معناى ريشه‌كن شده است. «أَعْجازُ» جمع «عجز» به معناى قسمت عقب يا پايين و تنه است.
 +
 +
بدى يا خوبى زمان، يا به خاطر حوادث خوب و بدى است كه در آن‌ها واقع مى‌شود و يا در جوهر زمان نحسى، يا خيرى است كه ما از آن خبر نداريم.
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- قوم عاد از هلاكت قوم نوح عبرت نگرفتند. كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ‌ ... كَذَّبَتْ عادٌ
 +
 +
2- سيماى قوم عاد، تكذيب و انكار است. «كَذَّبَتْ عادٌ»
 +
 +
3- ميان انذار و عذاب رابطه است. (ابتدا انذار و اگر اثر نكرد عذاب) «فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ»
 +
 +
4- در تاريخ و سرنوشت ملت‌ها تفكّر كنيد. فَكَيْفَ كانَ‌ ...
 +
 +
5- نتيجه‌ى تكذيب، قهر الهى است. كَذَّبَتْ‌ ... عَذابِي‌
 +
 +
6- عوامل طبيعى مثل باد مى‌توانند وسيله‌ى كيفر مردم باشند. كَذَّبَتْ عادٌ ... رِيحاً صَرْصَراً
 +
 +
7- زمان‌ها يكسان نيستند. (بعضى زمان‌ها مبارك‌اند، همچون شب قدر، «لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» و برخى شوم و نحس.) «يَوْمِ نَحْسٍ»
 +
 +
جلد 9 - صفحه 356
 +
 +
8- با اراده‌ى خداوند باد هم مى‌تواند عامل رويش باشد، «أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ» «1» و هم مى‌تواند عامل ريزش باشد. «تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ»
 +
 +
9- بشر، هركه باشد، در برابر قهر الهى خار و خسى بيش نيست. تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ‌ ...
 +
 +
10- قوم عاد، مردمى تنومند و قوى بودند كه از بن ريشه‌كن شدند. «كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ»
 +
 +
11- در تربيت، تكرار برخى مطالب ضرورى است. جمله‌ى‌ «فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ» تكرار شده است.
 +
 +
12- در نقل تاريخ، هدف اصلى (عبرت‌گرفتن) فراموش نشود. (بعد از بيان هر بخش، نقطه اصلى تكرار شده است) «لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»
 
}}
 
}}
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۰۷

مشاهده آیه در سوره

إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ

مشاهده آیه در سوره


<<18 آیه 19 سوره قمر 20>>
سوره : سوره قمر (54)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

ما بر هلاک آنها تند بادی در روز نحسی پایدار فرستادیم.

ما بر آنان در روزی شوم که شومی اش استمرار داشت، تندبادی سخت و بسیار سرد [به عنوان عذاب] فرستادیم،

ما بر [سر] آنان در روز شومى، به طور مداوم، تندبادى توفنده فرستاديم،

ما بر آنها در روزى نحس و طولانى بادى سخت فرستاديم،

ما تندباد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم...

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed We unleashed upon them an icy gale on an incessantly ill-fated day,

Surely We sent on them a tornado in a day of bitter ill-luck

Lo! We let loose on them a raging wind on a day of constant calamity,

For We sent against them a furious wind, on a Day of violent Disaster,

معانی کلمات آیه

  • صرصر: باد بسيار سرد يا باد شديد، تكرار كلمه دال بر مبالغه است، در مجمع البيان از فراء نقل شده: آن باد سردى است كه مثل آتش مى‏‌سوزاند، راغب نيز باد بسيار سرد گفته، از امام باقر عليه السّلام در تفسير صافى باد سرد نقل گرديده، اين كلمه سه بار در قرآن مجيد آمده است، قمر/ 19، فصلت/ 16، حاقه/ 6.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18»

قوم عاد (پيامبر خود را) تكذيب كردند، پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟

إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19»

ما بر آنان در روز شوم، دنباله‌دار تند بادى سخت و سرد فرستاديم.

تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21»

(تندبادى كه) مردم را همچون تنه‌هاى درخت خرماى ريشه‌كن شده از جا برمى‌كند. پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 355

وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «22»

و همانا ما قرآن را براى پندپذيرى آسان نموديم، پس آيا پندپذيرى هست؟

نکته ها

مراد از «يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» آن است كه اين تندباد در چند روز پى در پى بوده است، چنانكه در سوره‌ى فصّلت آيه‌ى 16 مى‌فرمايد: باد را در چند روز شوم بر آنان وزانديم. پس مراد از «مُسْتَمِرٍّ» در اين آيه، يعنى روزهاى پيوسته و دنباله‌دار. در آيه 7 سوره حاقّه، اين ايام شوم هفت شب و هشت روز بيان شده است: «سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ»

«مُنْقَعِرٍ» از «قعر» به معناى ريشه‌كن شده است. «أَعْجازُ» جمع «عجز» به معناى قسمت عقب يا پايين و تنه است.

بدى يا خوبى زمان، يا به خاطر حوادث خوب و بدى است كه در آن‌ها واقع مى‌شود و يا در جوهر زمان نحسى، يا خيرى است كه ما از آن خبر نداريم.

پیام ها

1- قوم عاد از هلاكت قوم نوح عبرت نگرفتند. كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ‌ ... كَذَّبَتْ عادٌ

2- سيماى قوم عاد، تكذيب و انكار است. «كَذَّبَتْ عادٌ»

3- ميان انذار و عذاب رابطه است. (ابتدا انذار و اگر اثر نكرد عذاب) «فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ»

4- در تاريخ و سرنوشت ملت‌ها تفكّر كنيد. فَكَيْفَ كانَ‌ ...

5- نتيجه‌ى تكذيب، قهر الهى است. كَذَّبَتْ‌ ... عَذابِي‌

6- عوامل طبيعى مثل باد مى‌توانند وسيله‌ى كيفر مردم باشند. كَذَّبَتْ عادٌ ... رِيحاً صَرْصَراً

7- زمان‌ها يكسان نيستند. (بعضى زمان‌ها مبارك‌اند، همچون شب قدر، «لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» و برخى شوم و نحس.) «يَوْمِ نَحْسٍ»

جلد 9 - صفحه 356

8- با اراده‌ى خداوند باد هم مى‌تواند عامل رويش باشد، «أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ» «1» و هم مى‌تواند عامل ريزش باشد. «تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ»

9- بشر، هركه باشد، در برابر قهر الهى خار و خسى بيش نيست. تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ‌ ...

10- قوم عاد، مردمى تنومند و قوى بودند كه از بن ريشه‌كن شدند. «كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ»

11- در تربيت، تكرار برخى مطالب ضرورى است. جمله‌ى‌ «فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ» تكرار شده است.

12- در نقل تاريخ، هدف اصلى (عبرت‌گرفتن) فراموش نشود. (بعد از بيان هر بخش، نقطه اصلى تكرار شده است) «لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19»

پس تفصيل اين مجمل فرمايد:

إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ‌: بدرستى كه ما فرستاديم بر ايشان، رِيحاً صَرْصَراً: بادى بغايت سرد با صداى هولناك، فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ: در روز شوم كه استمرار

جلد 12 - صفحه 378

داشت بر ايشان در مدت هشت روز و هفت شب كه ايشان را هلاك ساخت، يا مستمر بود بر جميع صغير و كبير و هيچكس را از ايشان باقى نگذاشت و تلخى آن مستمر بود، و آن روز چهارشنبه آخر ماه، نزد بعضى چهار شنبه آخر صفر بود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى‌ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلى‌ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15»

فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17» كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20»

فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21»

ترجمه‌

پس گشوديم درهاى آسمان را بآبى سخت ريزنده‌

و روان كرديم‌

جلد 5 صفحه 101

از زمين چشمه‌هائى پس بهم پيوست آب بر نهجى كه بتحقيق مقدّر شده بود

و برداشتيم او را بر كشتى داراى تخته‌هاى پهناور و ميخها

روان ميبود با توجّهات مخصوصه ما براى پاداش دادن بكسيكه انكار نبوت او شده بود

و بتحقيق باقى گذاشتيم آنرا نشانه‌ئى پس آيا هست پند گيرنده‌ئى‌

پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم‌

و بتحقيق آسان گردانديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرنده‌ئى هست‌

تكذيب كردند قوم عاد پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم‌

همانا ما فرستاديم بر آنها بادى بسيار سرد در روز شومى بادوام در شئامت‌

كه بر ميكند مردم را گوئى آنها بن‌هاى درخت خرماى كنده از جاى خود بودند

پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم.

تفسير

خداوند دعاى حضرت نوح را باجابت رسانيد و ابواب رحمت آسمانى خود را براى قوم او بعذاب گشود و بارانى بر آنها باريدن گرفت كه محدود و معدود نبود آبى بود كه از آسمان بشدّت پى در پى ميريخت و قطع نميشد و زمين را يكپارچه چشمه‌ها قرار داد كه از همه جاى آن آب ميجوشيد و جارى ميشد گويا خواسته است بفرمايد و منفجر نموديم از زمين چشمه‌هائى و براى مبالغه فرموده و شكافتيم زمين را كه چشمه‌هائى باشد پس تلاقى كردند و بهم پيوستند آب آسمان و زمين و اينكه مائان نفرموده بملاحظه آنست كه ماء اسم جنس است و احتياج به تثنيه و جمع ندارد و اين التقاء و تلاقى برحسب امر الهى و تقدير خدا بود كه آب زمين را فرا گيرد و كفّار بكيفر اعمالشان برسند و حمل فرمود خداوند حضرت نوح و پيروان او را بر كشتى مستحكمى داراى تخته‌هاى قطور و ميخها كه قبلا تهيه شده بود و جارى ميشد در آن بحر موّاج محيط با توجّهات و عنايات الهيّه بحفظ آن يا در مرئى و منظر او و ملائكه‌ئى كه نگهبان و نگهدار آن بودند براى پاداش دادن بحضرت نوح كه قوم او انكار نبوت و كفران نعمت وجود او را نموده بودند و انتقام كشيدن از آنها و خداوند قصه آنرا باقى گذارد در تاريخ و ذكر فرمود در قرآن تا دليل بر قدرت خداوند و موجب عبرت خلق گردد ولى افسوس كه جاى پرسش است و بايد گفته شود آيا متذكّر و معتبرى هست كه تذكر پيدا كند و عبرت گيرد پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او و حال معذبين اگر

جلد 5 صفحه 102

نذر اسم مصدر باشد و اگر جمع نذير باشد يعنى پس چگونه بودند بيم دهندگان من كه پيغمبران يا آيات منذرات بودند و خداوند قرآن مجيد را باقسام مواعظ و عبر و بانواع قصص و حكايات امم ماضيه آراسته و از آنها بعبارات مختلفه متعدده تعبير فرموده و براهين عقليّه مشكله را به بيانات ساده گوناگون چنان سهل و آسان فرموده كه هر كس بقدر فهم و استعداد خود آنرا درك و از آن بهره‌بردارى ميكند و در دنياى متمدن امروز بألحان مختلفه با كمال سهولت قرائت ميشود و ساير كتب سماوى نميشود ولى افسوس كه جاى پرسش است كه آيا هيچ متّعظ متنبّهى هست كه در آن نظر كند و بآن اتّعاظ و تنبّه حاصل نمايد و مدّكر در اصل مذتكر بوده تاء باب افتعال قلب بدال و در ذال ادغام شده بعد از قلب آن بدال كه تجويز شده است و معلوم است كه سؤال اول از تذكر بآيات و وقايع خارجى است كه در تواريخ هم ذكر شده و سؤال اخير از تذكر بمعارف و مواعظ قرآن است و همچنين تكذيب نمودند قوم عاد پيغمبر خودشان هود عليه السّلام را كه قصه آن مكرّر ذكر شده پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او آن قوم را يا آيات منذرات او راجع بآنها و عذاب آنها بنحو اجمال آن بود كه خداوند باد تند بسيار سردى را بر آنها مسلّط فرمود در روز چهارشنبه كه تا چهارشنبه ديگر استمرار داشت و آنها را از زمين ميكند و بكوه و صحرا پرتاب مينمود با آنكه در حفره‌ها مخفى شده بودند و گفته‌اند سرهاى آنها را باد ميپراند و تنه‌هاشان بر زمين قرار ميگرفت مانند تنه‌هاى درخت خرما كه بزمين افتاده باشد با آنكه سر آنها را بريده باشند پس چگونه بود اى كفّار مكّه عذاب خدا و بيم دادن او يا بيم‌دهندگان او و شمه‌ئى از اين قصه در سوره هود و اعراف گذشت و صرصر مضاعف صر است چنانچه كبكب مضاعف كب است و تكرار ظاهرا براى مزيد تهويل و تخويف است و گفته‌اند اول راجع بعذاب دنيا بود و دوم راجع بعذاب آخرت است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنّا أَرسَلنا عَلَيهِم‌ رِيحاً صَرصَراً فِي‌ يَوم‌ِ نَحس‌ٍ مُستَمِرٍّ «19»

جلد 16 - صفحه 355

بدرستي‌ ‌که‌ ‌ما فرستاديم‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ باد تند شديد ‌در‌ روز نحس‌ ‌که‌ استمرار داشت‌.

إِنّا أَرسَلنا عَلَيهِم‌ رِيحاً صَرصَراً صرصر بمعني‌ تندي‌ و شدّت‌ ‌است‌ باندازه‌اي‌ ‌که‌ گفتند ‌اينکه‌ عمارات‌ محكم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ جا كند و روي‌ ‌هم‌ ريخت‌ نخل‌هاي‌ عظيم‌ ‌را‌ ‌از‌ ريشه‌ ‌در‌ آورد اشخاص‌ ‌را‌ بلند مي‌كرد و ‌به‌ دامنه‌هاي‌ كوه‌ مي‌كوبيد تمام‌ ‌را‌ هلاك‌ كرد فقط هود و مؤمنين‌ باو ‌را‌ ‌که‌ مأمور بودند ‌از‌ ميانه ‌آنها‌ بيرون‌ روند نجات‌ پيدا كردند ‌که‌ مي‌فرمايد: وَ لَمّا جاءَ أَمرُنا نَجَّينا هُوداً وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا مَعَه‌ُ بِرَحمَةٍ مِنّا وَ نَجَّيناهُم‌ مِن‌ عَذاب‌ٍ غَلِيظٍ هود آيه 61.

فِي‌ يَوم‌ِ نَحس‌ٍ ‌در‌ خبر ‌از‌ حضرت‌ باقر دارد چهار شنبه آخر ماه‌ بوده‌.

اقول‌ ‌هر‌ روزي‌ ‌که‌ نعمت‌ بزرگي‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ تفضّل‌ شود ‌آن‌ روز سعد ‌است‌ مثل‌ غدير خم‌ّ و بعثت‌ حضرت‌ ‌رسول‌ و ايّام‌ ولادت‌ ‌اينکه‌ خاندان‌ و امثال‌ اينها و ‌هر‌ روز ‌که‌ بلاي‌ عظيمي‌ نازل‌ شود ‌آن‌ روز نحس‌ ‌است‌ بلكه‌ مي‌توان‌ ‌گفت‌ يك‌ روز ‌بر‌ اهل‌ عبادت‌ و طاعت‌ سعد ‌است‌ و ‌بر‌ اهل‌ معاصي‌ و طاغيان‌ نحس‌ ‌است‌ بلي‌ البتّه‌ ايّام‌ و ليالي‌ ‌هم‌ خالي‌ ‌از‌ سعادت‌ و نحوست‌ نيست‌ مثل‌ شب‌هاي‌ جمعه‌ و روزهاي‌ ‌آن‌ و ايّام‌ شهر صيام‌ و ليالي‌ قدر و نيمه شعبان‌ و امثال‌ اينها.

مُستَمِرٍّ ‌که‌ ‌اينکه‌ باد يك‌ هفته تمام‌ استمرار و ادامه‌ داشت‌ ‌که‌ مي‌فرمايد:

وَ أَمّا عادٌ فَأُهلِكُوا بِرِيح‌ٍ صَرصَرٍ عاتِيَةٍ سَخَّرَها عَلَيهِم‌ سَبع‌َ لَيال‌ٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيّام‌ٍ حُسُوماً فَتَرَي‌ القَوم‌َ فِيها صَرعي‌ كَأَنَّهُم‌ أَعجازُ نَخل‌ٍ خاوِيَةٍ الحاقّة آيه 6 و 7.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 19)- سپس به شرح این اجمال پرداخته، می‌افزاید: «ما تند باد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم ...» (إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص442

منابع