شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اصرار بر گناه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی پایگاه معتبر|ماخذ=پایگاه}}
+
{{خوب}}
 +
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 +
«اصرار بر گناه» آن است که انسان [[گناه|گناهی]] را مکرر بجا آورد، بدون این که پشیمان شده و [[توبه]] کند، یا گناه عادت او گردیده باشد. اصرار بر گناه در روایات، خود از گناهان کبیره شمرده شده، زیرا موجب سبک شمردن امر [[خداوند]] و بی‌­پروا شدن در هتک حرمت او بوده و حالت بندگی را از [[روح]] انسان می‌رباید.
  
 +
==معنای اصرار بر گناه==
  
 +
«صُرّ» بمعنی بستن و گره زدن است؛ کیسه را هم به آن جهت صُرّه می­ گویند که پول در آن گره زده و بسته می ­شود. اصرار هم معنای ثبات و دوام را می ­رساند. اصرار به [[گناه]] را نیز بدان لحاظ اصرار گویند که گوئی گناه را به گناه یا گناه را به خود بسته است.<ref> سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، لغت «صرّ»؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، لغت «صرّ».</ref>
  
 +
در اصطلاح اندیشمندان علم [[اخلاق]] و [[فقه]]، اصرار بر گناه آن است که گناه معینی را مکرر بجا آورد، بدون این که بعد از هر مرتبه پشیمان شده و [[توبه]] کند، یا گناه از او به طور کلی زیاد سر زند و عادت او گردیده باشد.
  
 +
بعضی از فقها نیز بر این باورند که بجا آوردن گناه صغیره یک مرتبه با قصد انجام دوباره آن اصرار است؛ یعنی مجرد تصمیم به تکرار آن گناه، اصرار است و بعضی دیگر فرموده ­اند که ترک توبه از گناهی که کرده اصرار است هر چند آن را تکرار نکند و تصمیم بر تکرارش نیز نداشته باشد. ولی آنچه به نظر می رسد این است که صدق اصرار در این دو صورت اخیر چه از حیث لغت و چه از حیث عرف مشکل است.<ref>دستغیب، سید عبدالحسین؛ گناهان کبیره، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ۱۶، سال ۱۳۸۲ ش، ج ۲، ص ۲۶۶.</ref>
  
__toc__
+
اصرار بر گناه ناشى از تباهى و خواری یکى از دو قوه ([[شهوت رانی|شهوت]] و [[غضب]]) و خروج یکى از این دو از اطاعت قوه عاقله است، یا از فساد هر دو قوه با هم پدید مى‌آید و در این صورت از رذائل هر دو قوه به شمار می آید؛ و هر چه دلالت بر نکوهش مطلق گناه یا بر ذم هر یک از افراد معین آن داشته باشد، به طریق أولى و با تأکید بیشتر بر نکوهش اصرار بر گناه دلالت دارد.<ref> مجتبوى‌، سید جلال الدین؛ علم اخلاق اسلامى،‌ انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش، ج ۴، ص ۶۳.</ref>
  
گناهان کبیره، گناهانی هستند که در [[قرآن]] و روایات به کبیره بودن یا عذاب آنها تصریح شود که در صورت استغفار و تصمیم بر عدم برگشتن بسوی آنها دیگر گناهان ـ گناهان صغیره ـ نیز به لطف و عنایت الهی بخشوده می­شود. از جمله گناهانی که در [[قرآن]] و سنت به کبیره بودن آنها تصریح شده است اصرار بر گناهان حتی صغیره است که گناه صغیره را تبدیل به کبیره می­کند.<ref> شیخ حر عاملی، محمد بن الحسن؛ وسایل الشیعه، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، چاپ اول، 1412 ق، ج 15، ص 329، ح 33.</ref>
+
مشخص است که تکرار و زیادی گناه به چند مرتبه حاصل می شود، اما تعیین تعداد آن به نظر عرف است و میزان معینی برای آن نیست؛ زیرا به اختلاف گناهان صغیره و نزدیکی و دوری آنها از کبائر، مختلف می­ شود. بعضی به سه بار کبیره است و بعضی به بیشتر و برخی به کمتر.<ref>دستغیب، سید عبدالحسین؛ گناهان کبیره، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ۱۶، سال ۱۳۸۲ ش، ج ۲، ص ۲۶۵.</ref>
  
