يحيي بن بطريق

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


کلیدواژه: یحیی بن بطریق، آثار یحیی بن بطریق

ولادت

یحیی بن حسن بن حسین بن علی بن محمد بن بطریق، در سال 523 هـ.ق در شهر حله عراق پا به عرصه وجود نهاد.[۱]

خاندان

خاندان ابن بطریق، در زمان‌های گذشته از خاندان‌های مشهور شیعی در شهر حله بودند که ادیبان، دانشمندان، فقیهان و صاحبان فضل و کمال بسیاری از آن برخاسته‌اند. در زمان معاصر از افراد منتسب به این خاندان، نام و نشانی یافت نمی‌شود و آن چه از کتاب‌های تاریخ‌نویسان و شرح‌‌‌حال‌نویسان بدست می‌آید تنها شرح‌حال یحیی بن حسن و اجمالی از زندگانی دو فرزند او است؛ اما در مورد پدر، اجداد، نوادگان و دیگر بستگان او خبر خاصی درد ست نیست و شاید دلیل آن، پراکنده شدن افراد منتسب به این خاندان در نقاط مختلف شهرها و کشورهای اسلامی ‌باشد.[۲]

تحصیلات

یحیی بن بطریق، تحصیلات خود را نزد استادان ماهر شهر حله با یادگیری خواندن و نوشتن آغاز کرد و به خاطر علاقه فراوان به ادبیات، نویسندگی و شعر به فراگیری لغت، ادبیات عرب و فنون نظم و نثر روی آورد. وی این مرحله از دانش‌اندوزی را با موفقیت کامل به پایان رساند.

او تحصیلات عالی خود را در رشته‌های مختلف علوم اسلامی‌ به ویژه فقه، اصول، کلام، حدیث، تفسیر و رجال نزد دانشمندان، فقیهان و محدثان آن شهر ادامه داد. او با جدیت زیادی بعد از سال‌ها کوشش و پژوهش در رشته‌های کلام و رجال به آگاهی‌های فراوان دست یافت و در شناخت اخبار و روایات نیز دارای مهارت بسزا شد. وی در رشته فقه و اصول نیز به درجه بلند اجتهاد و مقام افتا نایل آمد و از استادان، مجتهدان و فقیهان نام‌آور شهر حله گردید.[۳]

از نگاه دانشمندان

ابن بطریق در نظر عالمان و فقیهان دارای موقعیت و جایگاه ویژه‌ای است. آنان با عبارات و اوصاف گوناگون از او به بزرگی یاد کرده‌اند. نویسندگان «اعیان الشیعه» و «أمل الآمل» و دیگران او را دانشمندی بزرگ، محدثی پژوهشگر، مورد اعتماد و راستگو معرفی کرده‌اند.[۴] نویسنده «ریاض العماء» او را چنین معرفی می‌کند: شیخ بزرگ، آفتاب دین، یحیی فرزند حسن بن حسین بن علی بن محمد بن بطریق، متکلمی‌ فاضل، دانشمندی بزرگ و محدثی عالی‌قدر که در مدح او گفته‌اند: خورشید دین، زیبایی اسلام، مرجع مردم، فقیه، مفتی آل رسول صلی الله علیه و آله و سلم و...[۵]

نویسندگان «الکنی والالقاب» «الاعلام قاموس الرجال» و نیز نویسنده «لولوه البحرین» مهمترین ویژگی علمی‌ او را دقت در مطالب و پژوهش در مسائل و معارف علمی‌ می‌دانند و با اوصاف «باحث» و «محقق» او را توصیف کرده‌اند.[۶]

استادان

حضور استادان بزرگ و نامدار در شهر عالم‌خیز حله، زمینه را برای رشد و بالندگی طالبان علوم و معارف اسلامی‌ فراهم کرده بود. ابن بطریق از این بستر مناسب، کمال استفاده را نمود و در محضر بسیاری از آنان حاضر شد و به تحصیل علم و کمال پرداخت و بهره‌های فراوان برد. شرح‌حال‌نویسان از بین استادان فراوان او تنها به چند نفر اشاره کرده‌اند و آنان عبارتند از:

  • محمود فرزند علی حمصی؛[۷]
  • محمد بن شهر آشوب؛
  • عمادالدین طبری.[۸]

تدریس و تربیت شاگردان

ابن بطریق با این که سال‌های زیادی از آغاز تحصیلات خود را پشت سر نگذاشته بود به مقام علمی‌ و شایستگی‌های لازم علمی‌ و معنوی نایل آمد. از این رو در کنار تحصیلات عالیه در رشته‌های تفسیر، حدیث، فقه، اصول، تاریخ و امثال آن بر کرسی تدریس در شهر حله تکیه زد و به تربیت فقیهان، محدثان، مفسران و دیگر دانشمندان پرداخت. عالمان بسیاری در محضرا و حاضر شدند و از دریای دانش او گوهرهای هدایت و کمال صید کردند. آنان علاوه بر فراگیری علوم دینی، به نقل روایت از او نیز پرداختند. و اما شاگردان و راویان از او:[۹]

  • سید فخار موسوی (متوفی 630 هـ.ق)؛
  • علی بن یحیی، بن بطریق؛
  • علی بن یحیی خیاط (متوفی 598 هـ.ق)؛
  • سید محمد بن معد موسوی؛[۱۰]
  • سید محمد بن عبدالله بن زهره؛
  • سید نجم‌الدین ابی هاشم العلوی؛[۱۱]
  • محسن بن ابراهیم بن مرزوم؛[۱۲]
  • مجدالدین ابوالمکارم احمد بن الحسین بن علی ابی‌الغنائم.[۱۳]

سفر پژوهشی

ابن بطریق علاوه بر سفرهای زیارتی و عبادی به شهرهای مذهبی، چندین سفر تحقیقی و پژوهشی نیز به شهرهای علمی‌ و فرهنگی آن زمان داشت که حدود سی سال بین سال‌های (570-600 هـ.ق) طول کشید و در مقصدهایی که از قبل در نظر داشت سکونت گزید.

از نوشته‌ها و آثار گرانبهای او و نیز تصریح شرح‌حال‌نویسان برمی‌آید که انگیزه اصلی این سفرها، رفع مهجوریت از نام، پیام و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام، هجمه‌های فرهنگی گسترده مخالفان اهل بیت علیهم‌السلام، محرومیت مجامع علمی‌ و مذهبی شیعی از منابع و ادله اثبات کننده حقانیت، منقبت و فضیلت ائمه اطهار علیهم‌السلام خصوصاً امام علی علیه‌السلام بوده است.

همان طور که ابن شهر آشوب، شیخ و استاد بزرگ ابن بطریق وضعیت هجمه گسترده حمله به حریم مکتب اهل بیت علیهم‌السلام را در قالب تألیف مقاله و خطبه از ناحیه عالمان و محدثان اهل سنت در قرن ششم هجری با دسته‌بندی کردن آن‌ها در کتاب مشهور «المناقب» خود بدین مضمون بیان می‌کند: در این زمان، بیشترین اختلاف بین اهل سنت و شیعه در امامت معصومین علیهم‌السلام وجود دارد. اکثر مردم از ولایت و محبت اهل بیت علیهم‌السلام گریزان هستند و از یاد و نام و ذکر فضایل آن حضرات دوری می‌کنند. منابع روایی شیعه از بسیاری از روایاتی که در موضوع مناقب و فضایل ائمه علیهم‌السلام به ویژه امام علی علیه‌السلام وارد شده، خالی است. راویان اهل سنت نیز بیشترین کتمان و حق‌پوشی را در این زمینه انجام می‌دهند که به طور کلی این راویان و مولفان را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد.

  • گروه اول: کسانی هستند که از نقل هر گونه روایت در مورد مناقب معصومین علیهم‌السلام سرباز می‌زنند.
  • گروه دوم: کسانی هستند که آن روایات را نقل کرده، ولی آن‌ها را ساختگی دانسته و در سند و یا دلالت آن‌ها خدشه وارد می‌کنند.
  • گروه سوم: آن روایات را نقل کرده و سند آن‌ها ار قبول دارند ولی مضمون آن را بر غیر معصومین علیهم‌السلام تطبیق می‌دهند.
  • گروه چهارم: برای خنثی‌سازی آن روایات، به جعل و ساختن روایات دال بر منقبت و فضلیت برای دیگر اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دست می‌زنند.
  • گروه پنجم: کسانی هستند که برای مخفی نگاه داشتن فضائل آن حضرات دست به تقطیع روایات می‌زنند مثلا «الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنه» را نقل می‌کنند ولی از نقل دنبال آن که فضیلت علی علیه‌السلام را می‌راسند سرباز می‌زنند و دنبال آن «وابو هما خیر منهما» است.
  • گروه ششم: شبهه افکنانی هستند که در فضائل آن حضرات از قبیل علم، شجاعت، ایمان و امثال آن‌ها القای شبهه کرده و از حضرت علی علیه‌السلام چهره‌ای نامطلوب خشن، بدون جاذبه، بی‌تدبیر و... در ذهن مخاطبان و شنوندگان و خوانندگان خود می‌سازند.[۱۴]

و اما ابن بطریق با پی بردن به گستردگی هجمه مخالفان به حریم مکتب اهل بیت علیهم‌السلام و آگاه شدن از نحوه عملکرد آنان در سست کردن ارکان تشیع به دفاع برخاست و شیوه دفاعی خود را بر اساس جدال احسن،[۱۵] پایه‌ریزی کرد. از این رو برای دست‌یابی به منابع لازم و مقابله با شبهه‌های ایجاد شده به سفری طولانی دست زد. وی به قصد ملاقات با عالمان و محدثان بزرگ اهل سنت ساکن در شهرهای بغداد، واسط عراق و شهر حلب هجرت نمود و به این شهرها سفر کرد و در این راه متحمل رنج‌ها و مشقت‌های فراوانی شد.

سفر به بغداد و واسط

ابن بطریق حدود سال (570 هـ.ق) سفرهای پژوهشی خود را به شهر بغداد آغاز نمود و مدتی در آن شهر سکونت گزید. وی نزد محدثان شیعی و سنی حاضر شد و در مورد روایات موجود در منابع آنان به بحث و گفتگو پرداخت. وی بعد از تحقیقات لازم، سفر خود را به شهر واسط[۱۶] که بسیاری از محدثان اهل سنت در آن جا حضور داشتند ادامه داد. بعضی از عالمان و محدثانی که ابن بطریق از آنان روایات فضائل و مناقب امامان معصوم علیهم‌السلام به ویژه علی علیه‌السلام را شنیده عبارتند از:

  • ابوبکر، عبدالله بن منصور بن عمران الباقلانی (متوفی 593 هـ.ق)؛ وی از راویان مشهور و از محدثان بزرگ شهر واسط و از شاگردان ابوالعز محمد بن الحسین قلانسی و ابوالقاسم علی بن علی بن شیروان در واسط و ابومحمد سبط الخیاط در بغداد بود.[۱۷]
  • ابن بطریق در سال 579 هـ.ق در شهر واسط با او ملاقات نمود و بسیاری از روایات و احادیث را از او شنید و از منابعی که او در اختیار داشت استفاده‌های فراوانی برد.[۱۸]
  • ابوجعفر، اقبال بن مبارک بن محمد عکبری واسطی، ابوعبدالله احمد بن علی بن معمر بن احمد بن عبیدالله الحسینی؛ محمد بن یحیی بن محمد بن ابی السطلین علوی واعظ بغدادی؛ ابن بطریق در سال 584 هـ.ق با این سه عالم و محدث سنی ملاقات کرد و ماه‌ها با آن‌ها به مباحثه علمی‌ و استفاده از منابع روایی آن‌ها پرداخت.[۱۹]

از دیگر استادان حدیث شناس که ابن بطریق با آنان ارتباط برقرار کرد شخصیت‌های ذیل را می‌توان نام برد:

  • ابوجعفر، مبارک بن زریق حداد واسطی؛
  • ابوالفتوح، نصرالله بن علی بن منصور؛
  • ابوعبدالله محمد بن احمد بن عبید موصلی.

ابن بطریق، در سال 585 هـ.ق با این سه محدث نیز ملاقات طولانی داشت.[۲۰]

  • علی بن حسین بن علی بن حسن بن عمار موصلی؛

ابن بطریق با این عالم و محدث و شاید آخرین فرد مورد ملاقات او در واسط، دیدار و گفتگو کرده که این دیدار در پایان مسافرت علمی‌ وی یعنی سال (595 هـ.ق) اتفاق افتاده است.[۲۱]

از دیگر راویان و محدثان از اهل سنت که ابن بطریق از آن‌ها روایت شنیده است. ابو عبدالله، احمد بن طاهر ملقب به فخرالاسلام، ابوعبدالله، محمد بن عبید موصلی ابوالبرکات، علی بن الحسین بن علی بن الحسن بن عمار مشهور به محدث موصلی و دیگران هستند که سال دیدار ابن بطریق با آن‌ها مشخص نیست.[۲۲]

دست‌آوردهای سفر

مهمترین دست‌آورد سفر پژوهشی ابن بطریق به شهرهای بغداد و واسط، تألیف چندین اثر ارزشمند فقهی، کلامی‌ و روایی است. موضوع بیشتر این آثار مناقب، فضائل ائمه اطهار علیهم‌السلام به ویژه فضائل علوی و اثبات خلافت بلافصل آن حضرت است از مضمون آثاری که از این دانمشند بزرگ هم‌اکنون یافت می‌شود، برمی‌آید که او احاطه کافی بر اخبار و روایات و نیز علم رجال و تراجم به ویژه در مسایل اعتقادی و کلامی‌ داشته است.

آثار ابن بطریق

  1. عمده عیون صحاح الاخبار فی مناقب امام الابرار.
  2. المستدرک المختار فی مناقب وصی المختار.
  3. خصائص الوحی المبین فی مناقب امیرالمومنین علیه‌السلام.
  4. اتفاق صحاح الاثر فی امامه الائمه الاثنی عشر.[۲۳]
  5. تصفح الصحیحین فی تحلیل المتعتین.[۲۴]
  6. الرد علی اهل النظر فی تصفح ادله القضاء والقدر.
  7. عیون الاخبار.
  8. رجال الشیعه.
  9. المناقب.[۲۵]

سفر به حلب

ابن بطریق بعد از انجام سفر به شهرهای بغداد و واسط، در جمادی الاول (596 هـ.ق) برای تکمیل پژوهش خود راهی حلب[۲۶] ـ از شهرهای مهم سوریه (شام قدیم) ـ شد.[۲۷] در این سفر علاوه بر ملاقات با عالمان و محدثان شیعه و سنی، با مردم نیز دیدارهای مکرر داشت که موجب تقویت بنیه اعتقادی مردم آن سامان شد. مردم شیعه آن شهر برای رفع مشکلات عقیدتی، حل شبهات خود و آشنایی بیشتر با مبانی و اصول محکم تشیع به محضر او می‌شتافتند و از دریای عمیق علم، معرفت و کمال آن بزرگمرد تاریخ تشیع استفاده می‌بردند.

ابن بطریق، پرسش و پاسخ‌هایی که بین مردم حلب و او صورت گرفته بود را در مجموعه‌ای به نام «نهج المعلوم الی نفی المعدوم» که به نام «سوال اهل حلب» هم شهرت پیدا کرد، گردآوری کرد که از تألیفات ارزشمند و پربار او به حساب آمده است.[۲۸]

مدت اقامت ابن بطریق در آن شهر مشخص نیست ولی از منابع تاریخی و کتاب‌های شرح حال نویسان برمی‌آید که او بعد از مدتی اقامت در حلب، به زادگاهش شهر حله بازگشته و بقیه عمر خود را در آن جا گذرانده است.

سفر ابدی

فقیه عالی‌مقام و محدث بزرگ، شیخ یحیی بن بطریق بعد از سال‌ها تحقیق، پژوهش، تألیف، سفرها و مجاهدت‌های طاقت‌فرسا بالاخره خورشید عمرش در شعبان سال (600 هـ.ق) در 77 سالگی در شهر حله غروب کرد و دارفانی را به مقصد ملکوت اعلی ترک و سر بر آستان معبود نهاد.[۲۹] مکان دقیق مدفن آن فقیه فقید در کتاب‌های تراجم و تاریخی ضبط نشده؛ ولی قدر مسلم در همان شهر (حله) به خاک سپرده شده است.

بازماندگان

از بین فرزندان متعدد احتمالی ابن بطریق تنها نام دو نفر از آنان ثبت شده است و آن دو: علی بن یحیی و محمد بن یحیی هستند. در کتاب‌های تاریخی و تراجم، از شرح‌حال محمد بن یحیی هیچ مطلبی یافت نمی‌شود. بنابراین در بین دو فرزند ابن بطریق تنها، اجمالی از زندگی علی بن یحیی در کتاب‌های تاریخی و شرح‌حال‌نویسان آمده است.

علی بن یحیی ابن بطریق اسدی حلی واسطی بغدادی، کنیه‌اش ابوالحسن، مردی فقیه، آگاه به مبانی اصول فقه، شاعر و ادیبی بزرگ بوده است. وی نزد پدرش ابن بطریق تحصیلات خود را تا حد اجتهاد ادامه داد و از پدر خویش و نیز از دانشمند بزرگ، ابوالعباس، احمد بن ابراهیم بن احمد بن الضعف موصلی اجازه روایت داشته است.[۳۰]

بعد از رحلت پدر بزرگوارش، مدتی در دمشق اقامت گزید و سپس به دعوت حاکم مصر به آن سامان رفت و چند صباحی را در یکی از دیوان‌های آن جا به کتابت پرداخت. بعد از آن به خاطر تغییر مزاجش به عراق بازگشت و به تبلیغ و ترویج احکام دین و نشر معارف تشیع در بغداد پرداخت.[۳۱]

شرح‌حال‌نویسان تخصص او را در علوم مختلف اسلامی ‌ستوده‌اند و او را ادیب، شاعر، فقیه و اصولی معرفی کرده‌اند. نویسنده تأسیس الشیعه، علی بن یحیی را یکی از مشهورترین پیشوایان علم نحو و ادیبان عرب می‌داند و از او به بزرگی یاد می‌کند.[۳۲] علی بن یحیی ابن بطریق در سال 641 یا 642 هـ.ق. در شهر مقدس کاظمین[۳۳] و بنابر نقل دیگر در شهر بغداد بدرود حیات گفت.[۳۴]

پانویس

  1. ریاض العلماء، ج 5، ص 354؛ هدیه الاحباب، ص 58؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 15، ص 324؛ ریحانه الأدب، ج 7، ص 415.
  2. لؤلؤه البحرین، ج 1، ص 284؛ تأسیس الشیعه، ص 130.
  3. مستدرک اعیان الشیعه، ج 1، ص 254؛ الثقات العیون، ص 337؛ لسان المیزان، ج 6، ص 247؛ العمده فی عیون صحاح الاخبار، ص 31.
  4. اعیان الشیعه، ج 10، ص 289؛ أمل الآمل، ج 2، ص 345.
  5. ریاض العلماء، ج 5، ص 354.
  6. الکنی والالقاب، ج 1، ص 227؛ الاعلام قاموس الرجال، ج 8، ص 141؛ لؤلؤه البحرین، ج 1، ص 283. (پاورقی)
  7. لسان المیزان، ج 6، ص 247، الثقات العیون، ص 337، مستدرکات اعیان الشیعه، ج 1، ص 254 و...
  8. العمده فی عیون صحاح الاخبار، ص 31.
  9. ر.ک: العمده فی عیون صحاح الاخبار، ص 34؛ فوائد الرضویه، ص 709؛ أمل الآمل، ج 2، ص 245؛ ریحانه الأدب، ج 7، ص 415؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 7، ص 175؛ الثقات العیون،ص 338 و...
  10. وی از فرزندان با واسطه امام موسی‌کاظم علیه‌السلام است. سلسله نسب او چنین است: محمد بن سعد بن علی بن رافع بن ابی الفضائل سعد بن علی بن حمزه بن احمد بن حمزه بن علی بن احمد بن موسی بن ابراهیم بن موسی الکاظم علیه‌السلام.
  11. ریاض العلماء، ج 5، ص 358.
  12. بحارالانوار، ج 105، ص 100.
  13. ریاض العلماء، ج 5، ص 358.
  14. مناقب آل ابی طالب، ج 1، ص 19 به بعد.
  15. در این شیوه از مقابله، از منابع و ادله‌ای استفاده می‌شود که مورد قبول طرف مقابل است. در مورد مناقب و فضائل ائمه علیهم‌السلام، مهمترین دلیلی که اهل سنت آن را قبول دارند و می‌پذیرند، آیات و روایات نبوی است که در این زمینه وارد شده است و در کتاب‌های خود، آن‌ها را ضبط کرده‌اند.
  16. شهر واسط عراق یکی از شهرهای علمی‌ و فرهنگی در قرن‌های پنجم و ششم هجری بود که هم‌اکنون از نظر موقعیت جغرافیایی در استان واسط به مرکزیت شهر «الکوت» واقع شده است. نام دیگر این شهر «الکوت الحی» است و این غیر از شهر «الکوت» است که مرکز استان واسط است. این شهر در آن زمان دارای مدارس و مراکز فرهنگی و مذهبی و نیز عالمان، فقیهان و محدثان فراوانی از اهل سنت بود که قهرا به عنوان یک نوع مرکزیت علمی‌ و مذهبی در کنار شهرهای بغداد و امثال آن مطرح بوده است. ابن بطریق برای ارتباط با عالمان آن شهر، به ویژه محدثان آنان و نیز دست‌یابی به روایاتی که موضوع آن فضائل و مناقب اهل بیت علیهم‌السلام است این شهر را برای پژوهش و تحقیق خود انتخاب کرد. از منابع تاریخی و کتاب‌های تراجم برمی‌آید که وی حدود 30 سال در چند نوبت به آن کشور سفر کرده است. (العراق قدیماً و حدیثاً، ص 80؛ مناقب امام علی ابن ابی‌طالب علیه‌السلام، ص 14 و 16؛ الاعلام ج 8، ص 141 و...)
  17. تاریخ بغداد، ج 15، ص 225.
  18. ریاض العلما، ج 5، ص 356.
  19. همان.
  20. همان، ص 357.
  21. همان، ص 358.
  22. العمده فی عیون صحاح الاخبار، ص 32؛ ریاض العلماء، ج 5، ص 358.
  23. أمل الآمل، ج 2، ص 345؛ ریحانه الأدب، ج 7، ص 415؛ الثقات العیون، ص 337 و...
  24. همان.
  25. أمل الآمل، ج 2، ص 345؛ ریحانه الأدب، ج 7، ص 415؛ الثقات العیون، ص 337 و...
  26. حلب، یکی از شهرهای مهم و تاریخی کشور سوریه (شام قدیم) است. این شهر، به خاطر موقعیت جغرافیایی مرکز تجارت و راه ارتباطی کشورهای مهم هند چین، ایران، یونان، روم بوده و از این رو پایتخت بازرگانی شام محسوب می‌شده است. علاوه بر آن از مراکز مذهبی، علمی‌ و فرهنگی در قرن‌های پنجم و ششم نیز به حساب می‌آمده است چه این که دارای مساجد و مدارس علمیه فراوان از ناحیه مذاهب مختلف شیعه و سنی بوده است مثل مدارس الزجاجیه، العصرونیه، القوامیه، الصاجیه، النوریه، شادبختیه، بلدقیه، الدقاقیه، اتابکیه و... و علاوه بر آن‌ها مکان‌هایی به نام دارالحدیث داشته که حاوی منابع و مأخذ روایی فراوانی بود از این رو ابن بطریق برای دست‌یابی به آن منابع راهی شهر حلب شده است. (سرزمین و مردم سوریه، ص 149؛ تاریخ مملکت حلب، ص 109 تا 123)
  27. لؤلؤه البحرین، ج 1، ص 284، (پاورقی)؛ الاعلام النبلاء، ج 8، ص 141.
  28. فوائد الرضویه، ص 709؛ اعیان الشیعه، ج 10، ص 289؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج، ص 197؛ أمل الآمل، ج 2، ص 345؛ معجم رجال الحدیث، ج 20، ص 42؛ الثقات العیون، ص 337 و...
  29. انوار الساطعه، ص 205؛ مستدرکات اعیان الشیعه، ج 1، ص 254؛ الثقات العیون، ص 337.
  30. انوار الساطعه، ص 118، الثقات العیون، ص 337، تاریخ الحله، ج 2، ص 14.
  31. مستدرکات اعیان الشیعه، ج 1، ص 254؛ تأسیس الشیعه، ص 129؛ البدایه والنهایه، ج 13، ص 191 و 192.
  32. تأسیس الشیعه، ص 129.
  33. موسوعه طبقات الفقهاء، ج 7، ص 183.
  34. تأسیس الشیعه، ص 129.

منابع

علي كرجي، تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 4، صفحه 51.

پيوندها