آیه 24 سوره الرحمن
<<23 | آیه 24 سوره الرحمن | 25>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و او راست کشتیهای بزرگ بادبان برافراشته مانند کوه که به دریا در گردشند.
و او را در دریا کشتی های بادبان برافراشته چون کوه هاست.
و او راست در دريا سفينههاى بادباندار بلند همچون كوهها.
و او راست كشتيهايى همانند كوه كه در دريا مىروند.
و برای اوست کشتیهای ساخته شده که در دریا به حرکت درمیآیند و همچون کوهی هستند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- منشآت: به وجود آمدهها. «نشأ»: به وجود آمدن. «نشا الشيء نشأ: حدث و تجدد» اينكه آن را مرتفعات معنى كردهاند درست نيست چنان كه خواهد آمد.
- اعلام: مرزها. علم (بر وزن شرف) اثر و نشانهايست كه شىء با آن معلوم مىشود مانند علم شكر، علامت راه، كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفتهاند (راغب).[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ «19» بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ «20» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «21»
دو دريا (ى شور و شيرين) را روان ساخت كه به هم مىرسند. (اما) ميان آن دو فاصلهاى قرار داد كه به هم تجاوز نكنند. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ «22» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «23»
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 9 - صفحه 389
از هر دو (دريا)، مرواريد و مرجان بيرون مىآيد، پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ «24» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «25»
و در دريا، كشتىهاى ساخته شده همانند كوه، براى اوست. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
نکته ها
«مَرَجَ» به معناى رها ساختن است و «بَرْزَخٌ» به حدّ فاصل ميان دو چيز گفته مىشود.
«لؤلؤ» به معناى مرواريدى است كه درون صدف پرورش يابد و «مرجان»، هم به مرواريدهاى كوچك گفته مىشود و هم نوعى حيوان دريايى كه شبيه شاخه درخت است و صيّادان آن را صيد مىكنند.
«بحر» به آب زياد گفته مىشود، خواه دريا باشد يا رودخانه و مقصود از «بحرين»، آبهاى شور و شيرين است. معمولًا آب رودخانهها شيرين و آب درياها شور است. چنانكه در آيات ديگر مىفرمايد: «ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ» «1» دو دريا يكسان نيستند، يكى آبش گوارا، شيرين و نوشيدنش خوشگوار است و يكى شور و تلخ است. آب شور براى حفظ حيات جانداران دريايى است و آب شيرين براى حفظ حيات نباتات، گياهان، انسانها و حيوانات كه در خشكى زندگى مىكنند.
عبارتِ «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ» دو بار در قرآن آمده است: يك بار در سوره فرقان آيه 53 و يك بار در اين سوره. در آنجا ابتدا از جهاد بزرگ با كفار سخن مىگويد. «فَلا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبِيراً» و به دنبال آن مىفرمايد: «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً» ولى در اين سوره، ابتدا سخن از ميزان و حساب و عدل
«1». فاطر، 12.
جلد 9 - صفحه 390
است، «وَضَعَ الْمِيزانَ- أَقِيمُوا الْوَزْنَ- لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ»، و پس از آن مىفرمايد: «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ. بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ» يعنى آب شور و شيرين به هم تجاوز نمىكنند، زيرا عدم تجاوز با عدل تناسب بيشترى دارد. به دنبال آن مىفرمايد: «يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ» آرى اگر عدالت بود و تجاوزگرى نبود، زيبايىها پيدا مىشوند.
دين اسلام، دين فطرى است و خداوند گرايشها و نيازهاى فطرى بشر را تأمين كرده است، كه يكى از آنها گرايش به زيبايى و زينت است. آن هم گوهرى گرانبها همچون مرواريد كه از دريا استخراج مىشود.
قرآن، در بيان ساير نعمتها كلمه «له» را بكار نبرد، ولى در مورد كشتى فرمود: «وَ لَهُ الْجَوارِ» شايد به خاطر آن باشد تا بگويد ساخته دست شما نيز از اوست. زيرا فكر و طرح و قدرت جسمى شما براى ساخت و مواد و آثار آنها همگى از اوست.
هنگامى كه امام على عليه السلام اين آيات را تلاوت فرمود: «يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ» از آن حضرت پرسيدند: پس چرا شما از اين نعمتها استفاده نمىكنيد؟ آن حضرت فرمود: خداوند بر رهبران عادل واجب كرده كه زندگى خود را چنان ساده و تنگ بگيرند كه فقر بر فقرا سخت نباشد. «1»
امام صادق عليه السلام در تفسير آيه «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ» فرمود: «على و فاطمة عليهما السلام بحران عميقان، لا يبغى احدهما على صاحبه، يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ، الحسن و الحسين عليهما السلام» «2» على و فاطمه عليهما السلام دو درياى عميقاند كه هيچيك بر ديگر تجاوز نمىكند و از اين دو دريا، لؤلؤ و مرجانى چون حسن و حسين عليهما السلام خارج مىشود.
پیام ها
1- هستى كلاس توحيد است؛ آسمان و زمين و دريايش. وَ السَّماءَ رَفَعَها ... وَ الْأَرْضَ وَضَعَها ... مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ ...
2- دريا، براى همه انسانها و جنّيان نعمت است، گرچه همه در كنار دريا زندگى
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». تفسير قمى.
جلد 9 - صفحه 391
نمىكنند. مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ ... فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما
3- آثار قدرت خدا و برترى اراده او بر همه چيز هويداست. آب درياى شور با آب درياى شيرين تلاقى و برخورد مىكند، از كنار هم مىگذرند و در يكديگر داخل نمىشوند. «بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ»
4- بهرهبردارى از نعمتها، نياز به تلاش و كوشش دارد. يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ ...
5- آب و خاك، بستر و منبع تأمين نيازهاى بشر است. فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ... وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ ... يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ
6- نقش دريا در حمل و نقل مسافر و بار، به عنوان معبرى رايگان و آماده و وسيع و گسترده، از ديرباز مورد توجّه بشر بوده است و خداوند در اين آيات، انسان را به آن توجّه مىدهد. «الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ»
7- نعمت دريا و آفريدههاى آن، از نعمتهاى بزرگى است كه خداوند، تكذيب كننده آن را سرزنش مىكند. جمله «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» سه بار در اين آيات تكرار شده است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ «24»
نعمت 16- وَ لَهُ الْجَوارِ: و مر خداى راست يعنى به امر او است كشتيهاى رونده، الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ: برداشته و برافراشته است بادبانهاى خود را در دريا. يا انشا كننده و ابتدا نماينده در رفتن. يا پيدا كننده موجها در دريا به سبب جارى شدن در آن. خلق كشتى و روان و جارى ساختن آن در دريا جهت انتفاع بندگان از قطع مسافت بسيار در زمان اندك و وقوع تجارت و معاملات، و اين از نعمتهاى عظيم است. يا منشئات به معنى مبتدات، يعنى كشتيهايى كه ابتدا كردهاند به قدرت الهى به رفتن در دريا، كَالْأَعْلامِ: مانند كوهها در بلندى و بزرگى و بنا به قولى منشئات كشتيهائىاند كه صاحب بادبانند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ «14» وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ «15» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «16» رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ «17» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «18»
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ «19» بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ «20» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «21» يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ «22» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «23»
وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ «24» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «25» كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ «26» وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ «27» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «28»
يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ «29» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (30)
ترجمه
خداوند آفريد انسان را از گل خشكيده مانند خزف شده
و آفريد جن را از شعله بيدودى از آتش
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
روان ساخت دو دريا را كه بهم ميرسند
ميانشان حائلى است كه بيكديگر تجاوز نميكنند
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
بيرون ميآيد از آندو مرواريد و مرجان
پس بكدام يك از نعمتهاى
جلد 5 صفحه 113
پروردگارتان انكار ميورزيد
و براى او است كشتيهاى روان افراشته بادبان در دريا چون كوهها
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
هر كه بر زمين قرار دارد نابود شونده است
و باقى ميماند ذات پروردگار تو صاحب بزرگى تامّ و تفضّل عام
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
طلب ميكند از او هر كه در آسمانها و زمين است هر روز او در كارى است
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.
تفسير
خداوند آدم ابو البشر را خلق فرمود از خاك بعد از آنكه آن را گل فرمود و رنگ و بوى آن تغيير يافت و خشك شد مانند خزف و سفال كه صدا ميكند چون چيزى بآن رسد لذا از مبدء خلق گاهى بخاك و گاهى بحمأ مسنون و اينجا بصلصال كالفخّار تعبير فرموده و منافى با يكديگر نيست و خلق فرمود پدر اجنّه را كه در سوره حجر ذكر شد از شعله جوّاله صافى و بدون دودى از آتش چون اصل مارج بمعناى مضطرب است و اينجا بصافى از دود تفسير شده پس بكدام يك از نعم الهى كه اعظم آنها نعمت وجود است جن و انس كفر ميورزند و كفران مينمايند با آنكه هر يك از آن دو دسته از پدر اصلى خودشان بوجود آمدهاند و همه مخلوق حقّند و دولت حيات از او بآن دو رسيده او است كه مقرّر و مقدّر فرموده در هر يك از تابستان و زمستان براى آفتاب مشرق و مغربى را در آسمان كه آن دو مشرق و دو مغرب تفاوت مهمّى در قرب و بعد زمين از آفتاب دارند و اختلاف فصول از آن حاصل و منافع آن بجنّ و انس و اصل است و در عين حال هر روز مشرق و مغرب جداگانه دارد لذا در جاى ديگر فرموده ربّ المشارق و المغارب چون بتدريج در شش ماه تفاوت كلى پيدا ميكند روز از شعاع آفتاب بهرهبردارى ميشود و شب از تاريكى عالم آسايش حاصل ميگردد پس كدام يك از نعمتهاى الهى را ميتوان انكار نمود و خداوند واگذاشته دو دريا و مجمع آب شيرين و شور را بحال جريان طبيعى خود و ميل باختلاط با يكديگر كه با هم تلاقى مينمايند و متّصل بيكديگر ميشوند ولى بين آن دو حائل و مانعى بقدرت خود قرار داده كه تجاوز و تعدّى از آن نمينمايند لذا مدّتها يا هميشه هر يك از آن دو باوصاف خود
جلد 5 صفحه 114
باقى ميماند يعنى آب گوارا و شيرين بحال خود باقى و آب شور و ناگوار طعم و خاصيّت خود را از دست نميدهد با آنكه لؤلؤ و مرجان گفتهاند از اختلاط آن دو بيكديگر توليد و از محل تلاقى دو آب بيرون ميآيد و اين معنى در ورود دجله بدريا مشهود ميشود و شمّهئى از اين مقال در سوره فرقان گذشت و اين از بزرگترين آيات قدرت الهى است ولى در قرب الاسناد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه لؤلؤ از آب آسمان و آب دريا توليد ميشود چون وقتى باران ميآيد صدفها دهانهاى خودشان را در دريا باز ميكنند پس قطرات باران در آنها جاى ميگيرند و از قطره بزرگ لؤلؤ بزرگ و از قطره كوچك لؤلؤ كوچك بعمل ميآيد شيخ شيرازى در باب تواضع و فروتنى فرموده:
يكى قطره باران ز ابرى چكيد* خجل شد چو پهناى دريا بديد كه جائيكه دريا است من چيستم* گر او هست حقّا كه من نيستم چو خود را بچشم حقارت بديد* صدف در كنارش بجان پروريد سپهرش بجائى رسانيد كار* كه شد نامور لؤلؤ شاهوار بلندى از آن يافت كو پست شد* در نيستى كوفت تا هست شد و الحق بسيار خوب گفته غفر اللّه له و اين مؤيّد قول بعضى از مفسّرين است كه گفتهاند مراد از دو دريا درياى آسمانى و زمينى است كه با يكديگر تلاقى مينمايند بنزول باران در وقتى كه خدا بخواهد و بين آن دو مانعى است كه نميگذارد درياى آسمان بزمين نزول و درياى زمين بآسمان صعود نمايد و مرجان لؤلؤ كوچك است ولى بعضى آن را بشبه سرخ تفسير نمودهاند كه آن شاخ درخت دريائى است و در بعضى از روايات بحرين بعلى و فاطمه عليهما السلام و لؤلؤ و مرجان بحسن و حسين سلام اللّه عليهما تأويل شده و در بعضى علاوه شده كه برزخ محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشد و در هر حال هيچ يك از نعمتهاى الهى قابل انكار نيست و يكى از نعمتهاى بزرگ الهى كشتيهاى جارى در دريا است كه داراى بادبانهاى بلند و مانند كوههاى طولانى سيّارند و آنها وسائل حمل و نقل مسافرين و مال التجارهها ببلاد بعيدهاند و تمام لوازم آن را از اجزاء مادّى و آرامش آب و جريان باد و غيرها خداوند فراهم فرموده پس
جلد 5 صفحه 115
چگونه اين نعمت و ساير نعم الهى را ميتوان انكار نمود و هر چه بر زمين قرار دارد فانى و نابود خواهد شد چون ظاهرا مرجع ضمير عليها ارض است كه در آيات سابقه ذكر شده ولى فنا اختصاص باهل زمين ندارد اهل آسمانها هم ميميرند و اختصاص آنها بذكر براى تذكر آنان است بدار بقاء و چيزيكه در عالم باقى ميماند وجه اللّه است كه آن صرف الوجود است كه بحقيقت آن كسى پى نبرده و نميبرد و قمّى ره نقل فرموده كه آن دين پروردگار است و در بعضى از روايات بذوات مقدسه ائمه اطهار تفسير شده و بعضى از مفسرين آن را بعبادات و اطاعات مقرّبه بخدا تفسير نمودهاند و بعضى گفتهاند مراد از وجه شىء خود و ذات آنست چون عرب از خود چيزى بوجه آن تعبير ميكند و ميگويد وجه الرّأى و وجه التّدبير و اراده ميكند رأى و تدبير را و بعضى آن را ادله و آيات حق دانستهاند كه بزرگترين نعم الهيّه ميباشند براى آنكه سعادت جن و انس بآنها حاصل ميشود پس كدام يك از نعمتهاى خدا را آن دو دسته انكار ميكنند و تمام موجودات آسمانى و زمينى در ذات و صفات و مقاصد محتاج بحق ميباشند و همه بلسان حال و مقال از خدا سؤال ميكنند و گدايان ملازم آن درگاهند و خداوند هم هر روز و هر آن بكارسازى و كارپردازى آنها اشتغال دارد و جواب آنها را ميدهد و قمّى ره نقل فرموده كه زنده ميكند و ميميراند و زياد ميكند و كم مينمايد و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده در اين آيه كه از شأن او آنست كه بيامرزد گناهى را و بگشايد مشكلى را و بالا ببرد قومى را و پائين بياورد ديگران را و بعضى گفتهاند اين آيه در ردّ يهود است كه گفتند خدا روز شنبه كارى ندارد و فارغ از امر شده و در هر حال نعمتهاى الهى قابل انكار نيست و جن و انس و دوست و دشمن و سعيد و شقى بايد معترف بآن باشند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَهُ الجَوارِ المُنشَآتُ فِي البَحرِ كَالأَعلامِ «24» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «25»
و از براي او است كشتيهايي که انشاء فرموده در دريا مثل كوهها، ديگر از نعم الهيّه قضيّه كشتي است و دريا که خداوند آب دريا را چنان قرار داده که كشتي را فرو نبرد، و كشتي را چنان قرار داده که روي آب دريا قرار گيرد و چون دريا امواج بسيار دارد براي كشتي لنگرها قرار داده که متزلزل نشود و چون بايد كشتي روي آب سير كند براي او شراع قرار داده که بتوسط باد كشتي را سير دهد جلّ الخالق و اينکه موهبت بوحي الهي بحضرت نوح رسيد که فرمود:
وَ اصنَعِ الفُلكَ بِأَعيُنِنا وَ وَحيِنا هود آيه 39 و چه اندازه استفاده ميشود از اينکه كشتي از اينکه بندر بآن بندر حتّي امروز که بتوسط هواپيما سير ميكنند بسياري از اشياء را بايد بتوسط كشتي برسانند.
وَ لَهُ الجَوارِ كشتيها.
المُنشَآتُ انشاء و ايجاد فرموده.
فِي البَحرِ روي دريا.
كَالأَعلامِ بعضي گفتند: شراع كشتي است که مثل كوهها ارتفاع دارد، و بعضي گفتند: لنگر كشتي است مثل كوهها که لنگر زمين هستند که كره زمين را روي آب نگاه داشته که امواج آب زمين را متزلزل نكند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 24)- باز در ادامه همین بخش از نعمتها به مسأله کشتیها که در حقیقت بزرگترین و مهمترین وسیله حمل و نقل بشر در گذشته و حال بوده است اشاره کرده، میفرماید: «و برای اوست کشتیهای ساخته شده که در دریا به حرکت در میآیند و همچون کوهی هستند»! (وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلامِ).
جالب این که در عین تعبیر به «منشئات» که حکایت از مصنوع بودن کشتی به وسیله انسان میکند میفرماید «و له» (از برای خداست) اشاره به این که مخترعان و سازندگان کشتی از خواص خداداد که در مصالح مختلفی که در کشتیها
ج5، ص56
به کار میرود استفاده میکنند همچنین از خاصیت سیّال بودن آب دریاها، و نیروی وزش بادها بهره میگیرند، و خداست که در آن مواد، و در دریا و باد این خواص و آثار را آفریده.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص477-
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم