غیبت صغری

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

با شهادت امام عسکري عليه السلام در سال (260 ه‍) مرحله غيبت کوتاه مدت امام دوازدهم عجل الله تعالي فرجه الشريف آغاز شد و تا سال (329 ه‍)؛ يعني 70 سال [۱] به طول انجاميد. اين غيبت به لحاظ اين که از جهت زماني محدود است، به آن «غيبت صغري» مي گويند. اين دوره نقش بسيار مهمي در ايجاد آمادگي شيعه براي پذيرش «غيبت کبري» داشت.

نواب خاصه در غیبت صغری

در طول «غيبت صغري» گرچه امام از نظرها پنهان بود، اما کساني بودند که با آن حضرت در تماس بودند و سمت «نواب خاص» امام را داشتند؛ هر يک از شيعيان مي توانستند به وسيله «نواب» مشکلات و مسائل خود را به عرض آن حضرت برسانند و توسط آنان خود را دريافت کنند. گاهي گروهي از مردم به وسيله آن نايبان خاص به ديدار امام مي رسيدند. [۲] اين نايبان 4 نفرند و به «نواب اربعة» مشهورند.

اسامي اينها که همگي از علما و بزرگان شيعه هستند به ترتيب عبارتند از:

  1. ابو عمر، عثمان بن سعيد عمري از (260 ه‍) تا هنگام وفات که ظاهرا قبل از سال (267 ه‍) بوده است.[۳] برخي وفات او را در سال (265 ه‍) ذکر کرده اند [۴]
  2. ابو جعفر، محمد بن عثمان عمري (از هنگام وفات سفير اول تا 305 ه‍).
  3. ابو القاسم، حسين بن روح نوبختي (305 ه‍- 326 ه‍).
  4. ابو الحسن، علي بن محمد سمري (326 ه - 329 ه‍).

درباره زندگي، تلاش ها و فعاليت هاي هر يک از اين چهار بزرگوار و نقش ‍ آنان در سازمان مخفي وکالت و ايجاد آمادگي در شيعيان براي پذيرش ‍ «غيبت کبري»، در «فصل ششم»، مفصل گفتگو خواهيم کرد.

غیبت صغری در روایات

در احادیث بسیاری از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومين علیهم السلام، غيبت حضرت مهدي عجل الله فرجه به دو بخش كوتاه مدت (غيبت صغری) و دراز مدت (غيبت كبری) تقسیم شده است. امام صادق علیه السلام در اين باره فرمودند: «همانا براي قائم دو غيبت است كه در يكي از آن دو به خانواده اش برمي گردد و در ديگري معلوم نيست كجاست؛ هر سال در مناسك حج حاضر مي گردد و مردم را مي بيند در حالي كه مردم او را نمي بينند».[۵]

افزون بر دو گونه بودن، در رواياتی به كوتاه بودن يکي و بلند بودن ديگري نيز اشاره شده است. همان حضرت در سخنی ديگر فرمودند: «برای قائم دو غيبت است: يكی از آن ها كوتاه مدت و ديگری دراز مدت...»[۶]

غيبت صغری: اگر چه اين تعبير در روايات معصومين علیهم السلام به اين صورت نيامده است، رفته رفته به خاطر کوتاه بودن دوران نخست غيبت، به اين عنوان مشهور شده است

ويژگی ‌های خاص غیبت صغری نسبت به غيبت کبری

پاره‌ای از ويژگي هاي غيبت صغری که آن را از دوره بعد متمایز کرد عبارت است از:

1. غيبت صغری از نظر زمان محدود بوده، ولی غيبت كبری بسيار طولانی است و غير از خداوند كسي از مدت آن آگاهی ندارد.

2. در دوران غيبت صغری، پنهان زيستي امام همه جانبه و عمومي نبود؛ امام اگر چه از نگاه ‌ها پنهان بود، كساني مانند نواب خاص، برخي از وكلاي آن حضرت و نيز افرادی با ويژگی ‌های ممتاز، مي توانستند با آن حضرت در تماس باشند و پرسش ‌ها و نامه هاي مردم را خدمت امام ببرند و پاسخ او را به مردم برسانند، و يا به ديدار آن حضرت نایل شوند. اما در غيبت تامه (كبری) امام به طور كلي از نگاه ها پنهان است و باب مكاتبه و نامه نگاري بسته است؛ يعني، بناي غيبت كبری و اقتضاي آن اين است كه حضرت ديده نشود. البته اين بدان معنا نيست كه امكان ندارد ديده شود، زیرا ممكن است بعضی افراد، حضرت را ببينند.

3. در غيبت صغری، حضرت مهدی علیه السلام چهار نماينده داشت كه آن ها را به صورت معين برگزيده بودند. مهمترين وظيفه آن ها برقراری ارتباط بين امام و مردم بود؛ ايشان اقامت گاه و مكان حضرت را نيز مي دانستند، ولي در غيبت كبری چنين نيست.

4. در غيبت صغری ـ افزون بر سفيران چهارگانه ـ ممكن بود اشخاصی آن حضرت را ببينند و بشناسند؛ ولي در غيبت كبری كسي او را نمي بيند و اگر ببيند نمي شناسد.

پانویس

  1. شيخ مفيد در «الارشاد» (ج 2 ص 340) آغاز غيبت صغري را از هنگام ولادت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف مي داند، او مي گويد: «غيبت صغري، از زمان ولادت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف تا پايان دوره سفارت (نيابت خاصه) و هنگام درگذشت آخرين سفير از سفيراني که واسطه ارتباط شيعه با امام بوده اند، مي باشد». با اين حساب دوره غيبت صغري، 75 سال مي شود. آنچه که شيخ مفيد را بر اين عقيده واداشته، ظاهرا اين نکته است که حضرت مهدي عليه السلام در آن پنج سال ابتداي تولد، حضور و معاشرت چنداني نداشته است، و از نظر کلي غايب محسوب مي شده است.
  2. شيخ صدوق در کمال الدين )ص 434-479( تعدادي از اين افراد را نام مي برد.
  3. ر.ک: تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم عليه السلام، دکتر جاسم حسين، ص 156.
  4. هاشم معروف حسيني )به نقل از همان:، ص 155(.
  5. «اِنَّ لِلْقائِمِ غَيْبَتَينِ يَرْجِعُ فِى اِحداهُما وَفِى الاُخْری لايُدری اَيْنَ هُوَ يَشْهَدُ المَواسِمَ يَری الناسَ وَلايَرْونَهُ»؛ نعماني، الغيبة، ص 175، ح 15.
  6. «لِلْقائِمِ غَيْبَتانِ اِحْداهُما قَصِيرَةٌ وَالاُخْری طَوِيلَةٌ...»؛ شيخ کلينی، كافي، ج 1، ص 340.

منابع