==تعریف اصرار بر گناه==
+
==اصرار بر گناه در قرآن و حدیث==
  
«صُرّّ» بمعنی بستن و گره زدن است. کیسه را هم به آن جهت صُرّه می­گویند که پول در آن گره زده و بسته می­شود. اصرار هم معنای ثبات و دوام را می­رساند. اصرار به گناه را نیز بدان لحاظ اصرار گویند که گوئی گناه را به گناه یا گناه را به خود بسته است.<ref> قرشی، سید علی اکبر؛ قاموس قرآن، دارالکتب الإسلامیه، چاپ نهم، 1381 ش، لغت «صرّ»؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، المکتبه المرتضویه، لغت «صرّ».</ref>
+
از جمله [[گناه|گناهانی]] که در [[قرآن]] و [[احادیث]] به کبیره بودن آنها تصریح شده است، «اصرار بر گناهان» حتی صغیره است که گناه صغیره را تبدیل به کبیره می‌­کند.<ref> شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق، ج ۱۵، ص ۳۲۹، ح ۳۳.</ref> خدای تعالی در توصیف سالکان بسوی [[آخرت]]، یکی از اوصاف آنها را عدم اصرار بر [[گناه]] و عمل زشتی که قبلاً انجام داده ­اند برمی ­شمارد:
 +
{{متن قرآن|«... وَلَمْ یصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یعْلَمُونَ»}}<ref> [[سوره آل عمران]]، آیه ۱۳۵ یعنی: «و بر گناه اصرار نمی ورزند با این که می دانند».</ref> و [[استغفار]] و [[توبه]] را به اصرار نداشتن بر گناه مقید می ­سازد.
  
در اصطلاح اندیشمندان علم [[اخلاق]] و [[فقه]]، اصرار آن است که گناه معینی را مکرر بجا آورد، بدون این که بعد از هر مرتبه پشیمان شده، توبه کند یا گناه از او به طور کلی زیاد سر زند و پیشه و عادت او گردیده باشد هر چند از انواع متعدد گناهان باشد.
+
[[ابوبصیر اسدی|ابوبصیر]] از [[امام صادق]] علیه السلام نقل نموده که آن حضرت فرموده است: «به خدا قسم که خداوند چیزی را از [[عبادت]] و طاعت بنده نمی­ پذیرد در حالی­ که آن بنده بر چیزی از گناهان مصرّ باشد».<ref> کلینی، یعقوب؛ اصول کافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الإسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۷۵ ش، ج ۲، ص ۲۸۸.</ref> دلالت این [[حدیث]] بر کبیره بودن اصرار واضح است و معلوم می­ شود اصرار بر گناه، خود کبیره است که سبب پذیرفته نشدن سایر عبادات است.
  
بعضی از فقها نیز بر این باورند که بجا آوردن گناه صغیره یک مرتبه با قصد انجام دوباره آن اصرار است؛ یعنی مجرد تصمیم به تکرار آن گناه، اصرار است و بعضی دیگر فرموده­اند که ترک توبه از گناهی که کرده اصرار است هر چند آن را تکرار نکند و تصمیم بر تکرارش نیز نداشته باشد.
+
در بعضی از روایات به صراحت، اصرار بر گناه را از بزرگترین گناهان کبیره شمرده، دوری آن را از پیروان خویش خواسته ­اند. از جمله [[امام علی]] علیه السلام می­ فرماید: «ایاک و الاصرار فانه من اکبر الکبائر و اعظم الجرایم»؛ بترس و دوری کن از اصرار بر گناه، زیرا اصرار از بزرگترین گناهان کبیره و عظیم­ترین جرائم است.<ref> عبدالواحد آمدی؛ غررالحکم ودررالکلم، ترجمه محمدعلی انصاری، ص ۱۹۲.</ref>
 
 
ولی آنچه به نظر می رسد این است که صدق اصرار در این دو صورت اخیر چه از حیث لغت و چه از حیث عرف مشکل است.<ref>دستغیب، سید عبدالحسین؛ گناهان کبیره، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ 16، سال 1382 ش، ج 2، ص 266.</ref>
 
 
 
==اصرار بر گناه از منظر قرآن و سنت==
 
 
 
خدای تعالی در توصیف سالکان بسوی آخرت، یکی از اوصاف آنها را عدم اصرار بر گناه و عمل زشتی که قبلاً انجام داده­اند برمی­شمارد:
 
«ولم یصرّوا علی ما فعلوا و هم یعلمون»<ref> [[سوره آل عمران]]، آیه 135 یعنی: «و بر گناه اصرار نمی ورزند با این که می دانند».</ref> و استغفار و توبه را به اصرار نداشتن بر گناه مقید می­سازد.
 
 
 
ابوبصیر از حضرت [[امام صادق]] علیه السلام نقل نموده که آن حضرت فرموده است: «به خدا قسم که خداوند چیزی را از عبادت و طاعت بنده نمی­پذیرد در حالی­ که آن بنده بر چیزی از گناهان مصرّ باشد».<ref> کلینی، یعقوب؛ اصول کافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الإسلامیه، چاپ ششم، 1375 ش، ج 2، ص 288.</ref>
 
 
 
دلالت این [[حدیث]] هم بر کبیره بودن اصرار پرواضح است. زیرا گناه صغیره­ای که به واسطه ترک کبائر و انجام واجبات، خود به خود برطرف و آمرزیده شده است چگونه مانع پذیرفته شدن طاعات و عبادات می­گردد؟! پس معلوم می­شود اصرار بر گناه، خود کبیره است که سبب پذیرفته نشدن سایر عبادات است.
 
 
 
در بعضی از روایات به صراحت، آن را از بزرگترین گناهان کبیره شمرده، دوری آن را از پیروان خویش خواسته­اند. از آن جمله امام علی علیه السلام می­فرماید: «بترس و دوری کن از اصرار بر گناه، زیرا اصرار از بزرگترین گناهان کبیره و عظیم­ترین جرائم است».<ref> امام علی علیه السلام: «ایاک و الاصرار فانه من اکبر الکبائر و اعظم الجرایم» عبدالواحد آمدي؛ غررالحكم ودررالكلم، ترجمه محمدعلي انصاري، تصحيح مهدي انصاري قمي، نشر مؤسسه انتشاراتي امام عصر علیه السلام، چاپ دوم، 1384 ش، ص 192.</ref>
 
  
 
==آثار اصرار بر گناه==
 
==آثار اصرار بر گناه==
سطر ۳۴: سطر ۲۸:
 
'''بی فایده بودن یاد خدا:'''
 
'''بی فایده بودن یاد خدا:'''
  
اصرار بر گناه و تکرار آن حالتی در روح انسان به وجود می­آورد که با آن وضعیت، دیگر یاد خدا هم فایده­ای نخواهد داشت و آن حالت عبارت است از سبک شمردن امر الهی و بی­پروا بودن در هتک حرمت او و خود را در پیشگاه مقدسش بزرگ شمردن و بدیهی است که با پدید آمدن چنین حالتی در انسان، دیگر روح بندگی در وجود او باقی نمانده، در نتیجه یاد خدا هم اثر و نتیجه­­ای نخواهد بخشید. البته باید دانست که این جریان در صورتی است که تکرار گناه و اصرار بر آن، از روی علم و عمد باشد ولذا فرمود: «و هم یعلمون»<ref> طباطبائی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سوم، 1394ق، ج4، ص19.</ref>
+
اصرار بر گناه و تکرار آن، حالتی در [[روح]] انسان به وجود می­ آورد و آن عبارت است از سبک شمردن امر الهی و بی ­پروا بودن در هتک حرمت او و خود را در پیشگاه مقدسش بزرگ شمردن و بدیهی است که با پدید آمدن چنین حالتی در انسان، دیگر روح بندگی در وجود او باقی نمانده، در نتیجه یاد خدا هم اثر و نتیجه ­­ای نخواهد بخشید. البته این در صورتی است که تکرار گناه و اصرار بر آن، از روی علم و عمد باشد ولذا فرمود: {{متن قرآن|«و هُم یَعلَمون»}}.<ref> طباطبائی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۴ق، ج۴، ص۱۹.</ref>
  
 
'''عاقبت به شر شدن:'''
 
'''عاقبت به شر شدن:'''
  
از طرفی بر اثر اصرار بر گناه و تكرار آن، محبت آن گناه در دل او ريشه دوانيده، ياد آن گناه بر قلب او غلبه می­کند. بنابراین چون هنگام [[مرگ]] رسد صورت آن گناه در نظرش مجسم می­شود و ميل به انجام آن در او پيدا می­گردد و در همان حال كه توجه روحش به عالم طبيعت و روى دلش به سمت دنيا است جانش گرفته می­شود. چنين كسى كه سرش را به طرف دنيا برگردانيده و قبض روح شده است از لقاء پروردگار محجوب و در پرده خواهد بود و آنگاه كه انسان از خدايش محجوب گشت عذاب بر او نازل مى‌شود و آثار گناهانش ظاهر مي­گردد، چون انسان بر همان چيزى كه بر آن زندگى مي­کند مي­ميرد و بر آنچه كه بر آن مرده، زنده مى‌شود. همانطور که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است.<ref> ورام بن ابی فراس، ابی الحسن؛ تنبیه الخواطر نزهه النواظر (مجموعه ورام)، دارالکتب الإسلامیه، ج2، ص133؛ ملکی تبریزی، میرزا جوادآقا، اسرارالصلاه، مترجم رضارجب زاده، انتشارات پیام آزادی، چاپ هشتم، 1378 ش، ص233.</ref>
+
بر اثر اصرار بر گناه و تکرار آن، محبت آن گناه در دل او ریشه دوانیده، یاد آن گناه بر قلب او غلبه می­ کند. بنابراین چون هنگام [[مرگ]] رسد صورت آن گناه در نظرش مجسم می­ شود و میل به انجام آن در او پیدا می­ گردد و در همان حال که توجه روحش به عالم طبیعت و روى دلش به سمت دنیا است، جانش گرفته می­ شود. چنین کسى که سرش را به طرف دنیا برگردانیده و قبض روح شده است از لقاء پروردگار محجوب و در پرده خواهد بود و آنگاه که انسان از خدایش محجوب گشت [[عذاب]] بر او نازل مى‌شود و آثار گناهانش ظاهر می­ گردد، چون انسان -طبق فرموده [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله - بر همان چیزى که بر آن زندگى می­ کند می­ میرد و بر آنچه که بر آن مرده، زنده مى‌شود.<ref> ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر نزهه النواظر (مجموعه ورام)، دارالکتب الإسلامیه، ج۲، ص۱۳۳؛ میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، اسرارالصلاه، ترجمه رضا رجب زاده، انتشارات پیام آزادی، چاپ هشتم، ۱۳۷۸ ش، ص۲۳۳.</ref>
  
'''مانع فهم'''
+
'''مانع فهم و تشخیص:'''
  
از جمله موانع درک و فهم و کاهش معرفت اين است كه شخص بر انجام گناهى اصرار ورزد که اين‌ باعث زنگار و تيرگى قلب شده، صفا و نورانیت آن را که از ابزار مهم درک و فهم است می­زداید: درست مانند كثافات كه روى آينه باشد.<ref>جباران‌، محمدرضا؛ اخلاق (ترجمه‌ى اخلاق)، مؤسسه‌ى انتشارات هجرت‌، چاپ: چهارم‌، 1378 ش، ص 101.</ref>
+
از جمله موانع درک و فهم و کاهش [[معرفت]] این است که شخص بر انجام گناهى اصرار ورزد، که این‌ باعث زنگار و تیرگى قلب شده، صفا و نورانیت آن را که از ابزار مهم درک و فهم است می ­زداید؛ درست مانند آلودگی که روى آینه باشد.<ref>محمدرضا جباران‌، اخلاق (ترجمه‌ى اخلاق)، مؤسسه‌ى انتشارات هجرت‌، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۸ ش، ص ۱۰۱.</ref> [[امام باقر]] علیه السلام می ­فرماید: «ما من شی‌ء أفسد للقلب من خطیئته، إنّ القلب لیواقع الخطیئة، فما یزال به حتّى یغلب علیه، فیصیر أعلاه أسفله»؛ چیزى براى قلب فسادآورتر از گناهش نیست، قلب مرتکب گناه مى‌شود و بر آن اصرار مى‌ورزد تا بالایش را پائین مى‌گرداند (وارونه مى‌شود و معکوس مى‌فهمد و حق و باطل را بجاى هم مى‌گیرد).<ref> شیخ کلینی، اصول کافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الإسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۷۵ ش، ج ۲، ص ۲۶۸.</ref>
  
'''استهزاء و مسخره کردن خود:'''
+
'''مسخره کردن خود:'''
  
[[امام باقر]] عليه السلام می­فرماید: «کسی ­که از گناه توبه کرده، مانند كسى است كه گناه نكرده است اما كسى­ كه بر گناه اصرار دارد و استغفار مى‌كند، مانند كسى است كه خود را استهزاء كرده است».<ref> همان، ص 334.</ref>
+
امام باقر علیه السلام می­ فرماید: «کسی ­که از گناه [[توبه]] کرده، مانند کسى است که گناه نکرده است، اما کسى­ که بر گناه اصرار دارد و [[استغفار]] مى‌کند، مانند کسى است که خود را استهزاء کرده است».<ref> همان، ص ۳۳۴.</ref>
  
 
'''ظلمانی کردن قلب:'''
 
'''ظلمانی کردن قلب:'''
  
اصرار بر گناه را به آبى تشبيه كرده‌اند كه به طور مداوم قطره قطره بر سنگى بچكد. اين آب بالأخره در سنگ اثر مى‌كند در حالى­كه اگر همان مقدار آب يك دفعه بر آن سنگ ريخته شود در آن تأثيرى نخواهد داشت و به همين دليل پيامبر گرامى اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «محبوب­ترین اعمال نزد خداوند با دوام‌ترين اعمال است اگر چه كم باشد».<ref>الخبر الذي رواه أبوهريرة عن النبي صلی الله علیه و آله أنه قال «إن أحب الأعمال إلى الله تعالى أدومها و إن قل» علم الهدى، سيد مرتضى؛ تنزيه الأنبياء علیه السلام، انتشارات شريف رضى قم، 1250 ق، ص 130.</ref>
+
اصرار بر گناه را به آبى تشبیه کرده‌اند که به طور مداوم قطره قطره بر سنگى بچکد. این آب بالأخره در سنگ اثر مى‌کند در حالى ­که اگر همان مقدار آب یک دفعه بر آن سنگ ریخته شود در آن تأثیرى نخواهد داشت و به همین دلیل [[پیامبر اسلام]] صلى اللّه علیه و آله فرمود: «إن أحب الأعمال إلى الله تعالى أدومها و إن قلّ»؛ محبوب­ترین اعمال نزد خداوند با دوام‌ترین اعمال است اگر چه کم باشد.<ref>سید مرتضى، تنزیه الأنبیاء علیه السلام، انتشارات شریف رضى قم، ۱۲۵۰ ق، ص ۱۳۰.</ref> طبق قاعده ـ هر چیزى با ضدش شناخته مى‌شود<ref>«الأشیاء تستبان باضدادها»</ref> ـ از این [[حدیث]] چنین استفاده مى‌شود که فقط عمل دائمى تأثیرگذار است، اگر چه کم باشد. گناهان کوچک هم اگر دوام یابند در ظلمانى کردن قلب تأثیر بسزایی خواهند داشت.<ref> جباران‌، محمدرضا؛ اخلاق (ترجمه‌ى اخلاق)، مؤسسه‌ى انتشارات هجرت‌، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۸ ش، ص ۳۴۶.</ref>
 
 
طبق قاعده ـ هر چيزى با ضدش شناخته مى‌شود<ref>«الأشياء تستبان باضدادها»</ref> ـ از اين حديث چنين استفاده مى‌شود که فقط عمل دائمى تأثیرگذار است اگر چه كم باشد. گناهان كوچك هم اگر دوام يابند در ظلمانى كردن قلب تأثير بسزایی خواهند داشت.<ref> جباران‌، محمدرضا؛ اخلاق (ترجمه‌ى اخلاق)، مؤسسه‌ى انتشارات هجرت‌، چاپ: چهارم‌، 1378 ش، ص 346.</ref>
 
  
'''از کف دادن ملکه عدالت:'''
+
'''از دست دادن ملکه عدالت:'''
  
عدالت، انجام واجبات و ترک محرمات و عدم اصرار بر گناهان است که با اصرار بر آنها و سقوط این ملکه، وی فاسق گشته دیگر حتی شهادت او در محاکم قضایی نیز از درجه اعتبار ساقط است.
+
[[عدالت]]، انجام [[واجب|واجبات]] و ترک [[حرام|محرمات]] و عدم اصرار بر گناهان است، که با اصرار بر گناه و سقوط این ملکه، انسان [[فسق|فاسق]] گشته و دیگر حتی [[شهادت (در فقه)|شهادت]] او در محاکم قضایی نیز از درجه اعتبار ساقط است.
 
 
'''از کف دادن قوه تشخیص:'''
 
 
 
[[امام باقر]] عليه السّلام می­فرماید: «چيزى براى قلب فسادآورتر از گناهش نيست، قلب مرتكب گناه مى‌شود و بر آن اصرار مى‌ورزد تا بالايش را پائين مى‌گرداند (وارونه مى‌شود و معكوس مى‌فهمد و حق و باطل را بجاى هم مى‌گيرد)».<ref> قال الباقر علیه السلام: «ما من شي‌ء أفسد للقلب من خطيئته، إنّ القلب ليواقع الخطيئة، فما يزال به حتّى يغلب عليه، فيصيّر أعلاه أسفله» کلینی، یعقوب، اصول کافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الإسلامیه، چاپ ششم، 1375 ش، ج 2، ص 268.</ref>
 
 
 
==تعیین اصرار، عرفی است==
 
 
 
مشخص است که تکرار و زیادی گناه به چند مرتبه حاصل می شود اما تعیین تعداد آن به نظر عرف است و میزان معینی برای آن نیست زیرا به اختلاف گناهان صغیره و نزدیکی و دوری آنها از کبائر، مختلف می­شود. بعضی به سه بار کبیره است و بعضی به بیشتر و برخی به کمتر به هر حال تعیین آن به نظر عرف است.<ref>دستغیب، سید عبدالحسین؛ گناهان کبیره، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ 16، سال 1382 ش، ج 2، ص 265.</ref>
 
 
 
==منشأ اصرار بر گناه==
 
 
 
اصرار بر گناه يا ناشى از تباهى و خواری يكى از دو قوه (شهوت و غضب) و خروج يكى از اين دو از اطاعت قوه عاقله است يا از فساد هر دو قوه با هم پديد مى‌آيد و در اين صورت از رذائل هر دو قوه به شمار می آید و هر چه دلالت بر نکوهش مطلق گناه يا بر ذم هر يك از افراد معيّن آن داشته باشد بطريق أولى و با تأكيد بيشتر بر نکوهش اصرار بر گناه دلالت دارد.<ref> مجتبوى‌، سيد جلال الدين؛ علم اخلاق اسلامى،‌ انتشارات حكمت، چاپ: چهارم‌، 1377 ش، ج 4، ص 63.</ref>
 
  
 
==درمان اصرار بر گناه==
 
==درمان اصرار بر گناه==
  
اما علاج اصرار بر گناه و دواء براى دستيابى به توبه، نياز به تحصيل اسباب آن دارد و آن عبارت است از علم و تذكر و مجاهدت با عمل. اما علم به اين است كه بداند آنچه بهتر و پايدارتر است آن سراى آخرت است و گناهان موجب شقاوت و بدبختى بس بزرگ براى او در دنيا و آخرت خواهد بود و آنچه كه انسان را از اين شقاوت عظمى نجات مي بخشد و محبت حضرت حق تعالى را كسب مي كند و آدمى را بجوار حضرت ذوالجلال و لقاء او مي رساند توبه است.
+
علاج اصرار بر [[گناه]] و دواء براى دستیابى به [[توبه]]، نیاز به تحصیل اسباب آن دارد و آن عبارت است از علم و تذکر و مجاهدت با عمل. اما علم به این است که بداند آنچه بهتر و پایدارتر است آن سراى [[آخرت]] است و گناهان موجب شقاوت و بدبختى بس بزرگ براى او در دنیا و آخرت خواهد بود و آنچه که انسان را از این شقاوت عظمى نجات می بخشد و محبت حضرت حق تعالى را کسب می کند و آدمى را بجوار حضرت ذوالجلال و لقاء او می رساند، توبه است.
  
از اين كه بگذريم بايد دانست كه علم با غفلت نفعى بحال آدمى ندارد مگر اين كه انسان متذكر شود و علامت فكر سودمند اين است كه آن فكر در تغيير و تحول احوال آدمى اثر بگذارد و در عواقب سوئى كه بخاطر زياده روى در منافع زودرس دنيائى در انتظارش هست او را به تفكر وادارد و همیشه متذکر آن بوده در اطراف آن نهایت تفکر را بکند. آنگاه شروع به توبه کند که مراتب و مراحل آن در کتابهای اخلاقی بیان شده است.<ref> ملكى تبريزى‌، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، رضا رجب زاده، انتشارات پيام آزادى‌، چاپ: هشتم، ‌1378 ش،78.</ref>
+
همچنین باید دانست که علم با [[غفلت]] نفعى به حال آدمى ندارد، مگر این که انسان متذکر شود و علامت فکر سودمند این است که آن فکر در تغییر و تحول احوال آدمى اثر بگذارد و در عواقب سوئى که بخاطر زیاده روى در منافع زودرس دنیائى در انتظارش هست او را به [[تفکر|تفکر]] وادارد و همیشه متذکر آن بوده در اطراف آن نهایت تفکر را بکند. آنگاه شروع به توبه کند که مراتب و مراحل آن در کتابهای اخلاقی بیان شده است.<ref> ملکى تبریزى‌، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، رضا رجب زاده، انتشارات پیام آزادى‌، چاپ: هشتم، ‌۱۳۷۸ ش،۷۸.</ref>
 
 
نتیجه این که اصرار بر گناه ولو صغیره از گناهان کبیره بوده، سم مهلکی بر پیکره روح و روان انسان است که حالت بندگی را از او ربوده، نام و یاد خدای تعالی هم ثمره­ای نمی­بخشد.
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=34656 اصرار بر گناه، اصغر صفرزاده، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 9 اردیبهشت 1391.
+
 
 +
* [http://www.pajoohe.ir "اصرار بر گناه"، دانشنامه پژوهه]، اصغر صفرزاده، تاریخ بازیابی: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۱.
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
  
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۴


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اصرار بر گناه» آن است که انسان گناهی را مکرر بجا آورد، بدون این که پشیمان شده و توبه کند، یا گناه عادت او گردیده باشد. اصرار بر گناه در روایات، خود از گناهان کبیره شمرده شده، زیرا موجب سبک شمردن امر خداوند و بی‌­پروا شدن در هتک حرمت او بوده و حالت بندگی را از روح انسان می‌رباید.

معنای اصرار بر گناه

«صُرّ» بمعنی بستن و گره زدن است؛ کیسه را هم به آن جهت صُرّه می­ گویند که پول در آن گره زده و بسته می ­شود. اصرار هم معنای ثبات و دوام را می ­رساند. اصرار به گناه را نیز بدان لحاظ اصرار گویند که گوئی گناه را به گناه یا گناه را به خود بسته است.[۱]

در اصطلاح اندیشمندان علم اخلاق و فقه، اصرار بر گناه آن است که گناه معینی را مکرر بجا آورد، بدون این که بعد از هر مرتبه پشیمان شده و توبه کند، یا گناه از او به طور کلی زیاد سر زند و عادت او گردیده باشد.

بعضی از فقها نیز بر این باورند که بجا آوردن گناه صغیره یک مرتبه با قصد انجام دوباره آن اصرار است؛ یعنی مجرد تصمیم به تکرار آن گناه، اصرار است و بعضی دیگر فرموده ­اند که ترک توبه از گناهی که کرده اصرار است هر چند آن را تکرار نکند و تصمیم بر تکرارش نیز نداشته باشد. ولی آنچه به نظر می رسد این است که صدق اصرار در این دو صورت اخیر چه از حیث لغت و چه از حیث عرف مشکل است.[۲]

اصرار بر گناه ناشى از تباهى و خواری یکى از دو قوه (شهوت و غضب) و خروج یکى از این دو از اطاعت قوه عاقله است، یا از فساد هر دو قوه با هم پدید مى‌آید و در این صورت از رذائل هر دو قوه به شمار می آید؛ و هر چه دلالت بر نکوهش مطلق گناه یا بر ذم هر یک از افراد معین آن داشته باشد، به طریق أولى و با تأکید بیشتر بر نکوهش اصرار بر گناه دلالت دارد.[۳]

مشخص است که تکرار و زیادی گناه به چند مرتبه حاصل می شود، اما تعیین تعداد آن به نظر عرف است و میزان معینی برای آن نیست؛ زیرا به اختلاف گناهان صغیره و نزدیکی و دوری آنها از کبائر، مختلف می­ شود. بعضی به سه بار کبیره است و بعضی به بیشتر و برخی به کمتر.[۴]

اصرار بر گناه در قرآن و حدیث

از جمله گناهانی که در قرآن و احادیث به کبیره بودن آنها تصریح شده است، «اصرار بر گناهان» حتی صغیره است که گناه صغیره را تبدیل به کبیره می‌­کند.[۵] خدای تعالی در توصیف سالکان بسوی آخرت، یکی از اوصاف آنها را عدم اصرار بر گناه و عمل زشتی که قبلاً انجام داده ­اند برمی ­شمارد: «... وَلَمْ یصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یعْلَمُونَ»[۶] و استغفار و توبه را به اصرار نداشتن بر گناه مقید می ­سازد.

ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل نموده که آن حضرت فرموده است: «به خدا قسم که خداوند چیزی را از عبادت و طاعت بنده نمی­ پذیرد در حالی­ که آن بنده بر چیزی از گناهان مصرّ باشد».[۷] دلالت این حدیث بر کبیره بودن اصرار واضح است و معلوم می­ شود اصرار بر گناه، خود کبیره است که سبب پذیرفته نشدن سایر عبادات است.

در بعضی از روایات به صراحت، اصرار بر گناه را از بزرگترین گناهان کبیره شمرده، دوری آن را از پیروان خویش خواسته ­اند. از جمله امام علی علیه السلام می­ فرماید: «ایاک و الاصرار فانه من اکبر الکبائر و اعظم الجرایم»؛ بترس و دوری کن از اصرار بر گناه، زیرا اصرار از بزرگترین گناهان کبیره و عظیم­ترین جرائم است.[۸]

آثار اصرار بر گناه

بی فایده بودن یاد خدا:

اصرار بر گناه و تکرار آن، حالتی در روح انسان به وجود می­ آورد و آن عبارت است از سبک شمردن امر الهی و بی ­پروا بودن در هتک حرمت او و خود را در پیشگاه مقدسش بزرگ شمردن و بدیهی است که با پدید آمدن چنین حالتی در انسان، دیگر روح بندگی در وجود او باقی نمانده، در نتیجه یاد خدا هم اثر و نتیجه ­­ای نخواهد بخشید. البته این در صورتی است که تکرار گناه و اصرار بر آن، از روی علم و عمد باشد ولذا فرمود: «و هُم یَعلَمون».[۹]

عاقبت به شر شدن:

بر اثر اصرار بر گناه و تکرار آن، محبت آن گناه در دل او ریشه دوانیده، یاد آن گناه بر قلب او غلبه می­ کند. بنابراین چون هنگام مرگ رسد صورت آن گناه در نظرش مجسم می­ شود و میل به انجام آن در او پیدا می­ گردد و در همان حال که توجه روحش به عالم طبیعت و روى دلش به سمت دنیا است، جانش گرفته می­ شود. چنین کسى که سرش را به طرف دنیا برگردانیده و قبض روح شده است از لقاء پروردگار محجوب و در پرده خواهد بود و آنگاه که انسان از خدایش محجوب گشت عذاب بر او نازل مى‌شود و آثار گناهانش ظاهر می­ گردد، چون انسان -طبق فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله - بر همان چیزى که بر آن زندگى می­ کند می­ میرد و بر آنچه که بر آن مرده، زنده مى‌شود.[۱۰]

مانع فهم و تشخیص:

از جمله موانع درک و فهم و کاهش معرفت این است که شخص بر انجام گناهى اصرار ورزد، که این‌ باعث زنگار و تیرگى قلب شده، صفا و نورانیت آن را که از ابزار مهم درک و فهم است می ­زداید؛ درست مانند آلودگی که روى آینه باشد.[۱۱] امام باقر علیه السلام می ­فرماید: «ما من شی‌ء أفسد للقلب من خطیئته، إنّ القلب لیواقع الخطیئة، فما یزال به حتّى یغلب علیه، فیصیر أعلاه أسفله»؛ چیزى براى قلب فسادآورتر از گناهش نیست، قلب مرتکب گناه مى‌شود و بر آن اصرار مى‌ورزد تا بالایش را پائین مى‌گرداند (وارونه مى‌شود و معکوس مى‌فهمد و حق و باطل را بجاى هم مى‌گیرد).[۱۲]

مسخره کردن خود:

امام باقر علیه السلام می­ فرماید: «کسی ­که از گناه توبه کرده، مانند کسى است که گناه نکرده است، اما کسى­ که بر گناه اصرار دارد و استغفار مى‌کند، مانند کسى است که خود را استهزاء کرده است».[۱۳]

ظلمانی کردن قلب:

اصرار بر گناه را به آبى تشبیه کرده‌اند که به طور مداوم قطره قطره بر سنگى بچکد. این آب بالأخره در سنگ اثر مى‌کند در حالى ­که اگر همان مقدار آب یک دفعه بر آن سنگ ریخته شود در آن تأثیرى نخواهد داشت و به همین دلیل پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و آله فرمود: «إن أحب الأعمال إلى الله تعالى أدومها و إن قلّ»؛ محبوب­ترین اعمال نزد خداوند با دوام‌ترین اعمال است اگر چه کم باشد.[۱۴] طبق قاعده ـ هر چیزى با ضدش شناخته مى‌شود[۱۵] ـ از این حدیث چنین استفاده مى‌شود که فقط عمل دائمى تأثیرگذار است، اگر چه کم باشد. گناهان کوچک هم اگر دوام یابند در ظلمانى کردن قلب تأثیر بسزایی خواهند داشت.[۱۶]

از دست دادن ملکه عدالت:

عدالت، انجام واجبات و ترک محرمات و عدم اصرار بر گناهان است، که با اصرار بر گناه و سقوط این ملکه، انسان فاسق گشته و دیگر حتی شهادت او در محاکم قضایی نیز از درجه اعتبار ساقط است.

درمان اصرار بر گناه

علاج اصرار بر گناه و دواء براى دستیابى به توبه، نیاز به تحصیل اسباب آن دارد و آن عبارت است از علم و تذکر و مجاهدت با عمل. اما علم به این است که بداند آنچه بهتر و پایدارتر است آن سراى آخرت است و گناهان موجب شقاوت و بدبختى بس بزرگ براى او در دنیا و آخرت خواهد بود و آنچه که انسان را از این شقاوت عظمى نجات می بخشد و محبت حضرت حق تعالى را کسب می کند و آدمى را بجوار حضرت ذوالجلال و لقاء او می رساند، توبه است.

همچنین باید دانست که علم با غفلت نفعى به حال آدمى ندارد، مگر این که انسان متذکر شود و علامت فکر سودمند این است که آن فکر در تغییر و تحول احوال آدمى اثر بگذارد و در عواقب سوئى که بخاطر زیاده روى در منافع زودرس دنیائى در انتظارش هست او را به تفکر وادارد و همیشه متذکر آن بوده در اطراف آن نهایت تفکر را بکند. آنگاه شروع به توبه کند که مراتب و مراحل آن در کتابهای اخلاقی بیان شده است.[۱۷]

پانویس

  1. سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، لغت «صرّ»؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، لغت «صرّ».
  2. دستغیب، سید عبدالحسین؛ گناهان کبیره، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ۱۶، سال ۱۳۸۲ ش، ج ۲، ص ۲۶۶.
  3. مجتبوى‌، سید جلال الدین؛ علم اخلاق اسلامى،‌ انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش، ج ۴، ص ۶۳.
  4. دستغیب، سید عبدالحسین؛ گناهان کبیره، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ۱۶، سال ۱۳۸۲ ش، ج ۲، ص ۲۶۵.
  5. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق، ج ۱۵، ص ۳۲۹، ح ۳۳.
  6. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵ یعنی: «و بر گناه اصرار نمی ورزند با این که می دانند».
  7. کلینی، یعقوب؛ اصول کافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الإسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۷۵ ش، ج ۲، ص ۲۸۸.
  8. عبدالواحد آمدی؛ غررالحکم ودررالکلم، ترجمه محمدعلی انصاری، ص ۱۹۲.
  9. طباطبائی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۴ق، ج۴، ص۱۹.
  10. ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر نزهه النواظر (مجموعه ورام)، دارالکتب الإسلامیه، ج۲، ص۱۳۳؛ میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، اسرارالصلاه، ترجمه رضا رجب زاده، انتشارات پیام آزادی، چاپ هشتم، ۱۳۷۸ ش، ص۲۳۳.
  11. محمدرضا جباران‌، اخلاق (ترجمه‌ى اخلاق)، مؤسسه‌ى انتشارات هجرت‌، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۸ ش، ص ۱۰۱.
  12. شیخ کلینی، اصول کافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الإسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۷۵ ش، ج ۲، ص ۲۶۸.
  13. همان، ص ۳۳۴.
  14. سید مرتضى، تنزیه الأنبیاء علیه السلام، انتشارات شریف رضى قم، ۱۲۵۰ ق، ص ۱۳۰.
  15. «الأشیاء تستبان باضدادها»
  16. جباران‌، محمدرضا؛ اخلاق (ترجمه‌ى اخلاق)، مؤسسه‌ى انتشارات هجرت‌، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۸ ش، ص ۳۴۶.
  17. ملکى تبریزى‌، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، رضا رجب زاده، انتشارات پیام آزادى‌، چاپ: هشتم، ‌۱۳۷۸ ش،۷۸.

منابع