میرزا موسی سبزواری

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۲۰ توسط فقیه (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی 'آیة الله میرزا موسی سبزواری ، پدر مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزاحسین فقیه سبزو...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیة الله میرزا موسی سبزواری ، پدر مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزاحسین فقیه سبزواری

یکی از فقیهان زاهد و نامدار ؛ و از مردان بزرگی که سرزمین عالم پرور سبزوار به دنیای دین و دانش تقدیم کرده است ، مرحوم آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری والد ماجد و پدر والاتبار آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری رحمة الله علیهما بوده است . مرحوم میرزا موسی از علماء طراز اول عصر خود و از بزرگان و رجال معروف قرن سیزدهم هجری قمری می باشد . وی در سال ( 1262 ) هزار و دویست و شصت و دو قمری برابر با 1224 هجری شمسی (هزار و دویست و بیست و چهار هجری شمسی ) در یک فرسنگی سبزوار در محلی بنام ایزی و معروف به دهنام یا دهبد نام پا به جهان گذاشته است . هنگامی که به سن چهارده سالگی ( 1238 هجری شمسی ) می رسد ، از محضر پدر ارجمند خود مرحوم میرزا محمد علی که از سادات و دهقانان با فضیلت زمان خود بوده کسب اجازه نموده و با هزینه پدر برای تحصیل و کسب علم به سبزوار وارد می شود . در سبزوار مدرسه ای بنام فخریه معروف به مدرسه مبارکه کهنه وجوددارد که شاید قدیمی ترین مدرسه علمی در اسلام باشد و این مدرسه ، بزرگانی چون مرحوم طبرسی ، صاحب تفسیر مجمع البیان تحویل دنیای اسلام داده است . مرحوم میرزا موسی در همان اتاق و حجره مرحوم طبرسی مشغول تحصیل می شود و پس از مدت کوتاهی در حدود چهار سال به سال هزار و دویست و هشتاد قمری ( 1242 هجری شمسی ) در سن هیجده سالگی از سبزوار حرکت و به مشهد وارد می شود . پس از ورود به مشهد ، به مدرسه عباس قلی خان که در خیابان سفلی مشهد واقع است وارد و مشغول تحصیل می شود . در این مدرسه ، دوره مقدمات و سطح را به پایان می رساند و با استعداد عجیب و فوق العاده خود آن چنان که باید از محضر اساتید بزرگ حوزه علمیه خراسان استفاده می کند . همین استعداد ایجاب می کند که وی مورد توجه و عنایات اساتید حوزه قرار گیرد و بالنتیجه ، پیشرفت شایان توجهی در کسب علم و فضیلت بنماید . هیجده سال تمام می گذرد و مرحوم میرزا موسی دوره مقدمات و سطح را بطور کامل به پایان می رساند و سپس به امر پدر تقریبا به سال هزار و دویست و نود و هشت قمری ( 1259 هجری شمسی ) مشهد را ترک و به وطن و زادگاه خود باز می گردد . پس از بازگشت از مشهد ، تصمیم به تشکیل عائله گرفته و با یکی از خانواده های اصیل و نجیب و دهقان زادگان آن دوره که در شش فرسنگی سبزوار ؛ و محلی به نام داشخانه زندگی می کرده اند ، ازدواج می کند . این ازدواج ایجاب می کند که مدت دوسال در سبزوار بماند و همین اقامت اجباری ، فرصت ارزنده ای برای فضلای سبزوار بوده است که از محضر ایشان ، مقدمات و سطح را استفاده کنند . اما هدف های عالی تر و آرزوی رسیدن به مدارج علمی بالاتر ، وی را وا میدارد که در سال هزار و سیصد قمری ( 1261 هجری شمسی ) در سن سی و هشت سالگی ، سبزواررا به قصد سامرّاء ترک کند . سامراء در آن زمان از بزرگ ترین حوزه های علمی اسلام بوده و مرحوم میرزا حسن شیرازی معروف به میرزای بزرگ که مرجع تقلید شیعیان و زعامت تامّه عصر خودرا دارا بوده ، سرپرستی حوزه علمیه سامراء را بعهده داشته اند . وجود عالم بزرگوار و مرجع تقلیدی همچون میرزای شیرازی بزرگ باعث شده بود که تمام شیعیان متوجه سامراء شوند و حتی زائرانی که برای زیارت اعتاب مقدسه مشرف می شدند از راه سامراء ایاب و ذهاب ؛ و چند شبی را در آن جا بسر می بردند . سامراء از نظر مرکزیت علمی به اوج شهرت رسیده و بدین جهت تمام فضلاء و طلاب برجسته بدان حوزه مقدسه روی می آوردند . مرحوم میرزا موسی سبزواری هم که برای کسب فضل ؛ و نیل به آمال مقدس خویش از وطن دور افتاده و جدا شده بود به سامراء وارد و بر اثر هوش و استعداد بسیار خود از همان روزهای نخست ، توجه مرحوم میرزای شیرازی و سایر اساتید و بزرگان را به خود جلب نموده و در ردیف شاگردان برجسته و ممتاز قرار گرفت و از محبت های مخصوص و عنایات فراوان میرزا بهره مند بوده است . مدتها گذشت . اواخر عمر میرزای بزرگ بوده که دسته های کرد علی اللهی سرراه زواررا می گرفتند و زائران اعتاب مقدسه را به وضع فجیع و دلخراشی قتل عام می کردند . بدین لحاظ مرحوم میرزای شیرازی ، رفت و آمد را برای زائران از راه سامراء تحریم فرمودند و رفت و آمد از این راه قطع گردید . مدتی زیاد نگذشت که به سال هزار و سیصد و دوازده قمری ( 1273 هجری شمسی ) مرحوم میرزای بزرک دعوت حق را اجابت و از دنیا رفت . رحلت میرزا ؛ و عدم رفت و آمد زوار ، سامراء را از آن موقعیت پرنشاط گذشته انداخت و حوزه علمیه سامراء ، رو به انحلال و انهدام نهاد . بعد از مرگ مرحوم میرزا ، شخصیت برجسته علم و عمل ، مرحوم آیة الله العظمی آقای میرزا محمد تقی شیرازی ، سرپرستی حوزه علمیه و زعامت دینی را بعهده گرفت و طلاب را اداره می کرد لیکن اوضاع پریشان سامراء ؛ و تحولی که در حوزه علمیه پیدا شده بود ، زندگی طلاب را دشوار و کم کم آنان را متوجه حوزه علمیه نجف اشرف نموده اما با تمام این مشکلات ، تا سال هزار و سیصد و هیجده قمری ( 1279 هجری شمسی ) ، بازهم حوزه علمیه سامراء دایر ؛ و عده ای از فضلای حوزه ، من جمله آقای میرزا موسی سبزواری به اطراف مرحوم میرزا محمد تقی جمع و سعی می کردند که حوزه از هم نپاشد و زحمات چندین ساله از بین نرود لکن بر اثرناراحتی ها و سختی های فراوان ، دیگر اقامت در حوزه علمیه سامراء غیر ممکن و هجوم مشکلات زندگی غیر قابل تحمل بوده بدین جهت ، اکثر علماء و فضلاء ، راه نجف را در پیش گرفتند و بدان دار پر فیض روی نهادند . درمیان فضلائی که عازم نجف اشرف شدند ، یکی آقای میرزا موسی بوده . میرزا موسی هم رحل اقامت در نجف افکندند و از محضر علمی اساتید بزرگی چون مرحوم آخوند خراسانی استفاده می کردند . میرزا موسی ، ضمن تحصیلات و گذراندن مراحل عالی علمی خود ، حوزه تدریس مفصلی داشت . این حوزه تدریس که از سامراء شروع شده بود ، در نجف گسترش یافت و عده کثیری از طلاب و محصلین از محضر این استاد عالیقدر استفاده می نمودند . مرحوم میرزا موسی دوره سطح را تدریس می فرمودند و شاگردان بسیاری در اطراف ایشان جمع شده بودند . میرزا موسی مدت چهارسال در نجف اقامت و در این مدت مورد توجه بزرگان و رجال علمی حوزه قرار گرفتند و مخصوصا مرحوم آخوند خراسانی علاقه و محبت فوق العاده ای به ایشان داشت . میرزا موسی مراحل را یکی پس از دیگری طی کرده و به درجه عالی اجتهاد نائل آمد و با اخذ تصدیق اجتهاد از مراجع تقلید و زعمای وقت ، در عداد مجتهدین بزرگ و نوّاب عام قرار گرفت . در مدت اقامت در نجف بوده که نامه های اهالی سبزوار پی درپی به ایشان می رسید و همگی تقاضای بازگشت ایشان را به وطن داشتند . سبزواری ها علاوه بر شخص ایشان به مراجع بزرگ نجف متوسل و از آن ها می خواستند که میرزا موسی را به موطن خود باز گردانند . سرانجام به امر مراجع تقلید و تقاضای مردم سبزوار موافقت فرمودند که به وطن بازگردند و تاریخ ورود خودرا اعلام داشتند . روز موعود رسید و مردم سبزوار همگی از شهر خارج و به استقبال ایشان شتافتند . مردم سرازپا نمی شناختند و با شور عجیبی آغوش خودرا برای پذیرائی از این عالم بزرگوار باز نموده بودند . میرزا موسی در میان انبوه جمعیت و برروی دست آنان وارد سبزوار شد و به هدایت و ارشاد خلق پرداخت .

[ویرایش] نعمت وجودی و کرامات مرحوم میرزا موسی در سبزوار

مرحوم میرزا موسی درسالی به سبزوار مراجعت فرمودند که مرض خطرناک و مهلک وبا سرتاسر ایران را فراگرفته بود و از این جهت مردم سبزوار هم درنهایت وحشت و ناراحتی بسر می بردند . جمعیت اطراف این مرد بزرگ روحانی را گرفتند و با توجه به ارادت و عقیده خاصی که به آن مرحوم داشتند اولین تقاضا این بود که برای نماز و دعا به مصلّای سبزوار تشریف ببرند و بعد از نماز برای دفع مرض وبا دعا نمایند و از خداوند دفع این گرفتاری را استدعا نمایند . پس از پایان مراسم نیایش و دعا ، درمیان هزاران حلقه چشم ، ظرف آبی طلب فرمودند و آن را تبرّک نمودند و سپس بقیه آب را در آب انبار شهرریختند . نقل می کنند که از آن پس هرکس از آن آب به قصد تیمّن و تبرّک می خورد ، شفا پیدا می کرد و برای همیشه از آن مرض خطرناک مصون و محفوظ بوده است . مرحوم میرزا موسی مردی بود زاهد و پرهیزکار و مورد اعتماد واحترام تمام مردم . وجود وی برای مردم سبزوار ، ملجأ و پناهی بود که درتمام گرفتاری ها ، به معظمّ له مراجعه می کردند و از محبت های بی دریغ خود همگی را برخوردار می نمود . حوزه علمیه سبزوار در زمان وی رونقی بسزا یافت و طلاب و محصلین از هر جهت در رفاه و آسایش بسر می بردند . مدت چهارده سال گذشت و در این مدت به کار تدریس و اداره حوزه علمیه سبزوار و اقامه جماعت و رهبری مسلمین مشغول بودند .

[ویرایش] رحلت مرحوم میرزا موسی و کرامت او

اما افسوس که این مدت کوتاه بود و درسال هزار و سیصدو سی و شش قمری ( 1296 هجری شمسی ) ، به سن هفتاد و چهارسالگی دار فانی را وداع گفته و جهان اسلام را داغدار نمودند . مرگ آن عالم جلیل القدر ، موجی از تأثّر و اندوه بوجود آورد بطوری که معروف است هنگام فوت وی هوا تیره و تار می شود و مردم حومه سبزوار بر اثر انقلاب هوا از مرگ وی مطلع می شوند . جنازه اش با تجلیل هرچه تمام تر و بیشتر تشییع می شود و تمام طبقات در مراسم دفن وی شرکت می کنند و جنازه اش را در کنار شرقی شهر سبزوار به خاک سپردند . در تمام شهرها و بلاد اسلامی ، مخصوصا حوزه های علمیه ، مجالس ختم و فاتحه برگزار شد و از آن تاریخ ، مقبره و مزارش زیارتگاه خاص و عام گردید . عاش سعیدا و مات سعیدا . رحمة الله علیه . اعلی الله مقامه الشریف . ( منبع :کتاب عمری پرافتخار ، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی فقیه سبزواری صفحات 16 تا 19 )

[ویرایش] فرزندان مرحوم آیة الله میرزا موسی سبزواری

خداوند به مرحوم آقا میرزا موسی ، سه دختر و دو پسر عنایت فرمود که پسر ارشد و بزرگ آن مرحوم ، آیة الله آقای میرزا مهدی فقاهتی برادر مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری بوده است . مرحوم آقای حاج میرزا مهدی فقاهتی درسال هزاروسیصد و پنج قمری ( 1266 هجری شمسی ) درسامراء متولد شده و تا سن سیزده سالگی در خدمت پدر بزرگوار خود مرحوم میرزا موسی دوران طفولیت و تحصیلات ابتدائی خودرا در آن شهر گذرانید . سپس به سال هزار و سیصد و هیجده قمری ( 1279 هجری شمسی ) ، همراه والد ماجد خود به نجف اشرف مشرف و مدت چهارسال از حوزه های درس مقدمات و ادبیات استفاده می کرده . سال هزارو سیصد و بیست و دو ( 1282 هجری شمسی ) فرارسید و او درحالی که هفدهمین سال زندگی را طی می کرد در خدمت پدر بزرگوارش به موطن اصلی مراجعت و مشغول تدریس مقدمات و ادبیات در حوزه علمیه سبزوار گردید . در ضمن تدریس مقدمات ، خود هم مشغول تحصیل بوده و دوره سطح را در نزد والد عالیقدر خود و دیگر اساتید و علماء بزرگ سبزوار به پایان رسانید و حکمت و فلسفه را از محضر پرفیض افتخارالحکماء که خود از شاگردان ممتاز حاج ملا هادی سبزواری است استفاده نمود . مرحوم فقاهتی جزواتی هم در منطق و حکمت و فلسفه بصورت نظم و نثر از خود به یادگار گذاشته که اکنون در نزد فرزندان برومند ایشان باقی و ما از خداوند متعال توفیق ایشان را در چاپ و نشر آن جزوات خواستاریم و آرزومندیم که آن گنجینه های علمی مورد استفاده همگان قرارگیرد . مرحوم فقاهتی پس از طی نمودن دوره کامل سطح تا زمان مرگ پدر ، ضمن تدریس در حوزه درس خارج فقه و اصول والد والاتبار خود حاضر و از محضرشان استفاده می کند تا به درجه اجتهاد می رسد و به اخذ اجازه اجتهاد از دست پدر و سایر علماء و بزرگان وقت نائل می شود . سال هزار و سیصد و سی و شش قمری ( 1296 هجری شمسی ) فرا می رسد در حالی که سی و یک سال از عمرش می گذرد ، مرحوم میرزا موسی فوت می کند و وی به جای پدر رهبری مسلمین آن حدود را به عهده گرفته و به امر تدریس و اقامه جماعت و اداره حوزه علمیه سبزوار و ترویج و تبلیغ امور دینی می پردازد . مرحوم آیة الله حاج میرزا مهدی فقاهتی علاوه بر جهات تقوا و پرهیزکاری ، دارای اخلاق و رفتار پسندیده و نسبت به مردم رؤف و مهربان بود و لذا روی همین جهات اخلاقی ، محبوبیت عجیبی در قلوب مردم داشت که همگان از روی اخلاص به ایشان ارادت می ورزیدند . مرحوم فقاهتی ، دارای چهار دختر و دو پسر بود که پسر ارشد ایشان ، مرحوم حضرت حجة الاسلام جناب آقای حاج میرزا محمد تقی فقاهتی می باشد که در مسجد جامع سبزوار به جای پدر اقامه جماعت می کرد و از مدرسین و علماء بزرگ سبزوار و مورد علاقه و احترام عموم طبقات بود . پسر دیگر آن مرحوم هم مرحوم حضرت حجة الاسلام آقای حاج میرزا ابوالفضل فقاهتی می باشد که از فضلای حوزه علمیه خراسان و امام جماعت مسجد نو بنیادی که به همت عموی بزرگوارشان مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در احمد آباد مشهد بنا شده ، به اقامه جماعت مشغول بودند و علاوه بر امور تبلیغ و ترویج ، امامت آن مسجد را به عهده داشتند. ( منبع : کتاب عمری پرافتخار ، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی فقیه سبزواری صفحات 20 تا 22 )

[ویرایش] مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در معرفی پدر بزرگوارشان نوشته اند :

الوالد: مرحوم آیة‌الله آقا میرزا موسی که از قریه ایزی یک فرسخی سبزوار بوده‌، در سن‌ دوازده سالگی به سبزوار آمده و مشغول تحصیل مقدمات گردیده که مولد او در سنه 1265بوده‌. تا دوازده سالگی در سبزوار مشغول تحصیل و بعد به مشهد مسافرت فرموده‌. و تا سنه‌1300 در مشهد بوده و در 1300 به سبزوار آمده و با والده ازدواج و در همان سال مسافرت به‌ نجف و بعد از زیارت دوره اعتاب مقدسه به سامرا منتقل و در خدمت مرحوم آیة‌ الله حاجی ‌میرزا (محمد حسن) شیرازی‌ که از بزرگان علما و مرجع تقلید عموم مسلمین بوده، مشغول استفاده می‌شود تا سنه 1318 قمری‌. و بعد از آن به عنوان زیارت به نجف مشرف و تا سنه 1322 به نجف‌ اقامت نموده و بعد از آن بر حسب خواهش اهالی سبزوار، به سبزوار وارد و تا شعبان 1336مشغول تدریس و اقامه جماعت و در ماه مسطور فوت نموده و در طرف دروازه نیشابور، طرف شرقی شمالی سبزوار مدفون و مزار مجللی‌، خود این جانب ساختمان نمودم که محل توجه عموم اهالی سبزوار است و شبهای جمعه جمع کثیری در آن محل حاضر می‌شوند برای طلب مغفرت‌.