مهتدی (خلیفه عباسی)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۲۴ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها) (ایجاد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ابواسحاق محمد بن واثق بن معتصم معروف به "المهتدي بالله"، چهاردهمين خليفه عباسي است كه بر تخت خلافت تكيه زد. وي در سال 215 قمري از كنيزي به نام "قرب" در قاطول در حوالي سامرا ديده به جهان گشود و محل اقامت وي، شهر سامرا بود. مهتدي در چهل سالگي به خلافت رسيد. وي پس از خلع معتز عباسي از سوي اميران ترك‌نژاد و قدرتمند دربار عباسي لباس خلافت پوشيد.[۱]

درآغاز خلافت وی بغدادیان بشوریدند و از بیعت سرباز زدند ولی بکمک مال این شورش را فرو نشاند و بیعت تازه شد پس از آن سپاهیان شورش کردند زیرا سلیمان بن عبد الله طاهر فرمانروای بغداد مقرریشانرا مرتب نمیداد، در اثنای شورش، خراسانیان با مردم بغداد بدرفتاری کردند و بغدادیان بر ضد فرمانده آنها قیام کردند و کار بطرد وی انجامید علویان نیز در بسیاری ولایتهای اسلام سر بشورش برداشتند.حسن بن زید علوی در طبرستان بشورید و شورش زنگ که چهارده سال تمام از 255 تا 270 دولت عباسی را بخطر داشت آغاز شد، خارجیان نیز در موصل به پیشوایی مساورشاری طغیان کردند.

مهمتر از همه شورش احمد بن عیسی شیخ بود که پدرش ولایت فلسطین و اردن داشت و چون بمرد احمد بر دمشق تسلط یافت و مالیات ببغداد نداد و میخواست با استفاده از آن آشفتگیها که در پایتخت خلافت بود بر همه شام مسلط شود و به مصر دست اندازی کند.

مهتدی برای سرکوبی شورش نیرنگ زد و او را ولایت ارمنستان داد و گفت یکی را از جانب خود در شام نایب کند که از آنجا دور شود و از سوی دیگر احمد بن طولون را به پیکار او برانگیخت که اگر شام را بگشود حکومت آندیار خاص وی باشد و چون ابن طولون آهنگ شام کرد نامه خلیفه رسید که بمصر باز گردد.

آنگاه ماجور سردار ترک از عراق بشام رفت و نیروی احمد را بشکست و دمشق را بگرفت و او را به ارمنستان راند و ولایت شام بر ماجور مسلم شد.

مهتدی نیز مثل همه خلیفگانی که از پس متوکل بودند بازیچه ترکان بود طبری گوید: «مهتدی دست بآسمان برداشت و گفت خدایا من از اعمال موسی بن بغا و آن خلل که در مرز کرد بیزارم و اشکش فرو ریخت» بدینسان خلیفه عباسی اسیر سپاهیان ترک بود که از موسی بن بغا فرمان میبردند ولی مهتدی در مقابل قوت ترکان به نیرنگ چنگ زد و باکیاک سردار ترک را بسوی خویش جلب کرد و بتقتل موسی بن بغا برانگیخت باین وعده که فرماندهی سپاه را بدو میدهد اما باکیاک بوعده خلیفه دلخوش نکرد و نامه خلیفه را به موسی بنمود و دو حریف همسخن شدند که باکیاک به اخلاص مندی خلیفه تظاهر کند و او را از میان بردارد خیلی زود ترکان بر قتل خلیفه همسخن شدند که او بقتل کسانی از موالی که مورد علاقه ترکان بودند فرمان داده بود، از اینرو بشوریدند و دستگیرش کردند و از خلافت بینداختند و بدین قانع نشدند بلکه او را شکنجه کردند تا در رجب 256 جان بداد [۲]

پانویس

  1. تاريخ بغداد (خطيب بغدادي)، ج 4، ص 117 و 120 و 285؛ تاريخ مدينه دمشق (ابن عساكر)، ج 81، ص 313.
  2. حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام ج 2

منابع

موسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام