آیه 126 سوره طه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۵۹ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَىٰ

مشاهده آیه در سوره


<<125 آیه 126 سوره طه 127>>
سوره : سوره طه (20)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

خدا به او فرماید: (آری) بدین گونه آیات ما برای هدایت تو آمد و همه را به طاق فراموشی و غفلت نهادی، و امروز هم تو فراموش (و بی‌بهره) خواهی شد.

[خدا] می گوید: همین گونه که آیات ما برای تو آمد و آنها را فراموش کردی این چنین امروز فراموش می شوی.

مى‌فرمايد: «همان طور كه نشانه‌هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى، امروز همان گونه فراموش مى‌شوى.»

گويد: همچنان كه تو آيات ما را فراموش مى‌كردى، امروز خود فراموش گشته‌اى.

می‌فرماید: «آن گونه که آیات من برای تو آمد، و تو آنها را فراموش کردی؛ امروز نیز تو فراموش خواهی شد!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He will say: ‘So it is. Our signs came to you, but you forgot them, and so you will be forgotten today.’

He will say: Even so, Our communications came to you but you neglected them; even thus shall you be forsaken this day.

He will say: So (it must be). Our revelations came unto thee but thou didst forget them. In like manner thou art forgotten this Day.

(Allah) will say: "Thus didst Thou, when Our Signs came unto thee, disregard them: so wilt thou, this day, be disregarded."

معانی کلمات آیه

«کَذلِکَ»: همین است که می‌بینی. به خاطر آن است که. «نَسِیتَهَا»: آن را ترک کردی و درباره آن سستی نمودی. «تُنْسَی»: فراموش می‌شوی. ترک گفته می‌شوی (نگا: اعراف / ).

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى‌ «126»

(وخداوند در جواب خواهد) فرمود: همان گونه كه آيات ما به تو رسيد وتو آنها را فراموش كردى، امروز هم همانطور فراموش گرديده‌اى.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى‌ (126)

قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا: خطاب فرمايد حق تعالى: چنانچه آمد تو را آيت‌هاى كتاب ما، يا دلايل توحيد و قدرت ما. فَنَسِيتَها: پس ترك نمودى آن را و چشم پوشيدى از آن. وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى‌: و همچنين امروز ترك كرده شدى و بماندى در عذاب. حاصل آنكه چنانچه در دنيا اعراض نمودى از آيات ما و آن را ترك نمودى، همچنين امروز ترك كرده شدى در عقاب.

تبصره: آيه شريفه تهديد و توعيد عظيمى است نسبت به معرضين از آيات الهى و فرامين سبحانى كه در دنيا روى برگردانند، يا چشم بهم گذارند و به بى‌اعتنائى و حقارت و به استخفاف نظر نمايند، لا جرم پاداش بدى كار خود را يابند و آثار كوردلى آنها در قيامت ظهور يافته، كور محشور شوند، چنانچه در آيه ديگر فرمايد: (وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى‌ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‌ وَ أَضَلُّ سَبِيلًا) «1».

تتمه: در كافى شريف از ابى بصير از حضرت صادق عليه السلام در اين آيه فرمود: يعنى هر كه اعراض كند از ولايت امير المؤمنين عليه السلام (و نحشره يوم القيمة اعمى) فرمود: كورى در آخرت، كور دلى در دنياست از ولايت حضرت امير المؤمنين عليه السلام، و او متحير است در قيامت، عرض كند:

پروردگارا به چه سبب مرا كور محشور ساختى و حال آنكه من چشم داشتم و بينا بودم؟ خداوند فرمايد: چنانچه آمد تو را آيات ما (يعنى ائمه) پس ترك كردى،

«1» سوره اسراء، آيه 72.

جلد 8 - صفحه 345

همچنين امروز ترك و واگذاشته شدى در آتش، چنانچه واگذاشتى ائمه را، پس اطاعت نكردى امر ايشان را و نشنيدى قول ايشان را «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‌ (116) فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‌ (117) إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى‌ (118) وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى‌ (119) فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‌ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى‌ (120)

فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى‌ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‌ (121) ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‌ (122) قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‌ (123) وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‌ (124) قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‌ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً (125)

قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى‌ (126)

ترجمه‌

و هنگاميكه گفتيم مر ملائكه را كه سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند مگر شيطان كه ابا نمود

پس گفتيم اى آدم همانا اين دشمن است با تو و با جفتت پس بيرون نكند شما را از بهشت پس بزحمت افتى‌

همانا مر تو را است كه نه گرسنه شوى در آن و نه برهنه مانى‌

و آنكه تو نه تشنه شوى در آن و نه در آفتاب بمانى‌

پس وسوسه كرد مر او را شيطان گفت اى آدم آيا دلالت كنم تو را بر درخت جاودانى و پادشاهى بى‌زوال‌

پس خوردند از آن پس ظاهر شد مر آن دو را عورتهاشان و شروع نمودند ميچسبانيدند بر آن دو از برگ بهشت و نافرمانى كرد آدم پروردگارش را پس بى‌بهره ماند

سپس برگزيد او را پروردگارش و پذيرفت توبه او را و هدايت نمود

گفت فرود آئيد از آن همگى بعضى از شما با بعضى دشمنيد پس اگر بيايد براى شما از من هدايتى پس هر كس پيروى نمود هدايت مرا پس نه گمراه ميشود و نه بزحمت مى‌افتد

و هر كس رو گرداند از

جلد 3 صفحه 531

دستور من پس همانا مر او را است زندگانى تنگ و محشور ميكنيم او را روز قيامت نابينا

گفت پروردگار من چرا محشور نمودى مرا نابينا با آنكه بودم بينا

گفت اين چنين بود كه آمد تو را آيتهاى ما پس وا گذاشتى آنرا و اين چنين امروز واگذاشته شوى.

تفسير

خداوند در آيات سابقه اشاره بقصّه حضرت آدم فرموده بود لذا مناسب شد شمه‌اى از تفصيل آنهم ذكر شود باين تقريب كه ياد كن وقتى را كه گفتيم بملائكه سجده كنيد براى خداوند در برابر آدم براى تعظيم او چون حامل انوار طيّبه محمد و آل اطهار او بود و آنها اطاعت نمودند مگر ابليس كه اصلا از جن بود و چندى با ملائكه اشتغال بعبادت داشت و او امتناع نمود و مطرود شد پس خداوند بحضرت آدم فرمود اين شيطان دشمن تو و حوّا است مبادا فريب او را بخوريد و اين موجب بيرون رفتن شما از بهشت شود پس تو در زحمت و مشقت تهيّه معاش براى خود و عيالت در دنيا افتى و تا اينجا هستى نه گرسنه ميشوى و نه برهنه ميمانى و نه تشنه ميشوى و نه در آفتاب سوزان ميمانى بلكه تمام لوازم معاش و آسايش تو در بهشت فراهم است پس وسوسه نمود باو شيطان و گفت اى آدم آيا ميخواهى دلالت كنم تو را بدرختى كه اگر از آن تناول نمائى مخلّد و جاويد بمانى در بهشت و بپادشاهى و سلطنتى برسى كه فتور و سستى و زوال نداشته باشد و آن درخت همان شجره منهيّه بود و آدم و حوّا باور كردند و خوردند از آن پس لباسهاى بهشتى از تن آن دو ريخت و عورتهاشان براى خودشان ظاهر گرديد و ناچار شروع نمودند بپوشاندن عورتهاشان با برگهاى درختهاى بهشت از قبيل انجير تا چشمهاشان بآن نيفتد و نافرمانى نمود آدم و بمراد خود كه خلود در بهشت بود نرسيد پس از آن خداوند بوسيله توسل او بمحمّد و آل اطهارش او را برگزيد و برحمت خود نزديك فرمود و توفيق توبه داد و او توبه كرد و خداوند قبول فرمود و هدايت كرد او را بدين حقّ و ثبات قدم در اطاعت خداوند و تشبّث بوسائل عصمت و نيل بمقام نبوّت و رسالت و خداوند بآدم و حوّا فرمود كه بزمين هبوط نمائيد از بهشت و اخبار فرمود كه بعد از نزول شما در زمين ذريّه بسيارى از شما بوجود ميآيد و بعضى از شما با بعضى عداوت و دشمنى پيدا ميكنيد و بنابراين‌

جلد 3 صفحه 532

مراد از جميعا اجتماع آن دو است با يكديگر و خطاب جمع باعتبار آنستكه آن دو اصل ذريّه‌اند و عداوت محقّق الحصول است بين ذريّه چنانچه بين قابيل و هابيل مشهود شد و تاكنون باقى است ولى در سوره بقره گذشت كه مراد هبوط آدم و حوا بمعيّت شيطان و مار بوده و بنابراين لفظ جمع باعتبار جماعت موجوده و عداوت فعليّه است و معنى ظاهر و تفصيل اين قضايا در سوره بقره و اعراف نقل شده لذا اينجا بنحو اجمال و اختصار ذكر گرديد و در اينمقام خداوند ضمانت فرموده براى بندگان كه اگر كتاب آسمانى از جانب من براى هدايت شما نازل شد و پيروى نموديد در دنيا گمراه نشويد و در آخرت بزحمت و مشقت گرفتار نگرديد و كسيكه رو- گرداند و اعراض كند از كتاب آسمانى كه قرآن است و از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام كه كلام اللّه ناطق است پس از براى او است زندگانى تنگ سخت نهايت آنكه ممكن است خودش متوجّه به تنگى و سختى آن نباشد در دنيا ولى در آخرت متوجّه خواهد شد بسختى و تنگى معيشت خود در دنيا و آخرت چون كسيكه متوجّه بقرآن و مواعيد آن نشود دنيا در نظرش جلوه ميكند و مقام رضا و تسليم و قناعت و توكّل و تحمّل را از دست ميدهد و دنيا هم بكام كسى نميگردد و حرص و آز و طمع و خودبينى و خود خواهى و كبر و غرور و حسد و ساير صفات ناپسنديده زندگى او را تلخ و جهان را بر او تنگ مينمايد و در آخرت هم بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و كور وارد صحراى محشر ميشود و عرضه ميدارد خدايا چرا مرا كور محشور نمودى من كه در دنيا بينا بودم جواب ميرسد اينچنين بود كه آيات الهيّه بتو رسيد و آنها را واگذاشتى و نديده پنداشتى همين طور امروز واگذاشته شوى و بكورى و عذاب باقى و برقرار خواهى بود چون جزاى مناسب با آن كردار اين رفتار است و در بعضى از روايات ائمه اطهار معيشت ضنك و كور محشور شدن در اين آيات جزاى انكار ولايت و ابراز عداوت با خانواده عصمت و طهارت قرار داده شده و اللّه اعلم.

جلد 3 صفحه 533

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ كَذلِك‌َ أَتَتك‌َ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِك‌َ اليَوم‌َ تُنسي‌ (126)

جلد 13 - صفحه 121

فرمود: همين‌ نحوي‌ ‌که‌ آمد ترا آيات‌ ‌ما ‌پس‌ ‌خود‌ ‌را‌ بنسيان‌ انداختي‌ و همين‌ نحو امروز بنسيان‌ انداخته‌ شدي‌ (بيان‌) نسيان‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ بمعني‌ فراموشي‌ نيست‌ ‌که‌ رافع‌ تكليف‌ ‌باشد‌، چنانچه‌ ‌در‌ حديث‌ شريف‌ رفع‌ ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود:

(رفع‌ ‌عن‌ امّتي‌ تسعة اشياء الخطاء و النسيان‌ و ‌ما استكرهوا ‌عليه‌ و ‌ما ‌لا‌ يعلمون‌ و ‌ما ‌لا‌ يطيقون‌ و ‌ما اضطرّوا اليه‌ الحديث‌)

مروي‌ ‌از‌ خصال‌ صدوق‌ بسند صحيح‌، بلكه‌ رفع‌ مؤاخذه‌ ‌از‌ اكثر ‌اينکه‌ امور ‌از‌ مستقلّات‌ عقليّه‌ ‌است‌، بلكه‌ مراد ‌از‌ نسيان‌ ترك‌ ‌است‌ بزبان‌ مانديده‌ ميگيرد ‌خود‌ ‌را‌ بگوش‌ كري‌ مياندازد، چنانچه‌ حضرت‌ نوح‌ ‌در‌ پيشگاه‌ احديّت‌ عرض‌ كرد (وَ إِنِّي‌ كُلَّما دَعَوتُهُم‌ لِتَغفِرَ لَهُم‌ جَعَلُوا أَصابِعَهُم‌ فِي‌ آذانِهِم‌ وَ استَغشَوا ثِيابَهُم‌ ‌الآية‌) نوح‌ آيه 6 و بعبارت‌ ديگر نفهميده‌ ميگيرد، و بالجمله‌ مراد تعمّد ‌از‌ اعراض‌ ‌است‌ و امروز ‌هم‌ ميان‌ بعض‌ عوام‌ معروفست‌ ‌که‌ عذر تراشي‌ ميكنند ‌که‌ ‌در‌ خدمت‌ علماء نميروند و پاي‌ بيان‌ مسائل‌ ديني‌ نمي‌نشينند و گوش‌ بفرمايشات‌ ‌آنها‌ نميدهند ميگويند: تكليف‌ ‌ما زياد ميشود.

(قال‌َ كَذلِك‌َ أَتَتك‌َ آياتُنا) ‌که‌ انبياء و رسل‌ فرستاديم‌ و كتب‌ نازل‌ كرديم‌ و جعل‌ احكام‌ نموديم‌ و بتو ابلاغ‌ كرديم‌ ‌که‌ (ما عَلَي‌ الرَّسُول‌ِ إِلَّا البَلاغ‌ُ).

(فَنَسِيتَها) تو اعراض‌ كردي‌ ‌با‌ اينكه‌ واجب‌ ‌بود‌ بروي‌ فحص‌ كني‌ حق‌ ‌را‌ دست‌ آوري‌ بي‌اعتنايي‌ كردي‌ گوش‌ بفرمايشات‌ ‌آنها‌ ندادي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ دوري‌ كردي‌.

(وَ كَذلِك‌َ اليَوم‌َ تُنسي‌) جزاي‌ ‌آن‌ بي‌اعتنائيها ‌اينکه‌ بي‌اعتنائيست‌ ‌که‌ بواطن‌ ترا ظاهر كرديم‌ و كوري‌ باطني‌ تو ظاهر شد و اما چشم‌ ظاهري‌ ‌او‌ باز ‌است‌ عذاب‌ ‌را‌ مشاهده‌ ميكند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 126)- بلا فاصله پاسخ می‌شنود که، «می‌فرماید: آن گونه که آیات من برای تو آمد، و تو آنها را فراموش کردی، امروز نیز تو فراموش خواهی شد» (قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی). و چشمت از دیدن نعمتهای پروردگار و مقام قرب او نابینا می‌گردد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع