آیه 21 سوره انعام

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 21 انعام)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ ۗ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<20 آیه 21 سوره انعام 22>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 7
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بست یا آیات او را تکذیب کرد؟ هرگز ستمکاران را رستگاری نخواهد بود.

ستمکارتر از کسی که بر خدا دروغ بسته، یا آیات او را تکذیب کرده، کیست؟ یقیناً ستمکاران، رستگار نخواهند بود.

و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بسته يا آيات او را تكذيب نموده؟ بى ترديد، ستمكاران رستگار نمى‌شوند.

چه كسى است ستمكارتر از آنكه به خدا دروغ مى‌بندد يا آيات او را دروغ مى‌انگارد؟ هر آينه ستمكاران را رستگارى نيست.

چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته [= همتایی برای او قائل شده‌]، و یا آیات او را تکذیب کرده است؟! مسلماً ظالمان، رستگار نخواهند شد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Who is a greater wrongdoer than him who fabricates a lie against Allah, or denies His signs? Indeed the wrongdoers will not be felicitous.

And who is more unjust than he who forges a lie against Allah or (he who) gives the lie to His communications; surely the unjust will not be successful.

Who doth greater wrong than he who inventeth a lie against Allah or denieth His revelations? Lo! the wrongdoers will not be successful.

Who doth more wrong than he who inventeth a lie against Allah or rejecteth His signs? But verily the wrong-doers never shall prosper.

معانی کلمات آیه

افترى: افتراء: جعل دروغ. اصل آن فرى به معنى بريدن و شكافتن است.

يفلح: فلح (بر وزن شرف) و فلاح: رستگارى. هكذا افلاح. فعلهاى آن همه از باب افعال است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ «21»

و كيست ستمكارتر از آن كس كه به خداوند دروغ بندد، يا آيات الهى را تكذيب كند؟ همانا ستمگران رستگار نمى‌شوند.

نکته ها

در قرآن پانزده مرتبه تعبير «مَنْ أَظْلَمُ» آمده كه در مورد افترا بر خدا، بازداشتن مردم از مسجد و كتمان شهادت و حقّ است. اين مى‌رساند كه ظلم فرهنگى و بازداشتن مردم از رشد و فهم، بدترين ظلم به جامعه است.

پیام ها

1- هر چيز كه عزيزتر و مقدّس‌تر باشد، خطر ظلم درباره‌ى آن بيشتر است. از اين رو ظلم به خدا و افترا بر ذات مقدس الهى، بدترين ظلم‌هاست. «وَ مَنْ أَظْلَمُ»

2- ظلم به تفكر و فرهنگ انسان‌ها، بدترين ستم‌هاست. شرك، افترا به خدا، ادّعاى نبوّت دروغين، بدعت، تفسير به رأى، همه نمونه‌اى از اين گونه ظلم‌هاست. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ «21»

پس بر سبيل توبيخ و انكار و فرومايگى به اشراك مى‌فرمايد:

وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً: و كيست ظالم‌تر از كسى كه افترا

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 242

كند به اشراك و ببندد بر خداى تعالى دروغ را به آنكه: ملائكه بنات اللّه، و بتان ما را نزد او شفاعت كنند، أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ‌: يا تكذيب كنند آيات او را كه قرآن است، و آن را سحر و شعر و كهانت نام نهند.

نكته- ذكر «أو» با اينكه ايشان جامع اين هر دو امر بودند، تنبيه است بر آنكه هر يك از اين دو امر به غايت افراط است در ظلم بر نفس. يعنى هر كس فاعل يكى از دو امر باشد، ظالم‌ترين مردمان است به نفس خود. إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ‌: بدرستى كه شأن چنين است كه رستگار نشوند ستمكاران، كه ظالم‌تر از آنها نباشد در كفر و جحود و انكار، و فايز نشوند به رحمت و ثواب و رضوان الهى و نجات از آتش و عذاب.

تنبيه- آيه شريفه عموميت دارد نسبت به تمام مكلفين تا قيامت. بنابر اين هر كس افترا بر خدا يا تكذيب كند نبوت حضرت خاتم صلى اللّه عليه و آله، يا انكار معجزات يا يكى از آيات قرآنى نمايد، داخل است در مصداق آيه؛ و فلاح به ثواب و نجات از عذاب، براى او نخواهد بود مگر به توبه و تدارك آن.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ «21»

ترجمه‌

و كيست ستمكارتر از كسيكه افترا بندد بر خدا دروغى را يا تكذيب كند آيتهاى او را همانا او رستگار نمى‌گرداند ستمكاران را.

تفسير

گفته‌اند افتراى بخدا مانند آنستكه گفتند ملائكه دختران خدا هستند و بتان شفعاء مايند نزد خدا و تكذيب آيات مانند تكذيب آنها است قرآن و معجزات را كه گفتند افسانه و سحر است و با آنكه هر دو امر را مرتكب شده بودند كلمه او كه دلالت بر يكى از دو امر مينمايد براى افاده آنستكه هر يك از آن دو امر بنهايت ظلم رسيده است و خدا ظالمان را رستگار نمى‌كند چه رسد بكسى كه ظالم‌تر از او كسى نيست و بنظر حقير بدوا آيه در مقام تهديد اهل كتاب است كه كتمان اوصاف حضرت ختمى مرتبت را ننمايند و مراد بافتراى بر خدا تغيير اوصاف آنحضرت و نسبت آن بتورية يا انجيل است و پس از آن تهديد مشركان است كه بعد از بيان اهل كتاب بر طبق واقع و شهادت برسالت از باب عناد و لجاج منكر حق نشوند و مراد از تكذيب آيات تكذيب كتب سماوى و پيغمبران عظام است و بنابر اين هر فرقه يك امر را مرتكب شده‌اند و كلمه او محتاج بتوجيه نميباشد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَن‌ أَظلَم‌ُ مِمَّن‌ِ افتَري‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ كَذِباً أَو كَذَّب‌َ بِآياتِه‌ِ إِنَّه‌ُ لا يُفلِح‌ُ الظّالِمُون‌َ «21»

و كيست‌ ظالم‌تر ‌از‌ كسي‌ ‌که‌ افتري‌ ببندد بخدا بدون‌ مدركي‌ و نسبت‌ دروغي‌ بخدا دهد ‌ يا ‌ آيات‌ الهي‌ ‌را‌ تكذيب‌ كند محققا رستگاري‌ ندارند ظالمين‌.

جلد 7 - صفحه 32

توضيح‌ كلام‌ اينكه‌ كذب‌ مراتبي‌ دارد، كذب‌ اظهار امريست‌ ‌بر‌ خلاف‌ واقع‌ چه‌ ‌در‌ كلام‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ كتابت‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ فعل‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ عقيده‌. و افتري‌ اخص‌ ‌از‌ كذب‌ ‌است‌ نسبت‌ بغير ‌است‌ ‌که‌ فلاني‌ همچه‌ ‌گفت‌ و همچه‌ كرد ‌با‌ اينكه‌ ‌او‌ نگفته‌ و نكرده‌ ‌که‌ قريب‌ المعني‌ ‌است‌ ‌با‌ تهمت‌، و ظلم‌ تارة بغير ‌است‌. تارة بنفس‌، و ظلم‌ بغير ‌هم‌ تارة ظلم‌ ماليست‌ و ظلم‌ نفسي‌ ‌است‌ و ظلم‌ عرضي‌ و ظلم‌ ناموسي‌ و ظلم‌ ديني‌ ‌که‌ نسبت‌ كفر و ضلالت‌ بغير دادن‌ و غيرهم‌ ‌هر‌ چه‌ اهميت‌ ‌او‌ بيشتر ‌باشد‌ ظلم‌ باو عقوبتش‌ شديدتر ظلم‌ بحيوانات‌، ظلم‌ بكفار، بمؤمن‌، بسيّد، بعالم‌، بائمه‌ ‌عليهم‌ السّلام‌، بپيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌، بخدا. و كفار و مشركين‌ داراي‌ جميع‌ مراتب‌ كذب‌ و افتري‌ و ظلم‌ هستند و اعلي‌ مراتب‌ كذب‌ و افتري‌ و ظلم‌ نسبت‌ بخدا ‌است‌ چنانچه‌ يهود ‌اينکه‌ تورات‌ رائج‌ و سائر كتب‌ عهد قديم‌ ‌را‌ نسبت‌ بخدا ميدهند و نصاري‌ ‌اينکه‌ اناجيل‌ اربعه‌ و ساير كتب‌ عهد جديد ‌را‌ نسبت‌ باو ميدهند وَ اللّه‌ُ أَمَرَنا بِها اعراف‌ ‌آيه‌ 27، و همچنين‌ فحشاء و منكراتي‌ ‌که‌ مرتكب‌ ميشوند ميگويند دستور الهي‌ ‌است‌ قُل‌ إِن‌َّ اللّه‌َ لا يَأمُرُ بِالفَحشاءِ اعراف‌ ‌آيه‌ 127 لذا ميفرمايد وَ مَن‌ أَظلَم‌ُ مِمَّن‌ِ افتَري‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ كَذِباً زيرا ‌هم‌ ظلم‌ بنفس‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ مخلد ‌در‌ آتش‌ نموده‌ و ‌هم‌ ظلم‌ بغير ‌است‌ ‌که‌ مردم‌ ‌را‌ ‌در‌ ضلالت‌ انداخته‌، ‌هم‌ ظلم‌ بدين‌ ‌است‌ ‌هم‌ بپيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ ‌که‌ بگويد بتوسط ‌آنها‌ ‌است‌ ‌هم‌ اهانت‌ بساحت‌ قدس‌ ربوبيست‌ ‌که‌ نسبت‌ كذب‌ بخدا داده‌.

أَو كَذَّب‌َ بِآياتِه‌ِ ‌که‌ معجزات‌ انبياء ‌را‌ حمل‌ بسحر كرده‌ و انبياء و اوصياء ‌آنها‌ ‌را‌ انكار نموده‌ إِنَّه‌ُ لا يُفلِح‌ُ الظّالِمُون‌َ محققا رستگاري‌ و نجات‌ و سعادت‌ نصيب‌ ظالم‌ نميشود ‌حتي‌ عقوبة دنيوي‌ ‌هم‌ باو متوجه‌ ميشود ‌که‌ ظلم‌ اثر ‌خود‌ ‌را‌ مي‌بخشد (الملك‌ يبقي‌ ‌مع‌ الكفر و ‌لا‌ يبقي‌ ‌مع‌ الظلم‌) خداوند ظالم‌ ديگري‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌او‌ مسلّط ميفرمايد اگرچه‌ مورد ‌آيه‌ خاص‌ ‌است‌ لكن‌ ‌اينکه‌ جمله‌ عام‌ ‌است‌ جمع‌ محلّي‌ بالف‌ و لام‌ افاده‌ عموم‌ ميدهد شامل‌ تمام‌ ظالمين‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ظلم‌ بحيوانات‌

جلد 7 - صفحه 33

‌حتي‌ مثل‌ سگ‌ غاية الامر درجات‌ عقوبات‌ ‌آنها‌ مختلف‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 21)

بزرگترین ظلم

در تعقیب برنامه کوبیدن همه جانبه «شرک و بت پرستی» در این آیه با صراحت می گوید: «چه کسی ستمکارتر از مشرکانی است که بر خدا دروغ بسته و شریک برای او قرار داده و یا آیات او را تکذیب نموده اند» (وَ مَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَری عَلَی اللّهِ کذِباً أَو کذَّبَ بِآیاتِهِ).

در حقیقت جمله اول اشاره به انکار توحید است، و جمله دوم اشاره به انکار نبوت، و به راستی ظلمی از این بالاتر نمی شود که انسان جماد، بی ارزش و یا انسان ناتوانی را همتای وجود نامحدودی قرار دهد که بر سراسر جهان هستی حکومت می کند.

«مسلما هیچ ستمگری روی سعادت و رستگاری نخواهد دید» (إِنَّهُ لا یفلِحُ الظّالِمُونَ) مخصوصا چنین ستمگرانی که ستم آنها همه جانبه است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع