شهید حسین خرازی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
شهید حسین خرازی دهکردی در سی و یکم مردادماه ۱۳۳۶ در شهرستان اصفهان به دنیا آمد. پدرش کریم و مادرش طیبه تابش نام داشت. مسلمان شیعه بود. تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه در زادگاهش گذراند و موفق به اخذ دیپلم طبیعی شد. پاسدار بود. در ۱۳۶۵/۰۱/۲۸ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. فرمانده لشگر ۱۴ امام حسین (ع) بود. هشتم اسفندماه ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به گردن شهید شد. مزار او در زادگاهش قرار دارد
+
'''شهید حسین خرازی''' (۱۳۶۵-۱۳۳۶ ش) فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) بود و در عملیات های متعددی در جنگ تحمیلی حضوری فعال و مؤثر داشت. او سرانجام هشتم اسفندماه ۱۳۶۵، در شلمچه و در عملیات کربلای ۵، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.  
  
== تولد و دوران کودکی ==
+
[[پرونده:Kharazi.jpg|بندانگشتی|شهید حسین خرازی]]
  
سال 1336 ه.ش در يكي از محله هاي مستضعفنشين شهر شهيد پرور اصفهان بنام كوي كلم، در خانوادهاي آگاه ، متقي و با ايمان فرزندي متولد شد كه او را حسين ناميدند. از همان آغاز، كودكي باهوش و مؤدب بود.در دوران كودكي به دليل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم ديني، او نيز به اين مجالس راه پيدا كرد. از آنجا كه والدين او براي تربيت فرزندان اهتمام زيادي داشتند، او را به دبستاني فرستادند كه معلمانش افرادي متعهد ، پايبند و مراقب امور ديني و اخلاقي بچه ها بودند. علاوه بر آن، اكثر اوقات پس از خاتمه تكاليف مدرسه ، به همراه پدر به مسجد محله ؛ميرفت و به خاطر صداي صاف و پرطنيني كه داشت ، اذانگو و مكبر مسجد شد.
+
==فعالیتهای سیاسی و مذهبی==
  
== فعاليتهاي سياسي- مذهبی==
+
حسین خرازی دهکردی متولد سال ۱۳۳۶ ششمسی در [[اصفهان]] بود. حسین در زمان فراگیری دانش کلاسیک، از آموزش مسائل دینی غافل نبود. به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران [[طاغوت]] گرایش زیادی به مطالعه جزوهها و کتب [[اسلام|اسلامی]] نشان داد.
  
حسين در زمان فراگيري دانش كلاسيك، لحظهاي از آموزش مسائل ديني غافل نبود. به تدريج نسبت به امور سياسي آشنايي بيشتري پيدا كرد و در شرايط فساد و خفقان دوران طاغوت گرايش زيادي به مطالعة جزوهها و كتب اسلامي نشان داد. در سال 1355 پس از اخذ ديپلم طبيعي به سربازي اعزام شد . در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازي ، فعالانه به تحصيل علوم قرآني در مجامع مذهبي مبادرت ورزيد. طولي نكشيد كه او را به همراه عدهاي ديگر بالاجبار به عمليات سركوبگرانه ظفار (در عمان) فرستادند. حسين از اين كار فوق العاده ناراحت بود و با آگاهي و شعور بالاي خود، نماز را در آن سفر تمام ميخواند. وقتي دوستانش علت را سئوال كردند در جواب گفت: اين سفر، سفر معصيت است و بايد نماز را كامل خواند. در سال 1357 به دنبال صدور فرمان حضرت امام خميني مبني بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانه ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازي فرار كردند و به خليل عظيم امت اسلامي پيوستند. آنها در اين مدت، دائماً در تكاپوي فعالیتهای انقلابی و با تشكلهای انقلابي محل درتماس بودند.
+
در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل [[علوم قرآن|علوم قرآنی]] در مجامع مذهبی مبادرت ورزید.  
  
==پس از پيروزي انقلاب اسلامي==
+
در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت [[امام خمینی|امام خمینی]] مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانه ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خلیل عظیم امت اسلامی پیوستند. آنها در این مدت، دائماً در تکاپوی فعالیتهای انقلابی و با تشکلهای انقلابی محل در تماس بودند.
  
شهيد حاج حسين خرازي از همان آغاز پيروزي انقلاب اسلامي، درگير فعاليت در كميتة انقلاب اسلامي، مبارزه با ضد انقلاب داخلي و جنگهاي كردستان بود و لحظهاي آرام نداشت. به خاطر روحيه نظامي و استعدادي كه در اين زمينه داشت، مسؤوليتهايي را در اصفهان پذيرفت و با شروع فعاليت ضد انقلابيون در گنبد، ماموريتي به آن خطه داشت. دشمن كه هر روز در فكر ايجاد توطئهاي عليه انقلاب اسلامي بود، غائله كردستان را آفريد و شهيد حاج حسين خرازي در اوج درگيريها، زماني كه به كردستان رفت، بعد از رشادتهايي كه در زمينة آزاد كردن شهر سنندج (همران با شهيد علي رضاييان فرماندة قرارگاه تاكتيكي حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهي گردان ضربت كه قويترين گردان آن زمان محسوب ميشد، وارد عمل گرديد و در آزادسازي شهرهاي ديگر كردستان از قبيل ديواندره ، سقز ، بانه ، مريوان و سردشت نقش مؤثري را ايفا نمود و با تدابير نظامي، بيشترين ضربات را به ضد انقلاب وارد آورد.
+
==پس از پیروزی انقلاب اسلامی==
  
==دفاع مقدس==
+
شهید حاج حسین خرازی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگهای کردستان بود و لحظه ای آرام نداشت. به خاطر روحیه نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت، مسؤولیتهایی را در [[اصفهان]] پذیرفت و با شروع فعالیت ضد انقلابیون در گنبد، ماموریتی به آن خطه داشت.
  
شهيد خرازي با شروع جنگ تحميلي بنا به تقاضاي همرزمان خود، پس از يکسال خدمت صادقانه در كردستان راهي منطقه جنوب شد و به سمت فرمانده اولين خط دفاعي كه مقابل عراقيها در جادة آبادان- اهواز در منطقه دار خوين تشكيل شده بود  در آمد .و بعداً در ميان رزمندگان اسلام، به «خط شير» معروف شد؛ خطي كه نه ماه در برابر مزدوران عراقي دفاع جانانهاي را انجام داد و دلاوراني قدرتمند را تربيت كرد. اين در حالي بود كه رزمندگان از نظر تجهيزات جنگي و امكانات تداركاتي شديداً در مضيقه بودند،
+
دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه ای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله کردستان را آفرید و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیریها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادتهایی که در زمینه آزاد کردن شهر سنندج (همران با شهید علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قویترین گردان آن زمان محسوب می شد، وارد عمل گردید و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضد انقلاب وارد آورد.
در عمليات شكست حصر آبادان، فرماندهي جبهه دارخوين را به عهده داشت  همچنین در آزادسازي بستان بهترين مانور عملياتي را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه هاي رملي و محاصره كردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عمليات پيروزمند طريق القدس بود كه تيپ امام حسين(ع) متشکل از رزمندگان اصفهان تشکیل شد. چیزی نگذشت که این یگان به لشگر ارتقاء یافت و حاج حسین در مقام فرماندهی آن رشادتهای بی نظیری خلق کرد. در عمليات فتح المبين دشمن را در جاده عين خوش با همان تدبير فرماندهياش حدود 15 كيلومتر دور زد و آنها را غافلگير نمود. يگان او در عمليات بيت المقدس و  آزادسازي خرمشهر سهم بسزايي داشت. او همچنین در عمليات مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتي، والفجر 4 و خيبر در سمت فرماندهي لشكر امام حسين(ع) ، رشادتهاي بسياري از خود نشان داد. تا اينكه در عمليات خيبر يك دست او در اثر اصابت تركش قطع گرديد و پيكر زخم خورده او به عقب فرستاده شد. در عمليات والفجر 8 ، لشگر امام حسين(ع) تحت فرماندهي او به عنوان يكي از بهترين يگانهاي عمل كننده  پيروزيهاي چشمگيري را در منطقه فاو و كارخانه نمك كه جزو پيچيدهترين مناطق جنگي بود، به دست آورد. در عمليات كربلاي 5 لشكر او توانست با عبور از خاكريزهاي هلالي كه در پشت نهر جاسم  ادامه داشت شكست سختي به عراقي ها وارد آورد. عبور از اين نهر عامل سقوط يكي از دژهاي شرق بصره بود كه در كنار هم قرار داشتند..
 
  
==نحوه شهادت ==
+
==حضور در دفاع مقدس==
  
او با آنكه يك دست بيشتر نداشت ولي با جنب و جوش و تلاش فوق العادهاش هيچگاه احساس كمبود نمی كرد و برای تامين و تدارك نيروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراواني مينمود. سرانجام در عمليات كربلای 5 ، زماني كه در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشكل مواجه شده بود، خود پيگير جدي اين كار شد، كه در همان حال خمپارهاي در نزديكياش منفجر شد و روح عاشورايي او به ملكوت اعلي پرواز كرد و اين سردار بزرگ در روز هشتم اسفندماه 1365 در جوار قرب الهي مأوا گزيد
+
شهید خرازی با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای همرزمان خود، پس از یکسال خدمت صادقانه در کردستان راهی منطقه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقیها در جاده آبادان- اهواز در منطقه دار خوین تشکیل شده بود در آمد. او بعداً در میان رزمندگان [[اسلام]]، به «خط شیر» معروف شد؛ خطی که نه ماه در برابر مزدوران [[عراق|عراقی]] دفاع جانانه ای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت کرد. این در حالی بود که رزمندگان از نظر تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی شدیداً در مضیقه بودند.
  
== خصوصیات اخلاقی ==
+
در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت. همچنین در آزادسازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه های رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمند طریق القدس بود که تیپ امام حسین(ع) متشکل از رزمندگان اصفهان تشکیل شد. چیزی نگذشت که این یگان به لشگر ارتقاء یافت و حاج حسین در مقام فرماندهی آن رشادتهای بی نظیری خلق کرد.
  
شهيد خرازي با قرآن و مفاهيم آن مانوس بود و قرآن را با صداي بسيار خوبي قرائت ميكرد. روزهاي عاشورا با پاي برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشكر امام حسين(ع) در بيابانهاي خوزستان به سينه زني و عزاداري ميپرداخت و مقيد بود كه شخصاً در اين روز زيارت عاشورا بخواند. او علاوه بر داشتن تدبير نظامي، شجاعت كم نظيري داشت. با همه مشكلات و سختيها، در طول ساليان جنگ و جهاد از خود ضعفي نشان نداد. قاطعيت و صلابتش براي همه فرماندهان گردانها و محورها، نمونه و از ابهت فرماندهي خاصي برخوردار بود. حساسيت فوق العادهاي نسبت به مصرف بيت المال داشت، هميشه نيروها را به پرهيز از اسراف سفارش ميكرد  حاج حسين معتقد به نظم و ترتيب در امور و رعايت انضباط نظامي بود و از اهتمام به آموزش نظامي برادران و تربيت كادرهاي كارآمد غافل نبود. او به وضع تداركات رزمندگان به صورت جدي رسيدگی ميكرد. شهيد خرازي يك عارف بود. هميشه با وضو بود. نمازش توام با گريه و شور و حال بود و نماز شبش ترك نميشد. او معتقد بود؛ هر سرنوشتی که برایمان رقم می خورد و هر چه كه به سرمان ميآيد از نافرماني خداست و همه، ريشه در عدم رعايت حلال و حرام خدا دارد.  صفا، صداقت، سادگی و بی پيرايگی از ويژگيهای او بود.
+
در عملیات فتح المبین، دشمن را در جاده عین خوش با همان تدبیر فرماندهی اش حدود ۱۵ کیلومتر دور زد و آنها را غافلگیر نمود. یگان او در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر سهم بسزایی داشت. او همچنین در عملیات مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۴ و خیبر در سمت فرماندهی لشکر امام حسین(ع)، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد. تا اینکه در عملیات خیبر یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گردید و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد.  
  
== وصیت نامه ==
+
در عملیات والفجر ۸، لشکر امام حسین(ع) تحت فرماندهی او به عنوان یکی از بهترین یگانهای عمل کننده  پیروزیهای چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیده ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد. در عملیات کربلای ۵ لشکر او توانست با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت نهر جاسم ادامه داشت شکست سختی به عراقی ها وارد آورد. عبور از این نهر عامل سقوط یکی از دژهای شرق [[بصره]] بود که در کنار هم قرار داشتند.
  
همواره سعيمان اين باشد كه خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داريم و شهدا را به عنوان يك الگو در نظر داشته باشيم، كه شهدا راهشان، راه انبياست و پاسداران واقعي هستند كه در اين راه شهيد شدند. ... ما لشكر امام حسينيم، حسينوار هم بايد بجنگيم، اگر بخواهيم قبر شش گوشه امام حسين(ع) را در آغوش بگيريم، جز اين نبايد كلامي و دعايي داشته باشيم كه «اللّهُمَّ اٌجعل مَحيايَ مَحيا محمّدٍ و آلِ محمّد و مَماتي مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ محمّد»
+
==خصوصیات اخلاقی==
  
 +
شهید خرازی با [[قرآن]] و مفاهیم آن مانوس بود و قرآن را با صدای بسیار خوبی قرائت می کرد. روزهای [[عاشورا]] با پای برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشکر امام حسین(ع) در بیابانهای خوزستان به [[سینه زنی|سینه زنی]] و عزاداری می پرداخت و مقید بود که شخصاً در این روز [[زیارت عاشورا|زیارت عاشورا]] بخواند.
  
== منبع ==
+
او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، [[شجاعت]] کم نظیری داشت. با همه مشکلات و سختیها، در طول سالیان جنگ و [[جهاد]] از خود ضعفی نشان نداد. قاطعیت و صلابتش برای همه فرماندهان گردانها و محورها، نمونه و از ابهت فرماندهی خاصی برخوردار بود. حساسیت فوق العاده ای نسبت به مصرف [[بیت المال|بیت المال]] داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش می کرد.
  
- دانشنامه فرهنگ ایثار جهاد و شهادت
+
حاج حسین معتقد به [[نظم]] و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و از اهتمام به آموزش نظامی برادران و تربیت کادرهای کارآمد غافل نبود. او به وضع تدارکات رزمندگان به صورت جدی رسیدگی می کرد.
 +
 
 +
شهید خرازی یک [[عارف]] بود. همیشه با [[وضو]] بود. [[نماز|نمازش]] توام با گریه و شور و حال بود و [[نماز شب|نماز شبش]] ترک نمی شد. صفا، [[صداقت]]، سادگی و بی پیرایگی از دیگر ویژگیهای او بود.
 +
 
 +
==شهادت==
 +
 
 +
شهید خرازی با آنکه یک دست بیشتر نداشت، ولی با جنب و جوش و تلاش فوق العاده اش هیچ گاه احساس کمبود نمی کرد و برای تامین و تدارک نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی می نمود. سرانجام در عملیات کربلای ۵، زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پیگیر جدی این کار شد، که در همان حال خمپاره ای در نزدیکی اش منفجر شد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفندماه ۱۳۶۵ در جوار قرب الهی مأوا گزید. مزار او در زادگاهش -[[اصفهان]]- قرار دارد.
 +
 
 +
==وصیت‌نامه شهید==
 +
 
 +
بسم رب الصدیقین؛
 +
 
 +
خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:
 +
 
 +
- ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] (ع) را در آغوش بگیریم کلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»
 +
 
 +
- اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.
 +
 
 +
- اگر برای خدا جنگ می‌کنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟
 +
 
 +
- در مشکلات است که انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
 +
 
 +
- هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
 +
 
 +
- سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تأثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.
 +
 
 +
- همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
 +
 
 +
- مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.
 +
 
 +
- مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل می‌شود.
 +
 
 +
- همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.
 +
 
 +
- من علاقمندم که با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آنها برسم.
 +
==منابع==
 +
 
 +
* دانشنامه فرهنگ ایثار جهاد و شهادت
 +
* موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان
 +
 
 +
[[رده:شهدای هشت سال دفاع مقدس|خرازی دهکردی، حسین]]
 +
[[رده:سرداران شهید سپاه پاسداران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۵

شهید حسین خرازی (۱۳۶۵-۱۳۳۶ ش) فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) بود و در عملیات های متعددی در جنگ تحمیلی حضوری فعال و مؤثر داشت. او سرانجام هشتم اسفندماه ۱۳۶۵، در شلمچه و در عملیات کربلای ۵، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.

شهید حسین خرازی

فعالیتهای سیاسی و مذهبی

حسین خرازی دهکردی متولد سال ۱۳۳۶ ششمسی در اصفهان بود. حسین در زمان فراگیری دانش کلاسیک، از آموزش مسائل دینی غافل نبود. به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت گرایش زیادی به مطالعه جزوهها و کتب اسلامی نشان داد.

در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید.

در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانه ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خلیل عظیم امت اسلامی پیوستند. آنها در این مدت، دائماً در تکاپوی فعالیتهای انقلابی و با تشکلهای انقلابی محل در تماس بودند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی

شهید حاج حسین خرازی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگهای کردستان بود و لحظه ای آرام نداشت. به خاطر روحیه نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت، مسؤولیتهایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیت ضد انقلابیون در گنبد، ماموریتی به آن خطه داشت.

دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه ای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله کردستان را آفرید و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیریها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادتهایی که در زمینه آزاد کردن شهر سنندج (همران با شهید علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قویترین گردان آن زمان محسوب می شد، وارد عمل گردید و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضد انقلاب وارد آورد.

حضور در دفاع مقدس

شهید خرازی با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای همرزمان خود، پس از یکسال خدمت صادقانه در کردستان راهی منطقه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقیها در جاده آبادان- اهواز در منطقه دار خوین تشکیل شده بود در آمد. او بعداً در میان رزمندگان اسلام، به «خط شیر» معروف شد؛ خطی که نه ماه در برابر مزدوران عراقی دفاع جانانه ای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت کرد. این در حالی بود که رزمندگان از نظر تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی شدیداً در مضیقه بودند.

در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت. همچنین در آزادسازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه های رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمند طریق القدس بود که تیپ امام حسین(ع) متشکل از رزمندگان اصفهان تشکیل شد. چیزی نگذشت که این یگان به لشگر ارتقاء یافت و حاج حسین در مقام فرماندهی آن رشادتهای بی نظیری خلق کرد.

در عملیات فتح المبین، دشمن را در جاده عین خوش با همان تدبیر فرماندهی اش حدود ۱۵ کیلومتر دور زد و آنها را غافلگیر نمود. یگان او در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر سهم بسزایی داشت. او همچنین در عملیات مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۴ و خیبر در سمت فرماندهی لشکر امام حسین(ع)، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد. تا اینکه در عملیات خیبر یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گردید و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد.

در عملیات والفجر ۸، لشکر امام حسین(ع) تحت فرماندهی او به عنوان یکی از بهترین یگانهای عمل کننده پیروزیهای چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیده ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد. در عملیات کربلای ۵ لشکر او توانست با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت نهر جاسم ادامه داشت شکست سختی به عراقی ها وارد آورد. عبور از این نهر عامل سقوط یکی از دژهای شرق بصره بود که در کنار هم قرار داشتند.

خصوصیات اخلاقی

شهید خرازی با قرآن و مفاهیم آن مانوس بود و قرآن را با صدای بسیار خوبی قرائت می کرد. روزهای عاشورا با پای برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشکر امام حسین(ع) در بیابانهای خوزستان به سینه زنی و عزاداری می پرداخت و مقید بود که شخصاً در این روز زیارت عاشورا بخواند.

او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، شجاعت کم نظیری داشت. با همه مشکلات و سختیها، در طول سالیان جنگ و جهاد از خود ضعفی نشان نداد. قاطعیت و صلابتش برای همه فرماندهان گردانها و محورها، نمونه و از ابهت فرماندهی خاصی برخوردار بود. حساسیت فوق العاده ای نسبت به مصرف بیت المال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش می کرد.

حاج حسین معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و از اهتمام به آموزش نظامی برادران و تربیت کادرهای کارآمد غافل نبود. او به وضع تدارکات رزمندگان به صورت جدی رسیدگی می کرد.

شهید خرازی یک عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توام با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترک نمی شد. صفا، صداقت، سادگی و بی پیرایگی از دیگر ویژگیهای او بود.

شهادت

شهید خرازی با آنکه یک دست بیشتر نداشت، ولی با جنب و جوش و تلاش فوق العاده اش هیچ گاه احساس کمبود نمی کرد و برای تامین و تدارک نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی می نمود. سرانجام در عملیات کربلای ۵، زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پیگیر جدی این کار شد، که در همان حال خمپاره ای در نزدیکی اش منفجر شد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفندماه ۱۳۶۵ در جوار قرب الهی مأوا گزید. مزار او در زادگاهش -اصفهان- قرار دارد.

وصیت‌نامه شهید

بسم رب الصدیقین؛

خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:

- ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»

- اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.

- اگر برای خدا جنگ می‌کنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟

- در مشکلات است که انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.

- هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.

- سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تأثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.

- همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها.

- مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.

- مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل می‌شود.

- همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.

- من علاقمندم که با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آنها برسم.

منابع

  • دانشنامه فرهنگ ایثار جهاد و شهادت
  • موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان