على بن جعفر هميناوى: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(علی بن جعفرهمیناوی که بود)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
  
==علی بن جعفرهمیناوی که بود==
+
==علی بن جعفر همیناوی که بود==
  
 
وكيل حضرت [[امام هادى]] عليه السلام وثقه بوده، در امر او سعايت كردند به نزد متوكل، متوكل امر كرد او را حبس كردند و اراده كشتن او را داشت، اين خبر به على بن جعفر رسيد از محبس نوشت براى حضرت هادى عليه السلام كه شما را به خدا در حال من نظرى فرما به خدا قسم مى‌ترسم شك كنم.
 
وكيل حضرت [[امام هادى]] عليه السلام وثقه بوده، در امر او سعايت كردند به نزد متوكل، متوكل امر كرد او را حبس كردند و اراده كشتن او را داشت، اين خبر به على بن جعفر رسيد از محبس نوشت براى حضرت هادى عليه السلام كه شما را به خدا در حال من نظرى فرما به خدا قسم مى‌ترسم شك كنم.
  
حضرت وعده فرمود كه [[دعا]] خواهم كرد براى تو در شب جمعه، پس آن حضرت دعا كرد، صبح آن روز متوكل تب كرد و تب او شدت كرد تا روز دوشنبه كه بانگ و شيون براى او بلند شد پس امر كرد كه زندانيان را يك‌يك رها كنند و خصوص آن را بعينه ذكر كرد او را رها كنند و از او استحلال جويند پس رها شد و به امر آن حضرت به [[مكه]] رفت و مجاور آن‌جا شد و متوكل مرضش بهبودى حاصل كرد.<ref> تنقيح المقال، 2/271.</ref>  
+
حضرت وعده فرمود كه [[دعا]] خواهم كرد براى تو در شب جمعه، پس آن حضرت دعا كرد، صبح آن روز متوكل تب كرد و تب او شدت كرد تا روز دوشنبه كه بانگ و شيون براى او بلند شد پس امر كرد كه زندانيان را يك‌يك رها كنند و خصوص آن را بعينه ذكر كرد او را رها كنند و از او استحلال جويند پس رها شد و به امر آن حضرت به [[مكه]] رفت و مجاور آن‌جا شد و متوكل مرضش بهبودى حاصل كرد.<ref> تنقيح المقال، 2/271.</ref>
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==

نسخهٔ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۵۰

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


علی بن جعفر همیناوی که بود

وكيل حضرت امام هادى عليه السلام وثقه بوده، در امر او سعايت كردند به نزد متوكل، متوكل امر كرد او را حبس كردند و اراده كشتن او را داشت، اين خبر به على بن جعفر رسيد از محبس نوشت براى حضرت هادى عليه السلام كه شما را به خدا در حال من نظرى فرما به خدا قسم مى‌ترسم شك كنم.

حضرت وعده فرمود كه دعا خواهم كرد براى تو در شب جمعه، پس آن حضرت دعا كرد، صبح آن روز متوكل تب كرد و تب او شدت كرد تا روز دوشنبه كه بانگ و شيون براى او بلند شد پس امر كرد كه زندانيان را يك‌يك رها كنند و خصوص آن را بعينه ذكر كرد او را رها كنند و از او استحلال جويند پس رها شد و به امر آن حضرت به مكه رفت و مجاور آن‌جا شد و متوكل مرضش بهبودى حاصل كرد.[۱]

پانویس

  1. تنقيح المقال، 2/271.

منابع

حاج شیخ عباس قمی, منتهی الآمال، قسمت دوم، باب دوازدهم: در تاريخ امام دهم