سوره انفال: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
جز
سطر ۱: سطر ۱:
نام هشتمين سوره [[قرآن كريم]].
+
نام هشتمین سوره [[قرآن كریم]].
  
سوره انفال به اتفاق همه مفسران مدنى است،<ref> زادالمسير، ج 3، ص 316؛ نهج‌البيان، ج 2، ص‌ 378؛ بصائرذوى التمييز، ج‌ 1، ص‌ 222.</ref> مگر 7 آيه كه ابن ‌عباس آن‌ها را مدنى نمى‌داند و هشتمين سوره در ترتيب مصحف است كه بين دو [[سوره اعراف]] و [[سوره توبه]] قرار گرفته است. اين سوره هشتاد و هشتمين سوره در ترتيب نزول است كه پس از [[سوره بقره]] و پيش از [[سوره آل ‌عمران]] نازل شده است<ref> مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 613‌؛ التمهيد، ج‌ 1، ص‌ 137.</ref> و با فرض نزول 86 سوره در مكه<ref> الاتقان، ج‌ 1، ص‌ 20؛ التمهيد، ج‌ 1، ص‌ 137.</ref> اين سوره، دومين سوره‌اى است كه در مدينه نازل شده است.<ref> همان.</ref>
+
سوره انفال به اتفاق همه مفسران مدنى است،<ref> زادالمسیر، ج 3، ص 316؛ نهج‌البیان، ج 2، ص‌ 378؛ بصائرذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 222.</ref> مگر 7 آیه كه ابن ‌عباس آن‌ها را مدنى نمى‌داند و هشتمین سوره در ترتیب مصحف است كه بین دو [[سوره اعراف]] و [[سوره توبه]] قرار گرفته است. این سوره هشتاد و هشتمین سوره در ترتیب نزول است كه پس از [[سوره بقره]] و پیش از [[سوره آل ‌عمران]] نازل شده است<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 613‌؛ التمهید، ج‌ 1، ص‌ 137.</ref> و با فرض نزول 86 سوره در مكه<ref> الاتقان، ج‌ 1، ص‌ 20؛ التمهید، ج‌ 1، ص‌ 137.</ref> این سوره، دومین سوره‌اى است كه در مدینه نازل شده است.<ref> همان.</ref>
  
با اين حال آراى ديگر آن را اولين،<ref> روض الجنان، ج‌ 9، ص‌ 54‌.</ref> سومين، چهارمين و پنجمين سوره مدنى معرفى كرده است؛<ref> الاتقان، ج‌ 1، ص‌ 18‌ـ‌20؛ التحرير والتنوير، ج‌ 9، ص‌ 246؛ التفسير الحديث، ج‌ 7، ص‌ 7.</ref> ولى با توجه به آيات 217 ـ 218 [[سوره بقره]] كه اولين سوره مدنى و ناظر به سريه عبدالله بن جحش و مربوط به زمانى قبل از [[جنگ بدر]]<ref> اسباب‌النزول، ص‌ 61‌ـ‌62‌؛ مجمع البيان، ج‌ 2، ص‌ 551‌، 553‌.</ref> و اين كه نزول سوره انفال پس از جنگ بدر بوده، نظر نخست ترجيح دارد.<ref> التفسير الحديث، ج‌ 7، ص‌ 8‌.</ref>
+
با این حال آراى دیگر آن را اولین،<ref> روض الجنان، ج‌ 9، ص‌ 54‌.</ref> سومین، چهارمین و پنجمین سوره مدنى معرفى كرده است؛<ref> الاتقان، ج‌ 1، ص‌ 18‌ـ‌20؛ التحریر والتنویر، ج‌ 9، ص‌ 246؛ التفسیر الحدیث، ج‌ 7، ص‌ 7.</ref> ولى با توجه به آیات 217 ـ 218 [[سوره بقره]] كه اولین سوره مدنى و ناظر به سریه عبدالله بن جحش و مربوط به زمانى قبل از [[جنگ بدر]]<ref> اسباب‌النزول، ص‌ 61‌ـ‌62‌؛ مجمع البیان، ج‌ 2، ص‌ 551‌، 553‌.</ref> و این كه نزول سوره انفال پس از جنگ بدر بوده، نظر نخست ترجیح دارد.<ref> التفسیر الحدیث، ج‌ 7، ص‌ 8‌.</ref>
  
البته به سبب تنوع و گستردگى موضوعات در [[سوره بقره]] احتمال نزول بخش‌هايى از آن به دنبال [[سوره انفال]] قوى به نظر مى‌رسد زيرا سوره بقره به يكباره نازل نشده است ولى وقتى گفته مى‌شود: سوره‌اى پس از سوره ديگر نازل شده است مقصود اوايل سوره‌هاست.<ref> فى ظلال القرآن، ج‌ 3، ص‌ 1429؛ التحرير والتنوير، ج‌ 9، ص‌ 246.</ref>
+
البته به سبب تنوع و گستردگى موضوعات در [[سوره بقره]] احتمال نزول بخش‌هایى از آن به دنبال [[سوره انفال]] قوى به نظر مى‌رسد زیرا سوره بقره به یكباره نازل نشده است ولى وقتى گفته مى‌شود: سوره‌اى پس از سوره دیگر نازل شده است مقصود اوایل سوره‌هاست.<ref> فى ظلال القرآن، ج‌ 3، ص‌ 1429؛ التحریر والتنویر، ج‌ 9، ص‌ 246.</ref>
  
برخى، آيات 30 ـ 36 اين سوره را مكى دانسته‌اند،<ref> تفسير الجلالين، ص‌ 180.</ref> شايد به اين دليل كه آن آيات از رخدادهاى [[مكه]] گزارش داده است؛ اما اين نظر پذيرفته نيست زيرا افزون بر وجود روايت صحيح دال بر مدنى بودن اين آيات، آيات فراوانى از اين دست وجود دارد كه در [[مدينه]] نازل شده؛ اما ناظر به حوادث پيش از هجرت در مكه است مانند آيه ‌26 همين سوره كه از ايام ضعف مسلمانان در مكه سخن گفته است،<ref> فى‌ظلال القرآن، ج‌ 3، ص‌ 1430؛ المكى والمدنى فى‌القرآن، ج‌ 2، ص‌ 544‌ـ‌567‌.</ref> افزون بر اين اين نظر با انسجام و هماهنگى موجود ميان آيات اين سوره ناسازگار است.<ref> التفسير الحديث، ج‌ 7، ص‌ 7؛ الميزان، ج ‌9، ص‌ 8‌.</ref> ادعاى مكى بودن آيه 64 نيز به سبب وحدت سياق و رواياتِ مخالف، پذيرفتنى نيست.<ref> التمهيد، ج‌ 1، ص‌ 228.</ref>
+
برخى، آیات 30 ـ 36 این سوره را مكى دانسته‌اند،<ref> تفسیر الجلالین، ص‌ 180.</ref> شاید به این دلیل كه آن آیات از رخدادهاى [[مكه]] گزارش داده است؛ اما این نظر پذیرفته نیست زیرا افزون بر وجود روایت صحیح دال بر مدنى بودن این آیات، آیات فراوانى از این دست وجود دارد كه در [[مدینه]] نازل شده؛ اما ناظر به حوادث پیش از هجرت در مكه است مانند آیه ‌26 همین سوره كه از ایام ضعف مسلمانان در مكه سخن گفته است،<ref> فى‌ظلال القرآن، ج‌ 3، ص‌ 1430؛ المكى والمدنى فى‌القرآن، ج‌ 2، ص‌ 544‌ـ‌567‌.</ref> افزون بر این این نظر با انسجام و هماهنگى موجود میان آیات این سوره ناسازگار است.<ref> التفسیر الحدیث، ج‌ 7، ص‌ 7؛ المیزان، ج ‌9، ص‌ 8‌.</ref> ادعاى مكى بودن آیه 64 نیز به سبب وحدت سیاق و روایاتِ مخالف، پذیرفتنى نیست.<ref> التمهید، ج‌ 1، ص‌ 228.</ref>
  
زمان نزول اين سوره 19 ماه پس از هجرت و بعد از [[جنگ بدر]] بوده و در مصحف‌هاى رايج كه آياتش به سبك كوفى تنظيم شده<ref> تاريخ قرآن، ص‌ 570‌.</ref> داراى 75 آيه<ref> فى ظلال القرآن، ج‌ 3، ص‌ 1429؛ التحرير والتنوير، ج‌ 9، ص‌ 244.</ref> و 1243 كلمه است. <ref> المعجم الاحصايى، ج‌ 1، ص‌ 301.</ref>
+
زمان نزول این سوره 19 ماه پس از هجرت و بعد از [[جنگ بدر]] بوده و در مصحف‌هاى رایج كه آیاتش به سبك كوفى تنظیم شده<ref> تاریخ قرآن، ص‌ 570‌.</ref> داراى 75 آیه<ref> فى ظلال القرآن، ج‌ 3، ص‌ 1429؛ التحریر والتنویر، ج‌ 9، ص‌ 244.</ref> و 1243 كلمه است. <ref> المعجم الاحصایى، ج‌ 1، ص‌ 301.</ref>
  
قاريان شام با وقف كردن بر «ثُمَ يغلبون» در آيه 36 و «مفعولا» در آيه 42 آن دو را آيه‌اى مستقل شمرده، شمار آيات اين سوره را 77 دانسته‌اند. بصري‌ها نيز هر چند مانند شامي‌ها دو مورد ياد شده را آيه‌اى مستقل شمرده‌اند؛ ولى با يك آيه قرار دادن آيات 62 ـ 63 شمار آيات سوره را 76 دانسته‌اند. حجازي‌ها فقط در آيه 42 با كوفي‌ها مخالفت كرده‌اند و با وقف كردن بر «مَفعُولا» در آيه 42 آن را آيه‌اى مستقل دانسته، در نتيجه شمار آيات سوره را به 76 رسانده‌اند.<ref> البيان فى عد آى القرآن، ص‌ 158؛ مجمع‌البيان، ج‌ 4، ص‌ 794؛ بصائر ذوى التمييز، ج‌ 1، ص‌ 222.</ref>
+
قاریان شام با وقف كردن بر «ثُمَ یغلبون» در آیه 36 و «مفعولا» در آیه 42 آن دو را آیه‌اى مستقل شمرده، شمار آیات این سوره را 77 دانسته‌اند. بصری‌ها نیز هر چند مانند شامی‌ها دو مورد یاد شده را آیه‌اى مستقل شمرده‌اند؛ ولى با یك آیه قرار دادن آیات 62 ـ 63 شمار آیات سوره را 76 دانسته‌اند. حجازی‌ها فقط در آیه 42 با كوفی‌ها مخالفت كرده‌اند و با وقف كردن بر «مَفعُولا» در آیه 42 آن را آیه‌اى مستقل دانسته، در نتیجه شمار آیات سوره را به 76 رسانده‌اند.<ref> البیان فى عد آى القرآن، ص‌ 158؛ مجمع‌البیان، ج‌ 4، ص‌ 794؛ بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 222.</ref>
  
اين سوره از زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و صحابه به انفال شهرت داشته است زيرا در نخستين آيه آن اين واژه دو بار تكرار و درباره آن سخن گفته شده است.<ref> بصائرذوى التمييز، ج‌ 1، ص‌ 222؛ التحرير والتنوير، ج‌ 9، ص‌ 245.</ref>اين سوره «بدر» نيز ناميده شده، چون درباره جنگ بدر نازل شده است.<ref> همان؛ الاتقان، ج‌ 1، ص‌ 119.</ref> در برخى نقل‌ها از آن به «سورة‌الجهاد» ياد شده است زيرا پس از نزول اين سوره پيامبر تلاوت آن را در جنگ‌ها براى تقويت روحيه رزمندگان سنت قرار داد. اين رويه در زمان خلفا نيز ادامه داشته است.<ref> تاريخ دمشق، ج ‌60‌، ص‌ 145؛ تاريخ طبرى، ج‌ 3، ص‌ 199؛ تفسير بقاعى، ج‌ 3، ص‌ 182.</ref>
+
این سوره از زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و صحابه به انفال شهرت داشته است زیرا در نخستین آیه آن این واژه دو بار تكرار و درباره آن سخن گفته شده است.<ref> بصائرذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 222؛ التحریر والتنویر، ج‌ 9، ص‌ 245.</ref>این سوره «بدر» نیز نامیده شده، چون درباره جنگ بدر نازل شده است.<ref> همان؛ الاتقان، ج‌ 1، ص‌ 119.</ref> در برخى نقل‌ها از آن به «سورة‌الجهاد» یاد شده است زیرا پس از نزول این سوره پیامبر تلاوت آن را در جنگ‌ها براى تقویت روحیه رزمندگان سنت قرار داد. این رویه در زمان خلفا نیز ادامه داشته است.<ref> تاریخ دمشق، ج ‌60‌، ص‌ 145؛ تاریخ طبرى، ج‌ 3، ص‌ 199؛ تفسیر بقاعى، ج‌ 3، ص‌ 182.</ref>
  
روايات درباره اين كه [[سوره انفال]] و [[سوره توبه]] هر يك سوره‌اى مستقل يا سوره توبه متمم سوره انفال است، اختلاف دارد.<ref> تفسير عياشى، ج 1، ص‌ 73؛ الدرالمنثور، ج 4، ص‌ 120؛ الميزان، ج 9، ص‌ 149 ـ 150.</ref> فاصله نشدن بسم اللّه بين اين دو سوره سبب شده است تا برخى آن دو را يك سوره بدانند<ref> روح المعانى، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 230.</ref> به هر روى اين دو سوره «قرينتين» خوانده شده<ref> الدرالمنثور، ج‌ 4، ص‌ 120.</ref> و در تقسيم‌بندى سوره‌ها هفتمين عضو مجموعه «السبع الطوال» به شمار آمده است، هر چند بنا به نظر برخى اين دو سوره از اين مجموعه خارج و سوره يونس هفتمين عضو اين مجموعه است.<ref> التفسير الكبير، ج‌ 15، ص‌ 216؛ روح المعانى، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 230‌ـ‌232.</ref>
+
روایات درباره این كه [[سوره انفال]] و [[سوره توبه]] هر یك سوره‌اى مستقل یا سوره توبه متمم سوره انفال است، اختلاف دارد.<ref> تفسیر عیاشى، ج 1، ص‌ 73؛ الدرالمنثور، ج 4، ص‌ 120؛ المیزان، ج 9، ص‌ 149 ـ 150.</ref> فاصله نشدن بسم اللّه بین این دو سوره سبب شده است تا برخى آن دو را یك سوره بدانند<ref> روح المعانى، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 230.</ref> به هر روى این دو سوره «قرینتین» خوانده شده<ref> الدرالمنثور، ج‌ 4، ص‌ 120.</ref> و در تقسیم‌بندى سوره‌ها هفتمین عضو مجموعه «السبع الطوال» به شمار آمده است، هر چند بنا به نظر برخى این دو سوره از این مجموعه خارج و سوره یونس هفتمین عضو این مجموعه است.<ref> التفسیر الكبیر، ج‌ 15، ص‌ 216؛ روح المعانى، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 230‌ـ‌232.</ref>
  
درباره پيوند اين سوره با سوره پيشين ([[سوره اعراف]]) گفته‌اند: چون خداوند در سوره اعراف داستان‌هاى انبياء عليهم‌السلام را بيان كرد و در پايان آن از [[پيامبر اسلام]] صلى الله عليه و آله ياد كرد. سوره انفال را با ياد آن حضرت شروع كرد و سپس در ادامه آن به ماجراهايى كه بين آن حضرت و قومش واقع شده است، پرداخت.<ref> مجمع البيان، ج‌ 4، ص‌ 794؛ المنير، ج‌ 9، ص‌ 236.</ref>
+
درباره پیوند این سوره با سوره پیشین ([[سوره اعراف]]) گفته‌اند: چون خداوند در سوره اعراف داستان‌هاى انبیاء علیهم‌السلام را بیان كرد و در پایان آن از [[پیامبر اسلام]] صلى الله علیه و آله یاد كرد. سوره انفال را با یاد آن حضرت شروع كرد و سپس در ادامه آن به ماجراهایى كه بین آن حضرت و قومش واقع شده است، پرداخت.<ref> مجمع البیان، ج‌ 4، ص‌ 794؛ المنیر، ج‌ 9، ص‌ 236.</ref>
  
بسيارى معتقدند آيه 65 اين سوره با آيه پس از آن نسخ شده است،<ref> جامع البيان، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 50‌ـ‌54‌؛ فتح المنان، ص‌ 311‌ـ‌315؛ النسخ فى القرآن، ج‌ 2، ص‌ 828‌.</ref> حتى برخى ادعاى اجماع بر نسخ آن كرده‌اند<ref> التبيان، ج 5، ص‌ 154؛ روض الجنان، ج 9، ص‌ 147.</ref> زيرا در آيه اول خداوند فرمان مى‌دهد كه هر مسلمان بايد در جهاد در برابر 10 كافر پايدارى كند ولى در آيه دوم اين نسبت به دو برابر تقليل يافته است؛ ولى جمعى نسخ را نپذيرفته و هر دو حكم را ثابت مى‌دانند و مى‌گويند: اين دو حكم مربوط به دو گروه مختلف با شرايط متفاوت است؛ حكم نخست براى زمانى است كه غالب افراد مسلمان خود ساخته و قوى الايمان باشند و حكم دوم مربوط به زمانى است كه وضعيت مسلمانان از جهت قوت ايمان چنين نباشد،<ref> نمونه، ج‌ 9، ص‌ 239.</ref> افزون بر اين برخى آيات 1، 33، 39، 61 و 72 اين سوره را نيز منسوخ دانسته‌اند<ref> قلائدالمرجان، ص‌ 111‌ـ‌113؛ التمهيد، ج‌ 2، ص‌ 352‌ـ‌355.</ref> ليكن صحت اين ادعاها قوياً مورد ترديد است.<ref> الاتقان، ج ‌2، ص‌ 45‌ـ‌52‌؛ البيان، ص‌ 287، 352.</ref>
+
بسیارى معتقدند آیه 65 این سوره با آیه پس از آن نسخ شده است،<ref> جامع البیان، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 50‌ـ‌54‌؛ فتح المنان، ص‌ 311‌ـ‌315؛ النسخ فى القرآن، ج‌ 2، ص‌ 828‌.</ref> حتى برخى ادعاى اجماع بر نسخ آن كرده‌اند<ref> التبیان، ج 5، ص‌ 154؛ روض الجنان، ج 9، ص‌ 147.</ref> زیرا در آیه اول خداوند فرمان مى‌دهد كه هر مسلمان باید در جهاد در برابر 10 كافر پایدارى كند ولى در آیه دوم این نسبت به دو برابر تقلیل یافته است؛ ولى جمعى نسخ را نپذیرفته و هر دو حكم را ثابت مى‌دانند و مى‌گویند: این دو حكم مربوط به دو گروه مختلف با شرایط متفاوت است؛ حكم نخست براى زمانى است كه غالب افراد مسلمان خود ساخته و قوى الایمان باشند و حكم دوم مربوط به زمانى است كه وضعیت مسلمانان از جهت قوت ایمان چنین نباشد،<ref> نمونه، ج‌ 9، ص‌ 239.</ref> افزون بر این برخى آیات 1، 33، 39، 61 و 72 این سوره را نیز منسوخ دانسته‌اند<ref> قلائدالمرجان، ص‌ 111‌ـ‌113؛ التمهید، ج‌ 2، ص‌ 352‌ـ‌355.</ref> لیكن صحت این ادعاها قویاً مورد تردید است.<ref> الاتقان، ج ‌2، ص‌ 45‌ـ‌52‌؛ البیان، ص‌ 287، 352.</ref>
  
'''آيات نامدار:'''
+
'''آیات نامدار:'''
  
آيه اول به نام [[سوره انفال]]، 41 به [[خمس]]، 61 به سَلْم، 62 به نَصْر، 65 ـ 66 به عدد مقاتلين و 72 به توارث بالايمان نامگذارى شده است. (‌=>‌ آيات نامدار)
+
آیه اول به نام [[سوره انفال]]، 41 به [[خمس]]، 61 به سَلْم، 62 به نَصْر، 65 ـ 66 به عدد مقاتلین و 72 به توارث بالایمان نامگذارى شده است. (‌=>‌ آیات نامدار)
  
 
'''سبب نزول:'''
 
'''سبب نزول:'''
  
اين سوره درباره [[جنگ بدر]] و حل مشكلاتى كه در اين باره براى مسلمانان پيش آمده بود، نازل شده ‌است.<ref> التحرير والتنوير، ج‌ 9، ص‌ 244‌ـ‌245؛ الموسوعة القرآنيه، ج‌ 3، ص‌ 177؛ الميزان، ج‌ 9، ص‌ 8‌.</ref>
+
این سوره درباره [[جنگ بدر]] و حل مشكلاتى كه در این باره براى مسلمانان پیش آمده بود، نازل شده ‌است.<ref> التحریر والتنویر، ج‌ 9، ص‌ 244‌ـ‌245؛ الموسوعة القرآنیه، ج‌ 3، ص‌ 177؛ المیزان، ج‌ 9، ص‌ 8‌.</ref>
  
 
'''فضاى نزول:'''
 
'''فضاى نزول:'''
  
سوره انفال در سال دوم هجرى و پس از پيروزى مسلمانان در جنگ بدر نازل شد<ref> الميزان، ج‌ 9، ص‌ 4.</ref> و در آن ضمن اشاره به رخداد جنگ بدر و حوادثى كه به وقوع اين پيروزى سرنوشت‌ساز انجاميد از امدادهاى غيبى خداوند ياد مى‌كند.
+
سوره انفال در سال دوم هجرى و پس از پیروزى مسلمانان در جنگ بدر نازل شد<ref> المیزان، ج‌ 9، ص‌ 4.</ref> و در آن ضمن اشاره به رخداد جنگ بدر و حوادثى كه به وقوع این پیروزى سرنوشت‌ساز انجامید از امدادهاى غیبى خداوند یاد مى‌كند.
  
 
'''غرض و محتواى سوره:'''
 
'''غرض و محتواى سوره:'''
  
سياق [[سوره انفال]] نشان مى‌دهد كه غرض اصلى سوره بيان شرايط بهره‌مندى مؤمنان از امدادهاى غيبى و نصرت الهى است كه مهم‌ترين شرط آن، اطاعت از خدا و رسول است و در كنار آن به نتايج اين اطاعت و پيامدهاى سرپيچى از فرمان خداوند اشاره مى‌كند.
+
سیاق [[سوره انفال]] نشان مى‌دهد كه غرض اصلى سوره بیان شرایط بهره‌مندى مؤمنان از امدادهاى غیبى و نصرت الهى است كه مهم‌ترین شرط آن، اطاعت از خدا و رسول است و در كنار آن به نتایج این اطاعت و پیامدهاى سرپیچى از فرمان خداوند اشاره مى‌كند.
  
آيات نخست سوره انفال (1ـ4) به بيان حكم خداوند درباره «انفال» و وظايف مؤمنان و ويژگي‌هاى آنان اختصاص دارد و به آنان يادآور مى‌شود كه (با اين پيروزى) از مسير [[تقوا]] و [[توحيد]] و اطاعت پيامبر صلى الله عليه و آله خارج نشوند و با يكديگر سازش كنند.
+
آیات نخست سوره انفال (1ـ4) به بیان حكم خداوند درباره «انفال» و وظایف مؤمنان و ویژگی‌هاى آنان اختصاص دارد و به آنان یادآور مى‌شود كه (با این پیروزى) از مسیر [[تقوا]] و [[توحید]] و اطاعت پیامبر صلى الله علیه و آله خارج نشوند و با یكدیگر سازش كنند.
  
آنگاه براى مؤمنان صفاتى همچون هراس از عظمت الهى، افزايش [[ايمان]] بر اثر استماع آيات خدا،<ref> مجمع البيان، ج‌ 4، ص‌ 798‌ـ‌799.</ref> توكل، برپا داشتن [[نماز]] و [[انفاق]] از مال را ذكر مى‌كند؛ صفاتى كه همگى در آماده كردن نفس براى تقوا، اصلاح ذات البين و اطاعت از خدا و رسولش مؤثر است.
+
آنگاه براى مؤمنان صفاتى همچون هراس از عظمت الهى، افزایش [[ایمان]] بر اثر استماع آیات خدا،<ref> مجمع البیان، ج‌ 4، ص‌ 798‌ـ‌799.</ref> توكل، برپا داشتن [[نماز]] و [[انفاق]] از مال را ذكر مى‌كند؛ صفاتى كه همگى در آماده كردن نفس براى تقوا، اصلاح ذات البین و اطاعت از خدا و رسولش مؤثر است.
  
نظم آيات سوره از آيه 5 تا انتهاى آن چنين است كه ابتدا در هر فرازى برخى از امدادهاى غيبى الهى را بيان مى‌كند و سپس بر بخشى از وظايف مؤمنان كه لازمه استمرار نصرت و يارى الهى است تأكيد مى‌كند يا به فرجام شوم كافران و منافقان و خصلت‌هايى كه موجب عذاب و دورى آنان از رحمت و نصرت الهى شده است، اشاره مى‌كند.
+
نظم آیات سوره از آیه 5 تا انتهاى آن چنین است كه ابتدا در هر فرازى برخى از امدادهاى غیبى الهى را بیان مى‌كند و سپس بر بخشى از وظایف مؤمنان كه لازمه استمرار نصرت و یارى الهى است تأكید مى‌كند یا به فرجام شوم كافران و منافقان و خصلت‌هایى كه موجب عذاب و دورى آنان از رحمت و نصرت الهى شده است، اشاره مى‌كند.
  
آيات 5‌-‌8 به نخستين نمونه از امدادهاى غيبى، يعنى خارج شدن پيامبر صلى الله عليه و آله به امر الهى از [[مدينه]] و آماده شدن ايشان براى جنگ با كفار قريش، اشاره مى‌كند. اين اقدام در حالى صورت گرفت كه بسيارى از مؤمنان از ترس [[مرگ]] و احساس ناتوانى در برابر لشكريان دشمن از چنين اقدامى بيمناك و علاقمند بودند كه يا اصلاً درگيرى صورت نگيرد يا دست كم به جاى جنگ با لشكريان قريش به كاروان تجارتى آن‌ها يورش برند؛ اما خداوند زمينه‌اى فراهم كرد تا [[جنگ بدر]] كه نقطه عطفى در پيروزي‌هاى بعدى مسلمانان به شمار مى‌رفت صورت گيرد و با پيروزى آنان حق تقويت و ريشه كافران قطع شود.
+
آیات 5‌-‌8 به نخستین نمونه از امدادهاى غیبى، یعنى خارج شدن پیامبر صلى الله علیه و آله به امر الهى از [[مدینه]] و آماده شدن ایشان براى جنگ با كفار قریش، اشاره مى‌كند. این اقدام در حالى صورت گرفت كه بسیارى از مؤمنان از ترس [[مرگ]] و احساس ناتوانى در برابر لشكریان دشمن از چنین اقدامى بیمناك و علاقمند بودند كه یا اصلاً درگیرى صورت نگیرد یا دست كم به جاى جنگ با لشكریان قریش به كاروان تجارتى آن‌ها یورش برند؛ اما خداوند زمینه‌اى فراهم كرد تا [[جنگ بدر]] كه نقطه عطفى در پیروزی‌هاى بعدى مسلمانان به شمار مى‌رفت صورت گیرد و با پیروزى آنان حق تقویت و ریشه كافران قطع شود.
  
آيات 9‌ـ‌14 به دومين و سومين امداد الهى در [[جنگ بدر]] مى‌پردازد. به گزارش اين آيات دومين امداد غيبى و يارى الهى زمانى نمايان شد كه به سبب كثرت نفرات دشمن و فزونى تجهيزات آنان عرصه بر مؤمنان تنگ شده بود و پيامبر صلى الله عليه و آله و يارانش از خداوند تقاضاى كمك مى‌كردند و در اين هنگام خداوند 1000 فرشته را به كمك مؤمنان فرستاد. با نزول فرشتگان آرامش و اطمينان به اردوگاه مسلمانان بازگشت و رعب و وحشت سراپاى كافران را فراگرفت. اين آرامش چنان بود كه خواب مؤمنان را فراگرفت و به آنان قدرت و توان مجددى بخشيد.
+
آیات 9‌ـ‌14 به دومین و سومین امداد الهى در [[جنگ بدر]] مى‌پردازد. به گزارش این آیات دومین امداد غیبى و یارى الهى زمانى نمایان شد كه به سبب كثرت نفرات دشمن و فزونى تجهیزات آنان عرصه بر مؤمنان تنگ شده بود و پیامبر صلى الله علیه و آله و یارانش از خداوند تقاضاى كمك مى‌كردند و در این هنگام خداوند 1000 فرشته را به كمك مؤمنان فرستاد. با نزول فرشتگان آرامش و اطمینان به اردوگاه مسلمانان بازگشت و رعب و وحشت سراپاى كافران را فراگرفت. این آرامش چنان بود كه خواب مؤمنان را فراگرفت و به آنان قدرت و توان مجددى بخشید.
  
سومين امداد الهى باران رحمت الهى بود كه به صورت غيرمنتظره باريد و موجب شد كه مسلمانان كه به آب دسترسى نداشتند، سيراب شوند و امكان [[غسل]] و [[وضو]] براى آنان فراهم شود و ثبات قدم يابند.
+
سومین امداد الهى باران رحمت الهى بود كه به صورت غیرمنتظره بارید و موجب شد كه مسلمانان كه به آب دسترسى نداشتند، سیراب شوند و امكان [[غسل]] و [[وضو]] براى آنان فراهم شود و ثبات قدم یابند.
  
در آيات 15‌ـ‌29 از مؤمنان مى‌خواهد وقتى با گروه فراوانى از دشمنان مواجه مى‌شوند به آنان پشت نكنند، مگر براى تهاجم مجدد يا پيوستن به گروهى از مجاهدان، از خدا و پيامبرش اطاعت كرده و از اوامر و نواهى او روى برنگردانند و به سخنان او گوش دهند به معارف توحيدى كه باعث حيات فردى و اجتماعى انسانهاست توجه كرده، دعوت خدا و رسولش را اجابت كنند و بدانند كه دور شدن از عبوديت خدا فتنه‌هاى بسيارى را در جامعه اسلامى دامن مى‌زند، به خدا و رسولش خيانت نكنند و مبادا به بهانه حفظ اموال و فرزندانشان دست از حمايت دين بردارند و [[تقوا]] پيشه كنند تا خداوند نيز قدرت تشخيص [[حق]] از [[باطل]] را به آنان عنايت كند.
+
در آیات 15‌ـ‌29 از مؤمنان مى‌خواهد وقتى با گروه فراوانى از دشمنان مواجه مى‌شوند به آنان پشت نكنند، مگر براى تهاجم مجدد یا پیوستن به گروهى از مجاهدان، از خدا و پیامبرش اطاعت كرده و از اوامر و نواهى او روى برنگردانند و به سخنان او گوش دهند به معارف توحیدى كه باعث حیات فردى و اجتماعى انسانهاست توجه كرده، دعوت خدا و رسولش را اجابت كنند و بدانند كه دور شدن از عبودیت خدا فتنه‌هاى بسیارى را در جامعه اسلامى دامن مى‌زند، به خدا و رسولش خیانت نكنند و مبادا به بهانه حفظ اموال و فرزندانشان دست از حمایت دین بردارند و [[تقوا]] پیشه كنند تا خداوند نیز قدرت تشخیص [[حق]] از [[باطل]] را به آنان عنایت كند.
  
آيات 30 ـ 40 به ترسيم چهارمين تابلو از امدادهاى غيبى الهى و نصرت او به مؤمنان مى‌پردازد و چهره واقعى مخالفان پيامبر را كه همه توان و امكانات خود را براى جلوگيرى از رشد دعوت پيامبر صلى الله عليه و آله بكار گرفتند، افشا مى‌كند. آنان نقشه مى‌كشيدند تا پيامبر را به زندان افكنند يا بكشند يا از [[مكه]] اخراج كنند؛ ولى هيچ يك از توطئه‌هاى آنان كارساز نشد و نتوانستند به اهداف خود دست يابند. ادامه آيات دلايل شكست و ناكامى آن‌ها را بر اثر امورى همچون حق‌ستيزى به سخره گرفتن اعمال عبادى، جلوگيرى از گرويدن مردم به آيين توحيدى و هزينه كردن در اين راه مى‌داند و به آنان يادآور مى‌شود كه يا از مخالفت دست بردارند يا خود را براى نابودى و شكست آماده كنند.
+
آیات 30 ـ 40 به ترسیم چهارمین تابلو از امدادهاى غیبى الهى و نصرت او به مؤمنان مى‌پردازد و چهره واقعى مخالفان پیامبر را كه همه توان و امكانات خود را براى جلوگیرى از رشد دعوت پیامبر صلى الله علیه و آله بكار گرفتند، افشا مى‌كند. آنان نقشه مى‌كشیدند تا پیامبر را به زندان افكنند یا بكشند یا از [[مكه]] اخراج كنند؛ ولى هیچ یك از توطئه‌هاى آنان كارساز نشد و نتوانستند به اهداف خود دست یابند. ادامه آیات دلایل شكست و ناكامى آن‌ها را بر اثر امورى همچون حق‌ستیزى به سخره گرفتن اعمال عبادى، جلوگیرى از گرویدن مردم به آیین توحیدى و هزینه كردن در این راه مى‌داند و به آنان یادآور مى‌شود كه یا از مخالفت دست بردارند یا خود را براى نابودى و شكست آماده كنند.
  
در آيات 41 ـ 44 حكم خداوند را درباره غنايم جنگى با تفصيل بيشترى يادآورى و اعلام مى‌كند كه 51 از غنايم را بايد در راه خدا و رسولش و نيازمندان (يتيمان، مسكينان، در راه‌ماندگان) هزينه كنيد و بدين وسيله [[ايمان]] خود را به خدا و تعاليم پيامبر صلى الله عليه و آله نشان دهيد تا خداوند نيز لطف خود را شامل حال شما گرداند، آنگاه سه نمونه ديگر از امدادهاى الهى را كه به بركت پايبندى مؤمنان به اصل توحيد و اطاعت از رسول خدا فراهم آمده است، يادآور مى‌شود تا آنان را به اجراى اين حكم الهى نيز تشويق كند.
+
در آیات 41 ـ 44 حكم خداوند را درباره غنایم جنگى با تفصیل بیشترى یادآورى و اعلام مى‌كند كه 51 از غنایم را باید در راه خدا و رسولش و نیازمندان (یتیمان، مسكینان، در راه‌ماندگان) هزینه كنید و بدین وسیله [[ایمان]] خود را به خدا و تعالیم پیامبر صلى الله علیه و آله نشان دهید تا خداوند نیز لطف خود را شامل حال شما گرداند، آنگاه سه نمونه دیگر از امدادهاى الهى را كه به بركت پایبندى مؤمنان به اصل توحید و اطاعت از رسول خدا فراهم آمده است، یادآور مى‌شود تا آنان را به اجراى این حكم الهى نیز تشویق كند.
  
پنجمين، ششمين و هفتمين امداد غيبى كه در اين سوره از آن ياد شده است به مقدمات جنگ بدر مربوط مى‌شود و مى‌فرمايد: اگر شما با محاسبات عادى خود مى‌خواستيد عمل كنيد قطعاً از جنگ خوددارى مى‌كرديد زيرا بيشتر مسلمانان تحت تأثير موقعيت ضعيف و كمبود نفرات خود و امكانات و نفرات گسترده دشمن قرار داشتند؛ اما خداوند حوادثى را پيش آورد كه برترى ظاهرى آن‌ها در نظر مؤمنان اندك جلوه كند و هر دو گروه بر انجام جنگ مصمم شوند تا كارى كه مى‌بايست انجام گيرد، تحقق بخشد و در پرتو اين پيروزى غيرمنتظره و معجزه‌آسا حق از باطل شناخته شود.
+
پنجمین، ششمین و هفتمین امداد غیبى كه در این سوره از آن یاد شده است به مقدمات جنگ بدر مربوط مى‌شود و مى‌فرماید: اگر شما با محاسبات عادى خود مى‌خواستید عمل كنید قطعاً از جنگ خوددارى مى‌كردید زیرا بیشتر مسلمانان تحت تأثیر موقعیت ضعیف و كمبود نفرات خود و امكانات و نفرات گسترده دشمن قرار داشتند؛ اما خداوند حوادثى را پیش آورد كه برترى ظاهرى آن‌ها در نظر مؤمنان اندك جلوه كند و هر دو گروه بر انجام جنگ مصمم شوند تا كارى كه مى‌بایست انجام گیرد، تحقق بخشد و در پرتو این پیروزى غیرمنتظره و معجزه‌آسا حق از باطل شناخته شود.
  
نخستين حادثه اين بود كه كاروان تجارى مكه توانست با تغيير مسير از دست مسلمانان بگريزد و چون كافران در موقعيت برترى قرار داشتند، مسلمانان نيز از اين تصميم استقبال مى‌كردند؛ اما برخلاف تصميم اوليه هر دو گروه، موقعيت براى وقوع درگيرى نظامى فراهم شد. براى جلوگيرى از سستى مسلمانان و ايجاد اختلاف ميان آنان نيز خداوند لشكر كافران را در ديدگان مسلمانان اندك و ناچيز جلوه داد و پيش از آن نيز لشكريان دشمن را در خواب به پيامبر صلى الله عليه و آله، اندك و ناتوان نشان داد و مژده فتح و پيروزى به مسلمين داد. بدين وسيله همه چيز براى آغاز جنگ آماده شد تا به يارى خداوند، مسلمانان به پيروزى بى‌نظيرى دست يابند.
+
نخستین حادثه این بود كه كاروان تجارى مكه توانست با تغییر مسیر از دست مسلمانان بگریزد و چون كافران در موقعیت برترى قرار داشتند، مسلمانان نیز از این تصمیم استقبال مى‌كردند؛ اما برخلاف تصمیم اولیه هر دو گروه، موقعیت براى وقوع درگیرى نظامى فراهم شد. براى جلوگیرى از سستى مسلمانان و ایجاد اختلاف میان آنان نیز خداوند لشكر كافران را در دیدگان مسلمانان اندك و ناچیز جلوه داد و پیش از آن نیز لشكریان دشمن را در خواب به پیامبر صلى الله علیه و آله، اندك و ناتوان نشان داد و مژده فتح و پیروزى به مسلمین داد. بدین وسیله همه چیز براى آغاز جنگ آماده شد تا به یارى خداوند، مسلمانان به پیروزى بى‌نظیرى دست یابند.
  
آيات 45 ـ 55 بخشى ديگر از وظايف مسلمانان را ذكر مى‌كند و از آنان مى‌خواهد تا اگر در برابر گروهى از دشمنان قرار گرفتند با ياد خدا در برابر آنان ثابت قدم و استوار باشند و در پرتو اطاعت از خدا و رسولش از نزاع و اختلاف بپرهيزند تا قدرت و عزت آنان از بين نرود.<ref> مجمع البيان، ج‌ 4، ص‌ 842‌؛ الميزان، ج‌ 9، ص‌ 94.</ref>
+
آیات 45 ـ 55 بخشى دیگر از وظایف مسلمانان را ذكر مى‌كند و از آنان مى‌خواهد تا اگر در برابر گروهى از دشمنان قرار گرفتند با یاد خدا در برابر آنان ثابت قدم و استوار باشند و در پرتو اطاعت از خدا و رسولش از نزاع و اختلاف بپرهیزند تا قدرت و عزت آنان از بین نرود.<ref> مجمع البیان، ج‌ 4، ص‌ 842‌؛ المیزان، ج‌ 9، ص‌ 94.</ref>
  
رفتارهاى ناپسند و خودخواهانه كافران و منافقان را تكرار نكنند كه به سرنوشت آن‌ها دچار مى‌شوند. آنان با غرور و سرمستى و به قصد خودنمايى به ميدان جنگ آمده، خود را شكست‌ناپذير مى‌دانستند و به پيمان‌هاى خود پايبند نبودند و حق‌طلبان را تحقير مى‌كردند؛ اما سرانجام با ذلت و عذاب جان داده به سرنوشت قوم فرعون دچار شدند. آرى خداوند نعمتى را كه بر قومى ارزانى داشت، تغيير نمى‌دهد، مگر آن كه خود با اعمال ناشايست آن را تغيير دهند و به مؤمنين توصيه مى‌كند كارى نكنيد كه خداوند نعمت و يارى خود را از شما دريغ كند.
+
رفتارهاى ناپسند و خودخواهانه كافران و منافقان را تكرار نكنند كه به سرنوشت آن‌ها دچار مى‌شوند. آنان با غرور و سرمستى و به قصد خودنمایى به میدان جنگ آمده، خود را شكست‌ناپذیر مى‌دانستند و به پیمان‌هاى خود پایبند نبودند و حق‌طلبان را تحقیر مى‌كردند؛ اما سرانجام با ذلت و عذاب جان داده به سرنوشت قوم فرعون دچار شدند. آرى خداوند نعمتى را كه بر قومى ارزانى داشت، تغییر نمى‌دهد، مگر آن كه خود با اعمال ناشایست آن را تغییر دهند و به مؤمنین توصیه مى‌كند كارى نكنید كه خداوند نعمت و یارى خود را از شما دریغ كند.
  
آيات بعدى (55 ـ 75) روش مقابله با دشمنان حيله‌گر و پيمان‌شكن را در زمان جنگ و صلح به مسلمانان يادآور مى‌شود و به آنان مى‌گويد: با پيمان‌شكنان به سختى برخورد كنيد و اگر به آن‌ها دست يافتيد آنان را تار و مار كنيد و اگر از خيانت آن‌ها بيم داريد، پيمان خود را با آنان لغو كنيد. آمادگى نظامى خود را همواره در برابر دشمنان حفظ كنيد و اسب‌هاى ورزيده و ساير امكانات مورد نياز را فراهم آوريد البته تا زمانى كه آنان به صلح و آرامش تمايل دارند شما نيز با آن‌ها كارزار نكنيد.
+
آیات بعدى (55 ـ 75) روش مقابله با دشمنان حیله‌گر و پیمان‌شكن را در زمان جنگ و صلح به مسلمانان یادآور مى‌شود و به آنان مى‌گوید: با پیمان‌شكنان به سختى برخورد كنید و اگر به آن‌ها دست یافتید آنان را تار و مار كنید و اگر از خیانت آن‌ها بیم دارید، پیمان خود را با آنان لغو كنید. آمادگى نظامى خود را همواره در برابر دشمنان حفظ كنید و اسب‌هاى ورزیده و سایر امكانات مورد نیاز را فراهم آورید البته تا زمانى كه آنان به صلح و آرامش تمایل دارند شما نیز با آن‌ها كارزار نكنید.
  
آنگاه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌خواهد تا مؤمنان را به جنگ با كافران تشويق كند و به آنان يادآور مى‌شود كه اگر [[ايمان]] و استقامت داشته باشند هر 100 نفر از آن‌ها توانايى مقابله با 1000 نفر از كافران را خواهد داشت، گرچه هم‌اكنون بر اثر ضعف ايمانى<ref> مجمع البيان، ج‌ 4، ص‌ 856‌؛ الميزان، ج‌ 9، ص‌ 123.</ref> برخى مسلمانان هر 100 نفر از آن‌ها تنها در برابر 200 نفر از كافران ياراى مقاومت دارد. سپس نمونه‌اى از نشانه‌هاى دنياطلبى و ضعف ايمان مسلمانان را كه بر اثر آن، توانايى مقابله آنان با كافران كاهش يافته ذكر مى‌كند.
+
آنگاه از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله مى‌خواهد تا مؤمنان را به جنگ با كافران تشویق كند و به آنان یادآور مى‌شود كه اگر [[ایمان]] و استقامت داشته باشند هر 100 نفر از آن‌ها توانایى مقابله با 1000 نفر از كافران را خواهد داشت، گرچه هم‌اكنون بر اثر ضعف ایمانى<ref> مجمع البیان، ج‌ 4، ص‌ 856‌؛ المیزان، ج‌ 9، ص‌ 123.</ref> برخى مسلمانان هر 100 نفر از آن‌ها تنها در برابر 200 نفر از كافران یاراى مقاومت دارد. سپس نمونه‌اى از نشانه‌هاى دنیاطلبى و ضعف ایمان مسلمانان را كه بر اثر آن، توانایى مقابله آنان با كافران كاهش یافته ذكر مى‌كند.
  
در بحبوحه جنگ و قبل از آن كه شدت جنگ فرو نشيند برخى از مسلمانان به گرفتن اسير اقدام كردند تا پس از پايان جنگ بتوانند در برابر آزاد ساختن آن‌ها مبالغى از خويشاوندان اسيران دريافت كنند. بى‌ترديد گرفتن اسير در ميدان جنگ قدرت تهاجمى مسلمانان را كاهش داده و شمارى از آن‌ها به جاى نبرد بايد به مراقبت از اسيران بپردازند، آن هم در شرايطى كه از ابتدا شمار مسلمانان از كافران كمتر بود و اگر قضاى الهى به يارى مسلمانان تعلق نگرفته بود چه ‌بسا كافران به سبب همين اشتباه بر مسلمانان چيره شده، ضربه سختى به آنان مى‌زدند.
+
در بحبوحه جنگ و قبل از آن كه شدت جنگ فرو نشیند برخى از مسلمانان به گرفتن اسیر اقدام كردند تا پس از پایان جنگ بتوانند در برابر آزاد ساختن آن‌ها مبالغى از خویشاوندان اسیران دریافت كنند. بى‌تردید گرفتن اسیر در میدان جنگ قدرت تهاجمى مسلمانان را كاهش داده و شمارى از آن‌ها به جاى نبرد باید به مراقبت از اسیران بپردازند، آن هم در شرایطى كه از ابتدا شمار مسلمانان از كافران كمتر بود و اگر قضاى الهى به یارى مسلمانان تعلق نگرفته بود چه ‌بسا كافران به سبب همین اشتباه بر مسلمانان چیره شده، ضربه سختى به آنان مى‌زدند.
  
آيات پايانى سوره همچون آيات آغازين آن از مؤمنان مى‌خواهد يكديگر را يارى دهند و به آنان محبت داشته باشند و در اين رابطه تفاوتى ميان مؤمنان مهاجر و غيرمهاجر نيست؛ اما رشته دوستى مؤمنان و كافران بايد گسسته شود.(آيات ‌75 ـ 72)
+
آیات پایانى سوره همچون آیات آغازین آن از مؤمنان مى‌خواهد یكدیگر را یارى دهند و به آنان محبت داشته باشند و در این رابطه تفاوتى میان مؤمنان مهاجر و غیرمهاجر نیست؛ اما رشته دوستى مؤمنان و كافران باید گسسته شود.(آیات ‌75 ـ 72)
  
'''فضيلت سوره:'''
+
'''فضیلت سوره:'''
  
از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است كه هر كس [[سوره انفال]] را بخواند خداوند پاداش روزه‌دارِ نمازگزار به او عطا مى‌كند.<ref> بصائر ذوى التمييز، ج‌ 1، ص‌ 226.</ref> از [[‌امام ‌صادق]] عليه‌السلام نيز نقل است كه هر كس سوره انفال و برائت را هر ماه تلاوت كند، نفاق در دل او داخل نشود و از شيعيان واقعى اميرمؤمنان عليه‌السلام باشد<ref> ثواب الاعمال، ص‌ 106، 237.</ref> و در روز قيامت همراه شيعيان آن حضرت از سفره‌هاى [[بهشت]] بهره‌مند شود تا مردمان از حساب فارغ شوند.<ref> تفسير عياشى، ج‌ 2، ص‌ 73؛ مجمع‌البيان، ج ‌4، ص‌ 794.</ref>
+
از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده است كه هر كس [[سوره انفال]] را بخواند خداوند پاداش روزه‌دارِ نمازگزار به او عطا مى‌كند.<ref> بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 226.</ref> از [[‌امام ‌صادق]] علیه‌السلام نیز نقل است كه هر كس سوره انفال و برائت را هر ماه تلاوت كند، نفاق در دل او داخل نشود و از شیعیان واقعى امیرمؤمنان علیه‌السلام باشد<ref> ثواب الاعمال، ص‌ 106، 237.</ref> و در روز قیامت همراه شیعیان آن حضرت از سفره‌هاى [[بهشت]] بهره‌مند شود تا مردمان از حساب فارغ شوند.<ref> تفسیر عیاشى، ج‌ 2، ص‌ 73؛ مجمع‌البیان، ج ‌4، ص‌ 794.</ref>
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
سطر ۷۹: سطر ۷۹:
 
===منابع===
 
===منابع===
  
سيد عبدالرسول حسينى‌زاده، محمد خامه‌گر؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 5، صفحه 24-30.
+
سید عبدالرسول حسینى‌زاده، محمد خامه‌گر؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 5، صفحه 24-30.
  
 
[[رده: سوره های قرآن]]
 
[[رده: سوره های قرآن]]

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۴

نام هشتمین سوره قرآن كریم.

سوره انفال به اتفاق همه مفسران مدنى است،[۱] مگر 7 آیه كه ابن ‌عباس آن‌ها را مدنى نمى‌داند و هشتمین سوره در ترتیب مصحف است كه بین دو سوره اعراف و سوره توبه قرار گرفته است. این سوره هشتاد و هشتمین سوره در ترتیب نزول است كه پس از سوره بقره و پیش از سوره آل ‌عمران نازل شده است[۲] و با فرض نزول 86 سوره در مكه[۳] این سوره، دومین سوره‌اى است كه در مدینه نازل شده است.[۴]

با این حال آراى دیگر آن را اولین،[۵] سومین، چهارمین و پنجمین سوره مدنى معرفى كرده است؛[۶] ولى با توجه به آیات 217 ـ 218 سوره بقره كه اولین سوره مدنى و ناظر به سریه عبدالله بن جحش و مربوط به زمانى قبل از جنگ بدر[۷] و این كه نزول سوره انفال پس از جنگ بدر بوده، نظر نخست ترجیح دارد.[۸]

البته به سبب تنوع و گستردگى موضوعات در سوره بقره احتمال نزول بخش‌هایى از آن به دنبال سوره انفال قوى به نظر مى‌رسد زیرا سوره بقره به یكباره نازل نشده است ولى وقتى گفته مى‌شود: سوره‌اى پس از سوره دیگر نازل شده است مقصود اوایل سوره‌هاست.[۹]

برخى، آیات 30 ـ 36 این سوره را مكى دانسته‌اند،[۱۰] شاید به این دلیل كه آن آیات از رخدادهاى مكه گزارش داده است؛ اما این نظر پذیرفته نیست زیرا افزون بر وجود روایت صحیح دال بر مدنى بودن این آیات، آیات فراوانى از این دست وجود دارد كه در مدینه نازل شده؛ اما ناظر به حوادث پیش از هجرت در مكه است مانند آیه ‌26 همین سوره كه از ایام ضعف مسلمانان در مكه سخن گفته است،[۱۱] افزون بر این این نظر با انسجام و هماهنگى موجود میان آیات این سوره ناسازگار است.[۱۲] ادعاى مكى بودن آیه 64 نیز به سبب وحدت سیاق و روایاتِ مخالف، پذیرفتنى نیست.[۱۳]

زمان نزول این سوره 19 ماه پس از هجرت و بعد از جنگ بدر بوده و در مصحف‌هاى رایج كه آیاتش به سبك كوفى تنظیم شده[۱۴] داراى 75 آیه[۱۵] و 1243 كلمه است. [۱۶]

قاریان شام با وقف كردن بر «ثُمَ یغلبون» در آیه 36 و «مفعولا» در آیه 42 آن دو را آیه‌اى مستقل شمرده، شمار آیات این سوره را 77 دانسته‌اند. بصری‌ها نیز هر چند مانند شامی‌ها دو مورد یاد شده را آیه‌اى مستقل شمرده‌اند؛ ولى با یك آیه قرار دادن آیات 62 ـ 63 شمار آیات سوره را 76 دانسته‌اند. حجازی‌ها فقط در آیه 42 با كوفی‌ها مخالفت كرده‌اند و با وقف كردن بر «مَفعُولا» در آیه 42 آن را آیه‌اى مستقل دانسته، در نتیجه شمار آیات سوره را به 76 رسانده‌اند.[۱۷]

این سوره از زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و صحابه به انفال شهرت داشته است زیرا در نخستین آیه آن این واژه دو بار تكرار و درباره آن سخن گفته شده است.[۱۸]این سوره «بدر» نیز نامیده شده، چون درباره جنگ بدر نازل شده است.[۱۹] در برخى نقل‌ها از آن به «سورة‌الجهاد» یاد شده است زیرا پس از نزول این سوره پیامبر تلاوت آن را در جنگ‌ها براى تقویت روحیه رزمندگان سنت قرار داد. این رویه در زمان خلفا نیز ادامه داشته است.[۲۰]

روایات درباره این كه سوره انفال و سوره توبه هر یك سوره‌اى مستقل یا سوره توبه متمم سوره انفال است، اختلاف دارد.[۲۱] فاصله نشدن بسم اللّه بین این دو سوره سبب شده است تا برخى آن دو را یك سوره بدانند[۲۲] به هر روى این دو سوره «قرینتین» خوانده شده[۲۳] و در تقسیم‌بندى سوره‌ها هفتمین عضو مجموعه «السبع الطوال» به شمار آمده است، هر چند بنا به نظر برخى این دو سوره از این مجموعه خارج و سوره یونس هفتمین عضو این مجموعه است.[۲۴]

درباره پیوند این سوره با سوره پیشین (سوره اعراف) گفته‌اند: چون خداوند در سوره اعراف داستان‌هاى انبیاء علیهم‌السلام را بیان كرد و در پایان آن از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله یاد كرد. سوره انفال را با یاد آن حضرت شروع كرد و سپس در ادامه آن به ماجراهایى كه بین آن حضرت و قومش واقع شده است، پرداخت.[۲۵]

بسیارى معتقدند آیه 65 این سوره با آیه پس از آن نسخ شده است،[۲۶] حتى برخى ادعاى اجماع بر نسخ آن كرده‌اند[۲۷] زیرا در آیه اول خداوند فرمان مى‌دهد كه هر مسلمان باید در جهاد در برابر 10 كافر پایدارى كند ولى در آیه دوم این نسبت به دو برابر تقلیل یافته است؛ ولى جمعى نسخ را نپذیرفته و هر دو حكم را ثابت مى‌دانند و مى‌گویند: این دو حكم مربوط به دو گروه مختلف با شرایط متفاوت است؛ حكم نخست براى زمانى است كه غالب افراد مسلمان خود ساخته و قوى الایمان باشند و حكم دوم مربوط به زمانى است كه وضعیت مسلمانان از جهت قوت ایمان چنین نباشد،[۲۸] افزون بر این برخى آیات 1، 33، 39، 61 و 72 این سوره را نیز منسوخ دانسته‌اند[۲۹] لیكن صحت این ادعاها قویاً مورد تردید است.[۳۰]

آیات نامدار:

آیه اول به نام سوره انفال، 41 به خمس، 61 به سَلْم، 62 به نَصْر، 65 ـ 66 به عدد مقاتلین و 72 به توارث بالایمان نامگذارى شده است. (‌=>‌ آیات نامدار)

سبب نزول:

این سوره درباره جنگ بدر و حل مشكلاتى كه در این باره براى مسلمانان پیش آمده بود، نازل شده ‌است.[۳۱]

فضاى نزول:

سوره انفال در سال دوم هجرى و پس از پیروزى مسلمانان در جنگ بدر نازل شد[۳۲] و در آن ضمن اشاره به رخداد جنگ بدر و حوادثى كه به وقوع این پیروزى سرنوشت‌ساز انجامید از امدادهاى غیبى خداوند یاد مى‌كند.

غرض و محتواى سوره:

سیاق سوره انفال نشان مى‌دهد كه غرض اصلى سوره بیان شرایط بهره‌مندى مؤمنان از امدادهاى غیبى و نصرت الهى است كه مهم‌ترین شرط آن، اطاعت از خدا و رسول است و در كنار آن به نتایج این اطاعت و پیامدهاى سرپیچى از فرمان خداوند اشاره مى‌كند.

آیات نخست سوره انفال (1ـ4) به بیان حكم خداوند درباره «انفال» و وظایف مؤمنان و ویژگی‌هاى آنان اختصاص دارد و به آنان یادآور مى‌شود كه (با این پیروزى) از مسیر تقوا و توحید و اطاعت پیامبر صلى الله علیه و آله خارج نشوند و با یكدیگر سازش كنند.

آنگاه براى مؤمنان صفاتى همچون هراس از عظمت الهى، افزایش ایمان بر اثر استماع آیات خدا،[۳۳] توكل، برپا داشتن نماز و انفاق از مال را ذكر مى‌كند؛ صفاتى كه همگى در آماده كردن نفس براى تقوا، اصلاح ذات البین و اطاعت از خدا و رسولش مؤثر است.

نظم آیات سوره از آیه 5 تا انتهاى آن چنین است كه ابتدا در هر فرازى برخى از امدادهاى غیبى الهى را بیان مى‌كند و سپس بر بخشى از وظایف مؤمنان كه لازمه استمرار نصرت و یارى الهى است تأكید مى‌كند یا به فرجام شوم كافران و منافقان و خصلت‌هایى كه موجب عذاب و دورى آنان از رحمت و نصرت الهى شده است، اشاره مى‌كند.

آیات 5‌-‌8 به نخستین نمونه از امدادهاى غیبى، یعنى خارج شدن پیامبر صلى الله علیه و آله به امر الهى از مدینه و آماده شدن ایشان براى جنگ با كفار قریش، اشاره مى‌كند. این اقدام در حالى صورت گرفت كه بسیارى از مؤمنان از ترس مرگ و احساس ناتوانى در برابر لشكریان دشمن از چنین اقدامى بیمناك و علاقمند بودند كه یا اصلاً درگیرى صورت نگیرد یا دست كم به جاى جنگ با لشكریان قریش به كاروان تجارتى آن‌ها یورش برند؛ اما خداوند زمینه‌اى فراهم كرد تا جنگ بدر كه نقطه عطفى در پیروزی‌هاى بعدى مسلمانان به شمار مى‌رفت صورت گیرد و با پیروزى آنان حق تقویت و ریشه كافران قطع شود.

آیات 9‌ـ‌14 به دومین و سومین امداد الهى در جنگ بدر مى‌پردازد. به گزارش این آیات دومین امداد غیبى و یارى الهى زمانى نمایان شد كه به سبب كثرت نفرات دشمن و فزونى تجهیزات آنان عرصه بر مؤمنان تنگ شده بود و پیامبر صلى الله علیه و آله و یارانش از خداوند تقاضاى كمك مى‌كردند و در این هنگام خداوند 1000 فرشته را به كمك مؤمنان فرستاد. با نزول فرشتگان آرامش و اطمینان به اردوگاه مسلمانان بازگشت و رعب و وحشت سراپاى كافران را فراگرفت. این آرامش چنان بود كه خواب مؤمنان را فراگرفت و به آنان قدرت و توان مجددى بخشید.

سومین امداد الهى باران رحمت الهى بود كه به صورت غیرمنتظره بارید و موجب شد كه مسلمانان كه به آب دسترسى نداشتند، سیراب شوند و امكان غسل و وضو براى آنان فراهم شود و ثبات قدم یابند.

در آیات 15‌ـ‌29 از مؤمنان مى‌خواهد وقتى با گروه فراوانى از دشمنان مواجه مى‌شوند به آنان پشت نكنند، مگر براى تهاجم مجدد یا پیوستن به گروهى از مجاهدان، از خدا و پیامبرش اطاعت كرده و از اوامر و نواهى او روى برنگردانند و به سخنان او گوش دهند به معارف توحیدى كه باعث حیات فردى و اجتماعى انسانهاست توجه كرده، دعوت خدا و رسولش را اجابت كنند و بدانند كه دور شدن از عبودیت خدا فتنه‌هاى بسیارى را در جامعه اسلامى دامن مى‌زند، به خدا و رسولش خیانت نكنند و مبادا به بهانه حفظ اموال و فرزندانشان دست از حمایت دین بردارند و تقوا پیشه كنند تا خداوند نیز قدرت تشخیص حق از باطل را به آنان عنایت كند.

آیات 30 ـ 40 به ترسیم چهارمین تابلو از امدادهاى غیبى الهى و نصرت او به مؤمنان مى‌پردازد و چهره واقعى مخالفان پیامبر را كه همه توان و امكانات خود را براى جلوگیرى از رشد دعوت پیامبر صلى الله علیه و آله بكار گرفتند، افشا مى‌كند. آنان نقشه مى‌كشیدند تا پیامبر را به زندان افكنند یا بكشند یا از مكه اخراج كنند؛ ولى هیچ یك از توطئه‌هاى آنان كارساز نشد و نتوانستند به اهداف خود دست یابند. ادامه آیات دلایل شكست و ناكامى آن‌ها را بر اثر امورى همچون حق‌ستیزى به سخره گرفتن اعمال عبادى، جلوگیرى از گرویدن مردم به آیین توحیدى و هزینه كردن در این راه مى‌داند و به آنان یادآور مى‌شود كه یا از مخالفت دست بردارند یا خود را براى نابودى و شكست آماده كنند.

در آیات 41 ـ 44 حكم خداوند را درباره غنایم جنگى با تفصیل بیشترى یادآورى و اعلام مى‌كند كه 51 از غنایم را باید در راه خدا و رسولش و نیازمندان (یتیمان، مسكینان، در راه‌ماندگان) هزینه كنید و بدین وسیله ایمان خود را به خدا و تعالیم پیامبر صلى الله علیه و آله نشان دهید تا خداوند نیز لطف خود را شامل حال شما گرداند، آنگاه سه نمونه دیگر از امدادهاى الهى را كه به بركت پایبندى مؤمنان به اصل توحید و اطاعت از رسول خدا فراهم آمده است، یادآور مى‌شود تا آنان را به اجراى این حكم الهى نیز تشویق كند.

پنجمین، ششمین و هفتمین امداد غیبى كه در این سوره از آن یاد شده است به مقدمات جنگ بدر مربوط مى‌شود و مى‌فرماید: اگر شما با محاسبات عادى خود مى‌خواستید عمل كنید قطعاً از جنگ خوددارى مى‌كردید زیرا بیشتر مسلمانان تحت تأثیر موقعیت ضعیف و كمبود نفرات خود و امكانات و نفرات گسترده دشمن قرار داشتند؛ اما خداوند حوادثى را پیش آورد كه برترى ظاهرى آن‌ها در نظر مؤمنان اندك جلوه كند و هر دو گروه بر انجام جنگ مصمم شوند تا كارى كه مى‌بایست انجام گیرد، تحقق بخشد و در پرتو این پیروزى غیرمنتظره و معجزه‌آسا حق از باطل شناخته شود.

نخستین حادثه این بود كه كاروان تجارى مكه توانست با تغییر مسیر از دست مسلمانان بگریزد و چون كافران در موقعیت برترى قرار داشتند، مسلمانان نیز از این تصمیم استقبال مى‌كردند؛ اما برخلاف تصمیم اولیه هر دو گروه، موقعیت براى وقوع درگیرى نظامى فراهم شد. براى جلوگیرى از سستى مسلمانان و ایجاد اختلاف میان آنان نیز خداوند لشكر كافران را در دیدگان مسلمانان اندك و ناچیز جلوه داد و پیش از آن نیز لشكریان دشمن را در خواب به پیامبر صلى الله علیه و آله، اندك و ناتوان نشان داد و مژده فتح و پیروزى به مسلمین داد. بدین وسیله همه چیز براى آغاز جنگ آماده شد تا به یارى خداوند، مسلمانان به پیروزى بى‌نظیرى دست یابند.

آیات 45 ـ 55 بخشى دیگر از وظایف مسلمانان را ذكر مى‌كند و از آنان مى‌خواهد تا اگر در برابر گروهى از دشمنان قرار گرفتند با یاد خدا در برابر آنان ثابت قدم و استوار باشند و در پرتو اطاعت از خدا و رسولش از نزاع و اختلاف بپرهیزند تا قدرت و عزت آنان از بین نرود.[۳۴]

رفتارهاى ناپسند و خودخواهانه كافران و منافقان را تكرار نكنند كه به سرنوشت آن‌ها دچار مى‌شوند. آنان با غرور و سرمستى و به قصد خودنمایى به میدان جنگ آمده، خود را شكست‌ناپذیر مى‌دانستند و به پیمان‌هاى خود پایبند نبودند و حق‌طلبان را تحقیر مى‌كردند؛ اما سرانجام با ذلت و عذاب جان داده به سرنوشت قوم فرعون دچار شدند. آرى خداوند نعمتى را كه بر قومى ارزانى داشت، تغییر نمى‌دهد، مگر آن كه خود با اعمال ناشایست آن را تغییر دهند و به مؤمنین توصیه مى‌كند كارى نكنید كه خداوند نعمت و یارى خود را از شما دریغ كند.

آیات بعدى (55 ـ 75) روش مقابله با دشمنان حیله‌گر و پیمان‌شكن را در زمان جنگ و صلح به مسلمانان یادآور مى‌شود و به آنان مى‌گوید: با پیمان‌شكنان به سختى برخورد كنید و اگر به آن‌ها دست یافتید آنان را تار و مار كنید و اگر از خیانت آن‌ها بیم دارید، پیمان خود را با آنان لغو كنید. آمادگى نظامى خود را همواره در برابر دشمنان حفظ كنید و اسب‌هاى ورزیده و سایر امكانات مورد نیاز را فراهم آورید البته تا زمانى كه آنان به صلح و آرامش تمایل دارند شما نیز با آن‌ها كارزار نكنید.

آنگاه از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله مى‌خواهد تا مؤمنان را به جنگ با كافران تشویق كند و به آنان یادآور مى‌شود كه اگر ایمان و استقامت داشته باشند هر 100 نفر از آن‌ها توانایى مقابله با 1000 نفر از كافران را خواهد داشت، گرچه هم‌اكنون بر اثر ضعف ایمانى[۳۵] برخى مسلمانان هر 100 نفر از آن‌ها تنها در برابر 200 نفر از كافران یاراى مقاومت دارد. سپس نمونه‌اى از نشانه‌هاى دنیاطلبى و ضعف ایمان مسلمانان را كه بر اثر آن، توانایى مقابله آنان با كافران كاهش یافته ذكر مى‌كند.

در بحبوحه جنگ و قبل از آن كه شدت جنگ فرو نشیند برخى از مسلمانان به گرفتن اسیر اقدام كردند تا پس از پایان جنگ بتوانند در برابر آزاد ساختن آن‌ها مبالغى از خویشاوندان اسیران دریافت كنند. بى‌تردید گرفتن اسیر در میدان جنگ قدرت تهاجمى مسلمانان را كاهش داده و شمارى از آن‌ها به جاى نبرد باید به مراقبت از اسیران بپردازند، آن هم در شرایطى كه از ابتدا شمار مسلمانان از كافران كمتر بود و اگر قضاى الهى به یارى مسلمانان تعلق نگرفته بود چه ‌بسا كافران به سبب همین اشتباه بر مسلمانان چیره شده، ضربه سختى به آنان مى‌زدند.

آیات پایانى سوره همچون آیات آغازین آن از مؤمنان مى‌خواهد یكدیگر را یارى دهند و به آنان محبت داشته باشند و در این رابطه تفاوتى میان مؤمنان مهاجر و غیرمهاجر نیست؛ اما رشته دوستى مؤمنان و كافران باید گسسته شود.(آیات ‌75 ـ 72)

فضیلت سوره:

از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده است كه هر كس سوره انفال را بخواند خداوند پاداش روزه‌دارِ نمازگزار به او عطا مى‌كند.[۳۶] از ‌امام ‌صادق علیه‌السلام نیز نقل است كه هر كس سوره انفال و برائت را هر ماه تلاوت كند، نفاق در دل او داخل نشود و از شیعیان واقعى امیرمؤمنان علیه‌السلام باشد[۳۷] و در روز قیامت همراه شیعیان آن حضرت از سفره‌هاى بهشت بهره‌مند شود تا مردمان از حساب فارغ شوند.[۳۸]

پانویس

  1. زادالمسیر، ج 3، ص 316؛ نهج‌البیان، ج 2، ص‌ 378؛ بصائرذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 222.
  2. مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 613‌؛ التمهید، ج‌ 1، ص‌ 137.
  3. الاتقان، ج‌ 1، ص‌ 20؛ التمهید، ج‌ 1، ص‌ 137.
  4. همان.
  5. روض الجنان، ج‌ 9، ص‌ 54‌.
  6. الاتقان، ج‌ 1، ص‌ 18‌ـ‌20؛ التحریر والتنویر، ج‌ 9، ص‌ 246؛ التفسیر الحدیث، ج‌ 7، ص‌ 7.
  7. اسباب‌النزول، ص‌ 61‌ـ‌62‌؛ مجمع البیان، ج‌ 2، ص‌ 551‌، 553‌.
  8. التفسیر الحدیث، ج‌ 7، ص‌ 8‌.
  9. فى ظلال القرآن، ج‌ 3، ص‌ 1429؛ التحریر والتنویر، ج‌ 9، ص‌ 246.
  10. تفسیر الجلالین، ص‌ 180.
  11. فى‌ظلال القرآن، ج‌ 3، ص‌ 1430؛ المكى والمدنى فى‌القرآن، ج‌ 2، ص‌ 544‌ـ‌567‌.
  12. التفسیر الحدیث، ج‌ 7، ص‌ 7؛ المیزان، ج ‌9، ص‌ 8‌.
  13. التمهید، ج‌ 1، ص‌ 228.
  14. تاریخ قرآن، ص‌ 570‌.
  15. فى ظلال القرآن، ج‌ 3، ص‌ 1429؛ التحریر والتنویر، ج‌ 9، ص‌ 244.
  16. المعجم الاحصایى، ج‌ 1، ص‌ 301.
  17. البیان فى عد آى القرآن، ص‌ 158؛ مجمع‌البیان، ج‌ 4، ص‌ 794؛ بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 222.
  18. بصائرذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 222؛ التحریر والتنویر، ج‌ 9، ص‌ 245.
  19. همان؛ الاتقان، ج‌ 1، ص‌ 119.
  20. تاریخ دمشق، ج ‌60‌، ص‌ 145؛ تاریخ طبرى، ج‌ 3، ص‌ 199؛ تفسیر بقاعى، ج‌ 3، ص‌ 182.
  21. تفسیر عیاشى، ج 1، ص‌ 73؛ الدرالمنثور، ج 4، ص‌ 120؛ المیزان، ج 9، ص‌ 149 ـ 150.
  22. روح المعانى، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 230.
  23. الدرالمنثور، ج‌ 4، ص‌ 120.
  24. التفسیر الكبیر، ج‌ 15، ص‌ 216؛ روح المعانى، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 230‌ـ‌232.
  25. مجمع البیان، ج‌ 4، ص‌ 794؛ المنیر، ج‌ 9، ص‌ 236.
  26. جامع البیان، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 50‌ـ‌54‌؛ فتح المنان، ص‌ 311‌ـ‌315؛ النسخ فى القرآن، ج‌ 2، ص‌ 828‌.
  27. التبیان، ج 5، ص‌ 154؛ روض الجنان، ج 9، ص‌ 147.
  28. نمونه، ج‌ 9، ص‌ 239.
  29. قلائدالمرجان، ص‌ 111‌ـ‌113؛ التمهید، ج‌ 2، ص‌ 352‌ـ‌355.
  30. الاتقان، ج ‌2، ص‌ 45‌ـ‌52‌؛ البیان، ص‌ 287، 352.
  31. التحریر والتنویر، ج‌ 9، ص‌ 244‌ـ‌245؛ الموسوعة القرآنیه، ج‌ 3، ص‌ 177؛ المیزان، ج‌ 9، ص‌ 8‌.
  32. المیزان، ج‌ 9، ص‌ 4.
  33. مجمع البیان، ج‌ 4، ص‌ 798‌ـ‌799.
  34. مجمع البیان، ج‌ 4، ص‌ 842‌؛ المیزان، ج‌ 9، ص‌ 94.
  35. مجمع البیان، ج‌ 4، ص‌ 856‌؛ المیزان، ج‌ 9، ص‌ 123.
  36. بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 226.
  37. ثواب الاعمال، ص‌ 106، 237.
  38. تفسیر عیاشى، ج‌ 2، ص‌ 73؛ مجمع‌البیان، ج ‌4، ص‌ 794.

منابع

سید عبدالرسول حسینى‌زاده، محمد خامه‌گر؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 5، صفحه 24-30.