خيرخواهى: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی '{{بخشی از یک کتاب}} «خيرخواهى» با «نصيحت» هم معناست و نصيحت يعنى درخواست عمل يا س...' ایجاد کرد)
 
جز
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
  
«خيرخواهى» با «نصيحت» هم معناست و نصيحت يعنى درخواست عمل يا سخنى كه مصلحتِ كننده آن كار و گوينده آن سخن را در پى داشته باشد يا دعوت به آنچه كه صلاح مخاطب در آن باشد و نهى از چيزى كه تباهى و فساد در پى دارد.<ref> مفردات، راغب اصفهانى، المنجد، لغت نامه دهخدا، واژه نصح و نصيحت.</ref> بنابراين، ناصح و خيرخواه كسى است كه به كردار و گفتار نيك راهنمايى كند.
+
===خیرخواهى ===
  
'''ضرورت خيرخواهى '''
+
«خیرخواهى» با «نصیحت» هم معناست و نصیحت یعنى درخواست عمل یا سخنى كه مصلحتِ كننده آن كار و گوینده آن سخن را در پى داشته باشد یا دعوت به آنچه كه صلاح مخاطب در آن باشد و نهى از چیزى كه تباهى و فساد در پى دارد.<ref> مفردات، راغب اصفهانى، المنجد، لغت نامه دهخدا، واژه نصح و نصیحت.</ref> بنابراین، ناصح و خیرخواه كسى است كه به كردار و گفتار نیك راهنمایى كند.
  
خرد انسان با كم ترين توجه درمى يابد كه انسان هاى عاقل و باتجربه بايستى انديشه صائب و تجربيات اندوخته خويش را بدون كم ترين شائبه در اختيار همنوعان خود گذارند، از سوى ديگر مخاطبان را ملزم مى داند كه انديشه و تجربه خردمندان را بكار گيرند تا به سعادت و خوشبختى  نايل آيند وگرنه در ديدگاه اميرمؤمنان صلوات اللّه عليه اجتماعى كه فاقد «نصيحت‌گر» و «نصيحت پذير» باشد، فاقد خير و نيكى است: «لاخَيْرَ فى  قَوْمٍ لَيْسُوا بِناصِحينَ وَلا يُحِبُّونَ النَّاصِحينَ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 6، ص 427.</ref> در مردمى كه ناصح نباشد و ناصحان را دوست نداشته باشند، خيرى نيست».
+
'''ضرورت خیرخواهى '''
  
بدون ترديد كسى كه در برابر خيرخواهى ديگران، بى‌تفاوتى نشان دهد يا به جاى پذيرش نصيحت ناصح، در برابر او جبهه گيرى كند هرگز به موفقيت نخواهد رسيد و طعم تلخ شكست را خواهد چشيد همان امام فرمود: «لَمْ يُوَفَّقْ مَنِ اسْتَحْسَنَ الْقَبيحَ وَاعْرَضَ عَنْ قَوْلِ النَّصيحِ؛<ref> شرح غررالحكم، ج ص 104.</ref> كسى كه زشتى را نيكو شمارد و سخن نصيحت‌گر را نپذيرد، موفق نخواهد شد».
+
خرد انسان با كم ترین توجه درمى یابد كه انسان هاى عاقل و باتجربه بایستى اندیشه صائب و تجربیات اندوخته خویش را بدون كم ترین شائبه در اختیار همنوعان خود گذارند، از سوى دیگر مخاطبان را ملزم مى داند كه اندیشه و تجربه خردمندان را بكار گیرند تا به سعادت و خوشبختى  نایل آیند وگرنه در دیدگاه امیرمؤمنان صلوات اللّه علیه اجتماعى كه فاقد «نصیحت‌گر» و «نصیحت پذیر» باشد، فاقد خیر و نیكى است: «لاخَیْرَ فى  قَوْمٍ لَیْسُوا بِناصِحینَ وَلا یُحِبُّونَ النَّاصِحینَ؛<ref> شرح غررالحكم، ج ص 427.</ref> در مردمى كه ناصح نباشد و ناصحان را دوست نداشته باشند، خیرى نیست».
  
دانشمندان و آگاهان نيز اگر از خيرخواهى امتناع ورزند و ديگران را راهنمايى نكنند، دچار لغزش شده؛ خيانت پيشه كرده اند.
+
بدون تردید كسى كه در برابر خیرخواهى دیگران، بى‌تفاوتى نشان دهد یا به جاى پذیرش نصیحت ناصح، در برابر او جبهه گیرى كند هرگز به موفقیت نخواهد رسید و طعم تلخ شكست را خواهد چشید همان امام فرمود: «لَمْ یُوَفَّقْ مَنِ اسْتَحْسَنَ الْقَبیحَ وَاعْرَضَ عَنْ قَوْلِ النَّصیحِ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 5، ص 104.</ref> كسى كه زشتى را نیكو شمارد و سخن نصیحت‌گر را نپذیرد، موفق نخواهد شد».
  
[[امام باقر]] عليه‌السلام مى فرمايد: «الْعُلَماءُ فى  انْفُسِهِمْ خانَةٌ انْ كَتَمُوا النَّصيحَةَ؛<ref> فروع كافى، ج 8، ص 54.</ref> دانشمندان، اگر نصيحت را پنهان دارند، خود خائنند».
+
دانشمندان و آگاهان نیز اگر از خیرخواهى امتناع ورزند و دیگران را راهنمایى نكنند، دچار لغزش شده؛ خیانت پیشه كرده اند.
  
بر اين اساس، هم بر آگاهان و مجربان فرض است كه نسبت به جامعه  خيرخواهى كنند و راه را از چاه نشان دهند و هم بر نصيحت شوندگان لازم است نصيحت خيرخواهان را به گوش گيرند و بكار بندند. همان امام همام پيرامون گروه نخست فرمود: «يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ النَّصيحَةُ؛<ref> اصول كافى، ج ص 208.</ref> خيرخواهى مؤمن بر مؤمن، واجب است».
+
[[امام باقر]] علیه‌السلام مى فرماید: «الْعُلَماءُ فى  انْفُسِهِمْ خانَةٌ انْ كَتَمُوا النَّصیحَةَ؛<ref> فروع كافى، ج ص 54.</ref> دانشمندان، اگر نصیحت را پنهان دارند، خود خائنند».
  
و [[امام على]] عليه‌السلام به گروه ديگر فرمود: «اجْتَلِبُوا النَّصيحَةَ مِمَّنْ اهْداها الَيْكُمْ وَ اعْقِلُوها عَلى  انْفُسِكُمْ؛<ref> [[نهج البلاغه]]، خطبه 120، ص 373.</ref> نصيحت را از كسى كه آن را به شما هديه مى كند، بپذيريد و آن را بر خود لازم شماريد».
+
بر این اساس، هم بر آگاهان و مجربان فرض است كه نسبت به جامعه  خیرخواهى كنند و راه را از چاه نشان دهند و هم بر نصیحت شوندگان لازم است نصیحت خیرخواهان را به گوش گیرند و بكار بندند. همان امام همام پیرامون گروه نخست فرمود: «یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ النَّصیحَةُ؛<ref> اصول كافى، ج 2، ص 208.</ref> خیرخواهى مؤمن بر مؤمن، واجب است».
  
'''منزلت خيرخواهى '''
+
و [[امام على]] علیه‌السلام به گروه دیگر فرمود: «اجْتَلِبُوا النَّصیحَةَ مِمَّنْ اهْداها الَیْكُمْ وَ اعْقِلُوها عَلى  انْفُسِكُمْ؛<ref> [[نهج البلاغه]]، خطبه 120، ص 373.</ref> نصیحت را از كسى كه آن را به شما هدیه مى كند، بپذیرید و آن را بر خود لازم شمارید».
  
با توجه به مطالب ياد شده، خيرخواهى در فرهنگ انسان‌ساز اسلام از منزلتى والا برخوردار شده، در رديف اصول اخلاق اجتماعى جاى مى گيرد و نصيحت‌گر مقامى بس رفيع مى يابد.
+
'''منزلت خیرخواهى '''
  
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: دين يعنى خيرخواهى. پرسيدند: براى چه كسى؟ فرمود: براى خدا، پيامبرش، پيشوايان دين و انبوه مسلمانان.<ref> وسائل الشيعه، ج 11، ص 595.</ref>
+
با توجه به مطالب یاد شده، خیرخواهى در فرهنگ انسان‌ساز اسلام از منزلتى والا برخوردار شده، در ردیف اصول اخلاق اجتماعى جاى مى گیرد و نصیحت‌گر مقامى بس رفیع مى یابد.
  
و در سخنى ديگر انسان كوشا در اطاعت و نصيحت‌گر را در برخى مقامات، همراه خويش دانسته مى فرمايد: «ما نَظَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الى  وَلِىّ لَهُ يَجْهَدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَةِ لِامامِهِ وَ النَّصيحَةِ الَّا كانَ مَعَنا فِى الرَّفيقِ الْاعْلى ؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج 27، ص 72.</ref> خداوند به دوستدار خود - كه خويشتن را در پيروى از پيشوايش و خيرخواهى (براى او) به زحمت افكنده باشد - نظر نمى كند مگر آن كه وى (در اثر نظر لطف الهى) در جايگاه برتر (بهشت) با ما خواهد بود».
+
رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: دین یعنى خیرخواهى. پرسیدند: براى چه كسى؟ فرمود: براى خدا، پیامبرش، پیشوایان دین و انبوه مسلمانان.<ref> وسائل الشیعه، ج 11، ص 595.</ref>
  
از اين رو اميرمؤمنان عليه‌السلام مى فرمايد: «اصحابى كه بيش از ديگران، مسلمانان را نصيحت مى كردند نزد پيامبر صلى الله عليه و آله جايگاه برترى داشتند».<ref> همان، ج 16، ص 151.</ref>
+
و در سخنى دیگر انسان كوشا در اطاعت و نصیحت‌گر را در برخى مقامات، همراه خویش دانسته مى فرماید: «ما نَظَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الى  وَلِىّ لَهُ یَجْهَدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَةِ لِامامِهِ وَ النَّصیحَةِ الَّا كانَ مَعَنا فِى الرَّفیقِ الْاعْلى ؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج 27، ص 72.</ref> خداوند به دوستدار خود - كه خویشتن را در پیروى از پیشوایش و خیرخواهى (براى او) به زحمت افكنده باشد - نظر نمى كند مگر آن كه وى (در اثر نظر لطف الهى) در جایگاه برتر (بهشت) با ما خواهد بود».
  
[[امام صادق]] عليه‌السلام فرمود: «عَلَيْكَ بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِى خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ افْضَلَ مِنْهُ؛<ref> اصول كافى، ج ص 164.</ref> بر تو باد كه به خاطر خدا در ميان خلق او خيرخواهى كنى (يا خيرخواهِ خلق خدا باشى) كه او را با كردارى بهتر از نصيحت ملاقات نخواهى كرد».
+
از این رو امیرمؤمنان علیه‌السلام مى فرماید: «اصحابى كه بیش از دیگران، مسلمانان را نصیحت مى كردند نزد پیامبر صلى الله علیه و آله جایگاه برترى داشتند».<ref> همان، ج 16، ص 151.</ref>
  
آنچه ياد شد، نمونه اى از ارج‌گذارى اسلام و پيشوايان معصوم به موضوع خيرخواهى نسبت به رهبرى و آحاد جامعه اسلامى است.
+
[[امام صادق]] علیه‌السلام فرمود: «عَلَیْكَ بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِى خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ افْضَلَ مِنْهُ؛<ref> اصول كافى، ج 2، ص 164.</ref> بر تو باد كه به خاطر خدا در میان خلق او خیرخواهى كنى (یا خیرخواهِ خلق خدا باشى) كه او را با كردارى بهتر از نصیحت ملاقات نخواهى كرد».
  
'''ويژگى پيامبران '''
+
آنچه یاد شد، نمونه اى از ارج‌گذارى اسلام و پیشوایان معصوم به موضوع خیرخواهى نسبت به رهبرى و آحاد جامعه اسلامى است.
  
نصيحت و خيرخواهى - به معناى واقعى كلمه - از اصول اديان الهى به شمار مى رود و همه [[پيامبران]]، بدان متصف بودند و با تمام وجود تلاش  مى كردند مردم را به راه خير و صلاح، رهنمون شوند و در اين راه از هيچ كوششى دريغ نداشتند.
+
'''ویژگى پیامبران '''
  
خداوند از خيرخواهى و دلسوزى رسول اكرم صلى الله عليه و آله چنين ياد مى كند: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ الَّا يَكُونُوا مُؤْمِنينَ؛<ref> [[سوره شعرا]](26)، آيه 3.</ref> گويا از شدت اندوهِ اين كه آن‌ها ايمان نمى آورند، مى خواهى جانت را از دست بدهى!».
+
نصیحت و خیرخواهى - به معناى واقعى كلمه - از اصول ادیان الهى به شمار مى رود و همه [[پیامبران]]، بدان متصف بودند و با تمام وجود تلاش  مى كردند مردم را به راه خیر و صلاح، رهنمون شوند و در این راه از هیچ كوششى دریغ نداشتند.
  
اين آيه و آيه ششم [[سوره كهف]]، تصريح دارند كه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله جان خويش را در راه نصيحت و هدايت مردم در طبق اخلاص نهاده بود و بدون هيچ گونه چشم‌داشتى، آنان را به خير و صلاح دعوت مى كرد.
+
خداوند از خیرخواهى و دلسوزى رسول اكرم صلى الله علیه و آله چنین یاد مى كند: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ الَّا یَكُونُوا مُؤْمِنینَ؛<ref> [[سوره شعرا]](26)، آیه 3.</ref> گویا از شدت اندوهِ این كه آن‌ها ایمان نمى آورند، مى خواهى جانت را از دست بدهى!».
  
ديگر [[پيامبران]] الهى نيز اين ويژگى را در حد اعلا دارا بودند كه قرآن مجيد به عنوان نمونه از چهار نفر آنان ياد كرده است:
+
این آیه و آیه ششم [[سوره كهف]]، تصریح دارند كه [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله جان خویش را در راه نصیحت و هدایت مردم در طبق اخلاص نهاده بود و بدون هیچ گونه چشم‌داشتى، آنان را به خیر و صلاح دعوت مى كرد.
  
# [[حضرت نوح]] عليه‌السلام؛ آن حضرت، 950 سال به تبليغ آيين آسمانى خويش پرداخت و به ويژگى نصيحت‌گرى خويش اشاره كرد و فرمود: «ابَلّغُكُمْ رِسالاتِ رَبّى  وَانْصَحُ لَكُمْ وَاعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ؛<ref> [[سوره اعراف]](7)، آيه 63.</ref> من پيام هاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى كنم و خيرخواه شما هستم و از خداوند چيزهايى مى دانم كه شما نمى دانيد».
+
دیگر [[پیامبران]] الهى نیز این ویژگى را در حد اعلا دارا بودند كه قرآن مجید به عنوان نمونه از چهار نفر آنان یاد كرده است:
  
# [[حضرت هود]] عليه‌السلام؛ آن بزرگوار نيز با تلاش و كوشش وصف  ناپذيرى به خيرخواهى مردم زمان خويش پرداخت و به آنان فرمود: «ابْلّغُكُمْ رِسالاتِ رَبّى  وَ انَا لَكُمْ ناصِحٌ امينٌ؛<ref> همان، آيه 68.</ref> من رسالت هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و من براى شما خيرخواه و امينم».
+
# [[حضرت نوح]] علیه‌السلام؛ آن حضرت، 950 سال به تبلیغ آیین آسمانى خویش پرداخت و به ویژگى نصیحت‌گرى خویش اشاره كرد و فرمود: «ابَلّغُكُمْ رِسالاتِ رَبّى  وَانْصَحُ لَكُمْ وَاعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ؛<ref> [[سوره اعراف]](7)، آیه 63.</ref> من پیام هاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى كنم و خیرخواه شما هستم و از خداوند چیزهایى مى دانم كه شما نمى دانید».
  
# [[حضرت صالح]] عليه‌السلام؛ آن پيامبر معصوم نيز ساليان دراز به نصيحت و خيرخواهى مردم منطقه خويش پرداخت و با آوردن ناقه - به عنوان معجزه - حجت را بر آنان تمام كرد ولى نابخردان، نصيحت آن فرستاده خدا را ناديده انگاشتند و با عذاب الهى از پاى درآمدند و آن حضرت آخرين سخن خود را در حالي كه از آنان روى برتافته بود، اين گونه به گوش آنان رساند: «...يا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبّى  وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَلكِنْ لاتُحِبُّونَ النَّاصِحينَ؛<ref> [[سوره اعراف]](7)، آيه 79.</ref> اى قوم من! همانا من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و برايتان خيرخواهى نمودم ولى شما خيرخواهان را دوست نداريد!».
+
# [[حضرت هود]] علیه‌السلام؛ آن بزرگوار نیز با تلاش و كوشش وصف  ناپذیرى به خیرخواهى مردم زمان خویش پرداخت و به آنان فرمود: «ابْلّغُكُمْ رِسالاتِ رَبّى  وَ انَا لَكُمْ ناصِحٌ امینٌ؛<ref> همان، آیه 68.</ref> من رسالت هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و من براى شما خیرخواه و امینم».
  
# [[حضرت شعيب]] عليه‌السلام؛ قوم شعيب نيز فرجامى چون فرجام قوم صالح  داشتند و سخن حضرت شعيب عليه‌السلام نيز نظير سخن حضرت صالح عليه‌السلام بود: «فَتَوَلّى  عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبّى  وَ نَصَحْتُ لَكُمْ...؛<ref> همان، آيه 93.</ref> سپس از آنان روى برتافت و گفت: اى قوم من! همانا من رسالت هاى پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و برايتان خيرخواهى نمودم».
+
# [[حضرت صالح]] علیه‌السلام؛ آن پیامبر معصوم نیز سالیان دراز به نصیحت و خیرخواهى مردم منطقه خویش پرداخت و با آوردن ناقه - به عنوان معجزه - حجت را بر آنان تمام كرد ولى نابخردان، نصیحت آن فرستاده خدا را نادیده انگاشتند و با عذاب الهى از پاى درآمدند و آن حضرت آخرین سخن خود را در حالی كه از آنان روى برتافته بود، این گونه به گوش آنان رساند: «...یا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبّى  وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَلكِنْ لاتُحِبُّونَ النَّاصِحینَ؛<ref> [[سوره اعراف]](7)، آیه 79.</ref> اى قوم من! همانا من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و برایتان خیرخواهى نمودم ولى شما خیرخواهان را دوست ندارید!».
  
'''آداب خيرخواهى '''
+
# [[حضرت شعیب]] علیه‌السلام؛ قوم شعیب نیز فرجامى چون فرجام قوم صالح  داشتند و سخن حضرت شعیب علیه‌السلام نیز نظیر سخن حضرت صالح علیه‌السلام بود: «فَتَوَلّى  عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبّى  وَ نَصَحْتُ لَكُمْ...؛<ref> همان، آیه 93.</ref> سپس از آنان روى برتافت و گفت: اى قوم من! همانا من رسالت هاى پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و برایتان خیرخواهى نمودم».
  
هر كس مى خواهد به چنين كار شريفى دست يازد بايد شرايط آن را نيز در خويشتن فراهم آورد و آن را با آداب مخصوصى به جاى آورد تا اثر مطلوب را در پى داشته باشد، در اينجا به برخى از آن آداب و شرايط به طور فشرده اشاره مى كنيم:
+
'''آداب خیرخواهى '''
  
'''''1- نيت خالص :'''''
+
هر كس مى خواهد به چنین كار شریفى دست یازد باید شرایط آن را نیز در خویشتن فراهم آورد و آن را با آداب مخصوصى به جاى آورد تا اثر مطلوب را در پى داشته باشد، در اینجا به برخى از آن آداب و شرایط به طور فشرده اشاره مى كنیم:
  
هدف نهايى ناصح، بايستى قرب به خدا باشد و بندگانش را براى رهپويى به سوى او نصيحت كند زيرا منبع خير و بركت جز او نيست و هر كار نيكى به سوى او مى رود و به او مى پيوندد. [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله نامه‌هايى را تنظيم كرد تا براى سران كشورهاى جهان ارسال دارد، پيك هاى آن حضرت به خدمت رسيدند. پيامبر ضمن ابلاغ مأموريتشان، فرمود: «انْصَحُوا لِلَّهِ فى  عِبادِهِ فَانَّهُ مَنِ اسْتَرْعى  شَيْئاً مِنْ امُورِ النَّاسِ ثُمَ  لَمْ يَنْصَحْ لَهُمْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ؛<ref> مكاتيب الرسول، على احمدى، ص 31.</ref> (تنها) به خاطر خدا در ميان بندگانش خيرخواهى كنيد زيرا اگر كسى مسئوليت بخشى از امور مردم را به عهده گيرد و برايشان خيرخواهى نكند، خداوند [[بهشت]] را بر او [[حرام]] مي‌كند».
+
'''''1- نیت خالص :'''''
  
خاصيت قصد قربت اين است كه ناصح هرگز به بندگان خدا خيانت نكند و آنچه را كه صلاح است با آنان در ميان گذارد.
+
هدف نهایى ناصح، بایستى قرب به خدا باشد و بندگانش را براى رهپویى به سوى او نصیحت كند زیرا منبع خیر و بركت جز او نیست و هر كار نیكى به سوى او مى رود و به او مى پیوندد. [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله نامه‌هایى را تنظیم كرد تا براى سران كشورهاى جهان ارسال دارد، پیك هاى آن حضرت به خدمت رسیدند. پیامبر ضمن ابلاغ مأموریتشان، فرمود: «انْصَحُوا لِلَّهِ فى  عِبادِهِ فَانَّهُ مَنِ اسْتَرْعى  شَیْئاً مِنْ امُورِ النَّاسِ ثُمَ  لَمْ یَنْصَحْ لَهُمْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ؛<ref> مكاتیب الرسول، على احمدى، ص 31.</ref> (تنها) به خاطر خدا در میان بندگانش خیرخواهى كنید زیرا اگر كسى مسئولیت بخشى از امور مردم را به عهده گیرد و برایشان خیرخواهى نكند، خداوند [[بهشت]] را بر او [[حرام]] می‌كند».
  
'''''2- آزادگى و تدين :'''''
+
خاصیت قصد قربت این است كه ناصح هرگز به بندگان خدا خیانت نكند و آنچه را كه صلاح است با آنان در میان گذارد.
  
نصيحت‌گر بايد از حريت و ديانت برخوردار باشد تا خيرخواهى او امضاى  شرعى داشته باشد و از شائبه بزدلى و سازشكارى مصون باشد. [[امام صادق]] عليه‌السلام در اين باره مى فرمايد: «...الثَّانِيَةُ انْ يَكُونَ حُرّاً مُتَدَيّناً... وَ اذا كانَ حُرّاً مُتَدَيِّناً اجْهَدَ نَفْسَهُ فِى النَّصيحَةِ لَكَ...؛<ref> وسائل الشيعه، ج 8، ص 428.</ref> دومين شرط اين است كه ناصح، آزاده و ديندار باشد اگر چنين بود خود را در خيرخواهى تو به تلاش و كوشش وامى دارد».
+
'''''2- آزادگى و تدین :'''''
 +
 
 +
نصیحت‌گر باید از حریت و دیانت برخوردار باشد تا خیرخواهى او امضاى  شرعى داشته باشد و از شائبه بزدلى و سازشكارى مصون باشد. [[امام صادق]] علیه‌السلام در این باره مى فرماید: «...الثَّانِیَةُ انْ یَكُونَ حُرّاً مُتَدَیّناً... وَ اذا كانَ حُرّاً مُتَدَیِّناً اجْهَدَ نَفْسَهُ فِى النَّصیحَةِ لَكَ...؛<ref> وسائل الشیعه، ج 8، ص 428.</ref> دومین شرط این است كه ناصح، آزاده و دیندار باشد اگر چنین بود خود را در خیرخواهى تو به تلاش و كوشش وامى دارد».
  
 
'''''3- پاكى درون :'''''
 
'''''3- پاكى درون :'''''
  
ناصح بايد خود از آلودگى ها پاك باشد، [[شيطان]] را از خويش دور سازد، طوق بندگى خدا را بر گردن نهد و پس از منزه شدن از شر و زشتى به خيرخواهى ديگران همت  گمارد؛ اميرمؤمنان صلوات الله عليه با شگفتى مى پرسد: «كَيْفَ يَنْصَحُ غَيْرَهُ مَنْ يَغُشَّ نَفْسَهُ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 5، ص 565.</ref> كسى كه به خويشتن خيانت كند، چگونه خيرخواه ديگران مى شود؟!».
+
ناصح باید خود از آلودگى ها پاك باشد، [[شیطان]] را از خویش دور سازد، طوق بندگى خدا را بر گردن نهد و پس از منزه شدن از شر و زشتى به خیرخواهى دیگران همت  گمارد؛ امیرمؤمنان صلوات الله علیه با شگفتى مى پرسد: «كَیْفَ یَنْصَحُ غَیْرَهُ مَنْ یَغُشَّ نَفْسَهُ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 5، ص 565.</ref> كسى كه به خویشتن خیانت كند، چگونه خیرخواه دیگران مى شود؟!».
  
[[امام صادق]] عليه‌السلام نيز خيرخواهى از انسان هاى آلوده را بس بعيد مى داند و حتى برخى رذايل را مانع اصلى خيرخواهى معرفى كرده، مى فرمايد: «النَّصيحَةُ مِنَ الْحاسِدِ مُحالٌ؛<ref> من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 58.</ref> خيرخواهى از حسود محال است».
+
[[امام صادق]] علیه‌السلام نیز خیرخواهى از انسان هاى آلوده را بس بعید مى داند و حتى برخى رذایل را مانع اصلى خیرخواهى معرفى كرده، مى فرماید: «النَّصیحَةُ مِنَ الْحاسِدِ مُحالٌ؛<ref> من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 58.</ref> خیرخواهى از حسود محال است».
  
عكس آن نيز صحيح است يعنى كسى كه بيشتر به صفاى درون خويش بپردازد و خيرخواه خود باشد براى مردم هم بهتر خيرخواهى مى كند؛ امام على عليه‌السلام فرمود: «انَّ انْصَحَ النَّاسِ انْصَحُهُمْ لِنَفْسِهِ وَ اطْوَعُهُمْ لِرَبّهِ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 2، ص 531.</ref> خيرخواه ترين مردم كسى است كه براى خودش خيرخواه تر و براى پروردگارش مطيع ترباشد».
+
عكس آن نیز صحیح است یعنى كسى كه بیشتر به صفاى درون خویش بپردازد و خیرخواه خود باشد براى مردم هم بهتر خیرخواهى مى كند؛ امام على علیه‌السلام فرمود: «انَّ انْصَحَ النَّاسِ انْصَحُهُمْ لِنَفْسِهِ وَ اطْوَعُهُمْ لِرَبّهِ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 2، ص 531.</ref> خیرخواه ترین مردم كسى است كه براى خودش خیرخواه تر و براى پروردگارش مطیع ترباشد».
  
'''''4- آداب ديگر:'''''
+
'''''4- آداب دیگر:'''''
  
همچنين نصيحت‌گر بايد موقعيت نصيحت پذير را در نظر بگيرد و با عقل و تدبير پيش رود، با زبان خوش و نرمخويى به نصيحت بپردازد، مخاطب را به جاى خويش فرض كند و هر چه براى خود مى خواهد براى او هم بپسندد و...
+
همچنین نصیحت‌گر باید موقعیت نصیحت پذیر را در نظر بگیرد و با عقل و تدبیر پیش رود، با زبان خوش و نرمخویى به نصیحت بپردازد، مخاطب را به جاى خویش فرض كند و هر چه براى خود مى خواهد براى او هم بپسندد و...
  
'''آثار خيرخواهى '''
+
'''آثار خیرخواهى '''
  
اگر انسان هاى شايسته با آداب و شرايط لازم به خيرخواهى مردم بپردازند و آن‌ها هم بدون شائبه، نصيحت خيرخواهان را بكار بندند، خير و سلامت جامعه را فرامى گيرد و شر و پليدى از آن رخت برمى بندد؛ كاستى ها به تكامل، فقر به غنا، وحشت به امنيت، كينه توزى به محبت، ضعف به قدرت تبديل مى شود و نارسايى ها جبران مى گردد و استعدادهاى خفته شكوفا مى شود. در روايات اسلامى  به برخى از آثار گرانقدر خيرخواهى اشاره شده است، از ميان آن‌ها به سه روايت از [[امام على]] عليه‌السلام بسنده مى كنيم:
+
اگر انسان هاى شایسته با آداب و شرایط لازم به خیرخواهى مردم بپردازند و آن‌ها هم بدون شائبه، نصیحت خیرخواهان را بكار بندند، خیر و سلامت جامعه را فرامى گیرد و شر و پلیدى از آن رخت برمى بندد؛ كاستى ها به تكامل، فقر به غنا، وحشت به امنیت، كینه توزى به محبت، ضعف به قدرت تبدیل مى شود و نارسایى ها جبران مى گردد و استعدادهاى خفته شكوفا مى شود. در روایات اسلامى  به برخى از آثار گرانقدر خیرخواهى اشاره شده است، از میان آن‌ها به سه روایت از [[امام على]] علیه‌السلام بسنده مى كنیم:
  
# «النَّصيحَةُ يُثْمِرُ الَمحَبَّةَ؛<ref> همان، ج 1، ص 161.</ref> محبت، ثمره خيرخواهى است».
+
# «النَّصیحَةُ یُثْمِرُ الَمحَبَّةَ؛<ref> همان، ج 1، ص 161.</ref> محبت، ثمره خیرخواهى است».
  
# «مَنْ قَبِلَ النَّصيحَةَ امِنَ مِنَ الْفَضيحَةِ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 5، ص 277.</ref> هر كسى نصيحت را بپذيرد از رسوايى ايمن مى شود».
+
# «مَنْ قَبِلَ النَّصیحَةَ امِنَ مِنَ الْفَضیحَةِ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 5، ص 277.</ref> هر كسى نصیحت را بپذیرد از رسوایى ایمن مى شود».
  
# «اقْبَلِ النَّصيحَةَ كَىْ تَنْجُوَ مِنَ الْعَذابِ؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج 1، ص 180.</ref> نصيحت را بپذير تا از عذاب رهايى يابى».
+
# «اقْبَلِ النَّصیحَةَ كَىْ تَنْجُوَ مِنَ الْعَذابِ؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج 1، ص 180.</ref> نصیحت را بپذیر تا از عذاب رهایى یابى».
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۸

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


خیرخواهى

«خیرخواهى» با «نصیحت» هم معناست و نصیحت یعنى درخواست عمل یا سخنى كه مصلحتِ كننده آن كار و گوینده آن سخن را در پى داشته باشد یا دعوت به آنچه كه صلاح مخاطب در آن باشد و نهى از چیزى كه تباهى و فساد در پى دارد.[۱] بنابراین، ناصح و خیرخواه كسى است كه به كردار و گفتار نیك راهنمایى كند.

ضرورت خیرخواهى

خرد انسان با كم ترین توجه درمى یابد كه انسان هاى عاقل و باتجربه بایستى اندیشه صائب و تجربیات اندوخته خویش را بدون كم ترین شائبه در اختیار همنوعان خود گذارند، از سوى دیگر مخاطبان را ملزم مى داند كه اندیشه و تجربه خردمندان را بكار گیرند تا به سعادت و خوشبختى نایل آیند وگرنه در دیدگاه امیرمؤمنان صلوات اللّه علیه اجتماعى كه فاقد «نصیحت‌گر» و «نصیحت پذیر» باشد، فاقد خیر و نیكى است: «لاخَیْرَ فى قَوْمٍ لَیْسُوا بِناصِحینَ وَلا یُحِبُّونَ النَّاصِحینَ؛[۲] در مردمى كه ناصح نباشد و ناصحان را دوست نداشته باشند، خیرى نیست».

بدون تردید كسى كه در برابر خیرخواهى دیگران، بى‌تفاوتى نشان دهد یا به جاى پذیرش نصیحت ناصح، در برابر او جبهه گیرى كند هرگز به موفقیت نخواهد رسید و طعم تلخ شكست را خواهد چشید همان امام فرمود: «لَمْ یُوَفَّقْ مَنِ اسْتَحْسَنَ الْقَبیحَ وَاعْرَضَ عَنْ قَوْلِ النَّصیحِ؛[۳] كسى كه زشتى را نیكو شمارد و سخن نصیحت‌گر را نپذیرد، موفق نخواهد شد».

دانشمندان و آگاهان نیز اگر از خیرخواهى امتناع ورزند و دیگران را راهنمایى نكنند، دچار لغزش شده؛ خیانت پیشه كرده اند.

امام باقر علیه‌السلام مى فرماید: «الْعُلَماءُ فى انْفُسِهِمْ خانَةٌ انْ كَتَمُوا النَّصیحَةَ؛[۴] دانشمندان، اگر نصیحت را پنهان دارند، خود خائنند».

بر این اساس، هم بر آگاهان و مجربان فرض است كه نسبت به جامعه خیرخواهى كنند و راه را از چاه نشان دهند و هم بر نصیحت شوندگان لازم است نصیحت خیرخواهان را به گوش گیرند و بكار بندند. همان امام همام پیرامون گروه نخست فرمود: «یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ النَّصیحَةُ؛[۵] خیرخواهى مؤمن بر مؤمن، واجب است».

و امام على علیه‌السلام به گروه دیگر فرمود: «اجْتَلِبُوا النَّصیحَةَ مِمَّنْ اهْداها الَیْكُمْ وَ اعْقِلُوها عَلى انْفُسِكُمْ؛[۶] نصیحت را از كسى كه آن را به شما هدیه مى كند، بپذیرید و آن را بر خود لازم شمارید».

منزلت خیرخواهى

با توجه به مطالب یاد شده، خیرخواهى در فرهنگ انسان‌ساز اسلام از منزلتى والا برخوردار شده، در ردیف اصول اخلاق اجتماعى جاى مى گیرد و نصیحت‌گر مقامى بس رفیع مى یابد.

رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: دین یعنى خیرخواهى. پرسیدند: براى چه كسى؟ فرمود: براى خدا، پیامبرش، پیشوایان دین و انبوه مسلمانان.[۷]

و در سخنى دیگر انسان كوشا در اطاعت و نصیحت‌گر را در برخى مقامات، همراه خویش دانسته مى فرماید: «ما نَظَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الى وَلِىّ لَهُ یَجْهَدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَةِ لِامامِهِ وَ النَّصیحَةِ الَّا كانَ مَعَنا فِى الرَّفیقِ الْاعْلى ؛[۸] خداوند به دوستدار خود - كه خویشتن را در پیروى از پیشوایش و خیرخواهى (براى او) به زحمت افكنده باشد - نظر نمى كند مگر آن كه وى (در اثر نظر لطف الهى) در جایگاه برتر (بهشت) با ما خواهد بود».

از این رو امیرمؤمنان علیه‌السلام مى فرماید: «اصحابى كه بیش از دیگران، مسلمانان را نصیحت مى كردند نزد پیامبر صلى الله علیه و آله جایگاه برترى داشتند».[۹]

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «عَلَیْكَ بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِى خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ افْضَلَ مِنْهُ؛[۱۰] بر تو باد كه به خاطر خدا در میان خلق او خیرخواهى كنى (یا خیرخواهِ خلق خدا باشى) كه او را با كردارى بهتر از نصیحت ملاقات نخواهى كرد».

آنچه یاد شد، نمونه اى از ارج‌گذارى اسلام و پیشوایان معصوم به موضوع خیرخواهى نسبت به رهبرى و آحاد جامعه اسلامى است.

ویژگى پیامبران

نصیحت و خیرخواهى - به معناى واقعى كلمه - از اصول ادیان الهى به شمار مى رود و همه پیامبران، بدان متصف بودند و با تمام وجود تلاش مى كردند مردم را به راه خیر و صلاح، رهنمون شوند و در این راه از هیچ كوششى دریغ نداشتند.

خداوند از خیرخواهى و دلسوزى رسول اكرم صلى الله علیه و آله چنین یاد مى كند: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ الَّا یَكُونُوا مُؤْمِنینَ؛[۱۱] گویا از شدت اندوهِ این كه آن‌ها ایمان نمى آورند، مى خواهى جانت را از دست بدهى!».

این آیه و آیه ششم سوره كهف، تصریح دارند كه رسول خدا صلى الله علیه و آله جان خویش را در راه نصیحت و هدایت مردم در طبق اخلاص نهاده بود و بدون هیچ گونه چشم‌داشتى، آنان را به خیر و صلاح دعوت مى كرد.

دیگر پیامبران الهى نیز این ویژگى را در حد اعلا دارا بودند كه قرآن مجید به عنوان نمونه از چهار نفر آنان یاد كرده است:

  1. حضرت نوح علیه‌السلام؛ آن حضرت، 950 سال به تبلیغ آیین آسمانى خویش پرداخت و به ویژگى نصیحت‌گرى خویش اشاره كرد و فرمود: «ابَلّغُكُمْ رِسالاتِ رَبّى وَانْصَحُ لَكُمْ وَاعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ؛[۱۲] من پیام هاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى كنم و خیرخواه شما هستم و از خداوند چیزهایى مى دانم كه شما نمى دانید».
  1. حضرت هود علیه‌السلام؛ آن بزرگوار نیز با تلاش و كوشش وصف ناپذیرى به خیرخواهى مردم زمان خویش پرداخت و به آنان فرمود: «ابْلّغُكُمْ رِسالاتِ رَبّى وَ انَا لَكُمْ ناصِحٌ امینٌ؛[۱۳] من رسالت هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و من براى شما خیرخواه و امینم».
  1. حضرت صالح علیه‌السلام؛ آن پیامبر معصوم نیز سالیان دراز به نصیحت و خیرخواهى مردم منطقه خویش پرداخت و با آوردن ناقه - به عنوان معجزه - حجت را بر آنان تمام كرد ولى نابخردان، نصیحت آن فرستاده خدا را نادیده انگاشتند و با عذاب الهى از پاى درآمدند و آن حضرت آخرین سخن خود را در حالی كه از آنان روى برتافته بود، این گونه به گوش آنان رساند: «...یا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبّى وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَلكِنْ لاتُحِبُّونَ النَّاصِحینَ؛[۱۴] اى قوم من! همانا من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و برایتان خیرخواهى نمودم ولى شما خیرخواهان را دوست ندارید!».
  1. حضرت شعیب علیه‌السلام؛ قوم شعیب نیز فرجامى چون فرجام قوم صالح داشتند و سخن حضرت شعیب علیه‌السلام نیز نظیر سخن حضرت صالح علیه‌السلام بود: «فَتَوَلّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبّى وَ نَصَحْتُ لَكُمْ...؛[۱۵] سپس از آنان روى برتافت و گفت: اى قوم من! همانا من رسالت هاى پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و برایتان خیرخواهى نمودم».

آداب خیرخواهى

هر كس مى خواهد به چنین كار شریفى دست یازد باید شرایط آن را نیز در خویشتن فراهم آورد و آن را با آداب مخصوصى به جاى آورد تا اثر مطلوب را در پى داشته باشد، در اینجا به برخى از آن آداب و شرایط به طور فشرده اشاره مى كنیم:

1- نیت خالص :

هدف نهایى ناصح، بایستى قرب به خدا باشد و بندگانش را براى رهپویى به سوى او نصیحت كند زیرا منبع خیر و بركت جز او نیست و هر كار نیكى به سوى او مى رود و به او مى پیوندد. رسول خدا صلى الله علیه و آله نامه‌هایى را تنظیم كرد تا براى سران كشورهاى جهان ارسال دارد، پیك هاى آن حضرت به خدمت رسیدند. پیامبر ضمن ابلاغ مأموریتشان، فرمود: «انْصَحُوا لِلَّهِ فى عِبادِهِ فَانَّهُ مَنِ اسْتَرْعى شَیْئاً مِنْ امُورِ النَّاسِ ثُمَ لَمْ یَنْصَحْ لَهُمْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ؛[۱۶] (تنها) به خاطر خدا در میان بندگانش خیرخواهى كنید زیرا اگر كسى مسئولیت بخشى از امور مردم را به عهده گیرد و برایشان خیرخواهى نكند، خداوند بهشت را بر او حرام می‌كند».

خاصیت قصد قربت این است كه ناصح هرگز به بندگان خدا خیانت نكند و آنچه را كه صلاح است با آنان در میان گذارد.

2- آزادگى و تدین :

نصیحت‌گر باید از حریت و دیانت برخوردار باشد تا خیرخواهى او امضاى شرعى داشته باشد و از شائبه بزدلى و سازشكارى مصون باشد. امام صادق علیه‌السلام در این باره مى فرماید: «...الثَّانِیَةُ انْ یَكُونَ حُرّاً مُتَدَیّناً... وَ اذا كانَ حُرّاً مُتَدَیِّناً اجْهَدَ نَفْسَهُ فِى النَّصیحَةِ لَكَ...؛[۱۷] دومین شرط این است كه ناصح، آزاده و دیندار باشد اگر چنین بود خود را در خیرخواهى تو به تلاش و كوشش وامى دارد».

3- پاكى درون :

ناصح باید خود از آلودگى ها پاك باشد، شیطان را از خویش دور سازد، طوق بندگى خدا را بر گردن نهد و پس از منزه شدن از شر و زشتى به خیرخواهى دیگران همت گمارد؛ امیرمؤمنان صلوات الله علیه با شگفتى مى پرسد: «كَیْفَ یَنْصَحُ غَیْرَهُ مَنْ یَغُشَّ نَفْسَهُ؛[۱۸] كسى كه به خویشتن خیانت كند، چگونه خیرخواه دیگران مى شود؟!».

امام صادق علیه‌السلام نیز خیرخواهى از انسان هاى آلوده را بس بعید مى داند و حتى برخى رذایل را مانع اصلى خیرخواهى معرفى كرده، مى فرماید: «النَّصیحَةُ مِنَ الْحاسِدِ مُحالٌ؛[۱۹] خیرخواهى از حسود محال است».

عكس آن نیز صحیح است یعنى كسى كه بیشتر به صفاى درون خویش بپردازد و خیرخواه خود باشد براى مردم هم بهتر خیرخواهى مى كند؛ امام على علیه‌السلام فرمود: «انَّ انْصَحَ النَّاسِ انْصَحُهُمْ لِنَفْسِهِ وَ اطْوَعُهُمْ لِرَبّهِ؛[۲۰] خیرخواه ترین مردم كسى است كه براى خودش خیرخواه تر و براى پروردگارش مطیع ترباشد».

4- آداب دیگر:

همچنین نصیحت‌گر باید موقعیت نصیحت پذیر را در نظر بگیرد و با عقل و تدبیر پیش رود، با زبان خوش و نرمخویى به نصیحت بپردازد، مخاطب را به جاى خویش فرض كند و هر چه براى خود مى خواهد براى او هم بپسندد و...

آثار خیرخواهى

اگر انسان هاى شایسته با آداب و شرایط لازم به خیرخواهى مردم بپردازند و آن‌ها هم بدون شائبه، نصیحت خیرخواهان را بكار بندند، خیر و سلامت جامعه را فرامى گیرد و شر و پلیدى از آن رخت برمى بندد؛ كاستى ها به تكامل، فقر به غنا، وحشت به امنیت، كینه توزى به محبت، ضعف به قدرت تبدیل مى شود و نارسایى ها جبران مى گردد و استعدادهاى خفته شكوفا مى شود. در روایات اسلامى به برخى از آثار گرانقدر خیرخواهى اشاره شده است، از میان آن‌ها به سه روایت از امام على علیه‌السلام بسنده مى كنیم:

  1. «النَّصیحَةُ یُثْمِرُ الَمحَبَّةَ؛[۲۱] محبت، ثمره خیرخواهى است».
  1. «مَنْ قَبِلَ النَّصیحَةَ امِنَ مِنَ الْفَضیحَةِ؛[۲۲] هر كسى نصیحت را بپذیرد از رسوایى ایمن مى شود».
  1. «اقْبَلِ النَّصیحَةَ كَىْ تَنْجُوَ مِنَ الْعَذابِ؛[۲۳] نصیحت را بپذیر تا از عذاب رهایى یابى».

پانویس

  1. مفردات، راغب اصفهانى، المنجد، لغت نامه دهخدا، واژه نصح و نصیحت.
  2. شرح غررالحكم، ج 6، ص 427.
  3. شرح غررالحكم، ج 5، ص 104.
  4. فروع كافى، ج 8، ص 54.
  5. اصول كافى، ج 2، ص 208.
  6. نهج البلاغه، خطبه 120، ص 373.
  7. وسائل الشیعه، ج 11، ص 595.
  8. بحارالانوار، ج 27، ص 72.
  9. همان، ج 16، ص 151.
  10. اصول كافى، ج 2، ص 164.
  11. سوره شعرا(26)، آیه 3.
  12. سوره اعراف(7)، آیه 63.
  13. همان، آیه 68.
  14. سوره اعراف(7)، آیه 79.
  15. همان، آیه 93.
  16. مكاتیب الرسول، على احمدى، ص 31.
  17. وسائل الشیعه، ج 8، ص 428.
  18. شرح غررالحكم، ج 5، ص 565.
  19. من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 58.
  20. شرح غررالحكم، ج 2، ص 531.
  21. همان، ج 1، ص 161.
  22. شرح غررالحكم، ج 5، ص 277.
  23. بحارالانوار، ج 1، ص 180.

منابع

اصول اخلاق اجتماعی، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه.