صفویه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} سلسلۀ سلاطین صفوی در اوایل قرن دهم هجری با اتكاء به م...' ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
 
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
 
+
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
سلسلۀ سلاطین صفوی در اوایل قرن دهم هجری با اتكاء به مذهب شیعۀ اثنی­عشری و طریقت صوفیه در  قالب حكومت مذهبی بر ایران حكم راندند. این سلسله نام خود را از نام یكی از نیاكانشان به نام صفی‌الدین اردبیلی (م 735 قمری) برگرفته است. نسب وی را به امام هفتم (علیه‌السلام) منسوب می‌دانند. وی كه مرید شیخ زاهد گیلانی (م 700 قمری) و از رجال صوفیه بود از سوی شیخ زاهد به رهبری طریقت «زاهدیه» منسوب شد، این فرقه پس از مرگ شیخ به صفویه تغییر نام یافت.
 
سلسلۀ سلاطین صفوی در اوایل قرن دهم هجری با اتكاء به مذهب شیعۀ اثنی­عشری و طریقت صوفیه در  قالب حكومت مذهبی بر ایران حكم راندند. این سلسله نام خود را از نام یكی از نیاكانشان به نام صفی‌الدین اردبیلی (م 735 قمری) برگرفته است. نسب وی را به امام هفتم (علیه‌السلام) منسوب می‌دانند. وی كه مرید شیخ زاهد گیلانی (م 700 قمری) و از رجال صوفیه بود از سوی شیخ زاهد به رهبری طریقت «زاهدیه» منسوب شد، این فرقه پس از مرگ شیخ به صفویه تغییر نام یافت.
 
پس از درگذشت شیخ صفی، پسرش، صدرالدین موسی جانشین وی شد. او برای شیخ صفی مرقدی ساخت.
 
پس از درگذشت شیخ صفی، پسرش، صدرالدین موسی جانشین وی شد. او برای شیخ صفی مرقدی ساخت.
سطر ۵۴: سطر ۵۴:
 
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=10671 تلخیص از هیأت تحریریه سایت پژوهه]
 
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=10671 تلخیص از هیأت تحریریه سایت پژوهه]
 
[[رده:دولتهای شیعی]]
 
[[رده:دولتهای شیعی]]
 +
[[Category:دولتهای شیعی در ایران]]

نسخهٔ ‏۹ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۱۶


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

سلسلۀ سلاطین صفوی در اوایل قرن دهم هجری با اتكاء به مذهب شیعۀ اثنی­عشری و طریقت صوفیه در قالب حكومت مذهبی بر ایران حكم راندند. این سلسله نام خود را از نام یكی از نیاكانشان به نام صفی‌الدین اردبیلی (م 735 قمری) برگرفته است. نسب وی را به امام هفتم (علیه‌السلام) منسوب می‌دانند. وی كه مرید شیخ زاهد گیلانی (م 700 قمری) و از رجال صوفیه بود از سوی شیخ زاهد به رهبری طریقت «زاهدیه» منسوب شد، این فرقه پس از مرگ شیخ به صفویه تغییر نام یافت. پس از درگذشت شیخ صفی، پسرش، صدرالدین موسی جانشین وی شد. او برای شیخ صفی مرقدی ساخت.

پس از صدرالدین، فرزندش خواجه علی به رهبری طریقت رسید. وی به مدت 12 سال در جنوب ایران به ارشاد مردم مشغول بود. پس از خواجه علی، ابراهیم معروف به شیخ شاه ریاست معنوی نهضت را بر عهده گرفت ولی قدرت چندانی نداشت. پس از وی شیخ جُنید به اشاعۀ طریقت پرداخت. خروج شیخ جنید و مهاجرت وی به "دیار بكر" بر ترویج طریقت صفوی تأثیر بسیاری داشت. زعامت مذهبی صفوی در این عهد در قالب مبارزات "جنید" به زعامتی سیاسی تبدیل شد. پس از وی، پسرش حیدر جانشین پدر شد. پس از كشته شدن شیخ حیدر، پیروان وی ابتدا به پسر بزرگش سلطان علی شاه روی آوردند ولی وی در جنگ كشته شد و برادرش اسماعیل به اتفاق عده‌ای از مریدان طریقت كه «اهل اختصاص» نام یافتند به گیلان رفت و حدود 5 سال نزد میرزا علی كاركیا از پادشاهان آل‌كیا به سر برد.

تأسیس حكومت صفویه

در سال( 905 قمری) اسماعیل به اردبیل بازگشت و سال بعد شیروان­شاه را در نبردی به قتل رسانید و در تبریز تاجگذاری كرد (907قمری). مهم‌ترین اقدام شاه اسماعیل در آغاز سلطنت خویش، اعلام مذهب شیعۀ دوازده امامی به عنوان مذهب رسمی كشور بود. آنان پس از به دست آوردن هویت سیاسی و ارضی توانستند دولتی متمركز و قوی در ایران ایجاد كنند. وی محمد شیبان خان ازبك را در مرو شكست داد. پس از سركوبی ازبك‌ها نبرد شاه اسماعیل با عثمانی‌ها اجتناب‌ناپذیر می‌نمود. ظاهراً علت جنگ دو چیز بود، یكی اقدامات صفویان در آناتولی شرقی در جلب وفاداری مردم آن‌جا، و دیگر حمایت شاه اسماعیل از رقیبان سلطان سلیم، جانشین با یزید دوم. سطان سلیم پس از غلبه بر رقیبان و تحكیم سلطنت خویش به فتوای مفتی سنیان عثمانی به قتل عام شیعیان در قلمرو حكومت عثمانی دست زد و پس از آن به ایران لشكر كشید و در چالدران (شمال غربی خوی) سپاه شاه اسماعیل را سخت شكست داد (920قمری) و دیار بكر را به تصرف خود درآورد. این رویداد در اخلاق و رفتار شاه اسماعیل تأثیر فراوان بر جای گذاشت. وی پس از این شكست هرگز فرماندهی سپاهیانش را بر عهده نگرفت.

شاه اسماعیل در جوانی درگذشت (930قمری) و پسر 10 ساله‌اش با نام شاه طهماسب بر تخت نشست. طهماسب به تدریج توانست بر اوضاع تسلط یابد و حدود نیم قرن ایران را یكپارچه نگاه دارد.

پس از مرگ شاه طهماسب، هر كدام از عناصر گرجی، چركس و ارمنی که در نهاد سلطنتی حضور داشتند از یك سو و قزلباش­ها از سوی دیگر سعی داشتند شاهزاده‌ای را كه خود می‌خواهند بر سریر حكومت برنشانند. سرانجام طبق خواست قزلباشان، اسماعیل به سلطنت نشست. اسماعیل دوم پس از به دست گرفتن حكومت، به قتل عام فجیع درباریان دست زد. او بسیاری از شاهزادگان خاندان سلطنتی را كشت و یا كور كرد. اما پس از حدود یك سال سلطنت، او را با زهر هلاك كردند. پس از اسماعیل دوم برادرش محمد خدابندۀ نابینا را به سلطنت رساندند اما او به سال 966 قمری تاج و تخت را به عباس تسلیم كرد و وی با نام شاه عباس تاج بر سر نهاد.

اوج حكومت صفویه

شاه عباس با نبوغ خود، اولویتها را كاملاً‌ مشخص كرد: نخست احیاء امنیت داخلی و قانون و نظم؛ تجدید سازمان سپاه و اصلاح نظام مالی؛ بیرون راندن ازبكان از خراسان؛ باز پس گرفتن نواحی غربی كشور از اشغال عثمانی. البته وی در برابر خطر ازبكان در آغاز با سلطان عثمانی صلح (998قمری) و براساس معاهده‌ای، بسیار از نواحی غنی غرب كشور را به آنان واگذار نموده بود.

در امور داخلی در صدد برآمد تا غیر از عناصر قزلباش و تاجیك (ایرانی)، از غلامان گرجی چركس و ارمنی نیز بهره برد و آنان را به عنوان نیروی سوم در امور حكومت دخالت دهد. وی یك سپاه دائمی تشكیل داد كه به شاهسون معروف شدند اینان چنان تربیت یافته بودند كه غیر از شخص شاه به هیچ كس دیگر وابستگی نداشتند. پس از آن كه شاه عباس امور داخلی كشور را انتظام بخشید؛ به سال 1006قمری با سپاهی آهنگ خراسان كرد تا ازبكان را گوشمالی دهد. ازبكان پس از شكست تن به صلح دادند و شاه عباس با تثبیت مرز شرقی كشور، به پایتخت خود اصفهان بازگشت. چند سال بعد هم در غرب كشور عثمانی‌ها را سخت شكست داد و آنان را از نواحی غربی قلمرو ایران بیرون راند(1014قمری).

شاه عباس افزون بر به دست آوردن موفقیت‌های بزرگ سیاسی و نظامی، به امور هنری نیز توجه شایانی مبذول می‌داشت. در زمان او هنر به اوج شكوفائی خود رسید. هنر قالیبافی، تهیۀ ابریشم و پارچه‌های ابریشمی، تذهیب و تصویرنگاری، خوشنویسی و معماری در این دوره رواج بسیاری یافت. اصفهان به شهری پر رونق تبدیل شد. بازرگانان از چین، آسیای مركزی و اروپا و نقاط دیگر برای تجارت به اصفهان روی می‌آوردند. به طور كلی دورۀ شاه عباس عصر طلایی سیاسی و اقتصادی ایران بود و به درستی بر او لقب «كبیرّ» نهادند.

سقوط حكومت صفویه

پس از مرگ شاه­ عباس (1038قمری) نوه‌اش، با نام شاه صفی بر تخت نشست. پادشاه جدید به هیچ وجه لیاقت و شایستگی سلف خویش را نداشت. در زمان شاه صفی برخی از شهرهای كلیدی ایران چون قندهار و بغداد از دست صفویان بیرون شد. هر چند پس از مرگ شاه صفی (1052قمری) و به حكومت رسیدن عباس دوم كوشش‌هایی در جهت احیای اقتدار حكومت صفوی صورت گرفت و او توانست شهرهایی چون قندهار را باز پس گیرد؛ اما در زمان جانشینان وی شاه سلیمان و شاه سلطان حسین به سبب بی‌كفایتی اینان، حكومت صفویه رو به ضعف نهاد و به سراشیبی سقوط نزدیك‌تر شد. یكی از مشخصات بارز اواخر دورۀ صفوی، بی‌علاقگی به ادارۀ امور كشور بود كه در نهایت سبب شد تا فساد و هرج و مرج روز افزون در حكومت ولایات به وجود آید.

ضعف حكومت، صفویه بدین مرحله رسید كه افغانان غلجایی به فرماندهی "میر ویس" قندهار را تسخیر كردند.(1120 قمری) و پس از مرگ میر ویس، پسرش محمود بر آن شد تا حكومت صفویان را منقرض سازد. وی پس از تصرف كرمان و یزد، آهنگ اصفهان كرد و پایتخت صفویه را به محاصرۀ خود درآورد. سرانجام شاه سلطان حسین تاج و تخت را به محمود تسلیم كرد. و درسال (1135 ق) خاندان صفویه از صحنه حكومت ایران كنار رفتند.

دین در عصر صفوی

استقرار و استمرار دولت صفوی در ایران به نهادینه شدن ساختار دینی در كشور انجامید. حكام صفوی به منظور مشروعیت بخشیدن به حكومت خود از طریق پیوند به اسلام به ویژه تشیع از هیچ كوششی دریغ نكردند. با روی كار آمدن صفویان نظریه‌های دینی دولت از تسنن به تشیع اثنی­عشری مبدل شد و زمینۀ اجرای احكام، برنامه و آموزه‌های نظری شیعه در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی فراهم آمد. ظهور ساختار دیوانی دینی در عهد صفوی به كارگماردن علمای دینی در برخی از مناصب دولتی حاصل تعامل صفویان و علمای تشیع بود. در عصر صفوی «تشیع» مذهب رسمی كشور شد و ایران به عنوان كانون اصلی تشیع‌ اثنی عشری مورد توجه قرار گرفت. بی‌تردید عهد صفوی را باید فعال‌ترین دورۀ تاریخی ایران از نظر رشد و توسعۀ افكار مذهبی دانست. دولت‌مردان صفوی در آغاز و به بهانۀ تقویت پایه‌های حكومتی در راستای ایجاد مراكز مذهبی، ترجمۀ كتاب­های دینی از عربی به فارسی دعوت از علمای تشیع (حتی از جبل عامل و بحرین) تلاش‌های فراوانی كردند. در عهد صفوی خواندن كتب مذهبی رونق یافت، روضه‌خوانی كه در اصل خواندن كتاب روضة‌الشهداء واعظ كاشفی بود حاصل ترغیب‌ها و تشویق‌های این دوره است.

شماری از علمای مذهبی عهد صفوی

شیخ نورالدین عاملی كركی معروف به محقق ثانی (940ق)؛ شیخ عبدالعلی فرزند محقق كركی (م993ق)؛ غیاث‌الدین منصور بن صدرالحكماء (م 940ق)؛ زین‌الدین عاملی ملقب به شهید ثانی (م 966ق)؛ شیخ حسین عاملی (م 1040ق)؛ شیخ بهایی (م 1021ق) میرابوالقاسم میرفندرسكی (م 1070ق)؛ ملامحسن فیض كاشانی (1091ق)؛ محمد باقر مجلسی (م 1111ق)؛

ارزیابی كلی

صبوری و پایداری خاندان صفوی از شیخ صفی تا شاه اسماعیل منجر به ایجاد سلسه‌ای شد که ویژگی‌های خاص داشت. از مهم‌ترین این ویژگی‌ها، اتحاد، تمركز، یكپارچگی قلمرو و ایجاد مذهبی رسمی برای سراسر كشور بود. از سوی دیگر صفویان توانستند نظریۀ «حق‌الهی سلطنت» پادشاه از جانب خدا بر مردمان حكومت می‌كند را كه میراث اعتقادات باستانی ایرانیان بود، وارد دستگاه حكومتی خود كنند. ویژگی دیگر كه صبغۀ مذهبی داشت آن بود كه پادشاه صفوی خود را نمایندۀ امام دوازدهم شیعیان مذهبی (عج) تصور می‌كردند؛ حتی دوام دولت صفوی را تا ظهور امام غایب (عج) پیش‌بینی می‌كردند.

منابع

1) دایرة المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی، كامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی؛ تهران، نشر محبّی، ج 10.

2) حسینی دشتی، سید مصطفی؛ معارف و معاریف، تهران، موسسه آرایه، ج 6، ص 702.