عمران بن عبدالله اشعری قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
  
عمران اشعرى قمى، فرزند عبدالله از شخصیت های برجسته [[شيعه]] در قرن دوم هجرى بود كه هم عصر با [[امام صادق]] علیه‌السلام در شهر مقدس [[قم]] مى زيست؛ او از ياران و راويان آن امام نيز به شمار مى آمد.<ref>رجال، [[شيخ طوسى]]، ص256.</ref>
+
'''عمران اشعرى قمى'''، فرزند عبدالله از شخصیت های برجسته [[شیعه]] در قرن دوم هجرى بود که هم عصر با [[امام صادق]] علیه‌السلام در شهر مقدس [[قم]] مى زیست؛ او از یاران و راویان آن امام نیز به شمار مى آمد.<ref>رجال، شیخ طوسى، ص۲۵۶.</ref> با نگاهى به منابع موجود، صحنه هایى از زندگى عمران دیده مى شود که از پیوند او بر پایه استوار [[نبوت]] و گردش حول محور [[امامت]]، حکایت دارد.
 
 
پدر عمران، عبدالله بن سعد بن مالك اشعرى، از شيعيان والامقامى بود كه فرزندانى همچون عمران را مى پروريد. اگر چه نام او در كتاب هاى رجال و ديگر منابع موجود، كمتر به چشم مى آيد اما اين چيزى را از سترگى مقامش نمى كاهد، زيرا دانشمندان بزرگى همانند: علامه مامقانى<ref>[[تنقيح المقال]]، ج2، ص184.</ref>
 
 
 
* در [[تنقيح المقال]] - و مرحوم خوئى<ref>معجم رجال الحديث، ج10، ص195.</ref>
 
* در [[معجم رجال الحديث]] - از او در فهرست راويان شيعى ياد كرده و براى تاييد و نشان دادن شخصيت والاى وى، به جايگاه رفيع فرزندان او، عمران و عيسى نيز اشارتى كرده اند.
 
  
 
==خاندان بزرگوار==
 
==خاندان بزرگوار==
  
خويشان عمران از شيعيان [[اهل بيت]] نبوت علیهم‌السلام و مردمان برجسته روزگار خود بودند. [[امام صادق]] علیه‌السلام آن‌ها را خاندانى نجيب و بزرگوار معرفى فرمود و شخصيت عمران را به داشتن قومى بزرگوار چنين ستود: «هذا من اهل بيت النجباء؛ اين، از خاندان نژادگان است».<ref> رجال، كشى، ص 333، رقم 608.</ref>
+
پدر عمران، عبدالله بن سعد بن مالک اشعرى، از شیعیان والامقامى بود که فرزندانى همچون عمران را مى پرورید. اگر چه نام او در کتاب هاى [[علم رجال|رجال]] و دیگر منابع موجود، کمتر به چشم مى آید، اما این چیزى را از سترگى مقامش نمى کاهد، زیرا دانشمندان بزرگى همانند: علامه مامقانى در [[تنقیح المقال]]<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۸۴.</ref> و مرحوم خوئى در [[معجم رجال الحدیث]]<ref>معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۱۹۵.</ref> از او در فهرست راویان شیعى یاد کرده و براى تایید و نشان دادن شخصیت والاى وى، به جایگاه رفیع فرزندان او، عمران و عیسى نیز اشارتى کرده اند.
 
 
اين قوم نجيب از تيره بزرگ اشعرى هاى [[قم]] بودند كه نقش فراوانى را در آبادانى شهر قم به عهده داشتند. شايد به همين دليل، «عمران بن عبدالله» به «عمران اشعرى قمى» معروف گشته است.
 
 
 
'''برادران عمران'''
 
 
 
آدم، ادريس، اسحاق، عيسى، عبدالملك و يعقوب، برادران بزرگوار عمران بودند كه همگى از ياران امامان معصوم علیه‌السلام به شمار مى آمدند، آن‌ها به درجه هاى بالايى از علم و معرفت دست يافتند و در راه ترويج و توسعه فرهنگىِ مكتب علوى، خدمت فراوان كردند. اكنون به اختصار به گوشه اى از زندگى آن‌ها اشاره مى كنيم.
 
 
 
* آدم بن عبدالله قمى: [[شيخ طوسى]]، رجال نويس قرن پنجم هجرى در كتاب رجال خود، آدم بن عبدالرحمن را از ياران [[امام صادق]] علیه‌ السلام معرفى كرده است.<ref>رجال، شيخ طوسى، ص143.</ref>
 
 
 
* ادريس بن عبدالله قمى: از اعلام [[شيعه]] قرن دوم هجرى كه در زمره ياران امام جعفرصادق علیه‌السلام<ref>همان، ص150-340.</ref> و امام موسى كاظم علیه‌السلام<ref>رجال، برقى، ص 52.</ref> جاى داشت، شرح حال او در همين مجموعه ستارگان حرم آمده است.<ref> ستارگان حرم، ج8.</ref>
 
  
* اسحاق بن عبدالله: راوى قابل اعتماد و از ياران [[امام باقر]]<ref>رجال، شيخ طوسى، ص 107.</ref> و صادق علیهم‌السلام‌<ref> رجال، برقى، ص 28.</ref> كه مرحوم نجاشى، متوفى 450 ق شخصيت وارسته او را اين گونه ستوده است: «اسحاق بن عبدالله بن مالك الاشعرى القمى، ثقة...» اسحاق بن عبدالله فردى ثقه و قابل اطمينان است.<ref>رجال، نجاشى، ص 53.</ref>
+
خویشان عمران از شیعیان [[اهل بیت]] نبوت علیهم‌السلام و مردمان برجسته روزگار خود بودند. [[امام صادق]] علیه‌السلام آن‌ها را خاندانى نجیب و بزرگوار معرفى فرمود و شخصیت عمران را به داشتن قومى بزرگوار چنین ستود: «هذا من اهل بیت النجباء؛ این، از خاندان نجبا و بزرگ است».<ref> رجال، کشى، ص ۳۳۳، رقم ۶۰۸.</ref>
  
* عيسى بن عبدالله القمى: عالم و راوى بلندمرتبه اى كه امام هشتم علیه‌السلام درباره اش فرمودند: «منااهل البيت؛ او از ما است».<ref>رجال، كشى، ص 281.</ref> وى از ياران آن حضرت نيز به شمار مي‌رود و در نزد دانشمندان رجال بر جايگاه رفيعى استوار گشته است. حالات اين را وى وارسته نيز در مجموعه ستارگان حرم آمده است.<ref>ستارگان حرم، ج6.</ref>
+
این قوم نجیب از تیره بزرگ اشعرى هاى [[قم]] بودند که نقش فراوانى را در آبادانى شهر قم به عهده داشتند. شاید به همین دلیل، «عمران بن عبدالله» به «عمران اشعرى قمى» معروف گشته است.
  
* عبدالملك بن عبدالله القمى: [[امام صادق]] علیه‌السلام در توصيف شخصيت والاى او مى فرمايند: «انه قوى الايمان؛ همانا او ايمانى محكم دارد».<ref> رجال، [[علامه حلى]]، ص 115.</ref> عبدالملك از ياران و شيعيان وارسته آن حضرت علیه‌السلام بود.<ref>رجال، شيخ طوسى، ص 234 و رجال، برقى، ص 24.</ref>
+
'''برادران عمران:'''
  
* يعقوب بن عبدالله القمى: مرحوم خوئى در كتاب «معجم رجال الحديث» كه به بررسى راويان [[حديث]] پرداخته است، به نقل از «رجال برقى» او را از ياران حضرت صادق علیه‌السلام معرفى مى كند.<ref>معجم رجال الحديث، ج 20، ص 143، رقم 13738.</ref>
+
آدم، ادریس، اسحاق، عیسى، عبدالملک و یعقوب، برادران بزرگوار عمران بودند که همگى از یاران [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیه‌السلام به شمار مى آمدند، آن‌ها به درجه هاى بالایى از علم و [[معرفت]] دست یافتند و در راه ترویج و توسعه فرهنگىِ مکتب علوى، خدمت فراوان کردند. اکنون به اختصار به گوشه اى از زندگى آن‌ها اشاره مى کنیم.
  
==پسر عمران==
+
*[[آدم بن عبدالله اشعری قمی|آدم بن عبدالله قمى]]: [[شیخ طوسى]]، رجال نویس قرن پنجم هجرى در کتاب رجال خود، آدم بن عبدالرحمن را از یاران [[امام صادق]] علیه‌ السلام معرفى کرده است.<ref>رجال، شیخ طوسى، ص۱۴۳.</ref>
  
مَرْزَبان، پسر عمران شيعى والامرتبه و از ياران [[امام كاظم]]<ref>رجال، برقى، ص51.</ref> و [[امام رضا]] علیهم‌السلام<ref> رجال، شيخ طوسى، ص391.</ref> بود، شايد بهترين چيزى كه دهنده عظمت و ارزش مرزبان است، پاسخى باشد كه امام رضا علیه‌السلام به سؤال او برگرداند.
+
*[[ادریس بن عبدالله اشعری قمی|ادریس بن عبدالله قمى]]: از اعلام [[شیعه]] قرن دوم هجرى که در زمره یاران [[امام صادق علیه السلام|امام جعفرصادق]] علیه‌السلام<ref>همان، ص۱۵۰-۳۴۰.</ref> و [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسى کاظم]] علیه‌السلام<ref>رجال، برقى، ص ۵۲.</ref> جاى داشت.<ref> ستارگان حرم، ج۸.</ref>
  
«مرزبان گفت: به امام رضا علیه‌السلام عرض كردم: مى خواهم چيزى كه خيلى مهم است از شما بپرسم، آيا من از شيعيان شما هستم؟ حضرت فرمود: بله. عرض كردم آيا اسم من نزد شما نوشته شده است؟ حضرت جواب داد: بله».<ref>رجال، كشى، ص505.</ref>
+
*اسحاق بن عبدالله: راوى قابل اعتماد و از یاران [[امام باقر]]<ref>رجال، شیخ طوسى، ص ۱۰۷.</ref> و امام صادق علیهما‌السلام‌<ref> رجال، برقى، ص ۲۸.</ref> که مرحوم [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]]، متوفى ۴۵۰ ق شخصیت وارسته او را این گونه ستوده است: «اسحاق بن عبدالله بن مالک الاشعرى القمى، ثقة...» اسحاق بن عبدالله فردى ثقه و قابل اطمینان است.<ref>رجال، نجاشى، ص ۵۳.</ref>
  
هر چند مرحوم آقا بزرگ تهرانى در كتاب ارزنده الذريعه الى تصانيف الشيعه نام مرزبان را در فهرست نويسندگان و مؤلفان شيعى آورده و براى او كتابى را با نام كتاب الحديث ذكر كرده است؛<ref>الذريعه الى تصانيف الشيعه، ج6، ص366، رقم 2266.</ref> اما در حال حاضر هيچ اثرى از آن نيست. شايد اين كتاب نيز همانند بسيار كتاب الحديث هاى گذشته در كتاب هاى بزرگ روائى شيعيان ادغام شده باشد و يا در طول زمان بر اثر حوادث گوناگون، محو گرديد.
+
*[[عيسى بن عبدالله قمى|عیسى بن عبدالله القمى]]: عالم و راوى بلندمرتبه اى که [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیه‌السلام درباره اش فرمودند: «منا اهل البیت؛ او از ما است».<ref>رجال، کشى، ص ۲۸۱.</ref> وى از یاران آن حضرت نیز به شمار می‌رود و در نزد دانشمندان رجال بر جایگاه رفیعى استوار گشته است.<ref>ستارگان حرم، ج۶.</ref>
  
==عمران بن عبدالله بر محور ولايت==
+
*عبدالملک بن عبدالله القمى: [[امام صادق]] علیه‌السلام در توصیف شخصیت والاى او مى فرمایند: «انه قوى الایمان؛ همانا او ایمانى محکم دارد».<ref> رجال، علامه حلى، ص ۱۱۵.</ref> عبدالملک از یاران و شیعیان وارسته آن حضرت علیه‌السلام بود.<ref>رجال، شیخ طوسى، ص ۲۳۴ و رجال، برقى، ص ۲۴.</ref>
  
[[شيخ مفيد]] و مرحوم كشى از عالمان سده چهارم و پنجم هجرى قمرى چند روايت در ستايش عمران بن عبدالله نقل كرده اند كه در كنار برخى گزارش هاى ديگر، بيان كننده ولايت مدارى و شيفتگى او به خاندان نبوت علیهم‌السلام است.
+
*یعقوب بن عبدالله القمى: مرحوم [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|خوئى]] در کتاب «[[معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة (کتاب)|معجم رجال الحدیث]]» که به بررسى راویان [[حدیث]] پرداخته است، به نقل از «[[رجال برقی (کتاب)|رجال برقى]]» او را از یاران حضرت صادق علیه‌السلام معرفى مى کند.<ref>معجم رجال الحدیث، ج ۲۰، ص ۱۴۳، رقم ۱۳۷۳۸.</ref>
  
با نگاهى به منابع موجود، صحنه هايى از زندگى عمران ديده مى شود كه از پيوند او بر پايه استوار [[نبوت]] و گردش حول محور امامت، حكايت دارد. حال گوشه هايى از آن بيان مى شود.
+
'''پسر عمران:'''
  
==صحابى امام صادق علیه‌السلام==
+
مَرْزَبان، پسر عمران شیعى والامرتبه و از یاران [[امام کاظم]]<ref>رجال، برقى، ص۵۱.</ref> و [[امام رضا]] علیهماالسلام<ref> رجال، شیخ طوسى، ص۳۹۱.</ref> بود، شاید بهترین چیزى که دهنده عظمت و ارزش مرزبان است، پاسخى باشد که امام رضا علیه‌السلام به سؤال او برگرداند. «مرزبان گفت: به امام رضا علیه‌السلام عرض کردم: مى خواهم چیزى که خیلى مهم است از شما بپرسم، آیا من از شیعیان شما هستم؟ حضرت فرمود: بله. عرض کردم آیا اسم من نزد شما نوشته شده است؟ حضرت جواب داد: بله».<ref>رجال، کشى، ص۵۰۵.</ref>
  
[[شيخ طوسى]] - متوفى 460 ق - نام عمران را نيز در كنار ياران امام جعفرصادق علیه‌السلام جايى داده - و بدين گونه بر عظمت و مقام آن شخصيت بزرگ افزوده است؛ او در اين باره مى گويد: «عمران بن عبداللّه الا شعرى القمى، برادر يعقوب و عيسى است».<ref> رجال، شيخ طوسى، ص256.</ref>
+
هر چند مرحوم [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|آقا بزرگ تهرانى]] در کتاب ارزنده «[[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]]» نام مرزبان را در فهرست نویسندگان و مؤلفان شیعى آورده و براى او کتابى را با نام کتاب الحدیث ذکر کرده است؛<ref>الذریعه الى تصانیف الشیعه، ج۶، ص۳۶۶، رقم ۲۲۶۶.</ref> اما در حال حاضر هیچ اثرى از آن نیست. شاید این کتاب نیز همانند بسیار کتاب الحدیث هاى گذشته در کتاب هاى بزرگ روائى شیعیان ادغام شده باشد و یا در طول زمان بر اثر حوادث گوناگون، محو گردید.
  
==عمران در كلام امام صادق علیه‌السلام==
+
==عمران در کلام امام صادق علیه‌السلام==
  
امام صادق علیه‌السلام در گفتگوى صميمانه خود با عمران بن عبدالله، سخنان زيبايى را در توصيف شخصيت ممتاز او بيان فرمود و مقام و منزلت والاى وى را بر همگان نماياند؛ در اين باره ابان بن عثمان از ياران امام جعفرصادق علیه‌السلام مى گويد: هنگامى كه عمران به نزد [[امام صادق]] علیه‌السلام آمد، حضرت او را در كنار خود جاى داده و فرمودند: چطورى؟ فرزندت چطور است؟ خويشانت چگونه اند؟ حال پسران عمويت چطور است؟ اهل خانه ات چه حال دارند؟ سپس امام علیه‌السلام مدت زيادى با عمران سخن گفت؛ وقتى عمران بيرون رفت، از امام سؤال شد، اين شخص كه بود؟
+
از میان روایت هاى اندک عمران و آنچه مرحوم کشى و [[شیخ مفید]] درباره او نقل کرده اند، برمى آید که وى با وجود دورى راه، چندین بار به دیدار [[امام صادق]] علیه‌السلام رفته و از محضر ایشان بهره فراوان جسته است.
  
فرمود: فردى شريف و بزرگوار از قومى نجيب بود. قومى كه هيچ ستم كارى بر آن‌ها مسلط نشد، مگر آن كه خداوند او را هلاك كرد.<ref> همان و رجال كشى، ص 333: (عن ابان بن عثمان قال: اقبل عمران بن عبدالله القمى على ابى عبدالله علیه‌السلام. فقرّبه ابوعبدالله علیه‌السلام فقال: كيف انت؟ وكيف ولدك؟ وكيف اهلك؟ وكيف بنو عمك؟ وكيف اهل بيتك؟ ثم حدّثه مليّاً، فلما خرج قيل لابى عبدالله علیه‌السلام من هذا؟ قال: نجيب من قوم النجباء، مانصب لهم جبّار إلا قصمه الله).</ref>
+
امام صادق علیه‌السلام در گفتگوى صمیمانه خود با عمران بن عبدالله، سخنان زیبایى را در توصیف شخصیت ممتاز او بیان فرموده و مقام و منزلت والاى وى را بر همگان نمایاند؛ در این باره [[ابان بن عثمان]] از یاران امام جعفرصادق علیه‌السلام مى گوید: هنگامى که عمران به نزد [[امام صادق]] علیه‌السلام آمد، حضرت او را در کنار خود جاى داده و فرمودند: چگونه اى؟ فرزندت چطور است؟ خویشانت چگونه اند؟ حال پسران عمویت چطور است؟ اهل خانه ات چه حال دارند؟ سپس امام علیه‌السلام مدت زیادى با عمران سخن گفت؛ وقتى عمران بیرون رفت، از امام سؤال شد، این شخص که بود؟ فرمود: فردى شریف و بزرگوار از قومى نجیب بود. قومى که هیچ ستم کارى بر آن‌ها مسلط نشد، مگر آن که خداوند او را هلاک کرد.<ref> همان و رجال کشى، ص ۳۳۳: (عن ابان بن عثمان قال: اقبل عمران بن عبدالله القمى على ابى عبدالله علیه‌السلام. فقرّبه ابوعبدالله علیه‌السلام فقال: کیف انت؟ وکیف ولدک؟ وکیف اهلک؟ وکیف بنو عمک؟ وکیف اهل بیتک؟ ثم حدّثه ملیاً، فلما خرج قیل لابى عبدالله علیه‌السلام من هذا؟ قال: نجیب من قوم النجباء، مانصب لهم جبّار إلا قصمه الله).</ref>
  
==ديدار با امام صادق علیه‌السلام==
+
عمران بن عبدالله بیشتر وقت‌ها در مراسم [[حج]] و صحراى [[منا]] به دیدار امام علیه‌السلام مى رسید؛ البته احتمال این که در سایر زمان ها و مکان ها نیز با حضرت علیه‌السلام در ارتباط بوده است، بعید نمى نماید اما گزارش هاى موجود هیچ اشاره اى به آن ندارد.
  
از ميان روايت هاى اندك عمران و آنچه مرحوم كشى و [[شيخ مفيد]] درباره او نقل كرده اند، برمى آيد كه وى با وجود دورى راه، چندين بار به ديدار [[امام صادق]] علیه‌السلام رفته و از محضر ايشان بهره فراوان جسته است.
+
مرحوم شیخ مفید - متوفى ۴۱۳ ق - در کتاب الاختصاص دیدار او با حضرت در صحراى منا را این گونه روایت کرده است: [[حمّاد بن عثمان|حماد بن عثمان]]، صحابى [[امام صادق]] علیه‌السلام مى گفت: گروهى در منا نزد امام صادق علیه‌السلام بودیم که عمران بن عبدالله قمى به نزد حضرت آمد، امام علیه‌السلام حالش را پرسید و با او بسیار خوش‌رفتارى کرد. وقتى به حضرت علیه‌السلام عرض کردم این فرد کیست که با او این گونه سخن گفتید و به او احسان کردید. حضرت فرمودند: این از خاندان نجباء است... .<ref>اختصاص، ص۶۹: (...عن حماد الناب قال: کنا عند ابى عبدالله علیه‌السلام بمنى، و نحن جماعة اذ دخل علیه عمران بن عبدالله القمى، فسأله و بره و بشه، فلمّا اَن قام، قلت: لابى عبدالله علیه‌السلام من هذا الذى بررته هذا البر؟ فقال: هذا من اهل بیت النجباء. ما اراد بهم جبّارٌ من جبابرة إلا قصمه اللّه).</ref> مرحوم کشى نیز این سخن را با تفاوتى اندک روایت کرده است.<ref>رجال، کشى، ص۳۳۳.</ref>
  
عمران بن عبدالله بيشتر وقت‌ها در مراسم [[حج]] و صحراى منا به ديدار امام علیه‌السلام مى رسيد؛ البته احتمال اين كه در ساير زمان ها و مكان ها نيز با حضرت علیه‌السلام در ارتباط بوده است، بعيد نمى نمايد اما گزارش هاى موجود هيچ اشاره اى به آن ندارد.
+
شاید اوج دوستى و دلدادگى عمران به پیشوایش [[امام صادق]] علیه‌السلام زمانى باشد که در صحراى منا خیمه اى براى حضرت و خانواده اش به پا کرد، وى با نهایت عشق و علاقه آن را به محضر ایشان پیشکش کرد. مضمون حکایت از این قرار است:
  
مرحوم شيخ مفيد - متوفى 381 ق - در كتاب ألاختصاص ديدار او با حضرت در صحراى منا را اين گونه روايت كرده است: حماد بن عثمان، صحابى [[امام صادق]] علیه‌السلام مى گفت: گروهى در منا نزد امام صادق علیه‌السلام بوديم كه عمران بن عبدالله قمى به نزد حضرت آمد، امام علیه‌السلام حالش را پرسيد و با او بسيار خوش‌رفتارى كرد.
+
راوى مى گوید: «در منا بودم که عمران بن عبدالله قمى با خیمه هائى در دست، از راه رسید و آن‌ها را در خیمه گاه حضرت صادق علیه‌السلام برپا کرد. وقتى امام علیه‌السلام با اهل بیت خود تشریف آوردند، با دیدن خیمه ها پرسیدند: این ها مال کیست؟ گفتم: قربانت شوم، این ها را عمران بن عبدالله قمى براى شما برپا کرد. حضرت علیه‌السلام داخل خیمه ها شد؛... عمران نیز کار خود در حضور امام علیه‌السلام را چنین گزارش مى دهد که: جانم به فدایتان، این ها خیمه هائى است که دستور دادید، برایتان درست کنم. حضرت علیه‌السلام فرمودند: قیمت آن‌ها چقدر شد؟ عمران گفت: جانم به قربان شما، پارچه هاى خیمه را خودم ساخته و براى شما درست کرده ام، فدایت شوم، دوست دارم به عنوان ارمغان و هدیه این خیمه ها را از من قبول کنید! من آن پولى را که شما به من داده بودید پس دادم؛ حضرت علیه‌السلام دست عمران را گرفت و درباره اش این چنین دعا کرد: از خداوند مى خواهم بر محمد و آلش درود فرستد و تو را در روزى که هیچ سایه اى جز سایه خدا نیست، زیر سایه خویش قرار دهد».<ref>اختصاص، ص۶۸: (...عن بعض الکوفیین، قال: کنت بمنى اذا اقبل عمران بن عبدالله القمى و معه مَضارب للرجال والنساء و فیها کنف، فضربها فى مَضرب ابى عبدالله علیه‌السلام، اذ اقبل ابوعبدالله علیه‌السلام و معه نسائه، فقال: ما هذا؟ فقلت: جعلت فداک، هذه مَضارب ضربها لک عمران بن عبدالله القمى، قال: فنزل بها، ثم قال: یا غلام عمران بن عبدالله القمى، قال: فأقبل، فقال: جعلت فداک، هذه مضارب التى امرتنى ان اعملها لک، فقال: بِکم ارتفعت؟ فقال له: جعلت فداک، ان الکرابیس من صنعتى و عملتها لک، فانا احب جعلت فداک، ان تقبلها منى هدیة و قد ردوت المال الذى اعطیتنیه، قال: فقبض ابوعبدالله علیه‌السلام على یده ثم قال: اسأل الله تعالى ان یصلّى على محمد و آل محمد و ان یظلک یوم لاظل الا ظله).</ref>
 
 
وقتى به حضرت علیه‌السلام عرض كردم اين فرد كيست كه با او اين گونه سخن گفتيد و به او احسان كرديد. حضرت فرمودند: اين از خاندان نجباء است...<ref>اختصاص، ص69: (...عن حماد الناب قال: كنا عند ابى عبدالله علیه‌السلام بمنى، و نحن جماعة اذ دخل عليه عمران بن عبدالله القمى، فسأله و بره و بشه، فلمّا اَن قام، قلت: لابى عبدالله علیه‌السلام من هذا الذى بررته هذا البر؟ فقال: هذا من اهل بيت النجباء. ما اراد بهم جبّارٌ من جبابرة إلا قصمه اللّه).</ref>
 
 
 
مرحوم كشى نيز اين سخن را با تفاوتى اندك روايت كرده است.<ref>رجال، كشى، ص333.</ref>
 
 
 
==هديه براى امام صادق علیه‌السلام==
 
 
 
شايد اوج دوستى و دلدادگى عمران به پيشوايش [[امام صادق]] علیه‌السلام زمانى باشد كه در صحراى منا خيمه اى براى حضرت و خانواده اش به پا كرد، وى با نهايت عشق و علاقه آن را به محضر ايشان پيشكش كرد. مضمون حكايت از اين قرار است:
 
 
 
راوى مى گويد: «در منا بودم كه عمران بن عبدالله قمى با خيمه هائى در دست، از راه رسيد و آن‌ها را در خيمه گاه حضرت صادق علیه‌السلام برپا كرد. وقتى امام علیه‌السلام با اهل بيت خود تشريف آوردند، با ديدن خيمه ها پرسيدند: اين ها مال كيست؟ گفتم: قربانت شوم، اين ها را عمران بن عبدالله قمى براى شما برپا كرد. حضرت علیه‌السلام داخل خيمه ها شد؛... عمران نيز كار خود در حضور امام علیه‌السلام را چنين گزارش مى دهد كه: جانم به فدايتان، اين ها خيمه هائى است كه دستور داديد، برايتان درست كنم. حضرت علیه‌السلام فرمودند: قيمت آن‌ها چقدر شد؟ عمران گفت: جانم به قربان شما، پارچه هاى خيمه را خودم ساخته و براى شما درست كرده ام، فدايت شوم، دوست دارم به عنوان ارمغان و هديه اين خيمه ها را از من قبول كنيد! من آن پولى را كه شما به من داده بوديد پَس دادم؛ حضرت علیه‌السلام دست عمران را گرفت و درباره اش اين چنين دعا كرد: از خداوند مى خواهم بر محمد و آلش درود فرستد و تو را در روزى كه هيچ سايه اى جز سايه خدا نيست، زير سايه خويش قرار دهد».<ref>اختصاص، ص68: (...عن بعض الكوفيين، قال: كنت بمنى اذا اقبل عمران بن عبدالله القمى و معه مَضارب للرجال والنساء و فيها كنف، فضربها فى مَضرب ابى عبدالله علیه‌السلام، اذ اقبل ابوعبدالله علیه‌السلام و معه نسائه، فقال: ما هذا؟ فقلت: جعلت فداك، هذه مَضارب ضربها لك عمران بن عبدالله القمى، قال: فنزل بها، ثم قال: يا غلام عمران بن عبدالله القمى، قال: فأقبل، فقال: جعلت فداك، هذه مضارب التى امرتنى ان اعملها لك، فقال: بِكم ارتفعت؟ فقال له: جعلت فداك، ان الكرابيس من صنعتى و عملتها لك، فانا احب جعلت فداك، ان تقبلها منى هدية و قد ردوت المال الذى اعطيتنيه، قال: فقبض ابوعبدالله علیه‌السلام على يده ثم قال: اسأل الله تعالى ان يصلّى على محمد و آل محمد و ان يظلك يوم لاظل الا ظله).</ref>
 
  
 
==عمران در نگاه عالمان==
 
==عمران در نگاه عالمان==
  
اغلب دانشمندان [[شيعه]]، نام عمران بن عبدالله را در كتاب هاى رجال خود به ثبت رسانده اند و در تأييد وثاقت و عدالت عمران به روايت‌هايى كه [[شيخ مفيد]] و مرحوم كشى نقل كرده اند، استناد جسته اند. مرحوم مامقانى با توجه به همين روايت ها، شخصيت عمران را چنين مى ستايد «فلا يبعد عدّ الرجل من الثقات الذين استفيد وثاقتهم من القرائن الخارجية ولا اقلّ من كونه فى اعلى درجات الحسن...» برشمردن عمران را در زمره كسانى كه وثاقت آن‌ها با قرائن و شواهد خارجى ثابت مى شود. بعيد نيست؛ حداقل اين كه او را در بالاترين درجه هاى حُسن جاى دارد...».<ref>تنقيح المقال، ج2، ص350.</ref>
+
اغلب دانشمندان [[شیعه]]، نام عمران بن عبدالله را در کتاب هاى [[علم رجال|رجال]] خود به ثبت رسانده اند و در تأیید وثاقت و عدالت عمران به روایت‌هایى که [[شیخ مفید]] و مرحوم کشى نقل کرده اند، استناد جسته اند.  
  
[[علامه حلى]] نيز اين چند روايت را از نشانه هاى بزرگى شخصيت وارسته عمران دانسته است.<ref>رجال، [[علامه حلى]]، ص 125-124.</ref>
+
شیخ مفید و مرحوم [[ابوعمرو کشی|کشى]] از عالمان سده چهارم و پنجم هجرى قمرى چند روایت در ستایش عمران بن عبدالله نقل کرده اند که در کنار برخى گزارش هاى دیگر، بیان کننده [[ولایت]] مدارى و شیفتگى او به خاندان نبوت علیهم‌السلام است.
  
==جايگاه روائى عمران==
+
[[شیخ طوسى]] - متوفى ۴۶۰ ق - نام عمران را در کنار یاران [[امام صادق علیه السلام|امام جعفرصادق]] علیه‌السلام جایى داده - و بدین گونه بر عظمت و مقام آن شخصیت بزرگ افزوده است؛ او در این باره مى گوید: «عمران بن عبداللّه الا شعرى القمى، برادر یعقوب و عیسى است».<ref> رجال، شیخ طوسى، ص۲۵۶.</ref>
  
در ميان راويان و ناقلان آثار مكتب امامت علیه‌السلام، نام عمران نيز مى درخشد؛ لكن شمار بسيار اندك روايت هاى او ما را از دستيابى به تحليل و بررسى بيشتر، درباره شخصيت روائى و گرايش روايت هايش و... باز مى دارد. بديهى است، او نيز همانند بسيارى از راويان شيعه - احتمالاً - روايت هاى فراوان داشته است. اما گذشت زمان و دسيسه هاى مخالفان - كه از هر فرصتى براى محو آثار تشيع استفاده مى كردند - نسل ما را از رسيدن به آثار ايشان محروم كرده است.
+
مرحوم [[عبدالله مامقانی|مامقانى]] با توجه به همین روایت ها، شخصیت عمران را چنین مى ستاید: «فلا یبعد عدّ الرجل من الثقات الذین استفید وثاقتهم من القرائن الخارجیة ولا اقلّ من کونه فى اعلى درجات الحسن...» برشمردن عمران در زمره کسانى که وثاقت آن‌ها با قرائن و شواهد خارجى ثابت مى شود بعید نیست؛ حداقل این که او در بالاترین درجه هاى حُسن جاى دارد...».<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۳۵۰.</ref>
  
پيش از بيان دو روايتى كه عمران مستقيماً از [[امام صادق]] علیه‌السلام نقل كرده است، دو نكته را متذكر مى شويم:
+
[[علامه حلى]] نیز این چند روایت را از نشانه هاى بزرگى شخصیت وارسته عمران دانسته است.<ref>رجال، علامه حلى، ص ۱۲۵-۱۲۴.</ref>
  
* نكته نخست: اين كه با دقت در سند دو حديثى كه عمران بن عبدالله روايت كرده است، درمى يابيم استاد وى در نقل حديث، حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام بوده است كه با حضور نزد ايشان و شنيدن كلام نورانى حضرت علیه‌السلام، آن را نقل كرده.
+
==جایگاه روائى عمران==
  
كسانى كه اين دو [[حديث]] را از عمران روايت كرده اند، يعقوب بن عبدالله قمى، برادر عمران و پسرش مرزبان بن عمران هستند كه به عنوان شاگردان او در نقل روايت نيز محسوب مى شوند.
+
در میان راویان و ناقلان آثار مکتب [[امامت]] علیه‌السلام، نام عمران نیز مى درخشد؛ لکن شمار بسیار اندک روایت هاى او ما را از دستیابى به تحلیل و بررسى بیشتر، درباره شخصیت روائى و گرایش روایت هایش و... باز مى دارد. بدیهى است، او نیز همانند بسیارى از راویان [[شیعه|شیعه]] - احتمالاً - روایت هاى فراوان داشته است. اما گذشت زمان و دسیسه هاى مخالفان - که از هر فرصتى براى محو آثار تشیع استفاده مى کردند - نسل ما را از رسیدن به آثار ایشان محروم کرده است.
  
* نكته دوم: در جستجوى روايت هاى عمران بن عبدالله قمى، ممكن است به عنوانى ديگر از «عمران قمى» - كه در سند [[احاديث]] هست - برخورد كنيم، «عمران قمى» شخصيتى است سواى عمران بن عبدالله قمى و متفاوت از او زيرا بر اساس آنچه مرحوم خوئى گفته است، «عمران قمى» در واقع «عمران بن محمد بن عمران قمى» است،<ref>معجم رجال الحديث، ج 13، ص 154، رقم 9070.</ref> نه عمران بن عبدالله قمى، بنابراين «عمران قمى» در حقيقت نوه عمران بن عبدالله قمى است، نه خود عمران.
+
پیش از بیان دو روایتى که عمران مستقیماً از [[امام صادق]] علیه‌السلام نقل کرده است، دو نکته را متذکر مى شویم:
  
اكنون پس از بيان دو نكته فوق، مضمون دو روايتى را كه انتسابش به عمران بن عبدالله قمى قطعى است از نظر مى گذرانيم.
+
*نکته نخست: این که با دقت در [[سند حدیث|سند]] دو حدیثى که عمران بن عبدالله روایت کرده است، درمى یابیم استاد وى در نقل حدیث، حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام بوده است که با حضور نزد ایشان و شنیدن کلام نورانى حضرت علیه‌السلام، آن را نقل کرده. کسانى که این دو [[حدیث]] را از عمران روایت کرده اند، یعقوب بن عبدالله قمى، برادر عمران و پسرش مرزبان بن عمران هستند که به عنوان شاگردان او در نقل روایت نیز محسوب مى شوند.
  
==تفسير قرآن==
+
*نکته دوم: در جستجوى روایت هاى عمران بن عبدالله قمى، ممکن است به عنوانى دیگر از «عمران قمى» - که در سند احادیث هست - برخورد کنیم، «عمران قمى» شخصیتى است سواى عمران بن عبدالله قمى و متفاوت از او، زیرا بر اساس آنچه مرحوم خوئى گفته است، «عمران قمى» در واقع «عمران بن محمد بن عمران قمى» است،<ref>معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۵۴، رقم ۹۰۷۰.</ref> نه عمران بن عبدالله قمى، بنابراین «عمران قمى» در حقیقت نوه عمران بن عبدالله قمى است، نه خود عمران.
  
از دستورات مهم اسلام [[جهاد]] با كافران است، خداوند در [[سوره توبه]] آيه 123،<ref>[[سوره توبه]]/123: «يا ايها الذين آمنوا قاتلو الذين يلونكم من الكفار وليجدوا فيكم غلظة و اعلموا ان اللّه مع المتقين».</ref> مؤمنان را به جنگ با كافرانى مى خواند كه در مجاورت آن‌ها بوده اند. عمران بن عبدالله در تفسير اين آيه شريفه، سخنى را از [[امام صادق]] علیه‌السلام روايت مى كند كه مضمونش چنين است: كافرانى كه در مجاورت و نزديكى مسلمانان قرار داشتند، طايفه «ديلم»<ref>ديلم: گويا طايفه اى از كفار حوزه درياى خزر بوده اند و...(المنجد)</ref> بودند.<ref> تهذيب الاحكام، ج6، ص174، ح23. (...عن يعقوب القمى عن اخيه عمران بن عبدالله القمى عن جعفر بن محمد علیه‌السلام فى قول الله عز و جل قاتلوا الذين يلونكم من الكفار. قال: الديلم).</ref>
+
اکنون پس از بیان دو نکته فوق، مضمون دو روایتى را که انتسابش به عمران بن عبدالله قمى قطعى است از نظر مى گذرانیم:
  
==عقوبت پندار نادرست درباره امامت==
+
* [[تفسیر قرآن]]: از دستورات مهم [[اسلام]]، [[جهاد]] با کافران است، خداوند در آیه: «یا ایها الذین آمنوا قاتلوا الذین یلونکم من الکفار ولیجدوا فیکم غلظة و اعلموا ان اللّه مع المتقین»،<ref>[[سوره توبه]]/۱۲۳.</ref> مؤمنان را به جنگ با کافرانى مى خواند که در مجاورت آن‌ها بوده اند. عمران بن عبدالله در [[تفسیر قرآن|تفسیر]] این [[آیه|آیه]] شریفه، سخنى را از [[امام صادق]] علیه‌السلام روایت مى کند که مضمونش چنین است: کافرانى که در مجاورت و نزدیکى مسلمانان قرار داشتند، طایفه «دیلم»<ref>دیلم: گویا طایفه اى از کفار حوزه دریاى خزر بوده اند و...(المنجد)</ref> بودند.<ref> تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۷۴، ح۲۳. (...عن یعقوب القمى عن اخیه عمران بن عبدالله القمى عن جعفر بن محمد علیه‌السلام فى قول الله عز و جل قاتلوا الذین یلونکم من الکفار. قال: الدیلم).</ref>
 +
* عقوبت پندار نادرست درباره [[امامت]]: با توجه به اهمیت مسئله امامت که از پایه هاى اعتقادى [[شیعه|شیعه]] است، عمران بن عبدالله قمى از [[امام صادق]] علیه‌السلام حدیثى را نقل کرده است که حضرت سه دسته را به دلیل پندار غلط و سستى در امر امامت، سزاوار عذاب خدا دانسته اند و آن‌ها را در ردیف کسانى قرار داده اند که هیچ بهره اى از اسلام نبرده اند. کسى که به دروغ ادعاى امامت کند. کسى که امام حقیقى را انکار کند. کسى که دو گروه فوق را مسلمان بداند.<ref>وسایل الشیعه، ج۲۸، ص۳۴۹، ح۳۴۹۳۶: (...عن مرزبان القمى عن عمران الاشعرى عن جعفر بن محمد علیه‌السلام انه قال: ثلاثة لاینظرالله الیهم، ولایزکیهم، و لهم عذاب الیم، من زعم انه امام و لیس بامام، و من زعم فى امام حق انه لیس بامام و هو امام، و من زعم ان لهما فى الاسلام نصیباً).</ref>
  
با توجه به اهميت مسئله امامت كه از پايه هاى اعتقادى شيعه و ضروريات دين مبين اسلام است، عمران بن عبدالله قمى از [[امام صادق]] علیه‌السلام حديثى را نقل كرده است كه حضرت سه دسته را به دليل پندار غلط و سستى در امر امامت، سزاوار عذاب خدا دانسته اند و آن‌ها را در رديف كسانى قرار داده اند كه هيچ بهره اى از اسلام نبرده اند.
+
==وفات==
  
# كسى كه به دروغ ادعاى امامت كند.
+
عمران بن عبدالله قمى، پس از روزگارى تلاش سرانجام تسلیم امر الهى شد و با کوله بارى از [[اخلاص]] و ارادت به [[اهل البیت|خاندان نبوت]] علیهم‌السلام راه زندگى جاودان را در پیش گرفت، تا در سرمنزل ابدیت به دیدار معبودش نایل آید.
# كسى كه امام حقيقى را انكار كند.
 
# كسى كه دو گروه فوق را مسلمان بداند.<ref>وسايل الشيعه، ج28، ص349، ح34936: (...عن مرزبان القمى عن عمران الاشعرى عن جعفر بن محمد علیه‌السلام انه قال: ثلاثة لاينظرالله اليهم، ولايزكيهم، و لهم عذاب اليم، من زعم انه امام و ليس بامام، و من زعم فى امام حق انه ليس بامام و هو امام، و من زعم ان لهما فى الاسلام نصيباً) «عمران از [[امام صادق]] علیه‌السلام روايت مى كند كه حضرت فرمود: سه گروه را خداوند به آن‌ها نگاه نمى كند. آن‌ها را پاك نكرده و نمى بخشد. و براى آنان عذابى دردناك مهيا مى سازد. 1- كسى كه مى پندارد امام است در حالي كه امام نيست. 2- كسى كه امام حقيقى را امام نمى پندارد. 3- كسى كه بپندارد اين دو گروه از اسلام بهره اى برده اند».</ref>
 
  
==لحظه تسليم==
+
از تاریخ درگذشت او گزارشى در دست نیست؛ اما به دلیل این که عمران از یاران [[امام صادق]] علیه‌السلام بوده و سال شهادت آن حضرت ۱۴۸ هجرى قمرى است، چنانچه عمران بعد از [[شهادت امام صادق علیه السلام|شهادت امام صادق]] علیه‌السلام از دنیا رفته باشد، تاریخ وفاتش به نیمه دوم قرن دوم هجرى برخواهد گشت و در صورتى که قبل از شهادت حضرت، دعوت حق را لبیک گفته باشد، زمان رحلتش نیمه اول قرن دوم هجرت خواهد بود.
  
عمران بن عبدالله قمى، پس از روزگارى تلاش سرانجام تسليم امر الهى شد و با كوله بارى از [[اخلاص]] و ارادت به خاندان نبوت علیهم‌السلام راه زندگى جاودان را در پيش گرفت، تا در سرمنزل ابديت به ديدار معبودش نايل آيد.
+
محل دفن عمران نیز همانند بسیارى از زوایاى دیگر زندگیش نامعلوم است.
 
 
از تاريخ درگذشت او گزارشى در دست نيست؛ اما به دليل اين كه عمران از ياران [[امام صادق]] علیه‌السلام بوده و سال شهادت حضرت 148 هجرى قمرى است، چنانچه عمران بعد از شهادت امام علیه‌السلام از دنيا رفته باشد، تاريخ وفاتش به نيمه دوم قرن دوم هجرى برخواهد گشت و در صورتى كه قبل از شهادت حضرت، دعوت حق را لبيك گفته باشد، زمان رحلتش نيمه اول قرن دوم هجرت خواهد بود.
 
 
 
محل دفن عمران نيز همانند بسيارى از زواياى ديگر زندگيش نامعلوم است.
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* على محمدى‌يدك، "عمران بن عبدالله اشعری قمی؛راوى نجیب" از مجموعه ستارگان حرم، جلد9.
+
 
 +
*على محمدى‌یدک، "عمران بن عبدالله اشعری قمی؛ راوى نجیب" از مجموعه [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد۹.
  
 
[[رده:علمای قرن دوم]]
 
[[رده:علمای قرن دوم]]
 
[[رده:اصحاب امام صادق علیه السلام]]
 
[[رده:اصحاب امام صادق علیه السلام]]
 
[[رده:راویان حدیث]]
 
[[رده:راویان حدیث]]

نسخهٔ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۲۲

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


عمران اشعرى قمى، فرزند عبدالله از شخصیت های برجسته شیعه در قرن دوم هجرى بود که هم عصر با امام صادق علیه‌السلام در شهر مقدس قم مى زیست؛ او از یاران و راویان آن امام نیز به شمار مى آمد.[۱] با نگاهى به منابع موجود، صحنه هایى از زندگى عمران دیده مى شود که از پیوند او بر پایه استوار نبوت و گردش حول محور امامت، حکایت دارد.

خاندان بزرگوار

پدر عمران، عبدالله بن سعد بن مالک اشعرى، از شیعیان والامقامى بود که فرزندانى همچون عمران را مى پرورید. اگر چه نام او در کتاب هاى رجال و دیگر منابع موجود، کمتر به چشم مى آید، اما این چیزى را از سترگى مقامش نمى کاهد، زیرا دانشمندان بزرگى همانند: علامه مامقانى در تنقیح المقال[۲] و مرحوم خوئى در معجم رجال الحدیث[۳] از او در فهرست راویان شیعى یاد کرده و براى تایید و نشان دادن شخصیت والاى وى، به جایگاه رفیع فرزندان او، عمران و عیسى نیز اشارتى کرده اند.

خویشان عمران از شیعیان اهل بیت نبوت علیهم‌السلام و مردمان برجسته روزگار خود بودند. امام صادق علیه‌السلام آن‌ها را خاندانى نجیب و بزرگوار معرفى فرمود و شخصیت عمران را به داشتن قومى بزرگوار چنین ستود: «هذا من اهل بیت النجباء؛ این، از خاندان نجبا و بزرگ است».[۴]

این قوم نجیب از تیره بزرگ اشعرى هاى قم بودند که نقش فراوانى را در آبادانى شهر قم به عهده داشتند. شاید به همین دلیل، «عمران بن عبدالله» به «عمران اشعرى قمى» معروف گشته است.

برادران عمران:

آدم، ادریس، اسحاق، عیسى، عبدالملک و یعقوب، برادران بزرگوار عمران بودند که همگى از یاران امامان معصوم علیه‌السلام به شمار مى آمدند، آن‌ها به درجه هاى بالایى از علم و معرفت دست یافتند و در راه ترویج و توسعه فرهنگىِ مکتب علوى، خدمت فراوان کردند. اکنون به اختصار به گوشه اى از زندگى آن‌ها اشاره مى کنیم.

  • اسحاق بن عبدالله: راوى قابل اعتماد و از یاران امام باقر[۹] و امام صادق علیهما‌السلام‌[۱۰] که مرحوم نجاشى، متوفى ۴۵۰ ق شخصیت وارسته او را این گونه ستوده است: «اسحاق بن عبدالله بن مالک الاشعرى القمى، ثقة...» اسحاق بن عبدالله فردى ثقه و قابل اطمینان است.[۱۱]
  • عیسى بن عبدالله القمى: عالم و راوى بلندمرتبه اى که امام رضا علیه‌السلام درباره اش فرمودند: «منا اهل البیت؛ او از ما است».[۱۲] وى از یاران آن حضرت نیز به شمار می‌رود و در نزد دانشمندان رجال بر جایگاه رفیعى استوار گشته است.[۱۳]
  • عبدالملک بن عبدالله القمى: امام صادق علیه‌السلام در توصیف شخصیت والاى او مى فرمایند: «انه قوى الایمان؛ همانا او ایمانى محکم دارد».[۱۴] عبدالملک از یاران و شیعیان وارسته آن حضرت علیه‌السلام بود.[۱۵]

پسر عمران:

مَرْزَبان، پسر عمران شیعى والامرتبه و از یاران امام کاظم[۱۷] و امام رضا علیهماالسلام[۱۸] بود، شاید بهترین چیزى که دهنده عظمت و ارزش مرزبان است، پاسخى باشد که امام رضا علیه‌السلام به سؤال او برگرداند. «مرزبان گفت: به امام رضا علیه‌السلام عرض کردم: مى خواهم چیزى که خیلى مهم است از شما بپرسم، آیا من از شیعیان شما هستم؟ حضرت فرمود: بله. عرض کردم آیا اسم من نزد شما نوشته شده است؟ حضرت جواب داد: بله».[۱۹]

هر چند مرحوم آقا بزرگ تهرانى در کتاب ارزنده «الذریعه» نام مرزبان را در فهرست نویسندگان و مؤلفان شیعى آورده و براى او کتابى را با نام کتاب الحدیث ذکر کرده است؛[۲۰] اما در حال حاضر هیچ اثرى از آن نیست. شاید این کتاب نیز همانند بسیار کتاب الحدیث هاى گذشته در کتاب هاى بزرگ روائى شیعیان ادغام شده باشد و یا در طول زمان بر اثر حوادث گوناگون، محو گردید.

عمران در کلام امام صادق علیه‌السلام

از میان روایت هاى اندک عمران و آنچه مرحوم کشى و شیخ مفید درباره او نقل کرده اند، برمى آید که وى با وجود دورى راه، چندین بار به دیدار امام صادق علیه‌السلام رفته و از محضر ایشان بهره فراوان جسته است.

امام صادق علیه‌السلام در گفتگوى صمیمانه خود با عمران بن عبدالله، سخنان زیبایى را در توصیف شخصیت ممتاز او بیان فرموده و مقام و منزلت والاى وى را بر همگان نمایاند؛ در این باره ابان بن عثمان از یاران امام جعفرصادق علیه‌السلام مى گوید: هنگامى که عمران به نزد امام صادق علیه‌السلام آمد، حضرت او را در کنار خود جاى داده و فرمودند: چگونه اى؟ فرزندت چطور است؟ خویشانت چگونه اند؟ حال پسران عمویت چطور است؟ اهل خانه ات چه حال دارند؟ سپس امام علیه‌السلام مدت زیادى با عمران سخن گفت؛ وقتى عمران بیرون رفت، از امام سؤال شد، این شخص که بود؟ فرمود: فردى شریف و بزرگوار از قومى نجیب بود. قومى که هیچ ستم کارى بر آن‌ها مسلط نشد، مگر آن که خداوند او را هلاک کرد.[۲۱]

عمران بن عبدالله بیشتر وقت‌ها در مراسم حج و صحراى منا به دیدار امام علیه‌السلام مى رسید؛ البته احتمال این که در سایر زمان ها و مکان ها نیز با حضرت علیه‌السلام در ارتباط بوده است، بعید نمى نماید اما گزارش هاى موجود هیچ اشاره اى به آن ندارد.

مرحوم شیخ مفید - متوفى ۴۱۳ ق - در کتاب الاختصاص دیدار او با حضرت در صحراى منا را این گونه روایت کرده است: حماد بن عثمان، صحابى امام صادق علیه‌السلام مى گفت: گروهى در منا نزد امام صادق علیه‌السلام بودیم که عمران بن عبدالله قمى به نزد حضرت آمد، امام علیه‌السلام حالش را پرسید و با او بسیار خوش‌رفتارى کرد. وقتى به حضرت علیه‌السلام عرض کردم این فرد کیست که با او این گونه سخن گفتید و به او احسان کردید. حضرت فرمودند: این از خاندان نجباء است... .[۲۲] مرحوم کشى نیز این سخن را با تفاوتى اندک روایت کرده است.[۲۳]

شاید اوج دوستى و دلدادگى عمران به پیشوایش امام صادق علیه‌السلام زمانى باشد که در صحراى منا خیمه اى براى حضرت و خانواده اش به پا کرد، وى با نهایت عشق و علاقه آن را به محضر ایشان پیشکش کرد. مضمون حکایت از این قرار است:

راوى مى گوید: «در منا بودم که عمران بن عبدالله قمى با خیمه هائى در دست، از راه رسید و آن‌ها را در خیمه گاه حضرت صادق علیه‌السلام برپا کرد. وقتى امام علیه‌السلام با اهل بیت خود تشریف آوردند، با دیدن خیمه ها پرسیدند: این ها مال کیست؟ گفتم: قربانت شوم، این ها را عمران بن عبدالله قمى براى شما برپا کرد. حضرت علیه‌السلام داخل خیمه ها شد؛... عمران نیز کار خود در حضور امام علیه‌السلام را چنین گزارش مى دهد که: جانم به فدایتان، این ها خیمه هائى است که دستور دادید، برایتان درست کنم. حضرت علیه‌السلام فرمودند: قیمت آن‌ها چقدر شد؟ عمران گفت: جانم به قربان شما، پارچه هاى خیمه را خودم ساخته و براى شما درست کرده ام، فدایت شوم، دوست دارم به عنوان ارمغان و هدیه این خیمه ها را از من قبول کنید! من آن پولى را که شما به من داده بودید پس دادم؛ حضرت علیه‌السلام دست عمران را گرفت و درباره اش این چنین دعا کرد: از خداوند مى خواهم بر محمد و آلش درود فرستد و تو را در روزى که هیچ سایه اى جز سایه خدا نیست، زیر سایه خویش قرار دهد».[۲۴]

عمران در نگاه عالمان

اغلب دانشمندان شیعه، نام عمران بن عبدالله را در کتاب هاى رجال خود به ثبت رسانده اند و در تأیید وثاقت و عدالت عمران به روایت‌هایى که شیخ مفید و مرحوم کشى نقل کرده اند، استناد جسته اند.

شیخ مفید و مرحوم کشى از عالمان سده چهارم و پنجم هجرى قمرى چند روایت در ستایش عمران بن عبدالله نقل کرده اند که در کنار برخى گزارش هاى دیگر، بیان کننده ولایت مدارى و شیفتگى او به خاندان نبوت علیهم‌السلام است.

شیخ طوسى - متوفى ۴۶۰ ق - نام عمران را در کنار یاران امام جعفرصادق علیه‌السلام جایى داده - و بدین گونه بر عظمت و مقام آن شخصیت بزرگ افزوده است؛ او در این باره مى گوید: «عمران بن عبداللّه الا شعرى القمى، برادر یعقوب و عیسى است».[۲۵]

مرحوم مامقانى با توجه به همین روایت ها، شخصیت عمران را چنین مى ستاید: «فلا یبعد عدّ الرجل من الثقات الذین استفید وثاقتهم من القرائن الخارجیة ولا اقلّ من کونه فى اعلى درجات الحسن...» برشمردن عمران در زمره کسانى که وثاقت آن‌ها با قرائن و شواهد خارجى ثابت مى شود بعید نیست؛ حداقل این که او در بالاترین درجه هاى حُسن جاى دارد...».[۲۶]

علامه حلى نیز این چند روایت را از نشانه هاى بزرگى شخصیت وارسته عمران دانسته است.[۲۷]

جایگاه روائى عمران

در میان راویان و ناقلان آثار مکتب امامت علیه‌السلام، نام عمران نیز مى درخشد؛ لکن شمار بسیار اندک روایت هاى او ما را از دستیابى به تحلیل و بررسى بیشتر، درباره شخصیت روائى و گرایش روایت هایش و... باز مى دارد. بدیهى است، او نیز همانند بسیارى از راویان شیعه - احتمالاً - روایت هاى فراوان داشته است. اما گذشت زمان و دسیسه هاى مخالفان - که از هر فرصتى براى محو آثار تشیع استفاده مى کردند - نسل ما را از رسیدن به آثار ایشان محروم کرده است.

پیش از بیان دو روایتى که عمران مستقیماً از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده است، دو نکته را متذکر مى شویم:

  • نکته نخست: این که با دقت در سند دو حدیثى که عمران بن عبدالله روایت کرده است، درمى یابیم استاد وى در نقل حدیث، حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام بوده است که با حضور نزد ایشان و شنیدن کلام نورانى حضرت علیه‌السلام، آن را نقل کرده. کسانى که این دو حدیث را از عمران روایت کرده اند، یعقوب بن عبدالله قمى، برادر عمران و پسرش مرزبان بن عمران هستند که به عنوان شاگردان او در نقل روایت نیز محسوب مى شوند.
  • نکته دوم: در جستجوى روایت هاى عمران بن عبدالله قمى، ممکن است به عنوانى دیگر از «عمران قمى» - که در سند احادیث هست - برخورد کنیم، «عمران قمى» شخصیتى است سواى عمران بن عبدالله قمى و متفاوت از او، زیرا بر اساس آنچه مرحوم خوئى گفته است، «عمران قمى» در واقع «عمران بن محمد بن عمران قمى» است،[۲۸] نه عمران بن عبدالله قمى، بنابراین «عمران قمى» در حقیقت نوه عمران بن عبدالله قمى است، نه خود عمران.

اکنون پس از بیان دو نکته فوق، مضمون دو روایتى را که انتسابش به عمران بن عبدالله قمى قطعى است از نظر مى گذرانیم:

  • تفسیر قرآن: از دستورات مهم اسلام، جهاد با کافران است، خداوند در آیه: «یا ایها الذین آمنوا قاتلوا الذین یلونکم من الکفار ولیجدوا فیکم غلظة و اعلموا ان اللّه مع المتقین»،[۲۹] مؤمنان را به جنگ با کافرانى مى خواند که در مجاورت آن‌ها بوده اند. عمران بن عبدالله در تفسیر این آیه شریفه، سخنى را از امام صادق علیه‌السلام روایت مى کند که مضمونش چنین است: کافرانى که در مجاورت و نزدیکى مسلمانان قرار داشتند، طایفه «دیلم»[۳۰] بودند.[۳۱]
  • عقوبت پندار نادرست درباره امامت: با توجه به اهمیت مسئله امامت که از پایه هاى اعتقادى شیعه است، عمران بن عبدالله قمى از امام صادق علیه‌السلام حدیثى را نقل کرده است که حضرت سه دسته را به دلیل پندار غلط و سستى در امر امامت، سزاوار عذاب خدا دانسته اند و آن‌ها را در ردیف کسانى قرار داده اند که هیچ بهره اى از اسلام نبرده اند. کسى که به دروغ ادعاى امامت کند. کسى که امام حقیقى را انکار کند. کسى که دو گروه فوق را مسلمان بداند.[۳۲]

وفات

عمران بن عبدالله قمى، پس از روزگارى تلاش سرانجام تسلیم امر الهى شد و با کوله بارى از اخلاص و ارادت به خاندان نبوت علیهم‌السلام راه زندگى جاودان را در پیش گرفت، تا در سرمنزل ابدیت به دیدار معبودش نایل آید.

از تاریخ درگذشت او گزارشى در دست نیست؛ اما به دلیل این که عمران از یاران امام صادق علیه‌السلام بوده و سال شهادت آن حضرت ۱۴۸ هجرى قمرى است، چنانچه عمران بعد از شهادت امام صادق علیه‌السلام از دنیا رفته باشد، تاریخ وفاتش به نیمه دوم قرن دوم هجرى برخواهد گشت و در صورتى که قبل از شهادت حضرت، دعوت حق را لبیک گفته باشد، زمان رحلتش نیمه اول قرن دوم هجرت خواهد بود.

محل دفن عمران نیز همانند بسیارى از زوایاى دیگر زندگیش نامعلوم است.

پانویس

  1. رجال، شیخ طوسى، ص۲۵۶.
  2. تنقیح المقال، ج۲، ص۱۸۴.
  3. معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۱۹۵.
  4. رجال، کشى، ص ۳۳۳، رقم ۶۰۸.
  5. رجال، شیخ طوسى، ص۱۴۳.
  6. همان، ص۱۵۰-۳۴۰.
  7. رجال، برقى، ص ۵۲.
  8. ستارگان حرم، ج۸.
  9. رجال، شیخ طوسى، ص ۱۰۷.
  10. رجال، برقى، ص ۲۸.
  11. رجال، نجاشى، ص ۵۳.
  12. رجال، کشى، ص ۲۸۱.
  13. ستارگان حرم، ج۶.
  14. رجال، علامه حلى، ص ۱۱۵.
  15. رجال، شیخ طوسى، ص ۲۳۴ و رجال، برقى، ص ۲۴.
  16. معجم رجال الحدیث، ج ۲۰، ص ۱۴۳، رقم ۱۳۷۳۸.
  17. رجال، برقى، ص۵۱.
  18. رجال، شیخ طوسى، ص۳۹۱.
  19. رجال، کشى، ص۵۰۵.
  20. الذریعه الى تصانیف الشیعه، ج۶، ص۳۶۶، رقم ۲۲۶۶.
  21. همان و رجال کشى، ص ۳۳۳: (عن ابان بن عثمان قال: اقبل عمران بن عبدالله القمى على ابى عبدالله علیه‌السلام. فقرّبه ابوعبدالله علیه‌السلام فقال: کیف انت؟ وکیف ولدک؟ وکیف اهلک؟ وکیف بنو عمک؟ وکیف اهل بیتک؟ ثم حدّثه ملیاً، فلما خرج قیل لابى عبدالله علیه‌السلام من هذا؟ قال: نجیب من قوم النجباء، مانصب لهم جبّار إلا قصمه الله).
  22. اختصاص، ص۶۹: (...عن حماد الناب قال: کنا عند ابى عبدالله علیه‌السلام بمنى، و نحن جماعة اذ دخل علیه عمران بن عبدالله القمى، فسأله و بره و بشه، فلمّا اَن قام، قلت: لابى عبدالله علیه‌السلام من هذا الذى بررته هذا البر؟ فقال: هذا من اهل بیت النجباء. ما اراد بهم جبّارٌ من جبابرة إلا قصمه اللّه).
  23. رجال، کشى، ص۳۳۳.
  24. اختصاص، ص۶۸: (...عن بعض الکوفیین، قال: کنت بمنى اذا اقبل عمران بن عبدالله القمى و معه مَضارب للرجال والنساء و فیها کنف، فضربها فى مَضرب ابى عبدالله علیه‌السلام، اذ اقبل ابوعبدالله علیه‌السلام و معه نسائه، فقال: ما هذا؟ فقلت: جعلت فداک، هذه مَضارب ضربها لک عمران بن عبدالله القمى، قال: فنزل بها، ثم قال: یا غلام عمران بن عبدالله القمى، قال: فأقبل، فقال: جعلت فداک، هذه مضارب التى امرتنى ان اعملها لک، فقال: بِکم ارتفعت؟ فقال له: جعلت فداک، ان الکرابیس من صنعتى و عملتها لک، فانا احب جعلت فداک، ان تقبلها منى هدیة و قد ردوت المال الذى اعطیتنیه، قال: فقبض ابوعبدالله علیه‌السلام على یده ثم قال: اسأل الله تعالى ان یصلّى على محمد و آل محمد و ان یظلک یوم لاظل الا ظله).
  25. رجال، شیخ طوسى، ص۲۵۶.
  26. تنقیح المقال، ج۲، ص۳۵۰.
  27. رجال، علامه حلى، ص ۱۲۵-۱۲۴.
  28. معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۵۴، رقم ۹۰۷۰.
  29. سوره توبه/۱۲۳.
  30. دیلم: گویا طایفه اى از کفار حوزه دریاى خزر بوده اند و...(المنجد)
  31. تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۷۴، ح۲۳. (...عن یعقوب القمى عن اخیه عمران بن عبدالله القمى عن جعفر بن محمد علیه‌السلام فى قول الله عز و جل قاتلوا الذین یلونکم من الکفار. قال: الدیلم).
  32. وسایل الشیعه، ج۲۸، ص۳۴۹، ح۳۴۹۳۶: (...عن مرزبان القمى عن عمران الاشعرى عن جعفر بن محمد علیه‌السلام انه قال: ثلاثة لاینظرالله الیهم، ولایزکیهم، و لهم عذاب الیم، من زعم انه امام و لیس بامام، و من زعم فى امام حق انه لیس بامام و هو امام، و من زعم ان لهما فى الاسلام نصیباً).

منابع

  • على محمدى‌یدک، "عمران بن عبدالله اشعری قمی؛ راوى نجیب" از مجموعه ستارگان حرم، جلد۹.