ابوالبرکات بغدادی
«هبةالله بن على بغدادی» معروف به «ابوالبرکات» و ملقب به «اوحدالزمان» (م، ۵۴۷ ق)، طبیب و فیلسوف سرشناس قرن ششم هجری است که اصلا یهودی بود و در اواخر عمر به دین اسلام گروید. «المعتبر فی الحکمة» مشهورترین اثر فلسفی ابوالبرکات است.
نام کامل | ابوالبرکات هبةالله بغدادی |
زادگاه | بلد، عراق |
وفات | ۵۴۷ قمری |
مدفن | بغداد |
اساتید |
ابوالحسن سعید بن هبةالله،... |
شاگردان |
ابن الدهان منجم، جمالالدین ابن فضلان، مهذبالدین نقاش، اسحاق بن ابراهیم بن عزرا،... |
آثار |
المعتبر فی الحکمة، اختصار التشریح، رسالة فی العقل و ماهیته، کتاب الاقراباذین، امین الارواح، مقالة فی سبب ظهور الکواکب لیلا و اختفائها نهارا،... |
زندگینامه
ابوالبرکات هبةالله بن على بن ملکاء بلدى بغدادى، در نیمه دوم قرن پنجم هجری در ناحیه «بلد» (نزدیکی موصل) در خانواده ای یهودی مذهب به دنیا آمد و در بغداد پرورش یافت.
این مرد بغدادی یهودی الاصل در اواخر عمرش، به دین اسلام گروید.[۱] و به سبب گرویدن به اسلام مورد توجه همکیشان سابق خود نبود. دربارۀ علت گرایش او به اسلام سخنان گوناگون گفتهاند: برخی استخفافی را که قاضی القضاة بغداد نسبت به وی روا میداشت، در این تصمیم مؤثر دانستهاند؛[۲] همچنین به گفتۀ بیهقی در جنگی که میان المسترشد عباسی (حک: ۵۱۲-۵۲۹ ق) و سلطان مسعود سلجوقی (حک: ۵۲۷-۵۴۷ ق) در ۵۲۹ ق. روی داد، ابوالبرکات اسیر شد و از بیم کشته شدن اسلام آورد و بدین طریق از مرگ رهایی یافت و به دریافت خلعت از سلطان نایل آمد.
ابوالبرکات در اواخر عمر روزگار سختی را گذراند و به بیماری های سختی دچار شد و از طبابت باز ماند. طبق برخی گزارشها در پیرى نابینا[۳] و مبتلا به برص و جذام[۴] شد و وفات نمود. او پیش از مرگ به پرستارش وصیت نمود تا بر قبر او این جملات را بنویسد: هذا قبر اوحدالزمان ابى البرکات ذى العبر صاحب "المعتبر".[۵]
سال دقیق وفات ابوالبرکات نیز مانند سال تولد او معلوم نیست. صفدی مدت عمر وی را ۸۰ سال و تاریخ وفاتش را حدود سال ۵۶۰ ق. نوشته است. ذهبی نیز تاریخ مرگ او را حدود ۵۵۰ و مدت عمرش را حدود ۸۰ سال دانسته است. در این میان فقط بیهقی و به پیروی او شهرزوری تاریخ وفات او را ۵۴۷ ق. و مدت عمرش را ۹۰ سال نوشته اند. به نظر می رسد سخن بیهقی (م، ۵۶۵ ق) درستتر از اقوال دیگر باشد. وی در اینباره مینویسد: سلطان مسعود بن محمد بن ملکشاه سلجوقی در ۵۴۷ ق. بیمار شد. ابوالبرکات را برای معالجۀ او از بغداد به همدان آوردند. معالجات مؤثر نیفتاد و سلطان درگذشت. ابوالبرکات بر جان خویش بیمناک گردید و صبح همان روزی که سلطان فوت کرد، وی نیز درگذشت؛ تابوت او را همراه قافلۀ حاجیان به بغداد بردند.[۶]
فعالیتهای علمی
ابوالبرکات علم طبابت را در بغداد نزد ابوالحسن سعید بن هبةالله آموخت و در کار خود به چنان مهارتی دست یافت که به عنوان طبیب مخصوص خلفای عباسی برگزیده شد و حتی برای درمان سلطان مسعود بن ملکشاه سلجوقى به ایران آمد.[۵] او با درمان بیماری عقربک که در لشکر سلطان افتاده بود و دیگر طبیبان از درمان آن ناتوان بودند به اوج شهرت رسید.[۳] مهارت او در طبابت باعث شده بود که از هدایای پادشاهان و بزرگان برخودار شود و به ثروت فراوانی دست یابد. به گفتۀ قفطی، پزشکان معاصر وی پاسخ مشکلات علمی خود را از او میخواستند و این پرسشها و پاسخها به صورت مجموعهای درآمده بود که از آن بهره می جستند.
ابوالبرکات در کنار طبابت، به فلسفه نیز علاقه داشت و در این رشته نیز صاحب نظر بود. اگرچه بسیاری از متفکران دیگر قرن ۶ هـ.ق به بعد، به نقد سخنانش پرداختند؛ چنانچه شهاب الدین سهروردی، ابوالبرکات را به عنوان طبیب متشبه به حکما نام برده و گفته های او را «هذیانات قبیحه» خوانده است.[۷] همچنین او از نقادان فلسفه مشاء بود و آراء و افکار فلسفی اش همواره مورد توجه متفکران اسلامی بوده است. بعضی او را مورد اعتراض قرار داده و مانند حکیم عمر خیام، ایرادهای او بر ابن سینا را بی پایه دانسته و گفته اند که ابوالبرکات، توانایی درک سخنان ابن سینا را هم ندارد تا چه رسد به اینکه نظریات او را رد کند.
افکار این فیلسوف بغدادی همواره مورد توجه متکلمان اشعری و مدافعان سنت و حدیث هم بوده. برخی معتقدند اکثر شبهات فخر رازى بر فیلسوفان مشایی، از سخنان وی گرفته شده است. همچنین ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنة النبویه» از او به جهت پیروی نکردنش از فیلسوفان تمجید کرده و در بحث مربوط به علم خداوند نسبت به جزئیات، عقیده و نظر او را از دیگر متفکران اسلامی به عقاید اهل سنت و اهل حدیث، نزدیکتر شمرده و دائماً از او یاد کرده و در مرتبه فیلسوفانی مانند سهروردی قرار داده و به اقوالش در مخالفت با فلسفه مشایی، استناد می کند.
برخی از شاگردان او عبارت اند از: ابن الدهان منجم، جمالالدین ابن فضلان، مهذبالدین نقاش، شیخ یوسف (پدر عبداللطیف بغدادی) و اسحاق بن ابراهیم بن عزرا.
آثار و تألیفات
- المعتبر فی الحکمة؛ که مشهورترین اثر فلسفی ابوالبرکات است و دربارۀ آن گفتهاند: «هو احسن کتاب صنف فی هذا الشأن فی هذا الزمان». این کتاب در ۳ بخش منطق و طبیعی و الهی نوشته شده است. در اهمیت آن همین بس که متفکراتی مانند فخر رازی و صدرالمتألهین شیرازی و ابن تیمیه به آن نظر داشتهاند. همچنین علی بن زید بیهقی، کتابی به نام المشتهر فی نقض المعتبر نوشته است.
- اختصار التشریح؛ که تلخیص و تهذیبی از سخنان جالینوس است.
- رسالة فی العقل و ماهیته؛ ذهبی از این رساله با عنوان «رسالة فی ماهیة العقل» نام برده است.
- کتاب الاقراباذین؛ مجموعۀ دستورهای تهیۀ داروهای مرکب و بیان اجزا و نحوۀ ترکیب آنها، در ۳ مقاله.
- بَرشَعثا؛ مقالهای است دربارۀ دارویی به همین نام، که تریاق برشعثا نیز نامیده شده است.
- امین الارواح؛ که درباره معجونی است.
- شرح سِفر جامعه تورات (بخش مواعظ)؛ به زبان عربی که منسوب به اوست. وی این کتاب را به شاگردش اسحاق بن ابراهیم بن عزرا املاء کرده است. نسخه خطی این کتاب، در آکسفورد و لینگراد موجود است.
- مقاله فی سبب ظهور الکواکب لیلا و اختفائها نهارا؛ این رساله به خواجه نصیر طوسی نیز نسبت داده شده است.[۸] همچنین رسالهای به نام «رؤیة الکواکب فی اللیل لا فی النهار» در دست است که به ابنسینا نسبت دادهاند؛ اما چنانکه از آغاز این نسخهها برمیآید، رساله در پاسخ سلطان محمد بن ملکشاه سلجوقی نوشته شده و بنابراین انتساب آن به ابنسینا و خواجه نصیر نادرست است.
پانویس
- ↑ تاریخ حکماء الاسلام، ص: ۱۵۳.
- ↑ ابن ابی اصیبعه، عیون الأنباء، ۱ / ۲۸۰.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج۲، ص: ۳۱۵
- ↑ تاریخ حکماء الاسلام، ص: ۱۵۲
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ تاریخ مختصرالدول/ترجمه،متن،ص:۲۹۳
- ↑ تاریخ بیهقی، ۱۵۱؛ شهرزوری، ۲ / ۷۹-۸۰.
- ↑ نک: فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ص: ۶۷
- ↑ عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج۲، ص: ۳۱۶
منابع
- على بن زید بیهقى، تاریخ حکماء الاسلام، مطبعة الترقی، دمشق، ۱۳۶۵ ق.
- سید محمدخالد غفارى، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، ۱۳۸۰ ش.
- ابن ابى اصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، الهیئة المصریة العامة للکتاب، قاهره، ۲۰۰۱ م.
- ابن العبرى، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانى الیسوعى، بیروت، دار الشرق، ۱۹۹۲ م.
- "ابو البرکات"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.