صفیه بنت حیی بن اخطب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} صفیه دختر ح...' ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
صفیه دختر حیی بن اخطب از تیره یهودیان بنی‌نضیر بوده از حیث نسب از اسباط لاوی بن یعقوب و از نسل نضیر بن نحام بن ینحوم از فرزندان هارون بن عمران برادر موسای کلیم(ع) به شمار می‌آمدند.<ref>  بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1996، ج1، ص443 و عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415، ج8، ص210 و ابن اثیر؛ اسد الغابه، بیروت، دار الفکر، 1989، ج6، ص169 و مقریزی، احمد بن علی؛ امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1999، ج6، ص187</ref>
 
در کودکی بسیار مورد توجه پدر و عمویش ابویاسر بن اخطب که از سران یهود بنی‌نضیر و از اشراف مدینه به شمار می‌آمدند قرار داشت.<ref>  ابن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج1، ص518 519 و بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1405، ج2، ص533</ref> با ظهور اسلام و هجرت رسول‌خدا(ص) به مدینه پدر و عمویش در زمره بزرگترین دشمنان پیامبر(ص) درآمدند.
 
  
مادرش «بره» دختر سموئیل<ref> انساب الاشراف، پیشین، ص444 و طبری؛ تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1967، ج11، ص611 و ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1990، ج8، ص95</ref> نام داشت؛ او خواهر رفاعة بن سموئیل از شاخه یهودیان بنی‌قریظه بود که در ردیف یهودیان بنی‌نضیر بوده‌اند.<ref>  طبقات الکبری، پیشین، ص95</ref>
+
صفیه دختر حیی بن اخطب از تیره یهودیان بنی‌نضیر بوده از حیث نسب از اسباط لاوی بن یعقوب و از نسل نضیر بن نحام بن ینحوم از فرزندان هارون بن عمران برادر موسای کلیم علیه السلام به شمار می‌آمدند.<ref>بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1996، ج1، ص443 و عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415، ج8، ص210 و ابن اثیر؛ اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، 1989، ج6، ص169 و مقریزی، احمد بن علی؛ امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1999، ج6، ص187.</ref>
  
صفیه در مدینه متولد شد؛ او نخست به ازدواج سلام بن مشکم قریظی درآمد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شده،<ref> طبقات الکبری، پیشین، ص95 و زرکلی، خیرالدین؛ الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، 1986، ج3، ص206</ref> به همسری کنانة بن ربیع بن ابی‌الحقیق که از شاخه یهودیان بنی‌نضیر بود درآمد.<ref>  انساب الاشراف، پیشین، ص443 و تاریخ طبری، پیشین، ج3، ص166 و طبقات الکبری، پیشین، ص95</ref>
+
در کودکی بسیار مورد توجه پدر و عمویش ابویاسر بن اخطب که از سران یهود بنی‌نضیر و از اشراف [[مدینه]] به شمار می‌آمدند قرار داشت.<ref>ابن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج1، ص518 519 و بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1405، ج2، ص533.</ref> با ظهور اسلام و هجرت [[رسول‌ خدا]] صلی الله علیه و آله به مدینه پدر و عمویش در زمره بزرگترین دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله درآمدند.
  
در سال چهارم هجرت و در پی جنگی که بین یهودیان بنی‌نضیر و مسلمانان به رهبری پیامبراکرم(ص) پیش آمد یهودیان بنی‌نضیر شکست خورده ملزم به ترک مدینه شدند. پس از طرد از مدینه عده‌ای از سران بنی‌نضیر از جمله حیی بن اخطب و کنانة بن ربیع و دیگران به خیبر رفته در قلعه‌های آنجا ساکن شدند.<ref> انساب الاشراف، پیشین، ص343 و تاریخ طبری، پیشین، ج2 ص554 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص191</ref>
+
مادرش «بره» دختر سموئیل<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص444 و طبری؛ تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1967، ج11، ص611 و ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1990، ج8، ص95.</ref> نام داشت؛ او خواهر رفاعة بن سموئیل از شاخه یهودیان بنی‌قریظه بود که در ردیف یهودیان بنی‌نضیر بوده‌اند.<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص95.</ref>
  
پس از صلح حدیبیه، در اوایل سال هفتم هجرت رسول‌خدا(ص) با یهودیان خیبر وارد جنگ شدند و این منطقه را که به صورت مرکزی برای آشوبهای نظامی و تحریکات و جنگ‌افروزی‌ها علیه مسلمانان در آمده بود فتح کردند. در این جنگ کنانة بن ربیع شوهر صفیه کشته شد<ref> طبقات الکبری، پیشین، ص95 و انساب الاشراف، پیشین، ص443</ref> و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان شد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی‌الحقیق بود زنانی نیز به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دختر عموهایش بودند.<ref> طبقات الکبری، پیشین، ص95 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص331</ref>
+
صفیه در مدینه متولد شد؛ او نخست به ازدواج سلام بن مشکم قریظی درآمد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شده،<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص95 و زرکلی، خیرالدین؛ الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، 1986، ج3، ص206.</ref> به همسری کنانة بن ربیع بن ابی‌الحقیق که از شاخه یهودیان بنی‌نضیر بود درآمد.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص443 و تاریخ طبری، پیشین، ج3، ص166 و طبقات الکبری، پیشین، ص95.</ref>
  
== ازدواج با پیامبر(ص) ==
+
در سال چهارم هجرت و در پی جنگی که بین یهودیان بنی‌نضیر و مسلمانان به رهبری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش آمد یهودیان بنی‌نضیر شکست خورده ملزم به ترک مدینه شدند. پس از طرد از مدینه عده‌ای از سران بنی‌نضیر از جمله حیی بن اخطب و کنانة بن ربیع و دیگران به خیبر رفته در قلعه‌های آنجا ساکن شدند.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص343 و تاریخ طبری، پیشین، ج2 ص554 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص191.</ref>
  
پیامبر(ص) به بلال حبشی فرمان داد، صفیه و دختر عمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد.<ref>  واقدی؛ مغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ سوم، 1989، ج2، ص673 و دلائل النبوه، پیشین، ج4، ص232 و طبقات الکبری، پیشین، ص96 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص336</ref> یکی از مسلمانان به نام دحیه کلبی در نظر داشت تا از رسول‌خدا(ص) صفیه را بخواهد. اتفاقاً خود رسول‌خدا(ص) از کنار صفیه عبور فرمود و ردای خویش را بر او افکند<ref>  مغازی، پیشین، ج2، ص707 و تاریخ طبری، پیشین، ج3، ص166</ref> و به این طریق مسلمانان متوجه شدند که حضرت او را برای خود برگزیده است. برای رسول‌خدا(ص) در هر جنگی از هر غنیمتی برگزیده‌ای مقرر بود و ایشان در این جنگ صفیه را برای خود برگزید و دختر عموی صفیه را نیز به دحیه کلبی بخشید.<ref>  السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص331 و دلائل النبوه، پیشین، ج4، ص232 و انساب الاشراف، پیشین، ص442 و یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، 1988، ج2، ص56</ref> حضرت اسلام را بر صفیه عرضه فرمودند و گفتند:«اگر بخواهی به دین خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمی‌کنم؛ ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی تو را به‌ همسری خود برمی‌گزینم».<ref> طبقات الکبری، پیشین، ص96</ref> صفیه گفت:«حتماً خدا و پیامبر او را برمی‌گزینم». حضرت او را آزاد کرد و سپس به همسری خویش برگزید و آزادی‌اش را صداقش قرار داد.<ref>  ابن حنبل، مسند؛ بیروت، دار صادر، ج3، ص99 و طبقات الکبری، پیشین، ص96 و مسعودی؛ التنبیه والاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی تا، ص222 و انساب الاشراف، پیشین، ص443</ref> نقل است که رسول‌خدا(ص) بعد اسارت صفیه را نزد خود نگه داشت. در این هنگام، پیامبر(ص) در چهره صفیه و نزدیک چشم او نشانه کبود شده‌ای که به سبزی می‌زد دید از او پرسید:«این چیست؟» گفت:«ای رسول‌خدا(ص) در خواب چنان دیدم که ماهی از سوی آسمان یثرب آمد و در دامن من قرار گرفت این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت گویا دوست داری همسر این پادشاهی شوی که از مدینه می‌آید؟ پس ضربه‌ای بر من وارد کرد...».<ref> طبقات الکبری، پیشین، ص96 و ابن حبیب بغدادی، ابو جعفر محمد؛ المحبر، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده، بی تا، ص90 91</ref>
+
پس از صلح حدیبیه در اوایل سال هفتم هجرت [[رسول‌ خدا]] صلی الله علیه و آله با یهودیان خیبر وارد جنگ شدند و این منطقه را که به صورت مرکزی برای آشوبهای نظامی و تحریکات و جنگ‌افروزی‌ها علیه مسلمانان درآمده بود، فتح کردند. در این جنگ کنانة بن ربیع شوهر صفیه کشته شد<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص95 و انساب الاشراف، پیشین، ص443.</ref> و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان شد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی‌الحقیق بود زنانی نیز به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دخترعموهایش بودند.<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص95 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص331.</ref>
  
صفیه هفده ساله بود که به ازدواج رسول‌خدا(ص) درآمد.<ref>  دائرة المعارف اسلامیه، دارالمعرفه، بیروت، ج14، ص249</ref> ازدواج رسول‌خدا(ص) با صفیه بنت حیی بن اخطب بعد از ازدواج حضرت با جویریه و در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد.<ref>  انساب الاشراف، پیشین، ص443</ref> گفته شده در زمین‌های هموار بین راه سفره‌های چرمی گستردند و با غذایی مرکب از خرما و روغن و آرد و کشک از میهمانان پذیرایی شد.<ref>  انساب الاشراف، پیشین، ص443 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص646 و طبقات الکبری، پیشین، ص96</ref>
+
==ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله==
  
رسول‌خدا(ص) چادری سراسری یا چیزی شبیه آن بر صفیه افکند و بر ترک شترش نشانده او را به مدینه آورد. چون رسول‌خدا(ص) به مدینه آمد، صفیه را در خانه‌ای از خانه‌های انصار منزل داد. زنان انصار به دیدن او می‌رفتند. عایشه همسر پیامبراکرم(ص) نیز از جمله زنانی بود که در حالی که نقاب زده بود به دیدن او رفته بود.<ref> انساب الاشراف، پیشین، ص444 و طبقات الکبری، پیشین، ص99</ref>
+
پیامبر صلی الله علیه و آله به بلال حبشی فرمان داد، صفیه و دخترعمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد.<ref>واقدی؛ مغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ سوم، 1989، ج2، ص673 و دلائل النبوه، پیشین، ج4، ص232 و طبقات الکبری، پیشین، ص96 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص336.</ref> یکی از مسلمانان به نام دحیه کلبی در نظر داشت تا از [[رسول‌ خدا]] صلی الله علیه و آله صفیه را بخواهد. اتفاقاً خود رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله از کنار صفیه عبور فرمود و ردای خویش را بر او افکند<ref>مغازی، پیشین، ج2، ص707 و تاریخ طبری، پیشین، ج3، ص166.</ref> و به این طریق مسلمانان متوجه شدند که حضرت او را برای خود برگزیده است. برای [[رسول‌ خدا]] صلی الله علیه و آله در هر جنگی از هر غنیمتی برگزیده‌ای مقرر بود و ایشان در این جنگ صفیه را برای خود برگزید و دخترعموی صفیه را نیز به دحیه کلبی بخشید.<ref>السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص331 و دلائل النبوه، پیشین، ج4، ص232 و انساب الاشراف، پیشین، ص442 و یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، 1988، ج2، ص56.</ref> حضرت اسلام را بر صفیه عرضه فرمودند و گفتند: «اگر بخواهی به دین خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمی‌کنم ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی تو را به‌ همسری خود برمی‌گزینم».<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص96.</ref>
  
پیامبر(ص) صفیه را نیز چونان دیگر همسرانش ملزم به رعایت حجاب کرد و برای او هم مانند همسران دیگرش نوبت معین کرد.<ref> طبقات الکبری، پیشین، ص101</ref> مورخین و سیره‌نویسان صفیه بنت اخطب را تنها همسر غیر عرب رسول‌خدا(ص) برشمردند.<ref> السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص648 و قاضی ابر قوه؛ سیرت رسول الله(ص)، تحقیق اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، 1377، ج2، ص1102</ref>
+
صفیه گفت: «حتماً خدا و پیامبر او را برمی‌گزینم». حضرت او را آزاد کرد و سپس به همسری خویش برگزید و آزادی‌اش را صداقش قرار داد.<ref>ابن حنبل، مسند؛ بیروت، دارصادر، ج3، ص99 و طبقات الکبری، پیشین، ص96 و مسعودی؛ التنبیه والاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی تا، ص222 و انساب الاشراف، پیشین، ص443.</ref> نقل است که رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله بعد اسارت صفیه را نزد خود نگه داشت. در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه و آله در چهره صفیه و نزدیک چشم او نشانه کبود شده‌ای که به سبزی می‌زد، دید. از او پرسید: «این چیست؟». گفت: «ای رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله در خواب چنان دیدم که ماهی از سوی آسمان یثرب آمد و در دامن من قرار گرفت این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت: گویا دوست داری همسر این پادشاهی شوی که از [[مدینه]] می‌آید؟ پس ضربه‌ای بر من وارد کرد...».<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص96 و ابن حبیب بغدادی، ابوجعفر محمد؛ المحبر، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده، بی تا، ص90-91.</ref>
  
== اوصافی از صفیه ==
+
صفیه هفده ساله بود که به ازدواج رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله درآمد.<ref>دائرة المعارف اسلامیه، دارالمعرفه، بیروت، ج14، ص249.</ref> ازدواج رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله با صفیه بنت حیی بن اخطب بعد از ازدواج حضرت با جویریه و در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص443.</ref> گفته شده در زمین‌های هموار بین راه سفره‌های چرمی گستردند و با غذایی مرکب از خرما و روغن و آرد و کشک از میهمانان پذیرایی شد.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص443 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص646 و طبقات الکبری، پیشین، ص96.</ref>
  
در تاریخ از او به عنوان زنی جمیله، فاضله، عاقله، و حلیمه یاد شده است. <ref>  ابن عماد حنبلی؛ شذرات الذهب، 1089، ج1، ص245 و الاصابه، پیشین، ج8، ص211</ref> گفته شده هنگام ترک خیبر هنگامی که شتر پیامبر(ص) را آوردند تا از خیبر خارج شود پیامبر(ص) ران خود را به صورت افقی( رکاب) قرار دادند تا صفیه پای بر آن نهد و سوار شتر شود صفیه از روی ادب زانوی خود را بر ران حضرت نهاد و سوار شد.<ref> طبقات الکبری، پیشین، ص96</ref>
+
رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله چادری سراسری یا چیزی شبیه آن بر صفیه افکند و بر ترک شترش نشانده او را به مدینه آورد. چون رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله به [[مدینه]] آمد، صفیه را در خانه‌ای از خانه‌های انصار منزل داد. زنان انصار به دیدن او می‌رفتند. عایشه همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز از جمله زنانی بود که در حالی که نقاب زده بود به دیدن او رفته بود.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص444 و طبقات الکبری، پیشین، ص99.</ref>
  
== زندگی ایشان پس از رحلت پیامبراکرم(ص) ==
+
پیامبر صلی الله علیه و آله صفیه را نیز چونان دیگر همسرانش ملزم به رعایت حجاب کرد و برای او هم مانند همسران دیگرش نوبت معین کرد.<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص101.</ref> مورخین و سیره‌نویسان صفیه بنت اخطب را تنها همسر غیرعرب رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله برشمردند.<ref>السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص648 و قاضی ابر قوه؛ سیرت رسول الله صلی الله علیه و آله، تحقیق اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، 1377، ج2، ص1102.</ref>
  
از او و احوالاتش پس از وفات پیامبر خبر چندانی در دست نیست نقل است، پس از وفات پیامبر(ص) عمر بن خطاب برای او شش هزار درهم مقرری سالیانه در نظر گرفت.<ref>  بلاذری؛ فتوح البلدان، بیروت، دارمکتبة الهلال، 1988، ص443</ref>
+
==اوصافی از صفیه==
  
او در سال سی و پنج هجری و در پی محاصره خانه عثمان بن عفان  خلیفه سوم  به کمک عثمان شتافت و از خانه خود تا خانه عثمان معبری گشود و از طریق آن آب و غذا به او و خانواده‌اش می‌رساند.<ref> دائرة المعارف اسلامیه، پیشین، ج14، ص249 و الاصابه، پیشین، ج8، ص212</ref>
+
در تاریخ از او به عنوان زنی جمیله، فاضله، عاقله و حلیمه یاد شده است.<ref>ابن عماد حنبلی؛ شذرات الذهب، 1089، ج1، ص245 و الاصابه، پیشین، ج8، ص211.</ref> گفته شده هنگام ترک خیبر هنگامی که شتر پیامبر صلی الله علیه و آله را آوردند تا از خیبر خارج شود پیامبر صلی الله علیه و آله ران خود را به صورت افقی (رکاب) قرار دادند تا صفیه پای بر آن نهد و سوار شتر شود صفیه از روی ادب زانوی خود را بر ران حضرت نهاد و سوار شد.<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص96.</ref>
  
== وفات ==
+
==زندگی ایشان پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله==
  
سرانجام این بانوی گرامی در سال پنجاه هجری<ref>  الاعلام، پیشین، ج7، ص334 و انساب الاشراف، پیشین، ص444 و التنبیه و الاشراف، پیشین، ص262 و طبقات الکبری، پیشین، ص102</ref> و به نقلی پنجاه و دو هجری<ref>  تاریخ طبری، پیشین، ج11، ص611 و طبقات الکبری، پیشین، ص102</ref> در مدینه درگذشت؛ سعید بن عاص بر او نماز خواند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.<ref> انساب الاشراف، پیشین، ص444</ref>  
+
از او و احوالاتش پس از وفات پیامبر خبر چندانی در دست نیست. نقل است پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله عمر بن خطاب برای او شش هزار درهم مقرری سالیانه در نظر گرفت.<ref>بلاذری؛ فتوح البلدان، بیروت، دارمکتبة الهلال، 1988، ص443.</ref>
  
== شخصیت روایی ==
+
او در سال سی و پنج هجری و در پی محاصره خانه عثمان بن عفان خلیفه سوم به کمک عثمان شتافت و از خانه خود تا خانه عثمان معبری گشود و از طریق آن آب و غذا به او و خانواده‌اش می‌رساند.<ref>دائرة المعارف اسلامیه، پیشین، ج14، ص249 و الاصابه، پیشین، ج8، ص212.</ref>
 +
 
 +
==وفات==
 +
 
 +
سرانجام این بانوی گرامی در سال پنجاه هجری<ref>الاعلام، پیشین، ج7، ص334 و انساب الاشراف، پیشین، ص444 والتنبیه والاشراف، پیشین، ص262 و طبقات الکبری، پیشین، ص102.</ref> و به نقلی پنجاه و دو هجری<ref>تاریخ طبری، پیشین، ج11، ص611 و طبقات الکبری، پیشین، ص102.</ref> در [[مدینه]] درگذشت؛ سعید بن عاص بر او نماز خواند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص444.</ref>
 +
 
 +
==شخصیت روایی==
 +
 
 +
او از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله احادیثی را نقل کرده است به طوری که در کتب روایی ده حدیث از وی نقل شده است.<ref>الاعلام، پیشین، ج3، ص206.</ref> [[امام سجاد]] علیه السلام و نیز برادرزاده‌اش همچنین دو تن از غلامانش به نام‌های کنانه و یزید بن معتب و اسحاق بن عبدالله بن حارث<ref>الاصابه، پیشین، ج8، ص212.</ref> و زنانی چون صُخَیرَه بنت جفیر بصری<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص351.</ref> و صافیه<ref>همان، 356.</ref> و جدّه صالح بن حیان<ref>همان، 358.</ref> از جمله کسانی هستند که از او روایت نقل کرده‌اند.
  
او از پیامبراکرم(ص) احادیثی را نقل کرده است بطوری که در کتب روایی ده حدیث از وی نقل شده است.<ref>  الاعلام، پیشین، ج3، ص206</ref> امام سجاد(ع) و نیز برادرزاده‌اش همچنین دو تن از غلامانش به نام‌های کنانه و یزید بن معتب و اسحاق بن عبدالله بن حارث<ref>  الاصابه، پیشین، ج8، ص212</ref> و زنانی چون صُخَیرَه بنت جفیر بصری<ref>  طبقات الکبری، پیشین، ص351</ref> و صافیه<ref>  همان، 356</ref> و جدّه صالح بن حیان<ref>  همان، 358</ref> از جمله کسانی هستند که از او روایت نقل کرده‌اند.
 
 
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}  
 
{{پانویس}}  
  
== منابع ==
+
==منابع==
 
+
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=38890 صَفيَّه بنت حُيَّي بن اخطب، سید علی اکبر حسینی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 28 مرداد 1392.
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=38890 صَفيَّه بنت حُيَّي بن اخطب، سید علی اکبر حسینی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی:28 مرداد 1392.
 
  
 
[[رده:همسران پیامبر]]
 
[[رده:همسران پیامبر]]

نسخهٔ ‏۲۰ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۰۲

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


صفیه دختر حیی بن اخطب از تیره یهودیان بنی‌نضیر بوده از حیث نسب از اسباط لاوی بن یعقوب و از نسل نضیر بن نحام بن ینحوم از فرزندان هارون بن عمران برادر موسای کلیم علیه السلام به شمار می‌آمدند.[۱]

در کودکی بسیار مورد توجه پدر و عمویش ابویاسر بن اخطب که از سران یهود بنی‌نضیر و از اشراف مدینه به شمار می‌آمدند قرار داشت.[۲] با ظهور اسلام و هجرت رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله به مدینه پدر و عمویش در زمره بزرگترین دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله درآمدند.

مادرش «بره» دختر سموئیل[۳] نام داشت؛ او خواهر رفاعة بن سموئیل از شاخه یهودیان بنی‌قریظه بود که در ردیف یهودیان بنی‌نضیر بوده‌اند.[۴]

صفیه در مدینه متولد شد؛ او نخست به ازدواج سلام بن مشکم قریظی درآمد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شده،[۵] به همسری کنانة بن ربیع بن ابی‌الحقیق که از شاخه یهودیان بنی‌نضیر بود درآمد.[۶]

در سال چهارم هجرت و در پی جنگی که بین یهودیان بنی‌نضیر و مسلمانان به رهبری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش آمد یهودیان بنی‌نضیر شکست خورده ملزم به ترک مدینه شدند. پس از طرد از مدینه عده‌ای از سران بنی‌نضیر از جمله حیی بن اخطب و کنانة بن ربیع و دیگران به خیبر رفته در قلعه‌های آنجا ساکن شدند.[۷]

پس از صلح حدیبیه در اوایل سال هفتم هجرت رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله با یهودیان خیبر وارد جنگ شدند و این منطقه را که به صورت مرکزی برای آشوبهای نظامی و تحریکات و جنگ‌افروزی‌ها علیه مسلمانان درآمده بود، فتح کردند. در این جنگ کنانة بن ربیع شوهر صفیه کشته شد[۸] و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان شد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی‌الحقیق بود زنانی نیز به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دخترعموهایش بودند.[۹]

ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله

پیامبر صلی الله علیه و آله به بلال حبشی فرمان داد، صفیه و دخترعمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد.[۱۰] یکی از مسلمانان به نام دحیه کلبی در نظر داشت تا از رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله صفیه را بخواهد. اتفاقاً خود رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله از کنار صفیه عبور فرمود و ردای خویش را بر او افکند[۱۱] و به این طریق مسلمانان متوجه شدند که حضرت او را برای خود برگزیده است. برای رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله در هر جنگی از هر غنیمتی برگزیده‌ای مقرر بود و ایشان در این جنگ صفیه را برای خود برگزید و دخترعموی صفیه را نیز به دحیه کلبی بخشید.[۱۲] حضرت اسلام را بر صفیه عرضه فرمودند و گفتند: «اگر بخواهی به دین خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمی‌کنم ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی تو را به‌ همسری خود برمی‌گزینم».[۱۳]

صفیه گفت: «حتماً خدا و پیامبر او را برمی‌گزینم». حضرت او را آزاد کرد و سپس به همسری خویش برگزید و آزادی‌اش را صداقش قرار داد.[۱۴] نقل است که رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله بعد اسارت صفیه را نزد خود نگه داشت. در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه و آله در چهره صفیه و نزدیک چشم او نشانه کبود شده‌ای که به سبزی می‌زد، دید. از او پرسید: «این چیست؟». گفت: «ای رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله در خواب چنان دیدم که ماهی از سوی آسمان یثرب آمد و در دامن من قرار گرفت این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت: گویا دوست داری همسر این پادشاهی شوی که از مدینه می‌آید؟ پس ضربه‌ای بر من وارد کرد...».[۱۵]

صفیه هفده ساله بود که به ازدواج رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله درآمد.[۱۶] ازدواج رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله با صفیه بنت حیی بن اخطب بعد از ازدواج حضرت با جویریه و در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد.[۱۷] گفته شده در زمین‌های هموار بین راه سفره‌های چرمی گستردند و با غذایی مرکب از خرما و روغن و آرد و کشک از میهمانان پذیرایی شد.[۱۸]

رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله چادری سراسری یا چیزی شبیه آن بر صفیه افکند و بر ترک شترش نشانده او را به مدینه آورد. چون رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله به مدینه آمد، صفیه را در خانه‌ای از خانه‌های انصار منزل داد. زنان انصار به دیدن او می‌رفتند. عایشه همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز از جمله زنانی بود که در حالی که نقاب زده بود به دیدن او رفته بود.[۱۹]

پیامبر صلی الله علیه و آله صفیه را نیز چونان دیگر همسرانش ملزم به رعایت حجاب کرد و برای او هم مانند همسران دیگرش نوبت معین کرد.[۲۰] مورخین و سیره‌نویسان صفیه بنت اخطب را تنها همسر غیرعرب رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله برشمردند.[۲۱]

اوصافی از صفیه

در تاریخ از او به عنوان زنی جمیله، فاضله، عاقله و حلیمه یاد شده است.[۲۲] گفته شده هنگام ترک خیبر هنگامی که شتر پیامبر صلی الله علیه و آله را آوردند تا از خیبر خارج شود پیامبر صلی الله علیه و آله ران خود را به صورت افقی (رکاب) قرار دادند تا صفیه پای بر آن نهد و سوار شتر شود صفیه از روی ادب زانوی خود را بر ران حضرت نهاد و سوار شد.[۲۳]

زندگی ایشان پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

از او و احوالاتش پس از وفات پیامبر خبر چندانی در دست نیست. نقل است پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله عمر بن خطاب برای او شش هزار درهم مقرری سالیانه در نظر گرفت.[۲۴]

او در سال سی و پنج هجری و در پی محاصره خانه عثمان بن عفان خلیفه سوم به کمک عثمان شتافت و از خانه خود تا خانه عثمان معبری گشود و از طریق آن آب و غذا به او و خانواده‌اش می‌رساند.[۲۵]

وفات

سرانجام این بانوی گرامی در سال پنجاه هجری[۲۶] و به نقلی پنجاه و دو هجری[۲۷] در مدینه درگذشت؛ سعید بن عاص بر او نماز خواند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.[۲۸]

شخصیت روایی

او از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله احادیثی را نقل کرده است به طوری که در کتب روایی ده حدیث از وی نقل شده است.[۲۹] امام سجاد علیه السلام و نیز برادرزاده‌اش همچنین دو تن از غلامانش به نام‌های کنانه و یزید بن معتب و اسحاق بن عبدالله بن حارث[۳۰] و زنانی چون صُخَیرَه بنت جفیر بصری[۳۱] و صافیه[۳۲] و جدّه صالح بن حیان[۳۳] از جمله کسانی هستند که از او روایت نقل کرده‌اند.

پانویس

  1. بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1996، ج1، ص443 و عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415، ج8، ص210 و ابن اثیر؛ اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، 1989، ج6، ص169 و مقریزی، احمد بن علی؛ امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1999، ج6، ص187.
  2. ابن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج1، ص518 519 و بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1405، ج2، ص533.
  3. انساب الاشراف، پیشین، ص444 و طبری؛ تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1967، ج11، ص611 و ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1990، ج8، ص95.
  4. طبقات الکبری، پیشین، ص95.
  5. طبقات الکبری، پیشین، ص95 و زرکلی، خیرالدین؛ الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، 1986، ج3، ص206.
  6. انساب الاشراف، پیشین، ص443 و تاریخ طبری، پیشین، ج3، ص166 و طبقات الکبری، پیشین، ص95.
  7. انساب الاشراف، پیشین، ص343 و تاریخ طبری، پیشین، ج2 ص554 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص191.
  8. طبقات الکبری، پیشین، ص95 و انساب الاشراف، پیشین، ص443.
  9. طبقات الکبری، پیشین، ص95 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص331.
  10. واقدی؛ مغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ سوم، 1989، ج2، ص673 و دلائل النبوه، پیشین، ج4، ص232 و طبقات الکبری، پیشین، ص96 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص336.
  11. مغازی، پیشین، ج2، ص707 و تاریخ طبری، پیشین، ج3، ص166.
  12. السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص331 و دلائل النبوه، پیشین، ج4، ص232 و انساب الاشراف، پیشین، ص442 و یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، 1988، ج2، ص56.
  13. طبقات الکبری، پیشین، ص96.
  14. ابن حنبل، مسند؛ بیروت، دارصادر، ج3، ص99 و طبقات الکبری، پیشین، ص96 و مسعودی؛ التنبیه والاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی تا، ص222 و انساب الاشراف، پیشین، ص443.
  15. طبقات الکبری، پیشین، ص96 و ابن حبیب بغدادی، ابوجعفر محمد؛ المحبر، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده، بی تا، ص90-91.
  16. دائرة المعارف اسلامیه، دارالمعرفه، بیروت، ج14، ص249.
  17. انساب الاشراف، پیشین، ص443.
  18. انساب الاشراف، پیشین، ص443 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص646 و طبقات الکبری، پیشین، ص96.
  19. انساب الاشراف، پیشین، ص444 و طبقات الکبری، پیشین، ص99.
  20. طبقات الکبری، پیشین، ص101.
  21. السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص648 و قاضی ابر قوه؛ سیرت رسول الله صلی الله علیه و آله، تحقیق اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، 1377، ج2، ص1102.
  22. ابن عماد حنبلی؛ شذرات الذهب، 1089، ج1، ص245 و الاصابه، پیشین، ج8، ص211.
  23. طبقات الکبری، پیشین، ص96.
  24. بلاذری؛ فتوح البلدان، بیروت، دارمکتبة الهلال، 1988، ص443.
  25. دائرة المعارف اسلامیه، پیشین، ج14، ص249 و الاصابه، پیشین، ج8، ص212.
  26. الاعلام، پیشین، ج7، ص334 و انساب الاشراف، پیشین، ص444 والتنبیه والاشراف، پیشین، ص262 و طبقات الکبری، پیشین، ص102.
  27. تاریخ طبری، پیشین، ج11، ص611 و طبقات الکبری، پیشین، ص102.
  28. انساب الاشراف، پیشین، ص444.
  29. الاعلام، پیشین، ج3، ص206.
  30. الاصابه، پیشین، ج8، ص212.
  31. طبقات الکبری، پیشین، ص351.
  32. همان، 356.
  33. همان، 358.


منابع