آیه 16 سوره ابراهیم

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۶ ابراهیم)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

مِنْ وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَىٰ مِنْ مَاءٍ صَدِيدٍ

مشاهده آیه در سوره


<<15 آیه 16 سوره ابراهیم 17>>
سوره : سوره ابراهیم (14)
جزء : 13
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

از پی گردنکش عنود آتش دوزخ خواهد بود و آبی که به او آشامند (در دوزخ) آب پلید چرکین است.

[سرانجام] پیش روی او دوزخ است، و او را از آبی چرکین و متعفّن می نوشانند!!

[آن كس كه‌] دوزخ پيش روى اوست و به او آبى چركين نوشانده مى‌شود.

پشت سرش جهنم است تا در آنجا از آب چرك و خونش بخورانند.

به دنبال او جهنم خواهد بود؛ و از آب بد بوی متعفّنی نوشانده می‌شود!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

with hell lying ahead of him, [where] he shall be given to drink of a purulent fluid,

Hell is before him and he shall be given to drink of festering water:

Hell is before him, and he is made to drink a festering water,

In front of such a one is Hell, and he is given, for drink, boiling fetid water.

معانی کلمات آیه

يسقى: سقى: آب دادن . «يسقى»: آب داده مى ‏شود.

صديد: صد: اعراض. «صديد» چرك . علّت اين تسميه كراهت و اعراض از آنست. آن را آب جوشان نيز گفته‏ اند. قاموس، آب جوشان قوام يافته گويد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ «15»

و (پيامبران ومومنان) در انتظار فتح و پيروزى بودند، و (لى) تمام ستمگران لجوج محروم ماندند.

مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى‌ مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ «16»

عاقبتِ اين (ستمگرانِ لجوج)، دوزخ است واز آبى بدبو وچركين نوشانده مى‌شوند.

نکته ها

«وراء» به معناى عاقبت و پايان است، چنانكه در فارسى نيز مى‌گوييم: پشت سر اين غذا مريضى است. «1»

همه‌ى انبيا در انتظار پيروزى بودند. نوح مى‌گويد: «أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ» «2» خداوندا! من مغلوبم، كمكى برسان. ساير انبيا نيز از خداوند فتح و پيروزى مى‌خواستند: «رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ» «3» پروردگارا! ميان ما و قوم ما به حقّ حكم كن، كفّار نيز به مسلمانان مى‌گفتند: شما كه مى‌گوييد ما در روزى پيروز خواهيم شد، پس آن روز كى فرا مى‌رسد؟ «مَتى‌ هذَا الْفَتْحُ» «4» اين جاست كه قرآن كريم در آيات بسيارى از


«1». تفسير نمونه.

«2». قمر، 10.

«3». اعراف، 89.

«4». سجده، 28.

جلد 4 - صفحه 400

پيروزى پيامبران و نابودى كافران و عذاب آنان سخن مى‌گويد و با قاطعيّت به كفّار اعلام مى‌كند كه آن روز به زودى فرا مى‌رسد.

نوشيدنى‌هاى دوزخيان در قيامت سوزنده است نه سيراب كننده:

الف: «سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ» «1» از آب جوشانى نوشانده مى‌شوند كه درون آن‌ها را قطعه قطعه مى‌كند.

ب: «يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ» «2» از آبى همچون مس گداخته پذيرايى مى‌شوند، كه حرارت آن صورت‌ها را كباب مى‌كند.

اما اهل بهشت در كنار نهرهايى از آب گوارا زندگى مى‌كنند و از شير و عسل مصفّا كه از طرف خداوند براى آنان آماده شده است استفاده مى‌كنند و از همه‌ى نعمت‌هاى الهى بهره‌مندند. «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً» «3»

در تاريخ آمده است: يكى از ستمگران بنى‌اميّه به نام «وليدبن‌يزيد بن عبدالملك» روزى براى آگاه شدن از آينده‌اش، قرآن را باز كرد و چشمش به اين آيه‌ «وَ اسْتَفْتَحُوا ...» افتاد، عصبانى شد و قرآن را پاره كرد و شعرى به اين مضمون سرود: اى قرآن! تو مرا جبّار عنيد مى‌دانى و تهديدم مى‌كنى؟ آرى، من همان جبّار عنيدم. من امروز تو را پاره مى‌كنم، تا در قيامت گواهى دهى كه وليد مرا پاره‌پاره كرد. «4»


«1». محمد، 15.

«2». كهف، 29.

«3». انسان، 21.

«4». تفسير نمونه.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى‌ مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ «16»

مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ‌: از عقب زندگانى او جهنم است، يعنى بعد از انقطاع نفس و آمدن موت تا روز حشر، رجوع او بر آن خواهد بود. يا جهنم از پس او باشد، بر وجهى كه لا محاله به او رسد و از او در گذرد و پيش او بشود. چنانچه گويند سرّ ما در عقب است. نزد بعضى «وراء» چيزى باشد كه از شخص متوارى و پوشيده باشد. يا مراد چيزى است كه به دنبال باشد. حاصل آنكه عذاب برزخ و جهنم بعد از مرگ آنها خواهد بود. ديگر از عقبات عذاب آنها:

وَ يُسْقى‌ مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ: و بيندازند او را در جهنم و بياشامانند او را از آبى كه روان شود از چرك و ريم جهنميان و از فروج زانيان. اين قول اكثر مفسرين و مروى از حضرت صادق عليه السّلام است‌ «1»، چنانچه در كتاب كافى‌ «2» از آن حضرت نقل شده كه فرمود: من شرب مسكرا كان حقّا على اللّه عزّ و جلّ ان يسقيه من طينة خبال. قلت: و ما طينة خبال؟ فقال: صديد فروج البغايا: هر كه بياشامد مسكرى را، سزاوار است بر خداى عزّ و جلّ اينكه بياشامانند او را از طينة خبال. راوى پرسيد: چيست آن؟ فرمود: آبى كه روان شود از چرك فروج‌

«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 308.

«2» فروع كافى، جلد 6، صفحه 399، حديث 14.

جلد 7 - صفحه 34

زانيان.

عبرت: اهل تاريخ نقل نموده كه روزى عبد الملك در بعضى از حجره‌هاى زنان، مست وارد شد، جامع قرآن نهاده بودند، برداشت باز كرد بر سبيل تفأل تا چه برآيد، برآمد: (وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ ...) متغير و خشمناك گرديده، جامع بنهاد، و تير و كمان خواست، آنقدر تير برآنجا زد تا آن را پاره پاره نمود و اشعار مى‌خواند:

أ توعد كلّ جبّار عنيد

فها انا داك جبّار عنيد

كفر خود را آشكار نمود. اگر به دوربين بصيرت نظر شود، هرآينه آثار وعيد الهى در عالم برزخ هويدا، و وليد به چنگال قهر سبحانى گرفتار است.

در نهج البلاغه‌ «1» حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: و اتّقوا نارا حرّها شديد، قعرها بعيد، و حليتها حديد، و شرابها صديد: يعنى: بپرهيزيد و بينديشيد آتشى را كه حرارتش شديد، و قعر آن دور، و زينت آن آهن، و آب آن صديد است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا فَأَوْحى‌ إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ «13» وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ «14» وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ «15» مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى‌ مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ «16» يَتَجَرَّعُهُ وَ لا يَكادُ يُسِيغُهُ وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِيظٌ «17»

مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى‌ شَيْ‌ءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ «18»

ترجمه‌

و گفتند آنانكه كافر شدند به پيغمبرانشان هر آينه بيرون كنيم شما را از زمين خودمان مگر آنكه گرديد وارد در كيش ما پس وحى فرستاد بايشان پروردگارشان كه هر آينه هلاك ميكنيم البته ستمكاران را

و هر آينه سكونت ميدهيم شما را در آنزمين بعد از ايشان اين از براى كسى است كه بترسد از مقام من و بترسد از وعده عذاب من‌

و طلب فتح نمودند و بى‌بهره ماند هر گردن كش حقّ ناپذيرى‌

از پس او دوزخ است و آشا مانده ميشود از آبى چرك و خون‌

جرعه جرعه مى‌آشامد آنرا و نزديك نباشد كه بآسانى فرو برد آنرا و مى‌آيد او را مرگ از همه جا و نيست او مرده و از پس آن عذابى است دشوار

مثل آنانكه كافر شدند بپروردگارشان اين است، كارهاشان مانند خاكسترى است كه سخت بوزد بر آن باد در روز كه باد سخت ميآيد توانا نباشند از آنچه كسب نمودند بر چيزى اين است آن گمراهى دور از حقّ..

تفسير

كفّار از اقوام انبياء عظام در جواب ايشان گفتند و قسم ياد نمودند كه يكى از دو امر واقع خواهد شد يا ما شما را از ديار خودمان بيرون ميكنيم يا شما وارد ميگرديد در دين ما و باين لحاظ گفته‌اند عود بمعناى صيرورت است چون مقام انبياء عظام مبرّى است از آنكه قبلا متديّن بدين آنها بوده باشند تا عود بمعناى برگشت صادق باشد و محتمل است اينكلام را آنها بر حسب گمان خودشان گفته باشند يا مخاطب انبياء و اهل ايمان بايشان باشند و نسبت عود بايشان از باب تغليب باشد در هر حال خداوند براى تسليت خاطر انبياء وعده فرمود كه دشمنان ايشانرا كه ستمكاران بخويش و خلق بودند هلاك فرمايد و ايشان و دوستانشان را در منازل و مساكن آنها جاى گزين و مستقر كند و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه كسيكه اذيّت كند همسايه خود را براى طمع در مسكن او خداوند خانه او را نصيب آن همسايه‌اش فرمايد بمفاد اين آيه شريفه و اين هلاك دشمنان و جاى دادن دوستان از اهل ايمان را در منازل آنها براى كسانى است كه بترسند از موقفى كه خداوند براى حساب آنها معين فرموده است در قيامت و نيز بترسند از وعده‌ئيكه خداوند راجع بعذاب آنها داده و طلب فتح و ظفر نمودند انبياء از خداوند بر دشمنان خودشان يا خواستند كه حكم فرمايد بين ايشان و آنها بعدل چون فتاحة بمعناى حكومة آمده است و خداوند اجابت فرمود و دشمنان سركش و متكبّر و معاند ايشان كه از قبول‌

جلد 3 صفحه 225

حقّ استنكاف و استكبار داشتند خائب و خاسر و بى‌بهره و نصيب از دنيا و آخرت شدند و در توحيد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه مراد كسانى هستند كه ابا نمودند از گفتن لا اله الا اللّه و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده عنيد كسى است كه اعراض از حقّ نمايد و در كنار آن جبّار عنيد آتش جهنّم است كه او مشرف است بآن و واقع ميشود در آن پس از مرگ و چون تشنه شود باو مى‌آشامانند از چرك و خونى كه جارى ميشود از فروج زنان زناكار در آتش چنانچه از امام صادق عليه السّلام در مجمع روايت نموده است و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون آن آب را نزد او آورند و اظهار تنفّر كند و نزديك بروى او شود گوشت صورتش كباب گردد و پوست سرش بيفتد و چون بياشامد، آنچه در اندرون او است پاره پاره شود و از دبرش بيرون آيد چنانچه در كتاب خدا بيان شده است و بزحمت آنرا جرعه جرعه بياشامد و ممكن نباشد كه بتواند آنرا بسهولت تناول كند و موجبات مرگ از هر جهت بر او احاطه نمايد و با اين وصف نميرد و راحت نشود و باز در پى عذاب شديدترى دارد تا برسد بعذابيكه در شدّت و مدّت و عدّت نهايت نداشته باشد. حال كسانيكه منكر خدا و پيغمبر او شدند كه بايد ضرب المثل باشد در دورى از حقّ و حقيقت آنستكه اعمال خيريّه آنها مانند صله رحم و انفاق بفقراء و دستگيرى از ضعفاء و غيرها در بى‌ثمرى براى آنها بسبب كفر و فقد شرط قبول اين اعمال كه ايمان بخدا و پيغمبر و امام است مانند خاكسترى است كه بشدّت بوزد بر آن باد در روز كه بواسطه شدّت باد در آنروز از باب مبالغه اطلاق باد شديد بر آن شده و پراكنده كند آن خاكستر را بطوريكه نتوان چيزى از آن جمع آورى نمود چون آنها هم از اعمال خيريّه خود در قيامت نميتوانند هيچ استفاده نمايند و ابدا بحال آنها فائده ندارد اين كفر كه اين اثر را دارد آن گمراهى دور از حقّ و خطاء دور از صواب است و خسارتى است كه فوق آن تصوّر نشود و جاى هيچ شكّ و ترديد نيست ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


مِن‌ وَرائِه‌ِ جَهَنَّم‌ُ وَ يُسقي‌ مِن‌ ماءٍ صَدِيدٍ «16» يَتَجَرَّعُه‌ُ وَ لا يَكادُ يُسِيغُه‌ُ وَ يَأتِيه‌ِ المَوت‌ُ مِن‌ كُل‌ِّ مَكان‌ٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّت‌ٍ وَ مِن‌ وَرائِه‌ِ عَذاب‌ٌ غَلِيظٌ «17»

‌از‌ پيشآمد ‌آن‌ جبار عنيد جهنم‌ ‌است‌ و آب‌ داده‌ ميشود ‌از‌ آب‌ چرك‌ و خون‌ ‌که‌ ‌از‌ زخم‌ و جراحت‌ و دمل‌ بيرون‌ ميآيد جرعه‌ جرعه‌ ‌در‌ دهانش‌ ميريزند و نميتواند فرو دهد و ‌از‌ ‌هر‌ مكاني‌ مرگ‌ ‌براي‌ ‌او‌ ميآيد و نميميرد و ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ عذاب‌ غليظي‌ باو متوجه‌ ميشود.

