واجب

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«واجب» -مقابل «حرام»-، در اصطلاح فقهی به کارهایی می‌‌گویند که خداوند به انجام آنها امر فرموده و انجام دادن آنها لازم است، به طوری‌که اگر انجام نگیرد، عذاب الهی را به دنبال دارد. واجب به انواع مختلفی تقسیم می‌شود.

معنای لغوی و اصطلاحی

«واجب» در لغت به معانی متعددی آمده است، مانند: لازم و ضروری، سزاوار و شایسته، مایحتاج.

همچنین «واجب» در اصطلاح فقهی به کارهایی می‌ گویند که خداوند به انجامِ آنها امر فرموده است و انجام دادن آنها لازم و ترکش گناه است، به طوری که اگر انجام نگیرد، عقوبت و عذاب الهی را به دنبال دارد.

انواع واجب

  • واجب تعبّدی: قسمتی از واجبات باید به همراه نیت و قصد قربت به جای آورده شوند مانند نماز و روزه که به آنها واجبات تعبّدی می گویند. در واجبات تعبّدی، غرض و مقصود شارع معلوم نیست و مکلّفین صرفاً برای تعبّد به امر خداوند انجام می دهند -گرچه فلسفه و حکمتی نیز دارد-.
  • واجب توصّلی: عباداتی که لازم نیست به همراه نیت و قصد قربت بجا آورده شوند، مانند تطهیر بدن و لباس و امر به معروف و نهی از منكر و غسل میّت. در واجبات توصّلی -بر خلاف واجب تعبّدی- انگیزه امر معلوم است.
  • واجب عینی: واجبی است که همه مکلفین باید انجام دهند، مانند نمازهای یومیه.
  • واجب کفایی: آن است که با عمل عده ای، از عهده دیگران ساقط است، مانند تطهیر مسجد، تدفین میت و...
  • واجب تعیینی: واجبی است که نمی توان کار دیگری را جایگزین آن ساخت، مثل نمازهای یومیه.
  • واجب تخییری: که مکلف می تواند یکی از چند کار را اختیار کند، مانند کفاره روزه که مکلّف مخیر است بین آزادکردن بنده و شصت روز روزه و اطعام شصت نفر.
  • واجب مُضیّق: گاهی واجب، وقت محدودی دارد که از آن به «مُضیّق» تعبیر می شود، مثل نماز آیات برای ماه گرفتگی.
  • واجب مُوسّع: واجب گاهی وقت وسیعی دارد، که از آن تعبیر می شود به واجب موسّع، مانند نمازهای یومیه.

منابع

  • احکام جوانان، محمود اکبری.
  • فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه واجب.