دستور زندگی (سیره نبوی از دیدگاه امام خمینی) (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۱۷ توسط History of islam (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|دستور زندگي (سيره نبوي از ديدگاه امام خمینی «س») ==...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
دستور زندگي (سيره نبوي از ديدگاه امام خمینی «س»)

معرفى اجمالى

دستور زندگى (سيره نبوى از ديدگاه امام خمينى(س))، اثر فاضل عرفان و مرتضى حبيبى كرهرودى، بررسى سيره و ابعاد مختلف زندگى پيامبر(ص) از ديدگاه امام خمينى(ره) مى‌باشد كه به زبان فارسى و در دوران معاصر نوشته شده است.

ساختار

كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در چهار فصل، تنظيم شده است.

مؤلف در اين رساله، به بحث و تحقيق در خصوص بازتاب آداب و سنت نبوى در زندگى و سلوك حضرت امام (ره) مى‌پردازد و به‌مناسبت، سخنانى از حضرت امام (ره) را در روشنگرى زوايايى از سيره نبوى نقل مى‌كند[۱]

گزارش محتوا

نويسنده در مقدمه، بحث را با ذكر جايگاه سيره آغاز كرده و آنگاه با موضوعاتى چون انحراف از سيره نبوى، قرآن و نقل تاريخ، معنا و مفهوم سيره، لزوم آشنايى مسلمانان با سيره نبوى و پيروى از آن، حجيت و اعتبار سيره نبوى ادامه داده است[۲]

در فصل اول، به ابعاد مختلفى از سيره فردى پيامبر(ص) كه در بيانات امام(ره) مورد تأكيد و سفارش قرار گرفته، پرداخته شده است. اين ابعاد عبارتند از: عبادت؛ توكل به خدا؛ اطاعت كامل از خداوند؛ ساده‌زيستى و بى‌توجهى به ماديات؛ صبر و استقامت؛ تواضع؛ حسن معاشرت؛ دلسوزى؛ عفو و جلب قلوب؛ منع از غيبت؛ درمان غضب و رعايت بهداشت[۳]

ديرزمانى است كه دانشمندان شرق و غرب درباره مؤثرترين عامل اصلاح جامعه بحث و گفتگو مى‌كنند و نظريات گوناگونى داده‌اند. هريك از ايشان عاملى را معرفى كرده و از عوامل ديگر غفلت ورزيده است. برخى علم و دانش و فرهنگ و بعضى ديگر اقتصاد و گروهى هم ايمان به خدا و روز رستاخيز و گروهى كيفر را ضامن اصلاحات اجتماعى مى‌دانند. به نظر نويسنده مسلما در صورت اجتماع اين چهار عنصر، مى‌توان جامعه‌اى سالم و دور از فساد و جنايت داشته باشيم و هيچ‌يك به‌تنهايى نمى‌تواند جامعه بشرى را اصلاح كند. در فصل دوم، به بررسى اجمالى چهار عنصر مذكور پرداخته شده است[۴]

مباحثى چون توأم بودن ديانت و سياست، تشكيل حكومت، عمل به تكليف الهى، حاميان سياسى از ميان مردم، ايجاد روابط سياسى، موضوع‌هاى فصل سوم با عنوان «سيره سياسى» است[۵]

امام خمينى(س) اولين اصلى را كه مى‌توان از سيره سياسى پيامبر(ص) استفاده كرد، اصل همراهى سياسى و ديانت مى‌داند و معتقد است عدم انزواطلبى و گوشه‌گيرى در امور سياسى و براندازى سلطه‌هاى جور و ستم و داشتن نقش فعال و اساسى در امور سياست مسلمانان، نقطه شروع تبليغ رسول خدا(ص) با مخالفت‌هاى بنيادين سياسى با سردمداران كفر و حاكمان جور همراه بود[۶]

نويسنده، معتقد است با اندكى تأمل و دقت در سيره حضرت مى‌توان به دست آورد كه ايشان هيچ‌گاه راضى نبودند كه دين تنها به معناى احكام فردى تبليغ شود و ابعاد ديگر دين مورد غفلت قرار گيرد. در حركت‌هاى رسول خدا ديانت و سياست لازم و ملزوم يكديگر و هريك از آن دو در خدمت ديگرى بوده تا انسان‌ها را به صلاح و سعادت واقعى برسانند. حضرت امام (ره) در بيان اين واقعيت و ارائه تفسير دقيقى از سياست مى‌فرمايد: «سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزى كه صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و اين مختص به انبياست. ديگران اين سياست را نمى‌توانند اداره كنند. اين مختص به انبيا و اولياست... انبيا، هم اين عالم را و هم آن عالم را - و اينجا راه است براى آنجا - اينها هدايت مى‌كنند. مردم را به اين راه و آنچه كه صلاح ملت است، صلاح جامعه است، اينها آنها را به آن صلاح دعوت مى‌كنند و صلاح مادى و معنوى از مرتبه اول تا آخرى كه انسان مراتب كمال دارد... انبيا(ع) شغلشان سياست است. ديانت، همان سياستى است كه مردم را از اينجا حركت مى‌دهد و تمام چيزهايى كه به صلاح ملت است و به صلاح مردم است، آنها را از آن راه مى‌برد كه صلاح مردم است كه همان صراط مستقيم است»[۷]

به عقيده امام(ره)، انحراف در اسلام با جدا شدن ديانت از سياست آغاز گرديد: «سياستى كه در صدر اسلام بود، يك سياست جهانى بود. پيغمبر اسلام دستش را دراز كرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مى‌كرد به اسلام و دعوت مى‌كرد به سياست اسلامى و حكومت تشكيل داد و خلفاى بعد حكومت تشكيل دادند و از صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتى كه انحراف در كار نبود، سياست و ديانت توأم بودند»[۸]

موضوعات فصل چهارم نيز با عنوان «سيره نظامى» عبارتند از: هدف نبودن جنگ، حضور مستقيم و استقامت در ميدان نبرد، سرداران سپاه، مسجد و بسيج[۹]

از آنجا كه جنگ از ضروريات و مقتضيات طبيعى اجتماع بشرى است، به همين جهت اسلام آن را انكار نكرده و به مخالفت با مقتضيات فطرت و طبيعت برنخاسته است. اسلام استفاده از جنگ را تا مرز ضرورت، محدود ساخته و آن را به‌عنوان آخرين وسيله براى جلوگيرى از تجاوز و طغيان و تأديب مفسدان و ظالمان پذيرفته است؛ مفسدانى كه بر اساس اميال شيطانى خود هميشه در صدد پايمال‌كردن حقوق مادى و معنوى انسان‌ها بوده و هيچ‌گاه جوامع بشرى از وجود چنين افرادى خالى نبوده است. به اعتقاد نويسنده، حال كه دين اسلام، شريعتى كاربردى و اصلاحى بوده و براى خوشبختى فرد و جامعه برنامه‌هايى ارائه مى‌دهد، نمى‌تواند از واقعيات خارجى چشم‌پوشى كند و به نظريه‌ها و تئورى‌هاى ذهنى و خيالى بپردازد[۱۰]

به باور وى، در سيره پيامبر(ص) هرگز شعارهاى فريبكارانه و حركت‌هاى غير واقع‌بينانه وجود ندارد. اسلام، شريعتى است صريح و گويا و در برابر مشكلات انسان‌ها، داراى روش‌هايى قاطع و قابل اجراست. در اوج عطوفت و مهربانى و در راستاى آن، داراى شدت عمل در برابر ستمكاران و جباران است. امام خمينى(ره) در تبيين اين حقيقت ملموس، چنين مى‌فرمايد: «اسلام از اول، وقتى زاييده شده است، آن روزى كه اعلام شد به اينكه حالا ديگر بايد قيام كرد در مقابل [طاغوت]، از آن روز برنامه‌اش اين بود كه بزند و بكشد و كشته بشود براى اصلاح حال جامعه؛ براى اينكه اين دزدها و اين خيانت‌كارها را قطع اياديشان را بكند، قطع حياتشان را بكند؛ اينها مضر به جامعه هستند. اين باغ‌دارها و اين كاروان‌دارهاى قريش، مضر به جامعه هستند، اينها بايد از بين بروند»[۱۱]

به اعتقاد نويسنده، جاى ترديد نيست كه اگر اسلام جنگ را تأييد نمى‌كرد و آن را به‌عنوان يكى از وسايل مقاومت و جلوگيرى از تجاوز و تعدى و برطرف كردن موانع از سر راه دعوت توحيدى خود، نمى‌پذيرفت، عوامل شر و فساد و نيروهاى شيطانى مانع از گسترش اين آيين شده و هرگز انسان‌ها به‌سوى كمال و سعادت رهنمون نمى‌گرديدند[۱۲]

وضعيت كتاب

فهرست اجمالى مطالب در ابتدا و فهرست تفصيلى مطالب و منابع و مآخذ مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.

در پاورقى‌ها علاوه بر ذكر منابع[۱۳]، به توضيح برخى از مطالب متن پرداخته شده است[۱۴]

پانويس

  1. كريمى، عليرضا
  2. مقدمه، ص الف- ف
  3. متن كتاب، ص1-59
  4. همان، ص59-103
  5. همان، ص103-133
  6. همان، ص105
  7. همان، ص105-106
  8. همان، ص106
  9. همان
  10. همان، ص135-136
  11. همان، ص136
  12. همان
  13. ر.ك: پاورقى، ص5
  14. ر.ك: همان، ص6

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن كتاب.
  2. كريمى، عليرضا، «سيره نبوى از ديدگاه امام خمينى(ره)»، مجله حضور، شماره 12، برگرفته از پايگاه اينترنتى صالحين آذربايجان غربى


منبع

ویکی نور