آیه 33 سوره روم

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 33 روم)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<32 آیه 33 سوره روم 34>>
سوره : سوره روم (30)
جزء : 21
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و مردم (عادتشان این است که) هر گاه رنج و المی سخت به آنها رسد در آن حال خدای خود را به دعا می‌خوانند و به درگاه او با تضرع و اخلاص روی می‌کنند و پس از آنکه خدا به آنها رحمت خود را چشانید (و از آن سختی نجاتشان داد) آن‌گاه باز گروهی از آنها به خدای خود مشرک می‌شوند.

هنگامی که به مردم آسیب و گزندی برسد، پروردگارشان را در حالی که به سوی او روی آورده اند، می خوانند، سپس زمانی که رحمتی از سوی خود [چون نعمت، ثروت، اولاد و امنیت] به آنان بچشاند، ناگهان گروهی از آنان به پروردگارشان شرک می ورزند.

و چون مردم را زيانى رسد، پروردگار خود را، در حالى كه به درگاه او توبه مى‌كنند، مى‌خوانند، و آنگاه كه از جانب خود رحمتى به آنان چشانيد، بناگاه دسته‌اى از ايشان به پروردگارشان شرك مى‌آورند.

چون بر آدميان زيانى رسد، پروردگارشان را بخوانند و به درگاه او توبه كنند؛ و چون رحمت خويش به آنها بچشاند، گروهى را بينى كه به پروردگارشان شرك مى‌آورند.

هنگامی که رنج و زیانی به مردم برسد، پروردگار خود را می‌خوانند و توبه‌کنان بسوی او بازمی‌گردند؛ امّا همین که رحمتی از خودش به آنان بچشاند، بناگاه گروهی از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک می‌شوند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When distress befalls people, they supplicate their Lord, turning to Him in penitence. Then, when He lets them taste His mercy, behold, a part of them ascribe partners to their Lord,

And when harm afflicts men, they call upon their Lord, turning to Him, then when He makes them taste of mercy from Him, lo! some of them begin to associate (others) with their Lord,

And when harm toucheth men they cry unto their Lord, turning to Him in repentance; then, when they have tasted of His mercy, behold! some of them attribute partners to their Lord

When trouble touches men, they cry to their Lord, turning back to Him in repentance: but when He gives them a taste of Mercy as from Himself, behold, some of them pay part-worship to other god's besides their Lord,-

معانی کلمات آیه

«مَسَّ»: لمس کرد. دست داد. «ضُرٌّ»: ضرر و زیان عظیم. مراد حوادث زیانبار و وقائع گرانبار است. «إِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ ...»: مراد این است که به هنگام مصائب سخت و بلایای شدید، مردم به یادخدا می‌افتند و این یکی از نشانه‌های فطرت توحیدی است. «أَذَاقَهُمْ»: بدیشان چشاند. مراد از چشاندن، رساندن و دادن است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ «33»

و هرگاه زيانى به مردم رسد، توبه‌كنان پروردگار خود را مى‌خوانند و به سوى او باز مى‌گردند؛ امّا چون خداوند از طرف خود رحمتى به آنان بچشاند، گروهى از آنان به پروردگارشان شرك مى‌ورزند.

پیام ها

1- ضررها از خود ماست، ولى رحمت‌ها از خداوند است. «مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ- مِنْهُ رَحْمَةً»

2- گروهى از مردم تنها در حال سختى و مصيبت خدا را مى‌خوانند، در حالى كه مؤمن بايد در همه حال خدا را بخواند. «ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ»

3- نشانه‌ى فطرى بودن گرايش به خدا آن است كه هرگاه سختى‌ها و فشارها،

جلد 7 - صفحه 200

غبار غفلت را بر طرف كند، انسان به سوى او توجّه مى‌كند. فِطْرَتَ اللَّهِ‌ ... إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ‌

4- انسان، كم ظرفيّت و ضعيف است، با اندكى زيان ناله مى‌كند و با چشيدن رحمت غافل مى‌شود. ضُرٌّ دَعَوْا- رَحْمَةً ... يُشْرِكُونَ‌

5- رفاه، زمينه‌ى غفلت است. أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً ... يُشْرِكُونَ‌

6- گروهى از انسان‌ها ناسپاس‌اند. (همين كه رحمتى مى‌چشند، به جاى شكر، شرك مى‌ورزند.) أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً ... يُشْرِكُونَ‌

7- دعاى مضطرّ مستجاب مى‌شود. ضُرٌّ دَعَوْا ... أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً

8- زندگى بشر، آميزه‌اى از تلخى‌ها و شيرينى‌هاست. ضُرٌّ ... رَحْمَةً

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (33)

«1» منهج الصادقين، ج 7، ص 206 آن را نقل كرده است.

جلد 10 - صفحه 298

بعد از آن بيان حال انسان را فرمايد:

وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ: و چون برسد آدميان را سختى از فقر و بيمارى و بلا يا مطلق شدت و حوادث وقايع كه درمانند و مضطر شوند، دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ‌: بخوانند به تضرع و زارى پروردگار خود را در حالتى كه بازگشتگانند بسوى او بر وجه انقطاع و اخلاص و توجهات خود را از غير او بازدارند. ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً: پس چون بچشاند و عطا فرمايد ايشان را از جانب خود بخشايشى از آسانى يا صحت و يا توانگرى يا رفع هر حادثه و بليه، و ايشان از آن شدت و سختى رهائى و نجات يابند. إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ‌: آنگاه گروهى از ايشان، بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ‌: به پروردگارشان شرك آورند.

تنبيه: آيه شريفه تذكر است بر ناسپاسى و حق ناشناسى انسان، زيرا عقل سليم حكم نمايد وجوب شكر منعم را. بنابراين در مقابل اعطاى بخشايش از راحتى يا سلامتى يا توانگرى يا دفع بلا و سختى، هر آينه بايد سپاسدارى كنند و عبادت و طاعت الهى را پيش گيرند، لكن نوع انسانى خلاف مقتضاى عقل رفتار نموده در مقابل شكران، كفران، و به عوض اطاعت و بندگى، معصيت و سرپيچى از فرمان سبحانى را پيش گيرند؛ چنانچه مى‌فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (33) لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (34) أَمْ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمْ سُلْطاناً فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِما كانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ (35) وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذا هُمْ يَقْنَطُونَ (36) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (37)

ترجمه‌

و چون برسد مردم را سختيى ميخوانند پروردگارشان را در حاليكه بازگشت كنندگانند بسوى او پس چون چشانيد بآنان از خود رحمتى آنگاه گروهى از آنها بپروردگارشان مشرك ميشوند

تا كفران ورزند بآنچه داديمشان پس بهره‌مند شويد پس زود باشد كه بدانيد

آيا فرستاديم بر آنها حجّتى پس او سخن ميگويد بآنچه هستند كه بآن شرك مى‌آورند

و چون بچشانيم مردم را رحمتى شاد ميشوند بآن و اگر برسد آنها را بدى‌ء بسبب آنچه پيش فرستاد دستهاشان آنگاه آنها نوميد ميشوند

آيا نديدند كه خدا فراخ ميگرداند روزى را براى هر كه بخواهد و تنگ ميگرداند همانا در اين هر آينه نشانه‌ها است براى گروهى كه ايمان مى‌آورند.

تفسير

خداوند متعال در اين آيات شريفه اشاره فرموده بآنكه دين فطرى كه خلقت اصليّه الهيّه مى‌باشد و در آيات سابقه اشاره بآن شد توحيد است كه مردم بارتكاز اوّلى معتقد بوجود خداى عالم قادر يگانه ميباشند لذا وقتى كه برسد

جلد 4 صفحه 257

بآنها ضرر و بلا و فقر و شدّت و محنتى كه نتوانند آنرا از خود دفع نمايند منقطع از خلق شده و رجوع بحقّ مينمايند بتوبه و انابه و چون از طرف خداوند رحمت و وسعت بآنها افاضه گشت و چشانيد او حلاوت نعمت و فراغت و عافيت خود را بآنها ناگهان دسته‌اى از آنها براى پروردگارشان شريك قرار ميدهند و نتيجه اين شرك كفران نعمت حقّ است پس خداوند براى تهديد آنها فرموده بهره‌بردارى كنيد از نعمت خدا پس زود باشد كه بسزاى كفر و كفران خود برسيد و بدانيد كه ناسپاسى و حق ناشناسى چه خسران و وبالى دارد آيا خداوند براى آنها حجّت و دليلى فرستاده يا پيغمبرى كه ناطق و گويا باشد بشرك و حقّ بودن دين آنها نه چنين است بلكه اهل شرك بهواى نفس خودشان و وسوسه شيطان مشرك شدند و يكى از امارات جهل و نادانى آنها آنستكه وقتى از طرف خداوند رحمت و نعمتى بآنها و اصل شود خرسند و شاد شوند بآن غافل از آنكه ممكن است خداوند آن نعمت و عافيت را از آنها سلب فرمايد و اگر براى اعمال بدشان مبتلا ببلا و محنت و شدّتى شوند ناگهان مأيوس از رحمت و فضل الهى گردند در دفع آن غافل از آنكه ممكن است خداوند آن محنت را بر طرف فرمايد پس در هيچ حال متوجّه بحقّ نباشند و زمام امور را از خير و شرّ بدست او ندانند با آنكه در هر حال بايد متوجّه بحقّ بود در وقت نعمت براى اداء شكر آن و درگاه محنت براى توسّل در دفع آن آيا اين قوم جهول ندانستند و نديدند كه خداوند وسعت رزق ميدهد بهر كس بخواهد و تنگ ميكند روزى هر كس را كه بخواهد و تمام امور باختيار او است و بايد هر خيرى را از او دانست و از هر شرّى باو پناه برد لذا اهل ايمان تمام امور را از جانب خدا ميدانند و بر نعمت شاكر و در نقمت صابرند و باين احوال استدلال مينمايند بر قدرت و حكمت و رحمت و غضب خداوند و در هر حال از او خير و صلاح خود را خواهانند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذا مَس‌َّ النّاس‌َ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم‌ مُنِيبِين‌َ إِلَيه‌ِ ثُم‌َّ إِذا أَذاقَهُم‌ مِنه‌ُ رَحمَةً إِذا فَرِيق‌ٌ مِنهُم‌ بِرَبِّهِم‌ يُشرِكُون‌َ (33)

و زماني‌ ‌که‌ تماس‌ كرد مرد مرا ضرري‌ و متوجه‌ شد بآنها، ميخوانند پروردگار ‌خود‌ ‌را‌ و انابه‌ ميكنند بسوي‌ ‌او‌ ‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ خداوند چشانيد ‌آنها‌ ‌را‌ يك‌ قسمت‌ رحمت‌ و نجات‌ داد ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌آن‌ ضرر ‌در‌ ‌اينکه‌ موقع‌ جماعتي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ بپروردگار ‌خود‌ شرك‌ ميآورند.

نوع‌ بشر همين‌ ‌است‌ حال‌ ‌آنها‌ ‌در‌ موقع‌ گرفتاري‌ و بيچارگي‌ و درماندگي‌ ‌در‌ خانه‌ ‌خدا‌ ميرود، ‌از‌ علما التماس‌ دعا دارند، ختم‌ مي‌طلبند، استخاره‌ ميكنند، متوسل‌ ميشوند بائمه‌ طاهرين‌ و قمر بني‌ هاشم‌ و امام‌ زادگان‌ لكن‌ همين‌ ‌که‌ حاجتشان‌ برآورده‌ شد و رفع‌ گرفتاري‌ ‌آنها‌ شد چنان‌ غفلت‌ ‌او‌ ‌را‌ ميگيرد ‌که‌ گويا اصلا ضرري‌ باو متوجه‌ نشده‌ و پيشامدي‌ رخ‌ نداده‌ ‌هم‌ چنان‌ ميرود بطرف‌ همان‌ طريقه‌ ‌که‌ داشته‌.

إِذا فَرِيق‌ٌ مِنهُم‌ بِرَبِّهِم‌ يُشرِكُون‌َ تعبير بفريق‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ ممكن‌ ‌است‌ بعضي‌ متنبه‌ شوند و دست‌ ‌از‌ طريق‌ باطل‌ بردارند و طريقه‌ حقه‌ ‌را‌ اتخاذ كنند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 33)- این آیه در حقیقت استدلال و تأکیدی است بر بحث گذشته در زمینه فطری بودن توحید و شکوفا شدن این نور الهی در شداید و سختیها.

می‌فرماید: «هنگامی که مختصر ضرری به انسانها برسد پروردگارشان را می‌خوانند، و به سوی او انابه می‌کنند» (وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ إِلَیْهِ).

ولی آن چنان کم ظرفیت و کوتاه فکر و اسیر تعصب و تقلید کورکورانه از نیاکان مشرک خود هستند که به مجرد این که حوادث سخت بر طرف می‌شود و نسیم آرامش می‌وزد و «خداوند رحمتی از سوی خودش به آنها می‌چشاند گروهی از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک می‌شوند» (ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ).

تکیه روی «مُنِیبِینَ إِلَیْهِ» اشاره لطیفی به این معنی می‌باشد که پایه و اساس در فطرت انسان توحید و خدا پرستی است و شرک امر عارضی است که وقتی از آن قطع امید می‌کند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز می‌گردد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع