آیه 91 سوره انعام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
سطر ۷۰: سطر ۷۰:
  
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
تفسير نور(10جلدى)    ج‌2    508     سوره الأنعام، آيه 91 ..... ص : 508
+
تفسير نور(10جلدى) ج‌2 508   
  
 
أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‌ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى‌ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ «91»
 
أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‌ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى‌ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ «91»

نسخهٔ ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۴۳

مشاهده آیه در سوره

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ ۗ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ ۖ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا ۖ وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<90 آیه 91 سوره انعام 92>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 7
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و آنها خدا را آن گونه که باید، نشناختند که گفتند: خدا بر هیچ کس از بشر کتابی نفرستاده. بگو: کتاب توراتی را که موسی آورد و در آن نور (علم) و هدایت خلق بود چه کسی بر او فرستاد که شما آیات آن را در اوراق نگاشته، بعضی را آشکار می‌نمایید و بسیاری را پنهان می‌دارید و آنچه را شما و پدرانتان نمی‌دانستید به شما آموختند؟ بگو: خداست (که رسول و کتاب فرستد)، سپس آنها را بگذار تا به بازیچه خود فرو روند.

[یهودیان بر ضد پیامبر اسلام به سفسطه گری پرداختند چون] آنان خدا را آن گونه که سزاوار اوست نشناختند، چرا که گفتند: خدا بر هیچ بشری چیزی نازل نکرده. بگو: کتابی را که موسی آورده چه کسی نازل کرده؟ کتابی که برای مردمْ نور [و روشنگر حقایق] و [سرتاسر] هدایت است، شما آن را در طومارهای پراکنده قرار می دهید، بخشی از آن را [که دلخواه شماست برای مردم] آشکار می کنید و بسیاری از آن را [که گواه نبوّت پیامبر اسلام است] پنهان می دارید و حال آنکه حقایقی که نه شما می دانستید و نه پدرانتان [به وسیله تورات] به شما آموخته شد. بگو: خدا، سپس آنان را رها کن تا در باطل گویی و خرافاتشان بازی کنند.

و آنگاه كه [يهوديان‌] گفتند: «خدا چيزى بر بشرى نازل نكرده»، بزرگى خدا را چنانكه بايد نشناختند. بگو: «چه كسى آن كتابى را كه موسى آورده است نازل كرده؟ [همان كتابى كه‌] براى مردم روشنايى و رهنمود است، [و] آن را به صورت طومارها درمى‌آوريد. [آنچه را] از آن [مى‌خواهيد] آشكار و بسيارى را پنهان مى‌كنيد، در صورتى كه چيزى كه نه شما مى‌دانستيد و نه پدرانتان، [به وسيله آن‌] به شما آموخته شد.» بگو: «خدا [همه را فرستاده‌]»؛ آنگاه بگذار تا در ژرفاى [باطل‌] خود به بازى [سرگرم‌] شوند.

وقتى كه مى‌گويند كه خدا بر هيچ انسانى چيزى نازل نكرده است، خدا را آنچنان كه درخور اوست نشناخته‌اند. بگو: كتابى را كه موسى براى روشنايى و هدايت مردم آورد، چه كسى بر او نازل كرده بود؟ آن را بر كاغذها نوشتيد، پاره‌اى از آن را آشكار مى‌سازيد ولى بيشترين را پنهان مى‌داريد. به شما چيزها آموختند كه از اين پيش نه شما مى‌دانستيد و نه پدرانتان مى‌دانستند. بگو: آن اللّه است. آنگاه رهايشان ساز تا همچنان به انكار خويش دلخوش باشند.

آنها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، هیچ چیز بر هیچ انسانی، نفرستاده است!» بگو: «چه کسی کتابی را که موسی آورد، نازل کرد؟! کتابی که برای مردم، نور و هدایت بود؛ 0امّا شما) آن را بصورت پراکنده قرارمی‌دهید؛ قسمتی را آشکار، و قسمت زیادی را پنهان می‌دارید؛ و مطالبی به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبودید!» بگو: «خدا!» سپس آنها را در گفتگوهای لجاجت‌آمیزشان رها کن، تا بازی کنند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They did not regard Allah with the regard due to Him when they said, ‘Allah has not sent down anything to any human.’ Say, ‘Who had sent down the Book that was brought by Moses as a light and guidance for the people, which you make into parchments that you display, while you conceal much of it, and [by means of which] you were taught what you did not know, [neither] you nor your fathers?’ Say, ‘Allah!’ Then leave them to play around in their impious gossip.

And they do not assign to Allah the attributes due to Him when they say: Allah has not revealed anything to a mortal. Say: Who revealed the Book which Musa brought, a light and a guidance to men, which you make into scattered writings which you show while you conceal much? And you were taught what you did not know, (neither) you nor your fathers. Say: Allah then leave them sporting in their vain discourses.

And they measure not the power of Allah its true measure when they say: Allah hath naught revealed unto a human being. Say (unto the Jews who speak thus): Who revealed the Book which Moses brought, a light and guidance for mankind, which ye have put on parchments which ye show, but ye hide much (thereof), and (by which) ye were taught that which ye knew not yourselves nor (did) your fathers (know it)? Say: Allah. Then leave them to their play of cavilling.

No just estimate of Allah do they make when they say: "Nothing doth Allah send down to man (by way of revelation)" Say: "Who then sent down the Book which Moses brought?- a light and guidance to man: But ye make it into (separate) sheets for show, while ye conceal much (of its contents): therein were ye taught that which ye knew not- neither ye nor your fathers." Say: "Allah (sent it down)": Then leave them to plunge in vain discourse and trifling.

معانی کلمات آیه

قدروا: قدر (بر وزن عقل): اندازه گيرى و اندازه. «ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» يعنى: خدا را نشناختند آن چنان كه بايد شناخت. راغب گويد: قدر بيان كميت شىء است. در معناى غير محسوس نيز به كار رود.

قراطيس: قرطاس: صفحه و جزوه و چيزى كه در آن مى نويسند. جمع: قراطيس.

تبدونها: بدو: آشكار شدن. ابداء: آشكار كردن. «تبدونها» آشكار مى كنيد آن را.

ذرهم: وذر: ترك كردن از روى بى اعتنايى. «ذرهم» ترك كن آنها را.

خوضهم: خوض: داخل شدن در آب. داخل شدن در امور. مراد از آن در اينجا عمل باطل است (مصدر به معناى مفعول).

يلعبون: لعب: بازى. اصل آن لعاب به معنى آب دهان است. علت اين تسميه آن است كه بازى كن بر غير جهت حق مى رود، مثل آب دهان.[۱]

نزول

محل نزول:

محل نزول اختلافی است، طبق نقل ابی بن کعب و عکرمه و قتاده مکی است؛ و از ابن عباس دو روایت نقل شده که یکی این سه آیه را مکی می‌داند و دیگری مدنی.[۲]

شأن نزول:

«شیخ طوسی» گوید: درباره نزول آیه چنین روایت شده كه پیامبر به یكى از علماى یهود كه چاق و فربه بود و به او مالك بن الصیف یا فنحاص مى گفتند،[۳] فرمود: آیا در تورات نیست كه می‌گوید خداوند با اشخاص فربه و چاق دشمن است؟ آن مرد در خشم شد و گفت: خداوند بر بشر هیچ چیزى نفرستاده است سپس یهودیان از گفتار آن یهودى تنفر جستند و به وى لعنت فرستادند و این آیة نازل گردید. چنانكه عكرمه و قتاده گویند.[۴]

محمد بن كعب القرظى گوید: درباره جماعتى از یهود نازل شده و مانند آن را نیز از ابن عباس روایت كرده اند، مجاهد گوید: درباره مشركین قریش نازل شده و مانند آن را نیز از ابن عباس هم روایت و نقل نموده اند و البته روایت اخیر درباره شأن و نزول به سیاق آیة شبیه تر است[۵].[۶]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


تفسير نور(10جلدى) ج‌2 508   

أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‌ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى‌ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ «91»

خداوند را آنگونه كه شايسته‌ى اوست نشناختند، چرا كه گفتند: خداوند بر هيچ بشرى، چيزى نازل نكرده است. بگو: كتابى را كه موسى آورد و نور و هدايت براى مردم بود، چه كسى نازل كرد؟ كتابى كه آن را ورق ورق كرده (و به دلخواه خود) بخشى را آشكار و بسيارى را پنهان مى‌سازيد، و آنچه را شما و پدرانتان نمى‌دانستيد، (از طريق همان كتاب آسمانى تورات،) به شما آموخته شد. (اى پيامبر!) بگو: خدا (بود كه آنها را نازل كرد)، سپس رهايشان كن تا در ياوه‌گويى‌هاى خود غوطه‌ور باشند.

نکته ها

گروهى از يهود با اين‌كه به نزول وحى بر حضرت موسى عقيده داشتند، امّا از سر لجاجت مى‌گفتند: خداوند بر هيچ پيامبرى كتابى نازل نكرده است.

اين آيه مى‌فرمايد: حرف شما با عقيده شما تناقض دارد. اگر خداوند بر هيچكس وحى نمى‌فرستد، پس تورات را كه به آن عقيده داريد چه كسى نازل كرده است؟

پیام ها

1- فرستادن پيامبران و كتب آسمانى، لطفى از سوى خدا به بندگان است. كسانى كه آنان را انكار مى‌كنند، در واقع منكر لطف، رحمت و حكمت الهى‌اند. ما قَدَرُوا اللَّهَ‌ ...

2- به شبهاتى كه القا مى‌شود، بايد پاسخ داد. قالُوا ... قُلْ‌

جلد 2 - صفحه 509

3- تورات اصلى، نور و هدايت بوده است. «نُوراً وَ هُدىً»

4- در تورات مطالبى بوده كه علماى يهود آنها را كتمان كرده‌اند. «تُخْفُونَ كَثِيراً»

5- مبلّغان دينى بايد بدون مصلحت‌انديشى بى‌مورد، معارف و حقايق مكتب را براى مردم بيان كنند. ما قَدَرُوا اللَّهَ‌ ... تُخْفُونَ كَثِيراً

6- بدون وحى، دست انسان از معارف بسيارى كوتاه است. عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا ...

7- وظيفه‌ى انبيا، ابلاغ است، نه اجبار. «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ»

8- احتجاج بايد به قدر ضرورت باشد نه بيشتر. اين آيه كه خود نوعى احتجاج است مى‌فرمايد: اكنون كه نمى‌پذيرند آنان را رها كن. «ذَرْهُمْ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‌ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى‌ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ (91)

شأن نزول- مالك بن الضيف كه سر حلقه احبار يهود بود خدمت رسول اكرم آمد. حضرت فرمود: قسم مى‌دهم تو را به آن خدائى كه تورات را بر موسى‌

«1» اصول كافى، جلد اوّل، كتاب الحجة، صفحه 179، حديث 10 (با اندكى تفاوت)

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 328

نازل نمود، تو در تورات ديده‌اى «انّ اللّه يبغض العالم السّمين» مالك در غضب شد و گفت: خدا هيچ كتابى بر هيچ كسى نازل نگردانيده است، آيه شريفه نازل شد: «1» وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ‌: و تعظيم و تجليل ننمودند جهودان خداى تعالى را، چنانچه سزاوار تعظيم است و نشناختند او را، چنانچه حق شناختن او بود در افضال رحمت و نعمت بر بندگان، كه از جمله آن ارسال رسل و انزال كتب باشد إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‌ءٍ: چون گفتند نازل نفرموده است ذات الهى بر هيچ بشرى هيچ چيزى بر وجه وحى و احكام شرع، يعنى ارسال رسل و انزال كتب كه از عظايم رحمت و جلايل نعمت سبحانى است، از حق سلب نمودند. در كشف الاسرار- معنى‌ «ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ‌: ما عرفوه حقّ معرفته» باشد آرى، قدم را با حدوث چه نسبت، و خاك را با رب الارباب چه مناسبت: «ما للتّراب و ربّ الارباب» و حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود:

ما عرفناك حقّ معرفتك و ما عبدناك حقّ عبادتك.

قول ديگر در شأن نزول‌ «2»- محمّد بن اسحق گفته: جمعى يهود خدمت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله آمدند گفتند: كتابى از آسمان براى ما بياور چنانچه موسى عليه السّلام الواح را براى ما آورد. يكى از آنها گفت: خدا بر هيچ كسى وحى ننموده و كتابى هم نازل نكرده و تورات و انجيل از مخترعات موسى و عيسى است. حق تعالى بر ردّ قول ايشان آيه نازل فرمود:

قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى‌: بگو اى پيغمبر كيست آنكه نازل نمود آن كتابى را كه آمد به آن موسى‌ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ‌: در حالتى كه نور دهنده بود در ظلمات كفر و جهل، و هدايت كننده مردمان را تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ‌:

مى‌گردانيد آن را صحيفه‌ها و طومارها و ورقهاى پراكنده‌ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً: ظاهر مى‌نمائيد آنچه مى‌خواهيد و پنهان سازيد بسيارى از آن را مانند نعت حضرت ختمى مآب و آيات رجم و غير آن‌ وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ‌

«1» مجمع البيان ج 2 ص 333.

«2» مجمع البيان ج 2 ص 333.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 329

و دانسته شديد اى يهود تورات را. يا اى اهل اسلام قرآن را از لسان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله آنچه نمى‌دانستيد شما و نه پدران شما از امر و نهى و حلال و حرام‌ قُلِ اللَّهُ‌: بگو خداست نازل فرموده آنرا. و اين مثل آنست كه انسان وقتى اراده كند بيان و احتجاج را به آنچه مى‌داند كه خصم مقرّبه آن، و استطاعت دفع آن ندارد ذكر كند آن را، پس از آن جواب را دهد به آنچه مى‌داند كه خصم غير اين جوابى ندارد. ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ‌: پس واگذار ايشان را در اباطيل و خرافات خود در حالتى كه ملعبه و بازى مى‌كنند و بر تو غير از تبليغ و الزام حجت چيزى نيست. صورت آيه، امر، و مراد تهديد است، يعنى ايشان را به من واگذار كه سزاى آنها با من باشد و عنقريب عاقبت كار خود را بدانند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‌ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى‌ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ (91)

ترجمه‌

و نشناختند خدا را حق شناسائى او وقتى كه گفتند نفرستاده است خدا بر بشرى هيچ چيزيرا بگو چه كس فرستاد كتاب آنچنانيرا كه آورد آنرا موسى كه نور و هدايت بود براى مردم كه ميگردانيد آنرا اوراق متفرقه آشكار ميكنيد آنها را و مخفى مينمائيد بسيارى را و آموخته شديد آنچه را نمى‌دانستيد شما و نه پدرانتان بگو خدا پس واگذار آنها را در غوطه‌وريشان بجهالت بازى كنند.

تفسير

كسى حق معرفت را بحق پيدا نكرد و كسى حق تعظيم و توصيف او را ادا ننمود چه رسد به يهود كه از راه لجاج و عناد و فرط غضب گاهى منكر اصل رسالت و و كتاب ميشدند يا كفار قريش كه باين درد مبتلا بودند چنانچه قمّى ره نقل نموده كه آنها قريش و يهود بودند و از ابن عباس ره تعيين يهود و از مجاهد تعيين قريش نقل شده است در هر حال خداوند به نبىّ اكرم دستور فرمود كه بپرس از يهود براى اقرار آنها و گوشزد قريش كه كيست آنكه فرستاد تورية را بر حضرت موسى (ع) كه مانند نور ارائه ميداد حقائق را و موجب هدايت بود براى مردم و شما آنكتاب عزيز را اوراق و متفرق مينمائيد براى آنكه بدلخواه خود آنچه را بخواهيد اظهار كنيد و آنچه را كه در آن از اوصاف‌

جلد 2 صفحه 351

و علائم من و اشارت و بشارت بوجود من است مخفى داريد و شما و پدرانتان مانند كفار قريش بكلى از معارف بى‌بهره بوديد و ببركت آنكتاب به بعضى از معارف و احكام آشنا شديد و چون جوابش واضح است و آنها مبهوت ميشوند كه چه بگويند از جانب آنها خودت بگو خدا پس واگذار آنها را در درياى جهالت و ضلالت و حيرت غوطه‌ور شوند و چون كودكان ببازى چهار روزه دنياى دنى دلخوش باشند و در آخرت بعذاب اليم گرفتار شوند و در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه خداوند توصيف نمى‌شود و چگونه توصيف شود با آنكه فرموده است در كتاب خود و ما قدروا اللّه حق قدره چون هر قدر توصيف شود بزرگتر از آنست و عياشى ره از آنحضرت نقل نموده كه پرسيدند از اين آيه فرمود آنچه را مى‌خواستند كتمان مينمودند و آنچه را مى‌خواستند اظهار مى- كردند و قمى ره فرموده اخفا مينمودند اخبار پيغمبر (ص) را و خوض در تكذيب داشتند و در روايتى وارد شده است كه تورية را در اوراق متفرقه مينموشتند پس اظهار مينمودند آنچه را ميخواستند و اخفا ميكردند آنچه را مى‌خواستند و پر واضح است كه انكار اصل رسالت و كتاب براى عدم معرفت بشأن حق است و الا كسيكه باوصاف الهى آشنا شده باشد ميداند كه لطف و رحمتش مقتضى است كه خير و شر بندگان خود را بيان فرمايد و وظائف انفرادى و اجتماعى آنها را تعيين كند و اين ممكن نيست مگر بوسيله پيغمبر و كتاب و معجزه ظاهره ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما قَدَرُوا اللّه‌َ حَق‌َّ قَدرِه‌ِ إِذ قالُوا ما أَنزَل‌َ اللّه‌ُ عَلي‌ بَشَرٍ مِن‌ شَي‌ءٍ قُل‌ مَن‌ أَنزَل‌َ الكِتاب‌َ الَّذِي‌ جاءَ بِه‌ِ مُوسي‌ نُوراً وَ هُدي‌ً لِلنّاس‌ِ تَجعَلُونَه‌ُ قَراطِيس‌َ تُبدُونَها وَ تُخفُون‌َ كَثِيراً وَ عُلِّمتُم‌ ما لَم‌ تَعلَمُوا أَنتُم‌ وَ لا آباؤُكُم‌ قُل‌ِ اللّه‌ُ ثُم‌َّ ذَرهُم‌ فِي‌ خَوضِهِم‌ يَلعَبُون‌َ (91)

قادر نميدانند خداوند ‌را‌ آنچه‌ سزاوار قدرت‌ ‌او‌ ‌است‌ زيرا ميگويند نازل‌ نفرموده‌ ‌خدا‌ چيزي‌ ‌را‌ ‌بر‌ بشر بگو كي‌ نازل‌ نمود كتاب‌ ‌را‌ ‌که‌ موسي‌ آورد بآن‌ كتاب‌ ‌که‌ روشن‌ و هدايت‌ كننده‌ ‌بود‌ ‌براي‌ بشر قرار داديد ‌آن‌ كتاب‌ ‌را‌ ‌در‌ كاغذها ظاهر نموديد ‌آنها‌ ‌را‌ و بسياري‌ ‌را‌ مخفي‌ كرديد و دانا شديد بآنچه‌ نه‌ ‌شما‌ عالم‌ بآن‌ بوديد و نه‌ پدران‌ ‌شما‌ بگو ‌آن‌ كس‌ اللّه‌ ‌است‌ ‌پس‌ واگذار ‌آنها‌ ‌را‌ ‌که‌ فروروند ‌در‌ لهويات‌ و بازي‌ كنند.

وَ ما قَدَرُوا اللّه‌َ حَق‌َّ قَدرِه‌ِ قدرت‌ ‌از‌ صفات‌ ذاتيه‌ عين‌ ذات‌ حق‌ ‌است‌ و ‌غير‌ متناهيست‌ چنانچه‌ وجود ‌غير‌ متناهيست‌ و بهر چيزي‌ تعلق‌ ميگيرد لكن‌ بسياري‌ ‌از‌ مردم‌ ‌که‌ جز محسوسات‌ و امور عاديه‌ و اقتضاي‌ طبيعيه‌ چيزي‌ درك‌ نكردند

جلد 7 - صفحه 135

و بكلي‌ معجزه‌ ‌را‌ منكر هستند مثل‌ بسياري‌ ‌که‌ وجود حضرت‌ بقية اللّه‌ ‌را‌ چون‌ ‌بر‌ خلاف‌ طبيعت‌ ‌است‌ و تكلم‌ مورچه‌ و هدهد و ناقه‌ صالح‌ و شق‌ القمر و ثعبان‌ شدن‌ عصاي‌ موسي‌ (ع‌) و احياء عيسي‌ (ع‌) و طهارت‌ حضرت‌ زهراء سلام‌ اللّه‌ عليها ‌از‌ آلودگي‌ بحيض‌ و نفاس‌ ‌حتي‌ تسبيح‌ جمادات‌ و ذكر حيوانات‌ و امثال‌ اينها ‌را‌ منكر بلكه‌ وجود جن‌ و ملك‌ ‌را‌ ‌هم‌ منكرند و ‌ما وراي‌ عادت‌ و طبيعت‌ ‌را‌ قبول‌ ندارند و ‌براي‌ فريب‌ عوام‌ يك‌ توجيهات‌ بارده‌ و حمل‌ ‌بر‌ معاني‌ بعيده‌ ميكنند لذا قرآن‌ ‌را‌ منكر و ميگويند ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ نازل‌ نشده‌ مخصوصا يهود عنود اينها ‌خدا‌ ‌را‌ قادر نميدانند ‌بر‌ انزال‌ كتاب‌ إِذ قالُوا ما أَنزَل‌َ اللّه‌ُ عَلي‌ بَشَرٍ مِن‌ شَي‌ءٍ چنانچه‌ يزيد ‌عليه‌ اللعنة ‌هم‌ ‌اينکه‌ دعوي‌ ‌را‌ نمود و ‌از‌ دهان‌ نحسش‌ ‌گفت‌ (لعبت‌ هاشم‌ بالملك‌ ‌فلا‌ خبر جاء و ‌لا‌ وحي‌ نزل‌) بآنها بفرما كي‌ نازل‌ فرمود كتاب‌ تورات‌ موسي‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌خود‌ معترفيد قُل‌ مَن‌ أَنزَل‌َ الكِتاب‌َ الَّذِي‌ ‌يعني‌ تورات‌ جاءَ بِه‌ِ مُوسي‌ ‌که‌ حضرت‌ موسي‌ ‌پس‌ ‌از‌ رفتن‌ و عزلت‌ ‌از‌ ‌آنها‌ چهل‌ روز و ‌شما‌ گوساله‌پرست‌ شديد و امتحان‌ ‌خود‌ ‌را‌ داديد و حال‌ آنكه‌ ‌آن‌ كتاب‌ نُوراً وَ هُدي‌ً لِلنّاس‌ِ روشنايي‌ قلب‌ ‌از‌ ظلمت‌ شرك‌ و كفر و هدايت‌ بشر ‌از‌ ضلالت‌ جهل‌ و حماقت‌ بوده‌ و نميتوانيد انكار كنيد چون‌ ‌خود‌ شماها تَجعَلُونَه‌ُ قَراطِيس‌َ نوشته‌هايي‌ باسم‌ اسفار تورات‌ تُبدُونَها اظهار ميكنيد و بجميع‌ لغات‌ ترجمه‌ ميكنيد و منتشر نموده‌ايد ‌با‌ اينكه‌ بسياري‌ ‌از‌ مطالب‌ ‌آن‌ ‌را‌ تحريف‌ نموده‌ و بسياري‌ ‌از‌ حقايق‌ ‌آن‌ ‌را‌ مخفي‌ نموده‌ وَ تُخفُون‌َ كَثِيراً مخصوصا بشارات‌ بوجود مبارك‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌را‌ وَ عُلِّمتُم‌ ما لَم‌ تَعلَمُوا فاعل‌ علّمتم‌ ممكن‌ ‌است‌ اللّه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌او‌ تعليم‌ يافتيد و ممكن‌ ‌است‌ كتاب‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بشما آموخت‌ ما لَم‌ تَعلَمُوا أَنتُم‌ وَ لا آباؤُكُم‌ چيزهايي‌ ‌که‌ نه‌ ‌شما‌ خبر داشتيد و نه‌ پدران‌ ‌شما‌ اطلاع‌ داشتند ‌از‌ عقائد و اخلاق‌ و اعمال‌ صالحه‌ و ترك‌ افعال‌ قبيحه‌ ‌اگر‌ اعتراف‌ كردند ‌که‌ خداوند تورات‌ ‌را‌ ‌بر‌ موسي‌ نازل‌ فرمود

جلد 7 - صفحه 136

‌پس‌ ممكن‌ ‌است‌ ‌که‌ قرآن‌ ‌هم‌ ‌بر‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ نازل‌ فرمايد و ‌اگر‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌هم‌ انكار كردند قُل‌ِ اللّه‌ُ تو بفرما ‌که‌ خداوند نازل‌ فرمود و قادر هست‌ ‌بر‌ اينكه‌ ‌بر‌ ‌من‌ ‌هم‌ نازل‌ فرمايد و ‌اگر‌ فرمايش‌ تو ‌را‌ ‌هم‌ قبول‌ نكردند و نپذيرفتند ثُم‌َّ ذَرهُم‌ فِي‌ خَوضِهِم‌ يَلعَبُون‌َ ‌پس‌ ‌با‌ اينها ديگر تكلم‌ مفرما و ‌آنها‌ ‌را‌ بخود واگذار كن‌ ‌که‌ فروروند ‌در‌ گفتار زشت‌ ‌خود‌ و ببازي‌گري‌ مشغول‌ باشند ‌تا‌ بچشند عذاب‌ سخت‌ الهي‌ ‌را‌ چنانچه‌ امروز ‌هم‌ بسياري‌ ‌از‌ ابناء و بنات‌ نوع‌ مخصوصا محصلين‌ و محصلات‌ ‌آنها‌ ‌که‌ هيچگونه‌ مطلب‌ ‌را‌ ‌از‌ علماء نمي‌پذيرند (بگذار ‌تا‌ بميرد ‌در‌ عين‌ ‌خود‌ پرستي‌) چنانچه‌ ميفرمايد ذَرهُم‌ يَأكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلهِهِم‌ُ الأَمَل‌ُ فَسَوف‌َ يَعلَمُون‌َ حجر ‌آيه‌ 3.

برگزیده تفسیر نمونه


سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌4، ص 421.
  3. سدى گوید: فنحاص بن عازورا است.
  4. در تفاسیر مجمع البیان و ابن ابى‌حاتم از سعید بن جبیر روایت شده است و در تفسیر جامع البیان از طریق ابن ابى‌طلحة از ابن عباس روایت گردیده است.
  5. صاحب مجمع البیان بنا به روایت از ابن عباس چنین افزوده و گوید: یهودیان به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: یا محمد! آیا خداوند بر تو كتابى فرستاده؟ فرمود: بلى، گفتند: به خدا قسم خداوند بر تو كتابى نازل نكرده سپس این آیة نازل شد، برخى گویند: درباره كفار نازل شده كه منكر شده بودند از این كه خداوند بر هر چیز قادر است چنان كه از ابن عباس نیز روایت گردیده است».
  6. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 341.

منابع