مِن‌ وَرائِه‌ِ جَهَنَّم‌ُ اوصاف‌ جهنم‌ و آيات‌ وارده‌ و اخبار مرويه‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌ما ‌در‌ مجلد سوم‌ كلم‌ الطيب‌ مقصد چهارم‌ ‌از‌ صفحه‌ 160 ‌الي‌ 178 ‌در‌ شانزده‌ صفحه‌ بيان‌ كرده‌ايم‌ مراجعه‌ فرمائيد و ‌در‌ اينجا اكتفاء ميكنيم‌ بيك‌ جمله‌ دعاء كميل‌

(فكيف‌ احتمالي‌ لبلاء الاخرة و جليل‌ وقوع‌ المكاره‌ ‌فيها‌ و ‌هو‌ بلاء تطول‌ مدته‌ و يدوم‌ مقامه‌ و ‌لا‌ يخفف‌ ‌عن‌ اهله‌ لانه‌ ‌لا‌ ‌يکون‌ الّا ‌عن‌ غضبك‌ و انتقامك‌ و سخطك‌ و ‌هذا‌ ‌ما ‌لا‌ تقوم‌ ‌له‌ السموات‌ و الارض‌ فكيف‌ بي‌ و انا عبدك‌ الضعيف‌ الذليل‌ الحقير المسكين‌ المستكين‌ الدعاء)

وَ يُسقي‌ مِن‌ ماءٍ صَدِيدٍ مشروبات‌ جهنم‌ چند قسم‌ ‌است‌ يكي‌ صديد ‌که‌ چرك‌ و خون‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ زخم‌ و جراحت‌ و سوزه‌ و عقده‌ بيرون‌ ميآيد، يكي‌ حميم‌

جلد 11 - صفحه 374

‌است‌ ‌که‌ مثل‌ مس‌ّ آب‌ ‌شده‌. يكي‌ غساق‌ ‌است‌ يَتَجَرَّعُه‌ُ تجرع‌ ‌از‌ باب‌ تفعل‌ ‌است‌ و گفتند فرق‌ باب‌ افعال‌ و تفعيل‌ و تفعل‌ اينست‌ ‌که‌ افعال‌ دفعي‌ ‌است‌ و تفعيل‌ تدريجي‌ ‌يعني‌ جرعه‌ جرعه‌ دائما ‌در‌ حلقش‌ ريخته‌ ميشود.

وَ لا يَكادُ يُسِيغُه‌ُ نميتواند فرو دهد گلوگيرش‌ ميشود و بزحمت‌ فرو ميدهد وَ يَأتِيه‌ِ المَوت‌ُ ‌هر‌ يك‌ نوع‌ ‌از‌ عذاب‌ جهنم‌ ‌اگر‌ ‌در‌ دنيا بيايد تمام‌ اهل‌ دنيا ‌را‌ هلاك‌ ميكند ولي‌ چون‌ ‌در‌ آخرت‌ مرگ‌ نيست‌ و خلود ‌است‌ نميميرند مِن‌ كُل‌ِّ مَكان‌ٍ ‌يعني‌ ‌از‌ جميع‌ اطراف‌ باو متوجه‌ ميشود ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ آرزوي‌ مرگ‌ ميكنند وَ ما هُوَ بِمَيِّت‌ٍ نميميرند ‌حتي‌ ميفرمايد وَ الَّذِين‌َ كَفَرُوا لَهُم‌ نارُ جَهَنَّم‌َ لا يُقضي‌ عَلَيهِم‌ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّف‌ُ عَنهُم‌ مِن‌ عَذابِها كَذلِك‌َ نَجزِي‌ كُل‌َّ كَفُورٍ فاطر ‌آيه‌ 35 ‌حتي‌ ‌از‌ مالك‌ تقاضاي‌ مرگ‌ ميكنند وَ نادَوا يا مالِك‌ُ لِيَقض‌ِ عَلَينا رَبُّك‌َ قال‌َ إِنَّكُم‌ ماكِثُون‌َ زخرف‌ ‌آيه‌ 76.

وَ مِن‌ وَرائِه‌ِ عَذاب‌ٌ غَلِيظٌ گاهي‌ بشدت‌ تعبير ميشود عذاب‌ شديد گاهي‌ بعظمت‌ عذاب‌ عظيم‌ گاهي‌ بالم‌ عذاب‌ اليم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 16)- سپس به نتیجه کار این جباران عنید از نظر مجازاتهای جهان دیگر در ضمن دو آیه به پنج موضوع اشاره می‌کند:

1- «به دنبال این نومیدی و خسران- و یا به دنبال چنین کسی- جهنم و آتش سوزان خواهد بود» (مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ).

2- «و از آب بدبوی متعفّنی نوشانده می‌شود»! (وَ یُسْقی مِنْ ماءٍ صَدِیدٍ).

«صدید» چرکی است که میان پوست و گوشت جمع می‌شود یعنی از یک آب بدبوی متعفن بدمنظره همانند چرک و خون به او می‌نوشانند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع