آیه 106 سوره هود: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِير...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
امّا (آن) كسانى كه بدبخت شده‌اند، پس در آتش (اند و در آنجا) ناله‌اى (زار) و خروشى (سخت) دارند.
 
امّا (آن) كسانى كه بدبخت شده‌اند، پس در آتش (اند و در آنجا) ناله‌اى (زار) و خروشى (سخت) دارند.
 +
 +
خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ «107»
 +
 +
(و) تا آسمان‌ها و زمين پايدار است، در آن (آتش) جاودانند، مگر آنچه خداوند بخواهد، همانا پروردگارت هر چه را اراده كند، انجام مى‌دهد.
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
«زَفِيرٌ» فريادى است كه همراه با بيرون دادن نَفَس است و «شَهِيقٌ» ناله‌اى است طولانى كه توأم با فرو بردن نَفَس است. بعضى نيز «زَفِيرٌ» را آغاز صداى الاغ و «شَهِيقٌ» را پايان آن دانسته‌اند.
 +
 +
همه‌ى افرادى كه به دوزخ مى‌روند، از لحاظ مدّت زمان حضور در آنجا يكسان نيستند، عدّه‌اى پس از مدّت كمى از دوزخ رهايى مى‌يابند، بعضى ديگر براى مدّت بسيار طولانى در جهنّم مى‌مانند و سرانجام خلاص مى‌شوند، امّا گروهى براى هميشه در آنجا مى‌مانند و هرگز از آن خارج نمى‌شوند.
 +
 +
جلد 4 - صفحه 123
 +
 +
كلمه‌ى «خلود» در مواردى كه همراه با كلمه‌ى «ابد» آمده باشد، مثل: «خالِدِينَ فِيها» «1»، به معناى هميشگى و جاودانگى است، نه به معناى مدّت طولانى.
 +
 +
در اين آيه اگر چه خلود تا زمان برقرار بودن آسمان‌ها و زمين بيان شده است و قرآن مدّت زمان استقرار آنها را تعيين فرموده‌ «2»، ليكن باز به معناى ابديّت و هميشگى است، زيرا كه‌ «ما دامَتِ السَّماواتُ» در زبان و ادبيات عرب، كنايه‌اى است كه براى ابديّت و جاودانگى آورده مى‌شود، اگر چه آسمان‌ها ابدى نيستند.
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- انسان با انتخاب‌هاى خود باعث شقاوت خود مى‌شود. «شَقُوا» نه‌ «شَقُوا»
 +
 +
2- دست خداوند در نجات گروهى از دوزخيان (به دليل جرم كمتر و يا استحقاق عفو و يا هر دليل ديگرى) باز است. «إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ»
 
}}
 
}}
  
سطر ۶۲: سطر ۸۴:
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
 +
خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ (107)
  
فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ (106)
+
«1» بحار الانوار ج 5 ص 153، و ص 157، و ج 77 ص 176. و توحيد صدوق ص 356.
  
چنانچه فرمايد:
+
«2» مدارك سابق.
  
فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ: پس اما آنانكه بدبخت شدند به ارتكاب‌
+
جلد 6 - صفحه 142
  
جلد 6 - صفحه 141
+
خالِدِينَ فِيها: در حالى كه جاويد و هميشه باشند در آن آتش جهنم با ناله و فغان. ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ‌: مادامى كه باقى باشند آسمانها و زمينها. اين تعبير است از تأبيد و هميشگى، چنانچه در عرف عرب مستعمل است اينگونه تمثيلات براى مبالغه در دوام مثل قولهم: «لافعل ما دامت السّموات و الارض». «و ما لاح الجديدان» يا آنكه مراد از سماء و ارض، فوق و تحت باشد كه هر چه تو را سايه كند آسمان، و هر چه تو را بردارد، زمين تو باشد. پس معنى آنكه مادامى كه فوق و تحت باشد اشقيا در جهنم باشند. إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ‌:
  
معاصى و كفر، پس به استحقاقشان عذاب را و جزاى قبيحه اعمال ايشان داخل شوند در جهنم.
+
مگر آنچه را كه خواهد پروردگار تو كه ايشان را از عذاب آتش به عذاب زمهرير يا غير آن معذب سازد، چه جهنم را انواع عذاب و عقوبت باشد كه يكى از آنها آتش است (بنابراين استثناء از خلود نار باشد در عذاب نار، نه از خلود در جهنم).
  
تبصره: توصيف ايشان به شقاوت قبل از دخول جهنم به جهت آن است كه ايشان بر حالى هستند كه مى‌كشاند آنها را به جهنم.
+
تنبيه: اقوال ديگر:
  
و اما حديث مروى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: الشّقىّ شقىّ فى بطن امّه: «1» 1- مراد آنست كه كسى كه معلوم است از حالش كه شقى مى‌شود به سبب ارتكاب قبايحى كه مؤدى شود به آتش. 2- شقى شقى است در شكم زمين كه قبر باشد، يعنى هر كه در دنيا به حالت شقاوت بميرد در قبر هم حكم به شقاوت او شود. 3- مراد از «امّ» جهنم است لقوله تعالى‌ «فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ» يعنى شقى كسى است كه به جهنم مخلد گردد. 4- مراد از «امّ» ام الكتاب و لوح محفوظ است، يعنى شقى در امّ الكتاب شقى باشد و ثبوت در آن ملازم با شقاوت نيست، زيرا شقاوت از مكتسبات بنده مى‌باشد. 5- مراد علم الهى است، يعنى شقى در علم سبحانى شقى باشد و لكن علم ازلى موجب شقاوت شخص نخواهد شد، و به همين نحو معنى: السّعيد سعيد فى بطن امّه. «2» لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ‌: مر ايشان را است در جهنم فرياد سخت و ناله‌زار.
+
1- مراد به استثناء آن اوقات قبل از دخول جهنم باشد از دنيا و برزخ و موقف قيامت.
  
«زفير» مبدأ صوت حمار و «شهيق» آخر آن، تشبيه فرموده فرياد اشقيا را به انكر اصوات. يا مراد از «زفير و شهيق» دلالت است بر شدت غم و غصه و كربت آنها و تشبيه به حال كسى كه حرارت بر قلب او مستولى و روح او متحسّر شده.
+
2- كفار معذب باشند به عذاب خاص در كميت و كيفيت الّا آنكه خدا خواهد ايشان را به عذابى مضاعف معذب سازد (بنابراين «الّا» به معنى واو باشد بنابر قول فرّاء).
 +
 
 +
3- انقطاع عذاب آنها را معلق به مشيت ساخته و مشيت هرگز به آن تعلق نيابد، پس هميشه در جهنم باشند؛ زيرا تعليق به محال، محال است.
 +
 
 +
4- استثناء، نقصان مدت نيست بلكه تنبيه باشد بر آنكه عذاب و ترك عذاب آنها به مشيت و اراده الهى است و ديگرى را بر آن قدرت و تمكن نباشد.
 +
 
 +
5- استثناء از زفير و شهيق باشد، و آن دو نوع عذاب است، يعنى آنها را زفير و شهيق باشد مگر آنچه خداى خواهد از انواع عذاب (بنابراين «الا» به معنى سوى باشد).
 +
 
 +
6- مراد به اشقيا كفار و فساق مؤمنين باشد و مستثنى كفار اهل توحيد كه بعد از مدتى عذاب به بهشت درآيند، و اينقدر كافى است در صحت استثنا؛
 +
 
 +
جلد 6 - صفحه 143
 +
 
 +
زيرا: در زوال حكم از كلّ كافى است زوال بعض از آن. و ضحاك از ابن عباس نقل نموده كه مراد به اشقيا در اين آيه گروهى مخصوصند از اهل توحيد كه حق تعالى ايشان را در جهنم به قدر گناهشان معذب سازد و بعد از آن به بهشت ببرد، پس ايشان در حالتى شقى و در حالتى سعيد باشند.
 +
 
 +
إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ: بدرستى كه پروردگار تو به جا آورد مر آنچه را كه مى‌خواهد و او را هيچ مانعى نيست اراده آنچه خواهد.
  
  
سطر ۱۱۹: سطر ۱۵۶:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَأَمَّا الَّذِين‌َ شَقُوا فَفِي‌ النّارِ لَهُم‌ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيق‌ٌ (106)
+
خالِدِين‌َ فِيها ما دامَت‌ِ السَّماوات‌ُ وَ الأَرض‌ُ إِلاّ ما شاءَ رَبُّك‌َ إِن‌َّ رَبَّك‌َ فَعّال‌ٌ لِما يُرِيدُ (107)
  
‌پس‌ امّا كساني‌ ‌که‌ شقاوت‌ ‌را‌ اختيار كردند ‌پس‌ جايگاه‌ ‌آنها‌ ‌در‌ آتش‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ آتش‌ فرياد و ناله‌ و زاري‌ ‌است‌.
+
هميشه‌ ‌در‌ آتش‌ هستند مادامي‌ ‌که‌ آسمانها و زمين‌ هست‌ مگر آنچه‌ بخواهد پروردگار تو محققا پروردگار تو ميكند آنچه‌ اراده‌ كند جلوگير ندارد.
  
فَأَمَّا الَّذِين‌َ شَقُوا اهل‌ شقاوت‌ بسيار هستند و درجات‌ عذاب‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ مختلف‌ ‌است‌ طبيعي‌ و مشرك‌ بجميع‌ اقسام‌ شرك‌ و كافر و منافق‌ و معاند و مخالف‌ و فرق‌ شيعه‌ ‌غير‌ اثني‌ عشري‌ و منكر ضروري‌ دين‌ و ضروري‌ مذهب‌ و مبدع‌ و ضال‌ و مضل‌ و ‌هر‌ چه‌ نزديك‌تر ‌باشد‌ عذابش‌ سخت‌ ‌است‌، مشرك‌ ‌از‌ طبيعي‌، كافر ‌از‌ مشرك‌، منافق‌ ‌از‌ كافر، معاند ‌از‌ منافق‌، مخالف‌ ‌از‌ معاند، ساير فرق‌ شيعه‌ ‌از‌ ‌از‌ مخالف‌، منكر ضروري‌ دين‌ ‌از‌ فرق‌ شيعه‌، منكر ضروري‌ مذهب‌ ‌از‌ منكر ضروري‌ دين‌، مبدع‌ ‌از‌ منكر ضروري‌، ضال‌ ‌از‌ مبدع‌، مضل‌ ‌از‌ ضال‌ و سرّش‌ ‌با‌
+
بعضي‌ ‌از‌ حكماء و عرفاء ‌که‌ منكر خلود شدند تمسّك‌ باين‌ ‌آيه‌ و ‌آيه‌ ‌بعد‌ كردند ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ طي‌ سماوات‌ و ارض‌ دستگاه‌ بهشت‌ و جهنم‌ برچيده‌ ميشود و ماهيات‌ بكلي‌ معدوم‌ و وجود صرف‌ ‌که‌ ذات‌ اقدس‌ حق‌ ‌است‌ باقي‌ چنانچه‌ مثنوي‌ ميگويد
  
جلد 11 - صفحه 126
+
(‌پس‌ عدم‌ گردم‌ عدم‌ چون‌ ارقنون‌ ||  گويدم‌ كنا اليه‌ راجعون‌
  
اينكه‌ ‌در‌ ابتداء نظر عكس‌ ميآيد چون‌ نزديك‌تر بحق‌ ‌است‌ لكن‌ چون‌ حجت‌ ‌بر‌ ‌او‌ تمام‌تر ‌است‌ عقوبتش‌ شديدتر ‌است‌.
+
و آيات‌ مطلقه‌ ‌در‌ باب‌ خلود ‌را‌ تقييد ميكنند باين‌ ‌آيه‌.
  
ففي‌ النار جايگاه‌ ‌آنها‌ آتش‌ دوزخ‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ غضب‌ الهي‌ افروخته‌ ‌شده‌ ‌که‌ هيزمش‌ ابدان‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و سنگ‌ كبريت‌ وَقُودُهَا النّاس‌ُ وَ الحِجارَةُ بقره‌ ‌آيه‌ 22، تحريم‌ ‌آيه‌ 6 إِنَّكُم‌ وَ ما تَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ حَصَب‌ُ جَهَنَّم‌َ انبياء ‌آيه‌ 98 وَ أَمَّا القاسِطُون‌َ فَكانُوا لِجَهَنَّم‌َ حَطَباً جن‌ّ ‌آيه‌ 51.
+
و اما جواب‌‌-‌ آنكه‌ اولا خلود ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ ‌است‌ و منكر ‌آن‌ كافر ‌است‌
  
لَهُم‌ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيق‌ٌ زفره‌ ‌در‌ مجمع‌ البحرين‌ ميگويد (الزفير اول‌ صوت‌ الحمار و الشهيق‌ آخر صوته‌ لان‌ّ الزفير ادخال‌ للنفس‌ و الشهيق‌ اخراجه‌) ‌يعني‌ مثل‌ حمار صدا ميكنند و فرياد ميزنند ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ناله‌ ميكنند و ‌از‌ صدا ميافتند.
+
جلد 11 - صفحه 127
 +
 
 +
و ثانيا ‌اگر‌ مراد ‌از‌ دوام‌ سماوات‌ و ارض‌ بقاء ‌آنها‌ ‌است‌ باين‌ صورت‌ همان‌ ابتداء فناء دنيا و قيام‌ قيامت‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ صورت‌ ميافتد چنانچه‌ ميفرمايد يَوم‌َ نَطوِي‌ السَّماءَ كَطَي‌ِّ السِّجِل‌ِّ لِلكُتُب‌ِ انبياء ‌آيه‌ 104 يَوم‌َ تُبَدَّل‌ُ الأَرض‌ُ غَيرَ الأَرض‌ِ وَ السَّماوات‌ُ ابراهيم‌ ‌آيه‌ 49، ‌پس‌ بايد اصلا دستگاه‌ بهشت‌ و جهنمي‌ نباشد ‌که‌ صريح‌ آيات‌ ‌است‌ ‌حتي‌ همين‌ ‌آيه‌، و ‌اگر‌ مراد زوال‌ ماده‌ آسمان‌ و زمين‌ ‌است‌ فهو اول‌ الكلام‌ بلكه‌ صريح‌ آيات‌ ‌است‌ ‌که‌ مواد اشياء باقي‌ ‌است‌ و ‌لو‌ صور ‌آنها‌ تغيير كند ‌کما‌ اينكه‌ مفاد تبديل‌ و طي‌ كطي‌ السجل‌ ‌هم‌ همين‌ ‌است‌ بلكه‌ بهشت‌ و جهنم‌ ‌هم‌ ‌در‌ همين‌ آسمانها و زمين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد عِندَ سِدرَةِ المُنتَهي‌ عِندَها جَنَّةُ المَأوي‌ نجم‌ ‌آيه‌ 14، و گفتند جهنم‌ تخوم‌ زمين‌ ‌است‌.
 +
 
 +
و ثالثا ‌اينکه‌ تعبير كنايه‌ ‌از‌ دوام‌ ‌است‌ چنانچه‌ متعارف‌ ‌در‌ تمام‌ السنه‌ ‌است‌ و بسيار تعجب‌ ‌است‌ ‌از‌ حكماء ‌که‌ ‌در‌ تقسيم‌ قضايا قضيه‌ دائميه‌ ‌را‌ مثال‌ ميزنند ‌به‌ (السماء موجود دائما).
 +
 
 +
خالِدِين‌َ فِيها هميشه‌ ابد الاباد معذب‌ ‌در‌ آتش‌ هستند ما دامَت‌ِ السَّماوات‌ُ وَ الأَرض‌ُ چنانچه‌ آسمانها و زمين‌ هميشه‌ برقرار ‌است‌ و ‌لو‌ تغييراتي‌ ‌در‌ ‌آنها‌ بشود إِلّا ما شاءَ رَبُّك‌َ كلمات‌ مفسرين‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ جمله‌ بسيار مختلف‌ ‌است‌ و همچنين‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ ‌هر‌ كس‌ داخل‌ بهشت‌ شد مخلّد ‌است‌ و ‌هر‌ كس‌ ‌از‌ اشقياء داخل‌ جهنم‌ شد مخلد ‌است‌ ‌اينکه‌ استثناء چه‌ معني‌ دارد اقوال‌ زيادي‌ ‌در‌ توجيه‌ ‌اينکه‌ دو جمله‌ گفته‌اند و تمام‌ اجتهادي‌ ‌است‌ مدرك‌ خبري‌ ندارد، و آنچه‌ بنظر ميرسد ‌که‌ ميتوان‌ ‌از‌ ‌خود‌ ‌آيه‌ استفاده‌ نمود ‌در‌ ‌هر‌ دو مورد و اللّه‌ العالم‌ اينكه‌ ‌از‌ ‌براي‌ خداوند ‌در‌ جهنم‌ عذابهائيست‌ ‌که‌ بمراتب‌ ‌از‌ آتش‌ سخت‌تر ‌است‌ و ‌در‌ بهشت‌ مثوباتي‌ ‌است‌ ‌که‌ بمراتب‌ ‌از‌ نعم‌ بهشتي‌ بالاتر ‌است‌ و ‌در‌ اخبار اشاره‌ باين‌ دو قسم‌ ‌شده‌ مثل‌ خبري‌ ‌که‌ ميفرمايد
 +
 
 +
(اذا اشتغل‌ اهل‌ الجنة بالجنة اشتغل‌ اهل‌ اللّه‌ باللّه‌)
 +
 
 +
و خبري‌
 +
 
 +
جلد 11 - صفحه 128
 +
 
 +
‌که‌ بعضي‌ ‌در‌ جهنم‌ معذب‌ بعذاب‌ ميشوند ‌که‌ اهل‌ النار يتاذون‌ ‌من‌ عذابهم‌ بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ استثناء تمام‌ ‌که‌ اشقياء ‌در‌ آتش‌ معذب‌ هستند و مخلّد دائما الّا ‌آن‌ اشقيايي‌ ‌که‌ عذاب‌ ‌آنها‌ اشدّ ‌از‌ نار ‌است‌ بقرينه‌ جمله‌ ‌بعد‌ إِن‌َّ رَبَّك‌َ فَعّال‌ٌ لِما يُرِيدُ ‌که‌ قدرت‌ دارد ‌که‌ فوق‌ آتش‌ ‌هم‌ عذاب‌ كند زيرا ‌اگر‌ فوق‌ آتش‌ عذابي‌ نباشد قدرت‌ محدود ميشود.
 +
 
 +
و اينكه‌ بعضي‌ گفتند ‌که‌ بعض‌ مؤمنين‌ بواسطه‌ كثرت‌ معاصي‌ داخل‌ جهنم‌ ميشوند ‌تا‌ مدتي‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ نجات‌ پيدا ميكنند و ببهشت‌ ميروند و ‌بر‌ طبقش‌ ‌هم‌ خبري‌ نقل‌ ميكنند و ‌اينکه‌ استثناء راجع‌ بآنها ‌است‌، ‌اينکه‌ تمام‌ نيست‌ زيرا مؤمن‌ عاصي‌ جزو اشقياء نيست‌ شقي‌ كسي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ بدون‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا رود، و ‌اينکه‌ استثناء راجع‌ باشقياء ‌است‌ اولا و ثانيا ‌با‌ استثناء ‌در‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ راجع‌ بسعداء مناسبت‌ ندارد،
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۴۰: سطر ۱۹۳:
 
]
 
]
  
(آیه 106)- سپس حالات شقاوتمندان و سعادتمندان را در عبارات فشرده و گویایی چنین شرح می‌دهد: «اما آنها که شقاوتمند شدند در آتش دوزخ «زفیر» و «شهیق» دارند و ناله و نعره و فریاد سر می‌دهند» (فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ).
+
(آیه 107)- و اضافه می‌کند: «آنها جادوانه در آتش خواهند ماند تا زمانی که آسمانها و زمین برپاست» (خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ).
 +
 
 +
«مگر آنچه پروردگارت اراده کند» (إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ).
  
و این هر دو صدای فریاد و ناله کسانی است که از غم و اندوه ناله سر می‌دهند، ناله‌ای که تمام وجود آنها را پر می‌کند و نشانه نهایت ناراحتی و شدت عذاب است.
+
«چرا که خداوند هر کاری را اراده کند انجام می‌دهد» (إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ).
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۵۰: سطر ۲۰۵:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=11 |آیه=106}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=11 |آیه=107}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=11 |آیه=106}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=11 |آیه=107}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=11 |آیه=106}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=11 |آیه=107}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=11 |آیه=106}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=11 |آیه=107}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=11 |آیه=106}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=11 |آیه=107}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=11 |آیه=106}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=11 |آیه=107}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=11 |آیه=106}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=11 |آیه=107}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=11 |آیه=106}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=11 |آیه=107}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=11 |آیه=106}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=11 |آیه=107}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۱۰ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۱۵

مشاهده آیه در سوره

فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ

مشاهده آیه در سوره


<<105 آیه 106 سوره هود 107>>
سوره : سوره هود (11)
جزء : 12
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

اما اهل شقاوت همه در آتش دوزخند در حالی که سخت آه و ناله حسرت و عربده می‌کشند.

اما تیره بختان [که خود سبب تیره بختی خود بوده اند] در آتش اند، برای آنان در آنجا ناله های حسرت بار و عربده و فریاد است.

و اما كسانى كه تيره‌بخت شده‌اند، در آتش، فرياد و ناله‌اى دارند.

اما بدبختان در آتشند و مردمان را در آنجا ناله‌اى زار و خروشى سخت بود.

امّا آنها که بدبخت شدند، در آتشند؛ و برای آنان در آنجا، «زفیر» و «شهیق» [= ناله‌های طولانی دم و بازدم‌] است...

ترجمه های انگلیسی(English translations)

As for the wretched, they shall be in the Fire: their lot therein will be groaning and wailing.

So as to those who are unhappy, they shall be in the fire; for them shall be sighing and groaning in it:

As for those who will be wretched (on that day) they will be in the Fire; sighing and wailing will be their portion therein,

Those who are wretched shall be in the Fire: There will be for them therein (nothing but) the heaving of sighs and sobs:

معانی کلمات آیه

«شَقُوا»: بدبخت و بدبیار شده‌اند. «زَفِیرٌ»: صدای ناشی از بازدم و نفَس بازپس دادنِ شدید و طولانی. «شَهِیقٌ»: صدای دم و نفَس بازپس بردن شدید و طولانی.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ «106»

امّا (آن) كسانى كه بدبخت شده‌اند، پس در آتش (اند و در آنجا) ناله‌اى (زار) و خروشى (سخت) دارند.

خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ «107»

(و) تا آسمان‌ها و زمين پايدار است، در آن (آتش) جاودانند، مگر آنچه خداوند بخواهد، همانا پروردگارت هر چه را اراده كند، انجام مى‌دهد.

نکته ها

«زَفِيرٌ» فريادى است كه همراه با بيرون دادن نَفَس است و «شَهِيقٌ» ناله‌اى است طولانى كه توأم با فرو بردن نَفَس است. بعضى نيز «زَفِيرٌ» را آغاز صداى الاغ و «شَهِيقٌ» را پايان آن دانسته‌اند.

همه‌ى افرادى كه به دوزخ مى‌روند، از لحاظ مدّت زمان حضور در آنجا يكسان نيستند، عدّه‌اى پس از مدّت كمى از دوزخ رهايى مى‌يابند، بعضى ديگر براى مدّت بسيار طولانى در جهنّم مى‌مانند و سرانجام خلاص مى‌شوند، امّا گروهى براى هميشه در آنجا مى‌مانند و هرگز از آن خارج نمى‌شوند.

جلد 4 - صفحه 123

كلمه‌ى «خلود» در مواردى كه همراه با كلمه‌ى «ابد» آمده باشد، مثل: «خالِدِينَ فِيها» «1»، به معناى هميشگى و جاودانگى است، نه به معناى مدّت طولانى.

در اين آيه اگر چه خلود تا زمان برقرار بودن آسمان‌ها و زمين بيان شده است و قرآن مدّت زمان استقرار آنها را تعيين فرموده‌ «2»، ليكن باز به معناى ابديّت و هميشگى است، زيرا كه‌ «ما دامَتِ السَّماواتُ» در زبان و ادبيات عرب، كنايه‌اى است كه براى ابديّت و جاودانگى آورده مى‌شود، اگر چه آسمان‌ها ابدى نيستند.

پیام ها

1- انسان با انتخاب‌هاى خود باعث شقاوت خود مى‌شود. «شَقُوا» نه‌ «شَقُوا»

2- دست خداوند در نجات گروهى از دوزخيان (به دليل جرم كمتر و يا استحقاق عفو و يا هر دليل ديگرى) باز است. «إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ (107)

«1» بحار الانوار ج 5 ص 153، و ص 157، و ج 77 ص 176. و توحيد صدوق ص 356.

«2» مدارك سابق.

جلد 6 - صفحه 142

خالِدِينَ فِيها: در حالى كه جاويد و هميشه باشند در آن آتش جهنم با ناله و فغان. ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ‌: مادامى كه باقى باشند آسمانها و زمينها. اين تعبير است از تأبيد و هميشگى، چنانچه در عرف عرب مستعمل است اينگونه تمثيلات براى مبالغه در دوام مثل قولهم: «لافعل ما دامت السّموات و الارض». «و ما لاح الجديدان» يا آنكه مراد از سماء و ارض، فوق و تحت باشد كه هر چه تو را سايه كند آسمان، و هر چه تو را بردارد، زمين تو باشد. پس معنى آنكه مادامى كه فوق و تحت باشد اشقيا در جهنم باشند. إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ‌:

مگر آنچه را كه خواهد پروردگار تو كه ايشان را از عذاب آتش به عذاب زمهرير يا غير آن معذب سازد، چه جهنم را انواع عذاب و عقوبت باشد كه يكى از آنها آتش است (بنابراين استثناء از خلود نار باشد در عذاب نار، نه از خلود در جهنم).

تنبيه: اقوال ديگر:

1- مراد به استثناء آن اوقات قبل از دخول جهنم باشد از دنيا و برزخ و موقف قيامت.

2- كفار معذب باشند به عذاب خاص در كميت و كيفيت الّا آنكه خدا خواهد ايشان را به عذابى مضاعف معذب سازد (بنابراين «الّا» به معنى واو باشد بنابر قول فرّاء).

3- انقطاع عذاب آنها را معلق به مشيت ساخته و مشيت هرگز به آن تعلق نيابد، پس هميشه در جهنم باشند؛ زيرا تعليق به محال، محال است.

4- استثناء، نقصان مدت نيست بلكه تنبيه باشد بر آنكه عذاب و ترك عذاب آنها به مشيت و اراده الهى است و ديگرى را بر آن قدرت و تمكن نباشد.

5- استثناء از زفير و شهيق باشد، و آن دو نوع عذاب است، يعنى آنها را زفير و شهيق باشد مگر آنچه خداى خواهد از انواع عذاب (بنابراين «الا» به معنى سوى باشد).

6- مراد به اشقيا كفار و فساق مؤمنين باشد و مستثنى كفار اهل توحيد كه بعد از مدتى عذاب به بهشت درآيند، و اينقدر كافى است در صحت استثنا؛

جلد 6 - صفحه 143

زيرا: در زوال حكم از كلّ كافى است زوال بعض از آن. و ضحاك از ابن عباس نقل نموده كه مراد به اشقيا در اين آيه گروهى مخصوصند از اهل توحيد كه حق تعالى ايشان را در جهنم به قدر گناهشان معذب سازد و بعد از آن به بهشت ببرد، پس ايشان در حالتى شقى و در حالتى سعيد باشند.

إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ: بدرستى كه پروردگار تو به جا آورد مر آنچه را كه مى‌خواهد و او را هيچ مانعى نيست اراده آنچه خواهد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ (104) يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ (105) فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ (106) خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ (107) وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ (108)

ترجمه‌

و تأخير نمى‌اندازيم آنرا مگر براى مدتى شمرده شده‌

روز كه بيايد سخن نگويد كسى مگر بدستورى او پس بعضى از آنها بدبختند و برخى خوشبخت‌

پس امّا كسانيكه بدبخت شدند پس در آتشند مر آنها را است در آن فريادى مانند اوّل صداى خر و ناله‌اى مانند آخر صدايش‌

جاودانيانند در آن تا برپا است آسمانها و زمين مگر مقداريرا كه بخواهد پروردگار تو همانا پروردگار تو بجا آورنده است آنچه را بخواهد

و امّا كسانيكه خوشبخت شدند پس در بهشتند جاودانيان در آن تا بر پا است آسمانها و زمين مگر مقدارى را كه بخواهد پروردگارت اعطاء فرموده عطائى را بريده نشدنى.

تفسير

خداوند روز قيامت را تأخير نمى‌اندازد مگر براى انقضاء ايّام معدوده متناهيه تا در آنمدت كه هر قدر زياد باشد چون معدود و متناهى است كم است بندگان بوظائف خود عمل نمايند و بكمال لايق خود برسند و مستحقّ نعيم ابدى شوند و چون موعد مقرّر برسد ديگر جاى سخن گفتن در اطراف تقصير بندگان بعنوان اعتذار يا شفاعت يا توسل بوسائل نجات براى كسى نيست مگر با اذن و اجازه خداوند و اين در يكى از مواقف آنروز است و آنجا كه فرموده اين روزى است كه سخن نميگويند و اذن داده نميشود بآنها تا معذرت بخواهند در موقف ديگر است چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده است و مردم بر حسب اقتضاء ذات و طينت اصليّه خودشان بر دو قسمند بعضى شقى و برخى سعيدند چنانچه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه شقى كسى است كه شقى شده در شكم مادرش و سعيد كسى است كه سعيد شده در شكم مادرش و جاى اشقياء آتش جهنّم است كه مخلدند

جلد 3 صفحه 109

در آن مگر عنايت الهى و هدايت انبياء و اولياء و علماء و صلحاء شامل حال آنها شده باشد كه با ايمان مجرّد يا مقرون بعمل صالح از دنيا رفته باشند كه البتّه مخلّد در آتش نخواهند بود اگر چه معصيت كار باشند و مدتها بسوزند تا پاك شوند و جاى سعداء بهشت جاويد است مگر تقدير الهى و اغواء شياطين و اضلال معاندين موجب شده باشد كه اقتضاء ذات و فطرت اصليّه كسى باطل شود و بفعليّت نرسد و در آخر كار با صورت قبيحه كفر از دنيا برود كه البتّه اهل بهشت نخواهد بود ولى كسيكه با سعادت ذاتى يا اكتسابى يا شفاعت شفعاء يا پس از سوختن و پاك شدن ببهشت برود مخلد است در آن و عطاء الهى هيچگاه از او مقطوع نخواهد بود مؤيّد اين معنى است روايتى كه از امام باقر عليه السّلام در كافى نقل نموده و در ذيل آيه شريفه انّ اللّه لا يخفى عليه شى‌ء در سوره آل عمران ذكر شد كه دلالت دارد بر آنكه شقاوت و سعادت طفل در شكم مادر مقدر ميشود با شرط بداء كه اشاره بامكان تغيير حال او است بتغيير موجبات سعادت و شقاوت در لوح محو و اثبات و بنابراين مراد از ما شاء ربّك در دو آيه كسانى هستند كه از استحقاق خلود در جهنّم و بهشت خارج شده‌اند و استعمال كلمه ما باين معنى نادر نيست مانند سبّح للّه ما فى السّموات و فانكحوا ما طاب لكم من النّساء و امثال اينها و مراد از كسانيكه شقى يا سعيد شده‌اند كه مستثنى منهم در دو آيه ميباشند آنانند كه شقاوت يا سعادت كه عبارت از معصيت و اطاعت بنده از خداوند است از آنها تحقّق پيدا كرده باشد اگر چه دوام نداشته باشد و باين اعتبار استثناء از آنها شده است و اشكالى ندارد ولى مفسّرين شقى و سعيد را بكسيكه مستحقّ دوزخ و بهشت شده باشد تفسير نموده‌اند و در مراد از استثناء دچار اشكال شده‌اند مخصوصا نسبت بمستحق بهشت كه بادلّه قطعيّه خلود آنها ثابت و محقّق است و در ذيل آيه هم اشاره بآن شده لذا در مجمع ده وجه از مفسّرين عامّه و خاصه براى حلّ اشكال نقل نموده و يك وجه را اختيار فرموده و نسبت بجمع كثيرى از مفسّرين عامّه و خاصه داده و حاصل اين وجه آنستكه كسانيكه مؤمن و معصيت كارند چندى در جهنّمند و پس از آن داخل بهشت ميشوند و اينها تا در جهنّمند در زمره اشقياء محسوبند و چون داخل بهشت شدند از سعداء ميباشند و استثناء از خلود در دو آيه بملاحظه اين جماعت است نهايت آنكه در آيه اوّل باعتبار انتهاء امر و در آيه دوّم باعتبار ابتداء امر است و براى‌

جلد 3 صفحه 110

تصحيح نفى خلود گفته‌اند دوام چنانچه با منقطع الآخر بودن منافى است با منقطع الاول بودن هم منافى است و مراد از كلمه مادر ما شاء ربّك در اوّل اشخاص مذكوره‌اند و در ثانى وقت معيّن در بدو امر است و مؤيد اين معنى است روايتى كه از امام باقر عليه السّلام در صافى نقل فرموده كه اين دو آيه در غير اهل خلود است از اهل شقاوت و سعادت و در مجمع هم چند روايت از ابن عبّاس ره و غيره براى تأييد اين وجه ذكر شده و انصاف آنستكه اگر اشكالى باشد اين وجه احسن وجوه است و در نفحات وجه ديگرى ذكر فرموده و نسبت باكثر مفسّرين داده و ظاهرا آنرا اختيار نموده و آن اين است كه مقصود از استثناء بيان نفوذ اراده الهى است كه اگر بخواهد عذاب را از اشقياء رفع و نعمت را از سعداء قطع ميفرمايد ولى نخواسته و نميكند براى دلالت ادلّه قطعيّه بر خلود و مؤيّد اين معنى است ذيل آيه اوّل كه دلالت بر نفوذ اراده الهيّه دارد و ذيل آيه دوّم كه دالّ بر عدم انقطاع نعمت است و قمّى ره نار و جنّت را بعذاب برزخ و بهشت دنيا كه ارواح اهل ايمان منتقل بآن ميشود تفسير فرموده و عطاء غير مجذوذ را باعتبار اتّصال آن بنعيم آخرت دانسته و فرموده اين ردّ كسانى است كه منكر عذاب قبر و ثواب و عقاب در دنيا و عالم برزخ شده‌اند و فيض ره فقط اين وجه را ذكر و تأييد فرموده بآنكه خلود در كلام الهى مقيّد بمادامت السّموات و الارض شده و ظاهر از سماوات و ارض آسمانها و زمين دنيا است و بروايتى كه از امام صادق عليه السّلام وارد شده است كه در قيامت صبح و شبى نيست و عذاب بامداد و شام اشقياء در آتش برزخ است كه خدا فرموده النّار يعرضون عليها غدوّا و عشيّا و يوم تقوم السّاعة أدخلوا آل فرعون اشدّ العذاب و بنابراين مراد از استثناء انقطاع عذاب و ثواب آنها است بفواصلى در برزخ يا بعد از فناء دنيا و قبل از تعيين تكليف آنها در آخرت و اين وجه را در مجمع نسبت بشيخ طوسى قدّس سرّه داده و از آنجناب نقل نموده نسبت آنرا بجمعى از مفسّرين خاصه و بنظر حقير اين معنى از جهاتى خلاف ظاهر است حتى از همان جهت كه فيض ره آنرا مؤيّد اين تفسير قرار داده چون ظاهر جمله مادامت السّموات و الارض آنستكه براى تأكيد خلود ذكر شده و آنكه اين جمله از الفاظ تأييد است يعنى از الفاظى است كه در كلام عرب از معناى حقيقى خود منسلخ شده و بطور كنايه در مقام اثبات دوام و ابديّت براى امرى ذكر ميشود چنانچه در مجمع بيان شده و

جلد 3 صفحه 111

امثله ديگرى هم ذكر فرموده‌اند و والد ما جد حقير در شفاء الصّدور آن الفاظ را استقصاء فرموده لذا بعيد است در آيه شريفه معناى حقيقى اين جمله اراده شده باشد و بر فرض اراده مراد آسمان و زمين مناسب با عالم آخرت است چون از تفريع بر آيات سابقه معلوم ميشود كه اين دو آيه در مقام بيان حال اهل محشر و جمع شدگان در روز قيامت است و مربوط بعالم برزخ نيست و در اين مقام وجه ديگرى براى حلّ اشكال بنظر حقير رسيده و آن اين است كه مراد از استثناء در آيه اوّل انتقال معصيت كاران از اهل ايمان باشد از جهنّم به بهشت و در آيه دوّم مراد استثناء سابقون مقرّبون باشد از خلود در بهشت جسمانى و اشاره بفائز شدن ايشان باشد بمقام رضوان و سايه عرش و مقامات رفيع‌تر و اين منافات ندارد با ادلّه خلود سعداء در بهشت چون اين مقامات هم از بهشت است نهايت آنكه بهشت روحانى است كه لذّت آن فوق لذائذ جسمانى است و جنّتى كه در آيه دوّم ذكر شده ظاهر در بهشت جسمانى است كه متبادر از جنّت در اذهان عامّه است و براى رفع توهّم زوال نعمت از سعداء بملاحظه ظاهر استثناء در ذيل آيه تصريح شده بآنكه عطاء الهى از ايشان قطع نخواهد شد اين چند وجه كه براى دفع اشكال ذكر شد غير از وجهى است كه در بدو امر از ظاهر آيات بنظر حقير رسيد و بيان شد و بر آن تقريب اشكالى وارد نيست تا محتاج بجواب باشد چنانچه اشاره شد و تعجّب از آنستكه حضرات مفسرين اين وجه را بعنوان دفع اشكال هم ذكر ننموده‌اند و بذكر وجوه ركيكه پرداخته‌اند كه حقير از نقل آنها اعراض نمودم و بعضى گفته‌اند خداوند داناتر است بمراد از استثنائى كه فرموده و اين كاشف از كمال اهمّيت باشكال است و عيّاشى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مراد از بهشت و آتش در اين آيات دوستى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و دوستى دشمنان ايشان است و بنابراين هم بايد تقرير استثناء بتقريب اوّل شود و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


خالِدِين‌َ فِيها ما دامَت‌ِ السَّماوات‌ُ وَ الأَرض‌ُ إِلاّ ما شاءَ رَبُّك‌َ إِن‌َّ رَبَّك‌َ فَعّال‌ٌ لِما يُرِيدُ (107)

هميشه‌ ‌در‌ آتش‌ هستند مادامي‌ ‌که‌ آسمانها و زمين‌ هست‌ مگر آنچه‌ بخواهد پروردگار تو محققا پروردگار تو ميكند آنچه‌ اراده‌ كند جلوگير ندارد.

بعضي‌ ‌از‌ حكماء و عرفاء ‌که‌ منكر خلود شدند تمسّك‌ باين‌ ‌آيه‌ و ‌آيه‌ ‌بعد‌ كردند ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ طي‌ سماوات‌ و ارض‌ دستگاه‌ بهشت‌ و جهنم‌ برچيده‌ ميشود و ماهيات‌ بكلي‌ معدوم‌ و وجود صرف‌ ‌که‌ ذات‌ اقدس‌ حق‌ ‌است‌ باقي‌ چنانچه‌ مثنوي‌ ميگويد

(‌پس‌ عدم‌ گردم‌ عدم‌ چون‌ ارقنون‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 107)- و اضافه می‌کند: «آنها جادوانه در آتش خواهند ماند تا زمانی که آسمانها و زمین برپاست» (خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ).

«مگر آنچه پروردگارت اراده کند» (إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ).

«چرا که خداوند هر کاری را اراده کند انجام می‌دهد» (إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع