رابطه امام کاظم علیه السلام با خلفای عباسی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۲۸ توسط Ali hoghooghi (بحث | مشارکت‌ها) (برخورد امام کاظم (علیه السلام) با منصور عباسی در روز نوروز)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

دورانى كه امام كاظم عليه السّلام در آن زندگى مى‌ كرد، مصادف با نخستين مرحله استبداد و ستمگرى حكّام عباسى بود.اين اعمال فشار از زمان امام صادق عليه السّلام آغاز شد و تا زمان امام رضا عليه السّلام كه دوره خلافت مأمون بود با شدّت هر چه تمام تر ادامه يافت.

امام كاظم عليه السّلام پس از شهادت پدرش در سال 148،در زمان منصور دوانیقی امامت را عهده‌ دار شد. منصور عباسى در سال 158 در مكه مرد. جانشين وى تا سال 169 فرزندش مهدى عباسى بود.پس از آن، يك سال هادى عباسى خلافت كرد و آنگاه هارون به خلافت رسيد. امام در سال 183 به شهادت رسيد و در تمام اين سالها رهبرى شيعيان امامى را عهده‌دار بود.كتب تاريخ و حديث، برخوردهاى متعدد خلفاى عباسى با موسى بن جعفر عليه السّلام را نقل كرده‌ اند

برخورد امام کاظم (علیه السلام) با منصور عباسی در روز نوروز

ابن شهر آشوب خبرى در برخورد منصور با امام كاظم عليه السّلام آورده و مى ‌نويسد:

« منصور از امام خواست تا در عيد نوروز، به جاى او در مجلسى نشسته و هدايايى را كه مى‌آورند از طرف او بگيرد.امام در پاسخ فرمود:«انّى قد فتّشت الأخبار عن جدّى رسول الله صلّى اللّه عليه و آله فلم اجد لهذا العيد خبرا؛ انّه سنّة للفرس محاها الإسلام و معاذ الله أن نحيى ما محاه الإسلام.» [۱] «من اخبارى را كه از جدّم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله وارد شده بررسى كردم و خبرى در باره اين عيد پيدا نكردم. اين عيد از سنن ايرانيان است كه اسلام بر آن خط بطلان كشيده است. به خدا پناه مى‌برم از اين كه چيزى را كه اسلام آن را از ميان برده دوباره آن را زنده كنم.» منصور در پاسخ گفت: اين كار را «سياسة للجند» انجام مى‌ دهد، چرا كه بسيارى از لشكريان منصور و حتى دهاقين معروف آن نواحى ايرانى بودند و طبيعى بود كه به مناسبت اين عيد، هداياى زيادى به منصور اهدا مى‌كردند. به اين ترتيب وجوه زيادى به خزينه او- كه به بخل نيز شهرت داشت- افزوده مى‌شد. وى امام را مجبور كرد تا آن روز از طرف منصور در آن مجلس نشسته و هداياى لشكريان را بگيرد. با اين حال برخورد امام با اين حركت منصور قابل توجه است.[۲] البته منظور امام در این جا باطل بودن عید نوروز نیست بلکه ، منظور ایشان گرفته هدیه توسط خلفا از مردم است.

بازداشت امام توسط مهدی عباسی و آزادی عجیب ایشان

مهدى عباسى كه احتمال مى‌ داد ، حضرت وجوهى جمع‌آورى كرده و آن را براى سازمان دادن و تقويت شيعيان مصرف مى‌ كند، دستور بازداشت حضرت را به فرماندار خود در مدينه صادر نمود. او نيز امام را دستگير و روانه بغداد كرد. مهدى او را به زندان انداخت. شب هنگام امیرالمؤمین على بن ابى طالب عليه السّلام را در خواب ديد كه به او مى‌فرمود:«فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ؟»[۳] «آيا اگر به حكومت رسيديد مى‌ خواهيد در زمين فساد كنيد و پيوند خويشاونديتان را ببريد؟» مهدى در همان لحظه از خواب بيدار شد؛ حاجب خود را كه ربيع نام داشت صدا كرد و دستور داد امام كاظم عليه السّلام را پيش او حاضر كند. وقتى امام آمد، ايشان را در كنار خويش نشاند و گفت: امير المؤمنين عليه السّلام را به خواب ديدم كه اين آيه را مى‌ خواند. سپس از او پرسيد:


أ فتؤمنّي ان لا تخرج علىّ او على احد من ولدى؟


آيا به من اطمينان مى‌دهى كه عليه من و يا يكى از فرزندانم قيام نكنى؟


امام فرمود: و للّه ما فعلت ذلك و لا هو من شأنى.


به خدا سوگند من چنين كارى نكرده‌ام و اين كار اصولا در شأن من نيست.


خليفه كوشيد تا با دادن سه هزار دينار و تصديق گفته ‌هاى امام، به گونه‌اى با او برخورد نمايد تا او راضى به مدينه بازگردد و بيدرنگ آن حضرت را به مدينه بازگردانيد. [۴]

پانویس

  1. المناقب، ابن شهر آشوب، ج 2 ص 379؛ مسند الامام كاظم عليه السّلام، ج 1 صص 52- 51
  2. حيات فكرى و سياسى ائمه، جعفريان ،ص:387
  3. سوره محمد، 47
  4. حياة الامام موسى بن جعفر عليه السّلام ج 1، ص 454 (از نور الابصار، ص 136)؛ تاريخ بغداد، ج 13، ص 30؛ وفيات الاعيان ج 5، ص 308؛ المناقب، ج 2، ص 264؛ جهاد الشيعة، ص 251 (از مقاتل الطالبيين، ص 500)؛ مسند الامام الكاظم عليه السّلام، ج 1، ص 57 (از كشف الغمه، ج 2، ص 213؛ الكامل فى التاريخ، ج 6، ص 85؛ مرآة الجنان، ج 1، ص 394، تتمة المختصر، ج 1، ص 310؛ شذرات الذهب، ج 1، ص 304)