مسمط

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۴۶ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی 'مسمط اسم عربي از ريشه «سمط» و به معناي رشته مرواريد و رشته‌اي كه مانند بند تسبي...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مسمط اسم عربي از ريشه «سمط» و به معناي رشته مرواريد و رشته‌اي كه مانند بند تسبيح در آن مهره‌ها كرده باشند و نيز به معناي زيور گردن و دوال فتراك يعني تسمه شكار بند و ترك بند آمده است.

مفهوم مسمط

در فرهنگ اصطلاحات ادبي، مسمط معادل Multiple-poem (شعر چند بندي) بیان شده است. اين واژه در منابع درجه اول علم بديع به دو مفهوم اطلاق شده است: 1- شاعر بيتي را به چهار قسم كند و در آخر سه قسم، سجع نگاه دارد و در قسم چهارم قافيه بیاورد و اين را شعر مسجع نيز خوانند. ابيات ذيل از امير معزي، نمونه ای از این شعر است:

اي ساربان منزل مكن جز در ديار يار من تا يك زمان ياري كنم بر ربع و اطلال و دمن


ربع از دلم پر خون كنم اطلال را جيحون كنم خاك دمن گلگون كنم، از آب چشم خويشتن

2- پارسيان مسمط به نوعي ديگر نيز گويند و چنان است كه پنج مصراع بگويند بر يك قافيه و در مصراع ششم قافيه اصلي را كه بناء شعر بر آن باشد، بياورند. در اينجا از مسمط معناي دوم آن مورد نظر است و آن قالب شعري است مركب از بخش‌هاي كوچك كه همه در وزن و عدد مصراع‌ها يكي و در قوافي مختلف باشند.


رشته و بند در مسمط

معمول‌ترين مسمط آن است كه شاعر پنج مصراع بر يك وزن و قافيه بگويد و در آخر يك مصراع بياورد كه وزن آن با مصراع‌هاي قبل يكسان و قافيه‌اش مختلف باشد؛ كه آن پنج مصراع را «رشته» و مصراع ششم را «بند» گويند. ساير رشته‌هاي مسمط به همين صورت ساخته مي‌شود.

انواع مسمط

آنچه گفته شد مسمط شش مصراعي بود كه آن را «مسدس» مي‌‌گويند.ممكن است تعداد مصراع‌هاي هر بخش كمتر يا بيشتر از شش باشد كه در اين صورت با توجه به شماره مصراع‌ها نامگذاري مي‌شود. مانند مسمط مثلث (سه مصراعي) مربع (چهار مصراعي) و مخمس (پنج مصراعي)؛ اما بيشتر از شش مصراعي چندان معمول نيست و كمتر از سه مصراع اصلاً مسمط نباشد.

مسمط تضميني

نوع خاصي از مسمط است كه همان خصوصيات مسمط را دارد با اين ويژگي كه شاعر پيش از هر بيت غزل از شاعري صاحب آوازه و استاد، چند مصراع از خود مي‌آورد كه با بيت مورد تضمين هم معني و هم مضمون است. به عنوان نمونه بندي از مسمطي را كه شيخ بهايي (شاعر قرن دهم) سروده و در آن غزلي از خیالی بخارايي (شاعر قرن نهم) را تضمين كرده، ذكر مي‌كنيم:

تا كي به تمناي تو وصال تو يگانه اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه

خواهد به سر آيد شب هجران تو يا نه؟ «اي تير غمت را دل عشاق نشانه»

(جمعي به تو مشغول و تو غايب زميانه) مسمط فوق «مخمس» است و بيت داخل پرانتز از خيالي بخارايي است.

تاريخچه مسمط

مسمط در ادبيات فارسي سابقه‌اي ديرين دارد؛ ظاهراً مسمط از ابداعات منوچهري است؛ زيرا، پيش از او در اشعار فارسي اثري از آن نمي‌يابيم. بعد از منوچهري، لامعي گرگاني كار او را در سرودن مسمط دنبال كرد.در ديوان منوچهري دامغاني (قرن پنجم) يازده مسمط وجود دارد كه همه آن‌ها مسدس است و در آن‌ها شاعر پس از توصيف طبيعت به ويژه خزان و بهار به مدح سلطان مسعود غزنوي و ديگر امراي اين سلسله مي‌پردازد. در ديوان لامعي گرگاني (قرن پنجم) اثر قابل توجهي از مسمطات او به چشم نمي‌خورد. اما شمس قيس رازي در كتاب المعجم بخشي از يك مسمط او را ثبت كرده است:

مرغ آبي سراي اندر چون ناي سراي با شكوفه به دهان باز گرفته سرناي

اثر پايش گويي كه به فرمان خداي بر زمين برگ چنار است چو بردارد پاي

بر تن از حله قبا دارد و در زير قباي آبگون پيرهني جيب وي از سبز حرير

از ديگر كساني كه به قالب مسمط توجه داشته‌اند، قاآني شيرازي شاعر قرن سيزدهم است كه در واقع اين قالب را در شعر فارسي زنده كرده است. در ديوان قاآني شش مسمط وجود دارد كه موضوع آن‌ها نيز تغزل و مدح است. اديب الممالك فراهاني (قرن سيزدهم) نيز پنج مسمط دارد كه يكي از آن‌ها در تهنيت ميلاد پيامبر اكرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله)، شهرت بسيار دارد. در مجموع قالب مسمط از قالب‌هاي نسبتاً كم كاربرد در شعر فارسي است و محتواي آن معمولاً به قصيده نزديك است.

منشأ مسمط

مسمط يكي از انواع شناخته شده شعر عرب است و نوعي از قصيده‌هاي چند بعدي است كه نمونه‌هايي از آن را در شعر جاهلي مي‌بينيم و شاعران عرب در دوره‌هاي بعد، آن را به كار برده‌اند. به نظر مي‌رسد منوچهري مسمط را از شعر عرب اقتباس كرده باشد به ويژه اينكه وي با شعر عرب آشنايي و الفت داشته و به گفته خودش ديوان اشعار بسياري از شعر عرب حفظ بوده است. (من بسي ديوان شعر تازيان دارم ز بر)؛ بنابراين شايد كاربرد كلمه ابداع در اين مورد چندان صحيح نباشد.


منابع

1- داد، سيما؛ فرهنگ اصطلاحات ادبي (واژه نامه مفاهيم و اصطلاحات ادبي فارسي/اروپايي)، تهران، مرواريد، 1375، چاپ دوم. 2- صفا، ذبيع الله؛ تاريخ ادبيات در ايران، تهران، فردوس، 1369، چاپ دهم، ج1. 3- فراهاني، اديب الممالك؛ ديوان، به تصحيح مجتبي برز‌ آبادي فراهاني، تهران، فردوس، 1380، چاپ دوم، جلد اول. 4- قاآني شيرازي، ديوان، به تصحيح ناصر هيري، تهران، گلشايي – ارسطو، 1363، چاپ اول. 5- قنديل، اسعاد عبدالهادي، فنون شعر فارسي، فاطمه سوهان فكر (ترجمه) ، تهران، انديشه جوان، 1369. 6- شمس قيس، شمس الدين محمد؛ المعجم في معايير اشعار عجم، محمد بن عبدالوهاب قزويني (تصحيح) ، تهران. 7- لامعي گرگاني، ديوان، به سيد محمود دبير سياقي( تصحيح) ، تهران، اشرفي، 2535، شاهنشاهي، چاپ دوم. 8- همايي، جلال الدين؛ فنون بلاغت و صناعات ادبي، تهران، توس، 1361، چاپ دوم، ج1. 9- وطواط، رشيد الدين؛ حدائق السحر في دقايق الشعر، عباس اقبال ( تصحيح) ، كتابخانه سنايي- طهوري، تهران، 1362.

پانویس


منابع